شمارهٔ ۷۱
کجا نظر به من آن شوخ خشمگین انداخت؟
مگر دمی که به سویم خدنگ کین انداخت
ز چین طرّه کزان خاک راه غالیه بوست
کمند فتنه به پای غزال چین انداخت
به بزم خواست که از من تهی کند پهلو
نشست و تکیه به یاران همنشین انداخت
ز پا فتادگیام را همین نتیجه بس است
که سایه بر سرم آن سرو نازنین انداخت
فغان که ساختم از بیخودی پشیمانش
اگر نظر به من آن طفل شرمگین انداخت
به سوی میلی مسکین،نگاه پنهانش
چو ناوکیست که صیدافکن از کمین انداخت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کجا نظر به من آن شوخ خشمگین انداخت؟
مگر دمی که به سویم خدنگ کین انداخت
هوش مصنوعی: کجا آن دلبر بازیگوش و خشمگین به من نگاه کرد؟ مگر زمانی که تیر کینهاش را به سوی من پرتاب کرد.
ز چین طرّه کزان خاک راه غالیه بوست
کمند فتنه به پای غزال چین انداخت
هوش مصنوعی: از چین موهای تو که بوی خوش مانند غالیه دارد، دام فریبی به پای غزال زیبای تو انداختم.
به بزم خواست که از من تهی کند پهلو
نشست و تکیه به یاران همنشین انداخت
هوش مصنوعی: در جمع دوستانهای که به منظور شادی و خوشگذرانی ترتیب داده شده بود، او خواست تا از من دور شود و به کنار دیگران نشست و حمایت و تکیهگاه خود را به دوستانش سپرد.
ز پا فتادگیام را همین نتیجه بس است
که سایه بر سرم آن سرو نازنین انداخت
هوش مصنوعی: افتادن و ضعف من به همین دلیل کافی است که آن سرو زیبای نازنین بر سرم سایه افکن شده است.
فغان که ساختم از بیخودی پشیمانش
اگر نظر به من آن طفل شرمگین انداخت
هوش مصنوعی: آه که من در حال بیخودی، کاری کردم که الان پشیمانم. اگر آن کودک شرمزده نگاهی به من بیندازد، حالم خرابتر میشود.
به سوی میلی مسکین،نگاه پنهانش
چو ناوکیست که صیدافکن از کمین انداخت
هوش مصنوعی: نگاه پنهان کسی که به دلی پر از محبت مینگرد، مانند تیرکمان است که شکارچی آن را از جای پنهانش رها میکند.

میلی