گنجور

شمارهٔ ۵

سازد خموش تا من حسرت فزوده را
گوید شنیده ام سخن ناشنوده را
رنجیده بی گنه ز من آن تند خو و من
دارم صد انفعال، گناه نبوده را
دل جمع کرده از گله ام، بس که پیش او
می بندداضطراب، زبان گشوده را
تا زودتر حکایت شوقم شود تمام
پرسش نمی کند سخن ناشنوده را
میلی، گر امتحان کنی، از خود خجل شوی
آن پر فریب دشمن ناآزموده را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سازد خموش تا من حسرت فزوده را
گوید شنیده ام سخن ناشنوده را
هوش مصنوعی: ساکت باش تا من از حسرت‌هایی که بیشتر شده حرف بزنم، چون سخنانی را درباره‌ی چیزهایی که هرگز نشنیده‌ام، شنیده‌ام.
رنجیده بی گنه ز من آن تند خو و من
دارم صد انفعال، گناه نبوده را
هوش مصنوعی: کسی که بی‌دلیل از من ناراحت شده و حالش بد است، من خودم دلایل زیادی از بی‌عملی و بی‌گناهی دارم که مربوط به او نیست.
دل جمع کرده از گله ام، بس که پیش او
می بندداضطراب، زبان گشوده را
هوش مصنوعی: دل من از نگرانی‌ها و ناراحتی‌هایم آرامش پیدا کرده است، زیرا او به قدری مرا راحت می‌کند که زبانم به راحتی باز می‌شود و می‌توانم از دل شفته‌ام بگویم.
تا زودتر حکایت شوقم شود تمام
پرسش نمی کند سخن ناشنوده را
هوش مصنوعی: تا زمانی که داستان علاقه‌ام به سرانجام نرسیده، پرسش نمی‌کند آنچه را که هرگز نشنیده است.
میلی، گر امتحان کنی، از خود خجل شوی
آن پر فریب دشمن ناآزموده را
هوش مصنوعی: اگر کمی فکر کنی و امتحانش کنی، متوجه می‌شوی که آن دشمن فریبنده و ناپخته، در واقع تو را شرمنده خواهد کرد.