گنجور

۳ - النوبة الاولى

الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ، دوستان همه آن روز یکدیگر را دشمن باشند، إِلَّا الْمُتَّقِینَ (۶۷) مگر پرهیزندگان.

یا عِبادِ: ای بندگان من، لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (۶۸) بر شما نه بیم است امروز و نه اندوه.

الَّذِینَ آمَنُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا مُسْلِمِینَ (۶۹) ای ایشان که بگرویدند و مسلمانان بودند.

ادْخُلُوا الْجَنَّةَ در روید در بهشت، أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ شما و جفتان شما، تُحْبَرُونَ (۷۰) شما را شادان میدارند.

یُطافُ عَلَیْهِمْ بر ایشان میگردانند، بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوابٍ، کاسه‌های زرین و آبدستهای زرین، وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ، و در آن بهشت است هر چه دلها خواهد، وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ، و چشمها را خوش آید، وَ أَنْتُمْ فِیها خالِدُونَ (۷۱) و شما در آن جاویدان.

وَ تِلْکَ الْجَنَّةُ و آن بهشت آنست الَّتِی أُورِثْتُمُوها که شما را میراث دادند، بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۷۲) بآنچه میکردید.

لَکُمْ فِیها فاکِهَةٌ کَثِیرَةٌ شما راست در آن، میوه‌های فراوان، مِنْها تَأْکُلُونَ (۷۳) از آن میخورید.

إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ (۷۴) ناگرویدگان در عذاب دوزخ جاویدان‌اند.

لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ، هیچ کم نکنند و سست از ایشان عذاب آن، وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ (۷۵) و ایشان در آن عذاب‌اند فرومانده بیچاره و نومید و خوار.

وَ ما ظَلَمْناهُمْ و بر ایشان ستم نکردیم، وَ لکِنْ کانُوا هُمُ الظَّالِمِینَ (۷۶) لکن ایشان ستمکاران بودند.

وَ نادَوْا یا مالِکُ بآواز خوانند خازن دوزخ را مالک و گویند، لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ، تا مرگ راند بر ما، قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ (۷۷) مالک ایشان را جواب دهد که ایدر خواهید بود.

لَقَدْ جِئْناکُمْ بِالْحَقِّ پیغام راست آوردیم بشما در دنیا، وَ لکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ (۷۸) لکن بیشتر شما سخن راست را دشواردار بودید و ناخواه.

أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً یا ایشان کاری محکم میسازند فراهم، فَإِنَّا مُبْرِمُونَ (۷۹) ما نیز کاری محکم میسازیم فراهم.

أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ یا می‌پندارند که ما نمی‌شنویم نهان ایشان در دلها، و راز ایشان در زبانها، بَلی‌، آری، وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ (۸۰) و فرستادگان ما بنزدیک ایشان، می‌نویسند.

قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ، گوی اگر رحمن را فرزند بودی، فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِینَ (۸۱) من پیشین کسی بودمی که ننگ داشتمی از پرستش او.

سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ، پاکی و بی‌عیبی خداوند آسمان و زمین را خداوند عرش، عَمَّا یَصِفُونَ (۸۲) از آن صفتها.

فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا، گذار ایشان را تا همان نابکار میکنند و میگویند وَ یَلْعَبُوا و ببازی میزیند، حَتَّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ (۸۳) تا آن گاه که بآنروز رسند که ایشان را می وعده دهند.

وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ، اوست که در آسمان خدا اوست، وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ و در زمین خدا، هم اوست، وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ (۸۴) و اوست آن راست کار راست دانش.

تَبارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ و برتر است و پاکتر و بزرگوارتر آن خدای که او راست پادشاهی هفت آسمان و هفت زمین وَ ما بَیْنَهُما و هر چه میان آن هر دو، وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ و بنزدیک اوست روز رستاخیز، وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۸۵) و همه آفریده را با او خواهند برد.

وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ و نه پادشاهند ایشان‌ که بخدای میخوانند ایشان را فرود از او بر شفاعت ایشان را، إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۸۶) مگر کسی که گواهی دهد براستی و بدل میداند.

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ، و اگر پرسی ایشان را، که آفرید ایشان را؟، لَیَقُولُنَّ اللَّهُ، ناچار گویند که اللَّه، فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ (۸۷) پس ایشان را از حق چون برمیگردانند.

وَ قِیلِهِ یا رَبِّ، میگوید: یا رب إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ (۸۸) اینان گروهی‌اند پند بنمیگروند.

فَاصْفَحْ عَنْهُمْ، فراگذار از ایشان، وَ قُلْ سَلامٌ و گوی من از پاسخ نابکار گوی، بیزارم فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (۸۹) آری آگاه شوند.

۲ - النوبة الثالثة: قوله: أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا صنادید قریش از سر سبکباری و طیش میگفتند که از همه عالم کلاه نبوت و افسر رسالت بر یتیم بو طالب نهادند اگر این حدیث راست بودی و این پیغام درست، پیغام رسان ولید مغیره بودی سرور قریش و عظیم مکه، یا بو مسعود ثقفی سید ثقیف و عظیم طائف. ایشان چنین میگویند و منادی عزت ندا میکند که نَحْنُ قَسَمْنا ما آن را که نخواهیم در مفازه تحیر همی رانیم و آن را که خواهیم بسلسله لطف بدرگاه میکشیم، یکی را بهر لحظه در منازل درجات بدست ترقی جلوه میکنیم و آن را که نخواهیم هر ساعتی سرنگونتر همی داریم. نَحْنُ قَسَمْنا قسمت ما چنین است و حکم ما اینست.۳ - النوبة الثانیة: قوله: الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ مفسران را در این آیت دو قولست: یک قول آنست که مراد باین، کفار و احزاب‌اند که روز قیامت همه از یکدیگر بیزار شوند و دشمن یکدیگر باشند، همانست که جای دیگر فرمود: ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً روز قیامت بیکدیگر کافر شوید و یکدیگر را نفرین کنید.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.