شمارهٔ ۶۵
آنکه کاری غیر آزار دل زاری نیافت
عالمی را کرد در آزار و آزاری نیافت
بزم استغنایش از من بس که امشب گرم بود
مدعی هم پیش او تقریب گفتاری نیافت
آن فرامُش وعد کرد امروز یاد ما، مگر
در کمند انتظار خود گرفتاری نیافت؟
یار چون بگذشت از من تا شود همراه غیر
منفعل برگشت، پنداری طلبکاری نیافت
وقت کشتن دست و پایی میزدم بیاختیار
جان به این شکرانه دادم کز من آزاری نیافت
آنکه خود را همچو میلی آرزومندی ندید
ناز خود را چون نیاز من خریداری نیافت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنکه کاری غیر آزار دل زاری نیافت
عالمی را کرد در آزار و آزاری نیافت
هوش مصنوعی: کسی که هیچ کاری جز آزار دلهای داغدار نکرد، در نهایت نتوانست کسی را به زحمت و آزار بیندازد.
بزم استغنایش از من بس که امشب گرم بود
مدعی هم پیش او تقریب گفتاری نیافت
هوش مصنوعی: امشب مجلس دلنشینی برپا است و من از خودم و دستاوردهایم مطمئن هستم؛ به طوری که حتی مدعیان هم نتوانستند با او گفتوگویی برقرار کنند.
آن فرامُش وعد کرد امروز یاد ما، مگر
در کمند انتظار خود گرفتاری نیافت؟
هوش مصنوعی: او امروز وعده داده بود که ما را فراموش نکند، اما آیا در دام انتظار خود گرفتار نشده است؟
یار چون بگذشت از من تا شود همراه غیر
منفعل برگشت، پنداری طلبکاری نیافت
هوش مصنوعی: دوست هنگامی که از کنارم میگذرد و با دیگری همراه میشود، به نظر میرسد که هیچ چیزی از من نمیخواهد و خواستهای ندارد.
وقت کشتن دست و پایی میزدم بیاختیار
جان به این شکرانه دادم کز من آزاری نیافت
هوش مصنوعی: در زمان خطر و هنگام مرگ، به طور ناخودآگاه تلاشی برای نجات خود میکردم، اما در عین حال به خاطر اینکه کسی از من آسیبی ندید، جانم را به شکرانه تقدیم کردم.
آنکه خود را همچو میلی آرزومندی ندید
ناز خود را چون نیاز من خریداری نیافت
هوش مصنوعی: کسی که خودش را مانند کسی که خواستههایش را دنبال میکند نبیند، نمیتواند ناز و زیباییاش را برای کسی که به آن نیاز دارد به دست آورد.

میلی