گنجور

۳ - النوبة الاولى

قوله تعالی: وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ بخشیدیم داود را سلیمان، نِعْمَ الْعَبْدُ نیک بنده‌ایست سلیمان، إِنَّهُ أَوَّابٌ (۳۰) مرا ستاینده‌ای بود نیکو و بمن گراینده.

إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ آن گه که عرضه کردند برو، بِالْعَشِیِّ بعد از نیم روز، الصَّافِناتُ الْجِیادُ (۳۱) آن اسبان تندرست تیز رو، فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ گفت من برگزیدم مهر اسبان و چیز این جهان، عَنْ ذِکْرِ رَبِّی بر یاد خداوند خویش، حَتَّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ (۳۲) تا آن گه که آفتاب در پرده مغرب نزدیک آمد که فرو شدی.

رُدُّوها عَلَیَّ باز گردانید آن اسبان را بر من، فَطَفِقَ مَسْحاً در ایستاد در بریدن، بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ (۳۳) پایها و گردنهای اسبان وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ بیازمودیم سلیمان را، وَ أَلْقَیْنا عَلی‌ کُرْسِیِّهِ جَسَداً و بر کرسی او کالبدی افکندیم، ثُمَّ أَنابَ (۳۴) آن گه سلیمان با ما گشت.

قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی گفت خداوند من بیامرز مرا، وَ هَبْ لِی مُلْکاً و مرا پادشاهیی بخس، لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی که نسزد کسی را از پس من، إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (۳۵) که تو خداوند فراخ بخشی.

فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ نرم کردیم او را باد، تَجْرِی بِأَمْرِهِ تا می‌رود بفرمان او، رُخاءً آهسته نرم باندازه، حَیْثُ أَصابَ (۳۶) هر جا که او خواهد و آهنگ دارد.

وَ الشَّیاطِینَ و فرمان بردار کردیم او را دیوان، کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ (۳۷) ازین هر داورانی و گوهر جویی.

وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ (۳۸) و دیگران در بندها استوار کرده.

هذا عَطاؤُنا این بخشیده ماست بتو، فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ (۳۹) ببخش یا نگاه دار بی‌شماری با تو.

وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفی‌ و او را بنزدیک ما نزدیکی است فردا، وَ حُسْنَ مَآبٍ (۴۰) و نیکویی بازگشتن‌گاه.

وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ یاد کن قوم خویش را قصّه بنده ما ایوب، إِذْ نادی‌ رَبَّهُ آن گه که بآواز خواند خداوند خویش را، أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ (۴۱) که دیو بمن رنجوری و عذاب رسانید.

ارْکُضْ بِرِجْلِکَ پای بر زمین زن، هذا مُغْتَسَلٌ این یک آب خویشتن شوی تو است، بارِدٌ وَ شَرابٌ (۴۲) و این دیگر آشامه تو است آبی سرد.

وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ بخشیدیم او را کسان او، وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ و هم چندان‌ با ایشان از فرزندان و بردگان، رَحْمَةً مِنَّا بخشایشی از ما، وَ ذِکْری‌ لِأُولِی الْأَلْبابِ (۴۳) و یادگاری زیرکان این امّت را

وَ خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً و گفتیم بدست خویش دسته خاشه گیر، فَاضْرِبْ بِهِ و آن زن را بزن بآن، وَ لا تَحْنَثْ و سوگند خویش تباه و دروغ مکن و مشکن، إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً ما او را شکیبا یافتیم، نِعْمَ الْعَبْدُ نیک بنده‌ای که ایوب است، إِنَّهُ أَوَّابٌ (۴۴) همواره سر و کار او و بازگشت او با من بود.

وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ یاد کن رهیکان ما را ابراهیم و اسحاق و یعقوب، أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ (۴۵) کسان با دستگاهها و با باریک بینی و باریک دانیها.

إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ما ایشان را صافی کردیم و برگزیده صافی کردنی و برگزیدنی چون، ذِکْرَی الدَّارِ (۴۶) که تا گیتی بود ازیشان آوای نیکو بود.

وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ (۴۷) و ایشان بنزدیک ما از گزیدگان بهینان‌اند.

وَ اذْکُرْ إِسْماعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْکِفْلِ یاد کن اسماعیل و یسع و ذو الکفل را، وَ کُلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ (۴۸) و همه از بهینان بودند.

هذا ذِکْرٌ یاد کرد ازیشان اینست و سخن در ایشان چنین، وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ (۴۹) و پرهیزگاران را نیکویی بازگشتن گاه است.

جَنَّاتِ عَدْنٍ بهشتهای همیشه‌ای، مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ (۵۰) درها باز گشاده ایشان را.

مُتَّکِئِینَ فِیها آرمیدگان بی بیم در آن سرای، یَدْعُونَ فِیها می‌فرا خواهند آنجا، بِفاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَ شَرابٍ (۵۱) میوه‌های فراوان و شرابهای فراوان.

وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ بنزدیک ایشان کنیزکان فرو داشته چشمان از جز شویان؟ خویش، أَتْرابٌ (۵۲) هم زادان در دیدار.

هذا ما تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسابِ (۵۳) این آن بهشت است و آن پاداش که شما را بآن وعده میدهند در روز شمار.

إِنَّ هذا لَرِزْقُنا این روزی ماست ایشان را، ما لَهُ مِنْ نَفادٍ (۵۴) آن را برسیدنی و بسر آمدنی نیست.

هذا اینست جزای پرهیزگاران و صفت بازگشتن‌گاه ایشان، وَ إِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ (۵۵) و گردن کشان و ناپاکان و نافرمان برداران را بد بازگشتن گاهی است.

جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها دوزخ که در شوند بآتش آن، فَبِئْسَ الْمِهادُ (۵۶) بد جای که ایشانراست.

هذا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَ غَسَّاقٌ (۵۷) آنک آب جوشیده و خونابه که از گوشت و پوست دوزخیان میرود تا میچشند آن را.

وَ آخَرُ مِنْ شَکْلِهِ و ایشانراست آنجا دیگرانی ازین سان و ازین گونه، أَزْواجٌ (۵۸) نوعهای گوناگون.

هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَکُمْ فریشتگان گویند آنک جوقی است که با شما خویشتن را می‌درافکنند در دوزخ و بسر و روی می‌درافتند در آتش با شما بهم، لا مَرْحَباً بِهِمْ فراخ جهان مباشید و نه فراخ حال، إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ (۵۹) فراخ جهان کی باشند و ایشان بآتش رسیدند.

قالُوا پس روان گویند فراسالاران: بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِکُمْ بلکه شما را فراخ جهانی مبادا و نه فراخ حالی، أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا این‌ شما کردید بما و پیش فرا فرستادید ما را، فَبِئْسَ الْقَرارُ (۶۰) بد آرامگاهی که اینست.

قالُوا رَبَّنا گویند خداوند ما: مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا آن کس که این پاداش پیش فرا فرستاد ما را، فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِی النَّارِ (۶۱) او را تویی از عذاب بیفزای در آتش.

وَ قالُوا گویند سالاران و پس روان همه: ما لَنا لا نَری‌ رِجالًا چه رسید ما را که درین سرای نمی‌بینیم مردانی، کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ (۶۲) که ما ایشان را در ان جهان از بترینان می‌شمردیم‌

أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِیًّا ما ایشان را زیر دست خویش میداشتیم، أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ (۶۳) یا امروز چشمها بر ایشان نمی‌آید.

إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ این چه شما را گفتم راست است، تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ (۶۴) خصومت کردن اهل دوزخ با یکدیگر.

قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ بگوی ای محمد من آگاه کننده‌یی‌ام، وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (۶۵) و نیست هیچ خدایی مگر اللَّه آن یکتای کم آورنده میراننده فرو شکننده.

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا خداوند هفت آسمان و هفت زمین و هر چه میان آن، الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ (۶۶) آن تواننده تاونده آمرزنده پوشنده.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ بخشیدیم داود را سلیمان، نِعْمَ الْعَبْدُ نیک بنده‌ایست سلیمان، إِنَّهُ أَوَّابٌ (۳۰) مرا ستاینده‌ای بود نیکو و بمن گراینده.
هوش مصنوعی: خداوند سلیمان را به داود هدیه داد و او را به عنوان بنده‌ای شایسته و نیکو توصیف کرد و گفت که سلیمان همیشه به پرستش و توبه به سوی خدا روی می‌آورد و او را فرا می‌خواند.
إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ آن گه که عرضه کردند برو، بِالْعَشِیِّ بعد از نیم روز، الصَّافِناتُ الْجِیادُ (۳۱) آن اسبان تندرست تیز رو، فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ گفت من برگزیدم مهر اسبان و چیز این جهان، عَنْ ذِکْرِ رَبِّی بر یاد خداوند خویش، حَتَّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ (۳۲) تا آن گه که آفتاب در پرده مغرب نزدیک آمد که فرو شدی.
هوش مصنوعی: آن گاه که اسبان تندرست و تیزرو به او نشان داده شدند، در وقت بعد از ظهر، او گفت: من عشق به اسبان و اموال را بیشتر از یاد خداوند خود دوست دارم، تا زمانی که آفتاب در پرده مغرب نزدیک به غروب شد.
رُدُّوها عَلَیَّ باز گردانید آن اسبان را بر من، فَطَفِقَ مَسْحاً در ایستاد در بریدن، بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ (۳۳) پایها و گردنهای اسبان وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ بیازمودیم سلیمان را، وَ أَلْقَیْنا عَلی‌ کُرْسِیِّهِ جَسَداً و بر کرسی او کالبدی افکندیم، ثُمَّ أَنابَ (۳۴) آن گه سلیمان با ما گشت.
هوش مصنوعی: آن اسبان را به من باز گردانید، و او در مقام بریدن ایستاد و پاها و گردن‌های اسب‌ها را لمس کرد. ما سلیمان را آزمایش کردیم و بر کرسی او جسدی را افکندیم، سپس سلیمان به ما بازگشت.
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی گفت خداوند من بیامرز مرا، وَ هَبْ لِی مُلْکاً و مرا پادشاهیی بخس، لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی که نسزد کسی را از پس من، إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (۳۵) که تو خداوند فراخ بخشی.
هوش مصنوعی: خداوند گفت: پروردگارا، مرا ببخش و به من سلطنتی عطا کن که هیچ کس بعد از من شایسته آن نباشد، زیرا تو خیر دهنده‌ای.
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ نرم کردیم او را باد، تَجْرِی بِأَمْرِهِ تا می‌رود بفرمان او، رُخاءً آهسته نرم باندازه، حَیْثُ أَصابَ (۳۶) هر جا که او خواهد و آهنگ دارد.
هوش مصنوعی: ما باد را برای او تسخیر کردیم تا به فرمان او به آرامی حرکت کند و در هر مسیری که او بخواهد و در نظر داشته باشد، پیش برود.
وَ الشَّیاطِینَ و فرمان بردار کردیم او را دیوان، کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ (۳۷) ازین هر داورانی و گوهر جویی.
هوش مصنوعی: و به او شیاطین را تسلط دادیم تا برایش کار کنند، بنابراین او قادر شد ساختمان‌سازان و غواصان را به خدمت بگیرد، که هر یک از این‌ها داورانی بودند و به دنبال جواهرات می‌گشتند.
وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ (۳۸) و دیگران در بندها استوار کرده.
هوش مصنوعی: و دیگران در زنجیرها محبوس شده‌اند.
هذا عَطاؤُنا این بخشیده ماست بتو، فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ (۳۹) ببخش یا نگاه دار بی‌شماری با تو.
هوش مصنوعی: این بخش هدیه ما به توست، پس ببخش یا بدون حساب نگه‌دار.
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفی‌ و او را بنزدیک ما نزدیکی است فردا، وَ حُسْنَ مَآبٍ (۴۰) و نیکویی بازگشتن‌گاه.
هوش مصنوعی: او نزد ما مقام ویژه‌ای دارد و فردا به او نزدیک‌تر خواهیم شد و بازگشت او به جایی نیکو خواهد بود.
وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ یاد کن قوم خویش را قصّه بنده ما ایوب، إِذْ نادی‌ رَبَّهُ آن گه که بآواز خواند خداوند خویش را، أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ (۴۱) که دیو بمن رنجوری و عذاب رسانید.
هوش مصنوعی: به یاد آور بنده ما ایوب را، زمانی که به پروردگارش ندا داد که شیطان به من رنج و عذابی رسانده است.
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ پای بر زمین زن، هذا مُغْتَسَلٌ این یک آب خویشتن شوی تو است، بارِدٌ وَ شَرابٌ (۴۲) و این دیگر آشامه تو است آبی سرد.
هوش مصنوعی: پاهایت را بر زمین بزن، اینجا جایی برای غسل کردن توست، و این دیگر آبی سرد است که می‌توانی بنوشی.
وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ بخشیدیم او را کسان او، وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ و هم چندان‌ با ایشان از فرزندان و بردگان، رَحْمَةً مِنَّا بخشایشی از ما، وَ ذِکْری‌ لِأُولِی الْأَلْبابِ (۴۳) و یادگاری زیرکان این امّت را
هوش مصنوعی: ما خانواده او را به او بخشیدیم و همچنین فرزندان و بردگان مشابه آنها را با او قرار دادیم؛ این کار رحمت و بخشش ما بود و یادآور خوبی برای صاحبان درک و فهم.
وَ خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً و گفتیم بدست خویش دسته خاشه گیر، فَاضْرِبْ بِهِ و آن زن را بزن بآن، وَ لا تَحْنَثْ و سوگند خویش تباه و دروغ مکن و مشکن، إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً ما او را شکیبا یافتیم، نِعْمَ الْعَبْدُ نیک بنده‌ای که ایوب است، إِنَّهُ أَوَّابٌ (۴۴) همواره سر و کار او و بازگشت او با من بود.
هوش مصنوعی: و با دستت یک دسته از چوب را بگیر و به آن زن بزن، و سوگند خود را نشکن و دروغ نگو. ما او را شکیبا یافتیم، او بنده‌ای نیکو است و همیشه به من برمی‌گردد و توجهش به من است.
وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ یاد کن رهیکان ما را ابراهیم و اسحاق و یعقوب، أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ (۴۵) کسان با دستگاهها و با باریک بینی و باریک دانیها.
هوش مصنوعی: و به یاد بیاور بندگان ما ابراهیم، اسحاق و یعقوب را، که دارای قدرت و بصیرت بودند.
إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ما ایشان را صافی کردیم و برگزیده صافی کردنی و برگزیدنی چون، ذِکْرَی الدَّارِ (۴۶) که تا گیتی بود ازیشان آوای نیکو بود.
هوش مصنوعی: ما آنها را به طرز خاصی خالص و منتخب کردیم، به گونه‌ای که یادشان همیشه در دنیا به نیکی باقی بماند.
وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ (۴۷) و ایشان بنزدیک ما از گزیدگان بهینان‌اند.
هوش مصنوعی: و آنها در نزد ما از بهترین و برگزیده‌ترین‌ها هستند.
وَ اذْکُرْ إِسْماعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْکِفْلِ یاد کن اسماعیل و یسع و ذو الکفل را، وَ کُلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ (۴۸) و همه از بهینان بودند.
هوش مصنوعی: اسماعیل، یسع و ذو الکفل را به یاد آورید که همگی از نیکان و بهترین‌ها بودند.
هذا ذِکْرٌ یاد کرد ازیشان اینست و سخن در ایشان چنین، وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ (۴۹) و پرهیزگاران را نیکویی بازگشتن گاه است.
هوش مصنوعی: این یک یادآوری است و درباره آن‌ها چنین گفته شده است: پرهیزگاران دارای بازگشتی نیکو هستند.
جَنَّاتِ عَدْنٍ بهشتهای همیشه‌ای، مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ (۵۰) درها باز گشاده ایشان را.
هوش مصنوعی: در بهشت‌های ابدی، درهایی به روی آن‌ها باز است.
مُتَّکِئِینَ فِیها آرمیدگان بی بیم در آن سرای، یَدْعُونَ فِیها می‌فرا خواهند آنجا، بِفاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَ شَرابٍ (۵۱) میوه‌های فراوان و شرابهای فراوان.
هوش مصنوعی: در آن مکان، افرادی آرام و بی‌نگرانی استراحت می‌کنند و می‌خواهند از میوه‌ها و نوشیدنی‌های فراوان لذت ببرند.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ بنزدیک ایشان کنیزکان فرو داشته چشمان از جز شویان؟ خویش، أَتْرابٌ (۵۲) هم زادان در دیدار.
هوش مصنوعی: و در کنار آن‌ها دختران باکره‌ای هستند که چشمانشان به غیر از همسرانشان نگاه نمی‌کند. آن‌ها همسن و سال هستند و در دیدار با همدیگر هستند.
هذا ما تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسابِ (۵۳) این آن بهشت است و آن پاداش که شما را بآن وعده میدهند در روز شمار.
هوش مصنوعی: این همان بهشتی است که به شما وعده داده شده است و در روز حساب به آن دست خواهید یافت.
إِنَّ هذا لَرِزْقُنا این روزی ماست ایشان را، ما لَهُ مِنْ نَفادٍ (۵۴) آن را برسیدنی و بسر آمدنی نیست.
هوش مصنوعی: این، روزی ماست و برای ایشان است. هیچگاه این روزی تمام نمی‌شود و به پایان نمی‌رسد.
هذا اینست جزای پرهیزگاران و صفت بازگشتن‌گاه ایشان، وَ إِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ (۵۵) و گردن کشان و ناپاکان و نافرمان برداران را بد بازگشتن گاهی است.
هوش مصنوعی: این عبارات اشاره به پاداش پرهیزکاران و جایگاه بازگشت آنها دارد و همچنین به بدی سرنوشت سرکش‌ها و نافرمانان اشاره می‌کند. بار دیگر، کسانی که خلافکار و نافرمان هستند به جایی نامناسب و بد بازمی‌گردند.
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها دوزخ که در شوند بآتش آن، فَبِئْسَ الْمِهادُ (۵۶) بد جای که ایشانراست.
هوش مصنوعی: دوزخیان در آتش دوزخ خواهند سوخت و چه بد جایی است که برای آنان فراهم شده است.
هذا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَ غَسَّاقٌ (۵۷) آنک آب جوشیده و خونابه که از گوشت و پوست دوزخیان میرود تا میچشند آن را.
هوش مصنوعی: این آب جوشیده و مایعاتی که از گوشت و پوست دوزخیان می‌ریزد، آنها را می‌چشند.
وَ آخَرُ مِنْ شَکْلِهِ و ایشانراست آنجا دیگرانی ازین سان و ازین گونه، أَزْواجٌ (۵۸) نوعهای گوناگون.
هوش مصنوعی: و همچنین در آنجا افرادی از همین نوع و شکل دیگری نیز وجود دارند، که شامل همسرانی با تنوع‌های مختلف هستند.
هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَکُمْ فریشتگان گویند آنک جوقی است که با شما خویشتن را می‌درافکنند در دوزخ و بسر و روی می‌درافتند در آتش با شما بهم، لا مَرْحَباً بِهِمْ فراخ جهان مباشید و نه فراخ حال، إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ (۵۹) فراخ جهان کی باشند و ایشان بآتش رسیدند.
هوش مصنوعی: این گروهی هستند که خود را با شما به آتش دوزخ می‌افکنند و در آنجا با شما به هم می‌افتند. آنها را نباید در خوش‌آمدگویی استقبال کرد، زیرا هیچ‌کدام از آنها جایگاه خوبی ندارند و وقتی به آتش می‌رسند، دیگر جایی برای راحتی و آسایش نیست.
قالُوا پس روان گویند فراسالاران: بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِکُمْ بلکه شما را فراخ جهانی مبادا و نه فراخ حالی، أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا این‌ شما کردید بما و پیش فرا فرستادید ما را، فَبِئْسَ الْقَرارُ (۶۰) بد آرامگاهی که اینست.
هوش مصنوعی: گفتند پس فرشتگان می‌گویند: نه، شما را خوشامد نمی‌گوییم، بلکه شما را به دنیایی تنگ و نه به حالتی خوب وارد می‌کنیم. زیرا شما بودید که این سرنوشت را برای ما رقم زدید و ما را به اینجا فرستادید، پس بد مکان و ناامنی است اینجا.
قالُوا رَبَّنا گویند خداوند ما: مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا آن کس که این پاداش پیش فرا فرستاد ما را، فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِی النَّارِ (۶۱) او را تویی از عذاب بیفزای در آتش.
هوش مصنوعی: آنها می‌گویند: خداوند ما، چه کسی برای ما این پاداش را پیش فرستاد؟ پس بگویید: او را در آتش، عذابی دو برابر بدهید.
وَ قالُوا گویند سالاران و پس روان همه: ما لَنا لا نَری‌ رِجالًا چه رسید ما را که درین سرای نمی‌بینیم مردانی، کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ (۶۲) که ما ایشان را در ان جهان از بترینان می‌شمردیم‌
هوش مصنوعی: آنها می‌گویند: مگر ما چه کردیم که در این مکان هیچ مردانی را نمی‌بینیم، همان‌طور که قبلاً آنان را از بدترین‌ها به شمار می‌آوردیم.
أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِیًّا ما ایشان را زیر دست خویش میداشتیم، أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ (۶۳) یا امروز چشمها بر ایشان نمی‌آید.
هوش مصنوعی: ما آن‌ها را به سخره گرفته بودیم و امروز دیگر نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم.
إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ این چه شما را گفتم راست است، تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ (۶۴) خصومت کردن اهل دوزخ با یکدیگر.
هوش مصنوعی: این که من گفتیم حقیقت دارد، و اهل جهنم با یکدیگر خصومت و دعوا خواهند کرد.
قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ بگوی ای محمد من آگاه کننده‌یی‌ام، وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (۶۵) و نیست هیچ خدایی مگر اللَّه آن یکتای کم آورنده میراننده فرو شکننده.
هوش مصنوعی: بگو ای محمد، من تنها یک هشداردهنده هستم و هیچ خدایی جز خداوند یگانه و توانای قهار وجود ندارد.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا خداوند هفت آسمان و هفت زمین و هر چه میان آن، الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ (۶۶) آن تواننده تاونده آمرزنده پوشنده.
هوش مصنوعی: خداوندی که مالک آسمان‌ها و زمین‌ها و تمام موجودات میان آن‌هاست، قدرتی بزرگ و آمرزنده دارد.