گنجور

شمارهٔ ۶۲

چون صبا راه به خاک من غمناک انداخت
بوی گلبرگ کسی در کفن چاک انداخت
سر خون ریختن بیگنهی داشت مگر؟
که مرا کار به آن غمزه بی‌باک انداخت
هر گه آن شمع بتان، خنجر بیداد کشید
آتش تفرقه در جمع هوسناک انداخت
مژده باد ای دل آزرده که صیّادوشی
آمد و در سرم اندیشه فتراک انداخت
آه میلی سبب گرمی بی‌دردان شد
آتشی باز به مشت خس و خاشاک انداخت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون صبا راه به خاک من غمناک انداخت
بوی گلبرگ کسی در کفن چاک انداخت
هوش مصنوعی: وقتی نسیم دل‌انگیز، غم و اندوه را به خاک من آورد، بوی گل‌های تازه‌ای که در کفن پاره‌ای پراکنده شده، فضای روحم را پر کرد.
سر خون ریختن بیگنهی داشت مگر؟
که مرا کار به آن غمزه بی‌باک انداخت
هوش مصنوعی: آیا بی‌دلی و بی‌گناهی سبب داشت که من به آن چشم فریبنده دل باختم؟
هر گه آن شمع بتان، خنجر بیداد کشید
آتش تفرقه در جمع هوسناک انداخت
هوش مصنوعی: هر بار که آن شمع زیبا خنجر بی‌رحمی را به‌کار می‌گیرد، آتش تفرقه و جدایی را در میان آدم‌های هوسمند روشن می‌کند.
مژده باد ای دل آزرده که صیّادوشی
آمد و در سرم اندیشه فتراک انداخت
هوش مصنوعی: به زودی خبر خوشی برای دل ناراحت تو پیش خواهد آمد، چرا که شکارچی عشق نزدیک شده و در ذهنم طرحی برای گرفتن این عشق کشیده‌ام.
آه میلی سبب گرمی بی‌دردان شد
آتشی باز به مشت خس و خاشاک انداخت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که یک احساس عاطفی یا آرزو در افرادی که درد و رنجی احساس نمی‌کنند، باعث می‌شود که آنها به سوی یک احساس شور و حرارت کشیده شوند. این احساس مانند آتش است که به سادگی می‌تواند چیزهای بی‌ارزش و کوچک را شعله‌ور کند.