گنجور

النوبة الثانیة

این سوره هزار و ده حرفست، دویست و پنجاه و پنج کلمت، پنجاه و شش آیت.

جمله به مکّه فرو آمده باجماع مفسّران. و درین سوره یک آیت منسوخ است: ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً در شأن ولید بن المغیرة فرو آمد، علی الخصوص، پس حکم آن عام گشت در ولید و در غیر او، آن گه منسوخ گشت بآیت سیف. و عن ابیّ‌ ابن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ اعطی من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق بمحمّد و کذّب به».

یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ هذا خطاب النّبی (ص) و الْمُدَّثِّرُ المتدثّر ادغم التّاء فی الدّال لقرب مخرجیهما. و السّبب فیه‌

انّ رسول اللَّه (ص) کان یذهب الی حراء قبل النّبوّة، فلمّا رأی جبرئیل (ع) فی الهواء اوّل ما بدا له رجع الی بیت خدیجة و قال: «دثّرونی دثّرونی» فتدثّر بثوبه.

قیل: القی علیه قطیفة فنزل جبرئیل و قال: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ بثیابه.

و هذه السّورة من اوائل ما انزل من القرآن. قال یحیی بن ابی کثیر: سألت ابا سلمة بن عبد الرّحمن عن اوّل ما نزل من القرآن. فقال: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قلت: یقولون: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ»؟!.

فقال ابو سلمة: سألت جابر بن عبد اللَّه عن ذلک. قلت له: مثل الّذی قلت، فقال جابر: لا احدّثک الّا ما حدّثنا رسول اللَّه (ص)، قال: جاورت بحراء شهرا فلمّا قضیت جواری هبطت فنودیت، فنظرت عن یمینی فلم ار شیئا. و نظرت عن شمالی فلم ار شیئا. و نظرت خلفی فلم ار شیئا، فرفعت رأسی فاذا هو علی العرش فی الهواء.

قال اهل التّفسیر یعنی جبرئیل (ع). و فی بعض الرّوایات رفعت رأسی فاذا الرّبّ عزّ و جلّ علی العرش فاتیت خدیجة فقلت: «دثّرونی دثّرونی» قال: فدثّرونی فنزلت یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ و عن ابن شهاب قال: سمعت ابا سلمة، قال: اخبرنی جابر بن عبد اللَّه انّه سمع رسول اللَّه (ص) یحدّث عن فترة الوحی: «فبینا انا امشی سمعت صوتا من السّماء فرفعت بصری، فاذا الملک الّذی جاءنی بحراء قاعد علی کرسیّ بین السّماء و الارض فجئت منه رعبا حتّی هویت الی الارض، فجئت اهلی فقلت: زمّلونی زمّلونی، فزمّلونی فانزل اللَّه یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ الی قوله: فَاهْجُرْ.

قیل: معناه لا تنم عمّا امرتک به و لا تستعمل الهوینا فیه بل قم و ارفض الرّاحة و بلّغ الرّسالة و انذر الکفرة موضع المخافة ممّا هم علیه لیتّقوه بطاعتی و انذرهم عذاب اللَّه و وقایعه فی الامم الخالیة. و قیل: اشتقاق المدّثّر من الدّثار و هو الثّوب علی البدن و الشّعار ما تحته، فکانّه لمّا آذاه قریش رجع الی بیت خدیجة فتدثّر بثیابه استراحة الی النّوم من الغمّ. فقیل له: ایّها الطّالب صرف الاذی بالدّثار اطلبه بالانذار. و قال عکرمة: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ بالنّبوّة و اثقالها قد تدثّرت هذا الامر فقم به.

وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ ایّاه فقدّس و شأنه فعظّم حتّی یصغر عندک فی عظمته العدوّ و کیده و ما یعبد دونه.

وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ قال قتادة و مجاهد: ای نفسک فطهّر من الذّنب، فکنی عن النّفس بالثّوب و هذا فی کلام العرب کثیر. یقال فی وصف الرّجل بالصّدق و الوفاء: انّه طاهر الثّیاب، و لمن غدر: انّه لدنس الثّیاب. قال الشّاعر:

و انّی بحمد اللَّه لا ثوب فاجر

ضخم الدّسیعة من ذوابة هاشم

لبست و لا من غدرة اتقنّع‌

قدما تازر بالمکارم و ارتدی.

و قال آخر یمدح رسول اللَّه (ص):

و من هذا الباب‌

قول رسول اللَّه (ص): «الکبریاء رداؤه، و العظمة ازاره»، و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «سبحان من تعطّف بالعزّ»

و العطاف الرّداء. و سئل ابن عباس عن قوله تعالی: وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ فقال: لا تلبسها علی معصیة و لا علی غدر. و قال ابیّ بن کعب لا تلبسها علی غدر و لا علی ظلم و لا اثم، البسها و انت برّ طاهر و قال الضّحاک: وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ ای عملک فاصلح، و فی الخبر عن النّبی صلّی اللَّه علیه و سلّم: «یحشر المرء فی ثوبیه اللّذین مات فیهما»

یعنی: عمله الصّالح او الطّالح. و قال سعید بن جبیر: کنی بالثّیاب عن القلب، و المعنی: و قلبک و نیّتک فطهّر عمّا سوی اللَّه. و قال الحسن: معناه: و خلقک فحسّن، و فی الخبر: «حسّن خلقک و لو مع الکفّار تدخل مداخل الأبرار».

و قیل: معناه: و اهلک فطهّرهم من الخطایا بالوعظ و التّأدیب، و العرب تسمّی الاهل ثوبا و لباسا، قال اللَّه تعالی: هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ. و قال ابن سیرین و ابن زید امر بتطهیر الثّیاب من النّجاسات الّتی لا یجوز الصّلاة معها و ذلک انّ المشرکین کانوا لا یتطهّرون و لا یطهّرون ثیابهم. و قال طاوس: معناه: و ثیابک فقصّر. فانّ تقصیر الثّیاب تطهیر لها. قوله: وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ. قرأ ابو جعفر و حفص عن عاصم و یعقوب وَ الرُّجْزَ بضمّ الرّاء و قرأ الآخرون بکسرها. و هما لغتان بمعنی واحد، و المراد بالرّجز: الاوثان، ای اهجرها و لا تقرّبها. و قیل: الرُّجْزَ بالضّمّ: الاوثان، و بالکسر: العذاب، ای اجتنب المعاصی و کلّ ما یقضی الی العذاب. و قیل: الرّجز الشّیطان ای لا تطعه.

وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ای لا تعط عطیّة لتعطی اکثر منها و هذا نهی تحریم للنّبی (ص) خاصّة و لغیره علی جهة النّدب و الاستحباب: و قیل: معناه: لا تستکثر عملک فتکون منّانا به، انّما عملک من اللَّه منّة علیک، و قیل: لا تمنن بالنّبوة علی النّاس فتأخذ علیها اجرا و عرضا من الدّنیا. و قیل: لا تضعف ان تستکثر من الخیر. دلیله قراءة ابن مسعود: و لا تمنن ان تستکثر.

وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ای فاصبر علی طاعته و اوامره و نواهیه لاجل ثواب اللَّه. و قیل: فاصبر علی ما اوذیت فی ذات اللَّه، و قیل: لوعد اللَّه و لوجه اللَّه. فاصبر علی اداء الرّسالة و تعلیم الحقّ. و قیل: فاصبر تحت موارد القضاء لاجل اللَّه.

فَإِذا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ای نفخ فی الصّور و هو القرن الّذی ینفخ فیه اسرافیل یعنی النّفخة الثّانیة الّتی یحیی عندها النّاس فذلک یعنی ذلک النّفخ.

یَوْمَئِذٍ یعنی: یوم القیامة یَوْمٌ عَسِیرٌ شدید علی الکافرین یعسر فیه الامر علیهم غیر یسیر غیر هیّن.

ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً نزلت فی الولید بن المغیرة المخزومی، ای لا تهتمّ لاجله و کل امره الیّ و قوله: خَلَقْتُ وَحِیداً. فیه وجهان. احدهما: خلقته وحدی لم یشارکنی فی خلقه احد فیکون وَحِیداً نصبا علی الحال. و الثّانی، خلقته وحده لا ناصر له معه و لا مال له و لا ولد. فیکون نصبا بوقوع الخلق علیه. و قیل: وحیدا لغیر رشدة کما نزل فیه زنیم ای ملحق بالقوم لیس منهم. و قال «الحسن» کان یسمّی الوحید فی قومه.

وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً ای کثیرا له مدد یأتی شیئا بعد شی‌ء من العروض و الذّهب و بساتینه الّتی بالطّائف. قال مقاتل: کان له بستان بالطّائف لا تنقطع ثمارها شتاء و لا صیفا. و قیل: المال الممدود: الانعام تنمی بالنّتاج و تمدّد فی الارض بالرّعی. و قیل: ارض مغلّة لا تنقضی لها غلّة حتّی تأتی لها اخری.

وَ بَنِینَ شُهُوداً ای حضورا معه بمکّة یستمتع برؤیتهم و یستمتعون به لا یغیبون عنه فی طلب المعاش لغناه. و قیل: «شهودا» ای نجباء یشهدون مواضع الفخار و بقاع النّزال اذا ذکر ذکروا معه و کانوا عشرة. و قال مقاتل: کانوا سبعة، و هم الولید بن الولید، و خالد، و عمارة، و هشام، و العاص، و قیس، و عبد شمس اسلم منهم ثلاثة: خالد، و هشام، و عمارة.

وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیداً ای بسطت له من العیش و طول العمر فی صحّة من البدن مع الرّیاسة فی قومه. و قیل: التّمهید تسهیل التّصرف فی الامور.

ثُمَّ یَطْمَعُ تقدیره فعاند و کفر ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ فحذف لان اوّل الکلام یدلّ علیه، ای یطمع ان ادخله الجنّة، و قیل: یطمع ان ازیده من المال و الولد.

«کلّا» ردع و زجر، ای لا یجمع له بعد الیوم بین الکفر و المزید من النّعم فلم یزل بعد نزول هذه الآیات فی نقصان من المال و الجاه و الولد و مات فقیرا.

إِنَّهُ کانَ لِآیاتِنا عَنِیداً معاندا جاحدا لها.

سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً الارهاق التّحمیل و التّکلیف و الصّعود العذاب الشّاقّ، و المعنی: ساکلّفه مشقّة من العذاب لا راحة فیها. و فی الخبر یکلّف ان یصعد عقبة فی النّار ملساء، فاذا وضع یده علیها ذابت، فاذا رفعها عادت، و اذا وضع رجله ذابت، و اذا رفعها عادت. و قیل: یجذب من امامه بسلاسل الحدید. و یضرب من خلفه بمقامع الحدید، فیصعدها فی اربعین عاما، فاذا بلغ ذروتها رمی به الی اسفلها فذلک دابه ابدا.

إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ سبب نزول این آیات بقول مفسّران آن بود که: جبرئیل (ع) فرو آمد و سورة حم تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ الی قوله: إِلَیْهِ الْمَصِیرُ فرو آورد، و رسول خدا (ص) در مسجد باز میخواند و ولید مغیرة قراءت رسول (ص) می‌شنید. رسول چون بدانست که ولید می‌نیوشد آواز برکشید و آیت باز میخواند. ولید را آن عجب آمد، بقوم خویش بنی مخزوم باز گشت، سرگردان و متحیّر، ایشان را گفت: و اللَّه که از محمّد این ساعت سخنی شنیدم که نه سخن آدمیان بود و نه سخن پریان، نه هیچ بشر طاقت دارد که چنان سخنان گوید، انّ له لحلاوة و انّ علیه لطلاوة و انّ اعلاه لمثمر و ان اسفله لمعذق و انّه یعلو و ما یعلی.

شیرین سخنی پر آفرین! سخنی که آن را شکوهی است و رونقی. بالاش چون درخت میوه دار زیرش چون چشمه آب حیات. بر هر سخنی بالا افتد و هیچ سخن بر بالای وی نرسد. آن گه سرگردان بخانه خویش باز شد. قریش گفتند: و اللَّه که ولید صابی گشت، و او مهتر قریش است، اکنون همه قریش صابی شوند، دین خود بگذارند و بدین محمّد باز گردند. و کان یقال للولید ریحانة قریش. این خبر به بو جهل رسید، برخاست و بیامد غمگین و اندوهگن. ولید گفت: ما لی اراک حزینا یا بن اخی؟ چه افتادست که ترا بس حزین و غمگین می‌بینم؟ بو جهل گفت: و ما یمنعنی ان لا احزن؟

چرا غمگین نباشم و قریش میگویند: تو سخنان محمّد را پسند میدهی و آن را بزرگ میداری و ثنا می‌گویی تا از فضله طعام ایشان بهره‌ای برداری! اگر چنین است تا هم قریش فراهم شوند و ترا کفایتی حاصل کنند، تا از طعام ایشان بی نیاز شوی؟! ولید چون این سخن از بو جهل بشنید، در خشم شد گفت: الم تعلم قریش انّی من اکثرهم مالا و ولدا؟ قریش را معلوم نیست که در عرب از من توانگرتر بمال و فرزند کس نیست؟ ده فرزند دارم هر یکی کان سخاوت و معدن جود و این اصحاب محمّد خود هرگز از طعام سیر نشوند و از فقر وفاقه هرگز نیاسایند، چه صورت بندد که ایشان را فضله طعام بود تا بدیگری دهند! پس هر دو برخاستند و بانجمن قریش شدند. ولید گفت: شما که قریش اید بدانید که حال و کار این محمّد در عرب منتشر گشت و موسم نزدیک است. عرب آیند و از حال وی پرسند، جواب ایشان چه خواهید داد؟ اگر گوئید دیوانه است، شما را دروغ زن کنند، که سخن وی سخن عاقلان است و از جنون در وی هیچیز نیست، و اگر گوئید شاعر است، عرب شعر نیکو دانند و شناسند، دانند که سخن وی شعر نیست و شما دروغ زن شوید. و اگر گوئید کاهن است، ایشان دانند که در سخن کاهنان ذکر اللَّه نبود و ان شاء اللَّه نگویند و محمّد ان شاء اللَّه بسیار گوید. و اگر گوئید کذّاب است ایشان قبول نکنند که از محمّد هرگز دروغ نشنیده‌اند و در عرب معروفست که هرگز دروغ نگوید، پس قریش گفتند: اکنون رای تو چیست؟ یا ابا المغیرة؟ تو چه گویی و سخنان وی بر چه نهی؟ او در خود افتاد و تفکّر میکرد و با خود میانداخت که در کار وی چه تقدیر کند و چه گوید؟! اینست که ربّ العالمین گفت: إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ تفکّر فی نفسه ما یقول فیه و قدّر فی نفسه ما ذا یمکنه ان یقول فیه. و فی القرآن قال اللَّه عزّ و جلّ: فَقُتِلَ ای لعن و عذّب و عوقب کَیْفَ قَدَّرَ.

ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ استفهام علی وجه التّعجیب و الانکار، و التّکرار للتّأکید.

و قیل: احدهما لتقدیره القول فی محمّد و الثّانی لتقدیره و القول فی القرآن. و قیل احدهما لنفیه عنه الجنون و الکهانة و الشّعر و الکذب لا علی وجه قصد به الایمان و الثّانی لاثبات صفة السّحر له.

ثُمَّ نَظَرَ فیما قدّر معجبا بذلک نظرة تفکّر.

ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ای قبض ما بین عینیه و اظهر الکراهیة فی وجهه حیث عجز عن القول فیهما. و قیل: تکرّها فی وجوه المؤمنین.

ثُمَّ أَدْبَرَ ای ولّی الی قومه وَ اسْتَکْبَرَ ای تکبّر عن الایمان.

فَقالَ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ای ما هذا الّذی یقوله محمّدا الّا سحر یروی، ای یأثره قوم عن قوم. قالوا له: و ما السّحر؟ قال: شی‌ء یکون فی النّاس عن علمه فرّق به بین المرء و زوجه، اما رأیتموه فرّق بین فلان و اهله، و بین فلان و ولده و بین فلان و اخیه و بین فلان و موالیه، فذلک قوله: إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ. و ابو نهیکة یأتیه به من مسیلمة الکذّاب. و قیل: یرویه محمّد عن جبیر و یسار و قیل عن اهل بابل.

إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ای ما هذا الّا قول البشر تعلّمه من غلام رومی یکنی ابا نهیک کقوله: «إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» قال اللَّه تعالی: سَأُصْلِیهِ سَقَرَ سقر اسم من اسماء جهنّم. و قیل: اسم للدّرک الرّابع منها و اشتقاقه من سقرته الشّمس، ای اذا بته.

وَ ما أَدْراکَ ما سَقَرُ تفخیم لشأنها.

لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ ای لا تبقی لحما و لا تذر عظما الّا اکلته و حطمته.

و قیل: لا تبقی حیّا و لا تذر میّتا کقوله: «لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی‌».

لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ای مسوّدة لها. و قیل: تحرق الجلد حتّی تسوّده و البشر جمع بشرة و هی ظاهر الجلد. یقال: لاحته الشّمس و لوّحته اذا غیّرته.

قال ابن کیسان: تلوح لهم جهنّم حتّی یروها عیانا کقوله: «وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغاوِینَ».عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ ای علی سقر من الخزنة تسعة عشر، و قیل: تسعة عشر صنفا من الملائکة، و قیل: تسعة عشر صنفا منهم. و قیل: تسعة عشر ملکا مالک و معه ثمانیة عشر جاء فی الاثر اعینهم کالبرق الخاطف و انیابهم کالصّیاصی یخرج لهب النّار من افواههم ما بین منکبی احدهم مسیرة سنة نزعت منهم الرّحمة، یرفع احدهم سبعین الفا فیرمیهم حیث اراد من جهنم. و قال عمرو بن دینار: انّ واحدا منهم یدفع بالدّفعة الواحدة فی جهنّم اکثر من ربیعة و مضر. فلمّا نزلت هذه الآیة قال ابو جهل: زعم ابن ابی کبشة انّ خزنة النّار تسعة عشر و انتم الدّهماء أ فیعجز کلّ عشرة منکم ان یبطشوا بواحد من خزنة جهنّم. فقال ابو الاشدّین کلدة بن خلف الجمحیّ، و کان یوصف بالقوّة: انا اکفیکم منهم سبعة عشر عشرة علی ظهری و سبعة علی بطنی فاکفونی انتم اثنین، و روی انّه قال: انا امشی بین ایدیکم علی الصّراط فارفع عشرة بمنکبی الایمن و تسعة بمنکبی الایسر فی النّار و نمضی ندخل الجنّة فانزل اللَّه عزّ و جلّ: وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ ای خزنة اصحاب النّار، فحذف المضاف الی ملائکة لا رجالا آدمیّین فمن ذا الّذی یغلب الملائکة و الواحد منهم یأخذ ارواح جمیع الخلق. و للواحد منهم قوّة الثّقلین، هذا کقوله: «عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ» وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ ای عددهم فی القلّة إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا ای ضلالة لهم حتّی قالوا فیهم ما قالوا. و قیل: محنة لیظهر ما یقول کلّ واحد منهم و یعتقده.

لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لانّه مکتوب فی التّورات و الانجیل انّ خزنة جهنّم تسعة عشر. و قیل: لیستیقنوا انّ محمّدا نبیّ صادق حین اخبرهم بما یوافق کتبهم و هو امّیّ لا یکتب و لا یقرأ من الکتاب. وَ یَزْدادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیماناً یعنی: من آمن من اهل الکتاب یزدادون تصدیقا بمحمد (ص) و یزدادوا یقینا الی یقینهم وَ لا یَرْتابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ ای لا یشکّوا فی انّ عددهم علی ما اخبر به محمّد (ص) عن الوحی و انّ القرآن وافق ما فی کتابهم.

وَ لِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای شکّ و نفاق. و قال الحسین بن الفضل: المرض فی هذه الآیة الخلاف لا النّفاق لانّ السّورة مکیّة و لم یکن حینئذ نفاق. وَ الْکافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا انّما قالوا مشرکو مکة و لیس فی الآیة مثل و لکنّهم استغربوا هذا العدد فقالوا: لعلّه مثل مضروب و فی تخصیص خزنة النّار بهذا العدد اقوال، احدها: انّ جهنّم اطباق سبعة و مالک خازن النّار فی الطّبقة الاولی و فیها المذنبون من المؤمنین فیرفق بهم الی ان یخلّصهم اللَّه منها ثمّ فی کلّ طبقة منها ثلاثة منهم یعذّبون اهلها بانواع العذاب و مجموعهم تسعة عشر، الثّانی بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم تسعة عشر حرفا. و عدد الزّبانیة تسعة عشر ملکا فیدفع المؤمن بکلّ حرف منها واحدا منهم و قد سبقت رحمته غضبه. الثّالث انّ ساعات اللّیل و النّهار اربع و عشرون ساعة، خمس منها جعلت للصّلوات الخمس و بقیت تسع عشرة ساعة فمن ضیّعها عذّب بتسعة عشر ملکا فی النّار و من حفظها بذکر اللَّه ذبّت کلّ ساعة عنه ملکا منهم. الرّابع جعل اللَّه اوتاد الارض و هی الجبال تسعة عشر جبلا کذلک جعل اوتاد النّار تسعة عشر ملکا. و زعم هذا القائل انّ جبال الارض تسعة عشر و الباقی تشعّب عنها و قد عدّت جبال الارض المتشعّبة عنها فبلغت مائة و تسعین جبلا.

کَذلِکَ ای کما اضلّ اللَّه من انکر عدد الخزنة و هدی من صدّق.

کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ قال مقاتل: هذا جواب ابو جهل حین قال: اما لمحمّد اعوان الّا تسعة عشر.

قال عطاء: وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ، یعنی: من الملائکة الّذین خلقهم لتعذّب اهل النّار لا یعلم عدّتهم الّا اللَّه، و المعنی: انّ تسعة عشرهم خزنة النّار و لهم من الاعوان و الجنود من الملائکة ما لا یعلمهم الّا اللَّه عزّ و جلّ، و قیل: لا یعلم جمیع الخلائق کنههم و کیفیّتهم و کمّیّتهم الّا اللَّه عزّ و جلّ. یروی فی بعض الاخبار: انّ الآدمیّین مائة و خمسة و عشرون صنفا: مائة منهم فی بلاد الهند و منهم یأجوج و مأجوج و تاریس و منسک. لا یعلم عددهم الّا اللَّه. کلّهم کفّار و مصیرهم الی النّار. و اثنا عشر صنفا فی بلاد الرّوم. منهم: النسطوریّة، و الیعقوبیّة و الملکائیّة کلّهم کفّار و مصیرهم الی النّار و ستّة اصناف فی ناحیة المشرق منهم: التّرک خاقان و خلج و خزر و صقلاب و الرّوس و غور کلّهم کفّار و مصیرهم الی النّار. و ستّة اصناف فی ناحیة المغرب، منهم الزّنج و الحبش، و النّوبة و النّبطیة کلّهم کفّار و مصیرهم الی النّار. و بقی جزء واحد و هم المؤمنون فالمؤمنون فی الکفّار کشعرة بیضاء فی جنب ثور اسود، ثمّ جمیع الآدمیّین فی الجنّ جزء واحد من عشرة اجزاء ثمّ جمیع الآدمیّین و الجنّ فی الشّیاطین جزء واحد من عشرة اجزاء ثمّ جمیع الآدمیّین و الجنّ و الشّیاطین فی ملائکة السّماء الدّنیا جزء من عشرة اجزاء. ثمّ جمیع ما ذکرنا مع ملائکة السّماء الدّنیا فی ملائکة السّماء الثّانیة جزء من عشرة اجزاء حتّی یبلغ سبع سماوات ثمّ جمیع الآدمیّین و الجنّ و الشّیاطین و ملائکة سبع سماوات فی الزّبانیة جزء من عشرة اجزاء ثمّ هؤلاء کلّهم فی ملائکة الرّحمة جزء من عشرة اجزاء ثمّ هؤلاء فی الکرّوبیّین جزء من عشرة اجزاء ثمّ فی الرّوحانیّین جزء من عشرة اجزاء، ثمّ فی الحافّین جزء من عشرة اجزاء ثمّ هؤلاء فی الرّوح، و هم جنس من الملائکة جزء من عشرة اجزاء. هذا قول کعب الاحبار فقیل لکعب: ذکرت جنود اللَّه. و قال تعالی: وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ فضحک کعب و قال: این انت؟ من قوله تعالی: وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ فخلق فوقنا خلقا لا یراهم احد و خلق تحتنا خلقا لا یراهم احد، و فی البر و البحر خلق لا یراهم احد ثم رجع الی ذکر سقر فقال. وَ ما هِیَ یعنی: النّار إِلَّا ذِکْری‌ لِلْبَشَرِ ای: الّا تذکرة و عظة للخلق. و قیل: یرید بها النّار الّتی فی الدّنیا ای خلقت النّار فی الدّنیا عبرة و تذکرة تذکر بها النّار فی الآخرة.

و قیل: یعنی الجنود ذکری للبشر لیس انّ اللَّه یحتاج الی ناصر و معین، تعالی عن ذلک.

کَلَّا ردع لمن زعم انّ جنوده لحاجته الیهم. و قیل: ردع لمن زعم انّه یکفی امر الخزنة فیخرج منها و هو ابو جهل و ابو الاشدّین. و قیل: معنی «کلّا» ای حقّا «وَ الْقَمَرِ» اقسم بالقمر یعنی: الهلال بعد ثالثه.

وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ قرأ نافع و حمزة و حفص و یعقوب «اذ» بغیر الف «ادبر» بالالف. و قرأ الآخرون «اذا» بالالف «دبر» بلا الف. و دبر و ادبر لغتان. یقال: دبر اللّیل و ادبر اذا ولّی ذاهبا. و قیل: دبر انقضی و ادبر ای اخذ فی الادبار. و قیل: دبر جاء بعد النّهار و فی دبره یقال: دبرنی فلان و خلفنی، ای جاء بعدی و خلفی.

وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ ای أضاء و تبیّن انّها، یعنی: انّ سقر لاحدی الکبر و الکبر العظائم واحدتها الکبری و هی جماعة اطباق النّار جهنّم ثمّ لظی، ثمّ الحطمة، ثمّ السّعیر. ثمّ سقر، ثمّ الجحیم، ثمّ هاویة، و قیل: انّ درکة سقر و النّار المذکورة لاحد الدّواهی و انّها لکبیرة العذاب و قیل: انّ هذه الآیة لاحدی الکبر بذکر الیم عذاب اللَّه. و قیل: انّ تکذیبهم لمحمّد (ص) لاحدی الکبر، ای لکبیرة من الکبائر.

نَذِیراً لِلْبَشَرِ ای النّار لاحدی الکبر فی حال الانذار و التّخویف للبشر و انّما ذکر النّذیر لانّه اراد به العذاب و یجوز ان یکون من باب النّسبة، ای ذات انذار لهم، کقولهم: امرأة طالق. و قیل: انّ نذیرا متعلّق باوّل السّورة علی معنی: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قم نذیرا ای منذرا للبشر.

لِمَنْ شاءَ بدل من قوله للبشر مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ فی الخیر و الطّاعة أَوْ یَتَأَخَّرَ عنها فی الشّرّ و المعصیة و المعنی: انّ الانذار قد حصل لکلّ واحد ممّن آمن او کفر. و قیل: المشیّة متّصلة باللّه، ای لمن شاء اللَّه أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ.

و هذا تهدید من اللَّه و اعلام انّ من تقدّم الی الایمان لمحمد (ص) جوزی بثواب لا ینقطع و من تأخّر عن الطّاعة و کذب محمدا عوقب عقابا لا ینقطع.

کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ای مرتهنة فی النّار بکسبها مأخوذة بعملها و قیل: عند الحساب مرهونة بعملها امّا یخلّصها و امّا یوبقها ثمّ استثنی فقال: إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ فانّهم لیسوا مرتهنین بذنوبهم فی النّار و لکن یغفرها اللَّه لهم و هم الّذین کانوا علی یمین آدم یوم المیثاق حین قال لهم اللَّه: هؤلاء فی الجنّة و لا ابالی. و قیل: هم الّذین یعطون کتبهم بایمانهم. و قال الحسن: هم المسلمون المخلصون. و قال علی بن ابی طالب (ع): هم اطفال المسلمین.

و قال ابن عباس: هم الملائکة. و قیل: کلّ نفس مأخوذة بکسبها من خیر او شرّ الّا من اعتمد علی الفضل.

فکلّ من اعتمد علی الکسب فهو رهین به. و من اعتمد علی الفضل فهو غیر مأخوذ.

فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِینَ ای یسألون الملائکة. و الملائکة یسألون المجرمین: ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ای ما ادخلکم فی سقر فاجابوا.

و قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ للَّه یعنی. الصّلوات المفروضة ای لم نعتقد وجوبها و فرضها.

وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ کانوا یقولون: «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ».

وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ ای کنّا نشرع فی الباطل مع الشّارعین فیه، ای کلّما غوی غاو بالدّخول فی الباطل غوینا معه. قال عبد اللَّه: اکثر النّاس ذنوبا یوم القیامة اکثرهم خوضا فی الباطل. و قال النّبی (ص): «اکثر النّاس ذنوبا یوم القیامة اکثرهم خوضا فی معصیة اللَّه».

وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ای بیوم الجزاء.

حَتَّی أَتانَا الْیَقِینُ و هو الموت، و قیل: البعث و الیقین: العلم الّذی معه یوجد ثقة القلب. و قیل: اصحاب النّار یومئذ اربعة اصناف و کلّ واحد من هذه الاربعة کلام صنف منهم. قال اللَّه تعالی: فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ ای لیس لهم من الملائکة و النّاس شفیع. قال عبد اللَّه بن مسعود: یشفع الملائکة و النبیّون و الشّهداء و الصّالحون و جمیع المؤمنین فلا یبقی فی النّار الّا اربعة ثمّ تلا: قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ الی قوله: بِیَوْمِ الدِّینِ و قال عمران بن الحصین: الشّفاعة نافعة لکلّ احد دون هؤلاء الّذین تسمعون و عن انس قال: قال رسول اللَّه (ص): «یصف اهل النّار فیعذّبون، قال: فیمرّ بهم الرّجل من اهل الجنّة فیقول الرّجل منهم: یا فلان اما تعرفنی؟ انا الّذی سقیتک شربة، و قال بعضهم: انا الّذی وهبت لک وضوءا فیشفع له فیدخله الجنّة یوم القیامة».

و فی روایة اخری قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «یقول الرّجل من اهل الجنّة یوم القیامة»

ای ربّ عبدک فلان سقانی شربة من ماء فی الدّنیا فیشفّعنی فیه فیقول: اذهب فاخرجه، فیذهب حتّی یخرجه منها» و قال ابن عباس: انّ محمدا (ص) یشفع ثلاث مرّات ثمّ تشفع الملائکة ثمّ الانبیاء، ثمّ الآباء ثمّ الأبناء ثمّ یقول اللَّه عزّ و جلّ: بقیت رحمتی و لا یدع فی النّار الّا من حرمت علیه الجنّة.

فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ای عن تذکیرک ایّاهم بالقرآن معرضین و الاعراض عن القرآن من وجهین: احدهما: الجحود و الانکار، و الآخر: ترک العمل بما فیه و قیل: التّذکرة الاسلام و النّبی علیه الصّلاة و السّلام. و «معرضین» نصب علی الحال.

کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ جمع حمار مُسْتَنْفِرَةٌ قرأ نافع و ابن عامر بفتح الفاء و قرأ الآخرون بکسرها، فمن فتح فمعناه منفّرة مذعورة و من کسر فمعناه نافرة نفر و استنفر، بمعنی واحد، کما یقال: عجب و استعجب.

فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ یعنی: الاسد. و قیل: کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ یعنی: العیر فی البرّیّة نافرة فرّت من الرّماة الّذین یتصیّدون. و عن ابن عباس قال: القسورة رکز النّاس ای صوتهم و حسّهم. و قیل: القسورة سواد اوّل اللّیل و لا یقال لسواد آخر اللّیل قسورة. و قیل: کلّ ضخم شدید عند العرب، فهو قسورة و بهذا فسّر زید بن اسلم ای فرّت من رجال اقویاء. و قیل: القسورة حبال الصّیادین. قوله: بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتی‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً هذا جواب الّذین قالوا: لن نؤمن لرقیّک حتّی تنزل علینا کتابا نقرأه کما سألته الیهود ان ینزّل علیهم کتابا من السّماء. و قال ابن عباس: کان المشرکون یقولون: ان کان محمّد صادقا فلتصبح عند رأس کلّ رجل منّا صحیفة فیها براءة من النّار کما کان عند رأس کلّ رجل من بنی اسرائیل صحیفة فیها براءة من النّار کما کان عند رأس کلّ رجل من بنی اسرائیل صحیفة فیها ذنبه و کفّارته اذا اصبح. قال مطر الورّاق: کانوا یریدون ان یؤتوا براءة بغیر عمل. و قیل: کانوا یقولون: یا محمّد ان سرّک ان نتّبعک فاتنا بکتب من اللَّه فیها من اللَّه الی فلان بن فلان ان اتّبع محمّدا و الصّحف: الکتب، و هی جمع الصّحیفة و منشّرة: منشورة مبسوطة، فقال اللَّه عزّ و جلّ: کَلَّا ردع عن اقتراح الکتب. و قیل: اعلام انّهم لا یؤمنون و ان جاءهم الکتاب کقوله: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ... الآیة. بَلْ لا یَخافُونَ الْآخِرَةَ ای لا یخافون عذاب الآخرة و لا یقدّرون وقوعها و کونها، و المعنی: انّهم لو خافوا النّار و عذاب الآخرة لما اقترحوا هذه الآیات بعد قیام الادلّة. کَلَّا ردع و قسم، ای حقّا انّه تذکرة، ای القرآن تذکیر للخلق وعظة.

فَمَنْ شاءَ اتّعظ به و ذَکَرَهُ اذ یسّره للخلق.

وَ ما یَذْکُرُونَ قرأ نافع و یعقوب تذکرون بالتّاء، و الآخرون بالیاء، ای لا یؤمنون الّا بمشیّة اللَّه و ارادته. قال مقاتل: لا یذکرون الا ان یشاء اللَّه لهم الهدی هُوَ أَهْلُ التَّقْوی‌ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ای اهل ان تتّقی محارمه و اهل ان یغفر لمن اتّقاه. و قیل: اهل ان یتّقی فلا یعصی و اهل ان یغفر لمن عصی.

روی عن ثابت عن انس: انّ رسول اللَّه (ص) قال فی هذه الآیة: هُوَ أَهْلُ التَّقْوی‌ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ قال ربّکم عزّ و جلّ: انا اهل ان اتّقی و لا یشرک بی غیری و انا اهل لمن اتّقی ان یشرک بی ان اغفر له.

و روی عن عبد القدّوس بن بکر قال: سمعت محمد بن النضر الحارثی یذکر فی قوله عزّ و جلّ هُوَ أَهْلُ التَّقْوی‌ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ قال: انا اهل ان یتّقینی عبدی فان لم یفعل کنت انا اهلا ان اغفر له.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سوره هزار و ده حرفست، دویست و پنجاه و پنج کلمت، پنجاه و شش آیت.
هوش مصنوعی: این سوره دارای هزار و ده حرف، دویست و پنجاه و پنج کلمه و پنجاه و شش آیه است.
جمله به مکّه فرو آمده باجماع مفسّران. و درین سوره یک آیت منسوخ است: ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً در شأن ولید بن المغیرة فرو آمد، علی الخصوص، پس حکم آن عام گشت در ولید و در غیر او، آن گه منسوخ گشت بآیت سیف. و عن ابیّ‌ ابن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ اعطی من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق بمحمّد و کذّب به».
هوش مصنوعی: این سوره در مکه نازل شده است و این نظر در بین مفسران مورد توافق است. در این سوره یک آیه منسوخ وجود دارد که درباره ولید بن مغیره نازل شده است. پس از آن، حکم این آیه به‌صورت عمومی شامل ولید و دیگران شد و سپس با آیه‌ای دیگر منسوخ گردید. همچنین ابی‌ابن‌کعب نقل کرده که پیامبر (ص) فرمودند: «کسی که سوره "یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ" را بخواند، به تعداد کسانی که به محمد ایمان آورده و یا او را تکذیب کرده‌اند، ده حسنه دریافت می‌کند.»
یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ هذا خطاب النّبی (ص) و الْمُدَّثِّرُ المتدثّر ادغم التّاء فی الدّال لقرب مخرجیهما. و السّبب فیه‌
هوش مصنوعی: ای پیامبر، تو که در پوششی فرو رفته‌ای، این خطاب به توست. "المُدَّثِّر" به معنای کسی است که خود را در پوشش پیچیده است و در این واژه، حرف "ت" به دلیل نزدیکی محل تلفظش با حرف "د" در هم ادغام شده است. و علت این موضوع...
انّ رسول اللَّه (ص) کان یذهب الی حراء قبل النّبوّة، فلمّا رأی جبرئیل (ع) فی الهواء اوّل ما بدا له رجع الی بیت خدیجة و قال: «دثّرونی دثّرونی» فتدثّر بثوبه.
هوش مصنوعی: رسول الله (ص) قبل از دریافت نبوت به کوه حراء می‌رفت. زمانی که جبرئیل (ع) را برای اولین بار در آسمان دید، به خانه خدیجه برگشت و گفت: «پوشش مرا بپوشانید». سپس با لباس خود خود را پوشاند.
قیل: القی علیه قطیفة فنزل جبرئیل و قال: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ بثیابه.
هوش مصنوعی: وحی الهی به پیامبر نازل شد و جبرئیل (ع) به او گفت: ای کسی که بر خود پوشش انداخته‌ای!
و هذه السّورة من اوائل ما انزل من القرآن. قال یحیی بن ابی کثیر: سألت ابا سلمة بن عبد الرّحمن عن اوّل ما نزل من القرآن. فقال: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قلت: یقولون: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ»؟!.
هوش مصنوعی: این سوره یکی از نخستین سوره‌هایی است که از قرآن نازل شده است. یحیی بن ابی کثیر می‌گوید: از ابا سلمه بن عبد الرحمن درباره اولین آیات نازل شده از قرآن پرسیدم. او گفت: اولین آیات «ای پوشیده بر خود!» هستند. من گفتم: آیا می‌گویند که «بخوان به نام پروردگارت که خلق کرده»؟!
فقال ابو سلمة: سألت جابر بن عبد اللَّه عن ذلک. قلت له: مثل الّذی قلت، فقال جابر: لا احدّثک الّا ما حدّثنا رسول اللَّه (ص)، قال: جاورت بحراء شهرا فلمّا قضیت جواری هبطت فنودیت، فنظرت عن یمینی فلم ار شیئا. و نظرت عن شمالی فلم ار شیئا. و نظرت خلفی فلم ار شیئا، فرفعت رأسی فاذا هو علی العرش فی الهواء.
هوش مصنوعی: ابو سلمة گفت: از جابر بن عبدالله در این باره پرسیدم. گفتم: مثل چیزی که گفتی. جابر گفت: چیزی جز آنچه را که رسول الله (ص) برای ما نقل کرده، به تو نمی‌گویم. او فرمود: یک ماه در حراء مشغول عبادت بودم، و وقتی دوره عبادتم را به پایان رساندم، به پایین آمدم و صدایی به گوشم رسید. به سمت راست نگاه کردم، چیزی ندیدم. به سمت چپ نگریستم، چیزی ندیدم. به پشت سرم نگاه کردم، چیزی مشاهده نکردم. سرم را بالا بردم و دیدم او بر عرش در آسمان است.
قال اهل التّفسیر یعنی جبرئیل (ع). و فی بعض الرّوایات رفعت رأسی فاذا الرّبّ عزّ و جلّ علی العرش فاتیت خدیجة فقلت: «دثّرونی دثّرونی» قال: فدثّرونی فنزلت یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ و عن ابن شهاب قال: سمعت ابا سلمة، قال: اخبرنی جابر بن عبد اللَّه انّه سمع رسول اللَّه (ص) یحدّث عن فترة الوحی: «فبینا انا امشی سمعت صوتا من السّماء فرفعت بصری، فاذا الملک الّذی جاءنی بحراء قاعد علی کرسیّ بین السّماء و الارض فجئت منه رعبا حتّی هویت الی الارض، فجئت اهلی فقلت: زمّلونی زمّلونی، فزمّلونی فانزل اللَّه یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ الی قوله: فَاهْجُرْ.
هوش مصنوعی: بر اساس تفسیرها، اشاره به حضرت جبرئیل (ع) دارد. در برخی روایت‌ها آمده که وقتی که سرم را بلند کردم، خداوند با عظمت بر عرش بود. سپس به خدیجه رفتم و گفتم: «مرا بپوشانید، مرا بپوشانید» و او مرا پوشاند. در این حالت، آیه «ای پوشیده» نازل شد. ابن شهاب می‌گوید: از ابوسلمه شنیده‌ام که جابر بن عبدالله گفته است: رسول‌الله (ص) درباره‌ی مکث وحی فرمود: «در حالی که در حال حرکت بودم، صدایی از آسمان شنیدم و سرم را بالا بردم. ملکی که در غار حرا به سراغم آمده بود، را دیدم که بر کرسی‌ای بین آسمان و زمین نشسته بود. از ترس به زمین افتادم و به خانواده‌ام رجوع کردم و گفتم: مرا بپوشانید، مرا بپوشانید. و آنها مرا پوشاندند. سپس خداوند فرمود: ای پوشیده، برخیز و هشدار بده.» تا آنجا که به «پس دوری کن» می‌رسد.
قیل: معناه لا تنم عمّا امرتک به و لا تستعمل الهوینا فیه بل قم و ارفض الرّاحة و بلّغ الرّسالة و انذر الکفرة موضع المخافة ممّا هم علیه لیتّقوه بطاعتی و انذرهم عذاب اللَّه و وقایعه فی الامم الخالیة. و قیل: اشتقاق المدّثّر من الدّثار و هو الثّوب علی البدن و الشّعار ما تحته، فکانّه لمّا آذاه قریش رجع الی بیت خدیجة فتدثّر بثیابه استراحة الی النّوم من الغمّ. فقیل له: ایّها الطّالب صرف الاذی بالدّثار اطلبه بالانذار. و قال عکرمة: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ بالنّبوّة و اثقالها قد تدثّرت هذا الامر فقم به.
هوش مصنوعی: به شما گفته شده است که از آنچه به شما امر شده، غافل نشوید و در این کار، سستی نکنید. برخیزید و راحتی را کنار بگذارید و پیام را به دیگران برسانید و کافران را از خطراتی که در آن قرار دارند، آگاه سازید تا از دستورات من پرهیز کنند. همچنین، آنها را به عذاب الهی و حوادثی که بر اقوام گذشته وارد شده، هشدار دهید. برخی گفته‌اند که "مدثّر" از "دثار" مشتق شده، به معنای لباسی که بر بدن پوشیده می‌شود و چیزی که زیر آن است. گویا وقتی قریش او را آزار دادند، به خانه خدیجه برگشت و برای آرامش، خود را به لباسش پیچید تا از غم و اندوه بی‌استراحتی کند. بنابراین به او گفته شده که ای کسی که در جستجوی آسایش هستی، با پیام‌رسانی به دنبال دفع آزار برو. و عکرمه گفته که ای مدثّر در مقام نبوت و سنگینی وظایف، تو به این کار پرداخته‌ای، پس برخیز و به آن اشتغال بپرداز.
وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ ایّاه فقدّس و شأنه فعظّم حتّی یصغر عندک فی عظمته العدوّ و کیده و ما یعبد دونه.
هوش مصنوعی: پس پروردگارت را بزرگ شمار و او را مورد تجلیل قرار بده، به گونه‌ای که دشمن و نقشه‌های او و آنچه به جز او می‌پرستند، در برابر عظمت او کوچک به نظر برسند.
وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ قال قتادة و مجاهد: ای نفسک فطهّر من الذّنب، فکنی عن النّفس بالثّوب و هذا فی کلام العرب کثیر. یقال فی وصف الرّجل بالصّدق و الوفاء: انّه طاهر الثّیاب، و لمن غدر: انّه لدنس الثّیاب. قال الشّاعر:
هوش مصنوعی: پوشاکت را پاک کن. گفته شده است که این به معنای این است که خودت را از گناه پاک کن، و در اینجا به طور غیر مستقیم به نفس اشاره شده است. در زبان عربی، این نوع بیان بسیار رایج است. مثلاً وقتی کسی را صادق و وفادار توصیف می‌کنند، می‌گویند او لباسش پاک است و اگر کسی خیانت کند، می‌گویند لباسش ناپاک است.
و انّی بحمد اللَّه لا ثوب فاجر
هوش مصنوعی: و من به لطف و رحمت خداوند، هیچ لباسی از گناهان ندارم.
ضخم الدّسیعة من ذوابة هاشم
هوش مصنوعی: زخمی که بر اثر حمله و تعرض ناجوانمردانه به هاشم وارد شده است.
لبست و لا من غدرة اتقنّع‌
هوش مصنوعی: مراقب باش، زیرا ممکن است به زودی دچار مشکل شوی.
قدما تازر بالمکارم و ارتدی.
هوش مصنوعی: قدیم‌ترها، افراد با ویژگی‌های نیکو و فضائل اخلاقی خود به دیگران شناخته می‌شدند و این فضائل را به‌عنوان زینت و افتخار خود به دوش می‌کشیدند.
و قال آخر یمدح رسول اللَّه (ص):
هوش مصنوعی: و یکی دیگر درباره پیامبر خدا (ص) با نیکویی سخن می‌گوید:
و من هذا الباب‌
هوش مصنوعی: از این طریق
قول رسول اللَّه (ص): «الکبریاء رداؤه، و العظمة ازاره»، و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «سبحان من تعطّف بالعزّ»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمود: "عظمت و کبریایی لباس خداوند است"، و همچنین گفت: "پاک است آن کسی که با عزت و قدرت خود را زینت می‌دهد".
و العطاف الرّداء. و سئل ابن عباس عن قوله تعالی: وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ فقال: لا تلبسها علی معصیة و لا علی غدر. و قال ابیّ بن کعب لا تلبسها علی غدر و لا علی ظلم و لا اثم، البسها و انت برّ طاهر و قال الضّحاک: وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ ای عملک فاصلح، و فی الخبر عن النّبی صلّی اللَّه علیه و سلّم: «یحشر المرء فی ثوبیه اللّذین مات فیهما»
هوش مصنوعی: و در مورد لباس‌های خود بگو که باید پاک و تمیز باشند. ابن عباس در مورد آیه‌ای که می‌گوید "لباس‌های خود را پاکیزه کن" گفته است: هرگز لباس خود را در حال معصیت یا خیانت نپوش. ابی بن کعب نیز افزود که نباید لباس را در حال خیانت، ظلم یا گناه پوشید؛ باید لباس را بپوشی در حالی که پاک و نیکوکار هستی. همچنین الضحاک اشاره کرد که "لباس‌های خود را پاکیزه کن" به معنای این است که اعمال خود را اصلاح کن. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده که انسان در روز قیامت با لباس‌هایی که در آنها فوت کرده است، محشور خواهد شد.
یعنی: عمله الصّالح او الطّالح. و قال سعید بن جبیر: کنی بالثّیاب عن القلب، و المعنی: و قلبک و نیّتک فطهّر عمّا سوی اللَّه. و قال الحسن: معناه: و خلقک فحسّن، و فی الخبر: «حسّن خلقک و لو مع الکفّار تدخل مداخل الأبرار».
هوش مصنوعی: عملی که انجام می‌دهی، چه خوب باشد و چه بد. سَعید بن جبیر گفته است که در اینجا منظور از لباس، قلب و نیّت انسان است؛ پس باید قلب و نیّت خود را از هر چیزی غیر از خدا پاکسازی کنی. الحسن نیز گفته است که منظور این است که صفات و خلق خود را بهبود ببخشی. در یک روایت آمده که: «خوی و خلق خود را نیکو کن، حتی اگر با کافران هستی، تا در جمع نیکوکاران قرار بگیری».
و قیل: معناه: و اهلک فطهّرهم من الخطایا بالوعظ و التّأدیب، و العرب تسمّی الاهل ثوبا و لباسا، قال اللَّه تعالی: هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ. و قال ابن سیرین و ابن زید امر بتطهیر الثّیاب من النّجاسات الّتی لا یجوز الصّلاة معها و ذلک انّ المشرکین کانوا لا یتطهّرون و لا یطهّرون ثیابهم. و قال طاوس: معناه: و ثیابک فقصّر. فانّ تقصیر الثّیاب تطهیر لها. قوله: وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ. قرأ ابو جعفر و حفص عن عاصم و یعقوب وَ الرُّجْزَ بضمّ الرّاء و قرأ الآخرون بکسرها. و هما لغتان بمعنی واحد، و المراد بالرّجز: الاوثان، ای اهجرها و لا تقرّبها. و قیل: الرُّجْزَ بالضّمّ: الاوثان، و بالکسر: العذاب، ای اجتنب المعاصی و کلّ ما یقضی الی العذاب. و قیل: الرّجز الشّیطان ای لا تطعه.
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع اشاره شده است که افراد باید از گناهان و اشتباهات دوری کنند و با اندرز و تربیت خود را پاکسازی نمایند. همچنین به تعبیر عرب‌ها، خانواده را به لباس تشبیه کرده‌اند و مثالی از آیه‌ای از قرآن آورده‌اند که نشان می‌دهد همسران لباس یکدیگر هستند. از سوی دیگر، اشاره شده که برخی افراد در زمان‌های گذشته به پاکی لباس‌های خود توجه نداشته‌اند. در ادامه بحثی درباره واژه "رِجْز" شده که به معنی بت‌ها و همچنین عذاب است. کسانی که واجبات و رفتارهای نادرست را ترک کنند، از عذاب دور می‌مانند و در نهایت به این نکته اشاره می‌شود که "رِجْز" می‌تواند به شیطان نیز اشاره داشته باشد و باید از پیروی او خودداری کرد.
وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ای لا تعط عطیّة لتعطی اکثر منها و هذا نهی تحریم للنّبی (ص) خاصّة و لغیره علی جهة النّدب و الاستحباب: و قیل: معناه: لا تستکثر عملک فتکون منّانا به، انّما عملک من اللَّه منّة علیک، و قیل: لا تمنن بالنّبوة علی النّاس فتأخذ علیها اجرا و عرضا من الدّنیا. و قیل: لا تضعف ان تستکثر من الخیر. دلیله قراءة ابن مسعود: و لا تمنن ان تستکثر.
هوش مصنوعی: این متن به ما می‌گوید که نیازی نیست که کسی در ازای بخشش‌های خود انتظار تشکر یا پاداش بیشتری از دیگران داشته باشد. این بیان در واقع به پیامبر (ص) و دیگران توصیه می‌کند که از انجام کارهای نیک و خیر به خاطر به دست آوردن منافع دنیوی دوری کنند. همچنین، به آن‌ها یادآوری می‌کند که عمل خیر و نیکویی که انجام می‌دهند، در واقع لطفی از سوی خداوند به آنها است و نباید در پی پاداش‌های دنیایی باشند. در نهایت، این مفهوم به نوعی تشویق به افزایش کارهای نیک نیز اشاره دارد.
وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ای فاصبر علی طاعته و اوامره و نواهیه لاجل ثواب اللَّه. و قیل: فاصبر علی ما اوذیت فی ذات اللَّه، و قیل: لوعد اللَّه و لوجه اللَّه. فاصبر علی اداء الرّسالة و تعلیم الحقّ. و قیل: فاصبر تحت موارد القضاء لاجل اللَّه.
هوش مصنوعی: و برای پروردگارت صبر کن، یعنی بر انجام فرمان‌ها و دستورات خدا و پرهیز از نواهی او صبر کن تا پاداشی از سوی خدا دریافت کنی. همچنین گفته شده که بر اذیت‌هایی که به خاطر خدا به تو می‌رسد صبر کن و بر وعده‌های خدا و برای او صبر داشته باش. بر انجام رسالت و آموزش حق نیز باید صبر کنی و همچنین بر مسائلی که با قضا و قدری که پیش می‌آید، برای رضای خدا صبر کن.
فَإِذا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ای نفخ فی الصّور و هو القرن الّذی ینفخ فیه اسرافیل یعنی النّفخة الثّانیة الّتی یحیی عندها النّاس فذلک یعنی ذلک النّفخ.
هوش مصنوعی: زمانی که در شیپور دمیده شود، مقصود همان دمیدن در صور است که به دست فرشته اسرافیل انجام می‌شود. این دمیدن دومین بار است که مردم زنده می‌شوند. بنابراین، اشاره به همان دمیدن است.
یَوْمَئِذٍ یعنی: یوم القیامة یَوْمٌ عَسِیرٌ شدید علی الکافرین یعسر فیه الامر علیهم غیر یسیر غیر هیّن.
هوش مصنوعی: روز قیامت روزی سخت و دشوار برای کافران است، که در آن زمان امر برای آنها آسان نیست و شرایط به شدت دشواری را تجربه خواهند کرد.
ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً نزلت فی الولید بن المغیرة المخزومی، ای لا تهتمّ لاجله و کل امره الیّ و قوله: خَلَقْتُ وَحِیداً. فیه وجهان. احدهما: خلقته وحدی لم یشارکنی فی خلقه احد فیکون وَحِیداً نصبا علی الحال. و الثّانی، خلقته وحده لا ناصر له معه و لا مال له و لا ولد. فیکون نصبا بوقوع الخلق علیه. و قیل: وحیدا لغیر رشدة کما نزل فیه زنیم ای ملحق بالقوم لیس منهم. و قال «الحسن» کان یسمّی الوحید فی قومه.
هوش مصنوعی: من را رها کن و کسی را که من خلق کرده‌ام، به حال خود بگذار. این جمله درباره الولید بن المغیرة المخزومی است. یعنی نگران او نباش و همه امور به من مربوط است. وقتی گفته می‌شود "خلقته وحیداً"، دو معنا دارد. یکی این است که او را به تنهایی خلق کرده‌ام و هیچ کس دیگر در این خلق شریک نبوده، بنابراین او در معنای حال به عنوان "وحید" شناخته می‌شود. معنای دیگر این است که او را به تنهایی خلق کرده‌ام و هیچ حامی یا ثروتی ندارد و فرزندی هم ندارد. در اینجا نیز می‌تواند به معنای وقوع خلق او باشد. همچنین گفته شده که "وحید" به معنای نداشتن عقل و صلاحیت است، مشابه به واژه "زنیم" که به کسانی اطلاق می‌شود که به گروه خاصی تعلق ندارند. حسن نیز می‌گفت که به شخصی که در قومش منحصر به فرد است "وحید" می‌گوید.
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً ای کثیرا له مدد یأتی شیئا بعد شی‌ء من العروض و الذّهب و بساتینه الّتی بالطّائف. قال مقاتل: کان له بستان بالطّائف لا تنقطع ثمارها شتاء و لا صیفا. و قیل: المال الممدود: الانعام تنمی بالنّتاج و تمدّد فی الارض بالرّعی. و قیل: ارض مغلّة لا تنقضی لها غلّة حتّی تأتی لها اخری.
هوش مصنوعی: و من برای او مالی فراوان قرار دادم که به طور مداوم به او می‌رسد و شامل چیزهایی مثل پوشاک، طلا و باغ‌هایش در طائف می‌باشد. مقاتل می‌گوید: او باغی در طائف داشت که میوه‌هایش در زمستان و تابستان هیچ‌گاه قطع نمی‌شد. همچنین گفته شده که «مال ممدود» به معنای دام‌هایی است که با زادآوری افزایش پیدا می‌کنند و در زمین به وسیله چرا به‌طور مداوم رشد می‌کنند. برخی نیز گفته‌اند که این به معنای زمینی است که محصولی دارد که هرگز تمام نمی‌شود و همیشه محصول جدیدی به آن اضافه می‌شود.
وَ بَنِینَ شُهُوداً ای حضورا معه بمکّة یستمتع برؤیتهم و یستمتعون به لا یغیبون عنه فی طلب المعاش لغناه. و قیل: «شهودا» ای نجباء یشهدون مواضع الفخار و بقاع النّزال اذا ذکر ذکروا معه و کانوا عشرة. و قال مقاتل: کانوا سبعة، و هم الولید بن الولید، و خالد، و عمارة، و هشام، و العاص، و قیس، و عبد شمس اسلم منهم ثلاثة: خالد، و هشام، و عمارة.
هوش مصنوعی: و به علاوه، آن‌ها شاهدانی هستند که در مکه حضور دارند و از دیدن یکدیگر لذت می‌برند و او هم از دیدن آن‌ها خوشحال است و آن‌ها به خاطر ثروتش، در جستجوی رزق و روزی از او دور نمی‌شوند. همچنین گفته شده است که "شهودا" به معنای نجبا است که در مکان‌های افتخارآمیز و محل‌های نبرد حاضر می‌شوند و در زمان ذکر، نام آن‌ها غیر از او یاد می‌شود و تعدادشان ده نفر بوده است. مقاتل نیز اشاره کرده که تعداد آن‌ها هفت نفر بوده است: الولید بن الولید، خالد، عماره، هشام، العاص، قیس و عبد شمس که از میان آن‌ها سه نفر اسلام آوردند: خالد، هشام و عماره.
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیداً ای بسطت له من العیش و طول العمر فی صحّة من البدن مع الرّیاسة فی قومه. و قیل: التّمهید تسهیل التّصرف فی الامور.
هوش مصنوعی: من برای او زمینه‌سازی کردم؛ یعنی زندگی را برای او آسان و طولانی در سلامت بدن و با مقام و رهبری در میان قومش فراهم کردم. همچنین گفته شده است که زمینه‌سازی به معنای آسان کردن انجام امور است.
ثُمَّ یَطْمَعُ تقدیره فعاند و کفر ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ فحذف لان اوّل الکلام یدلّ علیه، ای یطمع ان ادخله الجنّة، و قیل: یطمع ان ازیده من المال و الولد.
هوش مصنوعی: سپس او امید دارد که من بیشتر به او بدهم، مانند اینکه بخواهد من او را وارد بهشت کنم یا اینکه بخواهد من به او اموال و فرزندان بیشتری عطا کنم.
«کلّا» ردع و زجر، ای لا یجمع له بعد الیوم بین الکفر و المزید من النّعم فلم یزل بعد نزول هذه الآیات فی نقصان من المال و الجاه و الولد و مات فقیرا.
هوش مصنوعی: به‌طور کلی، کسی که از نعمت‌ها برخوردار است و به کفر و نافرمانی می‌پردازد، بعد از این دیگر نمی‌تواند هر دو را با هم داشته باشد. او پس از نزول این آیات همیشه در حال افت مالی، اجتماعی و از دست دادن فرزندانش بود و در نهایت هم فقیر از دنیا رفت.
إِنَّهُ کانَ لِآیاتِنا عَنِیداً معاندا جاحدا لها.
هوش مصنوعی: او به آیات ما بسیار سرسخت و نافرمان بود و به هیچ‌وجه آن‌ها را قبول نداشت.
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً الارهاق التّحمیل و التّکلیف و الصّعود العذاب الشّاقّ، و المعنی: ساکلّفه مشقّة من العذاب لا راحة فیها. و فی الخبر یکلّف ان یصعد عقبة فی النّار ملساء، فاذا وضع یده علیها ذابت، فاذا رفعها عادت، و اذا وضع رجله ذابت، و اذا رفعها عادت. و قیل: یجذب من امامه بسلاسل الحدید. و یضرب من خلفه بمقامع الحدید، فیصعدها فی اربعین عاما، فاذا بلغ ذروتها رمی به الی اسفلها فذلک دابه ابدا.
هوش مصنوعی: من او را با سختی و عذابی طاقت‌فرسا مشغول می‌کنم. به این معناست که او را به تحمل عذابی پرمشقت و بدون آسودگی وا می‌دارم. در روایت آمده که او موظف است از شیب لغزنده‌ای در آتش بالا برود. هنگامی که دستش را روی آن می‌گذارد، دستش ذوب می‌شود و وقتی آن را برمی‌دارد، دوباره به حالت اول برمی‌گردد. همین‌طور وقتی پایش را می‌گذارد، پایش ذوب می‌شود و با برداشتن، دوباره به حالت قبلی برمی‌گردد. همچنین گفته شده که با زنجیرهای آهنی از جلو کشیده می‌شود و از پشت با چماق‌های آهنی ضربه می‌خورد. او باید به مدت چهل سال از این سراشیبی بالا برود و وقتی به قله آن رسید، به پایین افکنده می‌شود و این عذاب دائمی خواهد بود.
إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ سبب نزول این آیات بقول مفسّران آن بود که: جبرئیل (ع) فرو آمد و سورة حم تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ الی قوله: إِلَیْهِ الْمَصِیرُ فرو آورد، و رسول خدا (ص) در مسجد باز میخواند و ولید مغیرة قراءت رسول (ص) می‌شنید. رسول چون بدانست که ولید می‌نیوشد آواز برکشید و آیت باز میخواند. ولید را آن عجب آمد، بقوم خویش بنی مخزوم باز گشت، سرگردان و متحیّر، ایشان را گفت: و اللَّه که از محمّد این ساعت سخنی شنیدم که نه سخن آدمیان بود و نه سخن پریان، نه هیچ بشر طاقت دارد که چنان سخنان گوید، انّ له لحلاوة و انّ علیه لطلاوة و انّ اعلاه لمثمر و ان اسفله لمعذق و انّه یعلو و ما یعلی.
هوش مصنوعی: ولید مغیرة، پس از شنیدن آیات قرآن که پیامبر (ص) در مسجد می‌خواند، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. او به قوم خود گفت که کلماتی از محمد شنیده که نه شبیه به سخنان انسان‌هاست و نه مانند سخنان جن‌ها. او اعتراف کرد که این کلمات به قدری شیرین و دل‌انگیز هستند که هیچ انسانی توانایی گفتن آنها را ندارد. او تأکید کرد که این سخنان بالایی دارند که میوه‌دار و زیرین آنها هم شگفت‌انگیز است و این کلمات روز به روز درخشان‌تر می‌شوند و بر دیگر سخنان غلبه می‌کنند.
شیرین سخنی پر آفرین! سخنی که آن را شکوهی است و رونقی. بالاش چون درخت میوه دار زیرش چون چشمه آب حیات. بر هر سخنی بالا افتد و هیچ سخن بر بالای وی نرسد. آن گه سرگردان بخانه خویش باز شد. قریش گفتند: و اللَّه که ولید صابی گشت، و او مهتر قریش است، اکنون همه قریش صابی شوند، دین خود بگذارند و بدین محمّد باز گردند. و کان یقال للولید ریحانة قریش. این خبر به بو جهل رسید، برخاست و بیامد غمگین و اندوهگن. ولید گفت: ما لی اراک حزینا یا بن اخی؟ چه افتادست که ترا بس حزین و غمگین می‌بینم؟ بو جهل گفت: و ما یمنعنی ان لا احزن؟
هوش مصنوعی: شیرین‌گویی تو ستودنی است! سخنی که در آن شکوهمندی و رونق وجود دارد. از جهتی مانند درختی پرثمار و از جهتی دیگر مانند چشمه‌ای از آب زندگی. سخن تو برتر از هر سخنی است و هیچ کلامی به اندازه‌اش نمی‌رسد. سپس ولید به خانه‌اش برگشت. قبیله قریش گفتند: به خدا قسم، ولید مسلمان شده و او تنها رئیس قریش است؛ اکنون همه قریش اسلام را می‌پذیرند و دین خود را ترک می‌کنند و به سوی محمد برمی‌گردند. ولید به «ریحانه قریش» مشهور بود. این خبر به ابوجهل رسید و او با اندوه و غم آمد. ولید از او پرسید: چرا را می‌بینم که غمگینی، چه پیش آمده که اینقدر ناراحتی؟ ابوجهل پاسخ داد: چه چیزی مانع من است که غمگین نباشم؟
چرا غمگین نباشم و قریش میگویند: تو سخنان محمّد را پسند میدهی و آن را بزرگ میداری و ثنا می‌گویی تا از فضله طعام ایشان بهره‌ای برداری! اگر چنین است تا هم قریش فراهم شوند و ترا کفایتی حاصل کنند، تا از طعام ایشان بی نیاز شوی؟! ولید چون این سخن از بو جهل بشنید، در خشم شد گفت: الم تعلم قریش انّی من اکثرهم مالا و ولدا؟ قریش را معلوم نیست که در عرب از من توانگرتر بمال و فرزند کس نیست؟ ده فرزند دارم هر یکی کان سخاوت و معدن جود و این اصحاب محمّد خود هرگز از طعام سیر نشوند و از فقر وفاقه هرگز نیاسایند، چه صورت بندد که ایشان را فضله طعام بود تا بدیگری دهند! پس هر دو برخاستند و بانجمن قریش شدند. ولید گفت: شما که قریش اید بدانید که حال و کار این محمّد در عرب منتشر گشت و موسم نزدیک است. عرب آیند و از حال وی پرسند، جواب ایشان چه خواهید داد؟ اگر گوئید دیوانه است، شما را دروغ زن کنند، که سخن وی سخن عاقلان است و از جنون در وی هیچیز نیست، و اگر گوئید شاعر است، عرب شعر نیکو دانند و شناسند، دانند که سخن وی شعر نیست و شما دروغ زن شوید. و اگر گوئید کاهن است، ایشان دانند که در سخن کاهنان ذکر اللَّه نبود و ان شاء اللَّه نگویند و محمّد ان شاء اللَّه بسیار گوید. و اگر گوئید کذّاب است ایشان قبول نکنند که از محمّد هرگز دروغ نشنیده‌اند و در عرب معروفست که هرگز دروغ نگوید، پس قریش گفتند: اکنون رای تو چیست؟ یا ابا المغیرة؟ تو چه گویی و سخنان وی بر چه نهی؟ او در خود افتاد و تفکّر میکرد و با خود میانداخت که در کار وی چه تقدیر کند و چه گوید؟! اینست که ربّ العالمین گفت: إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ تفکّر فی نفسه ما یقول فیه و قدّر فی نفسه ما ذا یمکنه ان یقول فیه. و فی القرآن قال اللَّه عزّ و جلّ: فَقُتِلَ ای لعن و عذّب و عوقب کَیْفَ قَدَّرَ.
هوش مصنوعی: چرا باید غمگین باشم وقتی قریش می‌گوید تو از سخنان محمد خوشنودی و آن‌ها را بزرگ می‌داری تا از غذاهایشان بهره‌مند شوی؟ اگر چنین است، بیایید که قریش جمع شوند و به تو کمک کنند تا دیگر نیازی به غذای آن‌ها نداشته باشی! وقتی ولید این حرف‌ها را از ابوجهل شنید، خشمگین شد و گفت: آیا قریش نمی‌داند که من یکی از ثروتمندترین و صاحب فرزندترین آن‌ها هستم؟ آیا کسی غیر از من در عرب توانگری بیشتری دارد؟ من ده فرزند دارم که هر یک بخشش و سخاوت خاصی دارند و این پیروان محمد هیچ‌گاه از غذا سیر نمی‌شوند و از فقر رنج نمی‌برند. چه دلیلی دارد که آن‌ها بخواهند از غذاهایشان دیگران را سیر کنند؟ سپس هر دو به جمع قریش رفتند. ولید گفت: شما قریش هستید و باید بدانید که وضعیت محمد در عرب منتشر شده و موسم نزدیک است. عرب‌ها خواهند آمد و از وضعیت او سؤال خواهند کرد، شما چه پاسخی خواهید داد؟ اگر بگویید او دیوانه است، دروغ گفته‌اید؛ زیرا سخنان او نشان از عقل دارد و جنون در او نیست. اگر بگویید او شاعر است، عرب‌ها شعر را به خوبی می‌شناسند و می‌دانند که سخنان او شعر نیست و شما دروغگویید. اگر بگویید او کاهن است، آن‌ها می‌دانند که در سخنان کاهنان نام خدا نیست و محمد اغلب می‌گوید: "ان شاء الله". و اگر بگویید او دروغگوست، آن‌ها باور نخواهند کرد چون هرگز از محمد دروغ نشنیده‌اند و معروف است که او هرگز دروغ نمی‌گوید. قریش از او پرسیدند: نظر تو اکنون چیست؟ ولید در خود فرو رفت و به فکر فرو شد که چه باید بگوید و چه نتیجه‌ای برای او می‌توان در نظر گرفت. اینجاست که پروردگار عالم فرمود: او در حال فکر بود و در دلش تقدیر می‌کرد که چه بگوید. در قرآن نیز آمده است که خداوند متعال فرمود: "پس کشته شد، یعنی لعنت و عذاب شد، چگونه تقدیر کرد."
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ استفهام علی وجه التّعجیب و الانکار، و التّکرار للتّأکید.
هوش مصنوعی: سپس سوالی مطرح شده است که چگونه او کشته شد، که این سوال به نوعی تعجب و انکار را نشان می‌دهد و تکرار آن نیز برای تأکید بر این موضوع است.
و قیل: احدهما لتقدیره القول فی محمّد و الثّانی لتقدیره و القول فی القرآن. و قیل احدهما لنفیه عنه الجنون و الکهانة و الشّعر و الکذب لا علی وجه قصد به الایمان و الثّانی لاثبات صفة السّحر له.
هوش مصنوعی: برخی گفته‌اند که یکی از این دو موضوع به منظور بیان علم درباره محمد و دیگری به خاطر بیان علم درباره قرآن است. همچنین گفته شده است که یکی از این موضوعات به دلیل نفی جنون، کاهنی، شعر و دروغ از اوست، نه به قصد حکم بر ایمان، و دیگری برای اثبات صفت سحر به اوست.
ثُمَّ نَظَرَ فیما قدّر معجبا بذلک نظرة تفکّر.
هوش مصنوعی: سپس او با تعجب به آنچه که از قبل پیش‌بینی کرده بود، نگاهی انداخت و در مورد آن تفکر کرد.
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ ای قبض ما بین عینیه و اظهر الکراهیة فی وجهه حیث عجز عن القول فیهما. و قیل: تکرّها فی وجوه المؤمنین.
هوش مصنوعی: سپس چهره‌اش در هم رفت و نشان‌های ناخشنودی در صورتش نمایان شد، به‌گونه‌ای که از بیان احساساتش ناتوان بود. برخی گفته‌اند که او به مؤمنان ابراز تنفر کرد.
ثُمَّ أَدْبَرَ ای ولّی الی قومه وَ اسْتَکْبَرَ ای تکبّر عن الایمان.
هوش مصنوعی: سپس او به سوی قوم خود برگشت و از ایمان سر باز زد.
فَقالَ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ای ما هذا الّذی یقوله محمّدا الّا سحر یروی، ای یأثره قوم عن قوم. قالوا له: و ما السّحر؟ قال: شی‌ء یکون فی النّاس عن علمه فرّق به بین المرء و زوجه، اما رأیتموه فرّق بین فلان و اهله، و بین فلان و ولده و بین فلان و اخیه و بین فلان و موالیه، فذلک قوله: إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ. و ابو نهیکة یأتیه به من مسیلمة الکذّاب. و قیل: یرویه محمّد عن جبیر و یسار و قیل عن اهل بابل.
هوش مصنوعی: او گفت: این چیزی که محمد می‌گوید جز جادو نیست که از دیگران نقل می‌کند؛ یعنی کسانی آن را از دیگران گرفته‌اند. از او پرسیدند: جادو چیست؟ او گفت: چیزی است که با آن بین مردم فاصله می‌افکند؛ به گونه‌ای که بین مرد و همسرش، یا بین فلانی و خانواده‌اش، یا بین فردی و فرزندش، و حتی بین برادران فاصله می‌اندازد. او در ادامه گفت: این است که گفته شده "این جز جادو نیست که از دیگران نقل می‌شود." همچنین ابو نهیکه این موارد را از مسیلمه دروغین نقل می‌کند. برخی گفته‌اند محمد این را از جبیر و یسار و برخی دیگر از اهل بابل نقل می‌کند.
إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ای ما هذا الّا قول البشر تعلّمه من غلام رومی یکنی ابا نهیک کقوله: «إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» قال اللَّه تعالی: سَأُصْلِیهِ سَقَرَ سقر اسم من اسماء جهنّم. و قیل: اسم للدّرک الرّابع منها و اشتقاقه من سقرته الشّمس، ای اذا بته.
هوش مصنوعی: این تنها سخن بشری است که از یک غلام رومی آموخته است. خداوند متعال می‌فرماید: "من او را به جهنم می‌افکنم". سقر یکی از نام‌های جهنم است و گفته شده که این نام به عمق چهارم آن اشاره دارد و از واژه‌ای گرفته شده که به حالت گرمی و شدت آفتاب اشاره دارد، زمانی که آفتاب در اوج خود قرار می‌گیرد.
وَ ما أَدْراکَ ما سَقَرُ تفخیم لشأنها.
هوش مصنوعی: و تو چه می‌دانی سقر چیست؟ عظمت و اهمیت آن بسیار بزرگ است.
لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ ای لا تبقی لحما و لا تذر عظما الّا اکلته و حطمته.
هوش مصنوعی: نه چیزی باقی می‌گذارد و نه چیزی را می‌گذارد؛ یعنی نه گوشتی باقی می‌گذارد و نه استخوانی، مگر اینکه آن را می‌خورد و می‌شکند.
و قیل: لا تبقی حیّا و لا تذر میّتا کقوله: «لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی‌».
هوش مصنوعی: گفته شده است: نه زنده‌ای باقی می‌ماند و نه مرده‌ای را رها می‌کند، مانند گفته‌ای که می‌گوید: «در آنجا نه کسی می‌میرد و نه کسی زنده می‌شود».
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ای مسوّدة لها. و قیل: تحرق الجلد حتّی تسوّده و البشر جمع بشرة و هی ظاهر الجلد. یقال: لاحته الشّمس و لوّحته اذا غیّرته.
هوش مصنوعی: این متن به توضیح صفتی به نام "لَوَّاحَةٌ" می‌پردازد که به انسان‌ها و پوست آنها اشاره دارد. گفته می‌شود که این صفت می‌تواند باعث تغییر رنگ پوست شود و آن را تیره‌تر کند. در اینجا، "بشر" به معنای پوست و ظاهر آن است. همچنین، به تغییر رنگ پوست در نتیجه تابش خورشید اشاره می‌شود.
قال ابن کیسان: تلوح لهم جهنّم حتّی یروها عیانا کقوله: «وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغاوِینَ».عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ ای علی سقر من الخزنة تسعة عشر، و قیل: تسعة عشر صنفا من الملائکة، و قیل: تسعة عشر صنفا منهم. و قیل: تسعة عشر ملکا مالک و معه ثمانیة عشر جاء فی الاثر اعینهم کالبرق الخاطف و انیابهم کالصّیاصی یخرج لهب النّار من افواههم ما بین منکبی احدهم مسیرة سنة نزعت منهم الرّحمة، یرفع احدهم سبعین الفا فیرمیهم حیث اراد من جهنم. و قال عمرو بن دینار: انّ واحدا منهم یدفع بالدّفعة الواحدة فی جهنّم اکثر من ربیعة و مضر. فلمّا نزلت هذه الآیة قال ابو جهل: زعم ابن ابی کبشة انّ خزنة النّار تسعة عشر و انتم الدّهماء أ فیعجز کلّ عشرة منکم ان یبطشوا بواحد من خزنة جهنّم. فقال ابو الاشدّین کلدة بن خلف الجمحیّ، و کان یوصف بالقوّة: انا اکفیکم منهم سبعة عشر عشرة علی ظهری و سبعة علی بطنی فاکفونی انتم اثنین، و روی انّه قال: انا امشی بین ایدیکم علی الصّراط فارفع عشرة بمنکبی الایمن و تسعة بمنکبی الایسر فی النّار و نمضی ندخل الجنّة فانزل اللَّه عزّ و جلّ: وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ ای خزنة اصحاب النّار، فحذف المضاف الی ملائکة لا رجالا آدمیّین فمن ذا الّذی یغلب الملائکة و الواحد منهم یأخذ ارواح جمیع الخلق. و للواحد منهم قوّة الثّقلین، هذا کقوله: «عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ» وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ ای عددهم فی القلّة إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا ای ضلالة لهم حتّی قالوا فیهم ما قالوا. و قیل: محنة لیظهر ما یقول کلّ واحد منهم و یعتقده.
هوش مصنوعی: ابن کیسان می‌گوید: جهنم به صورت واقعی برای آنها نمایان می‌شود، به طوری که آن را با چشم خود می‌بینند. بر اساس گفته‌ها، نگهبانان جهنم نوزده نفر هستند، و برخی می‌گویند که این نوزده نفر از ملائکه هستند. همچنین گفته شده که نوزده مقام و درجه مختلف دارند. این نگهبانان به اندازه‌ای وحشتناک هستند که شعله‌های آتش از دهانشان خارج می‌شود و هر یک از آنها به تنهایی می‌تواند گروه‌های زیادی را با یک حرکت به جهنم پرتاب کند. عمرو بن دینار نیز می‌گوید که یکی از آنها در یک نوبت می‌تواند بیشتر از قبایل بزرگ عرب را به جهنم بیندازد. وقتی این آیه نازل شد، ابو جهل به تمسخر می‌گوید که آیا نوزده نگهبان جهنم می‌توانند بر تعداد زیادی از افراد غلبه کنند؟ کولده بن خلف، که به خاطر قدرتش معروف بود، می‌گوید که می‌تواند به راحتی با آنها مقابله کند و در واقع، می‌خواست به این امر نادیده‌ها اشاره کند. اما خداوند در پاسخ می‌گوید که تعداد نگهبانان جهنم فقط برای فریب کافران است و نمی‌توانند بر ملائکه غلبه کنند، زیرا یک نگهبان به تنهایی می‌تواند روح تمام موجودات را بگیرد. همانطور که گفته شده، نگهبانان جهنم بسیار قوی و نیرومند هستند و این تعداد کم آنها فقط شک و تردید برای کافران ایجاد کرده است.
لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لانّه مکتوب فی التّورات و الانجیل انّ خزنة جهنّم تسعة عشر. و قیل: لیستیقنوا انّ محمّدا نبیّ صادق حین اخبرهم بما یوافق کتبهم و هو امّیّ لا یکتب و لا یقرأ من الکتاب. وَ یَزْدادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیماناً یعنی: من آمن من اهل الکتاب یزدادون تصدیقا بمحمد (ص) و یزدادوا یقینا الی یقینهم وَ لا یَرْتابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ ای لا یشکّوا فی انّ عددهم علی ما اخبر به محمّد (ص) عن الوحی و انّ القرآن وافق ما فی کتابهم.
هوش مصنوعی: در این متن آمده است که افرادی که کتاب آسمانی دارند، باید به اطلاعاتی که در تورات و انجیل نوشته شده، اعتماد داشته باشند. این اطلاعات شامل این موضوع است که نگهبانان جهنم نوزده نفر هستند. همچنین اشاره شده است که آن‌ها باید به صداقتشما محمد (ص) ایمان بیاورند، زیرا او اطلاعاتی را به آنها می‌دهد که با نوشته‌هایشان مطابقت دارد، در حالی که او خود سواد ندارد و نمی‌تواند بخواند یا بنویسد. در نتیجه، کسانی که به او ایمان آورده‌اند، نسبت به پیام او تقویت می‌شوند و یقین آنها افزایش می‌یابد. علاوه بر این، مؤمنان و اهل کتاب نباید در مورد تعداد نگهبانان جهنم شک کنند، چرا که این اطلاعات با وحی که به محمد (ص) داده شده و همچنین با محتوای کتاب‌هایشان همخوانی دارد.
وَ لِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ای شکّ و نفاق. و قال الحسین بن الفضل: المرض فی هذه الآیة الخلاف لا النّفاق لانّ السّورة مکیّة و لم یکن حینئذ نفاق. وَ الْکافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا انّما قالوا مشرکو مکة و لیس فی الآیة مثل و لکنّهم استغربوا هذا العدد فقالوا: لعلّه مثل مضروب و فی تخصیص خزنة النّار بهذا العدد اقوال، احدها: انّ جهنّم اطباق سبعة و مالک خازن النّار فی الطّبقة الاولی و فیها المذنبون من المؤمنین فیرفق بهم الی ان یخلّصهم اللَّه منها ثمّ فی کلّ طبقة منها ثلاثة منهم یعذّبون اهلها بانواع العذاب و مجموعهم تسعة عشر، الثّانی بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم تسعة عشر حرفا. و عدد الزّبانیة تسعة عشر ملکا فیدفع المؤمن بکلّ حرف منها واحدا منهم و قد سبقت رحمته غضبه. الثّالث انّ ساعات اللّیل و النّهار اربع و عشرون ساعة، خمس منها جعلت للصّلوات الخمس و بقیت تسع عشرة ساعة فمن ضیّعها عذّب بتسعة عشر ملکا فی النّار و من حفظها بذکر اللَّه ذبّت کلّ ساعة عنه ملکا منهم. الرّابع جعل اللَّه اوتاد الارض و هی الجبال تسعة عشر جبلا کذلک جعل اوتاد النّار تسعة عشر ملکا. و زعم هذا القائل انّ جبال الارض تسعة عشر و الباقی تشعّب عنها و قد عدّت جبال الارض المتشعّبة عنها فبلغت مائة و تسعین جبلا.
هوش مصنوعی: افرادی که در دل‌هایشان نفاق و شک دارند، می‌گویند که هدف خدا از این مثال چیست. برخی از دانشمندان می‌گویند در این آیه به معنای نفاق اشاره نشده، زیرا این سوره در مکه نازل شده و در آن زمان نفاق وجود نداشته است. همچنین، کافران به این مثال واکنش نشان می‌دهند و می‌پرسند چرا چنین عددی ذکر شده است. برخی تفسیرها در مورد تعداد نگهبانان جهنم وجود دارد. یکی از این تفسیرها بیان می‌کند که جهنم هفت طبقه دارد و مالک به عنوان نگهبان در طبقه اول با گناهکاران مؤمن همراهی می‌کند تا زمانی که خداوند آن‌ها را نجات دهد. در هر طبقه سه نفر عذاب می‌بینند و مجموع آن‌ها به عدد نوزده می‌رسد. تفسیر دیگری اشاره دارد به این که "بسم الله الرحمن الرحیم" شامل نوزده حرف است و تعداد نگهبانان آتش هم نوزده ملک هستند که با هر حرفی از این جمله، یک ملک به مؤمن کمک می‌کند. همچنین به ساعات شبانه‌روز اشاره می‌شود که چهل و چهار ساعت دارند و پنج ساعت به نماز اختصاص داده شده و نوزده ساعت باقی‌مانده‌است. در نهایت، بعضی معتقدند که خداوند نوزده کوه را به عنوان میخ‌های زمین قرار داده و تعداد نگهبانان جهنم هم به همین عدد نسبت داده می‌شود. برخی دیگر بر این باورند که کوه‌های زمین نوزده عدد هستند و اگر از شاخه‌های آن‌ها هم حساب کنیم، به صد و نود کوه می‌رسیم.
کَذلِکَ ای کما اضلّ اللَّه من انکر عدد الخزنة و هدی من صدّق.
هوش مصنوعی: این‌گونه است که همان‌طور که خداوند کسانی را که منکر تعداد خزانه‌داران هستند، گمراه می‌کند، به افرادی که به این تعداد ایمان دارند، هدایت می‌دهد.
کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ قال مقاتل: هذا جواب ابو جهل حین قال: اما لمحمّد اعوان الّا تسعة عشر.
هوش مصنوعی: خداوند هر که را بخواهد گمراه می‌کند و هر که را بخواهد هدایت می‌کند و هیچ‌کس جز او نمی‌داند که سپاه پروردگارت چه تعداد است. مقاتل گفته است: این پاسخ ابوجهل است وقتی که گفت: محمّد تنها نوزده یار دارد.
قال عطاء: وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ، یعنی: من الملائکة الّذین خلقهم لتعذّب اهل النّار لا یعلم عدّتهم الّا اللَّه، و المعنی: انّ تسعة عشرهم خزنة النّار و لهم من الاعوان و الجنود من الملائکة ما لا یعلمهم الّا اللَّه عزّ و جلّ، و قیل: لا یعلم جمیع الخلائق کنههم و کیفیّتهم و کمّیّتهم الّا اللَّه عزّ و جلّ. یروی فی بعض الاخبار: انّ الآدمیّین مائة و خمسة و عشرون صنفا: مائة منهم فی بلاد الهند و منهم یأجوج و مأجوج و تاریس و منسک. لا یعلم عددهم الّا اللَّه. کلّهم کفّار و مصیرهم الی النّار. و اثنا عشر صنفا فی بلاد الرّوم. منهم: النسطوریّة، و الیعقوبیّة و الملکائیّة کلّهم کفّار و مصیرهم الی النّار و ستّة اصناف فی ناحیة المشرق منهم: التّرک خاقان و خلج و خزر و صقلاب و الرّوس و غور کلّهم کفّار و مصیرهم الی النّار. و ستّة اصناف فی ناحیة المغرب، منهم الزّنج و الحبش، و النّوبة و النّبطیة کلّهم کفّار و مصیرهم الی النّار. و بقی جزء واحد و هم المؤمنون فالمؤمنون فی الکفّار کشعرة بیضاء فی جنب ثور اسود، ثمّ جمیع الآدمیّین فی الجنّ جزء واحد من عشرة اجزاء ثمّ جمیع الآدمیّین و الجنّ فی الشّیاطین جزء واحد من عشرة اجزاء ثمّ جمیع الآدمیّین و الجنّ و الشّیاطین فی ملائکة السّماء الدّنیا جزء من عشرة اجزاء. ثمّ جمیع ما ذکرنا مع ملائکة السّماء الدّنیا فی ملائکة السّماء الثّانیة جزء من عشرة اجزاء حتّی یبلغ سبع سماوات ثمّ جمیع الآدمیّین و الجنّ و الشّیاطین و ملائکة سبع سماوات فی الزّبانیة جزء من عشرة اجزاء ثمّ هؤلاء کلّهم فی ملائکة الرّحمة جزء من عشرة اجزاء ثمّ هؤلاء فی الکرّوبیّین جزء من عشرة اجزاء ثمّ فی الرّوحانیّین جزء من عشرة اجزاء، ثمّ فی الحافّین جزء من عشرة اجزاء ثمّ هؤلاء فی الرّوح، و هم جنس من الملائکة جزء من عشرة اجزاء. هذا قول کعب الاحبار فقیل لکعب: ذکرت جنود اللَّه. و قال تعالی: وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ فضحک کعب و قال: این انت؟ من قوله تعالی: وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ فخلق فوقنا خلقا لا یراهم احد و خلق تحتنا خلقا لا یراهم احد، و فی البر و البحر خلق لا یراهم احد ثم رجع الی ذکر سقر فقال. وَ ما هِیَ یعنی: النّار إِلَّا ذِکْری‌ لِلْبَشَرِ ای: الّا تذکرة و عظة للخلق. و قیل: یرید بها النّار الّتی فی الدّنیا ای خلقت النّار فی الدّنیا عبرة و تذکرة تذکر بها النّار فی الآخرة.
هوش مصنوعی: عطاء می‌گوید: تنها خداوند از سپاهیان خود مطلع است، یعنی فقط خداوند می‌داند که چند فرشته برای عذاب اهل جهنم خلق شده‌اند. در اینجا به تعداد نوزده نفر به عنوان محافظان جهنم اشاره می‌شود و ممکن است که تعداد و جنس این فرشتگان به جز خداوند بر کسی دیگر معلوم نباشد. در برخی روایات آمده است که انسان‌ها به ۱۲۵ نوع تقسیم می‌شوند، و ۱۰۰ نوع از آن‌ها در هند هستند که از جمله آن‌ها یأجوج و مأجوج است و تعداد آن‌ها تنها خدا می‌داند. همه آن‌ها کافر هستند و مقصدشان جهنم است. سپس به ۱۲ نوع در سرزمین روم، که همگی کافرند و به جهنم می‌روند، اشاره شده است. همچنین شش نوع در شرق، مانند ترک‌ها و خزرها، و شش نوع در مغرب، شامل زنگی‌ها و حبشی‌ها، همه این افراد نیز کافرند و به جهنم می‌روند. تنها یک بخش باقی می‌ماند که مؤمنان هستند و نسبت آنان به کافران مانند یک موی سفید در بدن یک گاو سیاه است. به‌طور کلی، نسبت همه انسان‌ها به جن و شیطان‌ها و ملائکه در آسمان‌ها به همین شکل یک به ده است. در میان این تقسیم‌بندی‌ها، کعب احبار به جنود خدا و آیات مربوط به آن‌ها اشاره می‌کند و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که آتش جهنم تنها یادآوری و پند برای بشر است.
و قیل: یعنی الجنود ذکری للبشر لیس انّ اللَّه یحتاج الی ناصر و معین، تعالی عن ذلک.
هوش مصنوعی: یعنی این جنود به عنوان یادآوری برای بشر هستند و این‌طور نیست که خداوند به یار و یاوری نیاز داشته باشد، او از این مسائل بالاتر است.
کَلَّا ردع لمن زعم انّ جنوده لحاجته الیهم. و قیل: ردع لمن زعم انّه یکفی امر الخزنة فیخرج منها و هو ابو جهل و ابو الاشدّین. و قیل: معنی «کلّا» ای حقّا «وَ الْقَمَرِ» اقسم بالقمر یعنی: الهلال بعد ثالثه.
هوش مصنوعی: نه، این سخن برای کسی است که گمان می‌کند نیروهایش به او نیاز دارند. گفته شده است که این جمله خطاب به کسانی است که فکر می‌کنند می‌توانند بدون کمک از خزانه‌داران خارج شوند، مثل ابوجهل و ابوشدّین. همچنین گفته شده که معنی "کلا" به‌طور قطع است و "وَ الْقَمَرِ" به معنای قسم به ماه است، یعنی به هلالی که بعد از روز سوم ظاهر می‌شود.
وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ قرأ نافع و حمزة و حفص و یعقوب «اذ» بغیر الف «ادبر» بالالف. و قرأ الآخرون «اذا» بالالف «دبر» بلا الف. و دبر و ادبر لغتان. یقال: دبر اللّیل و ادبر اذا ولّی ذاهبا. و قیل: دبر انقضی و ادبر ای اخذ فی الادبار. و قیل: دبر جاء بعد النّهار و فی دبره یقال: دبرنی فلان و خلفنی، ای جاء بعدی و خلفی.
هوش مصنوعی: در این متن به واژه "ادبر" و "دبر" اشاره شده است که هر دو به معنای دور شدن و رفتن به کار می‌روند. خوانندگان مختلف قرآن - مانند نافع، حمزه، حفص و یعقوب - "اذ" را با الف و "ادبر" را با الف خوانده‌اند، در حالی که دیگران "اذا" را با الف و "دبر" را بدون الف قرائت کرده‌اند. هر دو اصطلاح به معنای پایان و در حال فرار استفاده می‌شوند. به عبارت دیگر، "دبر" به معنای گذشتن از چیزی است، در حالی که "ادبر" به معنای رفتن است. در اینجا همچنین به معنای اینکه فردی پس از دیگری می‌آید یا در پسِ او قرار می‌گیرد، اشاره شده است.
وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ ای أضاء و تبیّن انّها، یعنی: انّ سقر لاحدی الکبر و الکبر العظائم واحدتها الکبری و هی جماعة اطباق النّار جهنّم ثمّ لظی، ثمّ الحطمة، ثمّ السّعیر. ثمّ سقر، ثمّ الجحیم، ثمّ هاویة، و قیل: انّ درکة سقر و النّار المذکورة لاحد الدّواهی و انّها لکبیرة العذاب و قیل: انّ هذه الآیة لاحدی الکبر بذکر الیم عذاب اللَّه. و قیل: انّ تکذیبهم لمحمّد (ص) لاحدی الکبر، ای لکبیرة من الکبائر.
هوش مصنوعی: و صبح را زمانی که روشن شود و روشنایی‌اش نمایان گردد، بیان می‌کند که سقر یکی از بزرگ‌ترین عذاب‌هاست. سقر به گروهی از لایه‌های آتش جهنم اشاره دارد که شامل لظی، حطمه، سعیر، سقر، جحیم و هاویه می‌شود. گفته شده که درک سقر و سایر آتش‌ها از بزرگ‌ترین عذاب‌هاست و این آیه به یکی از بزرگ‌ترین عذاب‌های خداوند اشاره دارد. نیز به این نکته اشاره شده که بی‌اعتنایی به پیامبری محمد (ص) از بزرگ‌ترین گناهان است.
نَذِیراً لِلْبَشَرِ ای النّار لاحدی الکبر فی حال الانذار و التّخویف للبشر و انّما ذکر النّذیر لانّه اراد به العذاب و یجوز ان یکون من باب النّسبة، ای ذات انذار لهم، کقولهم: امرأة طالق. و قیل: انّ نذیرا متعلّق باوّل السّورة علی معنی: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قم نذیرا ای منذرا للبشر.
هوش مصنوعی: خداوند نذیری برای انسان‌ها فرستاده است، یعنی آتش را برای یکی از بزرگ‌ترین عذاب‌ها در حالت هشدار و ترساندن بشریت اعلام کرده است. این ذکر نذیر به معنای عذاب است و ممکن است به نوعی به ذات هشداردهی اشاره داشته باشد، مانند جمله "زن طلاق گرفته." همچنین گفته شده که نذیری به آغاز سوره مربوط می‌شود به معنی اینکه ای کسی که در پوشش هستی، برای بشریت نذیر باش.
لِمَنْ شاءَ بدل من قوله للبشر مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ فی الخیر و الطّاعة أَوْ یَتَأَخَّرَ عنها فی الشّرّ و المعصیة و المعنی: انّ الانذار قد حصل لکلّ واحد ممّن آمن او کفر. و قیل: المشیّة متّصلة باللّه، ای لمن شاء اللَّه أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ.
هوش مصنوعی: آیه‌ای به این معناست که هر فردی از میان مردم می‌تواند در کارهای نیک و اطاعت پیشرفت کند یا از آنها دوری کند و در کارهای بد و نافرمانی تأخیر داشته باشد. به عبارت دیگر، هشدار برای هر کسی که ایمان دارد یا کافر است، داده شده است. همچنین گفته شده که اراده، به خداوند متصل است؛ یعنی اینکه هر فردی طبق خواسته خداوند می‌تواند پیشرفت کند یا تأخیر داشته باشد.
و هذا تهدید من اللَّه و اعلام انّ من تقدّم الی الایمان لمحمد (ص) جوزی بثواب لا ینقطع و من تأخّر عن الطّاعة و کذب محمدا عوقب عقابا لا ینقطع.
هوش مصنوعی: این یک هشدار از طرف خداوند است که اعلام می‌کند هر کسی که به ایمان به محمد (ص) بپردازد، پاداشی خواهد داشت که تمام نمی‌شود و هر کسی که از اطاعت سر باز زند و به محمد دروغ بگوید، مجازات دائمی خواهد داشت.
کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ای مرتهنة فی النّار بکسبها مأخوذة بعملها و قیل: عند الحساب مرهونة بعملها امّا یخلّصها و امّا یوبقها ثمّ استثنی فقال: إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ فانّهم لیسوا مرتهنین بذنوبهم فی النّار و لکن یغفرها اللَّه لهم و هم الّذین کانوا علی یمین آدم یوم المیثاق حین قال لهم اللَّه: هؤلاء فی الجنّة و لا ابالی. و قیل: هم الّذین یعطون کتبهم بایمانهم. و قال الحسن: هم المسلمون المخلصون. و قال علی بن ابی طالب (ع): هم اطفال المسلمین.
هوش مصنوعی: هر انسانی به سبب اعمال خود درگیر و گرفتار است. این افت در آتش جهنم به خاطر کردار خود اوست و در روز حساب، این اعمال اوست که او را در مضیقه قرار می‌دهد؛ یا او را نجات می‌دهد یا به هلاکت می‌کشاند. اما استثنایی وجود دارد و آن افراد اهل ایمان هستند که به خاطر گناهانشان گرفتار نخواهند شد، زیرا خداوند آنها را می‌بخشد. این افراد کسانی هستند که در روز میثاق، در طرف راست آدم قرار داشتند و خداوند به آنها فرمود که اینها وارد بهشت خواهند شد و برایشان اهمیتی ندارد. برخی نیز بر این باورند که این افراد کسانی هستند که کتاب‌هایشان به دست راستشان داده می‌شود. همچنین گفته شده که این افراد، مسلمانان مخلص هستند و برخی دیگر معتقدند که آنها بچه‌های مسلمانان هستند.
و قال ابن عباس: هم الملائکة. و قیل: کلّ نفس مأخوذة بکسبها من خیر او شرّ الّا من اعتمد علی الفضل.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفت: آنها فرشتگان هستند. و گفته شده است: هر انسانی به دست آوردهای خود از خوبی یا بدی گرفته می‌شود، مگر آن کسی که به فضل الهی تکیه کند.
فکلّ من اعتمد علی الکسب فهو رهین به. و من اعتمد علی الفضل فهو غیر مأخوذ.
هوش مصنوعی: هر کسی که به کسب و کار متکی باشد، به آن وابسته است و تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد. اما کسی که به فضیلت و خوبی‌ها تکیه کند، از این وابستگی آزاد خواهد بود.
فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِینَ ای یسألون الملائکة. و الملائکة یسألون المجرمین: ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ای ما ادخلکم فی سقر فاجابوا.
هوش مصنوعی: در باغ‌های بهشتی، مردم از مجرمان سؤال می‌کنند، و فرشتگان نیز از مجرمان می‌پرسند که چه چیزی شما را به جهنم وارد کرد. مجرمان در پاسخ به این سؤال، چیزهایی را بیان می‌کنند.
و قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ للَّه یعنی. الصّلوات المفروضة ای لم نعتقد وجوبها و فرضها.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: ما از نمازگزاران نبودیم، یعنی نمازهای واجب را بر خود فرض نمی‌دانستیم و اعتقادی به وجوب آنها نداشتیم.
وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ کانوا یقولون: «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ».
هوش مصنوعی: و ما مسکین‌ها را اطعام نمی‌کردیم و آنها می‌گفتند: «آیا ما کسی را اطعام می‌کنیم که اگر خدا می‌خواست، خود او را اطعام می‌کرد؟»
وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ ای کنّا نشرع فی الباطل مع الشّارعین فیه، ای کلّما غوی غاو بالدّخول فی الباطل غوینا معه. قال عبد اللَّه: اکثر النّاس ذنوبا یوم القیامة اکثرهم خوضا فی الباطل. و قال النّبی (ص): «اکثر النّاس ذنوبا یوم القیامة اکثرهم خوضا فی معصیة اللَّه».
هوش مصنوعی: ما نیز به همراه کسانی که در باطل فرو می‌روند، به سراغ باطل می‌رفتیم. به این معنا که هر زمان کسی به سوی باطل می‌رفت، ما نیز با او به بی‌راهه می‌رفنیم. عبدالله می‌گوید: در روز قیامت، کسانی که بیشتر از همه گناه کرده‌اند، بیشتر در باطل غوطه‌ور بوده‌اند. همچنین پیامبر (ص) فرمودند: کسانی که در روز قیامت بیشتر گناه می‌کنند، بیشتر در معصیت خدا درگیر بوده‌اند.
وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ای بیوم الجزاء.
هوش مصنوعی: و ما به روز جزا (روز قیامت) کافر بودیم و آن را انکار می‌کردیم.
حَتَّی أَتانَا الْیَقِینُ و هو الموت، و قیل: البعث و الیقین: العلم الّذی معه یوجد ثقة القلب. و قیل: اصحاب النّار یومئذ اربعة اصناف و کلّ واحد من هذه الاربعة کلام صنف منهم. قال اللَّه تعالی: فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ ای لیس لهم من الملائکة و النّاس شفیع. قال عبد اللَّه بن مسعود: یشفع الملائکة و النبیّون و الشّهداء و الصّالحون و جمیع المؤمنین فلا یبقی فی النّار الّا اربعة ثمّ تلا: قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ الی قوله: بِیَوْمِ الدِّینِ و قال عمران بن الحصین: الشّفاعة نافعة لکلّ احد دون هؤلاء الّذین تسمعون و عن انس قال: قال رسول اللَّه (ص): «یصف اهل النّار فیعذّبون، قال: فیمرّ بهم الرّجل من اهل الجنّة فیقول الرّجل منهم: یا فلان اما تعرفنی؟ انا الّذی سقیتک شربة، و قال بعضهم: انا الّذی وهبت لک وضوءا فیشفع له فیدخله الجنّة یوم القیامة».
هوش مصنوعی: تا زمانی که یقین به ما رسید و آن مرگ است. گفته شده که بعث نیز نوعی یقین است، و یقین به معنای علمی است که با آن قلب اطمینان می‌یابد. همچنین گفته شده که در روز قیامت چهار دسته از اهل آتش وجود دارند و هر یک از این گروه‌ها سخنی دارند. خداوند می‌فرماید: «شفاعة شافِعین به آن‌ها نفعی نخواهد رسید» یعنی آن‌ها هیچ شفیعی از ملائکه و انسان‌ها ندارند. عبدالله بن مسعود گفته است که ملائکه، پیامبران، شهداء، صالحان و تمام مؤمنین می‌توانند شفاعت کنند، اما در نهایت تنها چهار نفر در آتش باقی می‌مانند. سپس آیات قرآن در مورد آن‌ها ذکر شده است که می‌گویند: «ما از نمازگذاران نبودیم» تا جایی که به «روزی که جزا داده می‌شود» می‌رسند. عمران بن حصین نیز بیان کرده که شفاعت برای همه نفع دارد به جز این گروه‌هایی که ذکر شد. و انس گفته است که پیامبر (ص) فرموده‌اند: «اهل آتش توصیف می‌شوند و عذاب می‌شوند، در این حال، مردی از اهل بهشت از کنار آن‌ها می‌گذرد و به یکی از آن‌ها می‌گوید: آیا مرا نمی‌شناسی؟ من آن کسی هستم که به تو جرعه‌ای آب دادم.» و برخی دیگر گفته‌اند: «من آن کسی هستم که به تو وضو داده‌ام.» سپس آن شخص شفاعت می‌شود و در روز قیامت به بهشت وارد می‌گردد.
و فی روایة اخری قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «یقول الرّجل من اهل الجنّة یوم القیامة»
هوش مصنوعی: در روایت دیگری بیان شده است که پیامبر اسلام فرمود: «در روز قیامت، مردی از اهل بهشت می‌گوید...»
ای ربّ عبدک فلان سقانی شربة من ماء فی الدّنیا فیشفّعنی فیه فیقول: اذهب فاخرجه، فیذهب حتّی یخرجه منها» و قال ابن عباس: انّ محمدا (ص) یشفع ثلاث مرّات ثمّ تشفع الملائکة ثمّ الانبیاء، ثمّ الآباء ثمّ الأبناء ثمّ یقول اللَّه عزّ و جلّ: بقیت رحمتی و لا یدع فی النّار الّا من حرمت علیه الجنّة.
هوش مصنوعی: خداوند به بنده‌اش می‌گوید: "فلانی، من در دنیا به تو جرعه‌ای از آبی نوشاندم، پس اکنون در روز قیامت به من شفاعت کن." در اینجا فرد شفاعت شده می‌گوید: "برو و او را آزاد کن." پس او می‌رود و فرد را از آتش جهنم خارج می‌کند. همچنین ابن عباس می‌گوید که پیامبر اسلام (ص) سه مرتبه شفاعت می‌کند، سپس فرشتگان، پیامبران، پدران و فرزندان هم شفاعت می‌کنند. در نهایت، خداوند می‌فرماید: "ما هنوز رحمتی دارم و هیچ‌کس در آتش جهنم نمی‌ماند مگر آن که ورود به بهشت بر او حرام شده باشد."
فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ای عن تذکیرک ایّاهم بالقرآن معرضین و الاعراض عن القرآن من وجهین: احدهما: الجحود و الانکار، و الآخر: ترک العمل بما فیه و قیل: التّذکرة الاسلام و النّبی علیه الصّلاة و السّلام. و «معرضین» نصب علی الحال.
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع پرداخته شده که چرا برخی افراد از یادآوری‌ها و تذکرها غافلند. این غفلت به دو دلیل اصلی برمی‌گردد: نخست، انکار و عدم پذیرش حقیقت، و دوم، عدم اقدام و عمل به محتوای آن. همچنین اشاره شده که تذکر می‌تواند به معانی مختلفی مانند یادآوری به اسلام و پیامبر اسلام نیز تعبیر شود. در انتها، لغت «معرضین» به عنوان حالتی از افراد غافل بیان شده است.
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ جمع حمار مُسْتَنْفِرَةٌ قرأ نافع و ابن عامر بفتح الفاء و قرأ الآخرون بکسرها، فمن فتح فمعناه منفّرة مذعورة و من کسر فمعناه نافرة نفر و استنفر، بمعنی واحد، کما یقال: عجب و استعجب.
هوش مصنوعی: گویی آن‌ها مانند الاغ‌هایی هستند که به شدت می‌گریزند. نافع و ابن عامر "ف" را فتحه خوانده‌اند، در حالی که بقیه با کسره خوانده‌اند. اگر "ف" به صورت فتحه خوانده شود، به معنای ترسانده و هراسانده است و اگر با کسره خوانده شود، به معنای گریزان و فراری است. این دو معنا در واقع مشابه یکدیگر هستند، مانند عجب و استعجاب.
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ یعنی: الاسد. و قیل: کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ یعنی: العیر فی البرّیّة نافرة فرّت من الرّماة الّذین یتصیّدون. و عن ابن عباس قال: القسورة رکز النّاس ای صوتهم و حسّهم. و قیل: القسورة سواد اوّل اللّیل و لا یقال لسواد آخر اللّیل قسورة. و قیل: کلّ ضخم شدید عند العرب، فهو قسورة و بهذا فسّر زید بن اسلم ای فرّت من رجال اقویاء. و قیل: القسورة حبال الصّیادین. قوله: بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتی‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً هذا جواب الّذین قالوا: لن نؤمن لرقیّک حتّی تنزل علینا کتابا نقرأه کما سألته الیهود ان ینزّل علیهم کتابا من السّماء. و قال ابن عباس: کان المشرکون یقولون: ان کان محمّد صادقا فلتصبح عند رأس کلّ رجل منّا صحیفة فیها براءة من النّار کما کان عند رأس کلّ رجل من بنی اسرائیل صحیفة فیها براءة من النّار کما کان عند رأس کلّ رجل من بنی اسرائیل صحیفة فیها ذنبه و کفّارته اذا اصبح. قال مطر الورّاق: کانوا یریدون ان یؤتوا براءة بغیر عمل. و قیل: کانوا یقولون: یا محمّد ان سرّک ان نتّبعک فاتنا بکتب من اللَّه فیها من اللَّه الی فلان بن فلان ان اتّبع محمّدا و الصّحف: الکتب، و هی جمع الصّحیفة و منشّرة: منشورة مبسوطة، فقال اللَّه عزّ و جلّ: کَلَّا ردع عن اقتراح الکتب. و قیل: اعلام انّهم لا یؤمنون و ان جاءهم الکتاب کقوله: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ... الآیة. بَلْ لا یَخافُونَ الْآخِرَةَ ای لا یخافون عذاب الآخرة و لا یقدّرون وقوعها و کونها، و المعنی: انّهم لو خافوا النّار و عذاب الآخرة لما اقترحوا هذه الآیات بعد قیام الادلّة. کَلَّا ردع و قسم، ای حقّا انّه تذکرة، ای القرآن تذکیر للخلق وعظة.
هوش مصنوعی: این متن درباره‌ی مفهوم و تفسیر برخی اصطلاحات و آیات قرآن کریم صحبت می‌کند. در ابتدا به واژه "قَسْوَرَة" اشاره می‌شود که به معنی شیر است و تفسیرهای مختلفی درباره آن ارائه می‌شود، از جمله اینکه به شرایط خاصی از شب یا به معنای قدرت و استحکام نیز اطلاق می‌شود. سپس به آیه‌ای پرداخته می‌شود که در آن افراد خواستار ارائه نشانه‌های مکتوب از سوی محمد (ص) هستند، مشابه خواسته‌های یهودیان از او. در اینجا اشاره می‌شود که آن‌ها دنبال برگه‌هایی بودند که نشان‌دهنده بخشش از عذاب خدا باشد، بدون اینکه نیازی به عمل به فرامین الهی داشته باشند. در نهایت بیان می‌شود که با وجود اینکه دلایل محکمی برای ایمان وجود دارد، اما آن‌ها همچنان به عذاب آخرت اعتنا نمی‌کنند و در نتیجه، خداوند بر عدم پذیرش آن‌ها تأکید می‌کند و قرآن را به عنوان تذکری برای انسان‌ها معرفی می‌کند.
فَمَنْ شاءَ اتّعظ به و ذَکَرَهُ اذ یسّره للخلق.
هوش مصنوعی: هر کس بخواهد می‌تواند از آن یاد بگیرد و به یادش بسپارد، چرا که خداوند آن را برای انسان‌ها آسان کرده است.
وَ ما یَذْکُرُونَ قرأ نافع و یعقوب تذکرون بالتّاء، و الآخرون بالیاء، ای لا یؤمنون الّا بمشیّة اللَّه و ارادته. قال مقاتل: لا یذکرون الا ان یشاء اللَّه لهم الهدی هُوَ أَهْلُ التَّقْوی‌ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ای اهل ان تتّقی محارمه و اهل ان یغفر لمن اتّقاه. و قیل: اهل ان یتّقی فلا یعصی و اهل ان یغفر لمن عصی.
هوش مصنوعی: آن‌ها تنها به یاد نمی‌آورند مگر آنکه خدا بخواهد و اراده کند. گفته شده که خداوند اهل تقوا و اهل مغفرت است، یعنی او شایسته پرهیز از کارهای ناپسند و همچنین شایسته آمرزش برای کسانی است که پرهیز می‌کنند. همچنین گفته شده که او شایسته است که بندگانش پرهیز کنند و معصیت نکنند و همچنین شایسته آمرزش برای کسانی است که مرتکب معصیت شده‌اند.
روی عن ثابت عن انس: انّ رسول اللَّه (ص) قال فی هذه الآیة: هُوَ أَهْلُ التَّقْوی‌ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ قال ربّکم عزّ و جلّ: انا اهل ان اتّقی و لا یشرک بی غیری و انا اهل لمن اتّقی ان یشرک بی ان اغفر له.
هوش مصنوعی: رسول خدا (ص) در تفسیر این آیه می‌فرماید که خداوند، شایسته‌ترین فرد برای پرهیزگاری و بخشش است. پروردگارتان عز و جل می‌فرماید: من شایسته پرهیزگاری هستم و هیچ چیزی را شریک خود قرار ندهید و من نیز به کسانی که پرهیزگار باشند و برای شریک قرار دادن من مرتکب نشوند، می‌بخشایم.
و روی عن عبد القدّوس بن بکر قال: سمعت محمد بن النضر الحارثی یذکر فی قوله عزّ و جلّ هُوَ أَهْلُ التَّقْوی‌ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ قال: انا اهل ان یتّقینی عبدی فان لم یفعل کنت انا اهلا ان اغفر له.
هوش مصنوعی: عبد القدّوس بن بکر روایت کرده است که محمد بن النضر الحارثی درباره آیه‌ای از قرآن که می‌فرماید "او شایسته تقوا و شایسته آمرزش است"، صحبت کرده است. او گفت: من شایسته‌ام که بندگانم تقوای مرا در نظر داشته باشند و اگر این کار را نکنند، من هم شایسته‌ام که او را بیامرزم.