گنجور

النوبة الثانیة

این سوره دویست و چهل حرفست، پنجاه کلمه و پانزده آیه، جمله به مکه فرو آمد و درین سوره هیچ ناسخ و منسوخ نیست. و فی الخبر عن ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): من قرأ سورة «و الشّمس» فکانّما تصدّق بکلّ شی‌ء طلعت علیه الشّمس و القمر.

قوله: وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ای اشراقها اذا ارتفعت و بلوغها «ضحی» النّهار. و قیل: المراد به النّهار کلّه «وَ الشَّمْسِ» سراج النّهار لقوله: وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً. و قیل: «ضحی» حین تطلع «الشّمس» فیصفو ضوءها. و قال مقاتل «ضحیها» ای حرّها کقوله فی سورة طه: «وَ لا تَضْحی‌» ای لا یوذیک الحرّ.

وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها ای تبعها «و القمر» یتلوا «الشّمس» لیلة الهلال تغرب «الشّمس» و یغرب «القمر» بعقبها یقال. هذا تلو هذا، ای تابعه و نظیره. قال الزجاج: لیلة البدر یتلوها فی الاضاءة و النّور الکامل.

وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها الهاء راجعة الی الارض، ای «جلّی» الارض او الی «الشّمس» ای «جلّی» «الشّمس» و کشفها باضاءتها و ذلک لانّ «الشّمس» انّما یتبیّن اذا انبسط «النّهار». و قیل: الهاء کنایة عن الظّلمة فان لم یجر کما ذکر لانّ معناها معروف.

وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها ای یغشی الشّمس حین تغیب فتظلم الآفاق و قیل: «یغشی» الارض بالظّلمة.

وَ السَّماءِ وَ ما بَناها ای و من بناها و هو اللَّه عزّ و جلّ، و ما بمعنی من کقوله تعالی: فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ ای من طاب لکم: و کان عبد اللَّه بن زبیر یقول للرّعد: سبحان ما سبّحت له.

وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها ای و من بسطها.

وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها ای «سوّی» خلقها و ترکیبها. فسوّی الیدین و الرّجلین و سائر الاعضاء. قیل: اراد به آدم (ع) و قیل: هو عامّ اراد جمیع الانس و الجنّ.

فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها ای بیّن لها الخیر و الشّرّ و علّمها الطّاعة و المعصیة.

قال الزجاج: معنی الالهام التّوفیق و الخذلان ای وفّقها للایمان و الطّاعة و خذلها بالکفر و المعصیة. و هذا بیّن انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق فی المؤمن التّقوی و فی الکافر الفجور.

و فی الخبر الصّحیح عن عمران بن حصین عن رجلین من مزینة قالا: یا رسول اللَّه أ رأیت ما یعمل النّاس یکدحون فیه الشی‌ء قضی علیهم و مضی فیهم من قدر سبق ام فیما یستقبلون؟

فقال: «لا بل شی‌ء قضی علیهم و تصدیق ذلک فی کتاب اللَّه عزّ و جلّ: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها.

و عن جابر قال: جاء سراقة بن مالک بن جعثم فقال: یا رسول اللَّه! بیّن لنا دیننا کانّا خلقنا الآن فیم العمل الیوم فیما جفّت به الاقلام و جرت به المقادیر، او فیما یستقبل. قال: «بل فیما جفّت به الاقلام و جرت به المقادیر».

قال: ففیم العمل؟ فقال: «اعملوا فکلّ میسّر لما خلق له».

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها هذا جواب القسم تأویله: لقد «افلح» لمّا طال الکلام جعل طول الکلام عوضا من اللام فحذفت و المعنی: فازت و سعدت نفس «زَکَّاها» اللَّه ای اصلحها و طهّرها من الذّنوب و وفّقها للطّاعة.

وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها ای خابت و خسرت نفس اضلّها اللَّه و خیّبها من کلّ خیر. و قال الحسن: معناه: قد افلح من ذکی نفسه فاصلحها و حملها علی طاعة اللَّه عزّ و جلّ.

وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها ای خسر من «دسّی» نفسه بمعصیة اللَّه، ای اخفاها، فکان العاصی برکوبه المعصیة ابدا یخفی نفسه و یخمل ذکره، و اللّئیم ابدا خفیّ المکان و الشّریف مشهور المکان. و «دَسَّاها» اصله «دسّاها» من التّدسیس و هو اخفاء الشّی‌ء فابدل من سین الثّانیة یاء تخفیفا و کراهیة للتّضعیف. و فی الخبر عن زید بن ارقم قال: لا اقول لکم الّا ما قال رسول اللَّه (ص) لنا: «اللّهم انّی اعوذ بک من العجز و الکسل و البخل و الجبن و الهمّ و عذاب القبر.

اللّهمّ آت نفسی «تَقْواها» و زکّها، انت خیر من «زَکَّاها»، انت ولیّها و مولیها. اللّهمّ انّی اعوذ بک من علم لا ینفع و من نفس لا تشبع و من قلب لا یخشع و من دعوة لا یستجاب لها».

کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها ای بطغیانها و عدوانها و بخروجها عن طاعة اللَّه ای الطّغیان حملهم علی التّکذیب. الواو فیه مقلوبة عن الیاء، تقول: طغی یطغی طغیانا و طغوی. و قیل: «بِطَغْواها» ای بعذابها و هو اسم لذلک العذاب کقوله: فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ، و قیل: «بِطَغْواها» ای باجمعها.

إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها ای نهض و قام اشقاها لعقر النّاقة و الانبعاث الاسراع فی الطّاعة للباعث، ای کذّبوا بالعذاب و کذّبوا صالحا لمّا انْبَعَثَ أَشْقاها و هو قدار بن سالف و کان رجلا اشقر ازرق قصیرا. و قیل: کانا رجلین قدار بن سالف و مصدع بن دهر.

«فَقالَ لَهُمْ» ای للقوم کلّهم «رَسُولُ اللَّهِ» یعنی: صالحا (ع) ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها ای ذروا «ناقَةَ اللَّهِ» و ذروا «سُقْیاها» ای احذروا «ناقَةَ اللَّهِ» و شربها فی یومها.

فَکَذَّبُوهُ یعنی: صالحا فیما اخبرهم بحلول العذاب «فَعَقَرُوها» یعنی: النّاقة اسند الفعل الیهم جمیعا لانّهم رضوا به فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ قال عطا و مقاتل: ای: دمّر «عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ» فاهلکهم و اطبق علیهم العذاب. و الدّمدمة اهلاک باستیصال تقول العرب: دممت علی فلان ثمّ تقول من المبالغة: دممت بالتّشدید، ثمّ تقول من تشدید المبالغة دمدمت «بِذَنْبِهِمْ» یعنی: بتکذیب الرّسول و عقر النّاقة «فَسَوَّاها» ای «سوّی» الدّمدمة. «عَلَیْهِمْ» یعنی: عمّهم بها فلم یفلت منهم احد. و قیل: «سوّی» ثمود بالهلاک، ای انزل بکبیرها و صغیرها «فسوّی» بینهم، و ذلک لانّهم کلّهم رضوا بعقر النّاقة فعمّهم اللَّه بالعقوبة. یقال: لم ینبعث قدار حتّی دامرهم کلّهم «فسوّی» العذاب بینهم. و قیل: «سوّی» الارض بهم فجعلهم غثاء و هشیما.

وَ لا یَخافُ عُقْباها قرأ ابن عامر و عاصم و حمزة و الکسائی: فلا یخاف بالفاء ای «لا یَخافُ» اللَّه عاقبة ما صنع بهم و لا یبالی و الفعل للَّه سبحانه. و قرأ الباقون: بالواو و الفعل للاشقی و فی الکلام تقدیم و تأخیر ای انْبَعَثَ أَشْقاها وَ لا یَخافُ عُقْباها و قیل: «لا یَخافُ» صالح «عقبی» ما صنع اللَّه بهم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سوره دویست و چهل حرفست، پنجاه کلمه و پانزده آیه، جمله به مکه فرو آمد و درین سوره هیچ ناسخ و منسوخ نیست. و فی الخبر عن ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): من قرأ سورة «و الشّمس» فکانّما تصدّق بکلّ شی‌ء طلعت علیه الشّمس و القمر.
هوش مصنوعی: این سوره شامل دویست و چهل حرف، پنجاه کلمه و پانزده آیه است و تماماً در مکه نازل شده است. در این سوره هیچ آیۀ ناسخ و منسوخی وجود ندارد. همچنین در روایتی از ابی بن کعب آمده است که رسول‌الله (ص) فرمودند: کسی که سوره «و الشّمس» را بخواند، انگار که به هر چیزی که آفتاب و ماه بر آن تابیده صدقه داده است.
قوله: وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ای اشراقها اذا ارتفعت و بلوغها «ضحی» النّهار. و قیل: المراد به النّهار کلّه «وَ الشَّمْسِ» سراج النّهار لقوله: وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً. و قیل: «ضحی» حین تطلع «الشّمس» فیصفو ضوءها. و قال مقاتل «ضحیها» ای حرّها کقوله فی سورة طه: «وَ لا تَضْحی‌» ای لا یوذیک الحرّ.
هوش مصنوعی: آیه اشاره می‌کند به خورشید و زمان صبح وقتی که نور آن به حداکثر می‌رسد و روز روشن می‌شود. برخی مفسرین معتقدند که "ضحی" به کل روز اشاره دارد و خورشید را به عنوان چراغ روز توصیف کرده‌اند. همچنین گفته شده که "ضحی" به زمانی اشاره دارد که خورشید طلوع می‌کند و نورش صاف و روشن است. مقاتل نیز اشاره کرده که "ضحی" به معنای گرمای آن است، مشابه به عبارتی در سوره طه که به گرما اشاره می‌کند.
وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها ای تبعها «و القمر» یتلوا «الشّمس» لیلة الهلال تغرب «الشّمس» و یغرب «القمر» بعقبها یقال. هذا تلو هذا، ای تابعه و نظیره. قال الزجاج: لیلة البدر یتلوها فی الاضاءة و النّور الکامل.
هوش مصنوعی: و این آیه درباره ماه است که زمانی که ماه به دنبال خورشید می‌آید. در شب هلال، خورشید غروب می‌کند و سپس ماه نیز به دنبالش غروب می‌کند. این پیروی به معنای ارتباط و شباهتی است که بین این دو وجود دارد. به گفته الزجاج، در شب بدر، ماه در نور و روشنی کامل، بعد از خورشید می‌آید.
وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها الهاء راجعة الی الارض، ای «جلّی» الارض او الی «الشّمس» ای «جلّی» «الشّمس» و کشفها باضاءتها و ذلک لانّ «الشّمس» انّما یتبیّن اذا انبسط «النّهار». و قیل: الهاء کنایة عن الظّلمة فان لم یجر کما ذکر لانّ معناها معروف.
هوش مصنوعی: و روز، زمانی که زمین را به روشنی خود می‌پوشاند، اشاره به زمین یا به خورشید است. این روشنایی وقتی به خوبی قابل مشاهده است که روز آغاز می‌شود. همچنین گفته شده که ضمیر «ها» ممکن است به تاریکی اشاره کند، اما اگر این توضیح در اینجا صحیح نباشد، زیرا معنی آن روشن است.
وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها ای یغشی الشّمس حین تغیب فتظلم الآفاق و قیل: «یغشی» الارض بالظّلمة.
هوش مصنوعی: و به شب هنگامی که آن را بپوشاند، یعنی شب که بر خورشید هنگام غروب سایه می‌افکندو دنیا را تاریک می‌کند. و همچنین گفته شده که زمین با تاریکی پوشانده می‌شود.
وَ السَّماءِ وَ ما بَناها ای و من بناها و هو اللَّه عزّ و جلّ، و ما بمعنی من کقوله تعالی: فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ ای من طاب لکم: و کان عبد اللَّه بن زبیر یقول للرّعد: سبحان ما سبّحت له.
هوش مصنوعی: و به آسمان و کسی که آن را ساخته است، و آن خداوند عز و جل است. و "ما" به معنای "کسی که" است، مانند آیه‌ای که می‌گوید: «پس با کسانی که برای شما حلال است ازدواج کنید»، یعنی کسانی که برای شما حلال هستند. و عبد اللَّه بن زبیر به رعد می‌گفت: پاک است کسی که به خاطر او تسبیح گفته شده است.
وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها ای و من بسطها.
هوش مصنوعی: و درباره زمین و آنچه بر روی آن قرار دارد، همچنین درباره وسعت و گسترش آن.
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها ای «سوّی» خلقها و ترکیبها. فسوّی الیدین و الرّجلین و سائر الاعضاء. قیل: اراد به آدم (ع) و قیل: هو عامّ اراد جمیع الانس و الجنّ.
هوش مصنوعی: و به نفس و آنچه که آن را به تعادل آورده است. یعنی آن را آفرید و به شکل درآورده است. پس دست‌ها و پاها و سایر اعضا را به اندازه و شکل درست ساخته است. گفته شده که منظور از این آیه، آدم (علیه‌السلام) است و برخی نیز معتقدند که این سخن عمومی است و شامل تمام انسان‌ها و جن‌ها می‌شود.
فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها ای بیّن لها الخیر و الشّرّ و علّمها الطّاعة و المعصیة.
هوش مصنوعی: بنابراین به آن الهام داد که اعمال نیک و اعمال زشت را بشناسد و به او آموزش داد که چگونه به اطاعت و نافرمانی رفتار کند.
قال الزجاج: معنی الالهام التّوفیق و الخذلان ای وفّقها للایمان و الطّاعة و خذلها بالکفر و المعصیة. و هذا بیّن انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق فی المؤمن التّقوی و فی الکافر الفجور.
هوش مصنوعی: زجاج می‌گوید که معنای الهام، موفقیت و شکست است؛ یعنی خداوند مؤمنان را در ایمان و اطاعت یاری می‌کند و کافران را در کفر و معصیت رها می‌سازد. این موضوع نشان می‌دهد که خداوند متعال تقوی را در دل مؤمنی قرار می‌دهد و در دل کافری فجور و فسق می‌سازد.
و فی الخبر الصّحیح عن عمران بن حصین عن رجلین من مزینة قالا: یا رسول اللَّه أ رأیت ما یعمل النّاس یکدحون فیه الشی‌ء قضی علیهم و مضی فیهم من قدر سبق ام فیما یستقبلون؟
هوش مصنوعی: در یک روایت معتبر، عمران بن حصین از دو مرد از قبیله مزینه نقل می‌کند که از پیامبر خدا پرسیدند: آیا می‌دانی که آنچه مردم در آن مشغول به زحمت و تلاش‌اند، آیا تقدیر الهی قبلاً آن را برایشان تعیین کرده و تمام شده است یا اینکه این تلاش‌ها مربوط به آینده است و آنها در حال ایجاد سرنوشت خود هستند؟
فقال: «لا بل شی‌ء قضی علیهم و تصدیق ذلک فی کتاب اللَّه عزّ و جلّ: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها.
هوش مصنوعی: او گفت: «نه، بلکه چیزی بر آن‌ها مقدر شده است و تصدیق این مطلب در کتاب خداوند عز و جل آمده است: "و به نفس سوگند که او را آنگونه که باید آفرید و سپس راه بدی و نیکی را به او الهام کرد."»
و عن جابر قال: جاء سراقة بن مالک بن جعثم فقال: یا رسول اللَّه! بیّن لنا دیننا کانّا خلقنا الآن فیم العمل الیوم فیما جفّت به الاقلام و جرت به المقادیر، او فیما یستقبل. قال: «بل فیما جفّت به الاقلام و جرت به المقادیر».
هوش مصنوعی: سراقة بن مالک بن جعثم به حضور پیامبر (ص) رسیده و از ایشان درخواست می‌کند تا دین را برای آنها به وضوح توضیح دهد، گویی تازه خلق شده‌اند. او می‌پرسد که آیا امروز باید در مورد کارهایی که قبلاً نوشته شده و سرنوشت‌ها تعیین شده‌اند، عمل کنیم یا به آینده نگاه کنیم. پیامبر (ص) در پاسخ می‌فرماید: "نه، بلکه شما باید بر اساس آنچه که قبلاً نوشته شده و تعیین شده است، عمل کنید."
قال: ففیم العمل؟ فقال: «اعملوا فکلّ میسّر لما خلق له».
هوش مصنوعی: سؤال شد: پس فعالیت و تلاش در چه چیزی است؟ جواب داده شد: «کار کنید، زیرا هر کس برای چیزی که خلق شده، آسان است».
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها هذا جواب القسم تأویله: لقد «افلح» لمّا طال الکلام جعل طول الکلام عوضا من اللام فحذفت و المعنی: فازت و سعدت نفس «زَکَّاها» اللَّه ای اصلحها و طهّرها من الذّنوب و وفّقها للطّاعة.
هوش مصنوعی: کسی که نفس خود را پاک و پاکیزه کند، قطعاً به سعادت و موفقیت دست می‌یابد. در اینجا، اشاره به این است که خداوند شخصیت انسان را اصلاح و از گناهان پاک می‌سازد و او را برای انجام کارهای نیکو یاری می‌کند.
وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها ای خابت و خسرت نفس اضلّها اللَّه و خیّبها من کلّ خیر. و قال الحسن: معناه: قد افلح من ذکی نفسه فاصلحها و حملها علی طاعة اللَّه عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: واقعاً کسانی که خود را دچار فساد کرده‌اند، ناکام و زیانکارند، زیرا خداوند آن‌ها را گمراه کرده و از هر خوبی محروم ساخته است. حَسن می‌گوید: منظور این است که کسی که خود را پاک کرده و به اصلاح آن پرداخته و به اطاعت از خداوند متعال پایبند باشد، رستگار خواهد شد.
وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها ای خسر من «دسّی» نفسه بمعصیة اللَّه، ای اخفاها، فکان العاصی برکوبه المعصیة ابدا یخفی نفسه و یخمل ذکره، و اللّئیم ابدا خفیّ المکان و الشّریف مشهور المکان. و «دَسَّاها» اصله «دسّاها» من التّدسیس و هو اخفاء الشّی‌ء فابدل من سین الثّانیة یاء تخفیفا و کراهیة للتّضعیف. و فی الخبر عن زید بن ارقم قال: لا اقول لکم الّا ما قال رسول اللَّه (ص) لنا: «اللّهم انّی اعوذ بک من العجز و الکسل و البخل و الجبن و الهمّ و عذاب القبر.
هوش مصنوعی: در این متن به موضوعاتی اشاره شده است که انسان‌هایی که نفس خود را به گناه آلوده می‌کنند، در واقع خود را پنهان کرده و به فراموشی سپرده‌اند. این افراد به طور مداوم سعی می‌کنند خود را از یاد دیگران پنهان کنند و در نتیجه یاد آنان فراموش می‌شود. در مقابل، افراد شریف و والامقام همواره شناخته شده و مشهور هستند. همچنین، در آخر، به دعایی از پیامبر اشاره شده که از خداوند درخواست می‌کند از تله‌های مختلفی چون ناتوانی، کسالت، بخل، ترس، غم و عذاب قبر پناه بگیرد.
اللّهمّ آت نفسی «تَقْواها» و زکّها، انت خیر من «زَکَّاها»، انت ولیّها و مولیها. اللّهمّ انّی اعوذ بک من علم لا ینفع و من نفس لا تشبع و من قلب لا یخشع و من دعوة لا یستجاب لها».
هوش مصنوعی: خداوندا، به من تقوای خودت را عطا کن و پاکم فرما که تو بهترین پاک کننده‌ای. تو مولی و سرپرست منی. خداوندا، از علمی که بی‌فایده است، نفسی که سیراب نمی‌شود، قلبی که خشوع ندارد و دعایی که مستجاب نمی‌شود به تو پناه می‌برم.
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها ای بطغیانها و عدوانها و بخروجها عن طاعة اللَّه ای الطّغیان حملهم علی التّکذیب. الواو فیه مقلوبة عن الیاء، تقول: طغی یطغی طغیانا و طغوی. و قیل: «بِطَغْواها» ای بعذابها و هو اسم لذلک العذاب کقوله: فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ، و قیل: «بِطَغْواها» ای باجمعها.
هوش مصنوعی: قوم ثمود به خاطر طغیان و تجاوز از فرمان خداوند، به دروغگویی و انکار حقایق روی آوردند. واو در اینجا به جای یاء قرار گرفته است، چون لغت "طغی" به معنای سرکشی و طغیان است. گفته شده است که "بطرغواها" به معنای عذاب آنها است و این عذاب مشابه آن چیزی است که در آیه آمده است: "پس قوم ثمود به وسیله طغیان نابود شدند." همچنین ممکن است "بطرغواها" به معنای جمع طغیان‌های آنها باشد.
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها ای نهض و قام اشقاها لعقر النّاقة و الانبعاث الاسراع فی الطّاعة للباعث، ای کذّبوا بالعذاب و کذّبوا صالحا لمّا انْبَعَثَ أَشْقاها و هو قدار بن سالف و کان رجلا اشقر ازرق قصیرا. و قیل: کانا رجلین قدار بن سالف و مصدع بن دهر.
هوش مصنوعی: زمانی که بدترین آن‌ها برخاست و تصمیم به کشتن شتر گرفت، این عمل به معنای اقدام سریع و اطاعت از کسی است که او را به این کار وادار کرده است. آن‌ها عذاب را انکار کردند و نیز صالح را زمانی که بدترین آن‌ها برخاست و او بدار بن سالف نامیده می‌شد. او مردی با پوست روشن و قد کوتاه بود. برخی گفته‌اند که دو نفر بودند: بدار بن سالف و مصدع بن دهر.
«فَقالَ لَهُمْ» ای للقوم کلّهم «رَسُولُ اللَّهِ» یعنی: صالحا (ع) ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها ای ذروا «ناقَةَ اللَّهِ» و ذروا «سُقْیاها» ای احذروا «ناقَةَ اللَّهِ» و شربها فی یومها.
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (صالح)، به آنها گفت: «این شتر الهی است» و اشاره به شتر ویژه‌ای که داشتند. او آنها را به این نکته دعوت کرد که شتر را آزاد بگذارند و از آبش استفاده نکنند. این هشدار برای آنها بود که مراقب این شتر و نوشیدن آب او در روز خاصی باشند.
فَکَذَّبُوهُ یعنی: صالحا فیما اخبرهم بحلول العذاب «فَعَقَرُوها» یعنی: النّاقة اسند الفعل الیهم جمیعا لانّهم رضوا به فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ قال عطا و مقاتل: ای: دمّر «عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ» فاهلکهم و اطبق علیهم العذاب. و الدّمدمة اهلاک باستیصال تقول العرب: دممت علی فلان ثمّ تقول من المبالغة: دممت بالتّشدید، ثمّ تقول من تشدید المبالغة دمدمت «بِذَنْبِهِمْ» یعنی: بتکذیب الرّسول و عقر النّاقة «فَسَوَّاها» ای «سوّی» الدّمدمة. «عَلَیْهِمْ» یعنی: عمّهم بها فلم یفلت منهم احد. و قیل: «سوّی» ثمود بالهلاک، ای انزل بکبیرها و صغیرها «فسوّی» بینهم، و ذلک لانّهم کلّهم رضوا بعقر النّاقة فعمّهم اللَّه بالعقوبة. یقال: لم ینبعث قدار حتّی دامرهم کلّهم «فسوّی» العذاب بینهم. و قیل: «سوّی» الارض بهم فجعلهم غثاء و هشیما.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف عواقب نافرمانی قوم ثمود و عاقبت سوء آن‌ها پس از توهین به پیامبر و کشتن شتره اشاره دارد. قوم ثمود با کذب گفتن به پیامبر و رضایت به کشتن شتر، مستحق عذابی بزرگ شدند. خداوند تمامی آن‌ها را به هلاکت رساند و عذاب را بر آن‌ها نازل کرد، به گونه‌ای که هیچکس از آنان در امان نماند. این دقت در توصیف عذاب و از بین بردن تمام اعضای قوم به دلیل یک عمل نادرست، نشان‌دهنده شدت غضب و انتقام الهی است. در آخر، به این نکته اشاره می‌شود که زمین نیز به خاطر این گناه به آن‌ها جوابگو شد و به حالت ویرانه درآمدند.
وَ لا یَخافُ عُقْباها قرأ ابن عامر و عاصم و حمزة و الکسائی: فلا یخاف بالفاء ای «لا یَخافُ» اللَّه عاقبة ما صنع بهم و لا یبالی و الفعل للَّه سبحانه. و قرأ الباقون: بالواو و الفعل للاشقی و فی الکلام تقدیم و تأخیر ای انْبَعَثَ أَشْقاها وَ لا یَخافُ عُقْباها و قیل: «لا یَخافُ» صالح «عقبی» ما صنع اللَّه بهم.
هوش مصنوعی: و نمی‌ترسد از پیامدهای آن. ابن عامر، عاصم، حمزه و کسایی این جمله را با حرف "ف" خوانده‌اند به این معنا که "خداوند" از عواقب کارهایی که با آن‌ها انجام داده، نمی‌ترسد و برایش اهمیتی ندارد و الفعل به خداوند سبحانه نسبت داده می‌شود. اما سایر قراء با حرف "واو" خوانده‌اند و عمل به سخت‌دلان نسبت داده شده است و در این جمله یک نوع تقدم و تاخیر وجود دارد، یعنی ابتدا سخت‌ترین آن‌ها برانگیخته می‌شود و سپس نمی‌ترسد از عواقب آن. همچنین گفته شده که "نمی‌ترسد" به پیامبر صالح نسبت داده شده و به عواقب کارهایی که خداوند با آنان انجام داده اشاره دارد.