گنجور

۱ - النوبة الثالثة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه کلمة بها من تحقق بها، خلع علی نفسه رداء الافضال و البس قلبه جلال الاقبال، و افرد روحه بروح لطف الجمال، و استخلص سره بوصف کشف الجلال.

نام خداوندی که ذکر او آرایش گفتار است و مهر او روشنایی اسرار، دیدار او نزهت ابصار است و رضاء او در دار القرار خلعت ابرار.

روی گفتار روشن نشود تا نگویی توحید او، دل معنی شاد نگردد تا نجویی رضاء او، جان عقل ننازد تا نبویی گل شکر او. خدای که از ادراک عقول منزه است جلال او، از احاطت اوهام، مقدس است جمال او. آب و خاک چه داند قدر عزت صمدیت او؟ عقل و خرد چون رسد بکنه جلال بر کمال او؟

آدمی و پری کی دریابد نعوت احدیت و صفات سرمدیت او.؟

عرش عظیم ذره‌ای در جنب قدرت او، وجود کل عالم قطره‌ای از بحر وجود او، جز دل سوختگان شکار نکند کمند جذب او، جز سینه آشنایان فکار نکند تیر بلاء او.

قال النبی (ص) علیه و آله و سلم: ان اللَّه عز و جل ادخر البلاء لاولیائه کما ادخر الشهادة لاحبائه‌

قوله: حم عسق قیل الاشارة من هذه الحروف الی علوّ شأن محمد.

فالحاء حوضه المورود، و المیم ملکه الممدود، و العین عزه الموجود، و السین سنائه المشهود، و القاف قیامه فی المقام المحمود، و قربه فی الکرامة من المعبود.

هر حرفی از این حروف اشارت بعلو مرتبت و کمال کرامت مصطفی است صلوات اللَّه و سلامه علیه، که در خزائن غیب اوست که جواهر دولت دارد، و در دست روزگار اوست که حقوق جلالت دارد، پس از پانصد و اند سال تباشیر صبح روز دولت شریعت او تابنده، و شمع شمایل شرف سنت او فروزنده.

آسایش خلق از اقوال و اخبار او، آرایش دهر از شمایل شرف سنت و احوال و آثار او، ماه در عزت نقاب او، فلک در حسرت حجاب او. کمالش: نشان لطف رحمن، جمالش: ترجمان فضل یزدان، کمالش: آشوب دل مشتاقان، جمالش: عذر گناه عاشقان.

حاء اشارت است بحوض مورود او.

قال النبی (ص) «حوضی ما بین عدن الی عمان، شرابه اشد بیاضا من اللین و احلی من العسل، من شرب منه شربة لم یظمأ بعدها ابدا و اول من یرده صعالیک المهاجرین.

میم اشارت است بملک ممدود او: زویت لی الارض فاریت مشارقها و مغاربها و سیبلغ ملک امتی ما روی لی منها. عین، اشارت است بعزّ موجود او: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ. سین، اشارت است بسناء مشهود او: وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ، الشاهد الانبیاء و المشهود محمد. قاف اشارت است فراقیام او بر مقام محمود: عَسی‌ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً، و قرب او بدرگاه خداوند معبود: دَنا فَتَدَلَّی، فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی‌،، وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری‌ وَ مَنْ حَوْلَها. ای محمد (ص) این قرآن که ما بتو دادیم منشور نبوت تو است، حجت رسالت تو، معجز دعوت تو، حبل اللَّه المتین و نوره المبین و صراطه المستقیم، آن را بتو وحی کردیم تا تو بر عالمیان خوانی و ایشان را از قهر و سیاست ما آگاه کنی و از روز رستاخیز بترسانی. آن روز که: یجمع بین المرء و عمله و بین الجسد و روحه. آن روز که هر روحی با جسد خود شود و هر کسی بجزاء عمل خود رسد، نیکو کردار جزاء نیکو بیند و در نعیم بهشت نازد بشادی و آزادی. و بد کردار جزاء بد بیند و در آتش دوزخ سوزد بزاری و خواری. اینست که رب العالمین فرمود: فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ. کما انهم الیوم فریقان: فریق فی راحة الطاعات و حلاوة العبادات و فریق فی ظلمات الشرک و عقوبات الجحد، غدا فریق هم اهل اللقاء و فریق هم اهل الشقاء و البلاء.

قوله تعالی: فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ.، آفریدگار هفت آسمان و هفت زمین خداست و در آفرینش یگانه و یکتاست، نیستها را هست کننده، و زنبود، بود آرنده، و بهیچ هست نماننده. نه در قدرت او فتور، نه در قوت او قصور، قدر او از دریافت دور نه، فعلش بآلت نه، صنعش بعلت نه، کردش بحیلت نه، عرش عظیم بیافرید و تاج فرق کون گردانید، ذره حقیر بیافرید و از دیده‌ها بپوشید.

از روی قدرت، عرش چون ذره‌ای و از روی حکمت، ذره چون عرشی.

اگر بعالم قدرت نظر کنی، عرش ترا ذره نماید و اگر بعالم حکمت نظر کنی ذره ترا عرش آید.

از آنجا که قیاس عالم اساس بی‌نیازی است و جلال عزت الهی را وجود خلیقت بحقیقت نمی‌باید، و کون ایشان زحمتی مینماید، لکن خود فرموده جل جلاله: خلقناکم لتربحوا علینا لا لنربح علیکم، شما را که آفریدم نه بدان آفریدم تا بر شما سود جویم، یا جلال عزت ما را از وجود شما پیوندی میباید.

و لوجهها من وجهها قمر
و لعینها من عینها کحل

لکن بدان آفریدم تا شما بر ما سود جویید و حظ خود از فضل ما بردارید.

صفت فضل برخاست بطلب مطیعان، صفت قهر برخاست بطلب عاصیان، صفت جلال و جمال برخاست بطلب عاشقان.

او جل جلاله قهری و لطفی داشت بر کمال، جلالی و جمالی داشت بی‌زوال.

خواست که این گنجها نثار کند، یکی را در باغ فضل تاج لطف بر سر نهد، یکی را در زندان عدل داغ قهر بر جگر نهد، یکی را در نار جلال بگدازد، یکی را در نور جمال بنوازد، شمعی از دعوت برافروخت که: وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلی‌ دارِ السَّلامِ، هزاران هزار بیچاره غمخواره خود را بر این شمع زدند و سوختند و ذره‌ای در این شمع نه نقصان پیدا آمد نه زیادت.

غم خواره آنم که غم من نخورد
فرمان بر آنم که دل من ببرد
من جور و جفای او بصد جان بخرم
او مهر و وفای من بیک جو نخرد

لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ اللَّه خداوندیست که هیچ چیز و هیچ کس او را ماننده نیست. و او را همتا و هم صفت و هم سر نیست، در اوصاف و در نعوت، در قدرت و در علم، در رد و در قبول، در نشان و در برهان، چنو کس نیست، هر که عقیده جان او این نیست، او را در دین بوی نیست.

این آیه بی راهی دو گروه بر آن دو گروه درست کرد: گروهی که گفتند صفت نیست و گروهی که گفتند مانندگی هست، بی‌صفتی نیستی است، و اللَّه هست است. و مانندگی از انبازیست و اللَّه تعالی از انباز و انبازی پاک است. او که مانندگی روا دارد، از حظیره اسلام بیرونست. و او که نفی صفت کند، زندیق است.

حق جل جلاله فرمود: لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ و لم یقل لیس هناک شی‌ء، نفرمود آنجا هیچ چیز نیست، که آنجا صفت هست، اما چون صفت وی صفت نیست سمیع است، چنو سمیع هیچ نیست. بصیر است، چنو بصیر هیچ نیست. همانست که جای دیگر فرمود: أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ اللَّه را صفت بسزای ویست، خلق از آن دور، و مخلوق را صفت بسزای ویست و خالق از آن پاک. مخلوق موجود است بایجاد اللَّه و اللَّه موجود است بقیام خویش باز لیت و هستی و بقاء خویش. مخلوق، زنده بنفس و غذا باندازه و هنگام، و اللَّه زنده بحیاة خویش و بقاء خویش باوّلیت و آخریت خویش، بی‌کی و بی‌چند و بی‌چون. مخلوق، صانع است، بحیلت و آلت و کوشش و اندازه. و اللَّه صانع است، بقدرت و حکمت، بی‌آلت و بی‌حیلت و بی‌علت. هر چه خواهد چنانک خواهد هر گه که خواهد، جلّ جلاله و تقدّست اسمائه و عزت صمدیته و حقت کلمته حقا.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه کلمة بها من تحقق بها، خلع علی نفسه رداء الافضال و البس قلبه جلال الاقبال، و افرد روحه بروح لطف الجمال، و استخلص سره بوصف کشف الجلال.
هوش مصنوعی: به نام خداوند بخشنده مهربان. به نام خداوندی که کسی که به این نام توجه کند، خود را از فضائل و نشانه‌های برتر آراسته می‌سازد و قلبش را با جلال و عظمت الهی مزین می‌کند. روح او با لطافت و زیبایی الهی پیوند می‌خورد و حقیقت درونی‌اش با وصف عظمت خداوندی روشن می‌شود.
نام خداوندی که ذکر او آرایش گفتار است و مهر او روشنایی اسرار، دیدار او نزهت ابصار است و رضاء او در دار القرار خلعت ابرار.
هوش مصنوعی: خداوندی که یاد او زیبایی کلام است و محبتش روشنایی رازها، دیدار او مایه آرامش چشم‌هاست و خشنودی‌اش در جهان ابدی، لباس honor است.
روی گفتار روشن نشود تا نگویی توحید او، دل معنی شاد نگردد تا نجویی رضاء او، جان عقل ننازد تا نبویی گل شکر او. خدای که از ادراک عقول منزه است جلال او، از احاطت اوهام، مقدس است جمال او. آب و خاک چه داند قدر عزت صمدیت او؟ عقل و خرد چون رسد بکنه جلال بر کمال او؟
هوش مصنوعی: گفتار به روشنی بیان نمی‌شود تا نتوانی وحدت او را درک کنی و دل نمی‌تواند شاد شود مگر اینکه به رضایت او دست یابی. جان عقل نیز نمی‌تواند به خود ببالد مگر اینکه عطر شیرین او را بچشد. خدایی که از درک عقل‌ها بالاست، جلال او نیز از محدوده تصورات ما دور است و جمال او از هر گونه نقص پاک است. آب و خاک چه می‌دانند که عزت و عظمت او چگونه است؟ عقل و خرد چگونه می‌توانند به کمال و جمال او برسند؟
آدمی و پری کی دریابد نعوت احدیت و صفات سرمدیت او.؟
هوش مصنوعی: آدم و پری چه زمانی می‌توانند ویژگی‌های الهی و صفات جاودانه او را درک کنند؟
عرش عظیم ذره‌ای در جنب قدرت او، وجود کل عالم قطره‌ای از بحر وجود او، جز دل سوختگان شکار نکند کمند جذب او، جز سینه آشنایان فکار نکند تیر بلاء او.
هوش مصنوعی: عرش بزرگ در برابر قدرت او مانند یک ذره است، تمام عالم وجود تنها قطره‌ای از دریا وجود او به شمار می‌آید. کمند جذب او فقط دل‌های سوخته را به دام می‌اندازد و تیر بلا و مشکلات او تنها سینه کسانی را می‌زند که با او آشنا هستند.
قال النبی (ص) علیه و آله و سلم: ان اللَّه عز و جل ادخر البلاء لاولیائه کما ادخر الشهادة لاحبائه‌
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: خداوند متعال بلا و آزمایش را برای دوستان خاص خود نگه داشته است، همان‌طور که شهادت را برای محبوبانش محفوظ داشته است.
قوله: حم عسق قیل الاشارة من هذه الحروف الی علوّ شأن محمد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که "حم عسق" به معنای اشاره به مقام رفیع و والای پیامبر محمد (ص) است.
فالحاء حوضه المورود، و المیم ملکه الممدود، و العین عزه الموجود، و السین سنائه المشهود، و القاف قیامه فی المقام المحمود، و قربه فی الکرامة من المعبود.
هوش مصنوعی: فالحاء نمایانگر دریاچه‌ای پرآب است، و میم به معنای سلطنت و قدرت گسترده، و عین نشان‌دهنده عزت و بزرگی موجود، و سین به معنای نوری است که مشهود است، و قاف نماد قیام در مقامی ستوده است، و نزدیکی به خداوند در جایگاهی ارجمند را بیان می‌کند.
هر حرفی از این حروف اشارت بعلو مرتبت و کمال کرامت مصطفی است صلوات اللَّه و سلامه علیه، که در خزائن غیب اوست که جواهر دولت دارد، و در دست روزگار اوست که حقوق جلالت دارد، پس از پانصد و اند سال تباشیر صبح روز دولت شریعت او تابنده، و شمع شمایل شرف سنت او فروزنده.
هوش مصنوعی: هر یک از این حروف نشانی از مقام بلند و کرامت حضرت مصطفی (ص) است. این مقام در خزانه‌های غیبی او وجود دارد که دارای جواهرات ارزشمند است و در دستان روزگار اوست که به خاطر عظمتش حقوق ویژه‌ای دارد. پس از گذشت بیش از پانصد سال، صبح ظهور دولت شریعت او تابناک شده و نور شمع ویژگی‌های شرافت سنت او درخشان است.
آسایش خلق از اقوال و اخبار او، آرایش دهر از شمایل شرف سنت و احوال و آثار او، ماه در عزت نقاب او، فلک در حسرت حجاب او. کمالش: نشان لطف رحمن، جمالش: ترجمان فضل یزدان، کمالش: آشوب دل مشتاقان، جمالش: عذر گناه عاشقان.
هوش مصنوعی: آسایش مردم از سخنان و اخبار اوست، زیبایی دنیا از ویژگی‌های شرافت و صفات او ناشی می‌شود. درخشش ماه به خاطر نقاب زیبای اوست و آسمان به خاطر حجاب او حسرت می‌خورد. کمال او نشانی از رحمت خداوند و زیبایی‌اش بیانگر نعمت‌های الهی است. کمال او دل‌های مشتاقان را می‌آشوبد و زیبایی‌اش به عاشقان بهانه‌ای برای عشق می‌دهد.
حاء اشارت است بحوض مورود او.
هوش مصنوعی: این جمله به موقعیت یا موضوع خاصی اشاره دارد که به نوعی نیاز به توجه و تأمل دارد.
قال النبی (ص) «حوضی ما بین عدن الی عمان، شرابه اشد بیاضا من اللین و احلی من العسل، من شرب منه شربة لم یظمأ بعدها ابدا و اول من یرده صعالیک المهاجرین.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «حوضی دارم که از عدن تا عمان امتداد دارد. آب آن از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‌تر است. کسی که از آن جرعه‌ای بنوشد، هرگز تشنه نخواهد شد و اولین کسانی که به آن خواهند رسید، افرادی از مهاجران خواهند بود.»
میم اشارت است بملک ممدود او: زویت لی الارض فاریت مشارقها و مغاربها و سیبلغ ملک امتی ما روی لی منها. عین، اشارت است بعزّ موجود او: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ. سین، اشارت است بسناء مشهود او: وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ، الشاهد الانبیاء و المشهود محمد. قاف اشارت است فراقیام او بر مقام محمود: عَسی‌ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً، و قرب او بدرگاه خداوند معبود: دَنا فَتَدَلَّی، فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی‌،، وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری‌ وَ مَنْ حَوْلَها. ای محمد (ص) این قرآن که ما بتو دادیم منشور نبوت تو است، حجت رسالت تو، معجز دعوت تو، حبل اللَّه المتین و نوره المبین و صراطه المستقیم، آن را بتو وحی کردیم تا تو بر عالمیان خوانی و ایشان را از قهر و سیاست ما آگاه کنی و از روز رستاخیز بترسانی. آن روز که: یجمع بین المرء و عمله و بین الجسد و روحه. آن روز که هر روحی با جسد خود شود و هر کسی بجزاء عمل خود رسد، نیکو کردار جزاء نیکو بیند و در نعیم بهشت نازد بشادی و آزادی. و بد کردار جزاء بد بیند و در آتش دوزخ سوزد بزاری و خواری. اینست که رب العالمین فرمود: فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ. کما انهم الیوم فریقان: فریق فی راحة الطاعات و حلاوة العبادات و فریق فی ظلمات الشرک و عقوبات الجحد، غدا فریق هم اهل اللقاء و فریق هم اهل الشقاء و البلاء.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف ویژگی‌های خداوند و مقام پیامبر اسلام (ص) می‌پردازد. به کلمه "میم" اشاره می‌شود که نماد ملک و حکومت وسیع خداوند است. سپس "عین" به عزت و قدرت او اشاره دارد و "سین" به عظمت و شان پیامبر به عنوان شاهد. حرف "قاف" به مقام بلند پیامبر و نزدیکی او به خداوند اشاره می‌کند. همچنین، قرآن به عنوان معجزه و نشانه‌ای از رسالت پیامبر معرفی می‌شود. در ادامه، از روز قیامت صحبت می‌شود و اینکه چگونه هر کس با اعمال خود مورد سنجش قرار می‌گیرد. نیکوکاران به نعمت‌های بهشت خواهند رسید و بدکاران به دوزخ خواهند رفت. در نهایت، به تقسیم مردم در دو گروه در قیامت اشاره می‌شود: گروهی در بهشت و گروهی در آتش.
قوله تعالی: فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ.، آفریدگار هفت آسمان و هفت زمین خداست و در آفرینش یگانه و یکتاست، نیستها را هست کننده، و زنبود، بود آرنده، و بهیچ هست نماننده. نه در قدرت او فتور، نه در قوت او قصور، قدر او از دریافت دور نه، فعلش بآلت نه، صنعش بعلت نه، کردش بحیلت نه، عرش عظیم بیافرید و تاج فرق کون گردانید، ذره حقیر بیافرید و از دیده‌ها بپوشید.
هوش مصنوعی: خداوند، خالق هفت آسمان و هفت زمین، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و همچنین از چهارپایان زوج‌هایی قرار داد تا به این وسیله شما را پراکنده کند. او یگانه و بی‌همتاست که هیچ چیز نمی‌تواند او را توصیف کند. هیچ ضعفی در قدرت او وجود ندارد و هیچ نقصی در قوایش نیست. کارهای او نیاز به وسیله ندارند و آفرینش او بدون علت است. او به هیچ ترفندی برای انجام کارهایش نیاز ندارد. عرش بزرگش را خلق کرده و تاجی بر سر این جهان قرار داده است. حتی کوچک‌ترین ذرات را آفرید و آنها را از چشم‌ها پنهان کرد.
از روی قدرت، عرش چون ذره‌ای و از روی حکمت، ذره چون عرشی.
هوش مصنوعی: بر اساس قدرت، عرش به اندازه یک ذره و بر اساس حکمت، ذره به اندازه یک عرش است.
اگر بعالم قدرت نظر کنی، عرش ترا ذره نماید و اگر بعالم حکمت نظر کنی ذره ترا عرش آید.
هوش مصنوعی: اگر به دنیای قدرت نگاه کنی، عرش (بلندترین مقام) برایت مانند یک ذره به نظر می‌رسد و اگر به دنیای حکمت توجه کنی، ذره برایت مانند عرش جلوه می‌کند.
از آنجا که قیاس عالم اساس بی‌نیازی است و جلال عزت الهی را وجود خلیقت بحقیقت نمی‌باید، و کون ایشان زحمتی مینماید، لکن خود فرموده جل جلاله: خلقناکم لتربحوا علینا لا لنربح علیکم، شما را که آفریدم نه بدان آفریدم تا بر شما سود جویم، یا جلال عزت ما را از وجود شما پیوندی میباید.
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه بینش خداوند به گونه‌ای است که نیازی به موجودات ندارد و عظمت الهی نیاز به وجود خلق ندارد، در واقع وجود مخلوقات برای او زحمتی به حساب نمی‌آید. اما خود خداوند فرموده است: "ما شما را آفریدیم تا شما بر ما سود ببرید، نه برعکس." خداوند انسان‌ها را نه برای بهره‌برداری از آنان خلق کرده است و نه عظمت الهی او به وجود آن‌ها وابسته است.
و لوجهها من وجهها قمر
و لعینها من عینها کحل
هوش مصنوعی: چهره‌اش مانند ماه زیباست و چشمانش به رنگ سرمه.
لکن بدان آفریدم تا شما بر ما سود جویید و حظ خود از فضل ما بردارید.
هوش مصنوعی: اما بدانید که ما شما را آفریدیم تا از ما بهره‌مند شوید و از نعمت‌های ما بهره‌وری کنید.
صفت فضل برخاست بطلب مطیعان، صفت قهر برخاست بطلب عاصیان، صفت جلال و جمال برخاست بطلب عاشقان.
هوش مصنوعی: خصیصه‌ی فضل به جستجوی فرمانبرداران برمی‌خیزد، خصیصه‌ی قهر به دنبال نافرمانان می‌رود و خصیصه‌های جلال و جمال برای عاشقان ظهور می‌کنند.
او جل جلاله قهری و لطفی داشت بر کمال، جلالی و جمالی داشت بی‌زوال.
هوش مصنوعی: او دارای ویژگی‌های قهری و مهربانی کامل است و جمال و جلال او هیچ‌گاه از بین نمی‌رود.
خواست که این گنجها نثار کند، یکی را در باغ فضل تاج لطف بر سر نهد، یکی را در زندان عدل داغ قهر بر جگر نهد، یکی را در نار جلال بگدازد، یکی را در نور جمال بنوازد، شمعی از دعوت برافروخت که: وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلی‌ دارِ السَّلامِ، هزاران هزار بیچاره غمخواره خود را بر این شمع زدند و سوختند و ذره‌ای در این شمع نه نقصان پیدا آمد نه زیادت.
هوش مصنوعی: او آرزو داشت که این گنجینه‌ها را تقسیم کند: یکی را در باغ فضل با تاج لطف بر سرش بگذارد، دیگری را در زندان عدل با داغ قهر بر دلش بگذارد، یکی را در آتش جلال بسوزاند و دیگری را در نور جمال نوازش کند. او شمعی از دعوت روشن کرد که: «و خدا به سوی خانه سلام دعوت می‌کند». هزاران هزار انسان بیچاره و غمگین به این شمع نزدیک شدند و سوختند، در حالی که نه چیزی بر این شمع افزوده شد و نه چیزی از آن کاسته شد.
غم خواره آنم که غم من نخورد
فرمان بر آنم که دل من ببرد
هوش مصنوعی: من دلم از غم پر است، اما کسی برای آن غم نخورده است؛ به همین خاطر تصمیم دارم دلم را به کسی بسپارم که لیاقت آن را داشته باشد.
من جور و جفای او بصد جان بخرم
او مهر و وفای من بیک جو نخرد
هوش مصنوعی: من با تمام وجودم درد و سختی‌های او را تحمل می‌کنم، اما او در مقابل محبت و وفای من حتی یک جو ارزش قائل نیست.
لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ اللَّه خداوندیست که هیچ چیز و هیچ کس او را ماننده نیست. و او را همتا و هم صفت و هم سر نیست، در اوصاف و در نعوت، در قدرت و در علم، در رد و در قبول، در نشان و در برهان، چنو کس نیست، هر که عقیده جان او این نیست، او را در دین بوی نیست.
هوش مصنوعی: خداوندی است که هیچ چیز و هیچ کس شبیه او نیست. او یکتا و بی‌نظیر است، نه همتای دارد و نه در صفاتش مشابهی وجود دارد. در قدرت و علم، در پذیرش و رد، در نشانه‌ها و برهان‌ها، هیچ کس نظیر او نیست. هر کس که به این باور نرسد، در دین حقیقی جایگاهی ندارد.
این آیه بی راهی دو گروه بر آن دو گروه درست کرد: گروهی که گفتند صفت نیست و گروهی که گفتند مانندگی هست، بی‌صفتی نیستی است، و اللَّه هست است. و مانندگی از انبازیست و اللَّه تعالی از انباز و انبازی پاک است. او که مانندگی روا دارد، از حظیره اسلام بیرونست. و او که نفی صفت کند، زندیق است.
هوش مصنوعی: این متن درباره دو گروه است که نظرهای متفاوتی درباره صفات الهی دارند. یک گروه معتقدند که خداوند صفات ندارد و گروه دیگر بر این باورند که صفات خداوند شبیه به صفات انسان‌ها نیست. در اینجا بیان می‌شود که هر دوی این دیدگاه‌ها نادرست هستند. گروهی که به نفی صفات می‌پردازند، به عنوان زندیق شناخته می‌شوند و کسانی که به تشبیه خداوند به مخلوقات معتقدند، از دینی که به آن پایبندند، خارج شده‌اند. در نهایت، خداوند از هر گونه شبیه‌سازی و نقصی دور است.
حق جل جلاله فرمود: لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ و لم یقل لیس هناک شی‌ء، نفرمود آنجا هیچ چیز نیست، که آنجا صفت هست، اما چون صفت وی صفت نیست سمیع است، چنو سمیع هیچ نیست. بصیر است، چنو بصیر هیچ نیست. همانست که جای دیگر فرمود: أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ اللَّه را صفت بسزای ویست، خلق از آن دور، و مخلوق را صفت بسزای ویست و خالق از آن پاک. مخلوق موجود است بایجاد اللَّه و اللَّه موجود است بقیام خویش باز لیت و هستی و بقاء خویش. مخلوق، زنده بنفس و غذا باندازه و هنگام، و اللَّه زنده بحیاة خویش و بقاء خویش باوّلیت و آخریت خویش، بی‌کی و بی‌چند و بی‌چون. مخلوق، صانع است، بحیلت و آلت و کوشش و اندازه. و اللَّه صانع است، بقدرت و حکمت، بی‌آلت و بی‌حیلت و بی‌علت. هر چه خواهد چنانک خواهد هر گه که خواهد، جلّ جلاله و تقدّست اسمائه و عزت صمدیته و حقت کلمته حقا.
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرمود: هیچ چیزی مانند او نیست و نفرموده که هیچ چیزی وجود ندارد، چون در آنجا صفاتی وجود دارد. اما صفت او مثل سایر صفات نیست. او شنواست، اما شنیدنی مانند ما ندارد. او بیناست، اما بینایی مانند ما ندارد. در جای دیگری فرمود: آیا کسی که خلق می‌کند مانند کسی است که نمی‌تواند خلق کند؟ این اشاره به ویژگی‌های اوست، در حالی که خلق، به دور از او و مخلوق، به او نسبت داده می‌شود. مخلوق موجود است به واسطه ایجاد خداوند و خداوند موجود است با وجود خود. مخلوق زنده است و برای زندگی‌اش به غذا و زمان نیاز دارد، اما خداوند زندگی‌اش به خودی خود و برای همیشه وجود دارد بدون هیچ قید و شرطی. مخلوق، سازنده است با استفاده از ابزار و تلاش و اندازه‌گیری، در حالی که خداوند سازنده است با قدرت و حکمت، بدون نیاز به ابزار و کوشش. هرچه بخواهد، همانگونه و هر زمان که بخواهد، انجام می‌دهد.