گنجور

شمارهٔ ۷۴

هر لحظه دلم شکوه ز بدخوی دگر داشت
هر دم غم دیگر ز جفاجوی دگر داشت
دور از تو دل بوالهوس از بهر فریبم
هر دم به میان حرف پریروی دگر داشت
میخواره من دوش کجا بود که هر دم
دل در طلبش رو به سر کوی دگر داشت
بودم خجل از بیخودی خویش به بزمش
هرچند که آن یار، نظر سوی دگر داشت
خرسند چو مجنون نشد از طرفه غزالان
میلی که سر اندر پی آهوی دگر داشت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر لحظه دلم شکوه ز بدخوی دگر داشت
هر دم غم دیگر ز جفاجوی دگر داشت
هوش مصنوعی: در هر لحظه، دلم از بدی‌های دیگران گلایه داشت و هر آن، غم جدیدی به خاطر خیانت یا ظلم دیگری به جانم می‌نشست.
دور از تو دل بوالهوس از بهر فریبم
هر دم به میان حرف پریروی دگر داشت
هوش مصنوعی: دلم، که پر از هوس و آرزوست، هر بار به خاطر فریب تو، به حرف زدن با زیبایی دیگری مشغول می‌شود.
میخواره من دوش کجا بود که هر دم
دل در طلبش رو به سر کوی دگر داشت
هوش مصنوعی: دیروز در حال نوشیدن بودم، اما نمی‌دانم آنجا کجا بود که هر لحظه دل من به دنبال او به سمت کوی دیگری می‌رفت.
بودم خجل از بیخودی خویش به بزمش
هرچند که آن یار، نظر سوی دگر داشت
هوش مصنوعی: در آن مجلس، از بی‌خود بودن خود شرمنده بودم، هرچند که آن معشوق نگاهش را به سوی دیگری معطوف کرده بود.
خرسند چو مجنون نشد از طرفه غزالان
میلی که سر اندر پی آهوی دگر داشت
هوش مصنوعی: مجنون از دیدن غزالان خوشحال نشد، چرا که دلش به دنبال آهوهای دیگری بود.