گنجور

شمارهٔ ۷۲

چمن کز گل و غنچه بویی نداشت
سرو برگ جام و سبویی نداشت
ازان حال من دوش پرسید یار
که با دیگری گفت‌وگویی نداشت
حریفی که بر گریه‌ام خنده زد
سر و کار با تندخویی نداشت
به همراهی‌ام غیر در کوی یار
نیامد، مگر آبرویی نداشت
چنان بودم از بخت خود ناامید
که هرگز دلم آرزویی نداشت
در دوستی کوفت میلی، مگر
که اندیشه از جنگجویی نداشت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چمن کز گل و غنچه بویی نداشت
سرو برگ جام و سبویی نداشت
هوش مصنوعی: چمنی که از گل و غنچه عطر و بویی نداشت، درخت سروی هم برگ و بام و زینتی نداشت.
ازان حال من دوش پرسید یار
که با دیگری گفت‌وگویی نداشت
هوش مصنوعی: دیشب دوست از حال و احوال من پرسید و تعجب کرد که چرا با کسی دیگر صحبت نکرده‌ام.
حریفی که بر گریه‌ام خنده زد
سر و کار با تندخویی نداشت
هوش مصنوعی: کسی که به گریه من خندید، به دشواری رفتار نمی‌کرد.
به همراهی‌ام غیر در کوی یار
نیامد، مگر آبرویی نداشت
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در کنار من در کوی محبوب نیامد، مگر آنکه آبرو و اعتبارش را از دست داده بود.
چنان بودم از بخت خود ناامید
که هرگز دلم آرزویی نداشت
هوش مصنوعی: من آنقدر از سرنوشت خود ناامید بودم که هیچ وقت دل و آرزویی نداشتم.
در دوستی کوفت میلی، مگر
که اندیشه از جنگجویی نداشت
هوش مصنوعی: اگر در دوستی کسی حرص و طمع داشته باشد، می‌تواند نشان دهنده این باشد که او در واقع از جنگ و نزاع بی‌نیاز است و به فکر صلح و آشتی است.