گنجور

شمارهٔ ۷۹

حیا گر ز عاشق به غایت خوش است
ولی از بتان بی‌نهایت خوش است
دلا هر دم از یار، بهر فریب
به پیش رقیبان شکایت خوش است
چنان خو گرفتیم با ناخوشی
که دلدار ما بی‌عنایت خوش است
ترا با من بی‌زبان پیش غیر
به چشم و به ابرو حکایت خوش است
بجز قصهٔ عشق، میلی مگوی
که در عاشقیها روایت خوش است

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حیا گر ز عاشق به غایت خوش است
ولی از بتان بی‌نهایت خوش است
هوش مصنوعی: شرم و حیا اگرچه برای عاشق بسیار خوشایند است، اما از زیبایی و جذابیت محبوبان بیشتر لذت می‌برد.
دلا هر دم از یار، بهر فریب
به پیش رقیبان شکایت خوش است
هوش مصنوعی: ای دل، هر لحظه از محبوب به خاطر فریب، نزد رقبایت شکایت کردن لذت‌بخش است.
چنان خو گرفتیم با ناخوشی
که دلدار ما بی‌عنایت خوش است
هوش مصنوعی: ما آن‌قدر به سختی‌ها عادت کرده‌ایم که محبوب ما هم بدون توجه به ما، زندگی‌اش برایش راحت و خوشایند است.
ترا با من بی‌زبان پیش غیر
به چشم و به ابرو حکایت خوش است
هوش مصنوعی: من بی‌زبان، تو را در حضور دیگران با چشم و ابرو تعریف می‌کنم و این داستان برایم زیبا و دل‌نشین است.
بجز قصهٔ عشق، میلی مگوی
که در عاشقیها روایت خوش است
هوش مصنوعی: جز داستان عشق، درباره هیچ چیز دیگری حرف نزن، چون در عشق داستان‌ها به زیبایی روایت می‌شوند.