گنجور

شمارهٔ ۱۹

کافرم با دردم ار هرگز به درمان کار هست
خاک عالم بر سر درمان چو درد یار هست
میوه نارد باغ عمرم ورنه در هر شاخ و برگ
صد هزاران نوک پیکان بهر من دربار هست
مگذر از خاکم مبادا شعله گیرد دامنت
کم هنوز آتش ته خاکستر این مقدار است
ای برهمن بگذر و ماراببین کز کفر زلف
چند طوق طاعتش در گردن زناز هست
چند گوئیدم که از عشق اینهمه لافت ز چیست
چون تو چندین نقطه اندر دور این پرگار هست
اندر آن مجلس که جای باده عشق آتش دهد
غیر اشراق ای عزیزان دیگری را بار هست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کافرم با دردم ار هرگز به درمان کار هست
خاک عالم بر سر درمان چو درد یار هست
هوش مصنوعی: اگر من با وجود درد و رنجی که دارم، کافر هم باشم، هیچ درمانی برای این درد وجود ندارد؛ چون وقتی عشق و غم یار در دل است، هیچ چیز نمی‌تواند آن را درمان کند.
میوه نارد باغ عمرم ورنه در هر شاخ و برگ
صد هزاران نوک پیکان بهر من دربار هست
هوش مصنوعی: در باغ زندگی‌ام میوه‌ای از نارد دارم، وگرنه در هر شاخه و برگ این باغ، صدها تیر برای من آماده است که به سمت من پرتاب می‌شود.
مگذر از خاکم مبادا شعله گیرد دامنت
کم هنوز آتش ته خاکستر این مقدار است
هوش مصنوعی: از کنار من عبور نکن، زیرا ممکن است شعله‌ای از آتش به دامنت بچسبد. هنوز این آتش در زیر خاکستر وجود دارد و مقدارش کم نیست.
ای برهمن بگذر و ماراببین کز کفر زلف
چند طوق طاعتش در گردن زناز هست
هوش مصنوعی: ای برهمن، به ما نگاهی بینداز، چرا که ما به خاطر زلف، چندین بار جامه اطاعت را به گردن خود آویخته‌ایم، در حالی که باور نداریم.
چند گوئیدم که از عشق اینهمه لافت ز چیست
چون تو چندین نقطه اندر دور این پرگار هست
هوش مصنوعی: چند بار گفته‌ام که این همه حرف و ادعا در مورد عشق چه معنایی دارد وقتی که تو خودت این همه فاصله و نقاط مختلف را در یک دایره مشخص داری؟
اندر آن مجلس که جای باده عشق آتش دهد
غیر اشراق ای عزیزان دیگری را بار هست
هوش مصنوعی: در آن جمعی که عشق به دل می‌سوزاند، غیر از نور و روشنایی، ای عزیزان، جایی برای دیگران نیست.