شمارهٔ ۴۷
شرمندهام که روی دلی چون نمود و رفت
صد سرزنیش ز ناکسی من شنود و رفت
بهر فریب ساده دلان، مست ناز من
از بزم غیر آمد و خود را نمود و رفت
شد قحط آرزو به دل زود قانعم
با آنکه دیر آمد و یک دم نبود و رفت
تا بار دیگرش نتواند فریب داد
او را گذاشت غیر که برخاست زود و رفت
میلی خیال یار به دل ناگهان گذشت
بازم به دل محبّت دیگر فزود و رفت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شرمندهام که روی دلی چون نمود و رفت
صد سرزنیش ز ناکسی من شنود و رفت
هوش مصنوعی: متأسفم که به کسی که دلش را نشان دادم، بیاحترامی کردم و او این را دید و از من دلخور شد و رفت.
بهر فریب ساده دلان، مست ناز من
از بزم غیر آمد و خود را نمود و رفت
هوش مصنوعی: برای فریب دادن دلهای ساده، کسی که از عشق من مست شده بود، از مهمانی دیگران به اینجا آمد، خود را نشان داد و سپس رفت.
شد قحط آرزو به دل زود قانعم
با آنکه دیر آمد و یک دم نبود و رفت
هوش مصنوعی: دل من از آرزوها خالی شده و با اینکه مدت زیادی منتظر بودم، حالا سریعاً راضی شدهام و حتی یک لحظه هم به آن نمیاندیشم که رفته است.
تا بار دیگرش نتواند فریب داد
او را گذاشت غیر که برخاست زود و رفت
هوش مصنوعی: او به سرعت و بدون معطلی از آنجا رفت، چون دیگر نمیتوانست او را فریب دهد.
میلی خیال یار به دل ناگهان گذشت
بازم به دل محبّت دیگر فزود و رفت
هوش مصنوعی: ناگهان یاد یار به دلِ من آمد و این یاد دوباره محبت جدیدی را در دل من ایجاد کرد و سپس از ذهنم رفت.

میلی