شمارهٔ ۷۸
در پهلوی اغیار به هر سو نظری داشت
گویا ز نهان آمدن من خبری داشت
دی گفت بسی حرف وفا روی برویم
گویا که به من روی و سخن با دگری داشت
آرام ازو جذبه شوق که چنین برد؟
کامروز سراسیمه به هر سو گذری داشت
چون دید مرا یار، برافروخت ز خجلت
گویا ز ستمهای رقیبان خبری داشت
میلی نگه از یار ندیدم دم رفتن
پنداشتی از ماتم من چشم تری داشت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در پهلوی اغیار به هر سو نظری داشت
گویا ز نهان آمدن من خبری داشت
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من در کنار دیگران، به هر سمتی نگاه میکنم و به طور ناپیدا، خبری از آمدن من وجود دارد.
دی گفت بسی حرف وفا روی برویم
گویا که به من روی و سخن با دگری داشت
هوش مصنوعی: دی روزی بود که حرفهای وفا و صداقت را به من گفت، اما به نظر میرسید که او در حال صحبت با کسی دیگر است.
آرام ازو جذبه شوق که چنین برد؟
کامروز سراسیمه به هر سو گذری داشت
هوش مصنوعی: آرام از او! چه شوقی دارد که چنین فردی را تحت تأثیر قرار داده است؟ امروز به شدت در حال تکاپو و حرکت در اطراف بود.
چون دید مرا یار، برافروخت ز خجلت
گویا ز ستمهای رقیبان خبری داشت
هوش مصنوعی: زمانی که دوست من مرا دید، از روی خجالت به شدت دچار خجالت و شرم شد، به نظر میرسید که از ظلمهایی که رقیبان به من کردهاند، خبر داشته است.
میلی نگه از یار ندیدم دم رفتن
پنداشتی از ماتم من چشم تری داشت
هوش مصنوعی: وقتی که میخواستم از یار جدا شوم، هیچ نشانهای از دلسوزی و اشتیاق در نگاه او ندیدم. گویی او فکر میکرد که به خاطر غم و اندوه من، چشمانم پر از اشک است.

میلی