گنجور

شمارهٔ ۶۷

نه شبنم بر زمین از یاسمین ریخت
که پیشت آبرویش بر زمین ریخت
نهادم آستین بر دامن چشم
مرا چون شیشه خون از آستین ریخت
به قصد کشتنم، در ساغر چشم
نگاه خشمگینش زهر کین ریخت
چو زلفت آستین بر عنبر افشاند
رخت در دامن گل، مشک چین ریخت
به بزم آرزو، چون شمع، میلی
سرشک گرم زآه آتشین ریخت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه شبنم بر زمین از یاسمین ریخت
که پیشت آبرویش بر زمین ریخت
هوش مصنوعی: نه قطرات شبنم از گل یاسمین بر زمین افتادند که آبروی یاسمین در برابر تو به زمین افتاد.
نهادم آستین بر دامن چشم
مرا چون شیشه خون از آستین ریخت
هوش مصنوعی: دست خود را بر لبه چشمانم گذاشتم و مانند شیشه‌ای که خون در آن ریخته باشد، اشک‌هایم سرازیر شدند.
به قصد کشتنم، در ساغر چشم
نگاه خشمگینش زهر کین ریخت
هوش مصنوعی: او با نگاهی خشمگین و کینه‌توز، زهر را در ساغر چشمانش ریخت که قصدش تنها کشتن من بود.
چو زلفت آستین بر عنبر افشاند
رخت در دامن گل، مشک چین ریخت
هوش مصنوعی: زمانی که موهایت را بر روی عطر خوشایند پخش می‌کنی، لباس زیبایت در دامن گل‌ها مانند مشک خوشبو به نظر می‌آید.
به بزم آرزو، چون شمع، میلی
سرشک گرم زآه آتشین ریخت
هوش مصنوعی: در جمع دلخواه و آرزوهایش، مانند شمعی که گرم می‌سوزد، اشک‌های داغش را براثر درد و حسرت می‌ریزد.