گنجور

شمارهٔ ۹

ای مه از رخ دور کن یک ره نقاب
تا عرق گردد ز خجلت آفتاب
بی وصالت زندگانیها تلف
بی جمالت عشق رانیها عذاب
دیده مارا از آن عارض شکیب
ممتنع چون صبر مستسقی ز آب
چون بدست آرد ترا این عنکبوت
از کجا شد صید عنقا از لعاب
خون مارا در خورد دستت نیست لیک
می توان کردن سر انگشتان خضاب
مرغ و ماهی را بود در شب سکون
من شب آسایش نمی بینم به خواب
دوست را یک ره در آرید از درم
تا بگویم هر دو عالم را جواب
گفتی از من بر نگردی گرچه رفت
جور عشقم بر تو بیرون از حساب
تو توانی عهدها آسان شکست
نیست اندر دین اشراق این کتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.