شمارهٔ ۲۴ - در مدح ابراهیم میرزا
زهی گرم از تو بازار جدایی
دلت ناآشنا با آشنایی
نهان کردی متاع وصل، گویا
به دل داری خریدار آزمایی
ازین بیگانگیها شرم بادت
ز بعد آنهمه دیر آشنایی
سپهر قدر، ابراهیم، کآمد
به بالایش قبای کبریایی
به دور دولت جاویدش از دهر
بر افتادهست رسم بیوفایی
خرد با عشق در دوران عدلش
زند سرپنجهٔ زورآزمایی
تو آن سروی که نخل سبز گردون
کند در گلشن قَدرت گیایی
عتاب آلوده گر بینی سوی کوه
برآرد لعل، رنگ کهربایی
اگر آیینه یابد عکس رایت
برد از روی زنگی بیصفایی
چو عیسی نقش بندد در رحم طفل
ز شوق خدمتت، بیکدخدایی
خوشا رزمی که سوی قلب دشمن
شتابی با دلیران فدایی
بلندآوازه کوست آسمان را
دَرَد صد جا چو زنگ از پر صدایی
بیاموزد اجل نوک سنان را
چو مژگان غزالان دلربایی
به یک جا، مدّعی چون شاه شطرنج
اگر یابد به صد بیدست و پایی
چو شخصی کو گریزان است در خواب
نیابد در قدم، تاب روایی
شمارهٔ ۲۳ - در مدح حضرت امام رضا علیهاسّلام: خوش آنکه جان شده قربان چشم غمزهزنششمارهٔ ۲۵ - در مدح بهروز محمّد: درآ در بوستان ساقیّ و بگشا غنچهسان شیشه
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی گرم از تو بازار جدایی
دلت ناآشنا با آشنایی
هوش مصنوعی: چه خوب است که بازار جدایی از تو گرم و پررونق است، در حالی که دل تو به آشنایی با این جدایی ناآشنا و بیخبر است.
نهان کردی متاع وصل، گویا
به دل داری خریدار آزمایی
هوش مصنوعی: عشق و وصالت را به طور پنهان نگه داشتهای، انگار که میخواهی دل کسی را به آزمون بگذاری.
ازین بیگانگیها شرم بادت
ز بعد آنهمه دیر آشنایی
هوش مصنوعی: این بیگانگیها باید برایت شرمآور باشد، بخصوص بعد از اینکه مدت زیادی با هم آشنا بودهایم.
سپهر قدر، ابراهیم، کآمد
به بالایش قبای کبریایی
هوش مصنوعی: آسمان تقدیر، ای ابراهیم، بر بلندیاش پوشش عظمت و بزرگمنشی را بر تن کرده است.
به دور دولت جاویدش از دهر
بر افتادهست رسم بیوفایی
هوش مصنوعی: در دوران حیاتش، نشانههای بیوفایی و عدم وفاداری از طرف روزگار و مردم به او دیده میشود.
خرد با عشق در دوران عدلش
زند سرپنجهٔ زورآزمایی
هوش مصنوعی: عقل و خرد در زمان عدالت با قدرت و توانمندی خود، به مبارزه میپردازند.
تو آن سروی که نخل سبز گردون
کند در گلشن قَدرت گیایی
هوش مصنوعی: تو مثل سروی هستی که در باغهای بهشت برفراشته شده و زیباییات همه جا را مینوازد.
عتاب آلوده گر بینی سوی کوه
برآرد لعل، رنگ کهربایی
هوش مصنوعی: اگر به کوه نگاه کنی و رنگ لعل را ببینی، همانند رنگ کهربا است که به خاطر عتاب و شدت غضب به وجود آمده است.
اگر آیینه یابد عکس رایت
برد از روی زنگی بیصفایی
هوش مصنوعی: اگر آینه بتواند تصویر پرچم را ببیند، آن را از روی زنگار و کثیفی برداشته و نمایان میکند.
چو عیسی نقش بندد در رحم طفل
ز شوق خدمتت، بیکدخدایی
هوش مصنوعی: وقتی عیسی (ع) به شوق خدمت به تو، در رحم مادر بچهای نقشی میزند، در اینجا سخن از بیکدخدایی است. این بدان معناست که عشق و ارادت به تو، حتی بدون واسطه نیز میتواند به وجود آید.
خوشا رزمی که سوی قلب دشمن
شتابی با دلیران فدایی
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن جنگی که دلیران فداکار با شجاعت به سمت قلب دشمن پیش میروند.
بلندآوازه کوست آسمان را
دَرَد صد جا چو زنگ از پر صدایی
هوش مصنوعی: آسمان پر از صدای بلند و شگفتانگیز است، مانند زنگی که در چندین مکان به صدا در میآید و جلب توجه میکند.
بیاموزد اجل نوک سنان را
چو مژگان غزالان دلربایی
هوش مصنوعی: آیا مرگ به زیبایی مژگان غزالان، بر نوک دندانهای خود میآموزد؟
به یک جا، مدّعی چون شاه شطرنج
اگر یابد به صد بیدست و پایی
هوش مصنوعی: اگر کسی در یک جا بر قدرت و تسلط خود تاکید کند، مانند یک شاه شطرنج که حتی با وجود ضعفها و نقصها، میتواند برتری خود را نشان دهد.
چو شخصی کو گریزان است در خواب
نیابد در قدم، تاب روایی
هوش مصنوعی: شخصی که از چیزی میگریزد، در خواب هم آرامش نمییابد و نمیتواند به راحتی قدم بردارد.