این سوره یازده آیتست، چهل کلمه، صد و شصت و سه حرف، جمله به مکه فرو آمد بقول جماعتی مفسّران و قومی در مدنیّات شمرند، گویند: به مدینه فرو آمده، و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست. ابی کعب روایت کند از مصطفی (ص) که گفت: هر که سوره «و العادیات» بر خواند، او را بعدد هر مؤمنی که شب مزدلفه در مزدلفه باشد و اندر آن جمع بود، ده نیکی بنویسند و همچنانست که آنجا حاضر بود.
و از حسن بصری روایت کنند که: سورة «و العادیات» همتای دو بهر از قرآن است. و سبب نزول این سوره بقول مقاتل آنست که: رسول خدا (ص) جمعی لشگریان صحابه را بقبیله کنانه فرستاد تا ایشان را بر دین اسلام دعوت کند. مدّتی بر آمد که رسول خدا (ص) ازیشان هیچ خبر نشنید و نمیدانست که حال ایشان بچه حدّ رسید و مسلمانان از بهر ایشان اندوهگن بودند و منافقان شاد همیبودند و بدروغ میگفتند که: ایشان را بکشتند. ربّ العالمین این سوره را فرو فرستاد و از حال ایشان خبر داد که: وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً آن اسبان ایشان از نشاط بانگ همیکنند، و در تاختن در سرای دشمن نفس همیزنند و گرد میانگیزند، و در تاختن از سنبهای ایشان آتش همیجهد، و بوقت صبح در سرای دشمن غارت همیکنند. ربّ العالمین تشریف غازیان را این کلمات بلفظ سوگند یاد کرد و مقصود آگاه کردن مصطفی است (ص)، و مؤمنان از احوال آن غازیان، و باز برد اندوه از دلهای ایشان. قوله: وَ الْعادِیاتِ جمع عادیة و هی الّتی تعدو و العدو السّرعة فی المشی و التّباعد فی الخطو و قوله: «ضبحا» مصدر وقع موقع الحال، ای یضبحن «ضبحا».
قال ابن عباس: المراد بها خیول الغزاة اقسم اللَّه بها شرفا للغزاة. و قال علی (ع) و ابن مسعود: انّها ابل الحاجّ، اقسم اللَّه بها تشریفا للحاجّ و الضّبح من الإبل النّفس و من الخیل الحمحمة.
و روی انّ علیّا (ع) انکر علی ابن عباس حمله العادیات علی الخیل. و قال: انّها نزلت فی وقعة بدر و لم یکن معنا حینئذ الّا فرسان احدهما للمقداد و الآخر للزّبیر.
و امّا ابن عباس فانّه احتجّ بالضّبح. و قال: انّ الإبل لا تضبح فانّ الضّبح صوت انفاس الخیل اذا جهدت فی الجری فیکثر الرّبو فی اجوافها من شدّة العدو. و قال ابن عباس: لیس شیء من الدّوابّ یضبح غیر الفرس و الکلب و الثّعلب. و قال الخلیل الضّبح نوع من العدو.
فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً ای توری النّار بحوافرها اذا سارت فی الارض ذات الحجارة و اذا ارید بها الإبل فالمعنی انّها تضرب الحصا بمناسمها فیصکّ بعضها بعضا فتنقدح منها النّار. و قال مجاهد: هی افکار العلماء تستنبط المعانی. و قال عکرمة: هی الالسنة تظهر الحقّ بالنّطق. و قیل: هی مکر الرّجال یقال للماکر قدح فاوری.
و قیل: انّهم اذا نزلوا لیلا یوقدون النّار لیروا کثیرا فیکسروا بذلک قلوب المشرکین اذا بلغهم کثرة عددهم. و قیل: هی الخیل تهیّج الحرب بین اصحابها. و المعنی فالمهیّجات حربا. قوله: فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً ای تسیر لیلا و تغیر علی الاعداء «صبحا» و الغارة وقت الصّباح من عادة العرب و نهی عن الغارة باللّیل. و کان رسول اللَّه (ص) یغیر مصبحا. و قیل: هی الإبل اذا افاضت من عرفات و الاغارة سرعة السّیر و منه قولهم: اشرق ثبیر کیما نغیر».
فَأَثَرْنَ ای هیّجن. «به»، ای بذلک المکان الّذی انتهین الیه کنایة عن غیر مذکور لانّ المعنی مفهوم.
نَقْعاً ای غبارا. و قیل: فَأَثَرْنَ بِهِ ای بالعدو. نَقْعاً ای صوتا.
و قیل: الهاء ضمیر الصّبح و المعنی: «اثرن» فی وقت الصّبح «نقعا».
فَوَسَطْنَ بِهِ ای بالقوم جمعا، ای الخیل دخلت رصف جمع من العدوّ تغیر علیهم. و قیل: «وسطن» فی وقت الصّبح جمع العدوّ. و قیل: هی الإبل توسطن بالقوم جمع منا. یقال: وسطهم یسطهم اذا صار فی وسطهم.
إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ هذا موضع القسم. اقسم اللَّه بهذه الاشیاء.
إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ای قلیل الشّکر کفور بطیء الخدمة قلیل الخیر. و قال الحسن البصری: «الکنود» الّذی یعدّد المصائب و ینسی النّعم.
و فی الخبر عن النّبیّ (ص) «الکنود» الّذی یمنع رفده و یضرب عبده و یأکل وحده.
و قال الفضیل بن عیاض: «الکنود» الّذی انسته الخصلة الواحدة من الاساءة الخصال الکثیرة من الاحسان، و الشّکور الّذی انسته الخصلة الواحدة من الاحسان الخصال الکثیرة من الاساءة. و قال ابو بکر الورّاق: «الکنود» الّذی یری النّعم من نفسه و اخوانه. و قیل: یری النّعمة و لا یری المنعم. و قال الواسطی: هو الّذی ینفق نعم اللَّه فی معاصی اللَّه. و قیل. هو الحسود الحقود.
وَ إِنَّهُ عَلی ذلِکَ لَشَهِیدٌ الهاء عائدة الی الرّبّ سبحانه، ای انّ ربّه عَلی ذلِکَ ای «علی» کنوده و صنیعه لشاهد. و قیل: الهاء عائدة الی الانسان لانّه یعلم ذلک من نفسه و افعاله تشهد علی کفرانه نعمة ربّه. و قیل: انّه شاهد علی نفسه بما تصنع کقوله: «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ» الآیة.
وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ ای انّ الانسان لاجل حبّ المال لبخیل. قال طرفة:
اری الموت یعتام الکرام و یصطفی
عقیلة مال الفاحش المتشدّد.
الشّدید و المتشدّد: البخیل، و کذلک الفاحش، و منه قوله: وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ. ای بالبخل. و قبل: معناه: وَ إِنَّهُ لَشَدِیدٌ الحبّ للخیر و هو المال. قال ابن زید: سمّی اللَّه المال خیرا و عسی ان یکون حراما خبیثا لکنّ النّاس یعدّونه خیرا فسمّاه اللَّه خیرا کما انّ الجهاد سمّاه اللَّه سوءا بقوله: فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ای قتال و لیس هو عند اللَّه بسوء لکنّ یسمّونه سوءا.
قوله. أَ فَلا یَعْلَمُ ای هذا الانسان لا یعلم اذا بُعْثِرَ ای قلب و بحث و ایثر ما فی القبور من الموتی و ما بمعنی من.
وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدُورِ میّز و ابرز ما فیها من خیر او شرّ.
إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ ای عالم فیجازیهم علی جمیع اعمالهم من الخیر و الشّرّ و کسرت الهمزة لمکان اللّام فی قوله «لَخَبِیرٌ» و لولاها لفتحت الهمزة لوقوع العلم علیها. هذا کقوله: وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ.
روی انّ الحجّاج بن یوسف قرأ علی المنبر هذه السّورة یحضّ النّاس علی الغزو فجری علی لسانه.
إِنَّ رَبَّهُمْ بفتح الالف ثمّ استدرکها من جهة العربیّة فقال «خبیر»: و اسقط اللّام. و قال الزجاج: اللَّه خبیر بهم فی ذلک الیوم و فی غیره من الازمان و لکن خصّ «یومئذ» بالذّکر لانّ المعنی انّه یجازیهم علی کفرهم و الجزاء یقع «یومئذ» و اللَّه اعلم.
برگردان به زبان ساده
این سوره یازده آیتست، چهل کلمه، صد و شصت و سه حرف، جمله به مکه فرو آمد بقول جماعتی مفسّران و قومی در مدنیّات شمرند، گویند: به مدینه فرو آمده، و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست. ابی کعب روایت کند از مصطفی (ص) که گفت: هر که سوره «و العادیات» بر خواند، او را بعدد هر مؤمنی که شب مزدلفه در مزدلفه باشد و اندر آن جمع بود، ده نیکی بنویسند و همچنانست که آنجا حاضر بود.
هوش مصنوعی: این سوره شامل یازده آیه است و دارای چهل کلمه و یکصد و شصت و سه حرف میباشد. برخی از مفسران بر این باورند که این سوره در مکه نازل شده است، در حالی که گروهی دیگر معتقدند که این سوره در مدینه نازل شده است. در این سوره هیچ آیهای که نسخ شده باشد وجود ندارد. ابی کعب از پیامبر (ص) نقل کرده که هرکسی این سوره را بخواند، به تعداد مؤمنانی که در شب مزدلفه در آنجا حضور دارند، برای او ده حسنه نوشته میشود و اینگونه است که گویی او نیز در آن مکان حاضر است.
و از حسن بصری روایت کنند که: سورة «و العادیات» همتای دو بهر از قرآن است. و سبب نزول این سوره بقول مقاتل آنست که: رسول خدا (ص) جمعی لشگریان صحابه را بقبیله کنانه فرستاد تا ایشان را بر دین اسلام دعوت کند. مدّتی بر آمد که رسول خدا (ص) ازیشان هیچ خبر نشنید و نمیدانست که حال ایشان بچه حدّ رسید و مسلمانان از بهر ایشان اندوهگن بودند و منافقان شاد همیبودند و بدروغ میگفتند که: ایشان را بکشتند. ربّ العالمین این سوره را فرو فرستاد و از حال ایشان خبر داد که: وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً آن اسبان ایشان از نشاط بانگ همیکنند، و در تاختن در سرای دشمن نفس همیزنند و گرد میانگیزند، و در تاختن از سنبهای ایشان آتش همیجهد، و بوقت صبح در سرای دشمن غارت همیکنند. ربّ العالمین تشریف غازیان را این کلمات بلفظ سوگند یاد کرد و مقصود آگاه کردن مصطفی است (ص)، و مؤمنان از احوال آن غازیان، و باز برد اندوه از دلهای ایشان. قوله: وَ الْعادِیاتِ جمع عادیة و هی الّتی تعدو و العدو السّرعة فی المشی و التّباعد فی الخطو و قوله: «ضبحا» مصدر وقع موقع الحال، ای یضبحن «ضبحا».
هوش مصنوعی: حسن بصری روایت کرده است که سوره «و العادیات» معادل دو بخش از قرآن به حساب میآید. به گفته مقاتل، دلیل نزول این سوره این است که پیامبر (ص) تعدادی از صحابه را به قبیله کنانه فرستاد تا آنها را به دین اسلام دعوت کند. مدت زمانی گذشت و پیامبر از وضعیت آنها خبری نداشت و نمیدانست که حالشان به چه صورت است. مسلمانان نگران آنها بودند و منافقان شاد بودند و به دروغ میگفتند که آنها کشته شدهاند. خداوند این سوره را نازل کرد و از حال آنها خبر داد که اسبهایشان در حال جست و خیز هستند و با نشاط در حال جنگ با دشمن میتازند، گرد و غبار به پا میکنند و در تاریکی صبح به دشمن حمله میکنند. خداوند با این کلمات عزت و قدرت جنگجویان را با سوگند یاد کرده و هدف از آن، آگاه کردن پیامبر (ص) و مؤمنان از حال این جنگجویان بوده است و به این ترتیب اندوه آنان را کم کرده است. کلمه «و العادیات» جمع «عادیة» به معنای اسبهایی است که با سرعت میدوند و «ضبحاً» به معنای صدای نفس تند آنها در حال تاختن است.
قال ابن عباس: المراد بها خیول الغزاة اقسم اللَّه بها شرفا للغزاة. و قال علی (ع) و ابن مسعود: انّها ابل الحاجّ، اقسم اللَّه بها تشریفا للحاجّ و الضّبح من الإبل النّفس و من الخیل الحمحمة.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفته است که منظور از آن، اسبهای جنگجویان است که خداوند به آنها سوگند خورده و این کار به احترام جنگجویان انجام شده است. همچنین علی (ع) و ابن مسعود ذکر کردهاند که این اسبها میتواند مربوط به شترهای حجاج باشد که خداوند به آنها نیز به طور ویژه احترام گذاشته است. در اینجا، ذبح شترها به معنای قربانی کردن نفس و در مورد اسبها، به معنای حماسه و شجاعت است.
و روی انّ علیّا (ع) انکر علی ابن عباس حمله العادیات علی الخیل. و قال: انّها نزلت فی وقعة بدر و لم یکن معنا حینئذ الّا فرسان احدهما للمقداد و الآخر للزّبیر.
هوش مصنوعی: علی (ع) به ابن عباس گفت که حمله عادیات به اسبها را نپسندید. او بیان کرد که این آیات در مورد واقعه بدر نازل شده است و در آن زمان فقط دو سوارکار با ما بودند، یکی میقداد و دیگری زبیر.
و امّا ابن عباس فانّه احتجّ بالضّبح. و قال: انّ الإبل لا تضبح فانّ الضّبح صوت انفاس الخیل اذا جهدت فی الجری فیکثر الرّبو فی اجوافها من شدّة العدو. و قال ابن عباس: لیس شیء من الدّوابّ یضبح غیر الفرس و الکلب و الثّعلب. و قال الخلیل الضّبح نوع من العدو.
هوش مصنوعی: ابن عباس به صدای "ضبح" استناد کرده و میگوید که تنها اسبها صدای ضبح میکنند. او توضیح میدهد که "ضبح" صدای نفسهای اسبهاست وقتی که در حال دویدن هستند و از شدت تلاش، تنفسشان افزایش مییابد. همچنین ابن عباس اشاره کرده که هیچیک از حیوانات دیگر مانند شتر این صدا را تولید نمیکنند و تنها اسب، سگ و روباه به این صورت صدا میزنند. به گفتهٔ خلیل، "ضبح" نوعی روش دویدن است.
فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً ای توری النّار بحوافرها اذا سارت فی الارض ذات الحجارة و اذا ارید بها الإبل فالمعنی انّها تضرب الحصا بمناسمها فیصکّ بعضها بعضا فتنقدح منها النّار. و قال مجاهد: هی افکار العلماء تستنبط المعانی. و قال عکرمة: هی الالسنة تظهر الحقّ بالنّطق. و قیل: هی مکر الرّجال یقال للماکر قدح فاوری.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف آتشسوزی و فرآیند ایجاد آتش با ذکر تصوری از آن میپردازد. همچنین به تفاسیر مختلفی که درباره آن وجود دارد اشاره میکند. به عنوان مثال، بعضی آن را به کار فکری دانشمندان و استخراج معانی مرتبط میدانند، در حالی که دیگران زبان را وسیلهای برای بیان حقیقت میدانند. همچنین اشاره میشود که این عبارت ممکن است به تدبیر و فریب مردان نیز اشاره کند.
و قیل: انّهم اذا نزلوا لیلا یوقدون النّار لیروا کثیرا فیکسروا بذلک قلوب المشرکین اذا بلغهم کثرة عددهم. و قیل: هی الخیل تهیّج الحرب بین اصحابها. و المعنی فالمهیّجات حربا. قوله: فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً ای تسیر لیلا و تغیر علی الاعداء «صبحا» و الغارة وقت الصّباح من عادة العرب و نهی عن الغارة باللّیل. و کان رسول اللَّه (ص) یغیر مصبحا. و قیل: هی الإبل اذا افاضت من عرفات و الاغارة سرعة السّیر و منه قولهم: اشرق ثبیر کیما نغیر».
هوش مصنوعی: گفته شده است که وقتی آنها شبها فرود میآیند، آتش روشن میکنند تا تعدادی از آنها را ببینند و این کار سبب ترس مشرکان میشود وقتی خبر زیاد بودن آنها به گوششان میرسد. همچنین گفته شده که این امر به معنی خیل جنگی است که جنگ را بین طرفین ایجاد میکند. معنای این آیه در اینجا این است که این کارها تحریکاتی برای جنگ هستند. عبارت "والمغیرات صبحاً" به این اشاره دارد که آنها در شب حرکت میکنند و صبح به دشمن حمله میبرند. در فرهنگ عرب، حمله در صبح سنتی بوده و از حمله در شب نهی شده است. پیامبر (ص) نیز معمولاً در صبح حمله میکرد. همچنین گفته شده که این اشاره به شترهایی است که از عرفات حرکت میکنند و حمله به معنی سرعت در حرکت است و به همین خاطر گفته میشود "اشرق ثبیر" به این معنا که ما حمله کنیم.
فَأَثَرْنَ ای هیّجن. «به»، ای بذلک المکان الّذی انتهین الیه کنایة عن غیر مذکور لانّ المعنی مفهوم.
هوش مصنوعی: بنابراین، ما به این مکان خاص اشاره میکنیم که به طور غیرمستقیم به چیزی دیگر اشاره دارد، زیرا مفهوم آن روشن و قابل درک است.
نَقْعاً ای غبارا. و قیل: فَأَثَرْنَ بِهِ ای بالعدو. نَقْعاً ای صوتا.
هوش مصنوعی: ای گرد و غبار، به گفتهای، (این گرد و غبار) نشانهای از دشمنی است. نَقْعاً یعنی صدا.
و قیل: الهاء ضمیر الصّبح و المعنی: «اثرن» فی وقت الصّبح «نقعا».
هوش مصنوعی: گفته شده است که ضمیر "صبح" به معنای "آثاری" است که در زمان صبح به شکل "گرد و غبار" مشاهده میشود.
فَوَسَطْنَ بِهِ ای بالقوم جمعا، ای الخیل دخلت رصف جمع من العدوّ تغیر علیهم. و قیل: «وسطن» فی وقت الصّبح جمع العدوّ. و قیل: هی الإبل توسطن بالقوم جمع منا. یقال: وسطهم یسطهم اذا صار فی وسطهم.
هوش مصنوعی: گفته شده است که "وسط" به معنای قرار گرفتن در میان جمع مردم یا گروهی از دشمنان است. همچنین گفته شده که "وسطن" در صبح به معنای جمعآوری نیروهای دشمن است. برخی دیگر نیز میگویند که در اینجا به شترهایی اشاره شده که در میان گروهی از مردم قرار میگیرند. به طور کلی، وقتی گفته میشود "وسط آنها" به این معناست که در میان آنها قرار گرفته است.
إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ هذا موضع القسم. اقسم اللَّه بهذه الاشیاء.
هوش مصنوعی: انسان در برابر پروردگارش بسیار کفرانکننده است. اینجا محل قسم است. خداوند به این اشیاء قسم خورده است.
إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ای قلیل الشّکر کفور بطیء الخدمة قلیل الخیر. و قال الحسن البصری: «الکنود» الّذی یعدّد المصائب و ینسی النّعم.
هوش مصنوعی: انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس و زود فراموشکننده است و در انجام خدمات به کندی عمل میکند و کارهای خوبی هم انجام نمیدهد. حسن بصری گفته است که "ناسپاس" کسی است که بدبختیها را شمرده و نعمتها را فراموش میکند.
و فی الخبر عن النّبیّ (ص) «الکنود» الّذی یمنع رفده و یضرب عبده و یأکل وحده.
هوش مصنوعی: در روایت آمده است که شخص «کنود» کسی است که مانع از کمک و حمایت دیگران میشود، به طوری که به کارگران خود ظلم میکند و به تنهایی زندگی میکند.
و قال الفضیل بن عیاض: «الکنود» الّذی انسته الخصلة الواحدة من الاساءة الخصال الکثیرة من الاحسان، و الشّکور الّذی انسته الخصلة الواحدة من الاحسان الخصال الکثیرة من الاساءة. و قال ابو بکر الورّاق: «الکنود» الّذی یری النّعم من نفسه و اخوانه. و قیل: یری النّعمة و لا یری المنعم. و قال الواسطی: هو الّذی ینفق نعم اللَّه فی معاصی اللَّه. و قیل. هو الحسود الحقود.
هوش مصنوعی: فضیل بن عیاض میگوید: شخص ناسپاس کسی است که فقط یک آسیب را فراموش کرده و نعمتهای زیادی که دارد را نادیده میگیرد. و شکرگذار هم کسی است که یک عمل خوب را فراموش کرده و بسیاری از بدیهایش را به یاد میآورد. ابوبکر ورّاق گفت: ناسپاس کسی است که نعمتها را از خود و دیگران میبیند. همچنین گفته شده است که او تنها نعمت را میبیند و نه کسی که آن را عطا کرده است. واسطی نیز اشاره کرده که او کسی است که نعمتهای خدا را در معصیت او خرج میکند. و بعضیها او را به عنوان حسود و کینهتوز توصیف کردهاند.
وَ إِنَّهُ عَلی ذلِکَ لَشَهِیدٌ الهاء عائدة الی الرّبّ سبحانه، ای انّ ربّه عَلی ذلِکَ ای «علی» کنوده و صنیعه لشاهد. و قیل: الهاء عائدة الی الانسان لانّه یعلم ذلک من نفسه و افعاله تشهد علی کفرانه نعمة ربّه. و قیل: انّه شاهد علی نفسه بما تصنع کقوله: «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ» الآیة.
هوش مصنوعی: و او بر این موضوع گواهی میدهد. ضمیر "او" به خداوند برمیگردد، یعنی اینکه پروردگارش بر این موضوع شاهد است، یعنی آثار و رفتار او را میبیند. برخی گفتهاند که ضمیر به انسان برمیگردد، زیرا او از اعمال خود آگاه است و رفتارهایش بر نافرمانیاش در برابر نعمتهای پروردگارش گواهی میدهد. همچنین گفته شده که او بر خود شاهد است و مانند آنچه در آیهی «روزى که زبانهاى آنان علیه آنان شهادت مىدهند» آمده، عمل میکند.
وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ ای انّ الانسان لاجل حبّ المال لبخیل. قال طرفة:
هوش مصنوعی: انسان به خاطر عشق به خوبیهای زندگی، به شدت بخیل است. طرفه نیز این موضوع را اشاره کرده است.
اری الموت یعتام الکرام و یصطفی
عقیلة مال الفاحش المتشدّد.
هوش مصنوعی: مرگ بر افراد با کرامت سایه میافکند و بهترین داراییها را برای افراد نامناسب و بیخود برمیگزیند.
الشّدید و المتشدّد: البخیل، و کذلک الفاحش، و منه قوله: وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ. ای بالبخل. و قبل: معناه: وَ إِنَّهُ لَشَدِیدٌ الحبّ للخیر و هو المال. قال ابن زید: سمّی اللَّه المال خیرا و عسی ان یکون حراما خبیثا لکنّ النّاس یعدّونه خیرا فسمّاه اللَّه خیرا کما انّ الجهاد سمّاه اللَّه سوءا بقوله: فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ای قتال و لیس هو عند اللَّه بسوء لکنّ یسمّونه سوءا.
هوش مصنوعی: شدت و سختگیری به معنای خست است، و همچنین به معنای کارهای زشت. در قرآن آمده است که خدا شما را به کارهای زشت فرمان میدهد. اینجا خست را نشان میدهد. قبل از آن گفته شده که منظور از این بیان این است که خداوند به شدت به خیر، که همان مال است، عشق میورزد. ابن زید میگوید که خداوند مال را خیر نامیدهاست، هرچند ممکن است حرام و ناپاک باشد، اما مردم آن را خیر میدانند. به همین دلیل خداوند آن را خیر نامیده است. بهعنوان مثال، خداوند جهاد را به بدی نامیده است، زیرا در قرآن آمده است که آنها با نعمت و فضل خداوند برگشتند، در حالی که از نظر خداوند جهاد بد نیست، اما مردم آن را بد میدانند.
قوله. أَ فَلا یَعْلَمُ ای هذا الانسان لا یعلم اذا بُعْثِرَ ای قلب و بحث و ایثر ما فی القبور من الموتی و ما بمعنی من.
هوش مصنوعی: آیا این انسان نمیداند که وقتی قلبها بر هم زده میشوند و آنچه در قبرها از مردگان وجود دارد، چه خواهد شد؟
وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدُورِ میّز و ابرز ما فیها من خیر او شرّ.
هوش مصنوعی: آنچه در دلهاست، جدا شده و آنچه در آنها از خوبی یا بدی وجود دارد، بروز میکند.
إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ ای عالم فیجازیهم علی جمیع اعمالهم من الخیر و الشّرّ و کسرت الهمزة لمکان اللّام فی قوله «لَخَبِیرٌ» و لولاها لفتحت الهمزة لوقوع العلم علیها. هذا کقوله: وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ.
هوش مصنوعی: Certainly! در آن روز، خداوند درباره آنها آگاه است و تمام اعمال خوب و بد آنها را جزا میدهد. افزایش همزه در کلمه «لَخَبِیرٌ» به دلیل وجود حرف «لام» است و اگر این حرف نبود، همزه باز میشد. این همانند جملهای است که میگوید: «و خدا میداند که تو به راستی پیامبر او هستی و خدا گواهی میدهد که منافقان دروغگو هستند».
روی انّ الحجّاج بن یوسف قرأ علی المنبر هذه السّورة یحضّ النّاس علی الغزو فجری علی لسانه.
هوش مصنوعی: حجاج بن یوسف بر روی منبر این سوره را خواند و مردم را به جهاد دعوت کرد، و این موضوع به زبان او جاری شد.
إِنَّ رَبَّهُمْ بفتح الالف ثمّ استدرکها من جهة العربیّة فقال «خبیر»: و اسقط اللّام. و قال الزجاج: اللَّه خبیر بهم فی ذلک الیوم و فی غیره من الازمان و لکن خصّ «یومئذ» بالذّکر لانّ المعنی انّه یجازیهم علی کفرهم و الجزاء یقع «یومئذ» و اللَّه اعلم.
هوش مصنوعی: خداوند در آن روز بر آنان آگاه است و این آگاهی فقط به آن روز محدود نمیشود، بلکه در تمام ایام همواره نسبت به آنها خبر دارد. انتخاب واژه «یومئذ» به این دلیل است که اشاره به زمان خاصی دارد که در آن روز، خداوند بر عملکرد آنها پاداش میدهد. خداوند داناتر است.