گنجور

شمارهٔ ۴۳

جز خون دل، شراب ندانسته‌ام که چیست
غیر از جگر، کباب ندانسته‌ام که چیست
در خواب خوش ز دولت بیدار، غیر و من
از بخت خفته، خواب ندانسته‌ام که چیست
گر دیده بر نداشته‌ام از روی او، چه عیب
دیوانه‌ام، حجاب ندانسته‌ام که چیست
نومیدی‌ام چو از تو نهایت پذیر شد
مقصودت از عتاب ندانسته‌ام که چیست
با من سخن نگفته، و گر گفته، از حجاب
جز خامشی جواب ندانسته‌ام که چیست
یک حرف گفته است به من، بعد صد عتاب
وان هم ز اضطراب ندانسته‌ام که چیست
تا خورده‌ام ز جام محبّت می‌جنون
میلی شراب ناب ندانسته‌ام که چیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز خون دل، شراب ندانسته‌ام که چیست
غیر از جگر، کباب ندانسته‌ام که چیست
هوش مصنوعی: جز درد و رنج درون، هیچ چیز دیگری را نشناخته‌ام و بیش از آن، غذایی از دل و کبابی از جگر را نمی‌دانم که چیست.
در خواب خوش ز دولت بیدار، غیر و من
از بخت خفته، خواب ندانسته‌ام که چیست
هوش مصنوعی: در خواب شیرین و خوشی که از خوشبختی به وجود آمده، من و دیگری از سرنوشت غافل و بی‌خبر هستیم و نمی‌دانیم خواب چیست و به چه حالتی است.
گر دیده بر نداشته‌ام از روی او، چه عیب
دیوانه‌ام، حجاب ندانسته‌ام که چیست
هوش مصنوعی: اگر من نگاه نکرده‌ام به چهره‌ی او، چه اشکالی دارد، من که دیوانه‌ام و نمی‌دانم این حجاب چیست.
نومیدی‌ام چو از تو نهایت پذیر شد
مقصودت از عتاب ندانسته‌ام که چیست
هوش مصنوعی: وقتی که از تو ناامید شدم، نمی‌دانم منظور تو از این که به من تند برخورد می‌کنی چیست.
با من سخن نگفته، و گر گفته، از حجاب
جز خامشی جواب ندانسته‌ام که چیست
هوش مصنوعی: من با کسی که با من صحبت نکرده، و اگر هم صحبت کرده، فقط در سکوت و پوشش مخفی باقی مانده‌ام و نمی‌دانم پاسخ چه چیزی است.
یک حرف گفته است به من، بعد صد عتاب
وان هم ز اضطراب ندانسته‌ام که چیست
هوش مصنوعی: یک حرفی به من گفتند که باعث ناراحتی‌ام شد و هنوز نمی‌دانم معنای آن چیست.
تا خورده‌ام ز جام محبّت می‌جنون
میلی شراب ناب ندانسته‌ام که چیست
هوش مصنوعی: تا به حال از جام عشق نوشیده‌ام و در نتیجه، خواسته‌ای از شراب خالص را نداشته‌ام و نمی‌دانم که چیست.