این سورة هزار و چهارصد و پنج حرف است سیصد و هشت کلمه و شست و دو آیت، جمله بمکه فرود آمد مگر یک آیت: الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ این یک آیت بقول ابن عباس بمدینه فرود آمد. و درین سورة دو آیت منسوخ است یکی: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا معنی اعراض منسوخ است بآیت سیف.
دیگر آیت: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی منسوخ است بقوله تعالی: «و الذین آمنوا و اتبعناهم ذریاتهم بایمان الحقنا بهم ذریاتهم» و در فضیلت سورة روایت کنند از
ابیّ بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص) من قرء و النجم اذا هوی اعطی من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق بمحمد و جحد به.
و عن ابن مسعود قال هذا اوّل سورة اعلنها رسول اللَّه (ص) بمکه.
قوله: وَ النَّجْمِ إِذا هَوی مفسران را در معنی وَ النَّجْمِ قولهاست، بعضی گفتهاند اسم جنس است و مراد باین جمله ستارگان آسمان است. و هوی بمعنی سقط، قسم یاد میکند رب العالمین بجمله ستارگان آن گه که از هول قیامت و رستاخیز همه فرو ریزند، همانست که جایی دیگر گفت: وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ.
و گفتهاند مراد باین ثریاست که عرب بنجم مطلق ثریا گویند. مصطفی (ص) فرموده
اذا طلع النجم ارتفعت العاهات یعنی الثریا، و فی روایة ما طلع النجم قطّ و فی الارض من العاهة شیء الا رفع.
و هویّها طلوعها و ارتفاعها. قسم یاد می کند بثریّا بآنگه که برآید و آفات و عاهات از زمین بردارد. و روی عکرمة عن ابن عباس انه الرجوم من النجوم یعنی ما یرمی به الشیاطین عند استراقهم السمع.
مجاهد گفت و کلبی و روایت از ابن عباس وَ النَّجْمِ إِذا هَوی یعنی و القرآن اذا نزل. قسم یاد میکند بقرآن که از آسمان فرو آمد نجم نجم در مدت بیست و سه سال. همانست که آنجا گفت فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ.
جعفر بن محمد گفت (ع) و النجم یعنی محمدا (ص) إِذا هَوی ای نزل من السماء لیلة المعراج. سمّاه نجما کما سمّاه سراجا فی قوله: وَ سِراجاً مُنِیراً. و قیل النجم النبات إِذا هَوی ای سقط علی الارض، فان النجم لیس له ساق کقوله: وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ. و یحتمل من التأویل المصلّی اذا سجد و الغازی اذا قتل شهیدا و العالم اذا مات، فانّ هؤلاء نجوم الارض و الاخبار ناطقه بها.
گفتهاند آن روز که این آیت فرو آمد و رسول خدا بر قریش آشکارا کرد، عتبة بن ابی لهب گفت کفرت برب النجم اذا هوی و دختر رسول را که زن وی بود طلاق داد، رسول خدای دعا کرد گفت اللهم سلّط علیه کلبا من کلابک.
بعد از آن این عتبة بتجارت شام رفت با پدر خویش بو لهب، در منزلی از منازل راه فرو آمدند و آنجا دیری بود، راهبی از دیر فرو آمد و گفت هذا ارض مسبعة، درین زمین سباع فراوان بود، نگر تا خویشتن را از شیر نگه دارید. بو لهب گفت فرا اصحاب خویش این پسر مرا نگه دارید که میترسم که دعاء محمد در وی رسد. ایشان همه گرد وی درآمدند و او را در میان گرفتند و پاس وی میداشتند. در میانه شب، رب العالمین خواب بر ایشان اوکند و شیر بایشان درگذشت و لطمه بر وی زد و او را هلاک کرد. قوله: وَ النَّجْمِ إِذا هَوی اصحاب معانی گفتند قسم در قرآن بر دو وجه است، یکی: قسم بذات و صفات خالق جل جلاله و قسم حقیقی آنست، که ذات و صفات وی را استحقاق آنست، چنان که فرمود فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ قُلْ إِی وَ رَبِّی. این قسم است بذات او جل جلاله. و قسم بصفات آنست که فرمود ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ و کذلک قوله: فَبِعِزَّتِکَ، و همچنین حروف تهجّی در اوائل سور، هر حرفی اشارتی است بصفتی از صفات حق جلّ جلاله و قسم بآن یاد کرده.
وجه دوم: قسم است بمخلوقات و آن بر چهار ضرب است، یکی: اظهار قدرت را چنانک فرمود وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً هذا و امثاله نبّه العباد علی معرفة القدرة فیها. دیگر: قسم است برستاخیز اظهار هیبت را کقوله: لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ، اقسم بها لیعلم هیبته فیها. سدیگر: قسم یاد میکند اظهار نعمت را تا بندگان نعمت اللَّه را بر خود بشناسند و شکر آن بگزارند، کقوله: وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ. چهارم: قسم است ببعضی مخلوقات بیان تشریف را تا خلق شرف و عزّ آن چیز بدانند که قسم بوی یاد کرده، کقوله: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ یعنی مکه و کذلک قوله: وَ طُورِ سِینِینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ و من ذلک قوله للمصطفی (ص) لعمرک. و هذا علی عادة العرب فانها تقسم بکل ما تستعظمه و ترید اظهار تعظیمه، و قیل کلّ موضع اقسم فیه بمخلوق فالرب مضمر فیه کقوله: وَ النَّجْمِ یعنی برب النجم و رب الذاریات و اشباه ذلک.
ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی ای ما ضلّ عن التوحید قط و ما زاغ عن المعرفة باللّه سبحانه و عن الرشد قطّ. و قیل ما نکب عن الحق و الصدق و الامانة قطّ و هذا دلیل علی انّ قوله: وَ وَجَدَکَ ضَالًّا لیس من ضلال الغیّ. و قیل ما غوی ای ما خاب سعیه و ذلک انّ قریشا قالوا ضلّ محمد عن دین آبائه و غوی ثم تقوّل علی اللَّه و افتری.
فانزل اللَّه تعالی ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی یا محمد اگر مکّیان نسبت ضلالت و غوایت با تو میکنند تو دل بتنگ میاور، باک مدار تو آن بین که ما لوح مدح و ثناء تو بقلم لطف قدم مینویسیم، چون ایشان تخته هجر تو خوانند تو سوره مدح و ثنا ما آغاز کن: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ.
قوله: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی ای لم یأتکم بالقرآن من تلقاء نفسه و بهواه و مراده. و عن بمعنی الباء قد یتعاقبان کقوله: فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً ای عنه وَ ما نَحْنُ بِتارِکِی آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِکَ ای بقولک. در ضمن این آیت تشریف و تخصیص مصطفی است (ص) رب العزة رتبت قربت وی بلند نهاد و تشریف عظیم داد که خصم وی را بخودی خود جواب داد و برسول باز نگذاشت. آن گه که او را ضالّ گفتند، حق جل جلاله از بهر وی جواب داد که: ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی، نه چون دیگر پیغامبران که جواب خصم ایشان هم بایشان باز گذاشت، چنانک نوح، قوم او را گفتند إِنَّا لَنَراکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ نوح خود جواب ایشان را داد که لَیْسَ بِی ضَلالَةٌ و هود را گفتند إِنَّا لَنَراکَ فِی سَفاهَةٍ هود جواب داد که لَیْسَ بِی سَفاهَةٌ، همچنین داود پیغامبر را فرمان آمد که فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی یا داود نگر تا حکمی که میان خلق کنی بعدل و راستی کنی و بر پی هوا و مراد خود نروی. چون نوبت بمصطفی عربی (ص) رسید حق جل جلاله فرمود: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی او بر پی مراد و هوا خود نرود و آنچه گوید جز از وحی و پیغام ما نگوید.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی ای ما هذا القران الا وحی من اللَّه یوحی الیه.
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی الهاء راجعة الی الرسول و شدید القوی هو جبرئیل علیه السلام و کان قوّته انّه اقتلع مدائن لوط من سبع ارضین و رفعها الی السماء ثم قلّبها علی الماء الاسود. و من قوّته انه ابصر ابلیس و هو یکلّم عیسی علی بعض العقاب، فنفخه بجناحیه نفخة القاه فی اقصی جبل الهند، و کذلک صیحته بثمود. فاصبحوا جاثمین خاملین، و کذلک هبوطه من السماء علی الانبیاء و صعوده الیها فی اقلّ من الطرف.
ذُو مِرَّةٍ یعنی ذو منظر حسن، قیل ذو قوّة و شدّة و قیل شَدِیدُ الْقُوی اخبار عن قوّته فی امر اللَّه و ذو مرّة اخبار عن قوة جسمه. و المرّة القوة، تقول حبل ممرّ ای محکم الفتل و قیل هی فعلة من المرور و المعنی ذو مرور فی البحر فی صعوده و هبوطه و قیل شدید القوی ذو مرّة هو اللَّه عز و جل. هذا کقوله: هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ قوله: فَاسْتَوی یعنی جبرئیل و هو یعنی محمدا (ص) و المعنی استوی جبرئیل و محمد لیلة المعراج بالافق الاعلی و هو اقصی الدنیا عند مطلع الشمس و قال سعید بن المسیب الافق الاعلی قاع تحت العرش و قیل فَاسْتَوی یعنی جبرئیل و قوله: وَ هُوَ کنایة عن جبرئیل ایضا یعنی استوی علی صورته التی خلقه اللَّه علیها و هو اذ ذاک بالافق الاعلی و ذلک ان جبرئیل کان یأتی رسول اللَّه (ص) علی صورة رجل من الآدمیّین کما یأتی الانبیاء فانه اتی ابراهیم علیه السلام فی صورة الاضیاف و اتی داود علیه السلام فی صورة الخصم فسأله رسول اللَّه (ص) ان یریه نفسه علی صورته التی جبل علیها، فاراه نفسه مرّتین، مرّة فی الارض و مرّة فی السماء فاما فی الارض ففی الافق الاعلی و المراد بالاعلی جانب المشرق و ذلک ان محمدا (ص) کان بحراء فطلع له جبرئیل من المشرق فسدّ الافق الی المغرب فخرّ رسول اللَّه (ص) مغشّیا علیه فنزل جبرئیل فی صورة الآدمیّین فضمّه الی نفسه و جعل یمسح الغبار عن وجهه، یدلّ علیه قوله.
وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ.
و اما فی السماء فعند سدرة المنتهی فذلک قوله: وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی و لم یره احد من الانبیاء علی تلک الصورة الا محمد (ص).
فان قیل کیف یجوز ان یغیّر الملک صورة نفسه و هل یقدر غیر اللَّه تعالی تغییر صورة المخلوقین و قد علم ان جبرئیل علیه السلام اتی رسول اللَّه مرّة فی صور رجل و مرّة فی صورته التی ابتدأه اللَّه علیها. و انّ ابلیس اتی قریشا فی صورة شیخ من اهل نجد.
فالجواب عنه انّ تغییر الصور الذی هو تغییر الترکیب و التألیف لا یقدر علیه الّا اللَّه تعالی، فاما تغییر صفة جبرئیل ففعل اللَّه تعالی تبیینا للمصطفی (ص) و لیعلم انه امر من اللَّه تعالی اذا راه فی صور مختلفه فان ذلک لا یقدر علیه الا اللَّه تعالی و هو ان یراه مرّة قد سدّ الافق و اخری یجمعها مکان ضیّق. و اما ابلیس فکان ذلک منه تخییلا للناظرین و تمویها دون التحقیق کفعل السحرة بالعصیّ و الحبال. قال اللَّه تعالی فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعی و لم یقل سعت.
و قیل فاستوی و هو بالافق الاعلی من فعل اللَّه عز و جل کقوله اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ و الافق الاعلی فوق السماوات السبع یعنی العرش. و گفتهاند فاستوی صفت مصطفی است (ص) معنی آنست که راست بایستاد بنفس در مجاهدت و بدل در مشاهدت، بروح در مکاشفت، بسرّ در ملاطفت. راست بایستاد، از امر ما قدم بیرون ننهاد و بنهی ما قدم در ننهاد و بیفرمان ما دم نزد، راست بایستاد، مراد ما را، هر چه مراد وی بود زیر قدم آورد و مراد ما مراد او گشت و ما خود آن کردیم که مراد وی بود.
فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی.
راست بایستاد در دوستی که از دوست جز دوست نخواست، راست بایستاد در نفس موافقت قلب را، راست بایستاد قلب موافقت سرّ را، راست بایستاد سرّ موافقت حق را، راست رفت، براست و چپ نگاه نکرد تا بمنزل ثُمَّ دَنا رسید بر بساط فَتَدَلَّی قدم نهاد.
بقاب قوسین قرب بر رفته، بر متکاء عزت او ادنی تکیه زده، بمشاهدت رسیده، شراب چشیده، راز شنیده دوست دیده.
دردی که من از عشق تو کردم حاصل
دل داند و من دانم و من دانم و دل
هر که تحفه ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی برد، هدیه فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی
آرد. شعر:
و السرّ عندی فی بیت له غلق
لا یکتم السرّ الا کل ذی خطر
و السرّ عند الکرام الناس مکتوم
قد ضاع مفتاحه و الباب مختوم
قوله: ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی، هذا من المقلوب تأویله تدلّی فدنا، و التدلّی التنزّل، اخذ من الدلو. و صحّ
عن رسول اللَّه (ص) فی حدیث شریک بن عبد اللَّه بن ابی نمر عن انس بن مالک عن رسول اللَّه (ص) انه قال دنا الجبار رب العزة فتدلّی
و هو قول الحسن البصری: دنا ربنا فتدلی، و روی موقوفا علی انس بن مالک قال دنا الجبار رب العزة فتدلّی حتی کان منه قاب قوسین او ادنی. و هذا روایة ابی سلمة عن ابن عباس و قال الضحاک دنا محمد من ربه فتدلّی فاهوی للسجود فَکانَ منه قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی و قیل دنی محمد من ساق العرش فتدلّی، ای جاوز الحجب و السرادقات لا یقلّه مکان و هو قائم باذن اللَّه عز و جل کالمتعلق بالشیء لا یثبت فیه قدمه علی مکان و قیل دنوّ اللَّه من العبد علی نوعین احدهما: باجابة الدعوة و اعطاء المنیة و رفع المنزلة کقوله تعالی: فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ.
و الثانی: بمعنی القرب فی الحقیقة دون هذه المعانی کقوله: ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی کما قال انس و ابن عباس و کما
جاء فی الخبر الصحیح عن النبی (ص): یدنو المؤمن من ربه عز و جل... الحدیث.
قوله: فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ. هذا من کون الوقت. مجازه صار قاب قوسین ای قدر قوسین من قسی العرب المخاطبین بهذا الکلام و هذا اشارة الی تأکید القرب و اصله ان الحلیفین من العرب کانا اذا ارادا عقد الصفاء و العهد خرجا بقوسیهما فالصقا بینهما یریدان بذلک انّهما متظاهران یحامی کل واحد منهما عن صاحبه و قیل معناه فی القرب من الوتر الی الکبد. و قال عبد اللَّه بن مسعود و سعید بن جبیر قاب قوسین ای قدر ذراعین و سمّی الذراع قوسا لانه یذرع بها الاشیاء و یقاس بها کل شیء و هی لغة بعض اهل الحجاز و فی الخبر لقاب قوس احدکم من الجنة خیر من الدنیا و ما فیها.
و قوله: أَوْ أَدْنی هذا حکایة عن تخمین الناظر و حدسه یعنی لو انتم عاینتم القرب لحرزتموه قاب قوسین او قلتم فی انفسکم انه ادنی. قیل انما قال او ادنی لانه لم یردان یجعل لذلک حدا محصورا و سئل ابو العباس بن عطاء عن هذه الایة فقال کیف أصف لکم مقاما انقطع عنه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و لم یکن الا محمد و ربه.
قوله: فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی
ای اوحی اللَّه تعالی الی عبده محمد ما اوحی و تکلم معه بما تکلّم و امره بما امر سرّا بسرّ بلا واسطة و لا ترجمان و فیه یقول القائل شعر:
بین المحبین سرّ لیس یفشیه
قول و لا قلم للخلق تحکیه
سرّ یمازجه انس مقابله
نور تحیّر فی بحر من التیه
قال سعید بن جبیر اوحی الیه الم اجدک یتیما فآویتک الم اجدک ضالا فهدیتک الم اجدک عائلا فاغنیتک ا لم اشرح لک صدرک الم اضع عنک وزرک الم ارفع لک ذکرک و قیل اوحی الیه ان الجنة محرّمة علی الانبیاء حتی تدخلها و علی الامم حتی تدخلها امّتک.
و قال علی (ع) اوحی اللَّه الیه یا محمد لو لا انی احب معاتبة امتک لما حاسبتهم
و قال بعضهم انه مفسر فی الاخبار و نطقت به الروایات من احوال القیامة و غیرها و لهذا
قال (ص): لو تعلمون ما اعلم لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا.
و قیل ابهم ما اوحی تعظیما لشأن ذلک و تعبّدا للخلق بالایمان بکونه علی الجملة. و قیل اوحی جبرئیل الی رسول اللَّه (ص) ما اوحی الیه ربه.
قوله ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی، قرأ ابو جعفر ما کذّب بالتشدید ای ما کذّب قلب محمد ما رأی بعینه تلک اللیلة بل صدّقه و حقّقه و قرء الآخرون بالتخفیف ای ما کذب فؤاد محمد الذی رای بل صدقه یقال کذبه اذا قال له الکذب و قیل ما جحد الفؤاد و ما انکر ما رآه الرسول و قیل ما کذب فؤاده قبل ذلک ما رآه فی تلک اللّیلة ببصره لانه کان قد آمن بقدرة اللَّه سبحانه علی امثال ذلک و اضعافه ثم اختلفوا فی الذی رآه فقال قوم رای جبرئیل و هو قول ابن مسعود و عایشه و قال آخرون هو اللَّه عز و جل ثم اختلفوا فی الرؤیة فقال بعضهم رآه بقلبه دون عینه و هذا خلاف السنة. و المذهب الصحیح انه (ص) رای ربه عز و جل بعین رأسه و هو قول الحسن و انس و عکرمة، روی عن ابن عباس انه قال ان اللَّه اصطفی ابراهیم بالخلّة و اصطفی موسی بالکلام و اصطفی محمدا بالرؤیة و امّا عایشه فانّها انکرت ذلک عن نفسها و لم تقل سمعت رسول اللَّه (ص) یقول فیه مقالا کیف و قول عایشه نفی و قول ابن عباس اثبات و الحکم للمثبت لا للنافی لان النافی انّما نفاه لانه لم یسمع و المثبت لانه سمعه و علمه.
قوله: أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری قرأ حمزة و الکسائی و یعقوب أ فتمارونه بفتح التاء بلا الف، یعنی ا فتجحدونه و تدفعونه یقال مریت الرجل حقه اذا جحدته، و اصل المری من مریت الناقه اذا استخرجت لبنها بعلاج و قرأ الآخرون أ فتمارونه بالالف و ضم التاء علی معنی أ فتجادلونه علی ما یری، و ذلک انّهم جادلوه حین اسری به فقالوا صف لنا بیت المقدس و اخبرنا عن عیرنا فی الطریق و غیر ذلک مما جادلوه به و المعنی أ فتجادلونه جدالا ترومون به دفعه عما رآه و علمه، و المراء هو الجدال بالباطل و فی الحدیث: لا تماروا فی القرآن فانّ المراء فیه کفر.
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری الخلاف فیه کالخلاف فی الاول. قال ابن مسعود رأی جبرئیل علی صورته مرّتین: مرّة عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی و مرّة بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ یعنی باجیاد مکه و قد سدّ الافق و علیه تهاویل الدّرّ و الیاقوت و علی قول ابن عباس رأی ربّه نزلة اخری و ذلک انه کانت للنبی (ص) عرجات فی تلک اللیلة لمسئلة التخفیف فی اعداد الصلوات فتکون لکل عرجة نزلة فرأی ربه فی بعضها و تقدیره رآه نازلا نزلة اخری.
و فی بعض الروایات عن النبی (ص) قال کلّما رجعت الی ربی وجدته مکانه.
قوله: عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی السدرة شجرة النبق سمّیت سدرة المنتهی لانه ینتهی الیها علم الخلائق و اعمالهم لا یعلم احد ما ورائها الّا اللَّه و قیل ینتهی الیها مقامات الانبیاء، و الملائکة ینتهی الیها من فوقها و یصعد الیها من تحتها و لم یجاوزها احد الّا نبینا (ص). قال کعب الاحبار سِدْرَةِ الْمُنْتَهی عن یمین العرش الیها انتهی علم العلماء لا یعلم احد ما وراءها.
فی حدیث المعراج قال (ص) ثم صعد بی الی السماء السابعة فاذا ابراهیم فسلّمت علیه ثم رفعت الی سدرة المنتهی فاذا نبقها مثل قلال هجر احلی من العسل و الین من الزبد و اذا ورقها مثل آذان الفیلة.
و عن ابی هریرة قال لمّا اسری بالنبی (ص) انتهی الی السدرة فقیل له هذه السدرة ینتهی الیها کل احد خلا من امّتک علی سنّتک فاذا هی شجرة تخرج من اصلها انهار من ماء غیر آسن الی قوله: مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی و هی شجرة یسیر الراکب فی ظلها سبعین عاما لا تقطعها.
و عن اسماء بنت ابی بکر قالت سمعت النبی (ص) یذکر سدرة المنتهی قال یسیر الراکب فی ظل الفنن فیها مائة عام و یستظل فی الفنن منها مائة الف راکب، فیها فراش من ذهب کانّ ثمرها القلال و قال مقاتل هی شجرة تحمل الحلیّ و الحلل و الثمار من جمیع الالوان، لو انّ ورقة منها وضعت فی الارض لاضاءت لاهل الارض و هی طوبی التی ذکرها اللَّه سبحانه فی سورة الرعد.
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی قال ابن عباس جنة یاوی الیها جبرئیل و الملائکة و قال مقاتل و الکلبی یاوی الیها ارواح الشهداء، نظیره قوله: فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوی و قیل هی التی کان فیها آدم و قیل هی الجنة التی وعد المتقون و الماوی مصدر تقدیره جنة الرجوع. قیل سمیت جنة الماوی لان ارواح الشهداء تسرح فی الجنة و تعلق من اشجارها ثم تاوی الی قنادیل فیها تحت العرش.
إِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ ما یَغْشی قال ابن مسعود یغشاها فراش من ذهب و قیل جراد من ذهب و قال مقاتل تغشیها الملائکة امثال الغربان حین یقعن علی الشجر و فی الحدیث قال (ص) رایت علی کل ورقة منها ملکا قائما یسبّح اللَّه عز و جل.
و قال الحسن غشیها نور رب العزّة فاستنارت و قال ابن عباس یغشاها الرب سبحانه قیل اراد ابن عباس بذلک نور الرب سبحانه.
و فی بعض الحدیث ان النبی (ص) قال یغشیها رفرف من طیر خضر
و عن انس عن النبی (ص) قال انتهیت الی السدرة و انا اعرف انها سدرة اعرف ورقها و ثمرها و اذا نبقها مثل الجرار و اذا ورقها مثل آذان الفیلة فلمّا غشیها من امر اللَّه ما یغشیها تحوّلت یاقوتا و زمردا حتی ما یستطیع احد یصفها.
و فی الحدیث انه اعطی رسول اللَّه (ص) عندها ثلثا: الصلوات الخمس و خواتیم البقرة و غفر لمن تاب من امّته لا یشرک باللّه شیئا.
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی ای ما مال بصر محمد (ص) و لا عدل یمینا او شمالا و لا جاوز ما امر به و هذا وصف ادبه فی ذلک المقام اذ لم یلتفت جانبا.
لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری یعنی الآیات العظام و هی الجنة و النار و الانبیاء و الکوثر و رای جبرئیل فی صورته التی تکون فی السماء، له ستّمائة جناح و رای رفرفا اخضر من الجنّة قد سدّ الافق و رای امورا من امور الغیب کقوله: لِنُرِیَکَ مِنْ آیاتِنَا الْکُبْری و الکبری یجوز ان یکون المفعول و المعنی «لقد رای الکبری من آیات ربه» فیکون من للتبعیض و یجوز ان یکون صفة للآیات و محلها جر و المفعول محذوف و المعنی لقد رای آیات من آیات ربه الکبری، و یجوز ان یکون من زیادة و آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری مفعول و زیادة من فی الاثبات قلیل.
أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی سمّوا اوثانهم باسماء اللَّه فقالوا من اللَّه اللات و من العزیز العزّی. و اللات صنم کان بالطائف تعبده ثقیف. و العزّی سمرة کانت تعبدها غطفان قطعها خالد بن الولید بالفاس و هو یقول:
کفرانک لا سبحانک
انی رایت اللَّه قد اهانک.
فخرجت منها شیطانة فی صورة امراة عریانة ناشرة شعرها، داعیة ویلها، واضعة یدها علی راسها، فقتلها ثم رجع الی النبی (ص) و اخبره بذلک فقال تلک العزّی و لن تعبد ابدا، قرء ابن کثیر اللاتّ بتشدید التاء و قال هو رجل کان یلتّ السویق بالسّمن و الزیت للحاجّ فلما مات عکفوا علی قبره فعبدوه.
وَ مَناةَ حجر کان تعبده خزاعة و هذیل، یقولون انه الحجر الذی نقله الامیر محمود من سومناة. قرأ ابن کثیر مناءة بالمد و الهمزة اشتقاقا من. مناه یمنیه اذا قطعه، قیل کانوا یذبحون عندها القرابین و منه سمّی منا لانّ هناک تذبح النسائک و فی الایة تقدیم و تأخیر مجازها: ا فرأیتم اللات و العزی الأخری و مناة الثالثة، و تأویل الایة: ا فرأیتم هذه الاوثان و الاصنام التی تعبدونها هل تقدر هی ان تخلق ما خلق اللَّه بقدرته من الآیات الکبری، ثم قال للذین کانوا یعبدون الملائکة فیقولون هم بنات اللَّه، منکرا علیهم: أَ لَکُمُ الذَّکَرُ ترضونه لانفسکم وَ لَهُ الْأُنْثی و انتم تکرهونها و لا ترضونها لانفسکم.
تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزی ای قسمة عوجاء غیر معتدله ان یکون لکم الذکور و للَّه الاناث. قرء ابن کثیر ضئزی بالهمزة و هما لغتان، یقال ضاز یضیز ضیزا و ضاز یضوز ضوزا و ضأز یضأز ضأزا اذا ظلم و نقص و جار فی القضیة و تقدیر ضیزی من الکلام فعلی بضم الفاء لانها صفة و الصفات لا تکون الّا فعلی بضم الفاء کالحبلی و بشری و انثی او فعلی بفتح الفاء نحو غضبی و سکری و عطشی و لیس فی کلام العرب فعلی بکسر الفاء فی النعوت، انّما یکون فی الاسماء، مثل ذکری و شعری، غیر انهم کرهوا ضم الضاد و خافوا انقلاب الیاء واوا و هو من باب الیاء فکسروا الضاد لهذه العلة کما قالوا فی جمع ابیض بیض و اصله بیض کالاحمر و الحمر و الاصفر و الصّفر. فاما من قال ضاز یضوز، فالاسم منه ضوزی مثل شوری.
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ هذا دلیل علی قدم اسماء اللَّه عز و جل و انها اسماء له لم تزل و لیست من تسمیة الخلق ایاه بها. ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ ای من عذر و حجة لمن یعبدها إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ ای ما یتبعون فی ذلک الا الظن دون الیقین وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ ای و یتبعون ما یوافق اهواءهم فی عبادتهم الاصنام وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی ای البیان بالکتاب و الرسول انها لیست بآلهة و ان العبادة لا تصلح الا للواحد القهار.
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّی یظن الکافر انّ له ما یتمنی و یشتهی من شفاعة الاصنام کما ظنّوا و تمنّوا.
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولی خلقا و ملکا یعطی ما یشاء و یمنع ما یشاء لا ما تمنّی الانسان و اشتهی.
و قیل ام للانسان ما اشتهی من طول الحیاة و ان لا بعث و لا حشر.
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ یعنی باعطاء الثواب و الکرامة و الشفاعة وَ الْأُولی یعنی باعطاء المعرفة و التوفیق.
وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ ممن یعبدهم هؤلاء الکفار و یرجون شفاعتهم عند اللَّه، لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ فی الشفاعة لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی من اهل التوحید. قال ابن عباس یرید لا تشفع الملائکة الا لمن رضی اللَّه عنه و قوله: لِمَنْ یجوز للشافع و یجوز للمشفوع له.
إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثی ای بتسمیة الانثی حین قالوا ابهم بنات اللَّه.
وَ ما لَهُمْ بِهِ ای بما یقولون مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ و هو تقلید الآباء وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً و الحق بمعنی العلم ای لا یقوم الظن مقام العلم. و قیل الحق بمعنی العذاب ای ان ظنّهم لا یدفع عنهم من العذاب شیئا.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا هذا التولّی هو التکذیب و الصدّ عن الایمان و معنی الاعراض منسوخ بآیة السیف وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا یعنی ابا جهل و اصحابه. ثم صغّر رأیهم فقال ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ ای ذلک نهایة علمهم و قدر عقولهم ان آثروا الدنیا علی الآخرة. و قیل لم یبلغوا من العلم الا ظنّهم ان الملائکة بنات اللَّه و انّها تشفع لهم، فاعتمدوا ذلک و اعرضوا عن القران و الایمان، و قیل معناه علموا ما یحتاجون الیه فی معاشهم و نبذوا الآخرة من وراء ظهورهم.
إِنَّ رَبَّکَ یا محمد هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ دینه وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی لدینه، هذا متعلّق بقوله: فَأَعْرِضْ، و المعنی کلهم الیّ فانّی عالم بالفریقین اجازی محسنهم و مسیئهم.
وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ملکا و ملکا لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا، ای الذین اشرکوا علی شرکهم وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا ای الذین آمنوا بالحسنی ای بالجنّة یعنی له الملک و له الحکم، یتصرّف فی ملکه بحسب مشیّته، ثم وصفهم فقال الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ قیل کَبائِرَ الْإِثْمِ الشرک باللّه و الفواحش المعاصی کلّها. و قیل کَبائِرَ الْإِثْمِ ماله حدّ فی الدنیا و الفواحش الزنا خاصّة.
و سئل النبی (ص) عن اکبر الکبائر فقال ان تدعو للَّه ندّا و هو خلقک، و ان تقتل ولدک مخافة ان یاکل معک و ان تزانی حلیلة جارک
و قوله: إِلَّا اللَّمَمَ قال ابن عباس معناه الا ان یلمّ بالفاحشة مرّة ثم یتوب و لم یثبت علیها فانّ اللَّه یقبل توبته، الم تسمع
ان النبی (ص) کان یقول
ان تغفر اللهم تغفر جما
و ایّ عبد لک لا المّا
و قال عبد اللَّه بن عمرو بن العاص اللمم ما دون الشّرک. و قال ابو صالح سئلت عن قول اللَّه عز و جل إِلَّا اللَّمَمَ فقلت هو الرجل یلمّ بالذنب ثم لا یعاوده فذکرت ذلک لابن عباس، فقال اعانک علیها ملک کریم. و اصل اللمم و الالمام ما یعمله الانسان الحین بعد الحین و لا یکون له عادة و لا اقامة علیه. فعلی هذا، الاستثناء صحیح، و اللمم من الکبائر و الفواحش، و قال قوم هو استثناء منقطع مجازه لکن اللمم و لم یجعلوا اللمم من الکبائر و الفواحش، ثم اختلفوا فی معناه، فقال بعضهم هو ما سلف فی الجاهلیّة فلا یؤاخذهم اللَّه به و ذلک انّ المشرکین قالوا للمسلمین انّهم کانوا بالامس یعملون معنا، فانزل اللَّه هذه الایة، و قال بعضهم هو صغار الذنوب مثل النظرة و الغمزة و القبلة.
قال عبد اللَّه بن مسعود العینان تزنیان و زناهما النظر، و الشفتان تزنیان و زناهما التقبیل، و الیدان تزنیان و زناهما اللمس، و الرجلان تزنیان و زناهما المشی و یصدّق ذلک و یکذّبه الفرج فان واقع فذلک زنا و ان لم یواقع فهو لمم. و قال الکلبی اللمم علی وجهین: کلّ ذنب لم یذکر اللَّه علیه حدّا فی الدنیا و لا عذابا فی الآخرة فذلک الذی تکفّره الصلوات ما لم یبلغ الکبائر و الفواحش. و الوجه الآخر هو الذنب العظیم یلمّ به المسلم المرّة بعد المرّة فیتوب منه و قال الحسین بن الفضل اللمم النظرة من غیر تعمّد فهو مغفور فان اعاد النظرة فلیس بلمم و هو مذنب و قیل اللمم النکاح.
و قال محمد ابن الحنفیّة کلّ ما هممت به من خیر و شرّ فهو لمم و دلیله قوله (ص): ان للشیطان لمّة و للملک لمّة، فلمّة الشیطان الوسوسة و لمّة الملک الالهام.
قوله: إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ قال ابن عباس واسع المغفرة لمن فعل ذلک و تاب تمّ الکلام هاهنا، ثم قال هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ ابتداکم فیها یعنی آدم علیه السلام وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ جمع جنین سمّی جنینا لاجتنانه فی البطن، فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ قد علم اللَّه فی هذا الاحوال ما یکون منکم، فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ فلا تبرّئوها عن الآثام و لا تمدحوها بحسن اعمالکم.
قال الکلبی و مقاتل کان ناس یعملون اعمالا حسنة فزکّوا انفسهم و قالوا صلوتنا و صیامنا و حجّنا، فانزل اللَّه هذه الایة هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی و بمن لم یتّق منکم.
قال النبی (ص) اذا رایتم المدّاحین فاحثوا فی وجوههم التراب
و قیل کانت الیهود تقول اذا هلک لهم صبیّ هو صدّیق، فبلغ ذلک النبی (ص) فقال کذبت الیهود ما من نسمة یخلقه اللَّه فی بطن امّه الّا هو شقّی او سعید فانزل اللَّه هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ... الایة.
أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّی وَ أَعْطی قَلِیلًا وَ أَکْدی نزلت فی ابی جهل کان یستمع الی القرآن ثم یعرض عنه و کان یبخل، قال الشاعر فیه و فی اخیه الحارث شعرا:
لعمرک ما یغنی هشام غناهم
و ما یجمعان من مأین و من الف
یقولان نستغنی و و اللَّه ما الغنی
من المال الا ما یعفّ و ما یکف.
و قوله: أَکْدی ای قطع العطاء، و اصله من قول العرب اکدی الحافر ای بلغ الکدیة و هی حجر صلب لا یعمل فیه المعول فیترک الحفر، فصار مثلا لکلّ من منع خیره و یقال للبخیل مکدّ.
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَری هذه الرؤیة هی العلم، ای فهو یعلم، یجوز للاعمی ان یقول رایت فلانا فصیحا ای علمته و وجدته فصیحا و تاویل الایة هذا المعطی قلیلا المکدی عالم بالغیب فیعلم طول عمره فیبخل بماله..؟ و قیل نزلت فی الولید بن المغیرة کان قد اتّبع النبی (ص) فی دینه فعیره بعض المشرکین و قال له ا ترکت دین الاشیاخ و ضلّلتهم قال انّی خشیت عذاب اللَّه، فضمن الذی عاتبه ان هو اعطاه کذا من ماله و رجع الی شرکه ان یتحمّل عنه عذاب اللَّه فرجع الولید الی الشّرک و اعطی الذی عیّره بعض ذلک المال الذی ضمن و منعه تمامه، فانزل اللَّه أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّی ادبر عن الایمان و أَعْطی صاحبه قَلِیلًا ثم أَکْدی بخل بالباقی أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَری ما غاب عنه و یعلم ان صاحبه یتحمل عنه عذابه.؟ و قیل نزلت فی العاص بن وائل السّهمی لانه کان ربما یوافق النبی (ص) فی بعض الامور و کان یقول و اللَّه ما یامرنا محمد الا بمکارم الاخلاق فذلک قوله: أَعْطی قَلِیلًا وَ أَکْدی ای قطع و لم یؤمن به و قیل هو المنافق الذی یعین علی الجهاد قلیلا ثم یقطع ذلک أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَری ما صنعه حقا.
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ لم یخبر بِما فِی صُحُفِ مُوسی.
وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی ما ارسل به من تبلیغ رسالة اللَّه و هی قوله: أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری قال ابن عباس کانوا قبل ابراهیم یؤخذ الرجل بذنب غیره یقتل الأب بالابن و الاخ بالاخ و الزوج بامراته و السیّد بعبده حتی جاء ابراهیم فنهاهم عن ذلک و بلّغهم عن اللَّه أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری ای لا یؤخذ احد بذنب غیره.
و فی الخبر الصحیح عن رسول اللَّه (ص) قال نزلت علی ابراهیم عشر صحائف و علی موسی قبل التوراة عشر صحائف.
قوله: الَّذِی وَفَّی قرء مشدّدا و مخفّفا فاذا شدّدت فهو توفیة عدد الامور التی امر بها من ذبح الولد و الصبر علی النار و الاختنان و الهجرة و ترک اهله و ولده بواد غیر ذی ذرع و توفیة عمل یومه باربع رکعات اوّل النهار و هی صلاة الضحی.
عن ابی ذر عن النبی (ص) عن اللَّه تبارک و تعالی قال ابن آدم ارکع لی اربع رکعات من اول النهار اکفک آخره. و اذا خفّت فهو من الوفاء و هو قضاء ما عهد و نذر.
روی انّ ابراهیم کان قد عهد ان لا یسئل مخلوقا شیئا، فلمّا قذف فی النار و اتاه جبرئیل فقال أ لک حاجة فقال امّا الیک فلا فاثنی اللَّه سبحانه علیه بقیامه بما قال و وفائه بما عهد
فقال تعالی وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی و قیل وفّی سهام الاسلام و هو قوله: وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ.
قوله: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی یعنی و کان فی صحف موسی و ابراهیم ان لیس للانسان الاثواب ما عمل من خیر او شرّ و ما عمل غیره فلیس له و لا علیه. قال ابن عباس هذا منسوخ بقوله: «و الذین آمنوا و اتبعناهم ذریاتهم بایمان الحقنا بهم ذریاتهم».
فادخل الأبناء بصلاح الآباء الجنة. قال عکرمه کان ذلک لقوم ابراهیم و موسی فامّا هذه الامّة فلهم ما سعوا و ما سعی غیرهم، فمن یصدّق عنه او یصام له او یحجّ عنه لا حق به و ان لم یأمر. و فی الخبر انّ سعدا سأل رسول اللَّه (ص) هل لامّی ان تطوّعت عنها قال نعم و روی انّ امراة سالته فقالت انّ ابی مات و لم یحجّ، قال فحجّی عنه.
و قال (ص) اذا مات الانسان انقطع عمله الا من ثلث: صدقة جاریه او علم ینتفع به او و ولد صالح یدعو اللَّه.
و قال الربیع بن انس وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی یعنی الکافر فامّا المؤمن فله ما سعی و ما سعی له. و قیل لیس للکافر الا ما عمله فیثاب علیه فی الدنیا حتی لا یبقی له فی الآخرة خیر.
دعا عبد اللَّه بن طاهر والی خراسان، الحسین بن الفضل فقال اشکل علیّ ثلث آیات دعوتک لتکشفها لی، قال و ما هی ایها الامیر. قال قوله تعالی فی وصف ابن آدم: فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ و صحّ الخبر بانّ الندم توبة.
و قوله: کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ و صحّ فی الخبر بانّ القلم جفّ بما هو کائن الی یوم القیامة.
و قوله: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی فما بال الاضعاف.
فقال الحسین بن فضل یجوز ان لا یکون ندم قابیل توبة له و یکون ندم هذه الامّة توبة لان اللَّه تعالی خصّ هذه الامّة بخصائص لم یشرکهم فیها الامم.
و فیه قول آخر و هو ان ندم قابیل لم یکن علی قتل هابیل انّما کان علی حمله.
و اما قوله: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی یعنی من طریق العدل و مجاز الایة: لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی عدلا ولی ان اجزیه بواحد الفا فضلا.
و اما قوله: کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ فانه شؤن یعیدها لا شؤن یبدئها و مجاز الایة: سوق المقادیر الی المواقیت.
قال فقام عبد اللَّه بن طاهر و قبّل رأسه و سوّغ خراجه قیل و کان خراجه. خمسون الف درهم.
وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری فی دیوانه و میزانه یوم القیمة، هذا کقوله: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ.
ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفی یعنی الاکمل و الأتمّ بالحسن حسنا و بالسّیء سیّئا.
وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی ای منتهی الخلق و مصیرهم الیه و هو یجازیهم باعمالهم. و قیل منه ابتداء المنّة و الیه انتهاء الآمال. و قیل معناه اذا انتهی الکلام الی اللَّه فامسکوا و من تعاطی ذلک هلک.
و فی ذلک ما روی انس عن النبی (ص) قال اذا ذکر اللَّه فانتهوا.
و روی ابیّ بن کعب عن النبی (ص) فی قوله: وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی قال لا فکرة فی الرب.
و هذا مثل ما روی عن ابی هریرة مرفوعا تفکّروا فی الخلق و لا تتفکّروا فی الخالق فانه لا تحیط به الفکرة.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکی فهذا یدلّ علی انّ کلّ ما یعمله الانسان فبقضائه و خلقه حتی الضحک و البکاء. قال مجاهد و الکلبی اضحک اهل الجنة و ابکی اهل النار فی النار. و قال الضحاک اضحک الارض بالنبات و ابکی السماء بالمطر. و قیل معناه افرح و احزن. لان الفرح یجلب الضحک و الحزن یجلب البکاء.
روی عن عایشه قالت مرّ النبی (ص) علی قوم یضحکون، فقال لو تعلمون ما اعلم لبکیتم کثیرا و لضحکتم قلیلا، فنزل علیه جبرئیل فقال ان اللَّه عز و جل یقول وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکی فرجع الیهم فقال ما خطوت اربعین خطوة حتی اتانی جبرئیل فقال ائت هؤلاء فقل لهم ان اللَّه عز و جل یقول هو اضحک و ابکی.
و سئل طاهر المقدسیّ أ تضحک الملائکة فقال ما ضحک من دون العرش منذ خلقت جهنم و قیل لعمر هل کان اصحاب رسول اللَّه (ص) یضحکون، قال نعم و اللَّه و الایمان اثبت فی قلوبهم من الجبال الرواسی.
و عن سماک بن حرب قال قلت لجابر بن سمرة أ کنت تجالس النبی (ص) قال نعم و کان اصحابه یجلسون فیتناشدون الشعر و یذکرون اشیاء من امر الجاهلیة فیضحکون و یتبسّم معهم اذا ضحکوا یعنی النبی (ص). و قال ذو النون فی قوله: أَضْحَکَ وَ أَبْکی ای اضحک قلوب العارفین بشمس معرفته و ابکی قلوب العاصین بظلمة معصیته. و قال سهل اضحک المطیع بالرحمة و ابکی العاصی بالسخطة. و قیل اضحک المؤمن فی الآخرة و ابکاه فی الدنیا. و اضحک الکافر فی الدنیا و ابکاه فی الآخرة و قیل معناه خلق القوّتین اللتین منهما ینبعث الضحک و البکاء و الانسان لا یعلم ما تلک القوّة.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا ای امات فی الدنیا و احیی للبعث: و قیل امات فی الدنیا و احیی فی القبر امّا للراحة و امّا للاحساس بالعقوبة. و قیل امات الآباء و احیی الأبناء.
و قیل امات الکافر بالنکرة و احیی المؤمن بالمعرفة. و قیل خلق الموت و الحیاة.
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی الذکر زوج الانثی و الانثی زوج الذکر.
مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی ای تصبّ فی الرحم، و قیل یقدّر منها الولد، اذ لیس کل منیّ یصیر ولدا، یقال منیت الشیء اذا قدّرته و المنیّ الماء یقدّر منه الولد و سمّیت المنیّة لانها مقدّرة و اصلها ممنیّة.
وَ أَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْری الاحیاء بعد الموت. ای علیه تصدیق ما اخبر به من اعادتهم بعد الموت للجزاء ثوابا و عقابا. و النشاة نشأتان: نشاة فی الرحم و هی النشأة الاولی فی سورة الواقعة و هذه نشاة الآخرة و هی نشاة البعث کقوله: ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ. تقول انشاته نشأة و نشاءة کقوله: انبتته نباتا.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنی وَ أَقْنی اغنی الناس بالاموال و اقنی اعطی القنیة، و هی اصول الاموال و ما یدّخرونه بعد الکفایة. و قیل هو کلّ منتج او مغلّ من زرع او ضرع. و قال ابن عباس اغنی بالمال و اقنی، ای ارضی بما اعطی و قال الحسن اقنی ای اخدم و قال ابن زید اغنی ای اکثر، و اقنی ای اقلّ، و قرأ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ.
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْری الشعری کوکب خلف الجوزاء کانت خزاعة تعبده فی الجاهلیة فاعلم اللَّه عز و جل انه خالقها. و هما شعریان: الغمیصاء و العبور و المجرّة بینهما و اراد هاهنا الشعری العبور و هی اشدّهما ضیاء و خصّت بالذکر لانّ ابا کبشة احد اجداد رسول اللَّه (ص) من قبل امّه قال لا اری شمسا و لا قمرا و لا نجما یقطع السماء عرضا غیرها، فلیس شیء مثلها فعبدها، و عبدها خزاعة، فخالفوا قریشا فی عبادة الاوثان، و کانت قریش سمّی محمدا (ص) ابن ابی کبشة ای نزع الیه فی مخالفة دیننا کما خالف ابو کبشة.
وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولی. «ان» فی هذه الآیات کلها فی محلّ الجرّ بدلا من بِما فِی صُحُفِ مُوسی. قرء اهل المدینه و ابو عمرو عادا الولی بلام مشدّدة بعد الدال و العرب تفعل ذلک فتقول قم الان عنّا، ای قم الآن عنّا و صم الاثنین، ای صم الاثنین و عاد الاولی قوم هود اهلکهم اللَّه بالریح.
وَ ثَمُودَ یعنی قوم صالح، اهلکهم اللَّه بالصیحة فَما أَبْقی ای لم یترک منهم احدا.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ ای اهلک قوم نوح من قبل عاد و ثمود إِنَّهُمْ یعنی قوم نوح کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغی من عاد و ثمود لطول دعوة نوح ایاهم و عتوّهم علی اللَّه بالمعصیة و التکذیب، دعاهم نوح الف سنة الا خمسین عاما ف ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ.
وَ الْمُؤْتَفِکَةَ ای المنقلبة یعنی قری قوم لوط: صبوا ایم و داد و ما و عامورا و سدوم ائتفکت باهلها ای انقلبت أَهْوی ای اهویها جبرئیل، یعنی رفعها ثم قلّبها.
و قیل اهواها جعلها تهوی. و قیل قلّبها فی موضعها فهوت خسفا.
فَغَشَّاها ای البسها اللَّه ما غَشَّی یعنی الحجارة المنضودة المسوّمة، و ابهم لیکون اوقع فی القلوب.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکَ تَتَماری ای تشکّ و تجادل ایها الانسان بما اولاک من النعم او بما کفاک من النقم...؟ و قیل بایّ نعم ربک الدالة علی وحدانیته تشکّ...؟.
قیل اراد بهذا المخاطب الولید بن المغیرة من عند اهل التفسیر.
هذا نَذِیرٌ یعنی محمدا (ص) مِنَ النُّذُرِ الْأُولی ای رسول من الرسل.
و النذیر بمعنی المنذر ای ارسل الیکم بالانذار کما ارسل غیره من الانبیاء الی قومهم.
و قیل معناه هذا الذی انذرتکم به من وقایع الامم الخالیة العاصیة فی صحف ابراهیم و موسی.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ای قربت القیامة.
لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ کاشِفَةٌ ای دافعة، و قیل لا یکشف وقتها و لا یزیل غطاؤها احد دون اللَّه، کقوله: لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ. و الهاء فیه للمبالغة او علی تقدیر نفس کاشفة، و قیل هی مصدر کالطاغیة و الکاذبة. ثم قال لمشرکی العرب: أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ یعنی آمن هذا القرآن الذی یقرأ علیکم محمد تَعْجَبُونَ کقوله: أَ کانَ لِلنَّاسِ عَجَباً... الایة.
وَ تَضْحَکُونَ استهزاء وَ لا تَبْکُونَ ممّا فیه من الوعید.
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ لاهون غافلون. و قیل السمود لغة یمانیّة لکل لاعب او راقص فی شرب او لهو او نوح و قال عبد اللَّه بن الزبیر:
و فی الحدثان نسوة آل حرب
بمقدار سمدن له سمودا
فردّ شعورهن السود بیضا
و ردّ وجوههن البیض سودا
سمدن ای زفنّ و نحن و رفعن ایدیهن و المعنی انهم کانوا اذا سمعوا القرآن عارضوه بالغناء و اللهو لیشغلوا الناس عن استماعه. و عن ابی هریرة قال لمّا نزلت هذه الایة بکی اهل الصّفة حتی جری دموعهم علی خدودهم فلمّا سمع رسول اللَّه (ص) حنینهم بکی معهم فبکینا ببکائه، فقال (ص) لا یلج النار من بکی من خشیة اللَّه و لا یدخل الجنة مصرّ علی معصیة اللَّه و لو لم تذنبوا لجاء اللَّه بقوم یذنبون ثم یغفر لهم.
و روی ان النبی (ص) نزل علیه جبرئیل و عنده رجل یبکی فقال له من هذا، فقال فلان، فقال جبرئیل انّا نزن اعمال بنی آدم کلّها الا البکاء فان اللَّه عز و جل لیطفی بالدمعة بحورا من نیران جهنم.
و روی انّ النبی (ص) ما رؤی ضاحکا بعد نزول هذه الایة
و قال (ص) انّ هذا القرآن نزل بحزن فاذا قرأتموه فابکوا فان لم تبکوا فتباکوا.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا ای صلّوا للَّه و وحّدوه.
روی عکرمة عن ابن عباس قال قرأ رسول اللَّه (ص) سورة النجم فسجد فیها و سجد معه المسلمون و المشرکون و الجن و الانس.
و عن عبد اللَّه قال اول سورة انزلت فیها سجدة، النجم فسجد رسول اللَّه (ص) و سجد من خلفه الا رجلا رایته اخذ کفّا من تراب فسجد علیه فرأیته بعد ذلک قتل کافرا و هو امیّة بن خلف.
و عن زید بن ثابت قال قرأت علی النبی (ص) و النجم فلم یسجد فیها و هذا دلیل علی انّ سجود التلاوة غیر واجب و قال عمر بن الخطاب انّ اللَّه لم یکتبها علینا الا ان نشاء و هو قول الشافعی و احمد و ذهب قوم الی وجوب سجود التلاوة علی القارئ و المستمع جمیعا و هو قول سفیان الثوری و اصحاب الرأی.
برگردان به زبان ساده
این سورة هزار و چهارصد و پنج حرف است سیصد و هشت کلمه و شست و دو آیت، جمله بمکه فرود آمد مگر یک آیت: الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ این یک آیت بقول ابن عباس بمدینه فرود آمد. و درین سورة دو آیت منسوخ است یکی: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا معنی اعراض منسوخ است بآیت سیف.
هوش مصنوعی: این سوره شامل هزار و چهارصد و پنج حرف، سیصد و هشت کلمه و شصت و دو آیه است. همه آیات آن در مکه نازل شدهاند به جز یک آیه که به نقل از ابن عباس، آن نیز در مدینه نازل شده است. همچنین در این سوره دو آیه وجود دارد که منسوخ شدهاند، یکی از این آیات مربوط به موضوع اعراض از کسانی است که از یاد خدا روی برمیگردانند و مفهوم آن، به آیهای دیگر که به آیه سیف معروف است، منسوخ شده است.
دیگر آیت: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی منسوخ است بقوله تعالی: «و الذین آمنوا و اتبعناهم ذریاتهم بایمان الحقنا بهم ذریاتهم» و در فضیلت سورة روایت کنند از
هوش مصنوعی: دیگر آیت این است که هیچکس جز آنچه را که خود تلاش کرده، نصیبی نخواهد داشت. این آیه با کلام خداوند که میگوید: «و کسانی که ایمان آوردهاند و فرزندانشان هم در ایمان به آنها پیوستهاند، ما فرزندانشان را به آنها ملحق خواهیم کرد»؛ منسوخ شده است. همچنین در فضیلت سورهای نیز روایاتی نقل شده است.
ابیّ بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص) من قرء و النجم اذا هوی اعطی من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق بمحمد و جحد به.
هوش مصنوعی: ابیّ بن کعب روایت میکند که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: کسی که سوره "نجم" را بخواند، به ازای هر نفری که به محمد ایمان آورده یا او را انکار کرده، ده حسنه دریافت میکند.
و عن ابن مسعود قال هذا اوّل سورة اعلنها رسول اللَّه (ص) بمکه.
هوش مصنوعی: ابن مسعود گفت: این اولین سورهای است که رسول خدا (ص) در مکه اعلام کرد.
قوله: وَ النَّجْمِ إِذا هَوی مفسران را در معنی وَ النَّجْمِ قولهاست، بعضی گفتهاند اسم جنس است و مراد باین جمله ستارگان آسمان است. و هوی بمعنی سقط، قسم یاد میکند رب العالمین بجمله ستارگان آن گه که از هول قیامت و رستاخیز همه فرو ریزند، همانست که جایی دیگر گفت: وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ.
هوش مصنوعی: در اینجا، سخن از ستارگان آسمان است و اینکه وقتی به زمین سقوط میکنند، خداوند به آنها قسم یاد میکند. این سقوط به معنای از هم پاشیدن و ریزش ستارگان در روز قیامت و رستاخیز است. به نوعی میگوید که در آن روز خوفانگیز، ستارگان درهم میشکنند و پخش میشوند، مشابه چیزی که در آیهای دیگر نیز اشاره شده است.
و گفتهاند مراد باین ثریاست که عرب بنجم مطلق ثریا گویند. مصطفی (ص) فرموده
هوش مصنوعی: در اینجا به ستارهای به نام ثریا اشاره شده است که در زبان عربی به آن "ثریا" میگویند. همچنین از قول پیامبر (ص) نیز اشاره شده است.
اذا طلع النجم ارتفعت العاهات یعنی الثریا، و فی روایة ما طلع النجم قطّ و فی الارض من العاهة شیء الا رفع.
هوش مصنوعی: وقتی ستارهای طلوع میکند، نقصها و عیبها از بین میروند، یعنی به وضعیت بهتر و بهبود دست مییابند. در یک روایت آمده است که هیچچیزی در زمین وجود ندارد که از نقص و عیب رنج ببرد، مگر اینکه بهبود یابد.
و هویّها طلوعها و ارتفاعها. قسم یاد می کند بثریّا بآنگه که برآید و آفات و عاهات از زمین بردارد. و روی عکرمة عن ابن عباس انه الرجوم من النجوم یعنی ما یرمی به الشیاطین عند استراقهم السمع.
هوش مصنوعی: و هنگام طلوع و بلندی آن، سوگند میخورد که ستارگان برمیخیزند و آفات و بیماریها را از زمین میزدایند. همچنین عکرمۀ از ابن عباس نقل کرده که "رجوم" به معنای سنگهایی است که به شیاطین پرتاب میشود زمانی که سعی در گوشکردن به سخنان آسمانی دارند.
مجاهد گفت و کلبی و روایت از ابن عباس وَ النَّجْمِ إِذا هَوی یعنی و القرآن اذا نزل. قسم یاد میکند بقرآن که از آسمان فرو آمد نجم نجم در مدت بیست و سه سال. همانست که آنجا گفت فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ.
هوش مصنوعی: مجاهد و کلبی از ابن عباس نقل میکنند که در آیه «وَ النَّجْمِ إِذَا هَوی» به معنای «قسم به قرآنی که هنگامی که نازل شد» است. این قسم به قرآن اشاره دارد که طی بیست و سه سال به تدریج از آسمان نازل شده است. این مورد همان چیزی است که در آیه «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» بیان شده است.
جعفر بن محمد گفت (ع) و النجم یعنی محمدا (ص) إِذا هَوی ای نزل من السماء لیلة المعراج. سمّاه نجما کما سمّاه سراجا فی قوله: وَ سِراجاً مُنِیراً. و قیل النجم النبات إِذا هَوی ای سقط علی الارض، فان النجم لیس له ساق کقوله: وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ. و یحتمل من التأویل المصلّی اذا سجد و الغازی اذا قتل شهیدا و العالم اذا مات، فانّ هؤلاء نجوم الارض و الاخبار ناطقه بها.
هوش مصنوعی: جعفر بن محمد (ع) درباره کلمه "النجم" میگوید که به معنای محمد (ص) است و وقتی که به «نَزول از آسمان» در شب معراج اشاره میشود، از این کلمه استفاده شده است. او همچنین میافزاید که خداوند او را به عنوان "نجمی" نامیده است و به همین دلیل که در قرآن نیز به عنوان "سراجا منیرا" معرفی شده است. در ادامه ذکر میکند که "نجم" همچنین به گیاهانی اشاره دارد که به زمین میافتند، زیرا "نجم" ساقهای ندارد، مشابه آیهای که میگوید "و النجم و الشجر یسجدان". او احتمال میدهد که این عبارت میتواند به معنای شخصی باشد که در حال سجده نماز است، رزمندهای که در میدان جنگ شهید میشود و دانشی که فوت میکند، زیرا این افراد به نوعی به عنوان "نجوم زمین" شناخته میشوند و اخبار به این معنا اشاره دارند.
گفتهاند آن روز که این آیت فرو آمد و رسول خدا بر قریش آشکارا کرد، عتبة بن ابی لهب گفت کفرت برب النجم اذا هوی و دختر رسول را که زن وی بود طلاق داد، رسول خدای دعا کرد گفت اللهم سلّط علیه کلبا من کلابک.
هوش مصنوعی: روزی که این آیه نازل شد و پیامبر خدا آن را به قریش اعلام کرد، عتبه بن ابی لهب، به این دلیل که دختر پیامبر همسر او بود، او را طلاق داد و گفت: "تو کافر هستی." پیامبر خدا در آن هنگام دعا کرد و گفت: "خداوند، یک سگ از سگهای خود را بر او مسلط کن."
بعد از آن این عتبة بتجارت شام رفت با پدر خویش بو لهب، در منزلی از منازل راه فرو آمدند و آنجا دیری بود، راهبی از دیر فرو آمد و گفت هذا ارض مسبعة، درین زمین سباع فراوان بود، نگر تا خویشتن را از شیر نگه دارید. بو لهب گفت فرا اصحاب خویش این پسر مرا نگه دارید که میترسم که دعاء محمد در وی رسد. ایشان همه گرد وی درآمدند و او را در میان گرفتند و پاس وی میداشتند. در میانه شب، رب العالمین خواب بر ایشان اوکند و شیر بایشان درگذشت و لطمه بر وی زد و او را هلاک کرد. قوله: وَ النَّجْمِ إِذا هَوی اصحاب معانی گفتند قسم در قرآن بر دو وجه است، یکی: قسم بذات و صفات خالق جل جلاله و قسم حقیقی آنست، که ذات و صفات وی را استحقاق آنست، چنان که فرمود فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ قُلْ إِی وَ رَبِّی. این قسم است بذات او جل جلاله. و قسم بصفات آنست که فرمود ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ و کذلک قوله: فَبِعِزَّتِکَ، و همچنین حروف تهجّی در اوائل سور، هر حرفی اشارتی است بصفتی از صفات حق جلّ جلاله و قسم بآن یاد کرده.
هوش مصنوعی: بعد از آن، عُتبه به همراه پدرش، ابو لهب، به سفر تجاری به شام رفتند. در یکی از شبها در مسیر متوقف شدند و در آنجا راهبی از دیر به آنها نزدیک شد و گفت: "این سرزمین خطرناک است، چون در اینجا شیرهای زیادی وجود دارد، مراقب باشید." ابو لهب به همراهانش گفت که از این پسر (محمد) مراقبت کنند، زیرا نگران بود که دعاهای او به او آسیب برساند. همه به دور او حلقه زدند و از او محافظت کردند. اما در نیمههای شب، خداوند خواب را بر آنها فرستاد و شیر از میان آنها عبور کرد و او را شکار کرد و به او آسیب زد و او را کشت.
در زمینه قسم، برخی از معانی بیان شدهاند. قسم به ذات و صفات خداوند، که در قرآن به وضوح آمده است. یکی از این قسمها، قسم به ذات الهی است که استحقاق آن وجود دارد، همانطور که در آیات قرآن آمده است. قسم به صفات خداوند نیز در آیات مختلفی ذکر شده است. این تقسیمبندی و تشریح در قرآن نشاندهنده عظمت و صفات خالق متعال است.
وجه دوم: قسم است بمخلوقات و آن بر چهار ضرب است، یکی: اظهار قدرت را چنانک فرمود وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً هذا و امثاله نبّه العباد علی معرفة القدرة فیها. دیگر: قسم است برستاخیز اظهار هیبت را کقوله: لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ، اقسم بها لیعلم هیبته فیها. سدیگر: قسم یاد میکند اظهار نعمت را تا بندگان نعمت اللَّه را بر خود بشناسند و شکر آن بگزارند، کقوله: وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ. چهارم: قسم است ببعضی مخلوقات بیان تشریف را تا خلق شرف و عزّ آن چیز بدانند که قسم بوی یاد کرده، کقوله: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ یعنی مکه و کذلک قوله: وَ طُورِ سِینِینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ و من ذلک قوله للمصطفی (ص) لعمرک. و هذا علی عادة العرب فانها تقسم بکل ما تستعظمه و ترید اظهار تعظیمه، و قیل کلّ موضع اقسم فیه بمخلوق فالرب مضمر فیه کقوله: وَ النَّجْمِ یعنی برب النجم و رب الذاریات و اشباه ذلک.
هوش مصنوعی: بخش دوم: قسم خوردن به مخلوقات به چهار صورت است. اول: ابراز قدرت، مانند آیههای «والذاریات ذَروا» و «المُرسَلات عُرْفاً» و «النازعات غَرْقاً»، که اینگونه آیات مردم را به شناخت قدرت خداوند راهنمایی میکند. دوم: قسم به روز قیامت برای نشان دادن هیبت و عظمت آن روز، مانند «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ» که هدف آن آگاهی از هیبت قیامت است. سوم: قسم به نعمتها تا بندگان نعمتهای خداوند را بشناسند و بابت آن شکرگزاری کنند، مانند «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ». چهارم: قسم به برخی مخلوقات برای بیان مقام و شرافت آنها، تا مردم مورد قسم را گرامی بشمرند، مانند «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ» که اشاره به مکه دارد و نیز «وَ طُورِ سِینِینَ» و «هذا الْبَلَدِ الْأَمِینِ». همچنین در آیات قرآن، خداوند به رسولش (ص) میفرماید «لعمرک» که نشاندهنده عظمت اوست. این شیوهای معمول در بین عربها است که به هر چیزی که برایشان بزرگ و محترم است قسم میخورند. گفته شده که هرگاه در جایی به مخلوقی قسم خورده شود، در حقیقت، خداوند در پس آن قرار دارد، مانند «وَ النَّجْمِ» که به پروردگار ستاره اشاره دارد و همینطور دیگر موارد.
ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی ای ما ضلّ عن التوحید قط و ما زاغ عن المعرفة باللّه سبحانه و عن الرشد قطّ. و قیل ما نکب عن الحق و الصدق و الامانة قطّ و هذا دلیل علی انّ قوله: وَ وَجَدَکَ ضَالًّا لیس من ضلال الغیّ. و قیل ما غوی ای ما خاب سعیه و ذلک انّ قریشا قالوا ضلّ محمد عن دین آبائه و غوی ثم تقوّل علی اللَّه و افتری.
هوش مصنوعی: دوست شما هرگز گمراه نشده و از توحید و شناخت خداوند متعال منحرف نشده است. همچنین گفته شده که او هرگز از حق، صداقت و امانت خارج نشده و این نشان میدهد که عبارت "و وجدک ضالاً" به معنای گمراهی واقعی نیست. برخی گفتهاند که او گمراه نشده و به نتیجهای نرسیده است، زیرا قریش ادعا کردند که محمد از دین پدرانش منحرف شده و به خدا دروغ بسته است.
فانزل اللَّه تعالی ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی یا محمد اگر مکّیان نسبت ضلالت و غوایت با تو میکنند تو دل بتنگ میاور، باک مدار تو آن بین که ما لوح مدح و ثناء تو بقلم لطف قدم مینویسیم، چون ایشان تخته هجر تو خوانند تو سوره مدح و ثنا ما آغاز کن: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ.
هوش مصنوعی: خداوند متعال میفرماید، ای محمد، دوست تو نه گمراه است و نه راه به کجایی برده است. اگر مردم مکه به تو نسبت بیراهی و گمراهی میدهند، ناراحت نشو. تو نیک بدان که ما در لوحی، مدح و ستایش تو را با قلم لطف و رحمت خود مینویسیم. وقتی آنها تو را قرار میدهند که به دوری از خودشان رفتهای، تو ما ما را به ستایش خداوند بپرداز و بگو: "خداوند را تسبیح بگو و او را ستایش کن."
قوله: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی ای لم یأتکم بالقرآن من تلقاء نفسه و بهواه و مراده. و عن بمعنی الباء قد یتعاقبان کقوله: فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً ای عنه وَ ما نَحْنُ بِتارِکِی آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِکَ ای بقولک. در ضمن این آیت تشریف و تخصیص مصطفی است (ص) رب العزة رتبت قربت وی بلند نهاد و تشریف عظیم داد که خصم وی را بخودی خود جواب داد و برسول باز نگذاشت. آن گه که او را ضالّ گفتند، حق جل جلاله از بهر وی جواب داد که: ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی، نه چون دیگر پیغامبران که جواب خصم ایشان هم بایشان باز گذاشت، چنانک نوح، قوم او را گفتند إِنَّا لَنَراکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ نوح خود جواب ایشان را داد که لَیْسَ بِی ضَلالَةٌ و هود را گفتند إِنَّا لَنَراکَ فِی سَفاهَةٍ هود جواب داد که لَیْسَ بِی سَفاهَةٌ، همچنین داود پیغامبر را فرمان آمد که فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی یا داود نگر تا حکمی که میان خلق کنی بعدل و راستی کنی و بر پی هوا و مراد خود نروی. چون نوبت بمصطفی عربی (ص) رسید حق جل جلاله فرمود: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی او بر پی مراد و هوا خود نرود و آنچه گوید جز از وحی و پیغام ما نگوید.
هوش مصنوعی: این آیه اشاره میکند که پیامبر (ص) به خواستهها و تمایلات شخصی خود صحبت نمیکند و قرآن را از روی دلخواه خود نمیآورد. حق تعالی برای او مقام خاصی قائل است و به او عزت و احترام زیادی داده است. زمانی که دشمنان او را به گمراهی متهم کردند، خداوند به سرعت و بدون هیچ تأخیری پاسخ آنها را داد و فرمود که پیامبر شما گمراه نیست. این در حالی است که سایر پیامبران زمانی که با مخالفت روبرو میشدند، خودشان باید پاسخ میدادند. خداوند به آنها فرمود تا عدالت و صداقت را رعایت کنند و به دنبال خواستههای خود نروند. اما درباره پیامبر اسلام (ص) اینگونه نیست و او تنها به وحی و پیامهای الهی پاسخ میدهد.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی ای ما هذا القران الا وحی من اللَّه یوحی الیه.
هوش مصنوعی: این قرآن چیزی جز وحی الهی نیست که به او نازل میشود.
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی الهاء راجعة الی الرسول و شدید القوی هو جبرئیل علیه السلام و کان قوّته انّه اقتلع مدائن لوط من سبع ارضین و رفعها الی السماء ثم قلّبها علی الماء الاسود. و من قوّته انه ابصر ابلیس و هو یکلّم عیسی علی بعض العقاب، فنفخه بجناحیه نفخة القاه فی اقصی جبل الهند، و کذلک صیحته بثمود. فاصبحوا جاثمین خاملین، و کذلک هبوطه من السماء علی الانبیاء و صعوده الیها فی اقلّ من الطرف.
هوش مصنوعی: جبرئیل، فرشتهای بسیار قوی، به پیامبر علم و دانش بخشید. تواناییهای او به حدی است که قادر بود شهرهای قوم لوط را از عمق زمین بیرون بیاورد و به آسمان ببرد و سپس آنها را بر روی آب سیاه برگرداند. همچنین او توانست ابلیس را در حال صحبت با عیسی بر روی یک بلندی ببیند و با دمیدن از بالهایش، او را به بالای یک کوه در هند پرتاب کند. قدرت او همچنین در از پا در آوردن قوم ثمود با یک صدا نمایان شد، به طوری که آنها زمینگیر و بیحرکت شدند. جبرئیل به سرعت میتواند به آسمان بالا برود و به پیامبران نازل شود.
ذُو مِرَّةٍ یعنی ذو منظر حسن، قیل ذو قوّة و شدّة و قیل شَدِیدُ الْقُوی اخبار عن قوّته فی امر اللَّه و ذو مرّة اخبار عن قوة جسمه. و المرّة القوة، تقول حبل ممرّ ای محکم الفتل و قیل هی فعلة من المرور و المعنی ذو مرور فی البحر فی صعوده و هبوطه و قیل شدید القوی ذو مرّة هو اللَّه عز و جل. هذا کقوله: هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ قوله: فَاسْتَوی یعنی جبرئیل و هو یعنی محمدا (ص) و المعنی استوی جبرئیل و محمد لیلة المعراج بالافق الاعلی و هو اقصی الدنیا عند مطلع الشمس و قال سعید بن المسیب الافق الاعلی قاع تحت العرش و قیل فَاسْتَوی یعنی جبرئیل و قوله: وَ هُوَ کنایة عن جبرئیل ایضا یعنی استوی علی صورته التی خلقه اللَّه علیها و هو اذ ذاک بالافق الاعلی و ذلک ان جبرئیل کان یأتی رسول اللَّه (ص) علی صورة رجل من الآدمیّین کما یأتی الانبیاء فانه اتی ابراهیم علیه السلام فی صورة الاضیاف و اتی داود علیه السلام فی صورة الخصم فسأله رسول اللَّه (ص) ان یریه نفسه علی صورته التی جبل علیها، فاراه نفسه مرّتین، مرّة فی الارض و مرّة فی السماء فاما فی الارض ففی الافق الاعلی و المراد بالاعلی جانب المشرق و ذلک ان محمدا (ص) کان بحراء فطلع له جبرئیل من المشرق فسدّ الافق الی المغرب فخرّ رسول اللَّه (ص) مغشّیا علیه فنزل جبرئیل فی صورة الآدمیّین فضمّه الی نفسه و جعل یمسح الغبار عن وجهه، یدلّ علیه قوله.
هوش مصنوعی: ذو مرّه به معنای کسی است که ظاهری زیبا و قوی دارد. برخی گفتهاند که این واژه به معنای قدرت و شدت است و برخی دیگر آن را معنایی دربارهی قدرت جسمانی میدانند. مرّه به معنای قوت است و میتوان گفت که به نوعی به قدرت و استحکام اشاره دارد. همچنین، این واژه میتواند به کسی اشاره کند که در شرایط سخت توانایی عبور از موانع را دارد. در جایی دیگر آمده که خداوند به این ویژگیها توصیف شده است. به علاوه، واژه "استوی" به جبرئیل و پیامبر (ص) اشاره دارد و نشاندهندهی نشستن یا قرار گرفتن آنها در موقعیتی خاص است. در ليلة المعراج، جبرئیل و محمد (ص) در افق بالا مستقر شدند که اشاره به نقطهای از دنیا دارد. سعید بن مسیب نیز افق بالایی را جایی نزدیک به عرش میداند. به طور کلی، جبرئیل به شکل انسانی به پیامبر میآمد و از این طریق با او ارتباط برقرار میکرد. وقتی پیامبر درخواست کرد که جبرئیل خود را در شکل واقعیاش نشان دهد، او را دو بار در آسمان و زمین نشان داد. در زمین، در افق بالا و در حال حاضر در سمت مشرق، جبرئیل به محمد (ص) نزدیک شد و او را در آغوش گرفتی و گرد و غبار صورتش را پاک کرد.
وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ.
هوش مصنوعی: او را در افق واضح و روشن دید.
و اما فی السماء فعند سدرة المنتهی فذلک قوله: وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی و لم یره احد من الانبیاء علی تلک الصورة الا محمد (ص).
هوش مصنوعی: در آسمان، نزد درخت سدرهالمُنتهی، حضرت محمد (ص) مشاهدهای داشت. این دیدار منحصر به او بود و هیچیک از پیامبران دیگر این تصویر را ندیدند.
فان قیل کیف یجوز ان یغیّر الملک صورة نفسه و هل یقدر غیر اللَّه تعالی تغییر صورة المخلوقین و قد علم ان جبرئیل علیه السلام اتی رسول اللَّه مرّة فی صور رجل و مرّة فی صورته التی ابتدأه اللَّه علیها. و انّ ابلیس اتی قریشا فی صورة شیخ من اهل نجد.
هوش مصنوعی: سوال این است که چگونه ممکن است که خداوند صورت خودش را تغییر دهد و آیا غیر از خداوند توانایی تغییر شکل موجودات وجود دارد؟ همچنین، معلوم است که جبرئیل (علیهالسلام) یک بار به پیامبر خدا در صورت یک مرد و بار دیگر در صورت اولیهای که خداوند او را با آن خلق کرده بود، آمده است. همچنین، إبلیس به قریش در قالب یک پیرمرد از اهل نجد ظاهر شد.
فالجواب عنه انّ تغییر الصور الذی هو تغییر الترکیب و التألیف لا یقدر علیه الّا اللَّه تعالی، فاما تغییر صفة جبرئیل ففعل اللَّه تعالی تبیینا للمصطفی (ص) و لیعلم انه امر من اللَّه تعالی اذا راه فی صور مختلفه فان ذلک لا یقدر علیه الا اللَّه تعالی و هو ان یراه مرّة قد سدّ الافق و اخری یجمعها مکان ضیّق. و اما ابلیس فکان ذلک منه تخییلا للناظرین و تمویها دون التحقیق کفعل السحرة بالعصیّ و الحبال. قال اللَّه تعالی فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعی و لم یقل سعت.
هوش مصنوعی: تغییر در شکلها و ترکیبها تنها در توان خداوند متعال است. اما تغییر در صفت جبرئیل، اقدامی است از سوی خداوند برای روشن کردن موضوع برای پیامبر (ص)، تا او بداند که این تغییرات به امر خداوند انجام میشود. مثلاً جبرئیل میتواند یکبار به شکلی ظاهر شود که تمام آسمان را بپوشاند و بار دیگر در فضایی محدود خود را نشان دهد. اما ابلیس به شیوهای دیگر عمل میکند که بیشتر شبیه به فریب دادن ناظرین است، مانند سحرگران که با استفاده از چوبها و طنابها، تظاهر میکنند که آنها در حال حرکت هستند، در حالی که در واقع این فقط یک فریب است. خداوند میفرماید که وقتی سحرگران چوبها و طنابهای خود را میاندازند، به نحوی به نظر میرسد که آنها در حال حرکت هستند، اما در واقع چنین نیست.
و قیل فاستوی و هو بالافق الاعلی من فعل اللَّه عز و جل کقوله اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ و الافق الاعلی فوق السماوات السبع یعنی العرش. و گفتهاند فاستوی صفت مصطفی است (ص) معنی آنست که راست بایستاد بنفس در مجاهدت و بدل در مشاهدت، بروح در مکاشفت، بسرّ در ملاطفت. راست بایستاد، از امر ما قدم بیرون ننهاد و بنهی ما قدم در ننهاد و بیفرمان ما دم نزد، راست بایستاد، مراد ما را، هر چه مراد وی بود زیر قدم آورد و مراد ما مراد او گشت و ما خود آن کردیم که مراد وی بود.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف حالتی خاص از قرار گرفتن و استواری میپردازد که به عمل خداوند مرتبط است. اشاره دارد که این حالت در بالای آسمانها، یعنی بر عرش، قرار دارد. همچنین بیان میشود که این استواری به پیشوای اسلامی نیز نسبت داده میشود و به معنای ایستادن در مسیر مجاهدت و مشاهده حقیقت است. در اینجا صحبت از تعهد راستین و پیروی از دستورات الهی به میان میآید و گفته میشود که این عمل به گونهای بوده که اراده الهی و اراده شخصیت مورد نظر به هم تنیده شده و هر دو به یک نتیجه مشترک دست یافتهاند.
فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی.
هوش مصنوعی: ما به زودی تو را به سوی قبلهای هدایت خواهیم کرد که از آن خشنود خواهی شد و قطعاً پروردگارت به تو عطایی خواهد کرد که تو را راضی خواهد کرد.
راست بایستاد در دوستی که از دوست جز دوست نخواست، راست بایستاد در نفس موافقت قلب را، راست بایستاد قلب موافقت سرّ را، راست بایستاد سرّ موافقت حق را، راست رفت، براست و چپ نگاه نکرد تا بمنزل ثُمَّ دَنا رسید بر بساط فَتَدَلَّی قدم نهاد.
هوش مصنوعی: او در دوستی و ارتباط با دوستانش به حقیقت ایستاده و هیچ چیزی جز دوستی و محبت را نخواسته است. در درونش نگاه قلبی به توافق دارد، قلبش نیز به سِرّ و رازی که درونی دارد واقف است و همینطور رازهایش به حقیقت وجود پیوند خورده است. او با جدیت و ارادهای راستین پیش میرود و هیچ میلی به چپ و راست ندارد تا به منزلگاهی برسد که در آن به آرامش و راحتی مینشیند و قدمی به سوی آن برمیدارد.
بقاب قوسین قرب بر رفته، بر متکاء عزت او ادنی تکیه زده، بمشاهدت رسیده، شراب چشیده، راز شنیده دوست دیده.
هوش مصنوعی: در حالت خاصی قرار گرفته، بر بالشتی از افتخار تکیه زده، به تماشای جمال معشوق پرداخته، شراب نوشیده و رازهای دوست را شنیده است.
دردی که من از عشق تو کردم حاصل
دل داند و من دانم و من دانم و دل
هوش مصنوعی: دردی که من به خاطر عشق تو کشیدم، فقط دل من و خودم از آن باخبرند.
هر که تحفه ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی برد، هدیه فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی
هوش مصنوعی: هر کسی که به هدیه ما نگاه کند و از مسیر حق منحرف نشود، ما به او الهام میکنیم آنچه را که باید بداند.
و السرّ عندی فی بیت له غلق
هوش مصنوعی: و راز در دستان من است، در خانهای که در آن قفل وجود دارد.
لا یکتم السرّ الا کل ذی خطر
هوش مصنوعی: هیچ رازی را نمینگهدارند مگر برای افرادی که اهمیت خاصی دارند.
و السرّ عند الکرام الناس مکتوم
هوش مصنوعی: و راز در دل افراد محترم و بزرگ نهفته است.
قد ضاع مفتاحه و الباب مختوم
هوش مصنوعی: کلیدش گم شده و درب قفل شده است.
قوله: ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی، هذا من المقلوب تأویله تدلّی فدنا، و التدلّی التنزّل، اخذ من الدلو. و صحّ
هوش مصنوعی: سپس نزدیک شد و به پایین آمد، این جمله به معنای معکوس آن است که میتوان گفت: به پایین آمد و نزدیک شد. "تدلی" به معنای نزول و پایین آمدن است که از واژه "دلو" گرفته شده است. این تعبیر صحیح است.
عن رسول اللَّه (ص) فی حدیث شریک بن عبد اللَّه بن ابی نمر عن انس بن مالک عن رسول اللَّه (ص) انه قال دنا الجبار رب العزة فتدلّی
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) در سخنی که توسط شریک بن عبد اللَّه بن ابی نمر از انس بن مالک نقل شده، فرمود: "خداوند بزرگ و با اقتدار نزدیک شد و ..."
و هو قول الحسن البصری: دنا ربنا فتدلی، و روی موقوفا علی انس بن مالک قال دنا الجبار رب العزة فتدلّی حتی کان منه قاب قوسین او ادنی. و هذا روایة ابی سلمة عن ابن عباس و قال الضحاک دنا محمد من ربه فتدلّی فاهوی للسجود فَکانَ منه قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی و قیل دنی محمد من ساق العرش فتدلّی، ای جاوز الحجب و السرادقات لا یقلّه مکان و هو قائم باذن اللَّه عز و جل کالمتعلق بالشیء لا یثبت فیه قدمه علی مکان و قیل دنوّ اللَّه من العبد علی نوعین احدهما: باجابة الدعوة و اعطاء المنیة و رفع المنزلة کقوله تعالی: فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ.
هوش مصنوعی: حسن بصری میگوید که خداوند نزدیک شد و خود را آشکار کرد. در یک روایت که از انس بن مالک نقل شده، آمده است که خداوند عزیز و جبار نزدیک شد و به اندازهای نزدیک شد که فاصلهاش مانند دو کمان یا حتی کمتر بود. ابوسلمه از ابن عباس نقل میکند که پیامبر (ص) نیز به پروردگارش نزدیک شد و برای سجده خم شد و فاصلهاش به اندازهی دو کمان یا حتی کمتر بود. بعضی میگویند که پیامبر به ساق عرش نزدیک شد و خود را آشکار کرد و موانع و حجابها را پشت سر گذاشت. هرچند مکان خاصی او را محدود نمیکند و او به اذن خداوند با چیزی درآمیخته است که نمیتواند در آن ثابت قدم بماند. همچنین گفته شده است که نزدیکی خداوند به بندگان به دو نوع است: یکی با پاسخ به دعا و برآورده کردن نیازها و دیگری ارتقای مقام. مانند آیهای که میفرماید: "من نزدیک هستم و دعاکننده را وقتی دعا کند پاسخ میدهم."
و الثانی: بمعنی القرب فی الحقیقة دون هذه المعانی کقوله: ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی کما قال انس و ابن عباس و کما
هوش مصنوعی: دومین معنا، نزدیک شدن در حقیقت است، نه صرفاً در این معانی. مانند فرمایش انس و ابن عباس که میگویند: "سپس نزدیک شد و به شدت پایین آمد."
جاء فی الخبر الصحیح عن النبی (ص): یدنو المؤمن من ربه عز و جل... الحدیث.
هوش مصنوعی: در روایت صحیحی از پیامبر (ص) آمده است که مومن به جانب پروردگارش نزدیک میشود... ادامه حدیث.
قوله: فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ. هذا من کون الوقت. مجازه صار قاب قوسین ای قدر قوسین من قسی العرب المخاطبین بهذا الکلام و هذا اشارة الی تأکید القرب و اصله ان الحلیفین من العرب کانا اذا ارادا عقد الصفاء و العهد خرجا بقوسیهما فالصقا بینهما یریدان بذلک انّهما متظاهران یحامی کل واحد منهما عن صاحبه و قیل معناه فی القرب من الوتر الی الکبد. و قال عبد اللَّه بن مسعود و سعید بن جبیر قاب قوسین ای قدر ذراعین و سمّی الذراع قوسا لانه یذرع بها الاشیاء و یقاس بها کل شیء و هی لغة بعض اهل الحجاز و فی الخبر لقاب قوس احدکم من الجنة خیر من الدنیا و ما فیها.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که فاصله یا نزدیک بودن به یک چیز به اندازه یک تیرکمان است. این تعبیر به نزدیکی و ارتباط نزدیک اشاره دارد و بهویژه در بین عربها، زمانی که دو نفر میخواستند دوستی و عهد خود را محکم کنند، از تیرکمانهایشان استفاده میکردند تا نشان دهند که متحد و حامی یکدیگر هستند. همچنین برخی گفتهاند که این عبارت در معنای فاصله بین دو نقطه مشخصی مثل ابعاد فیزیکی نیز به کار میرود. در نهایت، بیان شده که فاصلهای که یک تیرکمان میتواند بپیماید، درشتتر و باارزشتر از زندگی دنیاست.
و قوله: أَوْ أَدْنی هذا حکایة عن تخمین الناظر و حدسه یعنی لو انتم عاینتم القرب لحرزتموه قاب قوسین او قلتم فی انفسکم انه ادنی. قیل انما قال او ادنی لانه لم یردان یجعل لذلک حدا محصورا و سئل ابو العباس بن عطاء عن هذه الایة فقال کیف أصف لکم مقاما انقطع عنه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و لم یکن الا محمد و ربه.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده به این که عبارت "یا نزدیکتر" نشاندهنده تخمین و برآورد شخص ناظر است. به این معنا که اگر شخصی واقعاً نزدیکی را مشاهده کند، آن را در آغوش میگیرد یا در دل خود میگوید که این چیز به او نزدیکتر است. همچنین به این نکته اشاره شده که استفاده از واژه "یا نزدیکتر" به این دلیل است که نمیخواهد حد و مرزی خاص برای این نزدیک بودن در نظر بگیرد. در ادامه، از ابو العباس بن عطاء درباره آیهای سوال میشود و او میگوید چگونه میتوانم جایگاهی را توصیف کنم که سایر ملائکه از آن قطع شدهاند و تنها محمد و خداوند در آنجا وجود دارند.
قوله: فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی
هوش مصنوعی: پس به بندهاش وحی کرد آنچه را که وحی کرد.
ای اوحی اللَّه تعالی الی عبده محمد ما اوحی و تکلم معه بما تکلّم و امره بما امر سرّا بسرّ بلا واسطة و لا ترجمان و فیه یقول القائل شعر:
هوش مصنوعی: خداوند متعال به بندهاش محمد وحی فرستاد و با او به گونهای صحبت کرد که هیچ واسطهای در میان نبود و به او دستوراتی داد که به صورت اسرارآمیز و بدون ترجمه بیان شد. در این زمینه برخی شعری سرودهاند.
بین المحبین سرّ لیس یفشیه
قول و لا قلم للخلق تحکیه
هوش مصنوعی: در میان عاشقان، رازی وجود دارد که نه به کلامی بیان میشود و نه با قلمی میتوان آن را برای دیگران توصیف کرد.
سرّ یمازجه انس مقابله
نور تحیّر فی بحر من التیه
هوش مصنوعی: راز و رمز عشق در مقابله با نور، در دریای حیرت و سردرگمی نهفته است.
قال سعید بن جبیر اوحی الیه الم اجدک یتیما فآویتک الم اجدک ضالا فهدیتک الم اجدک عائلا فاغنیتک ا لم اشرح لک صدرک الم اضع عنک وزرک الم ارفع لک ذکرک و قیل اوحی الیه ان الجنة محرّمة علی الانبیاء حتی تدخلها و علی الامم حتی تدخلها امّتک.
هوش مصنوعی: سعید بن جبیر میگوید: به او وحی شده است که آیا تو را یتیم نیافتم و در آغوش خود نگرفتم؟ آیا تو را گمراه نیافتم و راه حق را به تو نشان ندادم؟ آیا تو را نیازمند نیافتم و انفاق نکردم؟ آیا صدرت را گشوده و بار گناهانت را از دوشت بر نداشتم؟ آیا نام و یاد تو را بالا نبردم؟ همچنین گفته شده است که به او وحی شده است که بهشت بر پیامبران حرام است تا وقتی که داخل آن نشوند و بر امتها نیز حرام است تا زمانی که امت تو وارد آن شود.
و قال علی (ع) اوحی اللَّه الیه یا محمد لو لا انی احب معاتبة امتک لما حاسبتهم
هوش مصنوعی: علی (ع) فرمود: خداوند به محمد وحی نازل کرد که اگر من معاتبه (نکوهش) امت تو را دوست نداشتم، آنان را محاسبه نمیکردم.
و قال بعضهم انه مفسر فی الاخبار و نطقت به الروایات من احوال القیامة و غیرها و لهذا
هوش مصنوعی: برخی از افراد بیان کردهاند که این موضوع در آگاهیهای مختلف توضیح داده شده و روایات درباره وضعیت قیامت و مسائل دیگر به آن اشاره کردهاند.
قال (ص): لو تعلمون ما اعلم لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا.
هوش مصنوعی: اگر شما میدانستید که من چه میدانم، کم میخندیدید و خیلی زیاد گریه میکردید.
و قیل ابهم ما اوحی تعظیما لشأن ذلک و تعبّدا للخلق بالایمان بکونه علی الجملة. و قیل اوحی جبرئیل الی رسول اللَّه (ص) ما اوحی الیه ربه.
هوش مصنوعی: گفته شده که آنچه وحی شده، به دلیل بزرگداشت اهمیت آن و همچنین برای دعوت به ایمان به کلیت موضوع است. همچنین گفته شده که جبرئیل به پیامبر (ص) آنچه را که پروردگار به او وحی کرده است، منتقل کرده است.
قوله ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی، قرأ ابو جعفر ما کذّب بالتشدید ای ما کذّب قلب محمد ما رأی بعینه تلک اللیلة بل صدّقه و حقّقه و قرء الآخرون بالتخفیف ای ما کذب فؤاد محمد الذی رای بل صدقه یقال کذبه اذا قال له الکذب و قیل ما جحد الفؤاد و ما انکر ما رآه الرسول و قیل ما کذب فؤاده قبل ذلک ما رآه فی تلک اللّیلة ببصره لانه کان قد آمن بقدرة اللَّه سبحانه علی امثال ذلک و اضعافه ثم اختلفوا فی الذی رآه فقال قوم رای جبرئیل و هو قول ابن مسعود و عایشه و قال آخرون هو اللَّه عز و جل ثم اختلفوا فی الرؤیة فقال بعضهم رآه بقلبه دون عینه و هذا خلاف السنة. و المذهب الصحیح انه (ص) رای ربه عز و جل بعین رأسه و هو قول الحسن و انس و عکرمة، روی عن ابن عباس انه قال ان اللَّه اصطفی ابراهیم بالخلّة و اصطفی موسی بالکلام و اصطفی محمدا بالرؤیة و امّا عایشه فانّها انکرت ذلک عن نفسها و لم تقل سمعت رسول اللَّه (ص) یقول فیه مقالا کیف و قول عایشه نفی و قول ابن عباس اثبات و الحکم للمثبت لا للنافی لان النافی انّما نفاه لانه لم یسمع و المثبت لانه سمعه و علمه.
هوش مصنوعی: بر اساس گفتهها، قلب محمد (ص) چیزی را که در آن شب دید، دروغ نگوید. برخی از مفسران این عبارت را به شكلی دیگر خواندهاند و معتقدند که فؤاد محمد آنچه را که دید، دروغ نگفته و آن را تصدیق کرده است. برخی دیگر گفتهاند که فؤاد او چیزی را انکار نکرد و برخی بر این باورند که او به قدرت خداوند بر چنین دیدنهایی ایمان داشت. در مورد اینکه محمد (ص) چه چیزی را دیده است، نظرات مختلفی وجود دارد؛ برخی میگویند او جبرئیل (ع) را دید و دستهای دیگر معتقدند که او خود خدا را دیده است. اختلافاتی نیز در مورد نوع بینایی او وجود دارد، برخی میگویند او فقط با دلش دید و نه با چشمانش، اما این نظر با سنت مخالف است. مذهب صحیح این است که او به راستي خدا را با چشمانش دید. در این زمینه، عایشه انکار کرده است که محمد (ص) این را گفته باشد و به این ترتیب، نظر عایشه نفی است و نظر ابن عباس اثبات؛ لذا در این مورد، عقیده ثابت معتبرتر از عقیده منفی است.
قوله: أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری قرأ حمزة و الکسائی و یعقوب أ فتمارونه بفتح التاء بلا الف، یعنی ا فتجحدونه و تدفعونه یقال مریت الرجل حقه اذا جحدته، و اصل المری من مریت الناقه اذا استخرجت لبنها بعلاج و قرأ الآخرون أ فتمارونه بالالف و ضم التاء علی معنی أ فتجادلونه علی ما یری، و ذلک انّهم جادلوه حین اسری به فقالوا صف لنا بیت المقدس و اخبرنا عن عیرنا فی الطریق و غیر ذلک مما جادلوه به و المعنی أ فتجادلونه جدالا ترومون به دفعه عما رآه و علمه، و المراء هو الجدال بالباطل و فی الحدیث: لا تماروا فی القرآن فانّ المراء فیه کفر.
هوش مصنوعی: آیا با او به چالش میپردازید در مورد آنچه میبیند؟ برخی از قاریان این آیه را به صورتی خواندهاند که به معنای انکار و رد او باشد، به گونهای که مانند این است که حق او را انکار میکنید. اصل کلمه «مرا» به معنای استخراج چیز ارزشمندی از چیزی است. اما دیگران آیه را به صورت دیگر خواندهاند که به معنای جدال با او در مورد آنچه میبیند، است. آنها در زمان معراج با او به گفتگو پرداختند و از او دربارهای وضعیتی مانند بیت المقدس و قافلهشان سؤال کردند. بنابراین میتوان گفت آیا شما به گونهای با او جدال میکنید که قصد دارید او را از آنچه میداند و میبیند، بازدارید؟ جدال بیمبنای حقیقت، «مراء» نامیده میشود و در روایتی آمده است که در قرآن جدال نکنید، چرا که جدال در آن کفر است.
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری الخلاف فیه کالخلاف فی الاول. قال ابن مسعود رأی جبرئیل علی صورته مرّتین: مرّة عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی و مرّة بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ یعنی باجیاد مکه و قد سدّ الافق و علیه تهاویل الدّرّ و الیاقوت و علی قول ابن عباس رأی ربّه نزلة اخری و ذلک انه کانت للنبی (ص) عرجات فی تلک اللیلة لمسئلة التخفیف فی اعداد الصلوات فتکون لکل عرجة نزلة فرأی ربه فی بعضها و تقدیره رآه نازلا نزلة اخری.
هوش مصنوعی: ابن مسعود میگوید جبرئیل را در دو نوبت به صورت اصلیاش دیده است: یک بار در نزد سدرهالمُنتَهی و بار دیگر در افق روشن، یعنی در نزد مکه که آسمان به صورت زیبایی پر از درّ و یاقوت بود. همچنین ابن عباس معتقد است پیامبر در نوبتهای مختلفی به آسمان عروج کرد تا مسئله کاهش تعداد نمازها را بررسی کند، و در هر عروج با خداوند ملاقات کرده است، بنابراین هر بار به نوعی خداوند را دیده است.
و فی بعض الروایات عن النبی (ص) قال کلّما رجعت الی ربی وجدته مکانه.
هوش مصنوعی: در برخی از روایتها از پیامبر (ص) آمده است که هر زمان به سوی پروردگارم بازگشتم، او را در همان مکان یافتم.
قوله: عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی السدرة شجرة النبق سمّیت سدرة المنتهی لانه ینتهی الیها علم الخلائق و اعمالهم لا یعلم احد ما ورائها الّا اللَّه و قیل ینتهی الیها مقامات الانبیاء، و الملائکة ینتهی الیها من فوقها و یصعد الیها من تحتها و لم یجاوزها احد الّا نبینا (ص). قال کعب الاحبار سِدْرَةِ الْمُنْتَهی عن یمین العرش الیها انتهی علم العلماء لا یعلم احد ما وراءها.
هوش مصنوعی: سدره المنتهی درختی به نام نَبق است و به این نام شناخته میشود زیرا دانش و اعمال مخلوقات به آنجا ختم میشود. هیچکس نمیداند که آنسوی این درخت چه خبر است جز خداوند. برخی گفتهاند که مقامات پیامبران به آنجا ختم میشود و از بالای آن، فرشتگان به آن دسترسی دارند و از پایین نیز به سمت آن صعود میکنند. هیچکس از آن فراتر نرفته، جز پیامبر ما (ص). کعب الاحبار گفته است که سدره المنتهی در سمت راست عرش قرار دارد و به آنجا علم دانشمندان پایان مییابد و هیچکس نمیداند آنسوی آن چه وجود دارد.
فی حدیث المعراج قال (ص) ثم صعد بی الی السماء السابعة فاذا ابراهیم فسلّمت علیه ثم رفعت الی سدرة المنتهی فاذا نبقها مثل قلال هجر احلی من العسل و الین من الزبد و اذا ورقها مثل آذان الفیلة.
هوش مصنوعی: در داستان معراج، پیامبر (ص) فرمودند که به آسمان هفتم صعود کردند و در آنجا حضرت ابراهیم را دیدند و به او سلام کردند. سپس به درخت سدرة المنتهی برده شدند که میوههای آن مانند گالنهای هجر و شیرینتر از عسل و نرمتر از کره بود، و برگهای آن نیز مانند گوشهای فیل دیده میشد.
و عن ابی هریرة قال لمّا اسری بالنبی (ص) انتهی الی السدرة فقیل له هذه السدرة ینتهی الیها کل احد خلا من امّتک علی سنّتک فاذا هی شجرة تخرج من اصلها انهار من ماء غیر آسن الی قوله: مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی و هی شجرة یسیر الراکب فی ظلها سبعین عاما لا تقطعها.
هوش مصنوعی: ابو هریره روایت میکند که زمانی که پیامبر (ص) به معراج رفت، به درخت سدرة رسید. به او گفته شد که این درخت مرزی است که همه مردم به جز امتش از آن عبور میکنند. این درخت چشمههایی از آب زلال و شیرین دارد و سایهاش به قدری گسترده است که اگر کسی بخواهد در آن زیر سایه استراحت کند، میتواند به مدت هفتاد سال در آنجا بماند بدون اینکه سایهاش تمام شود.
و عن اسماء بنت ابی بکر قالت سمعت النبی (ص) یذکر سدرة المنتهی قال یسیر الراکب فی ظل الفنن فیها مائة عام و یستظل فی الفنن منها مائة الف راکب، فیها فراش من ذهب کانّ ثمرها القلال و قال مقاتل هی شجرة تحمل الحلیّ و الحلل و الثمار من جمیع الالوان، لو انّ ورقة منها وضعت فی الارض لاضاءت لاهل الارض و هی طوبی التی ذکرها اللَّه سبحانه فی سورة الرعد.
هوش مصنوعی: اسماء بنت ابی بکر میگوید که از پیامبر (ص) شنیدم که درباره سدرة المنتهی صحبت میکرد. او گفت که راکب میتواند در سایه آن درخت، به مدت صد سال حرکت کند و همچنین صد هزار راکب میتوانند در سایه آن استراحت کنند. در این درخت، ملحفههایی از طلا وجود دارد و میوههای آن مانند قلههای کوه هستند. همچنین گفته شده که این درخت زینتها و لباسها و میوههایی به همه رنگها را حمل میکند. اگر یکی از برگهای آن بر روی زمین قرار گیرد، اهل زمین را روشن میکند و این درخت همان طوبی است که خداوند در سوره الرعد به آن اشاره کرده است.
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی قال ابن عباس جنة یاوی الیها جبرئیل و الملائکة و قال مقاتل و الکلبی یاوی الیها ارواح الشهداء، نظیره قوله: فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوی و قیل هی التی کان فیها آدم و قیل هی الجنة التی وعد المتقون و الماوی مصدر تقدیره جنة الرجوع. قیل سمیت جنة الماوی لان ارواح الشهداء تسرح فی الجنة و تعلق من اشجارها ثم تاوی الی قنادیل فیها تحت العرش.
هوش مصنوعی: در اینجا به بهشتی اشاره میشود که جبرئیل و فرشتگان به آنجا میروند و همچنین روحهای شهدا نیز به آنجا میروند. برخی میگویند این بهشت همان جنتی است که حضرت آدم در آن بود یا بهشتی است که به پرهیزکاران وعده داده شده است. همچنین گفته شده است که "ماوی" به معنای جایی است که به آن بازمیگردیم. بهشت ماوی به این دلیل این نام را دارد که روحهای شهدا در آن پرسه میزنند و از درختانش استفاده میکنند، سپس به قندیلهایی در زیر عرش پناه میبرند.
إِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ ما یَغْشی قال ابن مسعود یغشاها فراش من ذهب و قیل جراد من ذهب و قال مقاتل تغشیها الملائکة امثال الغربان حین یقعن علی الشجر و فی الحدیث قال (ص) رایت علی کل ورقة منها ملکا قائما یسبّح اللَّه عز و جل.
هوش مصنوعی: وقتی که درخت سدرة به چیزی خاص پوشیده میشود، ابن مسعود میگوید که آن را فرشی از طلا میپوشاند و برخی دیگر میگویند که آن را ملخهایی از طلا احاطه کردهاند. مقاتل نیز میگوید که فرشتگان مانند کلاغها بر درخت فرود میآیند. در حدیثی نیز آمده است که پیامبر (ص) فرمودند: "بر روی هر برگ این درخت، فرشتهای ایستاده است که همواره مشغول تسبیح خداوند عز و جل است."
و قال الحسن غشیها نور رب العزّة فاستنارت و قال ابن عباس یغشاها الرب سبحانه قیل اراد ابن عباس بذلک نور الرب سبحانه.
هوش مصنوعی: حسن میگوید که نور خداوند متعال بر آن (مخلوق) تابیده و آن را روشن کرده است و ابن عباس هم بیان کرده که خداوند بر آن میتابد. گفته شده که منظور ابن عباس از نور خداوند، همان نور الهی است.
و فی بعض الحدیث ان النبی (ص) قال یغشیها رفرف من طیر خضر
هوش مصنوعی: در برخی از احادیث آمده است که پیامبر (ص) فرمودند، پرندههای سبز به آنجا سایه میافکنند.
و عن انس عن النبی (ص) قال انتهیت الی السدرة و انا اعرف انها سدرة اعرف ورقها و ثمرها و اذا نبقها مثل الجرار و اذا ورقها مثل آذان الفیلة فلمّا غشیها من امر اللَّه ما یغشیها تحوّلت یاقوتا و زمردا حتی ما یستطیع احد یصفها.
هوش مصنوعی: انس گفت: من به درخت سدر رسیدم و میدانستم که این درخت سدر است؛ ورق و میوهاش را میشناختم. میوههایش مانند قلعهای بزرگ بود و ورقهایش مانند گوشهای فیل. وقتی لطف و رحمت خدا بر آن درخت فرود آمد، به یاقوت و زمرد تبدیل شد، به طوری که هیچکس نمیتوانست آن را توصیف کند.
و فی الحدیث انه اعطی رسول اللَّه (ص) عندها ثلثا: الصلوات الخمس و خواتیم البقرة و غفر لمن تاب من امّته لا یشرک باللّه شیئا.
هوش مصنوعی: در روایتی آمده است که خداوند به پیامبر اسلام (ص) سه چیز را عطا کرد: پنج نماز را، آیات پایانی سوره بقره را و همچنین این بشارت را که هر کس از امت او توبه کند و به خداوند شرک نورزد، بخشیده خواهد شد.
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی ای ما مال بصر محمد (ص) و لا عدل یمینا او شمالا و لا جاوز ما امر به و هذا وصف ادبه فی ذلک المقام اذ لم یلتفت جانبا.
هوش مصنوعی: چشم محمد (ص) نه به راست و نه به چپ منحرف نشد و از دستوری که به او داده شده بود فراتر نرفت. این به نوعی نشاندهنده ادب و احترام او در آن مقام است، زیرا هیچگاه به اطراف توجه نکرد.
لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری یعنی الآیات العظام و هی الجنة و النار و الانبیاء و الکوثر و رای جبرئیل فی صورته التی تکون فی السماء، له ستّمائة جناح و رای رفرفا اخضر من الجنّة قد سدّ الافق و رای امورا من امور الغیب کقوله: لِنُرِیَکَ مِنْ آیاتِنَا الْکُبْری و الکبری یجوز ان یکون المفعول و المعنی «لقد رای الکبری من آیات ربه» فیکون من للتبعیض و یجوز ان یکون صفة للآیات و محلها جر و المفعول محذوف و المعنی لقد رای آیات من آیات ربه الکبری، و یجوز ان یکون من زیادة و آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری مفعول و زیادة من فی الاثبات قلیل.
هوش مصنوعی: او از نشانههای بزرگ پروردگارش مانند بهشت و جهنم، پیامبران، کوثر و جبرئیل در صورتی که در آسمان ظاهر میشود و ششصد بال دارد، دیده است. همچنین، او چیزهایی از امور غیبی را مشاهده کرده است. به عبارت دیگر، نشانههای بزرگ به گونهای دیده شدهاند که میتوان آنها را بخشهایی از آیات بزرگ پروردگار دانست و این نشانهها ممکن است به عنوان وصف یا افزونهای برای آیات در نظر گرفته شوند. در نهایت، این نشانهها نمایانگر عظمت و قدرت پروردگار است.
أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی سمّوا اوثانهم باسماء اللَّه فقالوا من اللَّه اللات و من العزیز العزّی. و اللات صنم کان بالطائف تعبده ثقیف. و العزّی سمرة کانت تعبدها غطفان قطعها خالد بن الولید بالفاس و هو یقول:
هوش مصنوعی: آیا شما به لات و عزی نگاه کردهاید؟ آنها بتهایی بودند که نامهایشان را از نامهای خداوند گرفتهاند. گفتند که لات از خداوند است و عزی نیز از عزیز. لات یک صنم بود که در طائف توسط قبیله ثقيف مورد پرستش قرار میگرفت. عزی هم یک درخت بود که قبیله غطفان آن را پرستش میکردند. خالد بن ولید آن را با تبر قطع کرد و در حینی که این کار را انجام میداد، گفت:
کفرانک لا سبحانک
انی رایت اللَّه قد اهانک.
هوش مصنوعی: منظور این است که اگر تو، ای خدایی که هیچ نقصی نداری، به من ببینی که در برابر تو بیاحترامی میکنم، این کار جای تأسف و ناامیدی دارد.
فخرجت منها شیطانة فی صورة امراة عریانة ناشرة شعرها، داعیة ویلها، واضعة یدها علی راسها، فقتلها ثم رجع الی النبی (ص) و اخبره بذلک فقال تلک العزّی و لن تعبد ابدا، قرء ابن کثیر اللاتّ بتشدید التاء و قال هو رجل کان یلتّ السویق بالسّمن و الزیت للحاجّ فلما مات عکفوا علی قبره فعبدوه.
هوش مصنوعی: شخصی از جایی خارج شد که زنی برهنه و شیطانی به شکل او نمایان شد. او موهایش را باز کرده و به طور وحشتناک فریاد میزد و دستش را روی سرش گذاشته بود. او را کشت و سپس به پیامبر (ص) خبر داد. پیامبر فرمود این همان "العزّی" است و هرگز مورد پرستش قرار نخواهد گرفت. ابن کثیر همچنین به ذکر "اللات" اشاره کرد و گفت او شخصی بود که با سس و روغن، آرد را برای حاجیان آماده میکرد و پس از مرگش، مردم به قبر او رفته و او را مورد پرستش قرار دادند.
وَ مَناةَ حجر کان تعبده خزاعة و هذیل، یقولون انه الحجر الذی نقله الامیر محمود من سومناة. قرأ ابن کثیر مناءة بالمد و الهمزة اشتقاقا من. مناه یمنیه اذا قطعه، قیل کانوا یذبحون عندها القرابین و منه سمّی منا لانّ هناک تذبح النسائک و فی الایة تقدیم و تأخیر مجازها: ا فرأیتم اللات و العزی الأخری و مناة الثالثة، و تأویل الایة: ا فرأیتم هذه الاوثان و الاصنام التی تعبدونها هل تقدر هی ان تخلق ما خلق اللَّه بقدرته من الآیات الکبری، ثم قال للذین کانوا یعبدون الملائکة فیقولون هم بنات اللَّه، منکرا علیهم: أَ لَکُمُ الذَّکَرُ ترضونه لانفسکم وَ لَهُ الْأُنْثی و انتم تکرهونها و لا ترضونها لانفسکم.
هوش مصنوعی: مَنَاء، سنگی بوده که قبایل خزاعه و هذیل آن را میپرستیدهاند. آنها میگویند این سنگ همان حجری است که امیر محمود از سُمَناه به همراه آورده است. ابن کثیر روی واژه "مَناء" تأکید کرده و آن را به معنای "مناء یمنیه" دانسته که در آنجا قربانیهایی ذبح میشده است. به همین دلیل به آن "منا" گفته میشود، زیرا در آن محل قربانیهای خاصی انجام میگردید. در آیهای، ترتیب بیان این موضوع به گونهای است که ابتدا به ذکر این بتها و صنمها پرداخته میشود و سپس تأملی در قدرت آنها صورت میگیرد. سپس به کسانی که ملائکه را به عنوان دختران خدا میشناختهاند، به چالش کشیده شده و از آنها سوال میشود که آیا شما برای خودتان پسر را میپسندید اما دختر را نمیپسندید؟
تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزی ای قسمة عوجاء غیر معتدله ان یکون لکم الذکور و للَّه الاناث. قرء ابن کثیر ضئزی بالهمزة و هما لغتان، یقال ضاز یضیز ضیزا و ضاز یضوز ضوزا و ضأز یضأز ضأزا اذا ظلم و نقص و جار فی القضیة و تقدیر ضیزی من الکلام فعلی بضم الفاء لانها صفة و الصفات لا تکون الّا فعلی بضم الفاء کالحبلی و بشری و انثی او فعلی بفتح الفاء نحو غضبی و سکری و عطشی و لیس فی کلام العرب فعلی بکسر الفاء فی النعوت، انّما یکون فی الاسماء، مثل ذکری و شعری، غیر انهم کرهوا ضم الضاد و خافوا انقلاب الیاء واوا و هو من باب الیاء فکسروا الضاد لهذه العلة کما قالوا فی جمع ابیض بیض و اصله بیض کالاحمر و الحمر و الاصفر و الصّفر. فاما من قال ضاز یضوز، فالاسم منه ضوزی مثل شوری.
هوش مصنوعی: این نص به بررسی معنای خاصی از کلمهای در عربی میپردازد که به نوعی نابرابری و انحراف در تقسیم اشاره دارد. در اینجا گفته شده است که اگر تقسیم به صورتی باشد که تنها مردها برای شما باشند و زنان برای خدا، این به عنوان تقسیم نادرست و نامتوازن در نظر گرفته میشود. دو گویش مختلف برای بیان این کلمه وجود دارد و در مورد ساختارهای زبانی عربی هم توضیحاتی ارائه شده است. بر این اساس، بعضی از تغییرات در کلمات به دلیل ویژگیهای خاص زبان عربی است که باید به آن توجه شود. به طور کلی، این متن به بررسی تنوع زبانی و فرهنگی در ادبیات عربی نیز میپردازد.
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ هذا دلیل علی قدم اسماء اللَّه عز و جل و انها اسماء له لم تزل و لیست من تسمیة الخلق ایاه بها. ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ ای من عذر و حجة لمن یعبدها إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ ای ما یتبعون فی ذلک الا الظن دون الیقین وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ ای و یتبعون ما یوافق اهواءهم فی عبادتهم الاصنام وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی ای البیان بالکتاب و الرسول انها لیست بآلهة و ان العبادة لا تصلح الا للواحد القهار.
هوش مصنوعی: این فقط نامهایی است که شما و پدرانتان برای آنها انتخاب کردهاید. این نشاندهنده قدیمی بودن نامهای خداوند و این است که این اسمها همیشه برای او بودهاند و از نامگذاری مخلوقات برای او نیست. خداوند هیچ دلیلی بر آنچه نازل کرده، به کسانی که این نامها را میپرستند، نداده است. آنها تنها به منابعی غیر از یقین، به نامهای خداوند اعتماد میکنند و به جای آن، به خواستهها و تمایلات خود در عبادت بتها توجه میکنند. در حالی که به سوی آنها از سوی پروردگارشان هدایت و روشنگری آمده است، که نشان میدهد آنها نه معبودند و عبادت تنها برای خداوند یگانهای که تسلط دارد، شایسته است.
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّی یظن الکافر انّ له ما یتمنی و یشتهی من شفاعة الاصنام کما ظنّوا و تمنّوا.
هوش مصنوعی: آیا برای انسان، آنچه که آرزو میکند، وجود دارد؟ کافران گمان میکنند که آنچه را که آرزو دارند، به دست خواهند آورد و به شفاعت بتها دل خوش کردهاند، همانطور که قبلاً خیال میکردند و آرزو میکردند.
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولی خلقا و ملکا یعطی ما یشاء و یمنع ما یشاء لا ما تمنّی الانسان و اشتهی.
هوش مصنوعی: پس در واقع، خداوند مالکیت دنیا و آخرت را دارد و اوست که آفرینش را در دست دارد و به هر کس که بخواهد عطا میکند و از هر کس که بخواهد، منع مینماید؛ نه بر اساس آرزوها و خواستههای انسانها.
و قیل ام للانسان ما اشتهی من طول الحیاة و ان لا بعث و لا حشر.
هوش مصنوعی: آیا برای انسان این امکان وجود دارد که برای خود زندگی طولانی بخواهد و به این عقیده برسد که هیچگونه بازگشتی یا دوباره جمع شدن وجود نخواهد داشت؟
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ یعنی باعطاء الثواب و الکرامة و الشفاعة وَ الْأُولی یعنی باعطاء المعرفة و التوفیق.
هوش مصنوعی: پس به خداوند متعلق است آخرت، که به معنای عطا کردن پاداش، کرامت و شفاعت است، و اوّل یعنی عطا کردن آگاهی و موفقیت.
وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ ممن یعبدهم هؤلاء الکفار و یرجون شفاعتهم عند اللَّه، لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ فی الشفاعة لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی من اهل التوحید. قال ابن عباس یرید لا تشفع الملائکة الا لمن رضی اللَّه عنه و قوله: لِمَنْ یجوز للشافع و یجوز للمشفوع له.
هوش مصنوعی: بسیاری از فرشتگان در آسمان وجود دارند که این کافران آنها را عبادت میکنند و نزد خدا به شفاعت آنها امید دارند؛ اما شفاعت آنها هیچ کارساز نیست، مگر اینکه خداوند اجازه دهد و از میان اهل توحید، کسی را که میخواهد و مورد رضایتش است، شفاعت کند. ابن عباس میگوید که الملائکه تنها برای کسانی شفاعت میکنند که خداوند از آنها راضی باشد و این نوع شفاعت برای شافعی که شفاعت میکند و کسی که شفاعت برای او میشود، مجاز است.
إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثی ای بتسمیة الانثی حین قالوا ابهم بنات اللَّه.
هوش مصنوعی: کسانی که به زندگی پس از مرگ ایمان ندارند، فرشتگان را به نام دختران خدا مینامند. آنها این نامگذاری را زمانی انجام میدهند که میگویند: «اینها دختران خدا هستند.»
وَ ما لَهُمْ بِهِ ای بما یقولون مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ و هو تقلید الآباء وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً و الحق بمعنی العلم ای لا یقوم الظن مقام العلم. و قیل الحق بمعنی العذاب ای ان ظنّهم لا یدفع عنهم من العذاب شیئا.
هوش مصنوعی: آنها هیچ علمی درباره چیزی که میگویند ندارند، و تنها به گمان خود تکیه کردهاند و این گمان همان تقلید از پدرانشان است. اما باید دانست که گمان هیچ چیزی را از حق و حقیقت تأمین نمیکند، و حق به معنای دانش است، یعنی گمان نمیتواند جایگزین دانش باشد. همچنین گفته شده است که حق به معنای عذاب نیز به کار رفته است؛ به این معنا که گمان آنها هیچگونه رنج و عذابی را از آنها دور نخواهد کرد.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا هذا التولّی هو التکذیب و الصدّ عن الایمان و معنی الاعراض منسوخ بآیة السیف وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا یعنی ابا جهل و اصحابه. ثم صغّر رأیهم فقال ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ ای ذلک نهایة علمهم و قدر عقولهم ان آثروا الدنیا علی الآخرة. و قیل لم یبلغوا من العلم الا ظنّهم ان الملائکة بنات اللَّه و انّها تشفع لهم، فاعتمدوا ذلک و اعرضوا عن القران و الایمان، و قیل معناه علموا ما یحتاجون الیه فی معاشهم و نبذوا الآخرة من وراء ظهورهم.
هوش مصنوعی: از کسانی که از یاد ما رویگردان شدهاند، دوری کن. این رویگردانی به معنای انکار و دوری از ایمان است. در واقع، این رویگردانی معانی مختلفی دارد و بر اساس آیات بعدی، منظور کسانی است که تنها به زندگی دنیوی میپردازند. در اینجا اشاره به ابوجهل و همراهانش است. سپس او به عقاید محدود آنها اشاره میکند و میگوید: این نهایت علم آنهاست، زیرا آنها دنیا را بر آخرت ترجیح دادهاند. برخی بر این باورند که آنها فقط به حدس و گمانهای خود اکتفا کرده و تصور میکردند که فرشتگان دختران خدا هستند و به آنها شفاعت میکنند. بنابراین، به این باور تکیه کردند و از قرآن و ایمان دوری جستند. همچنین، گفته شده که آنها فقط به آن چیزی که برای زندگی دنیوی خود نیاز داشتند، آگاهی داشتند و آخرت را به فراموشی سپرده بودند.
إِنَّ رَبَّکَ یا محمد هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ دینه وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی لدینه، هذا متعلّق بقوله: فَأَعْرِضْ، و المعنی کلهم الیّ فانّی عالم بالفریقین اجازی محسنهم و مسیئهم.
هوش مصنوعی: پروردگارت، ای محمد، بهتر میداند که چه کسانی از راه او منحرف شدهاند و چه کسانی به راه راست هدایت یافتهاند. این به این معناست که باید از برخی افراد بگذری، زیرا من به هر دو گروه نیکوکاران و بدکاران آگاه هستم.
وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ملکا و ملکا لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا، ای الذین اشرکوا علی شرکهم وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا ای الذین آمنوا بالحسنی ای بالجنّة یعنی له الملک و له الحکم، یتصرّف فی ملکه بحسب مشیّته، ثم وصفهم فقال الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ قیل کَبائِرَ الْإِثْمِ الشرک باللّه و الفواحش المعاصی کلّها. و قیل کَبائِرَ الْإِثْمِ ماله حدّ فی الدنیا و الفواحش الزنا خاصّة.
هوش مصنوعی: همه آنچه در آسمانها و زمین است متعلق به خداوند است و او میتواند به کسانی که بدی کردهاند، به خاطر اعمالشان جزا دهد و نیز به آنانی که نیکو عمل کردهاند، پاداش نیک بدهد. خداوند حاکم و مالک 모든 چیز است و طبق ارادهاش در ملک خود تصرف میکند. سپس به وصف گروهی میپردازد که از گناهان بزرگ و فواحش دوری میکنند. گفته شده که گناهان بزرگ شامل شرک به خداوند است و فواحش به طور کلی گناهان بزرگ را شامل میشود. همچنین برخی گفتهاند که گناهان بزرگ به آنچه در این دنیا عواقب مشخصی دارد اشاره دارد و فواحش به ویژه شامل زنا است.
و سئل النبی (ص) عن اکبر الکبائر فقال ان تدعو للَّه ندّا و هو خلقک، و ان تقتل ولدک مخافة ان یاکل معک و ان تزانی حلیلة جارک
هوش مصنوعی: از پیامبر (ص) سؤال شد که بزرگترین گناهان کدامند؟ ایشان پاسخ دادند: اینکه برای خدا شریک قرار بدهی در حالی که او تو را خلق کرده، و اینکه فرزندت را به خاطر ترس از این که با تو غذا بخورد، بکشی، و اینکه با همسر همسایهات زنا کنی.
و قوله: إِلَّا اللَّمَمَ قال ابن عباس معناه الا ان یلمّ بالفاحشة مرّة ثم یتوب و لم یثبت علیها فانّ اللَّه یقبل توبته، الم تسمع
هوش مصنوعی: ابن عباس میگوید که این جمله به این معناست که اگر کسی یک بار به گناهی مانند فاحشهگری نزدیک شود و سپس توبه کند و بر آن گناه باقی نماند، خداوند توبهاش را میپذیرد. آیا نشنیدهای؟
ان النبی (ص) کان یقول
هوش مصنوعی: نبی مکرم اسلام (ص) همیشه میفرمودند...
ان تغفر اللهم تغفر جما
هوش مصنوعی: اگر تو ببخشی، خداوند هم همه را میبخشد.
و ایّ عبد لک لا المّا
هوش مصنوعی: و ای بندهای که نه من، نه تو.
و قال عبد اللَّه بن عمرو بن العاص اللمم ما دون الشّرک. و قال ابو صالح سئلت عن قول اللَّه عز و جل إِلَّا اللَّمَمَ فقلت هو الرجل یلمّ بالذنب ثم لا یعاوده فذکرت ذلک لابن عباس، فقال اعانک علیها ملک کریم. و اصل اللمم و الالمام ما یعمله الانسان الحین بعد الحین و لا یکون له عادة و لا اقامة علیه. فعلی هذا، الاستثناء صحیح، و اللمم من الکبائر و الفواحش، و قال قوم هو استثناء منقطع مجازه لکن اللمم و لم یجعلوا اللمم من الکبائر و الفواحش، ثم اختلفوا فی معناه، فقال بعضهم هو ما سلف فی الجاهلیّة فلا یؤاخذهم اللَّه به و ذلک انّ المشرکین قالوا للمسلمین انّهم کانوا بالامس یعملون معنا، فانزل اللَّه هذه الایة، و قال بعضهم هو صغار الذنوب مثل النظرة و الغمزة و القبلة.
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمرو بن عاص در مورد "لمم" گفت که به معنای کارهایی است که کمتر از شرک به حساب میآید. ابو صالح گفت که از تعبیر "إِلَّا اللَّمَمَ" سؤال کردم و پاسخ داد که این به معنای این است که فردی مرتکب گناه میشود اما دوباره به آن بازنمیگردد. این موضوع را به ابن عباس نیز منتقل کردم و او گفت که ملائکهای کریم به تو کمک کرده است. در اصل، لمم و الالمام به اعمالی اشاره دارد که انسان گهگاهی انجام میدهد و بهطور عادی و مکرر بر آنها تکیه نمیکند. بنابراین، استثنای مذکور صحیح است و لمم در زمره کبائر و فواحش در نظر گرفته نمیشود. برخی معتقدند که این استثنا به معنای انقطاع است و لمم را جزو کبائر نمیدانند. سپس در معنای لمم اختلاف نظر وجود داشت؛ بهطوریکه برخی گفتند این به گناهان گذشته در جاهلیت اشاره دارد و خداوند با آنها مؤاخذه نخواهد کرد، چرا که مشرکان به مسلمانان میگفتند که دیروز با آنها بودهاند. برخی دیگر نیز گفتند که لمم به معصیتهای کوچک مانند نگاههای حرام، زدن چشمک و بوسیدن اشاره دارد.
قال عبد اللَّه بن مسعود العینان تزنیان و زناهما النظر، و الشفتان تزنیان و زناهما التقبیل، و الیدان تزنیان و زناهما اللمس، و الرجلان تزنیان و زناهما المشی و یصدّق ذلک و یکذّبه الفرج فان واقع فذلک زنا و ان لم یواقع فهو لمم. و قال الکلبی اللمم علی وجهین: کلّ ذنب لم یذکر اللَّه علیه حدّا فی الدنیا و لا عذابا فی الآخرة فذلک الذی تکفّره الصلوات ما لم یبلغ الکبائر و الفواحش. و الوجه الآخر هو الذنب العظیم یلمّ به المسلم المرّة بعد المرّة فیتوب منه و قال الحسین بن الفضل اللمم النظرة من غیر تعمّد فهو مغفور فان اعاد النظرة فلیس بلمم و هو مذنب و قیل اللمم النکاح.
هوش مصنوعی: عبدالله بن مسعود میگوید: چشمها به نوعی زنا میکنند و زناشان با نگاه کردن است، لبها نیز زنا میکنند و زناشان با بوسیدن است، دستان هم زنا میکنند و زناشان با لمس کردن است، پاها هم زنا میکنند و زناشان با راه رفتن است. این عملها ممکن است به واقعیت زنا هم منجر شود؛ اگر این کارها به زنا منجر شوند، واقعاً زناست و اگر نه، فقط اشتباه کوچکی است. کلبی میگوید که اشتباه کوچک دو حالت دارد: هر گناهی که در دنیا حدی برایش تعیین نشده و در آخرت عذابی ندارد، میتواند با نمازها جبران شود به شرطی که به گناهان بزرگ نرسد. اما حالت دیگر این است که انسانی بارها و بارها گناهی بزرگ را انجام دهد و سپس از آن توبه کند. حسین بن فضل نیز میگوید که نگاه کردن بدون عمد، مورد بخشش قرار میگیرد، اما اگر دوباره نگاه کند، دیگر اشتباه کوچک نیست و گناهی مرتکب شده است. برخی نیز گفتهاند که منظور از اشتباه کوچک، ازدواج است.
و قال محمد ابن الحنفیّة کلّ ما هممت به من خیر و شرّ فهو لمم و دلیله قوله (ص): ان للشیطان لمّة و للملک لمّة، فلمّة الشیطان الوسوسة و لمّة الملک الالهام.
هوش مصنوعی: محمد ابن حنفیه میگوید: هر چیزی که در ذهنم میگذرد، چه خوب و چه بد، به نوعی وسوسه و الهام است. دلیلی که او برای این حرفش میآورد، گفته پیامبر (ص) است که میفرماید: شیطان هم وسوسهای دارد و ملائکه نیز الهاماتی دارند. وسوسه شیطان، همان فکرهای منفی و وسوسهکننده است، در حالی که الهام ملائکه شامل اندیشههای مثبت و الهامبخش میشود.
قوله: إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ قال ابن عباس واسع المغفرة لمن فعل ذلک و تاب تمّ الکلام هاهنا، ثم قال هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ ابتداکم فیها یعنی آدم علیه السلام وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ جمع جنین سمّی جنینا لاجتنانه فی البطن، فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ قد علم اللَّه فی هذا الاحوال ما یکون منکم، فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ فلا تبرّئوها عن الآثام و لا تمدحوها بحسن اعمالکم.
هوش مصنوعی: خداوند، بسیار خداوند بخشندهای است که برای کسانی که خطا کرده و سپس توبه میکنند، بخشش وسیعی دارد. سپس تاکید میکند که او به بهترینی که شما هستید، از زمانیکه شما را از خاک آفرید و در رحم مادرانتان قرار داد، آگاهی دارد. در آن زمان شما مانند جنینی بودید که در بطن مادرانتان قرار داشتید و خداوند از حالات شما و آنچه که در آینده خواهید شد، اطلاع دارد. بنابراین، هیچگاه خودتان را پاک نکنید و به خودتان نبالید و خود را از خطا پاک ندانید و به خاطر اعمال نیکتان خود را ستایش نکنید.
قال الکلبی و مقاتل کان ناس یعملون اعمالا حسنة فزکّوا انفسهم و قالوا صلوتنا و صیامنا و حجّنا، فانزل اللَّه هذه الایة هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی و بمن لم یتّق منکم.
هوش مصنوعی: کلابی و مقاتل گفتهاند که گروهی از مردم کارهای نیک انجام میدادند و خود را تزکیه میکردند و میگفتند: نمازها و روزهها و حجهای ما. بنابراین خداوند این آیه را نازل کرد که او به کسانی که تقوا دارند و به کسانی که ندارند، بهتر آگاه است.
قال النبی (ص) اذا رایتم المدّاحین فاحثوا فی وجوههم التراب
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: اگر مداحان را دیدید، به صورتشان خاک بپاشید.
و قیل کانت الیهود تقول اذا هلک لهم صبیّ هو صدّیق، فبلغ ذلک النبی (ص) فقال کذبت الیهود ما من نسمة یخلقه اللَّه فی بطن امّه الّا هو شقّی او سعید فانزل اللَّه هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ... الایة.
هوش مصنوعی: یهودیان میگفتند اگر کودکی از آنها فوت کند، او همراه است با صداقت و نیکویی. این موضوع به پیامبر (ص) رسید و ایشان فرمودند: "یهودیان دروغ میگویند، هیچ موجودی که خداوند در رحم مادر خلق میکند، جز این نیست که یا شقی است یا سعید." سپس خداوند آیهای نازل کرد که بیان میکند: "او به شما داناتر است، زمانی که شما را از زمین خلق کرد..."
أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّی وَ أَعْطی قَلِیلًا وَ أَکْدی نزلت فی ابی جهل کان یستمع الی القرآن ثم یعرض عنه و کان یبخل، قال الشاعر فیه و فی اخیه الحارث شعرا:
هوش مصنوعی: آیا به کسی که روی گردانده و اندکی میدهد و از دیگران خودداری میکند، توجه کردهای؟ این آیه درباره ابوجهل نازل شده است که به قرآن گوش میداد ولی پس از آن روی برمیگرداند و بخیل بود. شاعری درباره او و برادرش حارث شعری سروده است.
لعمرک ما یغنی هشام غناهم
و ما یجمعان من مأین و من الف
هوش مصنوعی: به خدا قسم، زندگی هشام هیچ فایدهای برای او ندارد و آنچه که او جمعآوری کرده از آب و انواع چیزها، ارزش خاصی ندارد.
یقولان نستغنی و و اللَّه ما الغنی
من المال الا ما یعفّ و ما یکف.
هوش مصنوعی: آنها میگویند که بینیازیم و به خدا قسم، بینیازی واقعی از مال، تنها در آن چیزهایی است که انسان را از خواستههایش باز دارد و نیازش را برطرف کند.
و قوله: أَکْدی ای قطع العطاء، و اصله من قول العرب اکدی الحافر ای بلغ الکدیة و هی حجر صلب لا یعمل فیه المعول فیترک الحفر، فصار مثلا لکلّ من منع خیره و یقال للبخیل مکدّ.
هوش مصنوعی: عبارت "أَکْدی" به معنای قطع کردن عطا و بخشش است. این کلمه از مفهوم عربی "اکدی الحافر" گرفته شده که به معنای رسیدن به سنگ سختی است که شوفاژ در آن مؤثر نیست و بنابراین الحفر متوقف میشود. بهاینترتیب، این واژه به افرادی که از بخشش خودداری میکنند و نیکوئی را منع میکنند، اطلاق میشود و به بخلاء نیز "مکدّ" گفته میشود.
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَری هذه الرؤیة هی العلم، ای فهو یعلم، یجوز للاعمی ان یقول رایت فلانا فصیحا ای علمته و وجدته فصیحا و تاویل الایة هذا المعطی قلیلا المکدی عالم بالغیب فیعلم طول عمره فیبخل بماله..؟ و قیل نزلت فی الولید بن المغیرة کان قد اتّبع النبی (ص) فی دینه فعیره بعض المشرکین و قال له ا ترکت دین الاشیاخ و ضلّلتهم قال انّی خشیت عذاب اللَّه، فضمن الذی عاتبه ان هو اعطاه کذا من ماله و رجع الی شرکه ان یتحمّل عنه عذاب اللَّه فرجع الولید الی الشّرک و اعطی الذی عیّره بعض ذلک المال الذی ضمن و منعه تمامه، فانزل اللَّه أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّی ادبر عن الایمان و أَعْطی صاحبه قَلِیلًا ثم أَکْدی بخل بالباقی أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَری ما غاب عنه و یعلم ان صاحبه یتحمل عنه عذابه.؟ و قیل نزلت فی العاص بن وائل السّهمی لانه کان ربما یوافق النبی (ص) فی بعض الامور و کان یقول و اللَّه ما یامرنا محمد الا بمکارم الاخلاق فذلک قوله: أَعْطی قَلِیلًا وَ أَکْدی ای قطع و لم یؤمن به و قیل هو المنافق الذی یعین علی الجهاد قلیلا ثم یقطع ذلک أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَری ما صنعه حقا.
هوش مصنوعی: آیا او علم غیب دارد که این رؤیت را می بیند، یعنی اینکه او می داند؟ آیا برای نابینا جایز است بگوید فلانی را فصیح دیدم، یعنی او را فصیح یافتم و او را شناختم؟ تفسیر این آیه این است که فردی به نام قلیلا المکدی علم غیب دارد و می داند که طول عمرش چقدر است و بنابراین در خرج کردن مال خود بخل می ورزد.
روایتی نیز وجود دارد که این آیه در مورد الولید بن مغیره نازل شده است. او به پیروی از پیامبر (ص) گرایش پیدا کرده بود و بعضی از مشرکان او را عیبجویی کردند و گفتند آیا دین پدرانت را رها کردهای و آنان را گمراه کردهای؟ الولید پاسخ داد که از عذاب خدا میترسد. یکی از کسانی که او را عیبجویی کرده بود به او گفت اگر مبلغی از پولش را به او بدهد و به شرک بازگردد، عذاب خدا را از او دور میکند. الولید به شرک برگشت و آن مبلغی را که به او عیبجویی کرده بود داد، اما بقیه آن را withheld کرد. بنابراین خداوند میفرماید: آیا دیدی کسی را که از ایمان دور شد و به دوستش کمی داد و در باقیمانده بخل ورزید؟ آیا او علم غیب دارد که میداند دوستش عذابش را تحمل میکند؟
همچنین گفته شده این آیه به العاص بن وائل السهمی نازل شده که گاهی با پیامبر (ص) در برخی مسائل هم نظر بود و میگفت: والله محمد جز به کارهای نیک ما را امر نمیکند. بنابراین، این گفتار اوست: او کمی میدهد و سپس قطع میکند و به او ایمان نمیآورد. و سخن از منافقی است که در جهاد به طور جزئی کمک میکند و سپس قطع میکند. آیا او علم غیب دارد که واقعاً میداند چه عملی انجام داده است؟
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ لم یخبر بِما فِی صُحُفِ مُوسی.
هوش مصنوعی: آیا او از مطالبی که در صحف موسی آمده، آگاه نشده است؟
وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی ما ارسل به من تبلیغ رسالة اللَّه و هی قوله: أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری قال ابن عباس کانوا قبل ابراهیم یؤخذ الرجل بذنب غیره یقتل الأب بالابن و الاخ بالاخ و الزوج بامراته و السیّد بعبده حتی جاء ابراهیم فنهاهم عن ذلک و بلّغهم عن اللَّه أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری ای لا یؤخذ احد بذنب غیره.
هوش مصنوعی: ابراهیم کسی بود که به طور کامل رسالت الهی را انجام داد و پیام خدا را به مردم رساند. این پیام شامل این مفهوم بود که هیچکس به خاطر گناه دیگری مجازات نخواهد شد. قبل از ابراهیم، مردم گاهی اوقات به دلیل گناه دیگران مجازات میشدند؛ به عنوان مثال، پدر به خاطر گناه فرزند، برادر به خاطر گناه برادر دیگر و شوهر به خاطر گناه همسر مجازات میشد. اما ابراهیم این عمل را نادرست دانست و به مردم گفت که هیچکس نباید به خاطر گناه دیگری مجازات شود.
و فی الخبر الصحیح عن رسول اللَّه (ص) قال نزلت علی ابراهیم عشر صحائف و علی موسی قبل التوراة عشر صحائف.
هوش مصنوعی: در روایت صحیحی به نقل از رسول اللَّه (ص) آمده است که بر ابراهیم ده صحیفه نازل شده و پیش از تورات، بر موسی نیز ده صحیفه نازل شده است.
قوله: الَّذِی وَفَّی قرء مشدّدا و مخفّفا فاذا شدّدت فهو توفیة عدد الامور التی امر بها من ذبح الولد و الصبر علی النار و الاختنان و الهجرة و ترک اهله و ولده بواد غیر ذی ذرع و توفیة عمل یومه باربع رکعات اوّل النهار و هی صلاة الضحی.
هوش مصنوعی: این متن به مساله وفا و تکلیفهایی که فرد باید در زندگی به انجام برساند، اشاره دارد. در آن به کارهایی مانند قربانی کردن فرزند، صبر بر آتش، هجرت و دوری از خانواده و فرزند در جایی بی آب و علف اشاره شده است. همچنین به اعمالی مانند نماز چهار رکعتی در آغاز روز که به عنوان نماز ضحی شناخته میشود، نیز اشاره شده است. به طور کلی، این متن بر اهمیت انجام وظایف و تعهدات در زندگی تأکید دارد.
عن ابی ذر عن النبی (ص) عن اللَّه تبارک و تعالی قال ابن آدم ارکع لی اربع رکعات من اول النهار اکفک آخره. و اذا خفّت فهو من الوفاء و هو قضاء ما عهد و نذر.
هوش مصنوعی: مردم، چهار رکعت نماز صبح بخوانید تا روزتان را از مشکلات و سختیها حفظ کنید. و اگر نماز سبک باشد، نشانگر وفای به عهد و برآورده کردن نذری است.
روی انّ ابراهیم کان قد عهد ان لا یسئل مخلوقا شیئا، فلمّا قذف فی النار و اتاه جبرئیل فقال أ لک حاجة فقال امّا الیک فلا فاثنی اللَّه سبحانه علیه بقیامه بما قال و وفائه بما عهد
هوش مصنوعی: حضرت ابراهیم عهد کرده بود که از مخلوق هیچچیزی نخواهد. زمانی که به آتش پرتاب شد، جبرائیل به او نزدیک شد و گفت آیا به چیزی نیاز داری؟ ابراهیم پاسخ داد: «اگر به تو باشد، نه.» سپس خداوند او را ستایش کرد به خاطر وفای او به عهدش و پایبندی به آنچه گفته بود.
فقال تعالی وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی و قیل وفّی سهام الاسلام و هو قوله: وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: «و ابراهیم که به درستی پیمان خود را انجام داد.» برخی گفتهاند که او به تمامی سختیها و چالشهای ایمانش پاسخ مثبت داده است، این اشاره به زمانی است که خدا ابراهیم را با کلمات و امتحاناتی آزمایش کرد و او همگی آنها را به درستی به انجام رساند.
قوله: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی یعنی و کان فی صحف موسی و ابراهیم ان لیس للانسان الاثواب ما عمل من خیر او شرّ و ما عمل غیره فلیس له و لا علیه. قال ابن عباس هذا منسوخ بقوله: «و الذین آمنوا و اتبعناهم ذریاتهم بایمان الحقنا بهم ذریاتهم».
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که انسان تنها پاداش کارهایی که خود انجام داده را دارد و به کارهای دیگران نمیتواند استناد کند. این موضوع در نوشتههای موسی و ابراهیم نیز ذکر شده است و به این معنی است که هر فرد فقط نتیجه اعمال خود را میبیند، چه خوب و چه بد، و اعمال دیگران برای او تاثیری ندارند. اما ابن عباس میگوید این آموزه با آیهای دیگر که به ارتباط بین مؤمنان و نسلهای آنها اشاره دارد، نسخ شده است.
فادخل الأبناء بصلاح الآباء الجنة. قال عکرمه کان ذلک لقوم ابراهیم و موسی فامّا هذه الامّة فلهم ما سعوا و ما سعی غیرهم، فمن یصدّق عنه او یصام له او یحجّ عنه لا حق به و ان لم یأمر. و فی الخبر انّ سعدا سأل رسول اللَّه (ص) هل لامّی ان تطوّعت عنها قال نعم و روی انّ امراة سالته فقالت انّ ابی مات و لم یحجّ، قال فحجّی عنه.
هوش مصنوعی: فرزندان به واسطه نیکیهای پدرانشان به بهشت میروند. عکرمۀ گفته است که این مسئله مربوط به قومهای ابراهیم و موسی است، اما برای این امت (امت محمد) هر کس به اندازه تلاشهای خود و دیگران نصیب میبرد. هر کسی که برای او صدقه بدهد، روزه بگیرد یا به جای او حج انجام دهد، از پاداش آن بهرهمند میشود، حتی اگر خودش دستور نداده باشد. در روایتی آمده است که سعد از پیامبر (ص) پرسید آیا میتوانم به نیابت از مادرم حج انجام دهم؟ پیامبر پاسخ داد بله. همچنین زنی از او پرسید که پدرش فوت کرده و حج نکرده است، پیامبر فرمود که باید به نیابت از او حج کنی.
و قال (ص) اذا مات الانسان انقطع عمله الا من ثلث: صدقة جاریه او علم ینتفع به او و ولد صالح یدعو اللَّه.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان میمیرد، اعمال او متوقف میشود، مگر در سه حالت: صدقهای که به طور مداوم جاری است، علمی که دیگران از آن بهرهمند میشوند، یا فرزند نیکوکاری که برای او دعا میکند.
و قال الربیع بن انس وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی یعنی الکافر فامّا المؤمن فله ما سعی و ما سعی له. و قیل لیس للکافر الا ما عمله فیثاب علیه فی الدنیا حتی لا یبقی له فی الآخرة خیر.
هوش مصنوعی: ربیع بن انس گفته است که انسان فقط به دستاوردهایی که خود به دست میآورد، دسترسی دارد. این عبارت به این معناست که فرد کافر تنها از نتایج اعمال خود در این دنیا بهرهمند میشود و در آخرت هیچ خوبی برای او باقی نخواهد ماند. اما مؤمن علاوه بر دستاوردهای دنیایی، به پاداشهایی نیز در آخرت میرسد.
دعا عبد اللَّه بن طاهر والی خراسان، الحسین بن الفضل فقال اشکل علیّ ثلث آیات دعوتک لتکشفها لی، قال و ما هی ایها الامیر. قال قوله تعالی فی وصف ابن آدم: فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ و صحّ الخبر بانّ الندم توبة.
هوش مصنوعی: عبدالله بن طاهر، فرماندار خراسان، از الحسین بن الفضل خواست تا به او تفسیر سه آیه از آیات قرآن را بدهد که برایش مبهم بوده است. او از الحسین پرسید که کدام آیات مدنظرش است. الحسین به آیهای اشاره کرد که در وصف انسان آمده و میگوید: "و او از پشیمانان شده است" و همچنین اشاره کرد که در اخبار آمده است که پشیمانی نشانهای از توبه است.
و قوله: کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ و صحّ فی الخبر بانّ القلم جفّ بما هو کائن الی یوم القیامة.
هوش مصنوعی: هر روز او در کار و امور جدیدی است و در روایات آمده است که قلم خشک شده و آنچه تا روز قیامت قرار است اتفاق بیفتد، ثبت شده است.
و قوله: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی فما بال الاضعاف.
هوش مصنوعی: و این که برای انسان جز آنچه تلاش کرده است، چیزی نیست. پس چرا درباره ضعفها صحبت میکنیم؟
فقال الحسین بن فضل یجوز ان لا یکون ندم قابیل توبة له و یکون ندم هذه الامّة توبة لان اللَّه تعالی خصّ هذه الامّة بخصائص لم یشرکهم فیها الامم.
هوش مصنوعی: حسین بن فضل بیان کرد که ممکن است پشیمانی قابیل به عنوان توبه برای او پذیرفته نشود، اما پشیمانی این امت میتواند توبهای برایشان باشد؛ زیرا خداوند متعال این امت را به ویژگیهایی اختصاص داده است که سایر امتها از آن بهرهمند نیستند.
و فیه قول آخر و هو ان ندم قابیل لم یکن علی قتل هابیل انّما کان علی حمله.
هوش مصنوعی: در اینجا نظری دیگر وجود دارد که بیان میکند ندامت قابیل تنها به خاطر قتل هابیل نبوده، بلکه به خاطر اقداماتی است که بعد از آن انجام داده است.
و اما قوله: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی یعنی من طریق العدل و مجاز الایة: لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی عدلا ولی ان اجزیه بواحد الفا فضلا.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که انسان تنها میتواند به دستاوردهایی که برای آن تلاش کرده، دست یابد. به طور کلی، این بیانگر اصل عدالت است، به این صورت که آدمی فقط به ثمری میرسد که در پی آن رفته است. با این حال، ممکن است که خداوند او را به خاطر اعمال خوبش به طور بیشتری پاداش دهد.
و اما قوله: کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ فانه شؤن یعیدها لا شؤن یبدئها و مجاز الایة: سوق المقادیر الی المواقیت.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر روز خداوند در کارهای مختلفی مشغول است و این امور به نوعی تکراری و دائمی هستند، نه اینکه کارهای جدیدی از ابتدا آغاز کند. همچنین، این بیان اشاره دارد به اینکه خداوند زمانها و سرنوشتها را به سمت مقاطع معین هدایت میکند.
قال فقام عبد اللَّه بن طاهر و قبّل رأسه و سوّغ خراجه قیل و کان خراجه. خمسون الف درهم.
هوش مصنوعی: عبدالله بن طاهر بلند شد و سرش را بوسید و به او اجازه داد تا مالیاتش را بگیرد، که گفته میشود مالیات او پنجاه هزار درهم بود.
وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری فی دیوانه و میزانه یوم القیمة، هذا کقوله: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ.
هوش مصنوعی: و تلاشهای انسان در روز قیامت در کتاب و ترازوی اعمالش دیده خواهد شد. این مانند این جمله است که هر کس به اندازه یک ذره خوبی انجام دهد، آن را خواهد دید و هر کس به اندازه یک ذره بدی انجام دهد، آن را نیز خواهد دید.
ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفی یعنی الاکمل و الأتمّ بالحسن حسنا و بالسّیء سیّئا.
هوش مصنوعی: سپس به او پاداشی کامل و تمام داده میشود، به طوری که به کار خوب، جزای خوبی داده میشود و به کار بد، جزای بد اعمال میشود.
وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی ای منتهی الخلق و مصیرهم الیه و هو یجازیهم باعمالهم. و قیل منه ابتداء المنّة و الیه انتهاء الآمال. و قیل معناه اذا انتهی الکلام الی اللَّه فامسکوا و من تعاطی ذلک هلک.
هوش مصنوعی: به سوی پروردگارت نهایی همه چیز است؛ جایی که همه موجودات به آنجا میرسند و او بر اساس کارهایشان آنان را جزا میدهد. برخی گفتهاند که اینجا آغاز رحمت و پایان آرزوهاست. همچنین گفته شده است که وقتی سخن به خدا میرسد، باید ساکت شد و هر کسی که در این موضوع دخالت کند، نابود میشود.
و فی ذلک ما روی انس عن النبی (ص) قال اذا ذکر اللَّه فانتهوا.
هوش مصنوعی: و در این زمینه روایت شده است که انس از پیامبر (ص) نقل کرده است که فرمودند: وقتی نام خدا ذکر میشود، باید سکوت کنید.
و روی ابیّ بن کعب عن النبی (ص) فی قوله: وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی قال لا فکرة فی الرب.
هوش مصنوعی: ابیّ بن کعب از پیامبر (ص) در مورد آیهای که میگوید: «و اینکه بازگشت به سوی پروردگارت است» سؤال کرد و پیامبر فرمودند که در رابطه با خداوند هیچ گونه تردیدی وجود ندارد.
و هذا مثل ما روی عن ابی هریرة مرفوعا تفکّروا فی الخلق و لا تتفکّروا فی الخالق فانه لا تحیط به الفکرة.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که باید در مورد آفرینش و خلقت فکر کنیم و تحلیل کنیم، اما نباید در مورد خود خداوند فکر کنیم، زیرا هیچ فکری نمیتواند به درستی او را درک کند یا به تمامی او احاطه پیدا کند.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکی فهذا یدلّ علی انّ کلّ ما یعمله الانسان فبقضائه و خلقه حتی الضحک و البکاء. قال مجاهد و الکلبی اضحک اهل الجنة و ابکی اهل النار فی النار. و قال الضحاک اضحک الارض بالنبات و ابکی السماء بالمطر. و قیل معناه افرح و احزن. لان الفرح یجلب الضحک و الحزن یجلب البکاء.
هوش مصنوعی: اوست که انسان را میخنداند و میگرید. این نشان میدهد که تمام اعمال انسان، از جمله خنده و گریه، تحت قضا و قدر و آفرینش او است. برخی از مفسران گفتهاند او اهل بهشت را میخنداند و اهل جهنم را میگرید. همچنین گفته شده که زمین را با رویش گیاهان خندان و آسمان را با باران گریان میکند. در برخی تفسیرها، این به معنای شادی و اندوه است؛ زیرا شادی به خنده و اندوه به گریه منجر میشود.
روی عن عایشه قالت مرّ النبی (ص) علی قوم یضحکون، فقال لو تعلمون ما اعلم لبکیتم کثیرا و لضحکتم قلیلا، فنزل علیه جبرئیل فقال ان اللَّه عز و جل یقول وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکی فرجع الیهم فقال ما خطوت اربعین خطوة حتی اتانی جبرئیل فقال ائت هؤلاء فقل لهم ان اللَّه عز و جل یقول هو اضحک و ابکی.
هوش مصنوعی: عایشه روایت میکند که پیامبر (ص) بر قومی عبور کرد که در حال خندیدن بودند. ایشان فرمودند: "اگر شما میدانستید آنچه را من میدانم، بسیار میگریستید و کم میخندیدند." سپس جبرئیل بر او نازل شد و گفت: "خدای عز و جل میفرماید: اوست که میخنداند و میگریاند." پیامبر به سمت آن قوم برگشت و فرمود: "من حتی چهل قدم برنمیداشتم که جبرئیل به من رسید و گفت به این جمع بگوید که خداوند عز و جل میفرماید: اوست که میخنداند و میگریاند."
و سئل طاهر المقدسیّ أ تضحک الملائکة فقال ما ضحک من دون العرش منذ خلقت جهنم و قیل لعمر هل کان اصحاب رسول اللَّه (ص) یضحکون، قال نعم و اللَّه و الایمان اثبت فی قلوبهم من الجبال الرواسی.
هوش مصنوعی: طاهر مقدسی مورد سؤال قرار گرفت که آیا فرشتگان میخندند یا نه. او پاسخ داد که از زمان خلقت جهنم هیچکس در غیر از عرش نخندیده است. همچنین از عمر پرسیده شد که آیا اصحاب پیامبر (ص) میخندیدند یا نه. او گفت: بله، قسم به خدا، ایمان در دلهایشان محکمتر از کوههای استوار بود.
و عن سماک بن حرب قال قلت لجابر بن سمرة أ کنت تجالس النبی (ص) قال نعم و کان اصحابه یجلسون فیتناشدون الشعر و یذکرون اشیاء من امر الجاهلیة فیضحکون و یتبسّم معهم اذا ضحکوا یعنی النبی (ص). و قال ذو النون فی قوله: أَضْحَکَ وَ أَبْکی ای اضحک قلوب العارفین بشمس معرفته و ابکی قلوب العاصین بظلمة معصیته. و قال سهل اضحک المطیع بالرحمة و ابکی العاصی بالسخطة. و قیل اضحک المؤمن فی الآخرة و ابکاه فی الدنیا. و اضحک الکافر فی الدنیا و ابکاه فی الآخرة و قیل معناه خلق القوّتین اللتین منهما ینبعث الضحک و البکاء و الانسان لا یعلم ما تلک القوّة.
هوش مصنوعی: سماک بن حرب روایت کرده که از جابر بن سمرة پرسیدم آیا شما با پیامبر (ص) نشست و برخاست داشتید؟ او پاسخ داد بله، و همراهان او در کنار پیامبر شعر میخواندند و از مسائل دوران جاهلیت یاد میکردند و میخندیدند؛ و پیامبر (ص) نیز در هنگام خندیدن آنها لبخند میزد. ذو النون در مورد اینکه "او خنداند و گریاند" گفت: او دلهای عارفان را با نور شناختش شاد میکند و دلهای گناهکاران را با تاریکی گناهانشان میگیرد. سهل نیز گفت که او مطیع را با رحمتش شاد و گناهکار را با خشمش میگرید. برخی گفتند که او مؤمن را در آخرت شاد میکند و در دنیا گریهاش میاندازد، و کافر را در دنیا خوشحال و در آخرت ناراحت میسازد. گفته شده که او دو نیروی که منبع خنده و گریه هستند را خلق کرده و انسان نمیداند آن نیروها چه هستند.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا ای امات فی الدنیا و احیی للبعث: و قیل امات فی الدنیا و احیی فی القبر امّا للراحة و امّا للاحساس بالعقوبة. و قیل امات الآباء و احیی الأبناء.
هوش مصنوعی: او کسی است که مردم را میمیراند و زنده میکند؛ یعنی در دنیا مردم را میمیراند و در روز قیامت زنده میکند. برخی گفتهاند که در دنیا میمیرد و در قبر زنده میشود؛ این ممکن است برای استراحت باشد یا برای احساس عذاب. همچنین گفته شده است که او پدران را میمیراند و فرزندان را زنده میکند.
و قیل امات الکافر بالنکرة و احیی المؤمن بالمعرفة. و قیل خلق الموت و الحیاة.
هوش مصنوعی: گفته شده است که کافر با نادانی و غفلت از بین میرود و مؤمن با دانش و آگاهی زنده میشود. همچنین گفته شده که خداوند مرگ و زندگی را خلق کرده است.
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی الذکر زوج الانثی و الانثی زوج الذکر.
هوش مصنوعی: او دو جنس، یعنی مرد و زن را آفریده است. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد به عنوان جفت یکدیگر هستند.
مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی ای تصبّ فی الرحم، و قیل یقدّر منها الولد، اذ لیس کل منیّ یصیر ولدا، یقال منیت الشیء اذا قدّرته و المنیّ الماء یقدّر منه الولد و سمّیت المنیّة لانها مقدّرة و اصلها ممنیّة.
هوش مصنوعی: از یک قطره نطفه که در رحم قرار میگیرد، فرایند شکلگیری جنین آغاز میشود و گفته میشود که از آن، کودک به وجود میآید. اما نه هر نطفهای منجر به تولد یک بچه میشود. اصطلاح «منی» به معنی چیزی است که به آن اندازهای داده شده که قابل اندازهگیری است، و در این حالت منظور از آن مایع منی است که از آن کودک شکل میگیرد. همچنین واژه «منیّت» به این دلیل نامگذاری شده است که نشاندهنده فرآیند تولید و اندازهگیری است و ریشهاش به واژه «ممنی» برمیگردد.
وَ أَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْری الاحیاء بعد الموت. ای علیه تصدیق ما اخبر به من اعادتهم بعد الموت للجزاء ثوابا و عقابا. و النشاة نشأتان: نشاة فی الرحم و هی النشأة الاولی فی سورة الواقعة و هذه نشاة الآخرة و هی نشاة البعث کقوله: ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ. تقول انشاته نشأة و نشاءة کقوله: انبتته نباتا.
هوش مصنوعی: و بر این اساس، بر عهده او زنده کردن انسانها پس از مرگ است. این به معنای تصدیق اظهاراتی است که درباره برانگیختن مجدد آنها برای پاداش و مجازات بعد از مرگ بیان شده است. نشأت انسان دارای دو مرحله است: مرحله اول که در شکم مادر اتفاق میافتد و مرحله دوم که مربوط به زندگی پس از مرگ است و به عنوان نشأت آخرت شناخته میشود؛ مانند این جمله که میگوید: سپس خداوند نشأت آخرت را ایجاد میکند. عبارت «انشأ» به معنای ایجاد و «نشأت» به معنای شکلگیری و رشد است.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنی وَ أَقْنی اغنی الناس بالاموال و اقنی اعطی القنیة، و هی اصول الاموال و ما یدّخرونه بعد الکفایة. و قیل هو کلّ منتج او مغلّ من زرع او ضرع. و قال ابن عباس اغنی بالمال و اقنی، ای ارضی بما اعطی و قال الحسن اقنی ای اخدم و قال ابن زید اغنی ای اکثر، و اقنی ای اقلّ، و قرأ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ.
هوش مصنوعی: اوست که غنی و توانگر است. غنی به معنای این است که او مردم را با اموال غنی میکند و اقنی به این معناست که او به آنان ثروت میدهد، که خود به معنی داراییهای اصلی و آنچه را که پس از تأمین نیازهای اساسی ذخیره میکنند، است. برخی گفتهاند هر چیز تولیدی یا زراعت و داری پرورده شده نیز مشمول این تعریف است. ابن عباس گفته که غنی به معنای ثروتمند شدن با مال و اقنی یعنی راضی بودن به آنچه داده شده است. حسن بن علی نیز گفته که اقنی یعنی خدمت کردن و ابن زید بیان کرده که غنی یعنی بیشتر، و اقنی یعنی کمتر. همچنین، آیهای خوانده شده که میگوید خداوند روزی را برای هر کس که بخواهد گسترش میدهد و برای کسی که بخواهد محدود میکند.
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْری الشعری کوکب خلف الجوزاء کانت خزاعة تعبده فی الجاهلیة فاعلم اللَّه عز و جل انه خالقها. و هما شعریان: الغمیصاء و العبور و المجرّة بینهما و اراد هاهنا الشعری العبور و هی اشدّهما ضیاء و خصّت بالذکر لانّ ابا کبشة احد اجداد رسول اللَّه (ص) من قبل امّه قال لا اری شمسا و لا قمرا و لا نجما یقطع السماء عرضا غیرها، فلیس شیء مثلها فعبدها، و عبدها خزاعة، فخالفوا قریشا فی عبادة الاوثان، و کانت قریش سمّی محمدا (ص) ابن ابی کبشة ای نزع الیه فی مخالفة دیننا کما خالف ابو کبشة.
هوش مصنوعی: شعری یکی از ستارگان بزرگ آسمان است که در گذشته، قبیله خزاعه به آن پرستش میکردند. این قبیله در زمان جاهلیت به عبادت این ستاره میپرداخت و خداوند متعال، خالق آن را میداند. در واقع، دو ستاره به نامهای الغمیصاء و العبور وجود دارند که مجرایی میان آنها قرار دارد. در اینجا به ستاره العبور اشاره شده است که درخشانترین آنهاست و به خاطر روشنیاش یاد شده است. یکی از اجداد رسول خدا (ص)، به نام ابا کبشه، به همین ستاره اشاره کرده و گفت که هیچ خورشیدی، ماهی و یا ستارهای در آسمان به جز آن را نمیبیند و به همین دلیل آن را میپرستید. قبیله خزاعه نیز به همین دلیل این ستاره را پرستش میکرد و در این کار با قبیله قریش که به پرستش بتها میپرداختند، مخالفت کردند. قریش به محمد (ص) لقب "ابن ابی کبشه" دادند تا نشان دهند که او مخالف دین آنهاست، مشابه با مخالفت ابا کبشه.
وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولی. «ان» فی هذه الآیات کلها فی محلّ الجرّ بدلا من بِما فِی صُحُفِ مُوسی. قرء اهل المدینه و ابو عمرو عادا الولی بلام مشدّدة بعد الدال و العرب تفعل ذلک فتقول قم الان عنّا، ای قم الآن عنّا و صم الاثنین، ای صم الاثنین و عاد الاولی قوم هود اهلکهم اللَّه بالریح.
هوش مصنوعی: قوم عاد، که اولین قوم بودند، به عذاب الهی دچار شدند. در اینجا، واژه "ان" در آیات مربوط به آن، به عنوان بدل از "بما فی صحف موسی" قرار گرفته است. همچنین اهل مدینه و ابوعمرو، واژه "عاد" را با لام مشدده بعد از حرف "د" میخوانند. در زبان عربی این نوع ترکیبها رایج است، مثل "قم الان" و "صم الاثنین". قوم عاد در واقع قوم هود بودند که خداوند آنها را با طوفان نابود کرد.
وَ ثَمُودَ یعنی قوم صالح، اهلکهم اللَّه بالصیحة فَما أَبْقی ای لم یترک منهم احدا.
هوش مصنوعی: قوم ثمود که به قوم صالح نیز معروفند، توسط خداوند با یک فریاد از بین رفتند و هیچ یک از آنها باقی نماند.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ ای اهلک قوم نوح من قبل عاد و ثمود إِنَّهُمْ یعنی قوم نوح کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغی من عاد و ثمود لطول دعوة نوح ایاهم و عتوّهم علی اللَّه بالمعصیة و التکذیب، دعاهم نوح الف سنة الا خمسین عاما ف ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ.
هوش مصنوعی: قوم نوح قبل از قوم عاد و ثمود هلاک شدند. قوم نوح به قدری ظالم و طغیانگر بودند که دعوت حضرت نوح به سوی خداوند، به مدت 950 سال طول کشید، اما تنها عده کمی به او ایمان آوردند. این نشان دهنده سرکشی و نافرمانی آنها نسبت به خداوند و انکار پیام نوح بود.
وَ الْمُؤْتَفِکَةَ ای المنقلبة یعنی قری قوم لوط: صبوا ایم و داد و ما و عامورا و سدوم ائتفکت باهلها ای انقلبت أَهْوی ای اهویها جبرئیل، یعنی رفعها ثم قلّبها.
هوش مصنوعی: و در مورد شهرهای قوم لوط، به معنای شهرهایی که واژگون شدند، صحبت میکند. این شهرها شامل صبایم، داد و ما، و سدوم هستند که به حالت معکوس درآمدند. جبرئیل این شهرها را بالا برد و سپس آنها را وارونه کرد.
و قیل اهواها جعلها تهوی. و قیل قلّبها فی موضعها فهوت خسفا.
هوش مصنوعی: و گفته شده است که او را به صورت مورد علاقهاش قرار داده و او به سمت آن تمایل پیدا کرده است. همچنین گفته شده که او را در جای خود به حالتی معکوس درآورده و به سمت زمین فروافتاده است.
فَغَشَّاها ای البسها اللَّه ما غَشَّی یعنی الحجارة المنضودة المسوّمة، و ابهم لیکون اوقع فی القلوب.
هوش مصنوعی: پس خداوند آنچه را که بر خود پوشانیده، بر او پوشاند؛ یعنی سنگهای چیده شده و مشخص، و این به گونهای بیان شده که تأثیر بیشتری بر دلها داشته باشد.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکَ تَتَماری ای تشکّ و تجادل ایها الانسان بما اولاک من النعم او بما کفاک من النقم...؟ و قیل بایّ نعم ربک الدالة علی وحدانیته تشکّ...؟.
هوش مصنوعی: پس با کدام نعمتهای پروردگارت میخواهی شک و تردید کنی؟ ای انسان، آیا با آن نعمتهایی که به تو داده شده است یا با آنچه که تو را از بلاها و مشکلات حفظ کرده است، بحث و جدل میکنی؟ و گفته شده است: با کدام نعمتهای پروردگارت که نشانهی یکتایی او هستند، شک و تردید میکنی؟
قیل اراد بهذا المخاطب الولید بن المغیرة من عند اهل التفسیر.
هوش مصنوعی: این نوشته به مخاطب خاصی به نام ولید بن مغیره اشاره دارد و موضوع آن از دیدگاه اهل تفسیر بررسی شده است.
هذا نَذِیرٌ یعنی محمدا (ص) مِنَ النُّذُرِ الْأُولی ای رسول من الرسل.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که محمد (ص) از جمله پیامآوران اولیه محسوب میشود و او همواره در مقام هشداردهندهای برای مردم بوده است.
و النذیر بمعنی المنذر ای ارسل الیکم بالانذار کما ارسل غیره من الانبیاء الی قومهم.
هوش مصنوعی: و نذیر به معنای هشداردهنده است؛ یعنی کسی که به شما هشدار میدهد، همانطور که سایر پیامبران نیز به قوم خود هشدار دادند.
و قیل معناه هذا الذی انذرتکم به من وقایع الامم الخالیة العاصیة فی صحف ابراهیم و موسی.
هوش مصنوعی: و گفته شده است که این معنا مربوط به آن چیزی است که به شما هشدار دادهام دربارهٔ وقایع اقوام گذشتهای که عصیان کردند، در کتابهای ابراهیم و موسی.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ای قربت القیامة.
هوش مصنوعی: زمان نزدیک شدن قیامت فرا رسیده است.
لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ کاشِفَةٌ ای دافعة، و قیل لا یکشف وقتها و لا یزیل غطاؤها احد دون اللَّه، کقوله: لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ. و الهاء فیه للمبالغة او علی تقدیر نفس کاشفة، و قیل هی مصدر کالطاغیة و الکاذبة. ثم قال لمشرکی العرب: أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ یعنی آمن هذا القرآن الذی یقرأ علیکم محمد تَعْجَبُونَ کقوله: أَ کانَ لِلنَّاسِ عَجَباً... الایة.
هوش مصنوعی: هیچکس غیر از خداوند قادر به برداشتن پرده از آن نیست و نمیتواند زمان آن را تغییر دهد. گفته شده که هیچکس نمیتواند آن را جز خداوند روشن کند. ضمیر این جمله ممکن است به معنای مبالغه باشد یا به خود مفهوم کشف اشاره داشته باشد. سپس به مشرکان عرب میگوید: آیا شما از این سخن قرآن که محمد برایتان میخواند، شگفتزده میشوید؟ مانند آنچه که در آیه آمده است: آیا این برای مردم عجب آور است؟
وَ تَضْحَکُونَ استهزاء وَ لا تَبْکُونَ ممّا فیه من الوعید.
هوش مصنوعی: شما با استهزاء میخندید و از تهدیدهایی که در آن وجود دارد، نمیگریید.
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ لاهون غافلون. و قیل السمود لغة یمانیّة لکل لاعب او راقص فی شرب او لهو او نوح و قال عبد اللَّه بن الزبیر:
هوش مصنوعی: شما به حالتی سرگرم و غافل از واقعیتهای اطرافتان هستید. گفته شده که "سامد" به زبان یمن به معنای هر کسی است که در حال بازی، رقص، نوشیدن مشروب یا تفریح است. عبد الله بن زبیر نیز این مطلب را تأیید کرده است.
و فی الحدثان نسوة آل حرب
بمقدار سمدن له سمودا
هوش مصنوعی: در اینجا اشارهای به زنان خاندان حرب شده است که به شکلی پرشور و با عشقی عمیق در کنار یکدیگر قرار دارند. آنها با هم چنین لحظههایی را تجربه میکنند که نشاندهنده اتحاد و همبستگیشان است.
فردّ شعورهن السود بیضا
و ردّ وجوههن البیض سودا
هوش مصنوعی: شعور سیاه به سفیدی خود پاسخ میدهد و چهرههای سفید را به سیاهی برمیگرداند.
سمدن ای زفنّ و نحن و رفعن ایدیهن و المعنی انهم کانوا اذا سمعوا القرآن عارضوه بالغناء و اللهو لیشغلوا الناس عن استماعه. و عن ابی هریرة قال لمّا نزلت هذه الایة بکی اهل الصّفة حتی جری دموعهم علی خدودهم فلمّا سمع رسول اللَّه (ص) حنینهم بکی معهم فبکینا ببکائه، فقال (ص) لا یلج النار من بکی من خشیة اللَّه و لا یدخل الجنة مصرّ علی معصیة اللَّه و لو لم تذنبوا لجاء اللَّه بقوم یذنبون ثم یغفر لهم.
هوش مصنوعی: زمانی که قرآن نازل شد، برخی افراد سعی کردند با شنیدن آن، با آواز و سرگرمی، مردم را از توجه به قرآن منحرف کنند. ابی هریره نقل میکند که وقتی این آیه نازل شد، اهل صَفّه به شدت گریه کردند و اشکهایشان بر روی صورتهایشان جاری شد. هنگامی که پیامبر اسلام (ص) صدای گریه آنها را شنید، با آنها گریه کرد و ما هم در کنار او گریستیم. پیامبر (ص) فرمود: کسی که از ترس خدا گریه کند، وارد آتش نمیشود و کسی که به معصیت خدا ادامه دهد، به بهشت وارد نخواهد شد. و اگر شما گناه نمیکردید، خداوند قومی را میآورد که گناه کنند و سپس مورد بخشش قرار گیرند.
و روی ان النبی (ص) نزل علیه جبرئیل و عنده رجل یبکی فقال له من هذا، فقال فلان، فقال جبرئیل انّا نزن اعمال بنی آدم کلّها الا البکاء فان اللَّه عز و جل لیطفی بالدمعة بحورا من نیران جهنم.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) در حالتی که جبرئیل به او نازل شده بود، مردی را دید که گریه میکند. از جبرئیل پرسید که آن مرد کیست، و جبرئیل پاسخ داد که او فلانی است. جبرئیل افزود که خداوند تمام اعمال بنیآدم را میسنجد، به جز گریه، زیرا خداوند با یک قطره اشک میتواند دریایی از آتش جهنم را خاموش کند.
و روی انّ النبی (ص) ما رؤی ضاحکا بعد نزول هذه الایة
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) بعد از نزول این آیه هرگز دیده نشده است که بخندد.
و قال (ص) انّ هذا القرآن نزل بحزن فاذا قرأتموه فابکوا فان لم تبکوا فتباکوا.
هوش مصنوعی: حضرت (ص) فرمودند که این قرآن با حالتی از غم نازل شده است، پس وقتی آن را میخوانید، گریه کنید و اگر نتوانستید گریه کنید، خود را به گریه بیندازید.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا ای صلّوا للَّه و وحّدوه.
هوش مصنوعی: پس برای خدا سجده کنید و او را عبادت نمایید و برای خدا نماز بخوانید و او را یکتا بدانید.
روی عکرمة عن ابن عباس قال قرأ رسول اللَّه (ص) سورة النجم فسجد فیها و سجد معه المسلمون و المشرکون و الجن و الانس.
هوش مصنوعی: عکرمۀ از ابن عباس نقل میکند که رسولالله (ص) سوره نجم را خواند و در آن سوره سجده کرد. در این سجده، مسلمانان، مشرکان و حتی جن و انسانها با او سجده کردند.
و عن عبد اللَّه قال اول سورة انزلت فیها سجدة، النجم فسجد رسول اللَّه (ص) و سجد من خلفه الا رجلا رایته اخذ کفّا من تراب فسجد علیه فرأیته بعد ذلک قتل کافرا و هو امیّة بن خلف.
هوش مصنوعی: عبدالله نقل میکند که اولین سورهای که در آن سجده واجب وجود داشت، سوره نجم بود. پیامبر خدا (ص) در این سوره سجده کرد و کسانی که پشت سر او بودند نیز سجده کردند، به جز یک مرد که دیدم مشغول برداشتن کمی خاک بود و بر آن سجده کرد. پس از آن، دیدم که او کشته شد و او امیّه بن خلف بود.
و عن زید بن ثابت قال قرأت علی النبی (ص) و النجم فلم یسجد فیها و هذا دلیل علی انّ سجود التلاوة غیر واجب و قال عمر بن الخطاب انّ اللَّه لم یکتبها علینا الا ان نشاء و هو قول الشافعی و احمد و ذهب قوم الی وجوب سجود التلاوة علی القارئ و المستمع جمیعا و هو قول سفیان الثوری و اصحاب الرأی.
هوش مصنوعی: زید بن ثابت میگوید: «من آیههای سوره نجم را برای پیامبر (ص) خواندم و او در آن سجده نکرد.» این موضوع نشان میدهد که سجده تلاوت واجب نیست. عمر بن خطاب نیز بیان کرده است که خداوند سجده تلاوت را بر ما واجب نکرده است، مگر اینکه خود بخواهیم. این نظر مورد تایید امام شافعی و احمد نیز قرار دارد. در عین حال، برخی بر این باورند که سجده تلاوت برای خواننده و شنونده الزامی است که نظر سفیان ثوری و دو گروه دیگر این را مطرح کردهاند.