شمارهٔ ۳۰
شهید عشق تو بیند چو دود آه مرا
در آفتاب قیامت شود پناه مرا
ازو اگر نکنم شکوه، منفعل گردم
که باز میرود آزرده بیگناه مرا
مرا مگو که نیفتادهای هنوز از پا
که اضطراب طلب میبرد به راه مرا
به روز حشر زمن شرمسار خواهد بود
درین غمم که چرا کشته بیگناه مرا
هزار بار چو میلی گرم برنجانی
بس است نیم نگاه تو عذرخواه مرا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شهید عشق تو بیند چو دود آه مرا
در آفتاب قیامت شود پناه مرا
هوش مصنوعی: عشق تو مانند دودی است که در روز قیامت نمایان میشود و من به آن پناه میآورم، در حالی که برای شهید عشق تو، این تصویر واضح و روشن است.
ازو اگر نکنم شکوه، منفعل گردم
که باز میرود آزرده بیگناه مرا
هوش مصنوعی: اگر من از او گله نکنم، بیعمل میشوم و او دوباره بدون دلیل دلخوری مرا ترک میکند.
مرا مگو که نیفتادهای هنوز از پا
که اضطراب طلب میبرد به راه مرا
هوش مصنوعی: نگو که هنوز از پا نیفتادهای، چون در دل من اضطراب عشق تو مرا به سمت خود میکشاند.
به روز حشر زمن شرمسار خواهد بود
درین غمم که چرا کشته بیگناه مرا
هوش مصنوعی: در روز قیامت، من از اینکه بیدلیل کشته شدهام، بسیار شرمسار خواهم بود و این غم و اندوه مرا میآزارد.
هزار بار چو میلی گرم برنجانی
بس است نیم نگاه تو عذرخواه مرا
هوش مصنوعی: اگر هزار بار هم که به خاطر تو غمگین شوم، یک نیمنگاه تو برای بخشش من کافی است.