شمارهٔ ۶۳
به دل امید بهبودی نماندهست
به غیر از مرگ، مقصودی نماندهست
متاب از دود آهم روی، کز من
چو شمع کشته جز دودی نماندهست
مرنج از سختی جانم، همان گیر
که آه حسرت آلودی نماندهست
چه خواهد کرد یا رب آن دلارام
که دیگر جان خشنودی نماندهست
ز سودای بتان میلی حذر کن
که این سرمایه سودی نماندهست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به دل امید بهبودی نماندهست
به غیر از مرگ، مقصودی نماندهست
هوش مصنوعی: در دل خاطر هیچ امیدی برای بهتر شدن وجود ندارد، جز مرگ؛ دیگر هدفی باقی نمانده است.
متاب از دود آهم روی، کز من
چو شمع کشته جز دودی نماندهست
هوش مصنوعی: برنگرد به عقب و دوری نکن از دودی که از نالهام برخاسته، زیرا از من هنوز تنها دودی باقی مانده و همچون شمعی که خاموش شده، دیگر چیزی از من باقی نمانده است.
مرنج از سختی جانم، همان گیر
که آه حسرت آلودی نماندهست
هوش مصنوعی: دلنگران سختیهای زندگیام نباش، چرا که دیگر از ناامیدی و حسرت چیزی در من باقی نمانده است.
چه خواهد کرد یا رب آن دلارام
که دیگر جان خشنودی نماندهست
هوش مصنوعی: خداوندا، آن معشوق دلربا چه خواهد کرد وقتی که دیگر شادی و زندگی در وجودم باقی نمانده است؟
ز سودای بتان میلی حذر کن
که این سرمایه سودی نماندهست
هوش مصنوعی: از عشق و وابستگی به معشوقان دوری کن، چون این احساس دیگر سودی برایت نخواهد داشت.

میلی