شمارهٔ ۲۶
دلا رسیده به جایی کمند ناله ما
که خو گرفته به مجنونوَشان غزاله ما
به اهل بزم چنان جام دوستی پر داد
که ریخت لای ته شیشه در پیاله ما
به گرد خوان بلا از هجوم آه، چو شمع
گره شود به گلو آتشین نواله ما
چو نافه شد دل ما، بس که بود چون میلی
اسیر سلسلهایعنبرین غزاله ما
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا رسیده به جایی کمند ناله ما
که خو گرفته به مجنونوَشان غزاله ما
هوش مصنوعی: ای دل، به جایی رسیدهای که دیگر نالههای ما به گوش نمیرسد و آنچنان به حالتی عادت کردهای که مانند مجنون شدهای و مانند غزالها زیبایی دلتنگیهای ما را میبینی.
به اهل بزم چنان جام دوستی پر داد
که ریخت لای ته شیشه در پیاله ما
هوش مصنوعی: در جمع دوستان، به گونهای محبت و دوستی را نثار کردم که تاثیری عمیق و ماندگار بر دلها گذاشت و خوشی و آرامش را به زندگی ما آورد.
به گرد خوان بلا از هجوم آه، چو شمع
گره شود به گلو آتشین نواله ما
هوش مصنوعی: از شدت درد و رنج، مانند شمعی که در آتش سوخته، گلویم به درد میآید و نالهام به سختی خارج میشود، گویی در محاصرهی مصیبتها قرار گرفتهام.
چو نافه شد دل ما، بس که بود چون میلی
اسیر سلسلهایعنبرین غزاله ما
هوش مصنوعی: دل ما به اندازهای به چنگال زیبایی و جذابیت غزالهی معصوم گرفتار شده که مانند جوی نرمی در آمده است.
حاشیه ها
1403/11/08 00:02
علی شیدایی
که خو گرفته به مجنونوَشان غزالهی ما