گنجور

شمارهٔ ۷۰

ترا با کس هوای همدمی نیست
پری را الفتی با آدمی نیست
دلا سرگرم باش از ساغر غم
که مستی در شراب بی‌غمی نیست
مگر اعجاز دارد ساغر عشق
که از دریا‌کشان می را کمی نیست
مگو ای دل غم خود با خیالش
که بر کس اعتماد محرمی نیست
گلی کز تربت میلی زند سر
درو چون غنچه دل، خرمی نیست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترا با کس هوای همدمی نیست
پری را الفتی با آدمی نیست
هوش مصنوعی: تو هیچ تمایلی به همصحبتی با دیگران نداری، همان‌طور که پری‌ها هیچ نزدیکی‌ای به انسان‌ها ندارند.
دلا سرگرم باش از ساغر غم
که مستی در شراب بی‌غمی نیست
هوش مصنوعی: ای دل، غم را کنار بگذار و به شادمانی مشغول شو؛ چرا که در شرابی که با غم همراه است، هیچ نشئه‌ای نخواهی یافت.
مگر اعجاز دارد ساغر عشق
که از دریا‌کشان می را کمی نیست
هوش مصنوعی: آیا ممکن است ساغر عشق چنین قدرتی داشته باشد که از بین راندن دریاها، حتی مقدار کمی شراب نیز پیدا نشود؟
مگو ای دل غم خود با خیالش
که بر کس اعتماد محرمی نیست
هوش مصنوعی: نگو دل غم و اندوهت را با خیال خودت، زیرا که به کسی نمی‌توان اعتماد کرد و هیچ‌کس یار و هم‌راز نیست.
گلی کز تربت میلی زند سر
درو چون غنچه دل، خرمی نیست
هوش مصنوعی: گلی که از خاک و مکان خود رشد می‌کند و سر بیرون می‌آورد، چون دل غنچه‌ای که هنوز باز نشده، دیگر خوشحال و شاداب نیست.