گنجور

شمارهٔ ۱۴

این زمینی ست که جولانگاه جانان بوده ست
در تن از جلوه جانان منش جان بوده ست
این زمینی ست که از نور جمال ورخ دوست
آفتابش حجل از ریگ بیابان بوده ست
این مدینه ست همانا که حریم حرمش
کعبه حاجت این گنبد گردان بوده ست
این زمینی ست که از غیرت خاک چمنش
آتش اندر جگر چشمه حیوان بوده ست
این زمین داوری کشور امکان کرده ست
این زمین سجده گه روضه رضوان بوده ست
بارها پیش درش چرخ برین برده نماز
بارها عقل کلش نایب و دربان بوده ست
اندرین کوی گرد است که چون نور بصر
خانه افروز جلیدیه امکان بوده ست
ابر تا بر سر او سایه فکن گشته زشرم
زیرسیلاب عرق غرقه طوفان بوده ست
خجلت از ذره خاک حرمش برده سحاب
گر همه مهر و مهش قطره باران بوده ست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این زمینی ست که جولانگاه جانان بوده ست
در تن از جلوه جانان منش جان بوده ست
هوش مصنوعی: این زمین محلی است که محبوب در آن کناره‌گیری کرده و وجود او در بدن انسان‌ها نمایان است.
این زمینی ست که از نور جمال ورخ دوست
آفتابش حجل از ریگ بیابان بوده ست
هوش مصنوعی: این زمین با جلوه زیبای معشوقش مانند آفتابی است که در صحرا، بر تلی از شن و ریگ می‌تابد.
این مدینه ست همانا که حریم حرمش
کعبه حاجت این گنبد گردان بوده ست
هوش مصنوعی: این شهر همان جایی است که کعبه، که محل عبادت و خواسته‌های مردم است، در آن قرار دارد و همه به دور آن می‌چرخند.
این زمینی ست که از غیرت خاک چمنش
آتش اندر جگر چشمه حیوان بوده ست
هوش مصنوعی: این زمین از شدت عشق و غیرت خود، چنان شادابی دارد که به مانند آتش در دل چشمه‌ها، زندگی و سرزندگی را نمایان می‌کند.
این زمین داوری کشور امکان کرده ست
این زمین سجده گه روضه رضوان بوده ست
هوش مصنوعی: این سرزمین، جایی است که داوری و قضاوت در آن انجام می‌شود و همچنین محلی است که برای سجده و عبادت، به عنوان بهشتی از نعمت‌ها و خوبی‌ها شناخته می‌شود.
بارها پیش درش چرخ برین برده نماز
بارها عقل کلش نایب و دربان بوده ست
هوش مصنوعی: بارها در جلوی در او آسمان به سجده رفته و بارها عقل کامل او به عنوان نایب و دربان حضور داشته است.
اندرین کوی گرد است که چون نور بصر
خانه افروز جلیدیه امکان بوده ست
هوش مصنوعی: در این مکان، نور چشمان مانند شعله‌ای است که به روشنی و زیبایی فضا کمک می‌کند و به گونه‌ای است که امکان برقراری ارتباط و فهم عمیق را فراهم می‌سازد.
ابر تا بر سر او سایه فکن گشته زشرم
زیرسیلاب عرق غرقه طوفان بوده ست
هوش مصنوعی: ابر به خاطر شرم و خجالت، زیر باران و طوفان عرق کرده و غرق شده است، در حالی که به سر او سایه می‌فکند.
خجلت از ذره خاک حرمش برده سحاب
گر همه مهر و مهش قطره باران بوده ست
هوش مصنوعی: ابر از خجالت خاک حرم او شرمنده شده است، اگر همه ستاره‌ها و ماه‌ها هم قطره‌ای باران باشند.