اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام او که فراخ علم است و شیرین گفتار. بنام او که فراخ رحمت است و نغز کردار. بنام او که یگانه ذات است و پاک صفات. بنام او که از کی پیش و پیش از جا. بنام او که پیش از ما آن ما و بی ما بهره ما. در صنعهاش حکمت پیدا و در نشانهانش قدرت پیدا. در یکتائیش حجت پیدا و در صفاتش بیهمتایی پیدا. همه عاجزند و او توانا، همه جاهلند و او دانا. همه در عدداند و او واحد. همه معیوباند و او صمد. لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، علّام سرّ عارفان. ستّار عیب عیبیان. غفّار جرم مجرمان. قهّار و قدّوس و نهان دان. واحد و وحید در نام و در نشان. قادر و قدیر از ازل تا جاودان.
هوش مصنوعی: بنام خدا که دارای علم گسترده و گفتاری دلنشین است. بنام او که رحمتش وسیع و کردارهایش نیکوست. بنام او که یگانه و با صفاتی پاک است. بنام او که قبل از هر چیزی وجود داشته و پیش از ما، بینیاز از ماست. در آفرینشهایش حکمت و در نشانههایش قدرت نمایان است. در یکتاییاش دلیلی هست و در صفاتش بیهمتایی وجود دارد. همه موجودات نیازمندند و او توانمند است، همه نادانند و او دانشمند است. همه در شمارند و او یکتاست. همه معیوباند و او بینظیر است. او زاده نمیشود و فرزندی ندارد و هیچ کس همردیف او نیست. او دانای اسرار عارفان، پنهان کننده عیوب خطاکاران و غفار جرمهای گناهکاران است. او غالب و مقدس و آگاه به پنهانیهاست. او واحد و یگانه است در نام و نشان. او قادر و توانمند از شروع تا ابدیت.
قدیر عالم حی مرید
سمیع مبصر لبس الجلالا
هوش مصنوعی: قدرت و علم خداوندی که همیشه زنده و حاضر است، شنوا و بیناست و جلال و بزرگی را بر خود دارد.
و فی بعض کتب اللَّه: عبدی اکرمتک باسمی و ربّیتک بنعمتی و اقمتک فی خدمتی و اهّلتک لصحبتی و اجللتک برؤیتی فمن الطف منّی.
هوش مصنوعی: در برخی از کتابهای خداوند آمده است: "ای بندهام، تو را به نامم احترام کردم، با نعمتهایم تربیتت نمودم، در خدمت خود قرار دادمت و برای همراهی خودت آمادهات کردم و دیدنت را بزرگ داشتیم، پس چه کسی از من دلسوزتر است؟"
بنده من ترا بنام خود گرامی کردم و بنعمت خود بپروردم و در خدمت خود بر درگاه خود بداشتم. بلطف خود بصحبت خود رسانیدم، بفضل خود دیدار خودت کرامت کردم. از من لطیفتر و مهربانتر بر بندگان بگو کیست؟ چون فضل من در عالم بگو فضل کیست.؟
هوش مصنوعی: من تو را به نام خود عزیز کردم و با نعمتهایم پرورش دادم و در خدمت خود نزد خود نگه داشتم. به لطف خودت به صحبت خودم رساندم و به فضل خود دیدارت را کرامت کردم. چه کسی از من لطیفتر و مهربانتر بر بندگان میتواند باشد؟ چونکه اگر به فضل من در جهان نگاه کنی، هیچ کس به اندازه من دارای فضل نیست.
حم حاء مفتاح اسمه حی. میم مفتاح اسمه ملک. یقول تعالی: انا الحی انا الملک. منم خداوند زنده همیشه. منم پادشاه تواننده، در ذات و در صفات پاینده. هر هست و بودنی را داننده و بتوان و دریافت هر چیز رسنده. خداوندی هست و بوده و بودنی. گفت او شنیدنی، مهر او پیوستنی و خود دیدنی. ای نوردیده و ولایت دل و نعمت جان، عظیم الشأنی و همیشه مهربانی. نه شکر ترا زبان نه دریافت ترا درمان. ای هم شغل دل و هم غارت جان، بر آر خورشید شهود یک بار از افق عیان وز ابر جود قطرهای چند بر ما باران.
هوش مصنوعی: حم حاء، کلیدی به نام «حی» دارد. میم، کلیدی به نام «ملک» دارد. خداوند میفرماید: «من زندهام، من پادشاه هستم». من خداوندی هستم زنده و همیشهجاوید، من پادشاهی توانمند و پایدار در ذات و صفات. من دانای هر هستی هستم و قادر به درک هر چیزی. خداوندی که هست و بودنی دارد. او میگوید و شنیده میشود، محبتش پیوسته و خودش قابل دیدن است. ای نور دلها و نعمت جان، تو عظیمالشأن و همیشه مهربانی. نه زبان برای شکر تو کافی است و نه درمانی برای درد تو. ای کسی که دل را مشغول و جان را تصرف میکنی، یک بار دیگر از افق عیان، خورشید شهود را نمایان کن و از ابر بخشش، چند قطره باران بر ما ببار.
ای نکونام رهی دار مهربان کریم، گفتت شیرین و صنع زیبا، فضل تمام و مهر قدیم.
هوش مصنوعی: ای نکونام، راهنمایی که مهربان و کریم هستی، گفتهات شیرین و ساختهات زیباست، فضل و بخششات تمام و محبتات قدیمی و پایدار است.
ای پیش رو از هر چه بخوبیست جمالت
ای دور شده آفت نقصان و کمالت
هوش مصنوعی: ای کسی که جلوتر از هر چیزی هستی که خوب است، زیبایی تو فراتر از همه چیز است و نقص و کمبود از تو دور شده است و به کمال رسیدهای.
قال اهل الاشارة فی قوله: حم ای حمیت قلوب اهل عنایتی فصفّیتها عن خواطر العجب و عریتها عن هواجس النفس فلاح فیها شواهد الدین و اشرقت بنور الیقین.
هوش مصنوعی: گفته شده که کلمه "حم" به معنای حمیت و غیرت قلوب افرادی است که مورد توجه و محبت من هستند. این دلها از اندیشههای خودپسند خالی شده و از افکار و وسوسههای نفس رها گشتهاند. در این دلها نشانههای دین جلوهگر شده و نور یقین در آنها میدرخشد.
میگوید دلهای مؤمنان و سرّهای دوستان در حمایت خود آوردم و در عنایت و رعایت خود بداشتم. تا نه کدورت خواطر عجب در آن شود، نه ظلمت هواجس نفس پیرامن آن گردد و هر که ازین دو خصلت خلاص یافت، اندر راه دین بروشنایی شمع یقین روان گشت. عمل او همه اخلاص بود، گفت او همه صدق بود، قبله او حق بود سرّ او صافی بود، همّت او عالی بود، سینه او خالی بود، روش او مکاشفة فی مکاشفة و ملاطفة فی ملاطفة و مشاهدة فی مشاهدة.
هوش مصنوعی: دلهای مؤمنان و رازهای دوستان را در حمایت و توجه خود قرار دادم. این اقدام به گونهای بود که هیچ گونه کدورتی به خاطر خودخواهی در آن پدید نیاید و همچنین هیچ ظلمتی از وسوسههای نفس بر آن سایه نبیفکند. هرکس از این دو ویژگی رهایی یابد، در مسیر دین به روشنایی یقین خواهد رسید. اعمال او از خلوص و صداقت برخوردار است، قبلهاش حقیقت است، راز دلش پاک است، ارادهاش بلند و سینهاش خالی از آلودگی است. روش او مملو از تجلیهای روحانی و محبت و مشاهدات معنوی است.
قوله: تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ این حروف فرو فرستاده خداوند است، نامه و پیغام او، گفت شیرین و سخنان پرآفرین او.
هوش مصنوعی: این آیات از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است. این نوشتهها پیام و نامهای از او هستند، با زبانی شیرین و کلامی پر از زیبایی و آفریدههای نیکو.
از خداوندی که عزیز است نام او. و یقال العزیز هو المعزّ للمؤمنین بانزال الکتاب علیهم. عزیز بمعنی معزّ است یعنی که مؤمنان را عزیز کرد که ایشان را اهل خطاب خود کرد و ایشان را سزاءنامه و پیغام خود کرد. دلهاشان معادن انوار اسرار خود کرد. هفتصد هزار سال آن پاکان مملکت و مقرّبان درگاه عزت، سجّاده طاعات در مقام کرامات فرو کرده بودند و در خانگاه عصمت بر مصلّای حرمت تکیه خدمت زده که: وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ. هرگز بر درگاه عزت آن قربت نیافتند و آن منزلت ندیدند که این خاکیان دیدند، زیرا که ایشان، بندگان مجرداند و اینان بندگاناند و دوستان، «یحبهم و یحبونه نحن اولیائکم» آن فرشتگان مرغان پرندهاند و اینان قانتان و ساجداناند. نهادهای لطیف ایشان بعصمت آراسته و از زلّت پیراسته. اما آشیان مرغان، دیگر است و صدف جوهر شب افروز دیگر. نهاد آدمی، صدف جوهر دل است و دل، صدف جوهر سرّست و سرّ، صدف جوهر نظر حق است. تو گویی خاک سبب خرابی است، من گویم گفته ایشانست که: الخراب وطن الحق. تو گویی وطنی مجهولست من گویم وطن مجهول موضع گنج سلطانست. آن عزیزی گفته:
هوش مصنوعی: خداوند نامی عزیز دارد و او کسی است که مؤمنان را با نازل کردن کتاب بر آنها عزیز کرده است. عزیز به معنای عزیزکننده است و این بدان معناست که مؤمنان را از طریق وحی و پیام خود مورد توجه قرار داده است و دلهایشان را به روشنایی اسرار خود آراسته است. مدتهای طولانی، این افراد پاک و نزدیکان درگاه عزت در حال پرستش و عبادت بودند و در مقام کرامت به راز و نیاز پرداخته و به تسبیح مشغول بودند. هرگز به اندازهای که انسانهای خاکی نزد خداوند قرب دارند، آنها به این مقام نرسیدند، زیرا فرشتگان مجردند ولی انسانها بندگان و دوستان خداوند هستند. نهادهای لطیف فرشتگان از پاکی و معصومیت آراسته شدهاند، در حالی که نهاد آدمی به شکل خاصی است و دل انسان مانند صدفی است که شهادت بر گنجینهها و اسرار درونی دارد. بر اساس تفکراتی، تخریب میتواند منجر به یافتن حقیقت باشد و شاید به معنای کشف گنجی در مکانی نامعلوم باشد.
دین ز درویشان طلب زیرا که شاهان را مقیم
رسم باشد گنجها در جای ویران داشتن
هوش مصنوعی: از درویشان دلسوزی و معنویت را بیاموز، زیرا شاهان تنها در پی ثروت و قدرت هستند و دلبستگیشان به مال و منال باعث ویرانی روح و معنویتشان میشود.
ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ معنیه الا للحق و اقامة الحق. هفت آسمان و هفت زمین که آفریدم، کائنات و محدثات که از عدم در وجود آوردم، آن را آفریدم، تا تو حق خداوندی و کردگاری ما بر خودشناسی و بحکم بندگی، فرمان ما را منقاد باشی و گردن نهی. ای جوانمرد بندگی کردن کاری آسان است اما بنده بودن کاری عظیم است و خصلتی بزرگ. هفتصد هزار سال ابلیس مهجور بندگی کرد و یک دم بنده نتوانست بود. العبودیّة ترک الاختیار فیما یبدو من الاقدار.
هوش مصنوعی: ما آسمانها و زمین و هر آنچه بین آنهاست را جز برای حقیقت نیافریدیم. این کائنات و موجودات را آفریدم تا تو به حق الهی و وظیفه بندگی پی ببری و فرمان ما را بپذیری. بندگی کار آسانی به نظر میرسد، اما بودن در مقام بنده یک ویژگی بزرگ و مهم است. ابلیس به مدت هفتصد هزار سال بندگی کرد اما هرگز نتوانست در مقام بنده باقی بماند. حقیقت بندگی، رها کردن اختیار در اوضاع ظاهری است.
العبودیة ترک التدبیر و شهود التقدیر. خار اختیار در مجاری اقدار، از قدم کام خود بباید کند و در تصاریف تقدیر ربانی، دست از تدبیر بشری بباید شست. زیر بار حکم، حامد باید بود و حظ نفس نصیب طلب، در باقی باید کرد، تا بمقام بندگی رسی.
هوش مصنوعی: عبودیت به معنای ترک تدبیر و مشاهده تقدیر الهی است. انسان باید در مسیر سرنوشت، از خواستههای خود بگذرد و در برابر تقدیر خداوند تسلیم شود. باید با صبر و شکرگزاری زیر بار فرمان الهی بایستد و به جای اینکه فقط به خواستههای نفسانی خود بیاندیشد، باید تلاش کند تا به مقام بندگی نزدیکتر شود.
آن کس که او را بنصیب پرستد، بنده نصیب است نه بنده او. پیر بو علی سیاه قدس اللَّه روحه گفت اگر ترا گویند بهشت خواهی یا دو رکعت نماز، نگر تا بهشت اختیار نکنی، دو رکعت نماز اختیار کن، زیرا که بهشت نصیب توست و نماز حق او جل جلاله، و هر کجا نصیب تو در میان آمد اگر چه کرامت بود، روا باشد که کمین گاه مکر گردد، و گزارد حق او بیغائله و بیمکر است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خوشبختی توجه کند، در واقع بنده خوشبختی است نه بنده آنچه او را خوشبخت میکند. یکی از عارفان گفته است که اگر از تو بخواهند انتخاب کنی بین بهشت و دو رکعت نماز، باید دقت کنی که بهشت را انتخاب نکنی، بلکه دو رکعت نماز را انتخاب کنی. چرا که بهشت خود به خود برای تو فراهم است ولی نماز به عنوان حقی از سوی خداوند به حساب میآید. هرگاه خوشبختی در میان باشد، حتی اگر امری شریف باشد، ممکن است دسیسههای مختلفی در کار باشد. در حالیکه ادای حق او بیدسیسه و بدون فریب است.
موسی (ع) چون بنزدیک خضر آمد دو بار بروی اعتراض کرد یکی در حق آن غلام، دیگر از جهت شکستن کشتی چون نصیب در میان نبود خضر صبر میکرد اما در سوم حالت چون بنصیب خود پیدا آمد که: لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً خضر گفت ما را با تو روی صحبت نماند. هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ.
هوش مصنوعی: موسی (ع) وقتی به خضر رسید، دو بار به او اعتراض کرد: یک بار به خاطر مرگ آن پسر، و بار دیگر به خاطر خراب کردن کشتی. خضر در این موارد صبور بود چون در آن زمان نصیب روشن نشده بود. اما وقتی موسی به نصیب خود رسید و گفت اگر میخواستی میتوانستی برای این کار پاداش بگیری، خضر پاسخ داد که دیگر صحبت ما با تو تمام شده است و اینجا پایان کار بین من و توست.