گنجور

النوبة الثانیة

این سوره هفده آیتست، شصت و یک کلمه، دویست و چهل و پنج حرف، جمله به مکه فرو آمد و درین سوره یک آیه منسوخ است: فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً نسخت بآیة السّیف. و در فضیلت سوره ابی بن کعب روایت کند از مصطفی (ص) گفت: «هر که این سوره برخواند، حقّ جلّ جلاله بعدد هر ستاره‌ای که در آسمانست او را ده نیکی در دیوان بنویسد». روایت کنند از عبد الرحمن بن خالد. و قیل: عبد اللَّه بن عبد الرحمن بن یحیی بن کعب، گفتا: رسول خدا را (ص) دیدم در قبیله ثقیف در مشرقه‌ای فرو آمده و این سوره وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ میخواند، و من هنوز در جاهلیّت بودم در اسلام نیامده، و این سوره از لفظ رسول (ص) یاد گرفتم. پس در انجمن ثقیف بگذشتم و قومی از قریش در میان ایشان بودند، عتبه و شیبه پسران ربیعه با ایشان، قوم از من درخواستند تا این سوره برخواندم. هر چه ثقفیان بودند گفتند: ما نری هذا الّا حقّا، سخنی است راست و درست. قرشیان گفتند: نحن اعلم بصاحبنا لو علمنا انّه حقّ لتبعناه. ما محمد را به شناسیم و حال وی از شما بهتر دانیم که او مرد ما است و از قبیله ما. اگر ما دانستمانی که او بر حقّست و سخن او راست، ما خود بر پی وی رفتمانی و او را راستگوی داشتیمی. قوله: وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ‌

قال الکلبی: نزلت فی ابی طالب و ذلک انّه اتی النّبیّ (ص) فاتحفه بخبز و لبن فبینما هو جالس یأکل اذا انحطّ نجم فامتلأ ماء ثمّ نارا ففزع ابو طالب. و قال: ایّ شی‌ء هذا؟ فقال رسول اللَّه (ص): «هذا نجم رمی به و هو آیة من آیات اللَّه سبحانه» فعجب ابو طالب. فانزل اللَّه عزّ و جلّ: وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ‌ هذا قسم «وَ الطَّارِقِ» النّجم لانّ الطّروق یکون باللّیل و طلوع النّجم باللّیل و کلّ ما جاء لیلا فقد طرق و منه حدیث جابر نهی النّبیّ (ص) ان یطرق الرّجل اهله. و قال: حتّی تستحدّ المغیبة و تمتشط الشّعثة. و قالت هند بنت عتبة: یوم احد نحن بنات الطّارق نمشی علی النّمارق.

تعنی انّ ابانا نجم فی شرفه و علوّه. و قال الشّاعر:

لا تفرحنّ بلیل طاب اوّله

یا راقد اللّیل مسرورا باوّله

انّ الحوادث قد یطرقن اسحارا

فربّ آخر لیل اجّج النّارا

ثمّ فسّره فقال: النَّجْمُ الثَّاقِبُ ای النیّر المضی‌ء. و قال: فی موضع «شهاب ثاقب» یقال اثقب نارک، ای اضئها. و قیل «الثّاقب» العالی الشّدید العلوّ یقال: ثقب الطّائر ای ارتفع ارتفاعا شدیدا کانّه قد ثقب الجوّ الاعلی. قال ابن عباس: اراد به زحل لانّه العالی فی السّماء السّابعة. و قال ابن زید: اراد به الثّریا و العرب تسمیه النّجم.

إِنْ کُلُّ نَفْسٍ هذا جواب القسم لَمَّا عَلَیْها حافِظٌ قرأ ابو جعفر و ابن عامر و عاصم و حمزة «لمّا» بتشدید المیم یعنی: ما کلّ نفس الّا «عَلَیْها حافِظٌ» فیکون «لمّا» بمعنی الّا و هی لغة هذیل. و قرأ الآخرون بالتّخفیف جعلوا ما صلة و المعنی: إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لعلیها «حافظ» و الحافظ هو اللَّه عزّ و جلّ و هو عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَفِیظٌ یحفظ علی عباده اعمالهم و الملائکة حفظة یحفظون علی بنی آدم اعمالهم و ارزاقهم و آجالهم و هو قوله: «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ» و عن ابی امامة قال: قال رسول اللَّه (ص): وکّل بالمؤمن ستّون و مائة ملکا یذبون عنه ما لم یقدر علیه من ذلک للبصر سبعة املاک یذبون عنه کما یذبّ عن قصعة العسل الذّباب لو وکّل العبد الی نفسه طرفة عین لاختطفته الشّیاطین.

قوله: فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ یعنی: الکافر المنکر قدرة اللَّه علی البعث مِمَّ خُلِقَ ای ممّا ذا «خلق» یعرفه اصل خلقته لیدلّه بذلک علی وحدانیّته ثمّ بیّن فقال: خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ ای مدفوق مصبوب فی الرّحم، فاعل بمعنی مفعول کقوله: «فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ» ای مرضیّة و المعنی «خُلِقَ مِنْ» مائین ماء الرّجل و ماء المرأة. فوحّد لامتزاجهما.

یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ الرّجل و ترائب المرأة «وَ التَّرائِبِ» جمع التّرئبة و هی عظام الصّدر و النحر. و قیل: من بین صلب الرّجل و ترائبه. قال الضحاک: «التّرائب» العینان و الیدان و الرّجلان. و قیل: هی عصارة القلب و منه یکون الولد و سئل عکرمة عن «التّرائب» فقال هذه و وضع یده علی صدره نظیر الآیة قوله: «مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ» ای اخلاط من نطفة الرّجل و نطفة المرأة و ماء الرّجل ابیض غلیظ و ماء المراة اصفر رقیق و هما یجریان من جمیع البدن فیجتمع ماء الرّجل فی صلبه ثمّ یجری منه و یجتمع ماء المرأة فی ترائبها ثمّ یجری فی لبّتها. و «التّرائب» ثمانیة اضلاع فی الصّدر خلقت منها اربعة یمنة و اربعة یسرة اعلاهما موضع القلادة فشبه الولد فی الصّورة بما یعلو منهما و اللّحم و الدّم من ماء المرأة و العظم و العصب من ماء الرّجل.

إِنَّهُ عَلی‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ ای «انّه علی» «رجع» الانسان بعد البلی الی الحیاة «لقادر». و قیل: «انّه علی» «رجع» الماء الاحلیل و الی الصّلب «لقادر». و قیل: معناه «انّه» «لقادر» «علی» ان ینکّسه بعد شیخوخیّته فیجعله کهلا ثمّ شابّا، ثمّ طفلا، ثمّ رضیعا، ثمّ جنینا ثمّ مضغة، ثمّ نطفة. و قال ابن زید: «إِنَّهُ عَلی‌» حبس ذلک الماء «لقادر» حتّی لا یخرج.

یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ ای اذکر یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ و احذر «یوم» تمتحن الضّمائر فیجازی کلّ انسان علی معتقده من التّکذیب و التّصدیق. و قال عطاء بن ابی رباح «السّرائر» فرائض الاعمال کالصّوم و الصّلاة و الوضوء و الاغتسال من الجنابة فانّها سرائر بین اللَّه و بین العبد، فلو شاء العبد لقال صمت و لم یصم و صلّیت و لم یصل و اغتسلت و لم یفعل، فتختبر حتّی یظهر من اداها ممّن ضیّعها. و فی الخبر عن عبد اللَّه بن عمرو قال: قال رسول اللَّه (ص): «ثلاث من حافظ علیهنّ فهو ولیّ اللَّه حقّا و من اختانهنّ فهو عدوّ اللَّه حقّا: الصّلاة و الصّوم و الجنابة».

و قال ابن عمر: یبدئ اللَّه یوم القیامة کلّ سرّ فیکون زینا فی وجوه و شینا فی وجوه یعنی من ادّاها کان وجهه مشرقا و من ضیّعها کان وجهه اغبر.

فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ ای ما لهذا الانسان المنکر للبعث یومئذ «من قوّة» ینتصر لنفسه و یدفع العذاب بها عنها «وَ لا ناصِرٍ» یمنعه من عذاب اللَّه و یعصمه من بأسه. ثمّ ذکر قسما آخر فقال: وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ ای «ذات» المطر سمّی رجعا لانّه یرجع کلّ عام و یتکرّر.

و قال ابن عباس: هو السّحاب یرجع بمطر بعد مطر. و قیل: ترجع بنجومها و کواکبها و شمسها و قمرها طالعة عقب مغیبها.

وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ ای «ذات» الانصداع و الانشقاق بالنّبات و الاشجار و الانهار و جواب القسم: إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ای انّ القرآن کلام حقّ صدق صحیح جدّ یفصل به بین الحقّ و الباطل و ما هو بالسّفساف و اللّعب و الباطل. ثمّ اخبر عن مشرکی اهل مکة فقال: إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً یعنی: فی دار النّدوة حین اجتمعوا علی المکر برسول اللَّه (ص) کما قال: «وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا» الآیة. «وَ أَکِیدُ کَیْداً» ای انتقم منهم فی الدّنیا بالسّیف و فی الآخرة بالنّار، ای اخفی عنهم ما ادبّر فی امرهم. و قیل: کید اللَّه استدراجه ایّاهم من حیث لا یعلمون.

فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ قال ابن عباس: هذا وعید من اللَّه عزّ و جلّ لهم ای انظرهم و اخّرهم فلا تستعجل هلاکهم. أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً ای «امهلهم» امهالا قلیلا و ما کان بین نزول هذه الآیة و بین وقعة بدر الّا زمان یسیر. و التّمهیل و الامهال لغتان هذا کقوله: «وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا» ثمّ نسخ الامهال بآیة السّیف و رویدا تصغیر رودا و لا یرفع و لا یکسر و اصل الرّود الحرکة الخفیفة یقال: راد یرود رودا و منه قوله: «وَ راوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِها». و قیل: «رویدا» نصب علی المصدر و المعنی: ارودهم «رویدا» یقال: ارودت فی الأمر اذا تأنیت فیه تأویله ارسلهم فی عتوّهم و «أَمْهِلْهُمْ» قلیلا فاخذهم اللَّه یوم بدر و قتلوا بالسّیف.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سوره هفده آیتست، شصت و یک کلمه، دویست و چهل و پنج حرف، جمله به مکه فرو آمد و درین سوره یک آیه منسوخ است: فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً نسخت بآیة السّیف. و در فضیلت سوره ابی بن کعب روایت کند از مصطفی (ص) گفت: «هر که این سوره برخواند، حقّ جلّ جلاله بعدد هر ستاره‌ای که در آسمانست او را ده نیکی در دیوان بنویسد». روایت کنند از عبد الرحمن بن خالد. و قیل: عبد اللَّه بن عبد الرحمن بن یحیی بن کعب، گفتا: رسول خدا را (ص) دیدم در قبیله ثقیف در مشرقه‌ای فرو آمده و این سوره وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ میخواند، و من هنوز در جاهلیّت بودم در اسلام نیامده، و این سوره از لفظ رسول (ص) یاد گرفتم. پس در انجمن ثقیف بگذشتم و قومی از قریش در میان ایشان بودند، عتبه و شیبه پسران ربیعه با ایشان، قوم از من درخواستند تا این سوره برخواندم. هر چه ثقفیان بودند گفتند: ما نری هذا الّا حقّا، سخنی است راست و درست. قرشیان گفتند: نحن اعلم بصاحبنا لو علمنا انّه حقّ لتبعناه. ما محمد را به شناسیم و حال وی از شما بهتر دانیم که او مرد ما است و از قبیله ما. اگر ما دانستمانی که او بر حقّست و سخن او راست، ما خود بر پی وی رفتمانی و او را راستگوی داشتیمی. قوله: وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ‌
هوش مصنوعی: این سوره شامل هفده آیه، شصت و یک کلمه و دویست و چهل و پنج حرف است و در مکه نازل شده است. در این سوره یک آیه وجود دارد که به دلیل آیه دیگری منسوخ شده است. در فضیلت این سوره از ابی بن کعب نقل شده که پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس این سوره را بخواند، به عدد هر ستاره‌ای که در آسمان وجود دارد، برای او دَه نیکی در دیوان نوشته می‌شود». همچنین از فردی به نام عبد الرحمن بن خالد نقل شده و گفته شده که او برای نخستین بار این سوره را در حالتی که هنوز در جاهلیت بود، از پیامبر (ص) در قبیله ثقیف شنیده است. او به قبیله‌اش نقل کرده و افراد قریش نیز که در آنجا بودند، گفتند که این سخن حق و درست است. آن‌ها اضافه کردند که اگر می‌دانستند پیامبر (ص) حق است، حتماً به او می‌پیوستند، چرا که او از قبیله آن‌ها بود و به‌خوبی درباره‌اش مطلع بودند.
قال الکلبی: نزلت فی ابی طالب و ذلک انّه اتی النّبیّ (ص) فاتحفه بخبز و لبن فبینما هو جالس یأکل اذا انحطّ نجم فامتلأ ماء ثمّ نارا ففزع ابو طالب. و قال: ایّ شی‌ء هذا؟ فقال رسول اللَّه (ص): «هذا نجم رمی به و هو آیة من آیات اللَّه سبحانه» فعجب ابو طالب. فانزل اللَّه عزّ و جلّ: وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ‌ هذا قسم «وَ الطَّارِقِ» النّجم لانّ الطّروق یکون باللّیل و طلوع النّجم باللّیل و کلّ ما جاء لیلا فقد طرق و منه حدیث جابر نهی النّبیّ (ص) ان یطرق الرّجل اهله. و قال: حتّی تستحدّ المغیبة و تمتشط الشّعثة. و قالت هند بنت عتبة: یوم احد نحن بنات الطّارق نمشی علی النّمارق.
هوش مصنوعی: ابو طالب به دیدن پیامبر (ص) رفته بود و در حین خوردن نان و شیر، ناگهان ستاره‌ای از آسمان سقوط کرد که باعث نگرانی ابو طالب شد. او از پیامبر پرسید که این چه چیزی است؟ پیامبر پاسخ داد که این ستاره‌ای است که به زمین آمده و نشانه‌ای از نشانه‌های خداوند است. ابو طالب به این موضوع تعجب کرد. سپس خداوند قسم به آسمان و «طارق» (ستاره) را نازل کرد، چرا که «طارق» به معنای آمدن در شب است و به نوری که در شب دیده می‌شود، اشاره دارد. در ادامه، اشاره‌ای به گفتار پیامبر در مورد ورود ناگهانی به خانه‌ها و ضرورت آماده شدن همسران نیز شده است. همچنین، هند بنت عتبه در روز احد گفت که ما دختران طارق هستیم و بر روی بالشت‌ها راه می‌رویم.
تعنی انّ ابانا نجم فی شرفه و علوّه. و قال الشّاعر:
هوش مصنوعی: پدر ما ستاره‌ای در اوج و بلندی خود است. شاعر نیز گفته است:
لا تفرحنّ بلیل طاب اوّله
هوش مصنوعی: به شادی نپردازید به خاطر شب‌هایی که در ابتدا خوب و خوشایند به نظر می‌رسند.
یا راقد اللّیل مسرورا باوّله
هوش مصنوعی: شما در طول شب به آرامش و شادی رقصیدید و خنده بر لب داشتید.
انّ الحوادث قد یطرقن اسحارا
هوش مصنوعی: حوادث ممکن است در زمان‌های غیرمنتظره و ناگهانی رخ دهند.
فربّ آخر لیل اجّج النّارا
هوش مصنوعی: آتش را در آخر شب شعله‌ور کن.
ثمّ فسّره فقال: النَّجْمُ الثَّاقِبُ ای النیّر المضی‌ء. و قال: فی موضع «شهاب ثاقب» یقال اثقب نارک، ای اضئها. و قیل «الثّاقب» العالی الشّدید العلوّ یقال: ثقب الطّائر ای ارتفع ارتفاعا شدیدا کانّه قد ثقب الجوّ الاعلی. قال ابن عباس: اراد به زحل لانّه العالی فی السّماء السّابعة. و قال ابن زید: اراد به الثّریا و العرب تسمیه النّجم.
هوش مصنوعی: سپس تفسیر کرد و گفت: "نَجْمُ الثَّاقِب" به معنای ستاره درخشان و نورانی است. همچنین گفت: در عبارت "شهاب ثاقب" گفته می‌شود که "اثقب نارک" یعنی آن را روشن کن. برخی نیز گفته‌اند "الثّاقب" به معنای مرتفع و بلند است، به گونه‌ای که گفته می‌شود "ثقب الطّائر" یعنی پرنده به ارتفاع زیادی پرواز کرد، انگار که به آسمان بالا نفوذ کرده است. ابن عباس گفته که منظور از این واژه سیاره زحل است، زیرا این سیاره در آسمان هفتم قرار دارد. ابن زید نیز گفته است که منظور از آن ثریا است که عرب‌ها به آن لقب نجم می‌دهند.
إِنْ کُلُّ نَفْسٍ هذا جواب القسم لَمَّا عَلَیْها حافِظٌ قرأ ابو جعفر و ابن عامر و عاصم و حمزة «لمّا» بتشدید المیم یعنی: ما کلّ نفس الّا «عَلَیْها حافِظٌ» فیکون «لمّا» بمعنی الّا و هی لغة هذیل. و قرأ الآخرون بالتّخفیف جعلوا ما صلة و المعنی: إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لعلیها «حافظ» و الحافظ هو اللَّه عزّ و جلّ و هو عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَفِیظٌ یحفظ علی عباده اعمالهم و الملائکة حفظة یحفظون علی بنی آدم اعمالهم و ارزاقهم و آجالهم و هو قوله: «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ» و عن ابی امامة قال: قال رسول اللَّه (ص): وکّل بالمؤمن ستّون و مائة ملکا یذبون عنه ما لم یقدر علیه من ذلک للبصر سبعة املاک یذبون عنه کما یذبّ عن قصعة العسل الذّباب لو وکّل العبد الی نفسه طرفة عین لاختطفته الشّیاطین.
هوش مصنوعی: هر انسانی تحت مراقبت و نگهبانی قرار دارد. برخی از قاریان به صورت خاص حرف "لما" را با تشدید خوانده‌اند، به این معنی که هیچ نفسی نیست مگر این‌که بر او نگهبانی وجود دارد. در این حالت، "لما" به معنای "جز" است. در مقابل، دیگر قاریان این کلمه را بدون تشدید خوانده‌اند و آن را به عنوان یک رساننده‌ی معنی در نظر گرفته‌اند، به گونه‌ای که این جمله به معنای "به راستی بر هر انسانی نگهبانی وجود دارد" تلقی می‌شود. نگهبان در اینجا خداوند است که همه چیز را تحت نظر دارد و اعمال بندگانش را حفظ می‌کند. علاوه بر این، فرشتگان نیز به عنوان نگهبان عمل می‌کنند و بر اعمال و روزی‌های انسان‌ها نظارت دارند. پیامبر (ص) نیز اشاره کرده است که برای هر مؤمن، بیش از صد فرشته مأمور نگهبانی هستند و اگر انسان به خود واگذار شود، شیطان‌ها به سرعت او را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
قوله: فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ یعنی: الکافر المنکر قدرة اللَّه علی البعث مِمَّ خُلِقَ ای ممّا ذا «خلق» یعرفه اصل خلقته لیدلّه بذلک علی وحدانیّته ثمّ بیّن فقال: خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ ای مدفوق مصبوب فی الرّحم، فاعل بمعنی مفعول کقوله: «فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ» ای مرضیّة و المعنی «خُلِقَ مِنْ» مائین ماء الرّجل و ماء المرأة. فوحّد لامتزاجهما.
هوش مصنوعی: انسان باید دقت کند که کافرانی که قدرت خدا بر رستاخیز را انکار می‌کنند، از چه چیز خلق شده‌اند. آن‌ها باید به اصل آفرینش خود فکر کنند تا به یگانگی خداوند پی ببرند. سپس بیان می‌کند که انسان از مایعی رقیق که در رحم ریخته می‌شود، خلق شده است. این مورد به معنای مفعول است، مانند عبارت «در زندگی خوشنود» که به معنای خوشایند است. در واقع انسان از دو نوع مایع، یعنی مایع مرد و مایع زن، خلق شده و به همین دلیل به شکل واحد بیان شده است.
یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ الرّجل و ترائب المرأة «وَ التَّرائِبِ» جمع التّرئبة و هی عظام الصّدر و النحر. و قیل: من بین صلب الرّجل و ترائبه. قال الضحاک: «التّرائب» العینان و الیدان و الرّجلان. و قیل: هی عصارة القلب و منه یکون الولد و سئل عکرمة عن «التّرائب» فقال هذه و وضع یده علی صدره نظیر الآیة قوله: «مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ» ای اخلاط من نطفة الرّجل و نطفة المرأة و ماء الرّجل ابیض غلیظ و ماء المراة اصفر رقیق و هما یجریان من جمیع البدن فیجتمع ماء الرّجل فی صلبه ثمّ یجری منه و یجتمع ماء المرأة فی ترائبها ثمّ یجری فی لبّتها. و «التّرائب» ثمانیة اضلاع فی الصّدر خلقت منها اربعة یمنة و اربعة یسرة اعلاهما موضع القلادة فشبه الولد فی الصّورة بما یعلو منهما و اللّحم و الدّم من ماء المرأة و العظم و العصب من ماء الرّجل.
هوش مصنوعی: مرد از ناحیه کمر و زن از ناحیه سینه و گردن از همدیگر جدا می‌شوند. واژه «ترائب» به معنای استخوان‌های سینه و ناحیه گردن است. برخی گفته‌اند که این ناحیه از کمر مرد تا گردن اوست. همچنین، از نظر برخی، «ترائب» به معنای اعضای بدن مثل چشم‌ها، دست‌ها و پاهاست. همچنین گفته شده که این ناحیه عصاره قلب است و از آنجا فرزند به وجود می‌آید. وقتی عکرمه درباره «ترائب» پرسیده شد، با دستش به سینه‌اش اشاره کرد. در قرآن آمده «از نطفه‌ای مختلط» که اشاره به ترکیب نطفه مرد و زن دارد. مایع مردانه غلیظ و سفید و مایع زنانه رقیق و زرد است و این دو مایع از کل بدن جریان می‌یابند و در ناحیه کمر مرد و سینه زن جمع می‌شوند. «ترائب» به هشت دنده در سینه اشاره دارد که از چهار دنده در هر سمت تشکیل شده و بالاترین آن‌ها محل قرارگیری گردنبند است. در نتیجه، فرزند از نظر شکل به این نواحی شباهت دارد، در حالی که گوشت و خونش از مایع زن و استخوان و عصبش از مایع مرد است.
إِنَّهُ عَلی‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ ای «انّه علی» «رجع» الانسان بعد البلی الی الحیاة «لقادر». و قیل: «انّه علی» «رجع» الماء الاحلیل و الی الصّلب «لقادر». و قیل: معناه «انّه» «لقادر» «علی» ان ینکّسه بعد شیخوخیّته فیجعله کهلا ثمّ شابّا، ثمّ طفلا، ثمّ رضیعا، ثمّ جنینا ثمّ مضغة، ثمّ نطفة. و قال ابن زید: «إِنَّهُ عَلی‌» حبس ذلک الماء «لقادر» حتّی لا یخرج.
هوش مصنوعی: او به راستی برگرداندن انسان پس از مرگ به زندگی، قادر است. برخی می‌گویند، او برگرداندن آب منی و نیز بازگرداندن آن به صلب، قادر است. همچنین ممکن است به این معنا باشد که او قادر است پس از پیری، آن را به حالت پیرمردی، سپس جوانی، بعد از آن به حالت کودکی، سپس نوزادی، جنینی، قطعه‌ای از گوشت و در نهایت نطفه برگرداند. ابن زید می‌گوید: او به راستی قادر است که آن آب را حبس کند تا خارج نشود.
یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ ای اذکر یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ و احذر «یوم» تمتحن الضّمائر فیجازی کلّ انسان علی معتقده من التّکذیب و التّصدیق. و قال عطاء بن ابی رباح «السّرائر» فرائض الاعمال کالصّوم و الصّلاة و الوضوء و الاغتسال من الجنابة فانّها سرائر بین اللَّه و بین العبد، فلو شاء العبد لقال صمت و لم یصم و صلّیت و لم یصل و اغتسلت و لم یفعل، فتختبر حتّی یظهر من اداها ممّن ضیّعها. و فی الخبر عن عبد اللَّه بن عمرو قال: قال رسول اللَّه (ص): «ثلاث من حافظ علیهنّ فهو ولیّ اللَّه حقّا و من اختانهنّ فهو عدوّ اللَّه حقّا: الصّلاة و الصّوم و الجنابة».
هوش مصنوعی: روزی فرا می‌رسد که رازها و ناپیداها آشکار می‌شوند. در آن روز، انسان‌ها با امتحانی سخت مواجه خواهند شد که در آن هر کس بر اساس باورهای خود مورد سنجش قرار می‌گیرد؛ چه درستی و چه نادرستی. عطاء بن ابی رباح گفته است که «رازها» به انجام دادن واجباتی مانند روزه، نماز، وضو و غسل از جنابت اشاره دارد که بین خدا و بنده‌اش قرار دارد. بنده می‌تواند ادعا کند که روزه گرفته یا نماز خوانده و یا غسل کرده، حتی اگر این کارها را نکرده باشد. در آن روز است که مشخص می‌شود چه کسی این واجبات را انجام داده و چه کسی آنها را فراموش کرده است. عبدالله بن عمرو نقل کرده که پیامبر (ص) فرموده‌اند: «سه چیز وجود دارند که اگر کسی به آنها پایبند باشد، ولیّ خدا محسوب می‌شود و کسی که آنها را رعایت نکند، دشمن خدا خواهد بود: نماز، روزه و پاکی از جنابت».
و قال ابن عمر: یبدئ اللَّه یوم القیامة کلّ سرّ فیکون زینا فی وجوه و شینا فی وجوه یعنی من ادّاها کان وجهه مشرقا و من ضیّعها کان وجهه اغبر.
هوش مصنوعی: ابن عمر می‌گوید: خداوند در روز قیامت تمام اسرار را آشکار می‌کند، به طوری که برای کسانی که عمل کرده‌اند، چهره‌شان درخشان خواهد بود و برای کسانی که کوتاهی کرده‌اند، چهره‌شان تیره و کدر خواهد شد.
فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ ای ما لهذا الانسان المنکر للبعث یومئذ «من قوّة» ینتصر لنفسه و یدفع العذاب بها عنها «وَ لا ناصِرٍ» یمنعه من عذاب اللَّه و یعصمه من بأسه. ثمّ ذکر قسما آخر فقال: وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ ای «ذات» المطر سمّی رجعا لانّه یرجع کلّ عام و یتکرّر.
هوش مصنوعی: انسانی که انکار می‌کند روز قیامت را، هیچ نیرویی ندارد که بتواند از خود دفاع کند یا عذابی را که از سوی خدا بر او می‌رسد، دفع کند. همچنین هیچ یاوری وجود ندارد که او را از عذاب الهی محافظت کند. سپس به قسم دیگری اشاره می‌شود که آسمان با بارش‌های خود، به عنوان «ذات الرّجع» نامیده می‌شود، زیرا باران سال به سال برمی‌گردد و تکرار می‌شود.
و قال ابن عباس: هو السّحاب یرجع بمطر بعد مطر. و قیل: ترجع بنجومها و کواکبها و شمسها و قمرها طالعة عقب مغیبها.
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید: ابرها هستند که بعد از باران دوباره باران می‌بارند. همچنین گفته شده است که این ابرها با ستاره‌ها، سیارات، خورشید و ماهی که پس از غروب خود دوباره طلوع می‌کنند، بازمی‌گردند.
وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ ای «ذات» الانصداع و الانشقاق بالنّبات و الاشجار و الانهار و جواب القسم: إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ای انّ القرآن کلام حقّ صدق صحیح جدّ یفصل به بین الحقّ و الباطل و ما هو بالسّفساف و اللّعب و الباطل. ثمّ اخبر عن مشرکی اهل مکة فقال: إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً یعنی: فی دار النّدوة حین اجتمعوا علی المکر برسول اللَّه (ص) کما قال: «وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا» الآیة. «وَ أَکِیدُ کَیْداً» ای انتقم منهم فی الدّنیا بالسّیف و فی الآخرة بالنّار، ای اخفی عنهم ما ادبّر فی امرهم. و قیل: کید اللَّه استدراجه ایّاهم من حیث لا یعلمون.
هوش مصنوعی: و زمین که دارای شکاف و درز است، به دلیل رویش گیاهان، درختان و جاری شدن رودها. قسمتی که به آن اشاره شده این است که قرآن کلامی بسیار واضح و صحیح است که حق را از باطل جدا می‌کند و بازی و بی‌ارزشی را از میان می‌برد. سپس درباره مشركان اهل مکه می‌گوید که آنها نقشه می‌کشند، یعنی در خانه ندوة هنگام جمع شدن برای توطئه علیه پیامبر (ص) این کار را می‌کنند. و من نیز با نقشه‌ای برای آنها انتقام می‌گیرم؛ در دنیا با شمشیر و در آخرت با آتش. همچنین منظور از نقشه خداوند این است که آنها را از ناحیه‌ای که نمی‌دانند فریب دهد.
فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ قال ابن عباس: هذا وعید من اللَّه عزّ و جلّ لهم ای انظرهم و اخّرهم فلا تستعجل هلاکهم. أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً ای «امهلهم» امهالا قلیلا و ما کان بین نزول هذه الآیة و بین وقعة بدر الّا زمان یسیر. و التّمهیل و الامهال لغتان هذا کقوله: «وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا» ثمّ نسخ الامهال بآیة السّیف و رویدا تصغیر رودا و لا یرفع و لا یکسر و اصل الرّود الحرکة الخفیفة یقال: راد یرود رودا و منه قوله: «وَ راوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِها». و قیل: «رویدا» نصب علی المصدر و المعنی: ارودهم «رویدا» یقال: ارودت فی الأمر اذا تأنیت فیه تأویله ارسلهم فی عتوّهم و «أَمْهِلْهُمْ» قلیلا فاخذهم اللَّه یوم بدر و قتلوا بالسّیف.
هوش مصنوعی: خداوند به کافران مهلت می‌دهد و این به معنی آن است که آن‌ها را به حال خود می‌گذارد و هلاکت آن‌ها را به تأخیر می‌اندازد. بنابراین، این فرصت فقط به صورت کوتاه و محدود است. بین نزول این آیه و واقعه بدر زمان چندانی نمی‌گذرد. دو کلمه "مهلت" و "امهال" به معنای مشابهی هستند و در اینجا به معنای تأخیر دادن است. در برخی منابع هم گفته می‌شود که "رویدا" به شکلی از تأخیر و آرامش اشاره دارد و به معنای آهسته و با احتیاط عمل کردن در یک موضوع به کار می‌رود. در نهایت، خداوند آن‌ها را در روز بدر گرفت و با شمشیر نابودشان کرد.