شمارهٔ ۱۳
اشکم ز سوز سینه چو عمان آتش است
دریای شعله مایه باران آتش است
هر دم به جانبی ز دلم شعله سر زند
یاران در این خرابه مگر کان آتش است
شب هر نفس که بی تو کشیدم چنان نمود
کز سینه تا به لب همه پیکان آتش است
تو شب به ناز خفته و من خسته تا به روز
چون خار وخس که بر سر طوفان آتش است
مهمان تست جان ستمدیده روز وصل
مانند خشک همیه که مهمان آتش است
از دل مپرس سینه در سوز خفته را
این کوی را هزار خیابان آتش است
گفتم که جان خسته اشراق و درد عشق
گفتا گیاه خشک و بیابان آتش است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اشکم ز سوز سینه چو عمان آتش است
دریای شعله مایه باران آتش است
هوش مصنوعی: اشک من به خاطر درد و سوزش درونم به قدری شدید است که مانند آتش میسوزد و دریای شعلهای که ایجاد کردهام، همچون بارانی از آتش است.
هر دم به جانبی ز دلم شعله سر زند
یاران در این خرابه مگر کان آتش است
هوش مصنوعی: هر لحظه از دل من شعلهای به جانبی برمیخیزد. آیا دوستان در این ویرانه فقط تماشاچیاند یا اینکه این آتش از جایی دیگر ناشی میشود؟
شب هر نفس که بی تو کشیدم چنان نمود
کز سینه تا به لب همه پیکان آتش است
هوش مصنوعی: هر شب که بدون تو به سر میبرم، احساس میکنم که از قلبم تا لبهایم پر از اشک و درد است و گویی آتش درونم شعلهور شده است.
تو شب به ناز خفته و من خسته تا به روز
چون خار وخس که بر سر طوفان آتش است
هوش مصنوعی: تو در دل شب با آرامش خوابیدهای و من در خستگی تا صبح بیدارم، مانند خار و خسی که زیر طوفان آتش آوارهاند.
مهمان تست جان ستمدیده روز وصل
مانند خشک همیه که مهمان آتش است
هوش مصنوعی: بیت اشاره به این دارد که در روز وصال و دیدار، مهمان دلسوز و رنجکشیدهای هستیم، همانند آتشی که به مهمانی چوب خشک میآید. این جمله نشاندهندهی اهمیت و ارزش آن لحظههای شاد و شیرین است.
از دل مپرس سینه در سوز خفته را
این کوی را هزار خیابان آتش است
هوش مصنوعی: از دل کسی حال و هوای درونش را نپرس، چرا که در سینهاش آتشی خاموش وجود دارد. این مسیر به قدری پر از مشکلات و دردهاست که با هر قدمی که برداری، مانند هزار خیابان آتشین میسوزد.
گفتم که جان خسته اشراق و درد عشق
گفتا گیاه خشک و بیابان آتش است
هوش مصنوعی: گفتم که روح من خسته و بیمار از عشق است، او پاسخ داد که مانند گیاهی خشک و بیابانی پر از آتش است.