گنجور

شمارهٔ ۸۴

به خون من چه گواهی دهی ز روی ارادت
شهادت چو منی را چه احتیاج شهادت
خدای را مکن ای پارسا به سجده آن بت
ملامتم، که نیاید ز بنده غیرعبادت
زمان زمان به من از دور خویش را بنماید
که آورم به رهش تاب انتظار زیادت
نوید آمدنش غیر آورد دم رفتن
که جان دهیم به سختی درانتظارعیادت
به بزم وصل کشم هر زمان خجالت دیگر
ز بس که درغم او ... حسرتم شده عادت
رقیب عزم سفر کرده میلی از سر کویش
به صحت و به سلامت، به دولت و به سعادت!

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به خون من چه گواهی دهی ز روی ارادت
شهادت چو منی را چه احتیاج شهادت
هوش مصنوعی: به چه مدرکی از محبت و ارادت خودت بر من گواهی می‌دهی؟ کسی چون من برای اثبات عشق و وفاداریم به شهادت نیازی ندارد.
خدای را مکن ای پارسا به سجده آن بت
ملامتم، که نیاید ز بنده غیرعبادت
هوش مصنوعی: ای پارسا، خدا را سوگند نده که به سجده آن بت ملامت بپردازی، چرا که غیر از عبادت هیچ چیز دیگری از بندگان پذیرفته نیست.
زمان زمان به من از دور خویش را بنماید
که آورم به رهش تاب انتظار زیادت
هوش مصنوعی: زمانی که به من نشان دهد از دور خویش را، برایم مقدور می‌شود که انتظار طولانی‌ام را تحمل کنم.
نوید آمدنش غیر آورد دم رفتن
که جان دهیم به سختی درانتظارعیادت
هوش مصنوعی: خبر ورود او زمانی به گوش می‌رسد که دیگر نزدیک است به رفتن. در این لحظه ما به سختی در انتظار سلامتی‌اش جان می‌دهیم.
به بزم وصل کشم هر زمان خجالت دیگر
ز بس که درغم او ... حسرتم شده عادت
هوش مصنوعی: من همیشه به خاطر وصال او در مجالس شادمانی شرمنده‌ام، چون دیگر این حیرت و اندوه به عنوان عادت در زندگی‌ام درآمده است.
رقیب عزم سفر کرده میلی از سر کویش
به صحت و به سلامت، به دولت و به سعادت!
هوش مصنوعی: رقیب تصمیم به سفر گرفته و با یاد تو به سلامتی و خوشی، به کامیابی و موفقیت می‌اندیشد.