شمارهٔ ۱۹
برده از راه، فریبنده نگاه که ترا؟
راه خلقی زده ای، تا زده راه که ترا؟
ای به هر چشم زدن ساخته صد خانه، سیاه
کرده بر هم زده، مژگان سیاه که ترا؟
زلف را سلسله جنبان بلا می کردی
تا درین سلسله انداخته آه که ترا؟
از حیا هیچ نمی آمدی از خانه برون
کرده بی تاب، هوای سر راه که ترا؟
همچو میلی شده حال تو بدین گونه سیاه
که به خاطر گذرد خال سیاه که ترا؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برده از راه، فریبنده نگاه که ترا؟
راه خلقی زده ای، تا زده راه که ترا؟
هوش مصنوعی: چشم فریبندهای بر راه توست. آیا از کجا میروی؟ تو راهی انتخاب کردهای که مردم را با خود به سمت خود میآوری.
ای به هر چشم زدن ساخته صد خانه، سیاه
کرده بر هم زده، مژگان سیاه که ترا؟
هوش مصنوعی: ای کسی که در هر لحظه میتوانی صدها دنیای جدید بسازی و با چشمانت دنیا را سیاه میکنی، آیا تو برای من چه کردهای؟
زلف را سلسله جنبان بلا می کردی
تا درین سلسله انداخته آه که ترا؟
هوش مصنوعی: موهای تو مانند زنجیری از مصیبت در میچرخید و با تکان دادن آن، درد و غم بر دل من میافکنی. حالا در این زنجیر، آه که تو چه کسی هستی!
از حیا هیچ نمی آمدی از خانه برون
کرده بی تاب، هوای سر راه که ترا؟
هوش مصنوعی: تو هیچ وقت از حیا خارج نمیشدی و قدم از خانه بیرون نمیگذاشتی، در حالی که بیتابی مرا در سر راهم میکشاند.
همچو میلی شده حال تو بدین گونه سیاه
که به خاطر گذرد خال سیاه که ترا؟
هوش مصنوعی: حالت به گونهای شده که مثل یک تمایل سیاه است و این وضعیت به قدری بد است که حتی فکر کردن به آن خال سیاهی که تو هستی، دشوار است.