گنجور

شمارهٔ ۷

فقیا بفیکا تفز بالعلا
معلماعلی قلبکا القیا
بیا زاهد از باده ما بشوی
دل و جان ز اوساخ زرق و ریا
از من می که در کیش اکسیریان
گدائی کند مهر از و کیمیا
به میخانه ما یکی برگذر
نه میخانه بل کعبه اصفیا
می از جام ما خور که تا روز حشر
زخاک تو خورشید روید گیا
الهی دلم بنگه مهر تست
که اقلیم نور است و صقع ضیا
شد اشراق خاک تو کز خاک او
کند دیده عقل کل توتیا

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فقیا بفیکا تفز بالعلا
معلماعلی قلبکا القیا
هوش مصنوعی: فقیهان و دانشمندان به تو احترام می‌گذارند و تو را در درجات عالی می‌پندارند، به خاطر اینکه بر قلبت تاثیر مثبت گذاشته‌ای.
بیا زاهد از باده ما بشوی
دل و جان ز اوساخ زرق و ریا
هوش مصنوعی: بیا ای زاهد، از شراب ما دل و جانت را از آلودگی‌های تزویر و ظاهرپرستی پاک کن.
از من می که در کیش اکسیریان
گدائی کند مهر از و کیمیا
هوش مصنوعی: من انسانی هستم که در راه اکسیری‌ها درخواست عشق می‌کنم و در جستجوی کیمیای محبت هستم.
به میخانه ما یکی برگذر
نه میخانه بل کعبه اصفیا
هوش مصنوعی: به میخانه ما یکی بگذری، نه اینکه اینجا فقط میخانه‌ای است، بلکه مثل کعبه‌ای برای پاکان و معصومان است.
می از جام ما خور که تا روز حشر
زخاک تو خورشید روید گیا
هوش مصنوعی: از جام ما می بنوش که تا روز قیامت، از خاک تو خورشید می‌روید.
الهی دلم بنگه مهر تست
که اقلیم نور است و صقع ضیا
هوش مصنوعی: خداوندا،‌ دلم به عشق تو روشن است، چرا که سرزمین نور و روشنایی را در خود دارد.
شد اشراق خاک تو کز خاک او
کند دیده عقل کل توتیا
هوش مصنوعی: خاک تو که منبع نور و روشنایی است، سبب می‌شود که دیده‌ی عاقل و دانا به حقیقت و درک عمیق برسد.