شمارهٔ ۳۸
ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است
خجالت دل امیدوار نزدیک است
دلم ز وصل تسلی نمیشود امروز
اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است
ز من گذشته و از جذبه محبت من
عنان کشیدن آن شهسوار نزدیک است
زمان زمان شود افزون امید آمدنش
اگرچه مردنم از انتظار نزدیک است
ز تاب باده چو ساغر به روی غیر مخند
که باز گریه بی اختیار نزدیک است
به وقت مردن ازان دست و پا زند میلی
که بحر زندگیاش را کنار نزدیک است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است
خجالت دل امیدوار نزدیک است
هوش مصنوعی: جدایی از آن گل زیبا نزدیک است و دل امیدوارم در برابر این موضوع خجالت میکشد.
دلم ز وصل تسلی نمیشود امروز
اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است
هوش مصنوعی: امروز دل من با هیچ ارتباطی آرام نمیگیرد و به نظر میرسد که جدایی یاری که دوستش دارم، خیلی نزدیک است.
ز من گذشته و از جذبه محبت من
عنان کشیدن آن شهسوار نزدیک است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن دلیر مرد، به خاطر محبت من، در حال فاصله گرفتن و رها کردن خود از جذبه من است.
زمان زمان شود افزون امید آمدنش
اگرچه مردنم از انتظار نزدیک است
هوش مصنوعی: زمانی است که امید به آمدنش بیشتر شده است، هرچند که مرگ من از انتظار برای او به زودی نزدیک است.
ز تاب باده چو ساغر به روی غیر مخند
که باز گریه بی اختیار نزدیک است
هوش مصنوعی: از شادی و سرخوشی ناشی از نوشیدن می، به دیگری نخرس و نSmile. زیرا ممکن است که دوباره به گریه و اندوه بی اختیار نزدیک شوی.
به وقت مردن ازان دست و پا زند میلی
که بحر زندگیاش را کنار نزدیک است
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به مرگ نزدیک میشود، احساسات و تمایلاتی در او بیدار میشود که نشاندهندهی اشتیاقش به زندگی و ارتباط با آن است. این تمایلات مانند دست و پای جنبشدار، نشاندهندهی تلاش او برای ادامه زندگی است.