گنجور

النوبة الثانیة

این سوره بیست و یک آیتست، هفتاد و یک کلمه، سیصد و ده حرف، و درین سوره هیچ ناسخ و منسوخ نیست و از مکیّات شمرند باجماع مفسّران. و فی الخبر عن ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة و اللیل اذا یغشی اعطاه اللَّه حتّی یرضی و عافاه اللَّه من العسر و یسّر له الیسر.

وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی‌ ای «یغشی» «النّهار» فیذهب بضوئه. قال الحسن: «یغشی» الافق بظلامه.

وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّی ای: ظهر و بان. و قیل: یجلّی «اللّیل» فیذهب ظلمته.

وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ «ما» فیها ثلاثة اوجه حسان، سه وجه نیکو دارد معنی ما درین موضع: یکی آنست که: «ما» ی مصدریة گویند، فیکون «ما» و ما بعده فی تقدیر المصدر ای و خلقه الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ بآفرینش نر و ماده. وجه دوم «ما» بمعنی من است، ای و من خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ باو که نر و ماده آفرید وجه سوم «ما» کنایت است از مخلوق بر قراءت کسایی بروایت ابو حاتم: وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ بکسر را، و معنی آنست که: بهر چه آفرید نر و ماده آن. و قیل: یرید بهما آدم و حوّا و قیل: هو عامّ فی بنی آدم و قیل: عامّ فی کلّ ذی زوج.

و فی قراءة ابن مسعود و ابی الدّرداء و الذکر و الانثی. قوله: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی هذا جواب القسم، ای انّ عملکم و کسبکم لمختلف و متباعد جدّا فساع للدّنیا الفانیة و المعصیة و العقاب و ساع للدّار الباقیة و الطّاعة و الثّواب یدلّ علیه‌

قول النّبی (ص): «النّاس غادیان فمبتاع نفسه فمعتقها و بایع نفسه فموبقها»

در سبب نزول این آیه گفته‌اند: مردی نخلستانی داشت در جنب سرای درویشی صاحب عیال، و از آن درختان یک خرما بن سر فرا هوای سرای آن درویش داشت، و خرما از آن فرو میریخت بوقت چیدن و اگر یکی از طفلکان آن درویش از آن خرمای فرو ریخته یکی برداشتی، این مرد بقهر از وی بازستدی، تا آن حدّ که اگر در دهن نهادی از دهن وی بیرون کردی. آن درویش صاحب عیال این حال و قصّه با رسول خدا گفت. رسول (ص) آن مرد را بخواند و گفت: اوفتدت که آن خرما بن که سر فرا خانه آن درویش دارد بمن دهی تا ترا در بهشت عوضی دهم به از آن؟ مرد اجابت نکرد و گفت: آن یک خرما بن سخت بارور است و نیکو و دوست میدارم.

آن مرد برفت و دیگری که آن ساعت حاضر بود و از رسول خدا (ص) می‌شنید، گفت: یا رسول اللَّه اگر من آن خرما بن بعوضی از وی بستانم و بتو دهم آن ضمان در بهشت از بهر من میکنی؟ گفت: آری ضمان میکنم. آن مرد برفت و آن یک خرما بن از وی بخرید بچهل خرما بن که بوی داد. آن گه بیامد و گفت: یا رسول اللَّه ان النّخلة قد صارت فی ملکی و هی لک. رسول خدا (ص) آن مرد درویش صاحب عیال را بخواند و گفت: «النّخلة لک و لعیالک»

رو که آن خرما بن تراست و عیال ترا و کس را با تو در آن مزاحمت نیست. ربّ العالمین در شأن ایشان آیت فرستاد از ابتداء سوره تا اینجا که گفت: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی میگوید: اعمال شما و کوشش شما در کسب و کار بر تفاوت است یکی بمعصیت میکوشد تا بعذاب و بعقوبت رسد، یکی بطاعت میکوشد تا بصواب و کرامت رسد. ابن عباس و ابن مسعود گفتند: این سوره در شأن ابو بکر صدّیق فرو آمد و امیّة بن خلف و آنچه گفت: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی «سعی» ابو بکر است در ایمان و طاعت اللَّه و «سعی» امیة خلف در کفر و معصیت و بینهما بون بعید. و تفسیر این «سعی» آنست که بلال بن رباح الحبشی غلام عبد اللَّه جدعان بود و بلال مسلمان بود پاک دین و هنری. هر روز رفتی به بتخانه و پلیدی بر بتان افکندی. و در بتخانه زنی بود مجاور که بتان را حراست میکرد و نگه میداشت. آن زن برفت و کافران را از فصل بلال خبر داد. ایشان شکایت کردند بعبد اللَّه بن جدعان که: غلام تو با خدایان ما این معامله می‌کند! عبد اللَّه جدعان بلال را با صد شتر بایشان بخشید که این شتران را از بهر خدایان قربان کنید و با بلال آن کنید که خود خواهید. امیّة خلف بلال را در بطحای مکه بوقت هاجره بر آن زمین گرم خوابانید و سنگی عظیم بر سینه وی فرو گذاشت و بیم همی‌داد که: لا تزالها کذا حتّی تموت او تکفر بمحمد و تعبد اللّات و العزّی. گفتا: بر دوام ترا این عذاب خواهد بود تا آنکه از دین محمد برگردی و عبادت لات و عزّی را گردن نهی و بلال در میان آن بلا و عذاب همی‌گفت: احد احد! معبود را یکی دانم، یگانه در الهیّت، یگانه در صمدیّت! رسول خدا (ص) بوی برگذشت و او را در آن عذاب دید، گفت: یا «بلال ینجیک احد احد».

همان یگانه یکتا ترا رهاند ازین عذاب و بلا.

رسول خدا (ص) ابو بکر را گفت: «انّ بلالا یعذب فی اللَّه»

بلال را در دین اللَّه بعذاب دارند و میرنجانند. خلافست میان علما که ابو بکر او را بچه خرید. قومی گفتند: بیک رطل زر ازیشان باز خرید. قومی گفتند: بیکتا برد و ده اوقیه زر. قومی گفتند: ابو بکر چون از رسول خدا (ص) شنید که بلال را بعذاب دارند، برخاست پیش امیّه خلف شد. گفت: یا امیّة الا تتّقی اللَّه فی هذا المسکین حتّی متی؟. تا کی این بیچاره را چنین بعذاب داری خود از اللَّه بنترسی بآنچه با وی؟ امیّه گفت: تو او را بتباه بردی، اکنون هم تو او را باز رهان. ابو بکر گفت: مرا غلامی است سیاه از او جلدتر و در کار قویتر و بر دین شما است، نام وی نسطاس. من آن غلام بتو بحشم و تو بلال را بمن بخش. هم چنان کردند و ابو بکر بلال را از ایشان بستد و از آن عذاب برهانید و او را آزاد کرد تا مصطفی (ص) در حقّ وی گفت: «یرحم اللَّه ابا بکر زوّجنی ابنته و حملنی الی دار الهجرة و اعتق بلالا من ماله».

و کان عمر بن الخطاب یقول: بلال سیّدنا و مولی سیّدنا قوله: فَأَمَّا مَنْ أَعْطی‌ یعنی: ابا بکر اعطی الحقّ من ماله «وَ اتَّقی‌» اللَّه فی سرّه.

وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی‌ ای بموعود ربّه الّذی وعده ان یثیبه. و قیل: صَدَّقَ بِالْحُسْنی‌ ای بلا اله الّا اللَّه. قال مجاهد وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی‌ ای بالخلف یعنی: ایقن انّ اللَّه سیخلفه. یدلّ علیه ما

روی ابو الدّرداء قال. قال رسول اللَّه (ص): «ما من یوم غربت شمسه الّا و بجنبیها ملکان ینادیان یسمعه خلق اللَّه کلّهم الّا الثّقلین اللّهم اعط منفقا خلفا و اعط ممسکا تلفا

و انزل اللَّه فی ذلک القرآن فَأَمَّا مَنْ أَعْطی‌ وَ اتَّقی‌ الی قوله «لِلْعُسْری‌» و قیل: «الحسنی» الجنّة، دلیله قوله: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی‌» یعنی: الجنّة و قیل: «الحسنی» هی النّعمة العظمی الّتی یحسن موقعها عند صاحبها.

فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری‌ ای للخلّة «الیسری» فی الدّنیا و بقی العمل بما یرضاه اللَّه عزّ و جلّ. و قیل: «الیسری» العمل السّهل الّذی لا یقدر علیه الّا المؤمنون و لا یتسهّل الّا علیهم. و قیل: «سنیسّره» للعود الی مثل ما فعله من العمل الصّالح و قیل: معناه فسندخله الجنّة و نوفّقه لما یوصله الیها.

وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ ای منع الواجب و لم یعط الزّکاة من ماله «و استغنی» فی نفسه و اعتقاده عن ثواب ربّه فلم یرغب فیه.

وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی‌ ای بلا اله الّا اللَّه و بالجنّة و بالخلف فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری‌ ای للخلّة المؤدّیة الی النّار و لفظ التّیسیر للازدواج. و فی الخبر الصّحیح عن رسول اللَّه (ص): «ما منکم من احد الّا و قد کتب مقعده من النّار و مقعده من الجنّة».

قالوا: یا رسول اللَّه! أ فلا نتّکل علی کتابنا و ندع العمل؟ قال: «اعملوا فکلّ میسّر لما خلق له امّا من کان من اهل السّعادة، فسییسّر لعمل السّعادة و امّا من کان من اهل الشّقاوة فسییسّر لعمل الشّقوة». ثمّ قرأ: فَأَمَّا مَنْ أَعْطی‌ وَ اتَّقی‌ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی‌ الی قوله: «لِلْعُسْری‌» و عن عمران بن حصین قال: قام شابّان الی رسول اللَّه (ص) فقالا: یا رسول اللَّه أ رأیت ما یعمل النّاس فیه أ فی امر قد جرت به المقادیر و جنّت به الاقلام ام فی امر نستأنفه؟ قال: «بلی فی امر قد جرت به المقادیر و جفّت به الاقلام». قالا: ففیم العمل یا رسول اللَّه؟ قال: اعملوا فکلّ میسّر لما خلق له. قالا: الآن نجدّ و نعمل.

این خبر دلیل است که اعمال و احوال بندگان را جمله بنا بر تقدیر است. پیش از آفرینش ایشان اللَّه بر ایشان نبشته و حکم کرده و قضا رانده و جز آن که نبشته و حکم کرده بر سر ایشان نرود و تغییر و تبدیل در آن نشود چنانک گفت جلّ جلاله: «ما یبدّل القول لدیّ».

اگر کسی گوید: چون حوالت همه بر تقدیر است، ثواب و عقاب چراست و مستند آن چیست؟ جواب آنست که: ثواب و عقاب از احکام تکلیف است نه از احکام تقدیر و بناء آن بر امر و نهی است نه بر توفیق و خذلان. زیرا که تقدیر اصل است و عمل فرع، و ثواب و عقاب از احکام فروع است نه از احکام اصول همچنانک علم باوقات نماز و شرائط و ارکان آن اصل است و عمل نماز بر آن فرع است و ثواب و عقاب بر فرع است نه اصل. خبر صحیح است از مصطفی (ص): «انّ احدکم لیعمل بعمل اهل الجنّة حتّی ما یکون بینه و بینها الّا ذراع فیسبق علیه الکتاب.

فیعمل بعمل اهل النّار فیکون من اهلها الحدیث الی آخره».

«فیسبق علیه الکتاب»: اشارتست که: تقدیر اصل است، «فیعمل بعمل اهل النّار» اشارتست که عمل فرع است، «فیکون من اهلها» اشارتست که بظاهر عمل است معلوم گشت که مستند عمل تقدیر است و مستند ثواب و عقاب و اللَّه اعلم. قوله: وَ ما یُغْنِی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّی ای لا ینفعه ماله الّذی حبسه عن حقوق اللَّه اذا مات و لا یدفع شیئا من عذاب اللَّه کقوله: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» الآیة فعلی هذا القول «تردّی» تفعّل من الرّدی و هو الهلاک. و قیل: إِذا تَرَدَّی ای سقط فی النّار.

إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی‌ یعنی: الانذار و الارسال و الاعلام ای «علینا» البیان.

قال الزجاج: «علینا» ان نبیّن طریق «الهدی» من طریق الضّلال بما تنصب علیه من الآیات فاقتصر من ذلک علی «الهدی» کما قال: «سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ» و لم یذکر البرد لانّه یدلّ علیه. و قیل: إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی‌ ای ثواب «الهدی» کما «إِنَّ عَلَیْنا» عقاب الضّلالة. و قال الفراء: معناه: من سلک «الهدی» فعلی اللَّه سبیله کقوله تعالی: وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ ای من اراد اللَّه فهو علی السّبیل القاصد.

وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی‌ فمن طلبهما من غیر مالکهما فقد اخطأ الطّریق.

و قیل: إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی‌ فنعزّ المؤمن فی الآخرة بالثّواب کما اعززناه فی الدّنیا بالایمان و نهین الکافر بالعذاب فی الآخرة کما اذللناه فی الدّنیا بالضّلال.

فَأَنْذَرْتُکُمْ یا اهل مکه ناراً تَلَظَّی ای تتلظّی یعنی: تتوقّد و تتوهّج و تلتهب.

لا یَصْلاها لا یدخلها و لا یسیر صلی لها ای حطبا و لا یلازمها إِلَّا الْأَشْقَی یعنی: الشّقیّ. و العرب تسمّی الفاعل افعل فی کثیر من کلامها، منه قوله: «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ» و قوله: «وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ».

الَّذِی کَذَّبَ رسل اللَّه «وَ تَوَلَّی» اعرض عن الایمان استدلّ المرجئة بهذه الآیة علی ما یزعمون انّه لا یدخل النّار الّا کافر مکذّب معرض عن الایمان. و لیس فیه دلیل لانّ هذه نار خصّ الکافرون بها و للنّار درکات. هذا معنی کلام الزّجاج و تنکیر النّار فی الآیة دلیل علی صحّة هذا التأویل: وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی یعنی: التّقی کالأشقی بمعنی الشّقی:

تمنّی رجال ان اموت و ان امت
فتلک سبیل لست فیها باوحد

ای بواحد.

الَّذِی یُؤْتِی مالَهُ الفقراء و فی سبیل اللَّه و من امر صرفه الیه نزلت فی ابو بکر الصدیق اسلم و له اربعون الفا فانفقها کلّها. یَتَزَکَّی ای یطلب ان یکون عند اللَّه زاکیا لا ریاء و سمعة. قال ابن الزبیر: کان ابو بکر یبتاع الضعفة فیعتقهم، فقال له ابوه: ای بنیّ لو کنت تبتاع من یمنع ظهرک. قال منع ظهری ارید. فنزل فیه.

وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی الَّذِی یُؤْتِی مالَهُ یَتَزَکَّی و روی انّ ابا بکر الصدیق اعتق ممّن کان یعذب فی اللَّه بمکة سبعة انفس رجلین و خمس نسوة فالرّجلان بلال بن رباح و عامر بن فهیرة الّذی آمنه رسول اللَّه (ص) علی نفسه فی الغار و خرج مع النّبی (ص) الی المدینة فقتل شهیدا یوم القیامة بئر معونة. و امّا النّسوة الخمس فالنّهدیّة و ابنتها و امّ عمیس و جاریة بنی عمرو بن المؤمّل و زنیرة. یقال: انّ زنیرة کانت امرأة ضعیفة البصر، فلمّا اسلمت کان شیبة بن ربیعة و عتبة بن ربیعة و امیّة بن خلف فی اشباههم من اشراف مشرکی قریش یستهزءون بها فیقعدونها فیضحکون بها و یقولون: و اللَّه لو کان ما جاء به محمد خیرا ما سبقتنا الیه زنیرة! فانزل اللَّه تعالی فی ذلک: وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا إِلَیْهِ فذهب بصر زنیره و کان عظماء قریش یقولون: اذهب اللّات و العزّی بصرک حین خالفت دینهما. فتقول زنیرة: لا و اللَّه ما اضرّتانی و لا اصابتانی فردّ اللَّه تبارک و تعالی بصرها بعد ذلک.

وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزی‌ قال المفسّرون لمّا اشتری ابو بکر بلالا فاعتقه، قال المشرکون: ما فعل ذلک ابو بکر الّا لید کانت عنده لبلال، فنفی اللَّه ذلک عنه فقال.

وَ ما لِأَحَدٍ ای لبلال و غیره عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزی‌.

إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلی‌ لکن فعل ما فعل «ابتغاء وجه» اللَّه و طلبا لرضاه.

وَ لَسَوْفَ یَرْضی‌ ای «یرضی» اللَّه عنه «و یرضی» بما یعطیه اللَّه عزّ و جلّ فی الآخرة من الجنّة و الکرامة جزا علی ما فعل لم ینزل هذا الوعد الّا لرسول اللَّه (ص) فی قوله: «وَ لَسَوْفَ» یعطیک ربّک فترضی و لابی بکر هاهنا

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سوره بیست و یک آیتست، هفتاد و یک کلمه، سیصد و ده حرف، و درین سوره هیچ ناسخ و منسوخ نیست و از مکیّات شمرند باجماع مفسّران. و فی الخبر عن ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة و اللیل اذا یغشی اعطاه اللَّه حتّی یرضی و عافاه اللَّه من العسر و یسّر له الیسر.
هوش مصنوعی: این سوره شامل بیست و یک آیه، هفتاد و یک کلمه و سیصد و ده حرف است. در این سوره هیچ آیت ناسخ و منسوخی وجود ندارد و به اتفاق مفسران، جزء سور مکی به حساب می‌آید. همچنین در روایتی از ابی بن کعب آمده است که پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «هر کس سوره 'واللیل' را بخواند، خداوند آنچنان به او عطا می‌کند تا اینکه راضی شود و او را از سختی‌ها دور می‌سازد و راحتی را برایش فراهم می‌کند.»
وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی‌ ای «یغشی» «النّهار» فیذهب بضوئه. قال الحسن: «یغشی» الافق بظلامه.
هوش مصنوعی: و به شب هنگامی که بر افق سایه می‌افکند، روز را می‌پوشاند و نور آن را از بین می‌برد. الحسن می‌گوید: «یغشی» به معنای پوشاندن افق با تاریکی آن است.
وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّی ای: ظهر و بان. و قیل: یجلّی «اللّیل» فیذهب ظلمته.
هوش مصنوعی: و روز را هنگامی که نمایان شود، یعنی در وسط روز که به وضوح و روشنی می‌رسد. برخی گفته‌اند که «شب» نیز روشن می‌شود و تاریکی‌اش از بین می‌رود.
وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ «ما» فیها ثلاثة اوجه حسان، سه وجه نیکو دارد معنی ما درین موضع: یکی آنست که: «ما» ی مصدریة گویند، فیکون «ما» و ما بعده فی تقدیر المصدر ای و خلقه الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ بآفرینش نر و ماده. وجه دوم «ما» بمعنی من است، ای و من خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ باو که نر و ماده آفرید وجه سوم «ما» کنایت است از مخلوق بر قراءت کسایی بروایت ابو حاتم: وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ بکسر را، و معنی آنست که: بهر چه آفرید نر و ماده آن. و قیل: یرید بهما آدم و حوّا و قیل: هو عامّ فی بنی آدم و قیل: عامّ فی کلّ ذی زوج.
هوش مصنوعی: در این متن، درباره واژه «ما» در آیه‌ای که به آفریدن نر و ماده اشاره دارد، سه تفسیر زیبا مطرح شده است. نخستین تفسیر این است که «ما» به معنای مصدر است و به نوعی به آفرینش نر و ماده اشاره می‌کند. دومین تفسیر این است که «ما» به معنای «من» است، به این معنا که به آفرینده نر و ماده اشاره دارد. سومین تفسیر این است که «ما» کنایه‌ای از مخلوق است و به شکل خاصی می‌گوید که نر و ماده برای چه چیزی آفریده شده‌اند. برخی گفته‌اند که این دو مخلوق می‌تواند به آدم و حوا اشاره داشته باشد، درحالی‌که دیگران معتقدند این اشاره‌ای عمومی به تمام انسان‌ها یا تمامی مخلوقاتی است که از دو جنس شکل می‌گیرند.
و فی قراءة ابن مسعود و ابی الدّرداء و الذکر و الانثی. قوله: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی هذا جواب القسم، ای انّ عملکم و کسبکم لمختلف و متباعد جدّا فساع للدّنیا الفانیة و المعصیة و العقاب و ساع للدّار الباقیة و الطّاعة و الثّواب یدلّ علیه‌
هوش مصنوعی: در قرائت ابن مسعود و ابی الدرداء آمده است که در مورد ذکر و انثی، آیه‌ی «إن سعیَکم لشتّی» جواب قسم است. به این معنی که اعمال و تلاش‌های شما بسیار متفاوت و دور از هم است: برخی برای دنیای فانی و معصیت و عذاب می‌کوشند و برخی دیگر برای آخرت پایدار و طاعت و پاداش تلاش می‌کنند.
قول النّبی (ص): «النّاس غادیان فمبتاع نفسه فمعتقها و بایع نفسه فموبقها»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «مردم در حال حرکت‌اند، برخی در حال خرید و فروش خود هستند که خود را از عذاب نجات می‌دهند و برخی دیگر در تلاشند خود را به هلاکت برسانند.»
در سبب نزول این آیه گفته‌اند: مردی نخلستانی داشت در جنب سرای درویشی صاحب عیال، و از آن درختان یک خرما بن سر فرا هوای سرای آن درویش داشت، و خرما از آن فرو میریخت بوقت چیدن و اگر یکی از طفلکان آن درویش از آن خرمای فرو ریخته یکی برداشتی، این مرد بقهر از وی بازستدی، تا آن حدّ که اگر در دهن نهادی از دهن وی بیرون کردی. آن درویش صاحب عیال این حال و قصّه با رسول خدا گفت. رسول (ص) آن مرد را بخواند و گفت: اوفتدت که آن خرما بن که سر فرا خانه آن درویش دارد بمن دهی تا ترا در بهشت عوضی دهم به از آن؟ مرد اجابت نکرد و گفت: آن یک خرما بن سخت بارور است و نیکو و دوست میدارم.
هوش مصنوعی: روزی مردی که نخلستانی داشت، در کنار خانه یک درویش خانواده‌دار زندگی می‌کرد. یکی از درختان خرماهایش روی خانه درویش سایه انداخته و خرماهایی که می‌ریختند، روزی سر و صدای درویش و کودکانش را به‌همراه داشت. اگر یکی از بچه‌های درویش یکی از خرماهای سقوط‌کرده را برمی‌داشت، آن مرد به شدت عصبانی می‌شد و حتی اگر خرما را در دهان کودک می‌دید، آن را از او می‌گرفت. درویش از این وضعیت گلایه کرد و داستان را به پیامبر منتقل کرد. پیامبر آن مرد را فراخواند و به او گفت که اگر خرما را به او بدهد، به جای آن در بهشت پاداش بهتری دریافت خواهد کرد. اما آن مرد با عدم تمایل پاسخ داد و گفت که آن درخت خرما بسیار مثمر و محبوبش است و نمی‌تواند آن را بدهد.
آن مرد برفت و دیگری که آن ساعت حاضر بود و از رسول خدا (ص) می‌شنید، گفت: یا رسول اللَّه اگر من آن خرما بن بعوضی از وی بستانم و بتو دهم آن ضمان در بهشت از بهر من میکنی؟ گفت: آری ضمان میکنم. آن مرد برفت و آن یک خرما بن از وی بخرید بچهل خرما بن که بوی داد. آن گه بیامد و گفت: یا رسول اللَّه ان النّخلة قد صارت فی ملکی و هی لک. رسول خدا (ص) آن مرد درویش صاحب عیال را بخواند و گفت: «النّخلة لک و لعیالک»
هوش مصنوعی: یک مرد رفت و دیگری که در آن زمان حضور داشت و سخنان پیامبر را می‌شنید، از پیامبر پرسید: ای پیامبر خدا، اگر من آن خرما را از او بگیرم و به تو بدهم، آیا ضمانتی برای من در بهشت خواهی داشت؟ پیامبر پاسخ داد: بله، من ضمانت می‌کنم. آن مرد رفت و یک خرما را از او خرید و در عوض چهل خرما به او داد. سپس برگشت و گفت: ای پیامبر خدا، درخت خرما اکنون در ملک من است و آن متعلق به شماست. پیامبر آن مرد درویش و صاحب خانواده را فراخواند و فرمود: «این درخت متعلق به تو و خانواده‌ات است.»
رو که آن خرما بن تراست و عیال ترا و کس را با تو در آن مزاحمت نیست. ربّ العالمین در شأن ایشان آیت فرستاد از ابتداء سوره تا اینجا که گفت: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی میگوید: اعمال شما و کوشش شما در کسب و کار بر تفاوت است یکی بمعصیت میکوشد تا بعذاب و بعقوبت رسد، یکی بطاعت میکوشد تا بصواب و کرامت رسد. ابن عباس و ابن مسعود گفتند: این سوره در شأن ابو بکر صدّیق فرو آمد و امیّة بن خلف و آنچه گفت: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی «سعی» ابو بکر است در ایمان و طاعت اللَّه و «سعی» امیة خلف در کفر و معصیت و بینهما بون بعید. و تفسیر این «سعی» آنست که بلال بن رباح الحبشی غلام عبد اللَّه جدعان بود و بلال مسلمان بود پاک دین و هنری. هر روز رفتی به بتخانه و پلیدی بر بتان افکندی. و در بتخانه زنی بود مجاور که بتان را حراست میکرد و نگه میداشت. آن زن برفت و کافران را از فصل بلال خبر داد. ایشان شکایت کردند بعبد اللَّه بن جدعان که: غلام تو با خدایان ما این معامله می‌کند! عبد اللَّه جدعان بلال را با صد شتر بایشان بخشید که این شتران را از بهر خدایان قربان کنید و با بلال آن کنید که خود خواهید. امیّة خلف بلال را در بطحای مکه بوقت هاجره بر آن زمین گرم خوابانید و سنگی عظیم بر سینه وی فرو گذاشت و بیم همی‌داد که: لا تزالها کذا حتّی تموت او تکفر بمحمد و تعبد اللّات و العزّی. گفتا: بر دوام ترا این عذاب خواهد بود تا آنکه از دین محمد برگردی و عبادت لات و عزّی را گردن نهی و بلال در میان آن بلا و عذاب همی‌گفت: احد احد! معبود را یکی دانم، یگانه در الهیّت، یگانه در صمدیّت! رسول خدا (ص) بوی برگذشت و او را در آن عذاب دید، گفت: یا «بلال ینجیک احد احد».
هوش مصنوعی: موضوع این متن درباره تفاوت در تلاش و فعالیت‌های انسان‌ها است. در ابتدا، اشاره می‌شود که افراد در کسب و کار و زندگی خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: کسانی که به سوی معصیت و گناه حرکت می‌کنند و در نتیجه به عذاب و مجازات می‌رسند، و کسانی که در مسیر طاعت و عبادت خداوند تلاش می‌کنند و به موفقیت و کرامت دست می‌یابند. همچنین داستان بلال بن رباح به عنوان یک نمونه از ایمان و مقاومت در برابر فشارهای کافران ذکر می‌شود. بلال، با وجود آزار و اذیت‌های شدید، ایمان خود را حفظ می‌کند و به توحید و یگانگی خداوند اعتقاد دارد. در این میان، همچنین به حمایت پیامبر اسلام از بلال در هنگام مشکلات اشاره شده است.
همان یگانه یکتا ترا رهاند ازین عذاب و بلا.
هوش مصنوعی: تنها و یکتای تو، ما را از این عذاب و رنج نجات بده.
رسول خدا (ص) ابو بکر را گفت: «انّ بلالا یعذب فی اللَّه»
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) به ابوبکر فرمود: «بلال در راه خدا مورد آزار و شکنجه قرار می‌گیرد.»
بلال را در دین اللَّه بعذاب دارند و میرنجانند. خلافست میان علما که ابو بکر او را بچه خرید. قومی گفتند: بیک رطل زر ازیشان باز خرید. قومی گفتند: بیکتا برد و ده اوقیه زر. قومی گفتند: ابو بکر چون از رسول خدا (ص) شنید که بلال را بعذاب دارند، برخاست پیش امیّه خلف شد. گفت: یا امیّة الا تتّقی اللَّه فی هذا المسکین حتّی متی؟. تا کی این بیچاره را چنین بعذاب داری خود از اللَّه بنترسی بآنچه با وی؟ امیّه گفت: تو او را بتباه بردی، اکنون هم تو او را باز رهان. ابو بکر گفت: مرا غلامی است سیاه از او جلدتر و در کار قویتر و بر دین شما است، نام وی نسطاس. من آن غلام بتو بحشم و تو بلال را بمن بخش. هم چنان کردند و ابو بکر بلال را از ایشان بستد و از آن عذاب برهانید و او را آزاد کرد تا مصطفی (ص) در حقّ وی گفت: «یرحم اللَّه ابا بکر زوّجنی ابنته و حملنی الی دار الهجرة و اعتق بلالا من ماله».
هوش مصنوعی: بلال در دین خدا تحت عذاب بود و مورد آزار قرار می‌گرفت. در بین علمای دین اختلافی وجود دارد که آیا ابو بکر او را خرید یا خیر. برخی بر این باورند که او را به قیمت یک رطل طلا بازخرید و عده‌ای دیگر می‌گویند که او را به قیمت یک کتف و ده اوقیه طلا خرید. گفته می‌شود که وقتی ابو بکر از رسول خدا (ص) شنید که بلال در عذاب است، به سوی امیّه رفت و به او گفت: "آیا از خدا نمی‌ترسی و این بیچاره را این‌گونه عذاب می‌کنی؟ تا کی می‌خواهی او را این‌گونه رنج دهی؟" امیّه در پاسخ گفت که چون او را خریده‌ای، اکنون خودت هم او را آزاد کن. ابو بکر پاسخ داد که غلامی دیگر به نام نسطاس دارد که سیاه‌تر و در کار قدرتمندتر است و به دین آنها هم اعتقاد دارد. او پیشنهاد داد که این غلام را به امیّه بدهد و بلال را از او بگیرد. در نهایت، ابو بکر بلال را نجات داد و او را آزاد کرد. سپس پیامبر (ص) در مورد ابو بکر گفت: «خداوند ابوبکر را رحمت کند، او دخترش را به من داد، مرا به دار الهجرة همراهی کرد و بلال را از مال خود آزاد کرد.»
و کان عمر بن الخطاب یقول: بلال سیّدنا و مولی سیّدنا قوله: فَأَمَّا مَنْ أَعْطی‌ یعنی: ابا بکر اعطی الحقّ من ماله «وَ اتَّقی‌» اللَّه فی سرّه.
هوش مصنوعی: عمر بن خطاب می‌گفت: بلال آقای ما و ولیّ ما است. او اشاره می‌کند که: «اما کسی که عطا کرد»، یعنی ابوبکر حق را از مال خودش بخشید و در پنهان از خداوند پرهیز کرد.
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی‌ ای بموعود ربّه الّذی وعده ان یثیبه. و قیل: صَدَّقَ بِالْحُسْنی‌ ای بلا اله الّا اللَّه. قال مجاهد وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی‌ ای بالخلف یعنی: ایقن انّ اللَّه سیخلفه. یدلّ علیه ما
هوش مصنوعی: و به وعده نیکو ایمان آورد، یعنی به وعده‌ای که پروردگارش به او داده بود که او را جزا خواهد داد. برخی گفته‌اند که به معنی ایمان به این است که هیچ معبودی جز خداوند وجود ندارد. مجاهد می‌گوید که ایمان به وعده نیکو یعنی این که یقین کرده که خداوند او را به وعده‌اش عمل خواهد کرد. این موضوع به آنچه بعد از آن ذکر خواهد شد، اشاره دارد.
روی ابو الدّرداء قال. قال رسول اللَّه (ص): «ما من یوم غربت شمسه الّا و بجنبیها ملکان ینادیان یسمعه خلق اللَّه کلّهم الّا الثّقلین اللّهم اعط منفقا خلفا و اعط ممسکا تلفا
هوش مصنوعی: روزی ابو الدرداء گفت: رسول خدا (ص) فرمودند: «هیچ روزی نیست که خورشید غروب کند، جز اینکه در دو طرف آن دو ملک وجود دارند که ندا سر می‌دهند و همه مخلوقات خدا به جز جن و انسان صدای آن‌ها را می‌شنوند. دعا می‌کنند: خدایا، به انفاق کننده عوض بده و به کسی که امساک می‌کند، زیان برسان.»
و انزل اللَّه فی ذلک القرآن فَأَمَّا مَنْ أَعْطی‌ وَ اتَّقی‌ الی قوله «لِلْعُسْری‌» و قیل: «الحسنی» الجنّة، دلیله قوله: «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی‌» یعنی: الجنّة و قیل: «الحسنی» هی النّعمة العظمی الّتی یحسن موقعها عند صاحبها.
هوش مصنوعی: خداوند در این آیات قرآن می‌فرماید که کسانی که به دیگران کمک می‌کنند و تقوی را پیشه می‌کنند، در پایان به پاداش‌هایی دست خواهند یافت. این پاداش شامل بهشت است، که به عنوان «حسنی» نیز تعبیر شده است. در اینجا حسنی به معنای نعمت بزرگ و ارزشمندی است که در جایگاهی مناسب برای صاحبش قرار می‌گیرد.
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری‌ ای للخلّة «الیسری» فی الدّنیا و بقی العمل بما یرضاه اللَّه عزّ و جلّ. و قیل: «الیسری» العمل السّهل الّذی لا یقدر علیه الّا المؤمنون و لا یتسهّل الّا علیهم. و قیل: «سنیسّره» للعود الی مثل ما فعله من العمل الصّالح و قیل: معناه فسندخله الجنّة و نوفّقه لما یوصله الیها.
هوش مصنوعی: ما راه آسانی را برای او فراهم خواهیم کرد، یعنی راهی که در دنیا به راحتی طی می‌شود و با انجام کارهایی که مورد رضایت خداوند است، همراه است. بعضی گفته‌اند که این "راه آسان" عملکردی است که تنها مؤمنان توانایی انجام آن را دارند و این کارها تنها برای آن‌ها تسهیل می‌شود. همچنین برخی بیان کرده‌اند که "فَسَنُیَسِّرُهُ" به معنای بازگشت به اعمال نیکو است و همچنین این مفهوم را نیز دارد که او را به بهشت وارد خواهیم کرد و توفیق عمل و رسیدن به آنجا را به او خواهیم داد.
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ ای منع الواجب و لم یعط الزّکاة من ماله «و استغنی» فی نفسه و اعتقاده عن ثواب ربّه فلم یرغب فیه.
هوش مصنوعی: کسی که از پرداخت زکات و انجام واجبات خودداری کند و به طور خودسرانه احساس بی‌نیازی کند و به پاداش خداوند اعتنایی نداشته باشد، در واقع به ثواب الهی کمتر رغبت خواهد داشت.
وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی‌ ای بلا اله الّا اللَّه و بالجنّة و بالخلف فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری‌ ای للخلّة المؤدّیة الی النّار و لفظ التّیسیر للازدواج. و فی الخبر الصّحیح عن رسول اللَّه (ص): «ما منکم من احد الّا و قد کتب مقعده من النّار و مقعده من الجنّة».
هوش مصنوعی: کسی که به عدالت و حقایق بزرگ باور نداشته باشد، در مسیر دشواری قرار خواهد گرفت که او را به عذاب خواهد رساند. در دین گفته شده است که هر فردی مقام خود را در آتش و همچنین مقام خود را در بهشت دارد.
قالوا: یا رسول اللَّه! أ فلا نتّکل علی کتابنا و ندع العمل؟ قال: «اعملوا فکلّ میسّر لما خلق له امّا من کان من اهل السّعادة، فسییسّر لعمل السّعادة و امّا من کان من اهل الشّقاوة فسییسّر لعمل الشّقوة». ثمّ قرأ: فَأَمَّا مَنْ أَعْطی‌ وَ اتَّقی‌ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی‌ الی قوله: «لِلْعُسْری‌» و عن عمران بن حصین قال: قام شابّان الی رسول اللَّه (ص) فقالا: یا رسول اللَّه أ رأیت ما یعمل النّاس فیه أ فی امر قد جرت به المقادیر و جنّت به الاقلام ام فی امر نستأنفه؟ قال: «بلی فی امر قد جرت به المقادیر و جفّت به الاقلام». قالا: ففیم العمل یا رسول اللَّه؟ قال: اعملوا فکلّ میسّر لما خلق له. قالا: الآن نجدّ و نعمل.
هوش مصنوعی: حضرت گفتند: ای پیامبر خدا! آیا نمی‌توانیم فقط به کتاب خود تکیه کنیم و از عمل دست برداریم؟ او پاسخ داد: «کار کنید، زیرا هر کس برای آنچه خلق شده است، راحت‌تر می‌تواند انجام دهد. اما کسانی که از اهل سعادت هستند، به راحتی برای اعمال نیک خود راهنمایی می‌شوند و کسانی که از اهل شقاوت هستند، به سمت اعمال شقاوت هدایت می‌شوند.» سپس آیه‌ای خواند که به سخنانی درباره کسانی که انفاق می‌کنند و تقوی دارند و به نیکی اعتقاد می‌آورند، اشاره می‌کند. همچنین درباره عمران بن حصین نقل شده است که دو جوان به سمت پیامبر آمده و پرسیدند: آیا آنچه مردم انجام می‌دهند، بر اساس تقدیر الهی است یا بر اساس چیزی که باید شروع کنیم؟ او فرمود: «بله، این امر بر اساس تقدیر الهی است و قلم‌ها بر روی آن خشک شده‌اند.» سپس جوانان گفتند: پس هدف از کار کردن چیست، ای پیامبر خدا؟ او پاسخ داد: کار کنید، زیرا هر کس برای آنچه خلق شده، راحت‌تر می‌تواند کار کند. جوانان گفتند: حالا بر تلاش و عمل خود بیشتر متمرکز خواهیم شد.
این خبر دلیل است که اعمال و احوال بندگان را جمله بنا بر تقدیر است. پیش از آفرینش ایشان اللَّه بر ایشان نبشته و حکم کرده و قضا رانده و جز آن که نبشته و حکم کرده بر سر ایشان نرود و تغییر و تبدیل در آن نشود چنانک گفت جلّ جلاله: «ما یبدّل القول لدیّ».
هوش مصنوعی: این خبر نشان‌دهنده این است که همه اعمال و حالات انسان‌ها بر اساس تقدیر الهی رقم‌زده شده است. خداوند پیش از آفرینش انسان‌ها همه چیز را برای آن‌ها ثبت و مقرر کرده و قضای الهی بر طبق آن به وقوع می‌پیوندد. هیچ چیز جز آنچه که او مقدر کرده، برای آن‌ها اتفاق نمی‌افتد و در آن تغییر و دگرگونی ایجاد نمی‌شود. خداوند در آیه‌ای فرموده است که قول و اراده او تغییر نمی‌کند.
اگر کسی گوید: چون حوالت همه بر تقدیر است، ثواب و عقاب چراست و مستند آن چیست؟ جواب آنست که: ثواب و عقاب از احکام تکلیف است نه از احکام تقدیر و بناء آن بر امر و نهی است نه بر توفیق و خذلان. زیرا که تقدیر اصل است و عمل فرع، و ثواب و عقاب از احکام فروع است نه از احکام اصول همچنانک علم باوقات نماز و شرائط و ارکان آن اصل است و عمل نماز بر آن فرع است و ثواب و عقاب بر فرع است نه اصل. خبر صحیح است از مصطفی (ص): «انّ احدکم لیعمل بعمل اهل الجنّة حتّی ما یکون بینه و بینها الّا ذراع فیسبق علیه الکتاب.
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید: از آنجا که همه چیز بر اساس تقدیر است، پس چرا ما به پاداش و مجازات نیاز داریم و منبع آن چیست؟ پاسخ این است که پاداش و مجازات مربوط به تکلیف و مسئولیت فردی است، نه به تقدیر. این مسأله به دستورات و نهی‌ها مربوط می‌شود، نه به موفقیت یا شکست. زیرا تقدیر به عنوان اصل در نظر گرفته می‌شود و عمل به عنوان فرع، و پاداش و مجازات نیز از احکام فرعی هستند نه از احکام اساسی. به عنوان مثال، علم به زمان و شرایط و ارکان نماز اصل است و عمل به نماز فرع بر آن است و پاداش و مجازات نیز بر این فرع است نه بر اصل. همچنین در حدیثی صحیح از پیامبر (ص) آمده است که: «یکی از شما ممکن است به عملی از اعمال اهل بهشت پردازد، در حالی که فاصله‌اش با آن فقط یک ذراع باشد و در این میان تقدیر به او پیشی می‌گیرد».
فیعمل بعمل اهل النّار فیکون من اهلها الحدیث الی آخره».
هوش مصنوعی: کسی که به اعمال اهل آتش عمل کند، در نهایت جزو آنان خواهد بود و این ادامه دارد.
«فیسبق علیه الکتاب»: اشارتست که: تقدیر اصل است، «فیعمل بعمل اهل النّار» اشارتست که عمل فرع است، «فیکون من اهلها» اشارتست که بظاهر عمل است معلوم گشت که مستند عمل تقدیر است و مستند ثواب و عقاب و اللَّه اعلم. قوله: وَ ما یُغْنِی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّی ای لا ینفعه ماله الّذی حبسه عن حقوق اللَّه اذا مات و لا یدفع شیئا من عذاب اللَّه کقوله: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» الآیة فعلی هذا القول «تردّی» تفعّل من الرّدی و هو الهلاک. و قیل: إِذا تَرَدَّی ای سقط فی النّار.
هوش مصنوعی: تقدیر اساس هر چیز است و عمل نتیجه آن تقدیر است. در واقع، عمل انسان، که مشخص می‌کند آیا او جزء اهل آتش خواهد بود یا نه، در واقع به مقدرات الهی وابسته است. این بدان معناست که ثواب و عقاب نیز تحت تأثیر همین تقدیر قرار دارند. در مورد آیه‌ای که می‌گوید مال و ثروت در روز قیامت به کسی نفع نمی‌رساند، این بدان معناست که ثروت انسان نمی‌تواند او را از عذاب الهی نجات دهد، مخصوصاً زمانی که در زندگی دینی خود کوتاهی کرده و حقوق الهی را فراموش کرده باشد. بنابراین، در نهایت، هر چه که انسان در زندگی‌اش انجام داده، او را به سوی سرنوشتی که مقدر شده است می‌برد.
إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی‌ یعنی: الانذار و الارسال و الاعلام ای «علینا» البیان.
هوش مصنوعی: ما مسئول راهنمایی و هدایت هستیم، به این معنا که بر ما واجب است انذار، ارسال پیام و اعلام حقایق را انجام دهیم.
قال الزجاج: «علینا» ان نبیّن طریق «الهدی» من طریق الضّلال بما تنصب علیه من الآیات فاقتصر من ذلک علی «الهدی» کما قال: «سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ» و لم یذکر البرد لانّه یدلّ علیه. و قیل: إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی‌ ای ثواب «الهدی» کما «إِنَّ عَلَیْنا» عقاب الضّلالة. و قال الفراء: معناه: من سلک «الهدی» فعلی اللَّه سبیله کقوله تعالی: وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ ای من اراد اللَّه فهو علی السّبیل القاصد.
هوش مصنوعی: زجاج می‌گوید: «بر ماست که راه هدایت را از طریق گمراهی مشخص کنیم» با نشانه‌هایی که به آن اشاره شده است، بنابراین باید تنها بر هدایت تمرکز کنیم. مانند این آیه که می‌گوید: «پوشش‌هایی که شما را از گرما محافظت می‌کند» و از سرما یاد نشده زیرا خود به خود دلالت دارد. همچنین گفته شده که «بر ماست هدایت» به معنای پاداش هدایت است، همان‌طور که «بر ماست» عذاب به خاطر گمراهی. فراه می‌گوید: معنی آن این است که کسی که از مسیر هدایت پیروی کند، بر خداست که او را به راه درست هدایت کند، همان‌طور که در آیه آمده: «و بر خداست که راه درست را مشخص کند»، یعنی هر کس خدا را بخواهد، او در مسیر صحیح قرار دارد.
وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی‌ فمن طلبهما من غیر مالکهما فقد اخطأ الطّریق.
هوش مصنوعی: برای ما تنها آخرت و دنیا وجود دارد. کسی که هر یک از آن‌ها را از غیر صاحبش جستجو کند، به اشتباه رفته است.
و قیل: إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی‌ فنعزّ المؤمن فی الآخرة بالثّواب کما اعززناه فی الدّنیا بالایمان و نهین الکافر بالعذاب فی الآخرة کما اذللناه فی الدّنیا بالضّلال.
هوش مصنوعی: گفته شده است: ما در آخرت و در دنیا برای خودمان جایگاهی داریم. در آخرت، مؤمنان را با پاداش مورد عزت قرار می‌دهیم، همان‌طور که در دنیا آنها را با ایمانشان مورد احترام قرار دادیم. در مقابل، کافران را در آخرت با عذاب ذلیل می‌کنیم، همان‌طور که در دنیا آنها را به خاطر گمراهی‌شان تحقیر کردیم.
فَأَنْذَرْتُکُمْ یا اهل مکه ناراً تَلَظَّی ای تتلظّی یعنی: تتوقّد و تتوهّج و تلتهب.
هوش مصنوعی: من به شما، ای اهل مکه، هشدار می‌دهم از آتش سوزانی که در حال شعله‌ور شدن است. این آتش به شدت خواهد درخشید و به تلاطم درخواهد آمد.
لا یَصْلاها لا یدخلها و لا یسیر صلی لها ای حطبا و لا یلازمها إِلَّا الْأَشْقَی یعنی: الشّقیّ. و العرب تسمّی الفاعل افعل فی کثیر من کلامها، منه قوله: «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ» و قوله: «وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ».
هوش مصنوعی: این متن به تفسیر و توضیحی درباره کاربرد واژه‌هایی در زبان عربی می‌پردازد. بیان می‌کند که شخص شقی و بدبخت نمی‌تواند به جهنم وارد شود یا در آن زندگی کند، و تنها افرادی که واقعاً بدبخت هستند به آنجا تعلق دارند. همچنین اشاره شده که عرب‌ها معمولاً فاعل را با استفاده از فرم خاصی به نام "افعل" در جملات خود به کار می‌برند و مثال‌هایی از این کاربرد ارائه می‌دهد.
الَّذِی کَذَّبَ رسل اللَّه «وَ تَوَلَّی» اعرض عن الایمان استدلّ المرجئة بهذه الآیة علی ما یزعمون انّه لا یدخل النّار الّا کافر مکذّب معرض عن الایمان. و لیس فیه دلیل لانّ هذه نار خصّ الکافرون بها و للنّار درکات. هذا معنی کلام الزّجاج و تنکیر النّار فی الآیة دلیل علی صحّة هذا التأویل: وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی یعنی: التّقی کالأشقی بمعنی الشّقی:
هوش مصنوعی: کسی که به پیامبران خدا دروغ می‌گوید و از ایمان روی برمی‌گرداند، مورد بحث است. برخی از مرجئه با استناد به این آیه ادعا می‌کنند که فقط کافران معاند و بی‌ایمان به آتش دوزخ می‌روند. اما این ادعا درست نیست چون دوزخ درجات متفاوتی دارد و این آیه به آتش خاصی برای کافران اشاره دارد. بیان "آتش" به صورت نکره نشان‌دهنده این است که تأویل انجام شده صحیح است. همچنین در ادامه می‌فرماید که پرهیزگاران از آن دور خواهند ماند؛ در واقع پرهیزگار با بدبختی در تضاد است.
تمنّی رجال ان اموت و ان امت
فتلک سبیل لست فیها باوحد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که برخی از مردان آرزو دارند که من بمیرم و اگر هم بمیرم، راهی وجود ندارد که تنها در آن مسیر باشم. من تنها نمی‌توانم در این راه حرکت کنم.
الَّذِی یُؤْتِی مالَهُ الفقراء و فی سبیل اللَّه و من امر صرفه الیه نزلت فی ابو بکر الصدیق اسلم و له اربعون الفا فانفقها کلّها. یَتَزَکَّی ای یطلب ان یکون عند اللَّه زاکیا لا ریاء و سمعة. قال ابن الزبیر: کان ابو بکر یبتاع الضعفة فیعتقهم، فقال له ابوه: ای بنیّ لو کنت تبتاع من یمنع ظهرک. قال منع ظهری ارید. فنزل فیه.
هوش مصنوعی: کسی که مالش را به فقرا و برای راه خدا می‌دهد، درباره‌اش این آیه نازل شده است و منظور از آن ابوبکر صدیق است. او ایمان آورد و چهارهزار درهم داشت که تمام آن را خرج کرد. او تلاش می‌کرد که در نزد خداوند پاک و رستگار باشد، نه به خاطر ریا یا شهرت. ابن زبیر روایت کرده که ابوبکر، افراد ضعیف و فقیر را می‌خرید و آزاد می‌کرد. پدرش به او گفت: "ای پسر، اگر تو کسی را بخری که برای تو فایده‌ای ندارد، چه فایده‌ای دارد؟" او پاسخ داد: "من فقط به خاطر خدا این کار را می‌کنم." و این درباره او نازل شده است.
وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی الَّذِی یُؤْتِی مالَهُ یَتَزَکَّی و روی انّ ابا بکر الصدیق اعتق ممّن کان یعذب فی اللَّه بمکة سبعة انفس رجلین و خمس نسوة فالرّجلان بلال بن رباح و عامر بن فهیرة الّذی آمنه رسول اللَّه (ص) علی نفسه فی الغار و خرج مع النّبی (ص) الی المدینة فقتل شهیدا یوم القیامة بئر معونة. و امّا النّسوة الخمس فالنّهدیّة و ابنتها و امّ عمیس و جاریة بنی عمرو بن المؤمّل و زنیرة. یقال: انّ زنیرة کانت امرأة ضعیفة البصر، فلمّا اسلمت کان شیبة بن ربیعة و عتبة بن ربیعة و امیّة بن خلف فی اشباههم من اشراف مشرکی قریش یستهزءون بها فیقعدونها فیضحکون بها و یقولون: و اللَّه لو کان ما جاء به محمد خیرا ما سبقتنا الیه زنیرة! فانزل اللَّه تعالی فی ذلک: وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا إِلَیْهِ فذهب بصر زنیره و کان عظماء قریش یقولون: اذهب اللّات و العزّی بصرک حین خالفت دینهما. فتقول زنیرة: لا و اللَّه ما اضرّتانی و لا اصابتانی فردّ اللَّه تبارک و تعالی بصرها بعد ذلک.
هوش مصنوعی: افرادی که پاک و پرهیزگار هستند، از عذاب‌های الهی در امان خواهند ماند. ابوبکر صدیق در مکه به هفت نفر که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند کمک کرد. از این افراد، دو مرد به نام‌های بلال بن رباح و عامر بن فهیره و همچنین پنج زن شامل نهدیه و دخترش، ام‌عمیس، کنیز بنی عمرو بن مؤمل و زنیرة بودند. زنیرة به خاطر ایمانش مورد تمسخر قریشیان قرار گرفت و آنها به او می‌گفتند که اگر آنچه محمد (ص) آورده بهتر بود، او پیشتاز ما در آن نمی‌شد. در نتیجه، بینایی او از دست رفت، اما او با ایمانش ثابت قدم ماند و در پاسخ به اظهارات آن‌ها گفت که ایمانش آسیبی به او نمی‌زند. در نهایت، خداوند بینایی‌اش را دوباره به او بازگرداند.
وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزی‌ قال المفسّرون لمّا اشتری ابو بکر بلالا فاعتقه، قال المشرکون: ما فعل ذلک ابو بکر الّا لید کانت عنده لبلال، فنفی اللَّه ذلک عنه فقال.
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند به کسی پاداشی بدهد که در برابر او نعمت و خدمتی کرده باشد. در اینجا مفسران می‌گویند که زمانی که ابوبکر، بلال را خرید و آزاد کرد، مشرکان گفتند: ابوبکر این کار را فقط به خاطر بلال انجام داده است. پس خداوند این سخن را رد کرد و آن را نفی کرد.
وَ ما لِأَحَدٍ ای لبلال و غیره عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزی‌.
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند در برابر نعمت‌هایی که دیگران به او عطا کرده‌اند، چیزی بگوید یا از آن بهره‌برداری کند.
إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلی‌ لکن فعل ما فعل «ابتغاء وجه» اللَّه و طلبا لرضاه.
هوش مصنوعی: جز برای جلب رضایت و محبت خداوند بلندمرتبه. اما عمل ما به گونه‌ای است که به دنبال جلب رضایت خداوند و کسب خشنودی او هستیم.
وَ لَسَوْفَ یَرْضی‌ ای «یرضی» اللَّه عنه «و یرضی» بما یعطیه اللَّه عزّ و جلّ فی الآخرة من الجنّة و الکرامة جزا علی ما فعل لم ینزل هذا الوعد الّا لرسول اللَّه (ص) فی قوله: «وَ لَسَوْفَ» یعطیک ربّک فترضی و لابی بکر هاهنا
هوش مصنوعی: و به زودی خداوند از آن شخص راضی خواهد شد و او نیز از آنچه خداوند در آخرت به او می‌دهد، راضی خواهد بود، مانند بهشت و کرامت، به عنوان پاداشی برای اعمالش. این وعده خاص به پیامبر خدا (ص) نازل شده است و به نوعی اشاره به ابوبکر نیز دارد.