گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة سماعها یوجب روحا لمن کان یشاهد الایقان، و ذکرها یوجب لوحا لمن کان یوصف البیان، فالرّوح من جود الاحسان، و اللّوح من شهود السّلطان، و کلّ مصیب و له من الحقّ سبحانه نصیب.

بنام او که مصنوعات از قدرت او نشان، مخلوقات از حکمت او بیان، موجودات بر وجود او برهان نه متعاور زیادت، نه متداول نقصان. انس با او زندگانی دوستان، و مهر او شادی جاودان. شیرین سخن است و زیبا صنع و راست پیمان. خداوندی که در هر جای صنعی حبّی دارد، و در هر امری لطفی خفی دارد، عقل و فهم آدمی عاجز از دریافت آثار قدرت او، دست فکرت آدمی هرگز نرسد بدامن حکمت او! یکی اندیشه کن درین آب و گل که چه نقش آمد از قلم تقدیر و تصویر او؟ باز در نطفه مهین نظاره کن که جنین هیکل جسمانی و شخص انسانی و صورت رحمانی از آن نطفه چون ظاهر گشت بقدرت او؟! اینست که ربّ العالمین گفت در قرآن مجید کلام قدیم او: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها. بیچاره آدمی که عزّ و شرف خود نمی‌شناسد و ازین قالب خاکی جز باسمی و جسمی و رسمی راه نمیبرد و نمیداند که: «کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» چه سرّ دارد؟ «خَلَقَکُمْ أَطْواراً» چه حکمت دارد؟

فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ چه بیانست؟ و صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ چه عیانست؟! ای جوانمرد از نهاد انسانی و شخص آدمی نخست در صورت او اندیشه کن که ربّ العالمین از قطره آب ریخته چه صنع نموده!، نقشهای گوناگون حاصل شده بکن فیکون اعضاء متشاکل، اضداد متماثل، هر یکی بمقدار خویش ساخته هر عضوی بنوعی از جمال آراسته، نه بر حدّ او فزون، نه از قدر او کاسته. هر یکی را صفتی داده و در هر یکی قوّتی نهاده. حواسّ در دماغ، بها در پیشانی، جمال در بینی، سحر در چشم، ملاحت در لب، صباحت در خدّ، کمال حسن در موی نه پیدا که صنایع در طبایع نیکوتر یا تدبیر در تصویر شیرین‌تر! چندین غرائب و عجائب آفریده از قطره آب، عاقل در نظاره صنع است و غافل در خواب. چون بدیده ظاهر بنشان شواهد قدرت نظر کردی، بدیده باطن در لطائف حکمت نیز نظر کن تا دلایل محبّت و آثار عنایت بینی! آدمیّت عالم صورت است و دل عالم صفت، آدمیّت صدف دل است و دل صدف نقطه سرّ. چنان که اجرام و اجسام عالم در صورت آدمیّت متحیّر شده، آدمیّت در صورت دل متحیّر شده و دل در نقطه سرّ متحیّر شده و سرّ بر طرف حدّ فنا و بقا مانده، گهی در فنای فناست گهی در قبای بقا. چون در فنا بود عین سوز و نیاز شود، چون در بقا بود همه راز و ناز شود. چون در فنا بود گوید: از من زارتر کیست؟ چون در بقا بود گوید: از من بزرگوارتر کیست؟!

گاهی که بطینت خود افتد نظرم
گویم که: من از هر چه بعالم بترم!
چون از صفت خویشتن اندر گذرم
از عرش همی بخویشتن در نگرم!!

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة سماعها یوجب روحا لمن کان یشاهد الایقان، و ذکرها یوجب لوحا لمن کان یوصف البیان، فالرّوح من جود الاحسان، و اللّوح من شهود السّلطان، و کلّ مصیب و له من الحقّ سبحانه نصیب.
هوش مصنوعی: وقتی می‌گوییم "بسم‌الله"، این عبارت برای کسانی که درک عمیق دارند، روحی از نورانیت به ارمغان می‌آورد و برای آنهایی که می‌خواهند کلام را به خوبی درک کنند، مفهومی روشن فراهم می‌کند. روح به نوعی از نیکی و بخشش اشاره دارد، در حالی که کلام به شهود و معرفت نسبت به مقام سلطنت الهی مربوط می‌شود. هرکسی که در شناخت و حقیقت به درستی قدم بردارد، از ارتباط با خداوند نصیبی خواهد داشت.
بنام او که مصنوعات از قدرت او نشان، مخلوقات از حکمت او بیان، موجودات بر وجود او برهان نه متعاور زیادت، نه متداول نقصان. انس با او زندگانی دوستان، و مهر او شادی جاودان. شیرین سخن است و زیبا صنع و راست پیمان. خداوندی که در هر جای صنعی حبّی دارد، و در هر امری لطفی خفی دارد، عقل و فهم آدمی عاجز از دریافت آثار قدرت او، دست فکرت آدمی هرگز نرسد بدامن حکمت او! یکی اندیشه کن درین آب و گل که چه نقش آمد از قلم تقدیر و تصویر او؟ باز در نطفه مهین نظاره کن که جنین هیکل جسمانی و شخص انسانی و صورت رحمانی از آن نطفه چون ظاهر گشت بقدرت او؟! اینست که ربّ العالمین گفت در قرآن مجید کلام قدیم او: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها. بیچاره آدمی که عزّ و شرف خود نمی‌شناسد و ازین قالب خاکی جز باسمی و جسمی و رسمی راه نمیبرد و نمیداند که: «کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» چه سرّ دارد؟ «خَلَقَکُمْ أَطْواراً» چه حکمت دارد؟
هوش مصنوعی: به نام خداوندی که نشانه‌های قدرتش در آفریدگانش نمایان است و حکمتش در مخلوقاتش بیان می‌شود. وجود موجودات دلیل بقاء اوست، که نه افزوده می‌شود و نه کم می‌شود. دوستی با او زندگی را برای دوستانش شیرین می‌کند و عشق او شادی جاودانی به ارمغان می‌آورد. او سخن شیرینی دارد و آثارش زیباست و به وعده‌هایش وفا می‌کند. خدایی که در هر کجا نشانه‌ای از محبتش دیده می‌شود و در هر کار لطفی پنهان وجود دارد. عقل و درک انسان از فهم آثار قدرت او ناتوان است و فکر انسان هرگز به عمق حکمت او نمی‌رسد. باید در این آب و خاک تأمل کنیم که چه نقشی از قلم تقدیر و تصویر او بر روی زندگی ما دارد. باید به جنینی که در نطفه قرار دارد نگاه کنیم و ببینیم چگونه هیکل جسمانی و صورت انسانی از آن پدید می‌آید به قدرت او. خداوند در قرآن فرموده است که نفس را آفرید و به آن قدرت و تقوا را الهام کرد. انسان بیچاره که شرافت و عزیزیش را نمی‌شناسد، تنها به جسم و نام خود محدود شده و از معنای عمیق «کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» و حکمت «خَلَقَکُمْ أَطْواراً» بی‌خبر است.
فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ چه بیانست؟ و صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ چه عیانست؟! ای جوانمرد از نهاد انسانی و شخص آدمی نخست در صورت او اندیشه کن که ربّ العالمین از قطره آب ریخته چه صنع نموده!، نقشهای گوناگون حاصل شده بکن فیکون اعضاء متشاکل، اضداد متماثل، هر یکی بمقدار خویش ساخته هر عضوی بنوعی از جمال آراسته، نه بر حدّ او فزون، نه از قدر او کاسته. هر یکی را صفتی داده و در هر یکی قوّتی نهاده. حواسّ در دماغ، بها در پیشانی، جمال در بینی، سحر در چشم، ملاحت در لب، صباحت در خدّ، کمال حسن در موی نه پیدا که صنایع در طبایع نیکوتر یا تدبیر در تصویر شیرین‌تر! چندین غرائب و عجائب آفریده از قطره آب، عاقل در نظاره صنع است و غافل در خواب. چون بدیده ظاهر بنشان شواهد قدرت نظر کردی، بدیده باطن در لطائف حکمت نیز نظر کن تا دلایل محبّت و آثار عنایت بینی! آدمیّت عالم صورت است و دل عالم صفت، آدمیّت صدف دل است و دل صدف نقطه سرّ. چنان که اجرام و اجسام عالم در صورت آدمیّت متحیّر شده، آدمیّت در صورت دل متحیّر شده و دل در نقطه سرّ متحیّر شده و سرّ بر طرف حدّ فنا و بقا مانده، گهی در فنای فناست گهی در قبای بقا. چون در فنا بود عین سوز و نیاز شود، چون در بقا بود همه راز و ناز شود. چون در فنا بود گوید: از من زارتر کیست؟ چون در بقا بود گوید: از من بزرگوارتر کیست؟!
هوش مصنوعی: این متن به زیبایی آفرینش انسان و جنبه‌های مختلف آن اشاره دارد. برای نویسنده، انسان همچون یک اثر هنری با جزئیات بی‌نظیر خلق شده است، که هر عضو و صفتی در او به دقت و هنرمندانه طراحی شده است. او از قطره آب گرفته شده و به شکل و شمایلی زیبا و متمایز تبدیل گشته است، به طوری که در هر قسمت از بدن ویژگی‌های خاصی وجود دارد که آن را جذاب‌تر می‌کند. این نوشتار همچنین به دو جنبه فنا و بقا می‌پردازد و نشان می‌دهد که انسان در هر یک از این حالات چگونه خود را در مقام‌های مختلف حس می‌کند. وقتی در حال فناست، احساس نیاز و تنگنا دارد، اما در حالت بقا، به شکلی بزرگوار و با غرور به خود می‌نگرد. در نهایت، این متن به ما یادآوری می‌کند که انسان بخشی از یک معما است که نه تنها در ظاهر بلکه در عمق وجودش نیز معنا و رمز و رازهای بسیاری نهفته است.
گاهی که بطینت خود افتد نظرم
گویم که: من از هر چه بعالم بترم!
هوش مصنوعی: گاهی که به درون خود می‌نگرم، به خودم می‌گویم که از هر چیزی در این دنیا به شدت می‌ترسم!
چون از صفت خویشتن اندر گذرم
از عرش همی بخویشتن در نگرم!!
هوش مصنوعی: وقتی از ویژگی‌های خودم عبور می‌کنم، حتی از بالاترین عرش هم به درون خودم خیره می‌شوم!