گنجور

شمارهٔ ۳۰ - درمدح قطب‌الّدین محمّد خان

روز عیدم یار اگر قربان کند
بندیی آزاد از زندان کند
یوسف جان را که در قید تن است
زین لباس عاریت عریان کند
عیدی‌ام این بس که قربان سازدم
تا خلاصم از غم دوران کند
آتش دیرینه را تسکین دهد
درد چندین ساله را درمان کند
کو سبکروحی که قربانی صفت
صرف راه دوست، نقد جان کند
روی بر خاک در دلبر نهد
جان نثار مقدم جانان کند
کعبه را داخل شود بی‌رنج راه
مشکلی بر خویشتن آسان کند
عید قربان است و اکنون هر که هست
بهر خود فکر سر و سامان کند
پارسا رو در ره طاعت نهد
باغبان آرایش بستان کند
زهره اکنون ساکنان عرش را
از خروش چنگ در افغان کند
خنجر الماس، بهرام از نیام
برکشد تا برّه را قربان کند
بر سر منبر خطیب آسمان
ذکر نام نامی یزدان کند
چون بپردازد ز توحید خدای
عرض القاب شه دوران کند
بعد ذکر کردگار و شهریار
وصف قطب الدّین محمّدخان کند
آنکه از اندیشه دست و دلش
کز سخا تاراج بحر و کان کند
بحر مخفی در صدف سازد گهر
لعل و دُر در سنگ، کان پنهان کند
وز همین اندیشه نقد مهر را
صبح پنهان در ته دامان کند
بر جهان گر آورد یک ترکتاز
آسمان را با زمین یکسان کند
دستبرد صولجان مهر او
چرخ را چون گوی سرگردان کند
مهچه رایات فتح آیات او
دیده خورشید را حیران کند
با وجود قدرت خون ریختن
خصم را شرمنده احسان کند
ای که از عدل تو نتواند شریر
در ضمیر اندیشه عصیان کند
کافرم‌گر تیغ مژگان بتان
می‌تواند رخنه در ایمان کند
آورد گر روز، سیل قهر تو
خانه افلاک را ویران کند
ننگ باشد توسن جاه ترا
آفرینش را اگر میدان کند
در دل کان، مژده پابوس تو
لعل را چون غنچه خندان کند
از تو ماه چارده کسب کمال
گر کند، چون مهر کی نقصان کند؟
می‌کند دایم کف احسان تو
آنچه فیض ابر در نیسان کند
چون سپه را دل دهی در کارزار
زال، کار رستم دستان کند
خار خار بغض، بدخواه ترا
غنچه دل در درون پیکان کند
چون تواند کرد انکار تو خصم؟
چون به گل خورشید را پنهان کند؟
داورا! وصف دل دانای تو
کی تواند میلی نادان کند
گر کند صد سال وصف ذات تو
در خور آنی که صد چندان کند
خوانی‌اش گر از دعا گویان خویش
زین سعادت شکر بی‌پایان کند
تا قضا قربانیان را روز عید
بر سر خوان بلا مهمان کند
دوستانت را بود هر روز عید
دشمنانت را اجل قربان کند
سیر، کافر نعمت خوان ترا
گر کند ایّام، سیر از جان کند
امرو نهیت را قضا باشد مطیع
هر چه فرمایّی و گویی، آن کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز عیدم یار اگر قربان کند
بندیی آزاد از زندان کند
هوش مصنوعی: اگر روز عید من، یارم را قربانی کنند، او را از بند آزاد کند و به زندان نرود.
یوسف جان را که در قید تن است
زین لباس عاریت عریان کند
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که یوسف (نم symbolize انسان کامل یا روح) که در قید بدن و جسم قرار دارد، از این لباس موقتی و ناچیز کنار خواهد رفت و آزاد خواهد شد. به نوعی، اشاره به رهایی روح از قید و بندهای مادی و دنیوی دارد.
عیدی‌ام این بس که قربان سازدم
تا خلاصم از غم دوران کند
هوش مصنوعی: هدیه‌ام این است که خود را فدای عشق می‌کنم تا از غم‌های زندگی رهایی یابم.
آتش دیرینه را تسکین دهد
درد چندین ساله را درمان کند
هوش مصنوعی: آتش قدیمی را خاموش می‌کند و درد سال‌های طولانی را درمان می‌کند.
کو سبکروحی که قربانی صفت
صرف راه دوست، نقد جان کند
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که با دل‌سوزی و از جان و دل، برای راه دوست فداکاری کند و جانش را به این راه بدهد؟
روی بر خاک در دلبر نهد
جان نثار مقدم جانان کند
هوش مصنوعی: برای محبوب، جان خود را فدای قدم‌های او می‌گذارم و بر زمین می‌افتم.
کعبه را داخل شود بی‌رنج راه
مشکلی بر خویشتن آسان کند
هوش مصنوعی: کسی که بدون زحمت و دشواری به کعبه می‌رسد، می‌تواند به راحتی راهی برای بهبود خود پیدا کند.
عید قربان است و اکنون هر که هست
بهر خود فکر سر و سامان کند
هوش مصنوعی: روز عید قربان است و اکنون هر کس باید به فکر خودش و تنظیم امور زندگی‌اش باشد.
پارسا رو در ره طاعت نهد
باغبان آرایش بستان کند
هوش مصنوعی: انسان درستکار و نیکوکار در مسیر عبادت و اطاعت قرار می‌گیرد و مانند باغبانی است که با دقت و محبت، باغش را زیبا و آراسته می‌کند.
زهره اکنون ساکنان عرش را
از خروش چنگ در افغان کند
هوش مصنوعی: زهره (سیاره زهره) اکنون به قدری زیبا و دلنشین است که ساکنان آسمان‌ها را با صدای چنگش تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث حیرت و شگفتی آن‌ها می‌شود.
خنجر الماس، بهرام از نیام
برکشد تا برّه را قربان کند
هوش مصنوعی: بهرام، خنجر الماس را از غلاف بیرون می‌آورد تا بره‌ای را قربانی کند.
بر سر منبر خطیب آسمان
ذکر نام نامی یزدان کند
هوش مصنوعی: در بالای منبر، سخنران آسمانی به ذکر نام بزرگ خداوند مشغول است.
چون بپردازد ز توحید خدای
عرض القاب شه دوران کند
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند از توحید و یکتاپرستی بی‌نیاز شود، بزرگ‌ترین عنوان‌ها و مقام‌ها را به پادشاهان و فرمانروایان دنیا عطا می‌کند.
بعد ذکر کردگار و شهریار
وصف قطب الدّین محمّدخان کند
هوش مصنوعی: پس از ذکر خداوند و پادشاه، حالا به توصیف قطب‌الدین محمدخان می‌پردازد.
آنکه از اندیشه دست و دلش
کز سخا تاراج بحر و کان کند
هوش مصنوعی: کسی که دل و جانش از تفکر و اندیشه پر شده، همچون دریایی سخاوت‌مند است که همواره بخشش و generosity از آن سرازیر می‌شود.
بحر مخفی در صدف سازد گهر
لعل و دُر در سنگ، کان پنهان کند
هوش مصنوعی: درون دریا، گوهرهای با ارزش مانند الماس و دُر در صدف نهفته‌اند و این نشان می‌دهد که چیزهای با ارزش اغلب در جاهای پنهان قرار دارند.
وز همین اندیشه نقد مهر را
صبح پنهان در ته دامان کند
هوش مصنوعی: از همین فکر و اندیشه، محبت و عشق را در صبحی پنهان در دامان خود جای می‌دهد.
بر جهان گر آورد یک ترکتاز
آسمان را با زمین یکسان کند
هوش مصنوعی: اگر یک فاتح بر جهان حاکم شود، می‌تواند آسمان و زمین را برابر کند.
دستبرد صولجان مهر او
چرخ را چون گوی سرگردان کند
هوش مصنوعی: دستهای قدرتمند عشق او، همچون چرخشی بی‌هدف، تمام جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
مهچه رایات فتح آیات او
دیده خورشید را حیران کند
هوش مصنوعی: ماه همچون پرچم پیروزی، آیات او را به نمایش می‌گذارد و موجب تعجب و شگفتی خورشید می‌شود.
با وجود قدرت خون ریختن
خصم را شرمنده احسان کند
هوش مصنوعی: با وجود اینکه می‌تواند دشمنان را با قتل و خشونت شکست دهد، اما از لطف و نیکوئی خود دست نمی‌کشد و باعث شرمندگی آنها می‌شود.
ای که از عدل تو نتواند شریر
در ضمیر اندیشه عصیان کند
هوش مصنوعی: ای کسی که بخاطر عدل تو، هیچ فرد شریر نتواند در اندیشه‌اش به طغیان و شورش فکر کند.
کافرم‌گر تیغ مژگان بتان
می‌تواند رخنه در ایمان کند
هوش مصنوعی: اگر کافر هستم، اما اگر چشم‌های زیبا و نافذ بت‌ها بتوانند به اعتقادات من آسیب بزنند، این موضوع دلیل بر کفر من است.
آورد گر روز، سیل قهر تو
خانه افلاک را ویران کند
هوش مصنوعی: اگر روزی خشم تو فرود آید، به قدری قوی است که می‌تواند آسمان‌ها را نابود کند.
ننگ باشد توسن جاه ترا
آفرینش را اگر میدان کند
هوش مصنوعی: اگر آن اسب نیرومند و رفیع تو بخواهد به جاه و مقام تو افتخار کند، این خود ننگی بزرگ برای خلقت است.
در دل کان، مژده پابوس تو
لعل را چون غنچه خندان کند
هوش مصنوعی: در دل معدن، آوای خوش آمدگویی تو، سنگ قیمتی را مثل یک غنچه شاداب و خوشحال می‌کند.
از تو ماه چارده کسب کمال
گر کند، چون مهر کی نقصان کند؟
هوش مصنوعی: اگر تو مثل ماه چهارده کامل باشی و کمال خود را به دست آوری، مثل مهر هیچگاه کم نمی‌شویی.
می‌کند دایم کف احسان تو
آنچه فیض ابر در نیسان کند
هوش مصنوعی: احسان و بخشش تو همیشه مانند باران فراوانی است که در بهار می‌بارد و زمین را سیراب می‌کند.
چون سپه را دل دهی در کارزار
زال، کار رستم دستان کند
هوش مصنوعی: اگر به سپاه دل بدهی و در میدان نبرد به زال کمک کنی، همانند کار رستم با دستانت، پیروزی به دست می‌آوری.
خار خار بغض، بدخواه ترا
غنچه دل در درون پیکان کند
هوش مصنوعی: خار که نماد درد و رنج است، با بغض و کینه‌ای به تو آسیب می‌زند و دل نازک و لطیفت را درون تیری می‌کند که به تو زخم می‌زند.
چون تواند کرد انکار تو خصم؟
چون به گل خورشید را پنهان کند؟
هوش مصنوعی: چگونه می‌تواند دشمن تو را انکار کند؟ آیا می‌تواند گل، نور خورشید را پنهان کند؟
داورا! وصف دل دانای تو
کی تواند میلی نادان کند
هوش مصنوعی: ای داور! چگونه می‌تواند توصیف دل آگاه تو بر دل نادان تأثیری بگذارد؟
گر کند صد سال وصف ذات تو
در خور آنی که صد چندان کند
هوش مصنوعی: اگر کسی به مدت صد سال هم در وصف ذات تو سخن بگوید، باز هم نمی‌تواند به درستی حق تو را ادا کند و وصف تو را به طور کامل بیان کند.
خوانی‌اش گر از دعا گویان خویش
زین سعادت شکر بی‌پایان کند
هوش مصنوعی: اگر او از دعاگویان خود بخواند، باید برای این سعادت بی‌پایان شکرگزاری کند.
تا قضا قربانیان را روز عید
بر سر خوان بلا مهمان کند
هوش مصنوعی: در روز عید، وقتی که قربانی‌ها به قربانی شدن آماده می‌شوند، مقدر است که آن‌ها در وسعت مصیبت و سختی، مهمان سفره‌ای شوند که نشان دهنده بلا و آزمون‌های زندگی است.
دوستانت را بود هر روز عید
دشمنانت را اجل قربان کند
هوش مصنوعی: دوستانت هر روز برایت مانند روز عید هستند، در حالی که دشمنانت به زودی به پایان کار خواهند رسید.
سیر، کافر نعمت خوان ترا
گر کند ایّام، سیر از جان کند
هوش مصنوعی: سیر، یعنی آن که از نعمت‌ها و مواهب زندگی بهره‌مند است، نباید فراموش کند که این نعمت‌ها ممکن است از دست بروند. اگر روزگاری به او سختی بگذرد، باید بداند که زندگی همیشه در حال تغییر است و خوشی‌ها و سختی‌ها در کنار هم هستند.
امرو نهیت را قضا باشد مطیع
هر چه فرمایّی و گویی، آن کند
هوش مصنوعی: امروز روزی است که سرنوشتت رقم خواهد خورد. پس باید تابع و مطیع هر چیزی که بگویی و فرمان‌دهی باشی.