این سورة الاحقاف سی و پنج آیت است و ششصد و چهل و چهار کلمت و دو هزار و پانصد و نود و هشت حرف. جمله بمکه فرود آمد مگر یک آیت که در مدینه فرو آمد و خلافست که آن یک آیت کدام است، قومی گفتند: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ. ابن عباس و قتاده گفتند: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ و در این سوره دو آیت است منسوخ: یکی وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ این قدر از آیت منسوخ است بفاتحه سورة الفتح. دیگر آیت: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ معنی صبر منسوخ است بآیت سیف. و در فضیلت سورة، ابی بن کعب روایت کند از مصطفی (ص) قال: من قرأ سورة الاحقاف اعطی من الاجر بعدد کل رمل فی الدنیا عشر حسنات و محی عنه عشر سیئات و رفع له عشر درجات.
حم تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ مضی تفسیره و انّما کرر تنزیل الکتاب لانه بمنزلة عنوان الکتب ثم ذکر ما انزل فقال: ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ یعنی الا بالتوحید و الوحدانیة من غیر شریک کقوله: ما لَهُمْ فِیهِما مِنْ شِرْکٍ و کقوله: أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ، و قیل إِلَّا بِالْحَقِّ ای بالعدل فی الخلق و قیل للحق و لاقامة الحق وَ أَجَلٍ مُسَمًّی ای خلقه مقرونا باجل سمی الی وقت معلوم، قد سماه و ان کان قد طوی علمه عن عباده. و قیل المراد به یوم القیمة و هو الاجل الذی تنتهی الیه السماوات و الارض و هو اشارة الی فنائها و قیل الاجل المسمی، قوله: فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ یعنی خلقها فی ستة ایام، وَ الَّذِینَ کَفَرُوا، بالآخرة، عَمَّا أُنْذِرُوا به فی القرآن من البعث و الحساب و الجزاء، مُعْرِضُونَ لا یتفکرون و قیل اعرضوا بعد ما قامت الحجة علیهم.
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ، ای هل خلق واحد منهم شیئا من الارض، أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ، فی خلقها و ملکها.
هذا کقوله فی سورة الملائکة: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی... الایة و کقوله: هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ، ائْتُونِی بِکِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا، ای بکتاب جاءکم من اللَّه قبل القرآن فیه بیان ما تقولون و برهان ما تدّعون یعنی التوریة و الانجیل و الزبور و سائر کتبه التی انزلها قبل القرآن، أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ،. فسروه علی ثلاثة اوجه، قال الکلبی معناه او بقیة من علم یؤثر عن الاولین و یسند الیهم جعله من الاثر الذی هو الباقی من الشیء. و قال قتادة، أَوْ أَثارَةٍ، یعنی او خاصّة من علم، جعله من قول القائل استاثرت بهذا الشیء اذا ضننت به و اختصصت به نفسک. الوجه الثالث و هو قول مجاهد و عکرمة و مقاتل: او اثارة یعنی روایة عن الانبیاء تقول اثرت الحدیث عن فلان و انا آثره عنه ای ارویه اثرا و اثارة و منه قیل للخبر اثر و مأثور و منه المأثور من الدعاء. قال ابن عباس: الاثارة علم الخط، سئل رسول اللَّه (ص) عن الخط فقال فعله نبی من الانبیاء فمن وافقه خطه، فذاک یقال معناه ان یهم الرجل بالامر بین ان یفعله او لا یفعله فیخطّ خطوطا من غیر تأمل و لا رویة بل بالعجلة لئلا یلحقها العدد ثم یعد فیقول لخط افعل و لآخر لا افعل الی آخر الخطوط فاذا انتهی الی افعل فعل و اذ انتهی الی لا افعل لم یفعل، و روی عن ابن عباس قال: هذا الخط علم قدیم ترکه الناس وَ مَنْ أَضَلُّ معناه ای هل احد ابین ضلالا، مِمَّنْ یَدْعُوا ای یعبد و قیل یطلب و یسئل، مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ، دعاءه، إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ، ای یسئل شیئا لو دعاه الی یوم القیمة لم یستجب دعائه وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ یعنی الاصنام التی هی جماد لا تسمع و لا تفهم، فاجری مجری العقلاء فی الاخبار علی زعمهم. و قیل هم الملائکة و الجن و الانس مشتغلون عنهم غیر عالمین بعبادتهم.
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً، هذا کقوله تعالی: یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ هذا کحکایة اللَّه تعالی عنهم: تَبَرَّأْنا إِلَیْکَ ما کانُوا إِیَّانا یَعْبُدُونَ.
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ، واضحات الدلایل و هی القرآن، قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ، یعنی القرآن، هذا سِحْرٌ مُبِینٌ ای لا حقیقة له یوهم اذا قرع السمع انه شیء و لا اصل له و قیل هذا سِحْرٌ مُبِینٌ ای کلام منظوم نظما دقیقا یأخذ القلوب کما یقال هو السحر الحلال. أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ، اختلقه محمد و اضافه الی اللَّه کذبا، قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً، هنا تهدید لنفسه (ص) لو فعل، ای لا تقدرون ان تردوا عذابه علی افترایی فکیف افتری علی اللَّه من اجلکم، هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِیضُونَ فِیهِ، ای اللَّه اعلم بما تقولون فیما بینکم و بما ترموننی به و تخوضون فیه من التکذیب بالقرآن و القول فیه انه سحر، کَفی بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ، ان القرآن جاء من عنده، و قیل معناه ان افتریته فغایة ذلک ان اخدعکم فتتبعونی و ما انتفاعی باتّباعکم و انتم لا تملکون دفع عذاب اللَّه عنی کَفی بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ، ای هو شاهدی علی صدق ما ادعوکم الیه، اذ هو المرسل الیکم وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ فی تأخیر العذاب عنکم.
قال الزجاج: هذا دعاء لهم الی التّوبة، معناه: انّ اللَّه غفور لمن تاب منکم و اسلم، رحیم به.
قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ، البدع ما لا سابق له، و البدع و البدیع واحد مثل نصف و نصیف و جمع البدع ابداع و المعنی لست باول رسول ارسله اللَّه و لا جئتکم بامر بدیع لم یکن لی الی مثله سابق فکیف تنکرون نبوّتی، هذا کقوله: قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ، و فی الخبر الصحیح قال النبی (ص): بعثت علی اثر ثمانیة آلاف نبی، منهم اربعة آلاف من بنی اسرائیل، وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ، علماء تفسیر در معنی این آیت مختلفاند، ابن عباس و جماعتی گفتند: این در احکام دنیاست نه در احکام آخرت که رسول خدا را معلوم بود که در آخرت، وی در بهشت است و هر کس که در دنیا او را دروغ زن گرفت در دوزخ.
اما در دنیا بوی پوشیده گشت که او را و قوم وی را چه خواهند فرمود و بر سر ایشان چه خواهد رفت از رنج و راحت و نفع و ضر. ابن عباس گفت رسول خدا در مکه بود و در خواب او را نمودند زمینی فراخ، نخلستانی که در آنجا هم درختان بود و هم آب روان و رسول بآن زمین هجرت میکرد، این خواب با یاران بگفت و یاران آن وقت در بلا و شدّت بودند و در اذی و رنج، مشرکان گفتند: یا رسول اللَّه، متی نهاجر الی الارض التی أریت؟، این هجرت ما کی خواهد بود بآن زمین که ترا نمودند در خواب؟. رسول ایشان را جواب نداد تا این آیت فرو آمد، گفت: ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ، اترک فی مکانی، ام اخرج و ایّاکم الی الارض التی رفعت لی. من ندانم که با من چه خواهند کرد و نه با شما، هم درین مکه ما را بخواهند گذاشت یا بآن زمین که مرا نمودند هجرت خواهند فرمود. و گفتهاند معنی آنست که: من ندانم که در این دنیا با من چه خواهند کرد و آخر کار من بچه باز آید. بیرون کنند مرا از وطن خویش چنانک با انبیاء پیشین کردند، یا بخواهند کشت مرا چنانک قومی را کشتند از پیغمبران گذشته. و شما که یاران و مؤمناناید، ندانم که با من بیرون خواهند کرد یا بوطن خود بخواهند گذاشت و شما که ناگرویدگاناید و تکذیب میکنید، ندانم که شما را خسف و مسخ و غرق و هلاک خواهد بود چنانک پیشینیان را بود. آن گه گفت: إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ، من این هیچ ندانم مگر آنچه وحی آید بمن و مرا از آن خبر کنند بوحی، و من بر پی آن وحی میروم. پس ربّ العالمین بوحی پاک او را خبر داد که وی را بر دشمنان نصرت باشد و دین وی بر همه دنیا غلبه دارد. و ذلک فی قوله: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ و در کار امّت خبر داد که: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ.
قومی گفتند: ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ یعنی یوم القیمة. و الایة منسوخة، نسختها فاتحة سورة الفتح، قتاده و عکرمه گفتند: آن روز که این آیت فرو آمد کافران شاد شدند، گفتند کار ما و کار محمد هر دو یکسانست و او را بر ما افزونی نیست در دانش عاقبت خویش، و این دلیل است که محمد آنچه میگوید از بر خویش میگوید و از ذات خویش مینهد، که اگر فرستاده اللَّه بودی با وی بگفتید که چه خواهد کرد با وی و عاقبت وی چه خواهد بود، پس ما اتّباع وی چون کنیم که نمیداند که با وی و با اصحاب وی چه خواهند کرد و آن گه حکم این آیت دراز بکشید، ده سال به مکه و شش سال به مدینه و منافقان مدینه همین سخن میگفتند که مشرکان مکه میگفتند، تا سال حدیبیة که رب العالمین ناسخ این آیت فرستاد: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ. رسول خدا عظیم شاد شد بنزول این آیت و از شادی، روی مبارک وی میفروخت و میفرمود: و لقد نزلت علیّ الیوم آیات هن احبّ الیّ مما طلعت علیه الشمس.
یاران را گفت خبر دارید که امروز جبرئیل آمد و آیتی چند فرو آورد که نزول آن دوستتر دارم از دنیا و هر چه در دنیا است، آن گه بر ایشان خواند، إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ الی قوله: وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً، یاران گفتند یا رسول اللَّه هنیئا لک قد علمنا ما یفعل بک فما ذا یفعل بنا. نوشت باد یا رسول اللَّه این کرامت که اللَّه با تو کرد و معلوم گشت که با تو چه خواهد کرد، گویی با ما چه خواهد کرد که یاران توایم. جبرئیل آمد و آیت آورد: لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ الی قوله: وَ کانَ ذلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً منافقان مدینه و مشرکان مکه گفتند معلوم شد که با محمد و پس روان و یاران وی چه خواهد کرد، با ما گویی چه کند، فانزل اللَّه تعالی: وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ، الی قوله: وَ ساءَتْ مَصِیراً.
قوله تعالی: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ کَفَرْتُمْ بِهِ، هذا کلام محذوف الجواب، تقدیره: ان کان من عند اللَّه و کفرتم به فما عذرکم. و قوله «ان» هاهنا لیس بشکّ کقول شعیب أَ وَ لَوْ کُنَّا کارِهِینَ لو هاهنا لیس بشک، هما من صلات الکلام، وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی مِثْلِهِ فَآمَنَ الشاهد هاهنا و فی خاتمة سورة الرعد عبد اللَّه بن سلام حبر اهل التوریة عَلی مِثْلِهِ ای علی ما شهد اللَّه علیه من تصدیق رسوله و تثبیت رسالته فی قوله: کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً. و قیل علی مثله، المثل صلة، یعنی علیه ای علی انه من عند اللَّه، فَآمَنَ، یعنی فآمن الشاهد، و الفاء هاهنا تفسیر انّ شهادته ایمانه وَ اسْتَکْبَرْتُمْ، عن الایمان به یعنی شهد عبد اللَّه بن سلام علی نبوة المصطفی و آمن به و استکبر الیهود فلم یؤمنوا.
روی عن سعد بن ابی وقاص، قال: ما سمعت النبی (ص) یقول لاحد یمشی علی الارض انّه من اهل الجنّة الا لعبد اللَّه بن سلام
و فیه نزلت هذه الآیة: وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ. و قال بعضهم الشاهد من بنی اسرائیل، هو موسی علیه السلام، ای شهد موسی علی القرآن فآمن به بنو اسرائیل و کفرتم یا معشر العرب بمحمد و القرآن، إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اللّام هاهنا لام العلّة، یعنی و قال الکافرون لاجل المؤمنین، و المراد بالّذین کفروا الیهود، قالوا لَوْ کانَ، ما اتی به محمد خَیْراً، ای صدقا و حقا، ما سَبَقُونا إِلَیْهِ، و لکنّا اسرع الی قبوله من الّذین آمنوا لانّا ارباب العلم و الکتاب. و قیل المراد بهم مشرکو العرب و ذلک انّه لمّا اسلمت جهینة و مزینة و اسلم و غفار، قالت بنو عامر و غطفان و اسد و اشجع: لَوْ کانَ ما جاء به محمد خَیْراً، ما سَبَقُونا إِلَیْهِ، و نحن ارفع منهم حالا و اکثر مالا و هؤلاء رعاء الغنم. قال اللَّه تعالی: وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ، ای بالقرآن کما اهتدی به اهل الایمان، فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ، القدیم هاهنا کقولهم: أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ و هذا کقوله تعالی بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ.
وَ مِنْ قَبْلِهِ ای و من قبل القرآن، کِتابُ مُوسی یعنی التوریة، إِماماً یقتدی به، وَ رَحْمَةً، لمن آمن به و هما منصوبان علی الحال، و قیل فیه اضمار ای جعلناه اماما و رحمة. و فی الکلام محذوف تقدیره: جعلنا کتاب موسی اماما و رحمة و لم یهتدوا به وَ هذا کِتابٌ، ای و هذا القرآن کتاب مُصَدِّقٌ، للکتب التی قبله. و فی مصحف ابن مسعود: «مصدق لما بین یدیه»، لِساناً عَرَبِیًّا، یعنی بلسان عربی، و قیل منصوب علی الحال یعنی یصدّق التوریة و الانجیل فی هذه الحال، لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قرأ ابن کثیر و نافع و ابن عامر و یعقوب، لتنذر بالتاء علی خطاب النبی (ص) و الباقون بالیای یعنی لینذر الکتاب، وَ بُشْری لِلْمُحْسِنِینَ بشری فی محل الرفع، ای هذا کتاب مصدّق و بشری للمحسنین.
إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ مضی تفسیره.
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً، قرأ اهل الکوفة احسانا کقوله: و بالوالدین احسانا. حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً، ای بالمشقة و الصعوبة، یرید حالة ثقل الحمل فی بطنها لا فی ابتداء الحمل، وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً یرید شدة الطلق. قرأ اهل الحجاز و ابو عمرو بفتح الکاف، و الباقون بضمها و هما لغتان. و قیل الفتح المصدر و الضم الاسم. و قیل الفتح ما اکرهت علیه و الضم ما کرهته، وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ، ای فطامه و قرأ یعقوب و فصله بغیر الف، ثَلاثُونَ شَهْراً، یرید اقلّ مدة الحمل و هی ستة اشهر و اکثر مدة الرضاع اربعة و عشرون شهرا و لیس هذا حتما واجبا. قال ابن عباس: اذا حملته المرأة تسعة اشهر ارضعته احد و عشرین شهرا، و قیل هذه الایة خاصة لرسول اللَّه (ص) و کان حمله ستة اشهر. و فی الایة دلیل انّ الولد یلحق لستة اشهر، حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ ای نهایة قوته و غایة شبابه و استوائه و هو ما بین ثمانی عشرة سنة الی اربعین سنة فذلک قوله: وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً، این آیت بقول سدّی و ضحّاک در شأن سعد بن ابی وقاص فرود آمد و قصه وی گفته آمد در سورة العنکبوت و بقول ابن عباس و جماعتی مفسران، در شأن بو بکر صدیق فرود آمد و پدر وی ابو قحافة و اسمه عثمان بن عامر بن عمرو، و مادر وی ام الخیر بنت صخر بن عمرو.
علی بن ابی طالب (ع) گفت از مهاجران هیچ کس با پدر و مادر در اسلام مجتمع نشد مگر بو بکر صدّیق. و رب العزّة او را وصیت کرد بنیکویی کردن با ایشان اندرین آیت. و فی الخبر، رضاء الرب فی رضاء الوالدین و سخط اللَّه فی سخطهما.
و گفتهاند بو بکر هشده ساله بود که بصحبت رسول افتاد، روایت کنند از وی گفت: من بتجارت شام میرفتم و رسول خدا در آن کاروان بود و زیر درخت سدرة فرو آمد، برابر صومعه بحیراء راهب. بو بکر گفت من بدر صومعه بحیراء شدم تا از کار دین چیزی پرسم از وی، بحیراء گفت آن کیست که زیر آن درخت سدره فرو آمد؟ گفتم محمد بن عبد اللَّه (ص). بحیراء گفت و اللَّه که او نیست مگر پیغامبر خدای، که من در کتاب خواندهام که بعد از عیسی بن مریم (ع) هیچ کس در سایه این درخت فرو نیامد مگر پیغامبری که نام وی محمد است. بو بکر را تصدیق و یقین آن روز در دل افتاد و بعد از این در جاهلیت و در اسلام از رسول خدا مفارقت نکرد، و قیل لابی بو بکر أخبرنا عن نفسک هل رأیت شیئا قط قبل الاسلام من دلائل نبوّة محمد (ص)، فقال ابو بکر نعم و هل بقی احد من قریش او غیر قریش لم یجعل اللَّه علیه بمحمد فی نبوته حجة، و فی غیرها، و لکن اللَّه هدی به من شاء واصل به من شاء، بینا انا قاعد فی فیء شجرة فی الجاهلیة اذ تدلّی علیّ غصن من اغصانها حتی صار علی رأسی فجعلت انظر الیه و اقول ما هذا، فسمعت صوتا من الشجرة: هذا النّبی یخرج فی وقت کذا و یوم کذا فکن انت من اسعد الناس به، فقلت بیّنه ما اسم هذا النبی
قال محمد بن عبد اللَّه بن عبد المطلب الهاشمی قال ابو بکر فقلت صاحبی و الیفی و حبیبی، فتعاهدت الشجرة متی تبشرنی بخروج النبی (ص)، فلما اتاه الوحی سمعت صوتا من الشجرة: جدّ و شمّر یا ابن ابی قحافة فقد جاء الوحی و ربّ موسی لا یسبقک الی الاسلام احد قال فلما اصبحت، عدوت الی النبی (ص) فلما رآنی قال یا با بکر انی ادعوک الی اللَّه و الی رسوله، قلت اشهد انک رسول اللَّه بعثک بالحق سراجا منیرا، فآمنت به و صدّقته
قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی این دعاء ابو بکر است آن گه که عمر وی بچهل سال رسید، چنان که گفت وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً و ایمان آورد و مصطفی را تصدیق کرد، گفت: رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ خداوند من، فرا دل و زبان من ده شکر این نعمت اسلام که مرا دادی و این کرامت که با من کردی و این نواخت که بر من نهادی وَ عَلی والِدَیَّ، و بر پدر و مادر من که ایشان را باسلام و ایمان راه نمود و هدایت دادی، وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ، ابن عباس گفت عمل صالح که بو بکر، بدعاء از اللَّه خواست و اللَّه اجابت کرد و از وی بپسندید، آن بود که هفت کس از مسلمانان که بدست کافران در عذاب گرفتار بودند، بو بکر ایشان را باز خرید و از عذاب برهانید و ایشان را آزاد کرد. از ایشان دو مرد بودند یکی بلال بن رباح و دیگر عامر بن فهیرة. بلال غلامی بود در بنی جمح مولّد، ایشان او را عذاب میکردند در بطحاء مکه، امیة بن خلف دست و پای وی ببست و در آفتاب حجاز او را بیفکند و سنگی عظیم بسینه وی فرو گذاشت، گفت اگر از دین محمد باز گردی و الا همچنین ترا فرو گذارم تا هلاک شوی و بلال در آن حال میگفت احد، احد. بو بکر صدّیق آنجا بگذشت و او را چنان دید، فرا امیّة گفت: الا تتّقی اللَّه فی هذا المسکین، حتی متی. تا کی این مسکین را در عذاب گرفتار داری از اللَّه خود نمیترسی؟ امیّة گفت تو او را باز رهان. بو بکر گفت چنین کنم. مرا غلامی سیاه است بر دین تو از وی قویتر و در کار شما مردانهتر، این را بمن ده تا تا من او را بتو دهم هم چنان کردند و بلال از عذاب بازرست و بو بکر او را آزاد کرد، مصطفی (ص) فرمود: یرحم اللَّه ابا بکر، زوّجنی ابنته و حملنی الی دار الهجرة و اعتق بلالا من ماله، و عامر بن فهیرة از قبیله ازد بود مولّد ایشان، بو بکر او را بخرید و آزاد کرد و آن وقت که مصطفی (ص) و بو بکر در غار ثور بودند وی گوسفندان چرا داشت، هر شب گوسپندان بدر غار بردید و ایشان را شیر دادید و در هجرت با ایشان بمدینه رفت و عاقبت در بئر معونه شهید گشت. و از زنان مؤمنات پنج کس در عذاب کافران بودند، بو بکر ایشان را بخرید و آزاد کرد.
یکی زبیره. دیگر ام عیسی. سوم نهدیه با دختر وی. پنجم کنیزکی مسلمان در بنی عدی بن کعب. قوله: وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی، این هم دعاء بو بکر است که کار فرزندان خود را از اللَّه اسلام خواست، و رب العزه دعاء وی اجابت کرد و همه را اسلام کرامت کرد و این کرامت از صحابه هیچ کس را نبود مگر بو بکر را.
قال موسی بن عقبة: لم یدرک اربعة النبی (ص) هم و ابناؤهم الّا هؤلاء: ابو قحافة و ابو بکر و ابنه عبد الرحمن و ابو عتیق بن عبد الرحمن بن ابی بکر، إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ.
أُولئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا، یعنی اعمالهم الصالحة التی عملوها فی الدنیا و کلّها حسن، فالاحسن بمعنی الحسن فنثیبهم علیها، وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئاتِهِمْ، فلا نعاقبهم و قرأ حمزة و الکسائی و حفص نتقبّل و نتجاوز بالنون و احسن بالنصب، و الباقون بالیاء و ضمها و احسن بالرفع فِی أَصْحابِ الْجَنَّةِ، ای مع اصحاب الجنة وَعْدَ الصِّدْقِ نصب علی المصدر، تأویله نعدهم وعد الصدق الذی کانوا یوعدون فی قوله: وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ و قیل وعد اللَّه علی برّ الوالدین قبول الطاعة بقوله: أُولئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئاتِهِمْ فقبول الطاعة و غفران الزلة مشروط ببرّ الوالدین.
قوله: وَ الَّذِی قالَ لِوالِدَیْهِ، یعنی و اذکر الّذی قال لوالدیه اذا دعواه الی الایمان باللّه و الاقرار بالبعث، أُفٍّ لَکُما، هی کلمة تبرم یقصد بها اظهار السخط، أَ تَعِدانِنِی أَنْ أُخْرَجَ، من قبری حیّا، وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی، یعنی و قد تفانت الامم فلم یرجع احد منهم الی الدنیا و لا خرج من قبره، وَ هُما یعنی الأبوین، یَسْتَغِیثانِ اللَّهَ، علیه و یسألانه ان یوفّقه للایمان و یقولان له: وَیْلَکَ آمِنْ، باللّه و البعث، إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ، بالبعث و ثواب المؤمن و عقاب الکافر، حَقٌّ و صدق فَیَقُولُ لهما، ما هذا، الذی تدعوننی الیه، إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ.
ابن عباس گفت و سدّی و مجاهد، که: این آیت در شأن عبد الرحمن بن ابی بکر فرو آمد پیش از اسلام وی، پدر و مادر، او را بر اسلام میخواندند و وی از اسلام سر میباز زد و میگفت عبد اللَّه بن جدعان و عامر بن کعب و مشایخ قریش را زنده گردانید و از خاک برآرید زنده، تا از ایشان پرسم درستی اینکه شما میگویید و پدر و مادر وی در اللَّه میزارند و اسلام وی از اللَّه بدعا میخواهند و او را تهدید میکنند که: وَیْلَکَ آمِنْ تا ربّ العزة دعاء ایشان در وی مستجاب کرد و او را ایمان و اسلام کرامت کرد، اما عایشه و جماعتی مفسران، این قول را منکرند و میگویند.
نزول این آیت در حقّ کافرست که بر پدر و مادر خود عاقّ بود، و دلیل بر این قول آنست که بر عقب گفت: أُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ، ای وجب لهم العذاب فِی أُمَمٍ، ای مع امم، قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ خسروا انفسهم.
وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا، قال ابن عباس: یرید من سبق الی الاسلام فهو افضل ممّن تخلّف عنه و لو بساعة، و قیل معناه: و لکلّ واحد من الفریقین المؤمنین و الکافرین درجات ای منازل و مراتب عند اللَّه یوم القیمة باعمالهم فیجازیهم علیها.
قال ابن زید فی هذه الایة درج اهل النار تذهب سفالا و درج اهل الجنة تذهب علویا، وَ لِیُوَفِّیَهُمْ، قرأ ابن کثیر و اهل البصرة و عاصم: بالیاء و قرأ الباقون بالنون و المعنی لیوفیهم جزاء أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ.
برگردان به زبان ساده
این سورة الاحقاف سی و پنج آیت است و ششصد و چهل و چهار کلمت و دو هزار و پانصد و نود و هشت حرف. جمله بمکه فرود آمد مگر یک آیت که در مدینه فرو آمد و خلافست که آن یک آیت کدام است، قومی گفتند: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ. ابن عباس و قتاده گفتند: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ و در این سوره دو آیت است منسوخ: یکی وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ این قدر از آیت منسوخ است بفاتحه سورة الفتح. دیگر آیت: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ معنی صبر منسوخ است بآیت سیف. و در فضیلت سورة، ابی بن کعب روایت کند از مصطفی (ص) قال: من قرأ سورة الاحقاف اعطی من الاجر بعدد کل رمل فی الدنیا عشر حسنات و محی عنه عشر سیئات و رفع له عشر درجات.
هوش مصنوعی: سوره احقاف شامل ۳۵ آیه، ۶۴۴ کلمه و ۲۵۹۸ حرف است. این سوره عمدتاً در مکه نازل شده است به جز یک آیه که در مدینه نازل شده و درباره آن اختلاف نظر وجود دارد که کدام آیه است. گروهی گفتند که این آیه "فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ" است. ابن عباس و قتاده معتقدند که آیه "قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ" از آیات منسوخ این سوره است. دو آیه منسوخ در این سوره وجود دارد: یکی "و ما أدری ما یفعل بی و لکن" است که مشابه آن در سوره فتح آمده، و دیگری "فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ" است که معنای صبر را در آیه سیف منسوخ کرده است. از ابی بن کعب روایت شده که پیامبر (ص) فرمودند: کسی که سوره احقاف را بخواند، به تعداد هر دانه شن در دنیا، ده حسنه به او داده میشود و ده گناه از او محو میگردد و ده مرتبه درجات او بالا میرود.
حم تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ مضی تفسیره و انّما کرر تنزیل الکتاب لانه بمنزلة عنوان الکتب ثم ذکر ما انزل فقال: ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ یعنی الا بالتوحید و الوحدانیة من غیر شریک کقوله: ما لَهُمْ فِیهِما مِنْ شِرْکٍ و کقوله: أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ، و قیل إِلَّا بِالْحَقِّ ای بالعدل فی الخلق و قیل للحق و لاقامة الحق وَ أَجَلٍ مُسَمًّی ای خلقه مقرونا باجل سمی الی وقت معلوم، قد سماه و ان کان قد طوی علمه عن عباده. و قیل المراد به یوم القیمة و هو الاجل الذی تنتهی الیه السماوات و الارض و هو اشارة الی فنائها و قیل الاجل المسمی، قوله: فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ یعنی خلقها فی ستة ایام، وَ الَّذِینَ کَفَرُوا، بالآخرة، عَمَّا أُنْذِرُوا به فی القرآن من البعث و الحساب و الجزاء، مُعْرِضُونَ لا یتفکرون و قیل اعرضوا بعد ما قامت الحجة علیهم.
هوش مصنوعی: این کتاب به واسطه خداوند عزیز و حکیم نازل شده است. تکرار کلمه "تنزیل" به این دلیل است که به عنوان عنوان این کتاب ها محسوب میشود. سپس ذکر شده که خداوند فرمود: ما آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست را جز با حق خلق نکردیم، یعنی فقط با توحید و یکتایی که هیچ شریکی ندارد. همچنین اشاره شده که ممکن است "با حق" به معنای آفرینش بر اساس عدالت باشد یا برای برقراری حق و یا به درستی به یک زمان مشخص اشاره کند، زمانی که خداوند آن را با نام معین کرده است، هرچند که علم آن زمان از بندگانش پنهان باشد. برخی معتقدند این به روز قیامت اشاره دارد که پایان آفرینش آسمانها و زمین است و به نابودی آنها اشاره میکند. همچنین گفته شده که "آنگاه" به شش روز اشاره دارد که در آن خداوند آسمانها و زمین را خلق کرده است. کسانی که به آخرت کافرند، از آنچه که در قرآن درباره قیامت و حساب و جزا به آنها هشدار داده شده، رویگردانند و به چیزی نمیاندیشند و برخی نیز معتقدند که آنها پس از روشن شدن دلایل و حجتها، از آن رویگردان شدهاند.
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ، ای هل خلق واحد منهم شیئا من الارض، أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ، فی خلقها و ملکها.
هوش مصنوعی: بگویید: آیا شما چیزی را که غیر از خدا میخوانید، نشانم دهید؟ آیا آنها چیزی از زمین خلق کردهاند؟ آیا هیچیک از آنها در آسمانها شریک دارند و در خلقت و مالکیت آن سهمی دارند؟
هذا کقوله فی سورة الملائکة: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی... الایة و کقوله: هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ، ائْتُونِی بِکِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا، ای بکتاب جاءکم من اللَّه قبل القرآن فیه بیان ما تقولون و برهان ما تدّعون یعنی التوریة و الانجیل و الزبور و سائر کتبه التی انزلها قبل القرآن، أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ،. فسروه علی ثلاثة اوجه، قال الکلبی معناه او بقیة من علم یؤثر عن الاولین و یسند الیهم جعله من الاثر الذی هو الباقی من الشیء. و قال قتادة، أَوْ أَثارَةٍ، یعنی او خاصّة من علم، جعله من قول القائل استاثرت بهذا الشیء اذا ضننت به و اختصصت به نفسک. الوجه الثالث و هو قول مجاهد و عکرمة و مقاتل: او اثارة یعنی روایة عن الانبیاء تقول اثرت الحدیث عن فلان و انا آثره عنه ای ارویه اثرا و اثارة و منه قیل للخبر اثر و مأثور و منه المأثور من الدعاء. قال ابن عباس: الاثارة علم الخط، سئل رسول اللَّه (ص) عن الخط فقال فعله نبی من الانبیاء فمن وافقه خطه، فذاک یقال معناه ان یهم الرجل بالامر بین ان یفعله او لا یفعله فیخطّ خطوطا من غیر تأمل و لا رویة بل بالعجلة لئلا یلحقها العدد ثم یعد فیقول لخط افعل و لآخر لا افعل الی آخر الخطوط فاذا انتهی الی افعل فعل و اذ انتهی الی لا افعل لم یفعل، و روی عن ابن عباس قال: هذا الخط علم قدیم ترکه الناس وَ مَنْ أَضَلُّ معناه ای هل احد ابین ضلالا، مِمَّنْ یَدْعُوا ای یعبد و قیل یطلب و یسئل، مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ، دعاءه، إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ، ای یسئل شیئا لو دعاه الی یوم القیمة لم یستجب دعائه وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ یعنی الاصنام التی هی جماد لا تسمع و لا تفهم، فاجری مجری العقلاء فی الاخبار علی زعمهم. و قیل هم الملائکة و الجن و الانس مشتغلون عنهم غیر عالمین بعبادتهم.
هوش مصنوعی: در این متن، به بحث درباره آیاتی از قرآن کریم پرداخته شده است که در آنها به پرستش شرکای خداوند پرداخته میشود. از جمله، این که آیا میتوانید شراکتهایی که از غیر خداوند میپرستید را به من نشان دهید؟ و نیز درباره خلق خدا و برهان آن شنیده میشود. همچنین به کتابهای پیشین مثل تورات، انجیل و زبور اشاره شده که به عنوان مدارک و شواهدی برای فهم ادعاها معرفی میشوند. نگارنده همچنین ابعاد مختلف علم و دانش را که از قدیم باقی مانده است، بررسی میکند و نظریات مختلفی را نیز از عالمان مختلف پیرامون معنای خاص علم ارائه میدهد. در پایان، به عدم توانایی بتها (یا فرشتگان و جن) در پاسخگویی به دعاهای انسانها اشاره میشود و توضیحاتی درباره نادانی آنها در درک عبادتهای انسانها ذکر میگردد.
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً، هذا کقوله تعالی: یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ هذا کحکایة اللَّه تعالی عنهم: تَبَرَّأْنا إِلَیْکَ ما کانُوا إِیَّانا یَعْبُدُونَ.
هوش مصنوعی: زمانی که مردم در قیامت گرد هم آیند، به یکدیگر دشمن خواهند بود. این موضوع مانند این آیه است که در روز قیامت، برخی از افراد یکدیگر را انکار کرده و همدیگر را ناسزا میگویند و نسبت به پرستشهایی که انجام دادهاند، کافر خواهند شد. همانطور که در داستانی از سوی خداوند آمده است آنان خواهند گفت: «از شما بیزاری جسته و به تو اعلام میکنیم که ما هرگز شما را نمیپرستیدیم.»
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ، واضحات الدلایل و هی القرآن، قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ، یعنی القرآن، هذا سِحْرٌ مُبِینٌ ای لا حقیقة له یوهم اذا قرع السمع انه شیء و لا اصل له و قیل هذا سِحْرٌ مُبِینٌ ای کلام منظوم نظما دقیقا یأخذ القلوب کما یقال هو السحر الحلال. أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ، اختلقه محمد و اضافه الی اللَّه کذبا، قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً، هنا تهدید لنفسه (ص) لو فعل، ای لا تقدرون ان تردوا عذابه علی افترایی فکیف افتری علی اللَّه من اجلکم، هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِیضُونَ فِیهِ، ای اللَّه اعلم بما تقولون فیما بینکم و بما ترموننی به و تخوضون فیه من التکذیب بالقرآن و القول فیه انه سحر، کَفی بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ، ان القرآن جاء من عنده، و قیل معناه ان افتریته فغایة ذلک ان اخدعکم فتتبعونی و ما انتفاعی باتّباعکم و انتم لا تملکون دفع عذاب اللَّه عنی کَفی بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ، ای هو شاهدی علی صدق ما ادعوکم الیه، اذ هو المرسل الیکم وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ فی تأخیر العذاب عنکم.
هوش مصنوعی: وقتی آیات ما که نشانههای روشنی هستند، بر آنها تلاوت میشود، کسانی که به حق اعتقاد ندارند میگویند: «این فقط جادوئی واضح است» که هیچ حقیقتی ندارد و به نظر میرسد که چیزی است ولی در واقع هیچ اصل و اساسی ندارد. برخی میگویند: «محمد آن را اختراع کرده و به خدا نسبت داده است» و در پاسخ به آنها گفته شده که اگر من این را ساختهام، شما نمیتوانید از جانب خدا چیزی به من ببخشید. این تهدید به خودش است که اگر چنین کاری کرده باشد، آنها نمیتوانند عذاب خدا را از من دفع کنند، پس چگونه میتوانم به خاطر شما بر خدا افترا بزنم؟ خداوند به آنچه شما در میان خود میگویید و بر من تهمت میزنید، آگاهتر است. به عنوان گواهی بر حقانیت آنچه شما را به آن دعوت میکنم، قرآن از طرف او نازل شده است و اگر من این را اختراع کردهام، نهایتش این است که شما را فریب دهم و به دنبال خود بیاورم، ولی شما نمیتوانید عذاب خدا را از من دور کنید. بنابراین، خداوند گواه من بر صدق ادعای من است، زیرا او به سوی شما فرستاده شده و او بخشنده و مهربان است و عذاب را از شما به تأخیر میاندازد.
قال الزجاج: هذا دعاء لهم الی التّوبة، معناه: انّ اللَّه غفور لمن تاب منکم و اسلم، رحیم به.
هوش مصنوعی: زجاج میگوید: این دعا به منظور دعوت آنها به توبه است و معنی آن این است که خداوند برای کسانی که از شما توبه کرده و اسلام آوردهاند، بسیار بخشنده و مهربان است.
قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ، البدع ما لا سابق له، و البدع و البدیع واحد مثل نصف و نصیف و جمع البدع ابداع و المعنی لست باول رسول ارسله اللَّه و لا جئتکم بامر بدیع لم یکن لی الی مثله سابق فکیف تنکرون نبوّتی، هذا کقوله: قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ، و فی الخبر الصحیح قال النبی (ص): بعثت علی اثر ثمانیة آلاف نبی، منهم اربعة آلاف من بنی اسرائیل، وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ، علماء تفسیر در معنی این آیت مختلفاند، ابن عباس و جماعتی گفتند: این در احکام دنیاست نه در احکام آخرت که رسول خدا را معلوم بود که در آخرت، وی در بهشت است و هر کس که در دنیا او را دروغ زن گرفت در دوزخ.
هوش مصنوعی: بگویید من پیامبری نو نیستم. نوآوری یعنی چیزی که پیش از این وجود نداشته و من فقط از طریق پیامبران پیشین به شما رسیدهام. پس چگونه میتوانید نبوتم را انکار کنید؟ مثل این است که بگویید: به یقین پیامبرانی از قبل از من با دلایل روشن آمدهاند. در یک روایت معتبر آمده که پیامبر (ص) فرمود: من بعد از هشت هزار پیامبر فرستاده شدهام، که چهار هزار نفر از بنیاسرائیل بودهاند و من نمیدانم که با من و شما چه خواهد شد. در تفسیر این آیه نظرات مختلفی وجود دارد. ابن عباس و برخی دیگر معتقدند که این حکم مربوط به امور دنیوی است، نه به احکام آخرت؛ زیرا پیامبر میدانست که در آخرت در بهشت خواهد بود و هر کسی که در دنیا به او دروغ بگوید، در جهنم خواهد بود.
اما در دنیا بوی پوشیده گشت که او را و قوم وی را چه خواهند فرمود و بر سر ایشان چه خواهد رفت از رنج و راحت و نفع و ضر. ابن عباس گفت رسول خدا در مکه بود و در خواب او را نمودند زمینی فراخ، نخلستانی که در آنجا هم درختان بود و هم آب روان و رسول بآن زمین هجرت میکرد، این خواب با یاران بگفت و یاران آن وقت در بلا و شدّت بودند و در اذی و رنج، مشرکان گفتند: یا رسول اللَّه، متی نهاجر الی الارض التی أریت؟، این هجرت ما کی خواهد بود بآن زمین که ترا نمودند در خواب؟. رسول ایشان را جواب نداد تا این آیت فرو آمد، گفت: ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ، اترک فی مکانی، ام اخرج و ایّاکم الی الارض التی رفعت لی. من ندانم که با من چه خواهند کرد و نه با شما، هم درین مکه ما را بخواهند گذاشت یا بآن زمین که مرا نمودند هجرت خواهند فرمود. و گفتهاند معنی آنست که: من ندانم که در این دنیا با من چه خواهند کرد و آخر کار من بچه باز آید. بیرون کنند مرا از وطن خویش چنانک با انبیاء پیشین کردند، یا بخواهند کشت مرا چنانک قومی را کشتند از پیغمبران گذشته. و شما که یاران و مؤمناناید، ندانم که با من بیرون خواهند کرد یا بوطن خود بخواهند گذاشت و شما که ناگرویدگاناید و تکذیب میکنید، ندانم که شما را خسف و مسخ و غرق و هلاک خواهد بود چنانک پیشینیان را بود. آن گه گفت: إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ، من این هیچ ندانم مگر آنچه وحی آید بمن و مرا از آن خبر کنند بوحی، و من بر پی آن وحی میروم. پس ربّ العالمین بوحی پاک او را خبر داد که وی را بر دشمنان نصرت باشد و دین وی بر همه دنیا غلبه دارد. و ذلک فی قوله: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ و در کار امّت خبر داد که: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ.
هوش مصنوعی: در آن زمان، نگرانیهایی درباره آینده پیامبر و پیروانش وجود داشت و معلوم نبود چه بر سر آنها خواهد آمد. ابن عباس نقل میکند که در مکه، پیامبر در خواب زمین وسیعی را دید که شامل نخلستان و آب روان بود و به آنجا هجرت میکرد. او این خواب را با یارانش در میان گذاشت، در حالی که آنها در شرایط سختی به سر میبردند. مشرکان از پیامبر پرسیدند که هجرت به آن زمین چه زمانی خواهد بود. پیامبر در پاسخ سکوت کرد تا اینکه آیهای نازل شد که بیان میکرد او از سرنوشت خود و یارانش آگاهی ندارد و نمیداند که آیا در مکه خواهند ماند یا مجبور به هجرت خواهند شد. او همچنین متوجه بود که ممکن است مانند پیامبران گذشته، از وطنش رانده شود یا حوادث بدی برای او و یارانش رخ دهد. در نهایت، پیامبر گفت تنها از آنچه وحی بر او نازل میشود پیروی میکند و خداوند به او خبر داد که بر دشمنانش پیروز خواهد شد و دینش بر تمام دنیا غالب خواهد گردید.
قومی گفتند: ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ یعنی یوم القیمة. و الایة منسوخة، نسختها فاتحة سورة الفتح، قتاده و عکرمه گفتند: آن روز که این آیت فرو آمد کافران شاد شدند، گفتند کار ما و کار محمد هر دو یکسانست و او را بر ما افزونی نیست در دانش عاقبت خویش، و این دلیل است که محمد آنچه میگوید از بر خویش میگوید و از ذات خویش مینهد، که اگر فرستاده اللَّه بودی با وی بگفتید که چه خواهد کرد با وی و عاقبت وی چه خواهد بود، پس ما اتّباع وی چون کنیم که نمیداند که با وی و با اصحاب وی چه خواهند کرد و آن گه حکم این آیت دراز بکشید، ده سال به مکه و شش سال به مدینه و منافقان مدینه همین سخن میگفتند که مشرکان مکه میگفتند، تا سال حدیبیة که رب العالمین ناسخ این آیت فرستاد: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ. رسول خدا عظیم شاد شد بنزول این آیت و از شادی، روی مبارک وی میفروخت و میفرمود: و لقد نزلت علیّ الیوم آیات هن احبّ الیّ مما طلعت علیه الشمس.
هوش مصنوعی: گروهی گفتند: ما نمیدانیم با من و شما در روز قیامت چه خواهد شد. این آیات منسوخ است و سورۀ فتح آن را نسخ کرده است. قتاده و عکرمه گفتند: زمانی که این آیه نازل شد، کافران خوشحال شدند و گفتند که کار ما و محمد یکسان است و او بر ما برتری در دانستن سرنوشت خود ندارد. این نشاندهنده این است که محمد آنچه میگوید بر اساس خود اوست، زیرا اگر او فرستاده خدا بود، به او میگفتید که با او و پیروانش چه خواهد شد. بنابراین، چرا ما از او پیروی کنیم در حالی که او نمیداند چه بر سر خود و پیروانش خواهد آمد؟ این بحث سالها ادامه داشت، تا اینکه در سال حدیبیه، خداوند آیهای نازل کرد که میفرمود: «تا خداوند آنچه از گناهان تو گذشته و آنچه در آینده خواهد آمد را ببخشد.» رسول خدا از نزول این آیه بسیار شاد شدند و چهرۀ مبارکشان از خوشحالی درخشان گردید و فرمودند: «امروز آیات بر من نازل شد که برای من محبوبتر از هر چیزی است که آفتاب بر آن تابیده است.»
یاران را گفت خبر دارید که امروز جبرئیل آمد و آیتی چند فرو آورد که نزول آن دوستتر دارم از دنیا و هر چه در دنیا است، آن گه بر ایشان خواند، إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ الی قوله: وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً، یاران گفتند یا رسول اللَّه هنیئا لک قد علمنا ما یفعل بک فما ذا یفعل بنا. نوشت باد یا رسول اللَّه این کرامت که اللَّه با تو کرد و معلوم گشت که با تو چه خواهد کرد، گویی با ما چه خواهد کرد که یاران توایم. جبرئیل آمد و آیت آورد: لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ الی قوله: وَ کانَ ذلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً منافقان مدینه و مشرکان مکه گفتند معلوم شد که با محمد و پس روان و یاران وی چه خواهد کرد، با ما گویی چه کند، فانزل اللَّه تعالی: وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ، الی قوله: وَ ساءَتْ مَصِیراً.
هوش مصنوعی: یاران پیامبر از او پرسیدند آیا خبر دارید که امروز جبرئیل به پیش ما آمد و آیات چندی را آورد که برای من از همه چیز در دنیا محبوبتر است. سپس این آیات را برای آنها خواند: «ما به تو فتحی روشن بخشیدیم تا خداوند گناهان گذشته و آیندهات را بیامرزد» و ادامه داد تا آنجا که فرمود: «و خداوند دانا و حکیم است.» یاران گفتند: «ای پیامبر خدا، به تو تبریک میگوییم، ما فهمیدیم که خداوند با تو چه خواهد کرد، اما با ما چه خواهد کرد؟» سپس این کرامت از سوی خداوند را در نوشتن ثبت کردند که چگونه با پیامبر رفتار خواهد شد، اما نمیدانند که با یاران او چه خواهد شد. جبرئیل آمد و آیت دیگری آورد که «خداوند مؤمنان و مؤمنات را به باغهای بهشتی وارد خواهد کرد»، و ادامه داد تا گفت: «و این نزد خداوند پیروزی بزرگ است.» منافقان مدینه و مشرکان مکه گفتند که حال مشخص شد که با محمد و یارانش چه خواهد شد، اما با ما چه خواهد کرد؟ سپس خداوند فرمود: «و او منافقان و منافقات را عذاب خواهد کرد» و ادامه داد تا آنجا که فرمود: «و بدترین سرنوشتی برای آنهاست.»
قوله تعالی: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ کَفَرْتُمْ بِهِ، هذا کلام محذوف الجواب، تقدیره: ان کان من عند اللَّه و کفرتم به فما عذرکم. و قوله «ان» هاهنا لیس بشکّ کقول شعیب أَ وَ لَوْ کُنَّا کارِهِینَ لو هاهنا لیس بشک، هما من صلات الکلام، وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی مِثْلِهِ فَآمَنَ الشاهد هاهنا و فی خاتمة سورة الرعد عبد اللَّه بن سلام حبر اهل التوریة عَلی مِثْلِهِ ای علی ما شهد اللَّه علیه من تصدیق رسوله و تثبیت رسالته فی قوله: کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً. و قیل علی مثله، المثل صلة، یعنی علیه ای علی انه من عند اللَّه، فَآمَنَ، یعنی فآمن الشاهد، و الفاء هاهنا تفسیر انّ شهادته ایمانه وَ اسْتَکْبَرْتُمْ، عن الایمان به یعنی شهد عبد اللَّه بن سلام علی نبوة المصطفی و آمن به و استکبر الیهود فلم یؤمنوا.
هوش مصنوعی: در این آیه، سخن به شکل محذوفی بیان شده است که اگر پیامبر از طرف خداوند آمده و شما به او کافر شدهاید، چه توجیهی برای خود دارید؟ استفاده از «اگر» در اینجا نشاندهنده شک نیست، بلکه تأکید بر واقعیت است. همچنین، در این متن به گواهی یک شاهد از بنیاسرائیل اشاره میشود که به صداقت پیامبر شهادت داده و ایمان آورده است. این شاهد، عبدالله بن سلام، یکی از بزرگترین عالمان یهود بود که بر صدق پیامبر گواهی داد. در پایان، توضیح داده میشود که یهودیان با وجود گواهی و شهادت این عالم باور نکردند و از ایمان به او سر باز زدند.
روی عن سعد بن ابی وقاص، قال: ما سمعت النبی (ص) یقول لاحد یمشی علی الارض انّه من اهل الجنّة الا لعبد اللَّه بن سلام
هوش مصنوعی: سعد بن ابی وقاص میگوید: من نشنیدم که پیامبر (ص) به کسی که بر روی زمین راه میرود بگوید او از اهل بهشت است، جز برای عبد الله بن سلام.
و فیه نزلت هذه الآیة: وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ. و قال بعضهم الشاهد من بنی اسرائیل، هو موسی علیه السلام، ای شهد موسی علی القرآن فآمن به بنو اسرائیل و کفرتم یا معشر العرب بمحمد و القرآن، إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.
هوش مصنوعی: این آیه نازل شده است که در آن آمده: «و شاهدی از بنیاسرائیل شهادت داد.» برخی گفتهاند که این شاهد از بنیاسرائیل، موسی علیهالسلام است، بدین معنا که موسی بر حقانیت قرآن شهادت داده و بنیاسرائیل به آن ایمان آوردهاند، در حالی که شما ای گروه عرب به محمد و قرآن کافر شدهاید. به حقیقت، خداوند، گروه ظالمین را هدایت نمیکند.
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اللّام هاهنا لام العلّة، یعنی و قال الکافرون لاجل المؤمنین، و المراد بالّذین کفروا الیهود، قالوا لَوْ کانَ، ما اتی به محمد خَیْراً، ای صدقا و حقا، ما سَبَقُونا إِلَیْهِ، و لکنّا اسرع الی قبوله من الّذین آمنوا لانّا ارباب العلم و الکتاب. و قیل المراد بهم مشرکو العرب و ذلک انّه لمّا اسلمت جهینة و مزینة و اسلم و غفار، قالت بنو عامر و غطفان و اسد و اشجع: لَوْ کانَ ما جاء به محمد خَیْراً، ما سَبَقُونا إِلَیْهِ، و نحن ارفع منهم حالا و اکثر مالا و هؤلاء رعاء الغنم. قال اللَّه تعالی: وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ، ای بالقرآن کما اهتدی به اهل الایمان، فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ، القدیم هاهنا کقولهم: أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ و هذا کقوله تعالی بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ.
هوش مصنوعی: کافران به مؤمنان گفتند که اگر آنچه محمد ارائه داده خوب بود، ما قبل از شما به آن ایمان میآوردیم، زیرا ما صاحبان علم و کتاب هستیم. برخی گفتهاند که این سخن از طرف مشرکان عرب بوده است. وقتی قبایل جهینه و مزینه و دیگر قبایل اسلام آوردند، قبایل بنی عامر و غطفان و اسد و اشجع به این فکر افتادند که اگر آنچه محمد آورده خوب بود، ما زودتر از آنها به آن ایمان میآوردیم زیرا ما در موقعیت بهتری هستیم و مال بیشتری داریم، در حالی که اینها فقط شبانهای گوسفندند. خداوند فرمود: وقتی که آنها با قرآن هدایت نشدند، به دروغ گفتند که این یک افسانه باستانی است، همانطور که میگویند داستانهای پیشینیان. این به معنای آن است که آنها به چیزی که درک نکرده بودند، کفر ورزیدند و زمانی که تأویل آن به آنها نرسید، انکار کردند.
وَ مِنْ قَبْلِهِ ای و من قبل القرآن، کِتابُ مُوسی یعنی التوریة، إِماماً یقتدی به، وَ رَحْمَةً، لمن آمن به و هما منصوبان علی الحال، و قیل فیه اضمار ای جعلناه اماما و رحمة. و فی الکلام محذوف تقدیره: جعلنا کتاب موسی اماما و رحمة و لم یهتدوا به وَ هذا کِتابٌ، ای و هذا القرآن کتاب مُصَدِّقٌ، للکتب التی قبله. و فی مصحف ابن مسعود: «مصدق لما بین یدیه»، لِساناً عَرَبِیًّا، یعنی بلسان عربی، و قیل منصوب علی الحال یعنی یصدّق التوریة و الانجیل فی هذه الحال، لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قرأ ابن کثیر و نافع و ابن عامر و یعقوب، لتنذر بالتاء علی خطاب النبی (ص) و الباقون بالیای یعنی لینذر الکتاب، وَ بُشْری لِلْمُحْسِنِینَ بشری فی محل الرفع، ای هذا کتاب مصدّق و بشری للمحسنین.
هوش مصنوعی: قبل از آن، کتاب موسی، یعنی تورات، به عنوان پیشوایی که پیروانش از آن الگو میگیرند و رحمتی برای کسانی که به آن ایمان آوردهاند، معرفی شده است. این دو صفت به حالت منصوب بیان شدهاند و برخی نیز گفتهاند که میتوان آنها را به صورت ضمنی در نظر گرفت. در واقع، اشاره به این است که ما کتاب موسی را به عنوان پیشوا و رحمت قرار دادیم و آنها که از آن هدایت نیافتند. اکنون به این قرآن اشاره شده که صداقتی برای کتب پیشین دارد. برخی نیز در مصحف ابن مسعود خواندهاند که «مصدق لما بین یدیه» به معنای اینکه این قرآن به عنوان تاییدی بر آنچه پیش از خودش آمده است. این کتاب به زبان عربی نازل شده و ممکن است به طور ضمنی اشاره به این داشته باشد که این قرآن نیز تورات و انجیل را تصدیق میکند. برای انذار کسانی که ظلم کردهاند، ابن کثیر، نافع، ابن عامر و یعقوب به صورت فعل «تنذر» را خطاب به پیامبر (ص) خواندهاند و بقیه آن را به صورت «لینذر» خواندهاند که اشاره به کتاب دارد. همچنین این قرآن بشارتدهندهای برای نیکوکاران است.
إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ مضی تفسیره.
هوش مصنوعی: کسانی که میگویند پروردگار ما خداست و سپس بر این ایمان ثابت قدم میمانند، هیچ ترسی بر آنها نیست و آنها محزون نخواهند شد. اینان کسانی هستند که در بهشت خواهند بود و برای همیشه در آنجا خواهند ماند، بهسبب اعمالی که انجام دادهاند.
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً، قرأ اهل الکوفة احسانا کقوله: و بالوالدین احسانا. حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً، ای بالمشقة و الصعوبة، یرید حالة ثقل الحمل فی بطنها لا فی ابتداء الحمل، وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً یرید شدة الطلق. قرأ اهل الحجاز و ابو عمرو بفتح الکاف، و الباقون بضمها و هما لغتان. و قیل الفتح المصدر و الضم الاسم. و قیل الفتح ما اکرهت علیه و الضم ما کرهته، وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ، ای فطامه و قرأ یعقوب و فصله بغیر الف، ثَلاثُونَ شَهْراً، یرید اقلّ مدة الحمل و هی ستة اشهر و اکثر مدة الرضاع اربعة و عشرون شهرا و لیس هذا حتما واجبا. قال ابن عباس: اذا حملته المرأة تسعة اشهر ارضعته احد و عشرین شهرا، و قیل هذه الایة خاصة لرسول اللَّه (ص) و کان حمله ستة اشهر. و فی الایة دلیل انّ الولد یلحق لستة اشهر، حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ ای نهایة قوته و غایة شبابه و استوائه و هو ما بین ثمانی عشرة سنة الی اربعین سنة فذلک قوله: وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً، این آیت بقول سدّی و ضحّاک در شأن سعد بن ابی وقاص فرود آمد و قصه وی گفته آمد در سورة العنکبوت و بقول ابن عباس و جماعتی مفسران، در شأن بو بکر صدیق فرود آمد و پدر وی ابو قحافة و اسمه عثمان بن عامر بن عمرو، و مادر وی ام الخیر بنت صخر بن عمرو.
هوش مصنوعی: ما به انسان سفارش کردیم که با والدینش نیکی کند. کسانی که از کوفه قرائت کردهاند، نیکی را به صورت "احسانا" خواندهاند، مانند جمله "و باوالدین احسانا". مادر او را با سختی حمل کرد، یعنی با زحمت و دشواری، که به وضعیت سنگینی حمل در شکم اشاره دارد و نه به آغاز بارداری. او را نیز با سختی به دنیا آورد که به شدت درد زایمان اشاره دارد. اهل حجاز و أبو عمرو "کُرهاً" را با فتحه خواندهاند و بقیه با ضمه، که هر دو خوانش معتبر است. برخی گفتهاند که فتحه مصدر است و ضمه اسم. همچنین گفتهاند که فتحه به معنای "چیزی که انسان به آن اجبار شده" و ضمه به معنای "چیزی که انسان از آن بدش میآید" است. درباره مدت حمل و شیردهی نیز آمده است که حاملگی حداقل شش ماه و حداکثر مدت شیردهی بیست و چهار ماه است، اما این مدت الزامی نیست. ابن عباس در این باره گفته است که اگر زن نوزادی را نه ماه باردار باشد، میتواند او را بیست و یک ماه شیر بدهد. همچنین گفته شده که این آیه مخصوص پیامبر (ص) بوده و او شش ماه حمل شده است. در این آیه دلیلی وجود دارد که نوزاد تا شش ماه به پدرش ملحق میشود. ادامه آیه درباره وقتی است که انسان به سن بلوغ و قوت خود میرسد که معمولاً بین هجده تا چهل سالگی است. برخی مفسران مانند سدّی و ضحّاک گفتهاند که این آیه درباره سعد بن ابی وقاص نازل شده است و داستان او در سوره عنکبوت آمده، در حالی که ابن عباس و برخی دیگر مفسران معتقدند که این آیه در مورد ابوبکر صدیق نازل شده و اشاره به پدر و مادر او دارد.
علی بن ابی طالب (ع) گفت از مهاجران هیچ کس با پدر و مادر در اسلام مجتمع نشد مگر بو بکر صدّیق. و رب العزّة او را وصیت کرد بنیکویی کردن با ایشان اندرین آیت. و فی الخبر، رضاء الرب فی رضاء الوالدین و سخط اللَّه فی سخطهما.
هوش مصنوعی: علی بن ابی طالب (ع) فرمود که از میان مهاجران، تنها ابوبکر صدیق بود که با پدر و مادرش به اسلام پیوست. خداوند نیز در آیهای او را به نیکی کردن با والدینش وصیت کرده است. همچنین در یک روایت آمده که رضایت خداوند در رضایت والدین و خشم خدا در خشم آنهاست.
و گفتهاند بو بکر هشده ساله بود که بصحبت رسول افتاد، روایت کنند از وی گفت: من بتجارت شام میرفتم و رسول خدا در آن کاروان بود و زیر درخت سدرة فرو آمد، برابر صومعه بحیراء راهب. بو بکر گفت من بدر صومعه بحیراء شدم تا از کار دین چیزی پرسم از وی، بحیراء گفت آن کیست که زیر آن درخت سدره فرو آمد؟ گفتم محمد بن عبد اللَّه (ص). بحیراء گفت و اللَّه که او نیست مگر پیغامبر خدای، که من در کتاب خواندهام که بعد از عیسی بن مریم (ع) هیچ کس در سایه این درخت فرو نیامد مگر پیغامبری که نام وی محمد است. بو بکر را تصدیق و یقین آن روز در دل افتاد و بعد از این در جاهلیت و در اسلام از رسول خدا مفارقت نکرد، و قیل لابی بو بکر أخبرنا عن نفسک هل رأیت شیئا قط قبل الاسلام من دلائل نبوّة محمد (ص)، فقال ابو بکر نعم و هل بقی احد من قریش او غیر قریش لم یجعل اللَّه علیه بمحمد فی نبوته حجة، و فی غیرها، و لکن اللَّه هدی به من شاء واصل به من شاء، بینا انا قاعد فی فیء شجرة فی الجاهلیة اذ تدلّی علیّ غصن من اغصانها حتی صار علی رأسی فجعلت انظر الیه و اقول ما هذا، فسمعت صوتا من الشجرة: هذا النّبی یخرج فی وقت کذا و یوم کذا فکن انت من اسعد الناس به، فقلت بیّنه ما اسم هذا النبی
هوش مصنوعی: ابوبکر زمانی که هجده ساله بود با پیامبر اسلام آشنا شد. او روایت کرده که در حال سفر به شام بود و پیامبر در همان کاروان حضور داشت. وقتی به درخت سدره رسیدند، به صومعه بحیراء، راهب رفت و از او درباره دین سوال کرد. بحیراء از او پرسید که آن کسی که زیر درخت سدره نشسته کیست. ابوبکر پاسخ داد که محمد بن عبدالله است. بحیراء گفت که او هیچ کس جز پیامبر خدا نیست و او در کتابهایش خوانده که بعد از عیسی بن مریم، تنها پیامبری که زیر این درخت سایه میافکند، محمد است. ابوبکر به این سخنان اطمینان پیدا کرد و از آن روز به بعد، چه در دوران جاهلیت و چه در اسلام، از رسول خدا جدا نشد. وقتی از ابوبکر درباره نشانههای پیامبری محمد پرسیدند، او گفت که آیا کسی از قریش یا غیر قریش هست که خدا بر او دلیل بر پیامبری محمد نیاورده باشد؟ سپس ابوبکر به یاد آورد که زمانی در دوران جاهلیت زیر درختی نشسته بود و ناگهان شاخهای به سمت او خم شد. او از آن شاخه سوال کرد و صدایی از درخت به او گفت که این نبی در زمانی خاص و روزی مشخص ظاهر خواهد شد و او از خوشبختترین افراد خواهد بود. ابوبکر پرسید نام این نبی چیست.
قال محمد بن عبد اللَّه بن عبد المطلب الهاشمی قال ابو بکر فقلت صاحبی و الیفی و حبیبی، فتعاهدت الشجرة متی تبشرنی بخروج النبی (ص)، فلما اتاه الوحی سمعت صوتا من الشجرة: جدّ و شمّر یا ابن ابی قحافة فقد جاء الوحی و ربّ موسی لا یسبقک الی الاسلام احد قال فلما اصبحت، عدوت الی النبی (ص) فلما رآنی قال یا با بکر انی ادعوک الی اللَّه و الی رسوله، قلت اشهد انک رسول اللَّه بعثک بالحق سراجا منیرا، فآمنت به و صدّقته
هوش مصنوعی: محمد بن عبد اللَّه بن عبد المطلب الهاشمی میگوید: ابو بکر به من گفت: «دوست و همدم و عزیزم، من با آن درخت عهد کردهام که هر وقت خبر آمدن پیامبر (ص) را به من بدهد، به من بگوید». وقتی وحی به پیامبر نازل شد، صدایی از درخت شنیدم که میگفت: «بشتاب و آماده باش، ای پسر ابی قحافة، زیرا وحی آمده و هیچکس زودتر از تو به اسلام نمیرسد». سپس صبح که شد، به سمت پیامبر (ص) دویدم و وقتی مرا دید، گفت: «ای ابو بکر، من تو را به سوی خدا و رسولش دعوت میکنم». من گفتم: «گواهی میدهم که تو رسول خدا هستی که با حق و روشنایی آمدهای» و به او ایمان آوردم و تصدیقش کردم.
قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی این دعاء ابو بکر است آن گه که عمر وی بچهل سال رسید، چنان که گفت وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً و ایمان آورد و مصطفی را تصدیق کرد، گفت: رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ خداوند من، فرا دل و زبان من ده شکر این نعمت اسلام که مرا دادی و این کرامت که با من کردی و این نواخت که بر من نهادی وَ عَلی والِدَیَّ، و بر پدر و مادر من که ایشان را باسلام و ایمان راه نمود و هدایت دادی، وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ، ابن عباس گفت عمل صالح که بو بکر، بدعاء از اللَّه خواست و اللَّه اجابت کرد و از وی بپسندید، آن بود که هفت کس از مسلمانان که بدست کافران در عذاب گرفتار بودند، بو بکر ایشان را باز خرید و از عذاب برهانید و ایشان را آزاد کرد. از ایشان دو مرد بودند یکی بلال بن رباح و دیگر عامر بن فهیرة. بلال غلامی بود در بنی جمح مولّد، ایشان او را عذاب میکردند در بطحاء مکه، امیة بن خلف دست و پای وی ببست و در آفتاب حجاز او را بیفکند و سنگی عظیم بسینه وی فرو گذاشت، گفت اگر از دین محمد باز گردی و الا همچنین ترا فرو گذارم تا هلاک شوی و بلال در آن حال میگفت احد، احد. بو بکر صدّیق آنجا بگذشت و او را چنان دید، فرا امیّة گفت: الا تتّقی اللَّه فی هذا المسکین، حتی متی. تا کی این مسکین را در عذاب گرفتار داری از اللَّه خود نمیترسی؟ امیّة گفت تو او را باز رهان. بو بکر گفت چنین کنم. مرا غلامی سیاه است بر دین تو از وی قویتر و در کار شما مردانهتر، این را بمن ده تا تا من او را بتو دهم هم چنان کردند و بلال از عذاب بازرست و بو بکر او را آزاد کرد، مصطفی (ص) فرمود: یرحم اللَّه ابا بکر، زوّجنی ابنته و حملنی الی دار الهجرة و اعتق بلالا من ماله، و عامر بن فهیرة از قبیله ازد بود مولّد ایشان، بو بکر او را بخرید و آزاد کرد و آن وقت که مصطفی (ص) و بو بکر در غار ثور بودند وی گوسفندان چرا داشت، هر شب گوسپندان بدر غار بردید و ایشان را شیر دادید و در هجرت با ایشان بمدینه رفت و عاقبت در بئر معونه شهید گشت. و از زنان مؤمنات پنج کس در عذاب کافران بودند، بو بکر ایشان را بخرید و آزاد کرد.
هوش مصنوعی: دعای ابوبکر زمانی است که عمر به چهل سالگی رسید. او در این زمان ایمان آورد و پیامبر اسلام را تصدیق کرد و گفت: «خدایا، به من الهام کن که شکر نعمتهایی را که به من عطا کردهای، بگویم.» او از خدا خواسته بود که به او توفیق دهد تا برای نعمت بزرگ اسلام و هدایت والدینش شکرگزار باشد و کارهای نیک انجام دهد که مورد رضای خدا باشد. ابن عباس گفته که ابوبکر با دعا کردن از خدا خواسته بود تا به او عمل صالحی عطا کند و خداوند دعایش را اجابت کرد. یکی از کارهای نیک او این بود که هفت نفر از مسلمانانی را که به دست کافران مورد عذاب قرار گرفته بودند، آزاد کرد. بین این افراد، بلال بن رباح و عامر بن فهیرة بودند. بلال بردهای بود که تحت شکنجه شدید قرار داشت و ابوبکر به یاری او شتافت. او از شخصی که بلال را عذاب میکرد، خواست که رحم کند و در عوض، پیشنهادی به او داد و موفق شد بلال را آزاد کند. همچنین، ابوبکر عامر بن فهیرة را نیز خرید و آزاد کرد. زمانی که پیامبر و ابوبکر در غار ثور پنهان بودند، عامر روزها گوسفندهایش را به آنجا میآورد و به آنها شیر میداد. در نهایت، عامر در بئر معونه شهید شد. ابوبکر همچنین پنج زن مؤمن را که در عذاب کافران بودند آزاد کرد.
یکی زبیره. دیگر ام عیسی. سوم نهدیه با دختر وی. پنجم کنیزکی مسلمان در بنی عدی بن کعب. قوله: وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی، این هم دعاء بو بکر است که کار فرزندان خود را از اللَّه اسلام خواست، و رب العزه دعاء وی اجابت کرد و همه را اسلام کرامت کرد و این کرامت از صحابه هیچ کس را نبود مگر بو بکر را.
هوش مصنوعی: یکی از زبیر بود، دیگری ام عیسی و سوم نَهْدیه بود که دختر او هم حضور داشت. همچنین یک کنیز مسلمان از بنی عدی بن کعب وجود داشت. در ادامه، دعای ابوبکر مطرح شده است که از خداوند خواسته بود برای فرزندانش کاری نیک و اسلامی قرار دهد و پروردگار عالم دعای او را مستجاب کرده و همه فرزندانش را به اسلام کرامت بخشید. این کرامت فقط برای ابوبکر بود و هیچ یک از صحابه دیگر چنین مقامی نداشتند.
قال موسی بن عقبة: لم یدرک اربعة النبی (ص) هم و ابناؤهم الّا هؤلاء: ابو قحافة و ابو بکر و ابنه عبد الرحمن و ابو عتیق بن عبد الرحمن بن ابی بکر، إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ.
هوش مصنوعی: موسی بن عقبه میگوید: چهار نفر از فرزندان پیامبر (ص) را به جز این افراد هیچکس درک نکرد: ابو قحافة، ابو بکر و پسرش عبد الرحمن و ابو عتیق فرزند عبد الرحمن فرزند ابو بکر. من به سوی تو توبه میکنم و من از مسلمانان هستم.
أُولئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا، یعنی اعمالهم الصالحة التی عملوها فی الدنیا و کلّها حسن، فالاحسن بمعنی الحسن فنثیبهم علیها، وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئاتِهِمْ، فلا نعاقبهم و قرأ حمزة و الکسائی و حفص نتقبّل و نتجاوز بالنون و احسن بالنصب، و الباقون بالیاء و ضمها و احسن بالرفع فِی أَصْحابِ الْجَنَّةِ، ای مع اصحاب الجنة وَعْدَ الصِّدْقِ نصب علی المصدر، تأویله نعدهم وعد الصدق الذی کانوا یوعدون فی قوله: وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ و قیل وعد اللَّه علی برّ الوالدین قبول الطاعة بقوله: أُولئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئاتِهِمْ فقبول الطاعة و غفران الزلة مشروط ببرّ الوالدین.
هوش مصنوعی: آنها کسانیاند که ما بهترین اعمالشان را میپذیریم، یعنی کارهای نیکویی که در دنیا انجام دادهاند و همه آنها خوب است. در اینجا "بهترین" به معنای "خوب" است، بنابراین ما به خاطر این اعمال به آنها پاداش میدهیم و از خطاهایشان در میگذریم، به این معنا که آنها را مجازات نمیکنیم. برخی از قاریان مثل حمزه و کسایی و حفص این کلمات را با "ما" و "ن" و "احسن" به حالت نصب خواندهاند، در حالی که بقیه با "ی" و ضمه و "احسن" به حالت رفع خواندهاند. همچنین "در مورد اهل بهشت" به معنای این است که ما به آنها وعده صدق میدهیم. این وعده شامل وعدههایی است که به مؤمنان و مؤمنات داده شده که جنتهای بهشت خواهند داشت. همچنین گفته شده که این وعدهها به نیکی به والدین مشروط است. بنابراین، پذیرفتن عبادت و بخشش خطاها به نیکی به والدین بستگی دارد.
قوله: وَ الَّذِی قالَ لِوالِدَیْهِ، یعنی و اذکر الّذی قال لوالدیه اذا دعواه الی الایمان باللّه و الاقرار بالبعث، أُفٍّ لَکُما، هی کلمة تبرم یقصد بها اظهار السخط، أَ تَعِدانِنِی أَنْ أُخْرَجَ، من قبری حیّا، وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی، یعنی و قد تفانت الامم فلم یرجع احد منهم الی الدنیا و لا خرج من قبره، وَ هُما یعنی الأبوین، یَسْتَغِیثانِ اللَّهَ، علیه و یسألانه ان یوفّقه للایمان و یقولان له: وَیْلَکَ آمِنْ، باللّه و البعث، إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ، بالبعث و ثواب المؤمن و عقاب الکافر، حَقٌّ و صدق فَیَقُولُ لهما، ما هذا، الذی تدعوننی الیه، إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که کسی به والدینش میگوید: "اف بر شما!"، که نشاندهنده نارضایتی اوست. وقتی که والدینش او را به ایمان به خدا و بازگشت از مرگ دعوت میکنند، او شکایت میکند و میگوید: "آیا شما به من وعده میدهید که من از قبرم زنده بیرون بیایم، در حالی که نسلهای قبل از من همه از دنیا رفتهاند و هیچکس به زندگی بازنگشته؟" او به حرف والدینش توجهی نمیکند و میبیند که هیچیک از اقوامی که قبلاً بودهاند، دوباره به این دنیا بازنگشتهاند. در این حال، والدینش از خدا کمک میخواهند و از او میخواهند که او را به ایمان هدایت کند و به او میگویند: "وای بر تو! به خدا و روز قیامت ایمان بیاور. بهراستی که وعده خدا در مورد بازگشت و پاداش مؤمنین و کیفر کافرین، حقیقی و درست است." اما او با بیتوجهی میگوید: "این چیزی که شما مرا به آن دعوت میکنید، جز افسانههای گذشتگان نیست."
ابن عباس گفت و سدّی و مجاهد، که: این آیت در شأن عبد الرحمن بن ابی بکر فرو آمد پیش از اسلام وی، پدر و مادر، او را بر اسلام میخواندند و وی از اسلام سر میباز زد و میگفت عبد اللَّه بن جدعان و عامر بن کعب و مشایخ قریش را زنده گردانید و از خاک برآرید زنده، تا از ایشان پرسم درستی اینکه شما میگویید و پدر و مادر وی در اللَّه میزارند و اسلام وی از اللَّه بدعا میخواهند و او را تهدید میکنند که: وَیْلَکَ آمِنْ تا ربّ العزة دعاء ایشان در وی مستجاب کرد و او را ایمان و اسلام کرامت کرد، اما عایشه و جماعتی مفسران، این قول را منکرند و میگویند.
هوش مصنوعی: ابن عباس، سدّی و مجاهد بیان کردند که این آیه درباره عبد الرحمن بن ابی بکر نازل شده است. او قبل از اینکه مسلمان شود، پدر و مادرش او را به اسلام دعوت میکردند، ولی او به اسلام گرایشی نشان نمیداد و میگفت که باید از عبد اللَّه بن جدعان و عامر بن کعب و دیگر بزرگان قریش بپرسد تا صحت ادعای آنها را دریابد. پدر و مادرش در دعا به خدا میخواستند که او ایمان بیاورد و او را تهدید میکردند که اگر ایمان نیاورد، عواقب بدی در انتظارش خواهد بود. در نهایت، دعاهای آنها مستجاب شد و او به ایمان و اسلام نائل گشت. با این حال، عایشه و برخی از مفسران این روایت را رد کرده و نظری متفاوت دارند.
نزول این آیت در حقّ کافرست که بر پدر و مادر خود عاقّ بود، و دلیل بر این قول آنست که بر عقب گفت: أُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ، ای وجب لهم العذاب فِی أُمَمٍ، ای مع امم، قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ خسروا انفسهم.
هوش مصنوعی: این آیه در مورد کسی نازل شده است که به والدین خود نیکی نمیکند و نشان میدهد که چنین فردی سزاوار عذاب است. در ادامه آمده است که این افراد از اقوام گذشتهای هستند که قبل از آنها وجود داشتند و از جمله جن و انسانها بودند. آنان که خود را زیانکار کردهاند و به باخت دچار شدهاند.
وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا، قال ابن عباس: یرید من سبق الی الاسلام فهو افضل ممّن تخلّف عنه و لو بساعة، و قیل معناه: و لکلّ واحد من الفریقین المؤمنین و الکافرین درجات ای منازل و مراتب عند اللَّه یوم القیمة باعمالهم فیجازیهم علیها.
هوش مصنوعی: هر کس بر اساس اعمال خود درجات و مرتبههایی دارد. ابن عباس میگوید: کسی که زودتر به اسلام پیوسته، از کسی که بعداً به آن ملحق شده است، حتی اگر یک ساعت دیرتر باشد، برتر است. همچنین گفته شده که این به این معناست که هر فرد از دو گروه مؤمنان و کافران در روز قیامت درجات و مقاماتی نزد خداوند دارد که بر اساس اعمالشان مجازات یا پاداش میگیرند.
قال ابن زید فی هذه الایة درج اهل النار تذهب سفالا و درج اهل الجنة تذهب علویا، وَ لِیُوَفِّیَهُمْ، قرأ ابن کثیر و اهل البصرة و عاصم: بالیاء و قرأ الباقون بالنون و المعنی لیوفیهم جزاء أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ.
هوش مصنوعی: ابن زید در مورد این آیه میگوید که درجات اهل آتش به سمت پایین و درجات اهل بهشت به سمت بالا است. همچنین در مورد تعبیر "لیوفیهم"، ابن کثیر و اهل بصره و عاصم آن را با "یاء" خواندهاند، در حالی که بقیه با "نون" خواندهاند. معنای آن این است که خداوند به آنها پاداش اعمالشان را میدهد و به هیچکس ظلم نخواهد شد.