این سوره هشت آیتست، سی و چهار کلمه، صد و پنجاه حرف، جمله به مکه فرو آمد بقول مفسّران، مگر ابن عباس که گفت: مدنی است و به مدینه فرو آمده. و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست، مگر یک آیت که لفظ آن محکم است و معنی منسوخ أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ؟ معنی این آیه منسوخ است بآیت سیف لانّ معناها خلّ عنهم و دعهم. و در خبر است از ابی بن کعب از مصطفی (ص) گفت: «هر که سوره «و التّین» برخواند اللَّه تعالی او را در دنیا دو چیز دهد: یکی عافیت، دیگر یقین و بعدد هر کسی که این سوره برخواند او را روزه یک روز بنویسند.
وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ: قال ابن عباس و الحسن و المجاهد و مقاتل و الکلبی و عطاء بن ابی رباح: هو تینکم الّذی تأکلون و زیتونکم الّذی تعصرون منه الزّیت و خصّ «التّین» بالقسم لانّه یشبه ثمار الجنّة لیس فیه و ما یبقی و یطرح، و خصّ «الزّیتون» لکثرة منافعه و لانّه لا دخان لدهنه عند الایقاد و لا لحطب شجره. «وَ الزَّیْتُونِ» شجرة مبارکة جاء بها الحدیث و هی ثمرة و دهن یصلح للاصطباغ و الاصطباح. و قال قتادة: «التّین» الجبل الّذی علیه دمشق «وَ الزَّیْتُونِ» الّذی علیه بیت المقدّس و هما جبلان ینبتان التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ و قیل: هما مسجدان بالشّام. قال محمد بن کعب: «التّین» مسجد اصحاب الکهف «وَ الزَّیْتُونِ» مسجد ایلیا.
و قیل: هو قسم بجمیع نعم اللَّه الّتی منها «التّین» و هو طعام «وَ الزَّیْتُونِ» و هو ادام و اللَّه اعلم.
وَ طُورِ سِینِینَ یعنی: الجبل الّذی کلّم اللَّه عزّ و جلّ علیه موسی (ع) بمدین و اسمه زبیر و معنی: «سینین»: الحسن المبارک المزیّن، و اعطی رسول اللَّه (ص) امامة بنت ابنته زینب قلادة و قال لها: سنه، سنه، سنه، ای حسن، حسن، حسن و هی لغة حبشیّة. و اصل «سینین» «سیناء»، و «سیناء» مفتوحة السّین و مکسورتها. و انّما قال هاهنا: «سینین» لانّ باج الآیات النّون و هکذا قوله: وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ فهو الآمن کقوله: «حرما آمنا» لکن ذکره علی باج آیات السّورة کما قال فی سورة الصّافّات: «سلام علی الیاسین» و هو الیاس فخرج علی باج آیات السّورة و الکلام فی مدح الجبل بالحسن من قبل النّبات و الشّجر و الماء به.
وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ یعنی: وَ هذَا الْبَلَدِ الآمن اهله و هو مکة کقوله: «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» یأمن فیه النّاس فی الجاهلیّة و الاسلام و قیل فی معنی «الامین»: ای مأمون علی ما اودعه اللَّه من معالم دینه. قال المبرّد: هی اربعة اجبل طور تیناء و هو دمشق، و طور زیتاء و هو بیت المقدس، و طور سیناء و هو جبل موسی (ع)، و طور تیمنایا و هو مکة هذه اقسام و المقسم علیه.
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ای اعدل قامة و احسن صورة و ذلک انّه خلق کلّ حیوان منکبّا علی وجهه الّا «الانسان» خلقه مدید القامة یتناول مأکوله بیده، مزیّنا بالعقل و التّمییز، و المراد بالانسان آدم (ع) و قیل: هو عامّ فی المؤمنین و الکافرین. و قیل: هو خاصّ فی ابی جهل: و قیل: فی عتبة و شیبة و التّقدیر: فی تقویم أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.
ثُمَّ رَدَدْناهُ یعنی: «الانسان» أَسْفَلَ سافِلِینَ یعنی: الی الهرم و الخرف و ارذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا فیضعف جسمه و یذهب عقله و ینقص عمره و السّافلون هم الضّعفاء من المرضی و الزّمنی و الاطفال فالشّیخ الکبیر «اسفل» من هؤلاء جمیعا و «أَسْفَلَ سافِلِینَ» نکرة تعمّ الجنس کما یقولون: فلان اکرم قائم.
فاذا عرّفت قلت القائمین. و فی مصحف عبد اللَّه: «اسفل السّافلین» و قال الحسن و مجاهد و قتادة: «ثُمَّ رَدَدْناهُ» الی النّار یعنی: الی «أَسْفَلَ سافِلِینَ» لانّ جهنّم بعضها «اسفل» من بعض. و قال ابو العالیة: یعنی: الی النّار فی اقبح صورة ثمّ استثنی فقال: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فانّهم لا یردّون الی النّار و من قال بالقول الاوّل قال رددناه «أَسْفَلَ سافِلِینَ» فزالت عقولهم و انقطعت اعمالهم فلا تکتب لهم حسنة إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فانّه یکتب لهم بعد الهرم و الخرف مثل الّذی کانوا یعملون فی حال الشّباب و الصّحة. قال ابن عباس: هم نفر ردّوا الی ارذل العمر علی عهد رسول اللَّه (ص) فانزل اللَّه عذرهم و اخبر انّ لهم اجر الّذی عملوا قبل ان تذهب عقولهم. قال عکرمة: لم یضرّ هذا الشّیخ کبره اذ ختم اللَّه له باحسن ما کان یعمل، و روی عن ابن عباس قال: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ای إِلَّا الَّذِینَ قرءوا القرآن و قال: من قرأ القرآن لم یردّ الی ارذل العمر.
فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ای غیر مقطوع لانّه یکتب له کصالح ما کان یعمل. ثمّ قال: فَما یُکَذِّبُکَ و قیل: ایّ شیء «یُکَذِّبُکَ» و فی المخاطب به قولان: احدهما انّه «الانسان» و المعنی: «فما» یحملک علی الکذب بعد هذا القسم و بعد هذا البیان بِالدِّینِ یعنی: بالجزاء و البعث. و قیل: ما یعرّضک للکذب و ما یحملک علی التّکذیب ایّها «الانسان» بعدما عاینت من دلائل التّوحید. میگوید: ای آدمی بعد ازین دلائل توحید که معاینت دیدی و بعد از آنکه قسمها یاد کردیم و روشن باز نمودیم، چه چیز ترا برین دروغ میدارد که میگویی جز او بعث نیست و فردا خدای با خلق شمار نکند و پاداش ندهد؟ و القول الثّانی الخطاب للنّبیّ (ص) و فیه اضمار، ای فَما یُکَذِّبُکَ بعد هذا البیان و بعد هذه الحجّة و البرهان الّا جاحد؟ و قیل: معناه: من ینسبک یا محمد الی الکذب بعد هذا البیان و بعد قدرتنا علی خلق «الانسان» و تقویمه. ای کلّ شیء یصدّقک و یشهد لما جئت به. و قال الفراء «فما» الّذی «یُکَذِّبُکَ» بانّ النّاس یدانون باعمالهم کانّه قال: فمن یقدر علی تکذیبک بالثّواب و العقاب بعدما تبیّن له من خلقنا «الانسان» علی ما وصفنا.
أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ ای باقضی القاضین. و قال مقاتل: أَ لَیْسَ اللَّهُ یحکم بینک و بین اهل التّکذیب یا محمد؟! و قیل: هو من الحکمة، و الحاکمون هم الحکماء و اللَّه عزّ و جلّ احکمهم صنعا و تقدیرا.
روی: انّ النّبیّ (ص): کان اذا قرأ هذه الآیة، قال: «بلی و انا من الشّاهدین» و یأمر بذلک علی ما قال (ص): «من قرأ أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ فلیقل: «بلی و انا علی ذلک من الشّاهدین» و من قرأ: «أَ لَیْسَ ذلِکَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتی» فلیقل: «بلی». و من قرأ: «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ» فلیقل: «آمنّا باللّه».
و فی روایة اخری من قرأ فی آخر سورة الملک: «فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» فلیقل: «اللَّه».
اگر خواننده قرآن در نماز خواند این آیات، یا بیرون از نماز، این کلمات که در خبر است بگوید و اگر امام باشد در نماز همچنین بگوید و قوم بر متابعت امام همچنین بگویند.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این سوره هشت آیتست، سی و چهار کلمه، صد و پنجاه حرف، جمله به مکه فرو آمد بقول مفسّران، مگر ابن عباس که گفت: مدنی است و به مدینه فرو آمده. و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست، مگر یک آیت که لفظ آن محکم است و معنی منسوخ أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ؟ معنی این آیه منسوخ است بآیت سیف لانّ معناها خلّ عنهم و دعهم. و در خبر است از ابی بن کعب از مصطفی (ص) گفت: «هر که سوره «و التّین» برخواند اللَّه تعالی او را در دنیا دو چیز دهد: یکی عافیت، دیگر یقین و بعدد هر کسی که این سوره برخواند او را روزه یک روز بنویسند.
هوش مصنوعی: این سوره شامل هشت آیه است و دارای سی و چهار کلمه و صد و پنجاه حرف میباشد. بنا بر روایت مفسران، این سوره در مکه نازل شده است، مگر اینکه ابن عباس معتقد است که این سوره مدنی است و در مدینه نازل شده است. در این سوره هیچ آیهای نیست که ناسخ و منسوخ باشد، به جز یک آیه که لفظ آن ثابت است اما معنیاش منسوخ شده، یعنی آیهای که میگوید: «آیا خداوند بهترین داوران نیست؟» که معنایش با آیهای دیگر تغییر کرده است. همچنین در روایتی از ابی بن کعب از پیامبر اکرم (ص) آمده است که هرکس سوره «التین» را بخواند، خداوند در دنیا به او دو چیز عطا میکند: یکی سلامتی و دیگری یقین. همچنین برای هریک از کسانی که این سوره را بخوانند، ثواب یک روز روزه نوشته میشود.
وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ: قال ابن عباس و الحسن و المجاهد و مقاتل و الکلبی و عطاء بن ابی رباح: هو تینکم الّذی تأکلون و زیتونکم الّذی تعصرون منه الزّیت و خصّ «التّین» بالقسم لانّه یشبه ثمار الجنّة لیس فیه و ما یبقی و یطرح، و خصّ «الزّیتون» لکثرة منافعه و لانّه لا دخان لدهنه عند الایقاد و لا لحطب شجره. «وَ الزَّیْتُونِ» شجرة مبارکة جاء بها الحدیث و هی ثمرة و دهن یصلح للاصطباغ و الاصطباح. و قال قتادة: «التّین» الجبل الّذی علیه دمشق «وَ الزَّیْتُونِ» الّذی علیه بیت المقدّس و هما جبلان ینبتان التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ و قیل: هما مسجدان بالشّام. قال محمد بن کعب: «التّین» مسجد اصحاب الکهف «وَ الزَّیْتُونِ» مسجد ایلیا.
هوش مصنوعی: تین و زیتون: ابن عباس، حسن، مجاهد، مقاتل، کلبی و عطا بن ابی رباح گفتهاند که "تین" به میوهای اشاره دارد که شما میخورید و "زیتون" به زیتونی که از آن روغن میسازید. "تین" به دلیل شباهتش به میوههای بهشتی و اینکه همیشه میوه دارد، مورد توجه قرار گرفته است. "زیتون" نیز به خاطر فواید زیادی که دارد و اینکه روغن آن هنگام شعلهور شدن دودی تولید نمیکند، خاص شده است. همچنین "زیتون" درختی مبارک است که در احادیث به آن اشاره شده و میوه و روغنی دارد که برای رنگ کردن و روشنایی مناسب است. قتاده میگوید "تین" به معنای کوهی است که دمشق بر روی آن قرار دارد و "زیتون" به کوهی که بیت المقدس بر روی آن واقع شده، اشاره دارد. این دو کوه حاوی درختان تین و زیتون هستند و برخی معتقدند که آنها به مسجدهایی در شام اشاره دارند. محمد بن کعب نیز میگوید "تین" به مسجد اهل کهف و "زیتون" به مسجد ایلیا مربوط میشود.
و قیل: هو قسم بجمیع نعم اللَّه الّتی منها «التّین» و هو طعام «وَ الزَّیْتُونِ» و هو ادام و اللَّه اعلم.
هوش مصنوعی: گفته شده است که این قسم به تمام نعمتهای خداوند است و از جمله آنها «انجیر» که طعام محسوب میشود و «زیتون» که به عنوان چاشنی شناخته میشود. خداوند داناتر است.
وَ طُورِ سِینِینَ یعنی: الجبل الّذی کلّم اللَّه عزّ و جلّ علیه موسی (ع) بمدین و اسمه زبیر و معنی: «سینین»: الحسن المبارک المزیّن، و اعطی رسول اللَّه (ص) امامة بنت ابنته زینب قلادة و قال لها: سنه، سنه، سنه، ای حسن، حسن، حسن و هی لغة حبشیّة. و اصل «سینین» «سیناء»، و «سیناء» مفتوحة السّین و مکسورتها. و انّما قال هاهنا: «سینین» لانّ باج الآیات النّون و هکذا قوله: وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ فهو الآمن کقوله: «حرما آمنا» لکن ذکره علی باج آیات السّورة کما قال فی سورة الصّافّات: «سلام علی الیاسین» و هو الیاس فخرج علی باج آیات السّورة و الکلام فی مدح الجبل بالحسن من قبل النّبات و الشّجر و الماء به.
هوش مصنوعی: "طور سینین" به معنای کوهی است که خداوند بر آن با موسی (ع) سخن گفت. این کوه در منطقهای به نام مدین قرار دارد و نام آن زبیر است. واژه "سینین" به معنای زیبایی و برکت است. پیامبر اسلام (ص) به دخترش زینب گردنبندی داد و به او گفت "سنه، سنه، سنه" که به معنای حسن، حسن، حسن است و این عبارتی به زبان حبشی است. اصل واژه "سینین" "سیناء" است و در اینجا به خاطر قانون خاصی در آیات، به صورت "سینین" ذکر شده است. همچنین در آیات دیگر از تعبیراتی استفاده میشود که به امنیت و آرامش مکانی اشاره دارد. این متن همچنین به زیبایی کوه از نظر گیاهان، درختان و منابع آب اشاره دارد.
وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ یعنی: وَ هذَا الْبَلَدِ الآمن اهله و هو مکة کقوله: «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» یأمن فیه النّاس فی الجاهلیّة و الاسلام و قیل فی معنی «الامین»: ای مأمون علی ما اودعه اللَّه من معالم دینه. قال المبرّد: هی اربعة اجبل طور تیناء و هو دمشق، و طور زیتاء و هو بیت المقدس، و طور سیناء و هو جبل موسی (ع)، و طور تیمنایا و هو مکة هذه اقسام و المقسم علیه.
هوش مصنوعی: این شهر امن، به معنای مکانی است که مردم در آن احساس امنیت میکنند، خواه در دوران جاهلیت و خواه در دوران اسلام. وقتی گفته میشود "امن" به معنای حفظ و امانتداری از آنچه که خداوند به انسانها درباره دینش آموخته، نیز است. همچنین، در رابطه با کوههای مقدس، چهار کوه ذکر شده است: طور تیناء که مربوط به دمشق است، طور زیتاء که به بیت المقدس مربوط میشود، طور سیناء که کوه موسی (ع) محسوب میگردد و همچنین طور تیمنایا که به مکه اشاره دارد. این موارد، بخشهای مختلفی از مفهوم یاد شده هستند.
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ای اعدل قامة و احسن صورة و ذلک انّه خلق کلّ حیوان منکبّا علی وجهه الّا «الانسان» خلقه مدید القامة یتناول مأکوله بیده، مزیّنا بالعقل و التّمییز، و المراد بالانسان آدم (ع) و قیل: هو عامّ فی المؤمنین و الکافرین. و قیل: هو خاصّ فی ابی جهل: و قیل: فی عتبة و شیبة و التّقدیر: فی تقویم أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.
هوش مصنوعی: ما انسان را در بهترین شکل و وضع آفریدیم، یعنی با قامت معتدل و ظاهری زیبا. به این دلیل که همه حیوانات به صورت خمیده روی زمین حرکت میکنند، اما انسان با قامت راست و به کمک دستانش غذا میخورد. انسان به نعمت عقل و توانایی تشخیص مزین است. برخی بر این باورند که اشاره به آدم (علیهالسلام) دارد، در حالی که برخی دیگر معتقدند این مفهوم شامل مؤمنان و کافرانی نیز میشود. برخی نیز تخصیص دادهاند به ابوجهل و یا عتبه و شیبه، و منظور این است که انسان در بهترین کیفیت خلق شده است.
ثُمَّ رَدَدْناهُ یعنی: «الانسان» أَسْفَلَ سافِلِینَ یعنی: الی الهرم و الخرف و ارذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا فیضعف جسمه و یذهب عقله و ینقص عمره و السّافلون هم الضّعفاء من المرضی و الزّمنی و الاطفال فالشّیخ الکبیر «اسفل» من هؤلاء جمیعا و «أَسْفَلَ سافِلِینَ» نکرة تعمّ الجنس کما یقولون: فلان اکرم قائم.
هوش مصنوعی: عبارت "ثُمَّ رَدَدْناهُ" به معنای این است که انسان به پایینترین مراحل یعنی به دوران پیری و کهنسالی برمیگردد. در این دوران، فرد دیگر توانایی یادگیری و کسب علم جدید را ندارد و بدنش ضعیف میشود، عقلش به مرور از بین میرود و عمرش کمتر میشود. افرادی که در این پایینترین مراحل قرار دارند، شامل بیماران، افراد ناتوان و کودکان هستند. همچنین، یک فرد سالخورده از تمامی این گروهها در وضعیت "پایینتر" قرار دارد. عبارت "أَسْفَلَ سافِلِینَ" به معنای کلیتی است که همهی این گروهها را در بر میگیرد.
فاذا عرّفت قلت القائمین. و فی مصحف عبد اللَّه: «اسفل السّافلین» و قال الحسن و مجاهد و قتادة: «ثُمَّ رَدَدْناهُ» الی النّار یعنی: الی «أَسْفَلَ سافِلِینَ» لانّ جهنّم بعضها «اسفل» من بعض. و قال ابو العالیة: یعنی: الی النّار فی اقبح صورة ثمّ استثنی فقال: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فانّهم لا یردّون الی النّار و من قال بالقول الاوّل قال رددناه «أَسْفَلَ سافِلِینَ» فزالت عقولهم و انقطعت اعمالهم فلا تکتب لهم حسنة إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فانّه یکتب لهم بعد الهرم و الخرف مثل الّذی کانوا یعملون فی حال الشّباب و الصّحة. قال ابن عباس: هم نفر ردّوا الی ارذل العمر علی عهد رسول اللَّه (ص) فانزل اللَّه عذرهم و اخبر انّ لهم اجر الّذی عملوا قبل ان تذهب عقولهم. قال عکرمة: لم یضرّ هذا الشّیخ کبره اذ ختم اللَّه له باحسن ما کان یعمل، و روی عن ابن عباس قال: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ای إِلَّا الَّذِینَ قرءوا القرآن و قال: من قرأ القرآن لم یردّ الی ارذل العمر.
هوش مصنوعی: وقتی از جایگاه پایینتر صحبت میشود، در نسخه عبداللَّه ذکر شده که به «اسفل السافلین» اشاره دارد. برخی از مفسرین مانند حسن، مجاهد و قتاده توضیح دادهاند که منظور از «ثُمَّ رَدَدْناهُ» برگشت به آتش است، یعنی به «اسفل سافلین»، زیرا در جهنم بخشهایی وجود دارد که نسبت به بخشهای دیگر پایینتر است. ابوالعالیه نیز گفته است که این عبارت به معنای بازگشت به آتش به شکل زشتترین ممکن است. اما سپس استثنایی میآورد و میفرماید: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»، زیرا آنها به آتش برنمیگردند. کسانی که نظر اول را قبول دارند، میگویند این افراد به «اسفل سافلین» برگشتند و عقلهایشان از بین رفت و اعمالشان قطع شد و برایشان هیچ حسنهای نوشته نشد، مگر اینکه به ایمان و عمل صالح پرداخته باشند. در این صورت، برای آنان بعد از پیری و ناتوانی، مانند آنچه که در جوانی و سلامت انجام دادهاند، حسنات نوشته میشود. ابن عباس میگوید: برخی افرادی به زمان رسول خدا به ارذل العمر برگشتند و خداوند عذر آنان را پذیرفت و خبر داد که اجر کارهایی که قبل از ناتوانی کردهاند، شامل حالشان میشود. عکرمه میگوید: این پیرمرد به خاطر پیریاش ضرری نداشت چون خداوند کارهای خوب او را بهخوبی ختم فرمود. همچنین از ابن عباس نقل شده که «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» به معنای کسانی است که قرآن را خواندهاند و او گفته است که کسی که قرآن را بخواند به ارذل العمر بازنخواهد گشت.
فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ای غیر مقطوع لانّه یکتب له کصالح ما کان یعمل. ثمّ قال: فَما یُکَذِّبُکَ و قیل: ایّ شیء «یُکَذِّبُکَ» و فی المخاطب به قولان: احدهما انّه «الانسان» و المعنی: «فما» یحملک علی الکذب بعد هذا القسم و بعد هذا البیان بِالدِّینِ یعنی: بالجزاء و البعث. و قیل: ما یعرّضک للکذب و ما یحملک علی التّکذیب ایّها «الانسان» بعدما عاینت من دلائل التّوحید. میگوید: ای آدمی بعد ازین دلائل توحید که معاینت دیدی و بعد از آنکه قسمها یاد کردیم و روشن باز نمودیم، چه چیز ترا برین دروغ میدارد که میگویی جز او بعث نیست و فردا خدای با خلق شمار نکند و پاداش ندهد؟ و القول الثّانی الخطاب للنّبیّ (ص) و فیه اضمار، ای فَما یُکَذِّبُکَ بعد هذا البیان و بعد هذه الحجّة و البرهان الّا جاحد؟ و قیل: معناه: من ینسبک یا محمد الی الکذب بعد هذا البیان و بعد قدرتنا علی خلق «الانسان» و تقویمه. ای کلّ شیء یصدّقک و یشهد لما جئت به. و قال الفراء «فما» الّذی «یُکَذِّبُکَ» بانّ النّاس یدانون باعمالهم کانّه قال: فمن یقدر علی تکذیبک بالثّواب و العقاب بعدما تبیّن له من خلقنا «الانسان» علی ما وصفنا.
هوش مصنوعی: آنان پاداشی دارند که هیچگاه قطع نمیشود، زیرا برایشان به مانند اعمال صالحی که انجام دادهاند، نوشته میشود. سپس گفته شده است: چه چیزی تو را به دروغگویی وادار میکند؟ در اینجا دو قول وجود دارد: یکی اینکه خطاب به «انسان» است و معنایش این است که چه چیزی تو را به دروغ میکشاند پس از این سوگند و توضیحات درباره دین، یعنی درباره پاداش و بعث. و دیگر اینکه چه چیزی تو را به دروغگویی وامیدارد، ای انسان، پس از اینکه دلایل توحید را مشاهده کردهای. میگوید: ای آدمی، پس از این دلایل توحید که دیدهای و پس از آنکه سوگندها را یاد کردیم و روشن ساختیم، چه چیز تو را به این دروغگویی میکشاند که میگویی جز او بعثی وجود ندارد و فردا خداوند با خلق حسابرسی نخواهد کرد و پاداش نخواهد داد؟ و دیدگاه دوم این است که خطاب به پیامبر (ص) است و در آن اشارهای وجود دارد، یعنی چه چیزی تو را بعد از این توضیحات و این برهان به دروغگویی وا میدارد جز کسی که انکار کند؟ همچنین ممکن است بدین معنا باشد که چه کسی، ای محمد، بعد از این توضیحات و قدرت ما بر خلقت انسان، تو را به دروغگویی نسبت دهد. به این معنا که همه چیز تو را تصدیق میکند و گواهی میدهد برای آنچه که آوردهای. ابنعربی میگوید: چه چیزی تو را به دروغگویی میکشاند در حالی که مردم بر اساس اعمالشان جزا میبینند، گویا میخواهد بگوید: چه کسی میتواند تو را به تکذیب پاداش و عذاب وادار کند، پس از آنکه به او روشن شده که ما انسان را به آن صورت که توصیف کردیم آفریدیم؟
أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ ای باقضی القاضین. و قال مقاتل: أَ لَیْسَ اللَّهُ یحکم بینک و بین اهل التّکذیب یا محمد؟! و قیل: هو من الحکمة، و الحاکمون هم الحکماء و اللَّه عزّ و جلّ احکمهم صنعا و تقدیرا.
هوش مصنوعی: آیا خداوند در بین حاکمان عادلتر نیست؟ مقاتل میگوید که آیا خداوند بین تو، ای محمد، و کسانی که تو را تکذیب کردهاند، حکم نمیکند؟ برخی گفتهاند که این به حکمت اشاره دارد و حاکمان در واقع همان حکیمان هستند و خداوند عزّ وجلّ از همه آنها در کارسازی و تدبیر، برتر و حکیمتر است.
روی: انّ النّبیّ (ص): کان اذا قرأ هذه الآیة، قال: «بلی و انا من الشّاهدین» و یأمر بذلک علی ما قال (ص): «من قرأ أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ فلیقل: «بلی و انا علی ذلک من الشّاهدین» و من قرأ: «أَ لَیْسَ ذلِکَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتی» فلیقل: «بلی». و من قرأ: «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ» فلیقل: «آمنّا باللّه».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) زمانی که این آیه را تلاوت میکرد، میفرمود: «بله و من از شاهدان هستم» و به همین ترتیب دستور میداد که هر کس این آیهها را بخواند، باید به این صورت پاسخ دهد. به طور خاص، اگر کسی بگوید: «آیا خداوند احکم الحاکمین نیست؟» باید بگوید: «بله و من نیز بر این امر شهادت میدهم». همچنین اگر کسی بگوید: «آیا او قادر بر زنده کردن مردگان نیست؟» باید پاسخ دهد: «بله». و اگر کسی بگوید: «پس به کدام حدیث پس از آن ایمان خواهند آورد؟» باید بگوید: «ما به خدا ایمان داریم».
و فی روایة اخری من قرأ فی آخر سورة الملک: «فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» فلیقل: «اللَّه».
هوش مصنوعی: در روایت دیگری آمده است که کسی که در پایان سوره ملک بگوید: «پس چه کسی میتواند برای شما آبی را که زلال است بیاورد؟» باید بگوید: «خداوند».
اگر خواننده قرآن در نماز خواند این آیات، یا بیرون از نماز، این کلمات که در خبر است بگوید و اگر امام باشد در نماز همچنین بگوید و قوم بر متابعت امام همچنین بگویند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در نماز قرآن را خواند، یا حتی در خارج از نماز این جملات را بیان کند، همچنین در صورتی که امام باشد در نماز این کلمات را بگوید و نمازگزاران نیز باید به پیروی از امام این عبارات را بگویند.