قوله: أَ لَمْ یَرَوْا یعنی اهل مکه کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ الم یعتبروا بمن هلک قبلهم فیؤمنوا مخافة ان ینزل بهم مثل ما نزل بمن قبلهم. مشرکان مکه را میگوید: نه نگرند و عبرت نگیرند بآن گذشتگان و رفتگان ازین جهان و جهانیان داران و ستمکاران که ما چون ایشان را هلاک کردیم و از خانه و وطن برانداختیم و نام و نشان ایشان از زمین برگرفتیم، نترسند اینان که با ایشان همان کنیم که با آنان کردیم. اهل کلّ عصر قرن سمّوا بذلک لاقترانهم فی الوجود، و «کم» موضعه نصب باهلکنا، و الجملة فی تقدیر النّصب بیروا.
و أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ بدل من الجملة، و المعنی: انّهم لا یعودون الی الدنیا و لا یرجعون الیهم یوم القیمة نمیدانند و نمیبینند که ما چند هلاک کردیم پیش ازیشان از گروه گروه و آنکه از ان هلاک کردگان و گذشتگان هیچکس باز نمیآید، همه میروند و کس را بازگشت نه، همه میروند و دیده عبرت نه.
فی الذاهبین الاولی
ن من القرون لنا بصائر
لما رأیت مواردا
للموت لیس لها مصادر
و رأیت قومی نحوها
تمضی الاکابر و الاصاغر
لا یرجع الماضی الیّ
و لا من الباقین عابر
ایقنت انّی لا محا
لة حیث صار القوم صائر
وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ ای نجمعهم یوم القیمة للحساب و الجزاء علی الاعمال. ابن عامر و حمزه و عاصم «لمّا» بتشدید خوانند و باین قراءت «ان» بمعنی جحد است و «لمّا» بمعنی الا، ای و ما کلّ الا جمیع لدینا محضرون. باقی قرّا «لمّا» بتخفیف خوانند. و باین قراءت «ان» تحقیق سخن راست و «ما» صلت و زیادت توکید یعنی: و ان کلّ لجمیع لدینا محضرون.
«و آیة» رفع بالابتداء «لهم» خبره، «الارض المیتة» ای الیابسة. «احییناها» بالمطر، وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا من الحنطة و الشعیر و ما اشبههما الحبّ الذی یطحن و البذر الذی یعصر منه الدّهن و الحبّة عجم العنب، «فمنه» ای من الحبّ «یأکلون».
«وَ جَعَلْنا فِیها» ای فی الارض، «جنّات» بساتین، مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ.
«لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ» ای ثمر الماء، لانّ الماء اصل الجمیع. و قیل: من ثمر ذلک.
قرأ حمزة و الکسائی: «من ثمره» بضمّتین، و الباقون «ثمره» بفتحتین. «وَ ما عَمِلَتْ» بغیر الهاء قراءة اهل الکوفة، و بالهاء قراءة الباقین. «ما» درین موضع بر دو وجه است: یکی بمعنی «الّذی» یعنی: و الّذی عملت ایدیهم، ای غرست و زرعت و حفرت میگوید: بستانها کردیم از آنچه ایشان کشتند و نشاندند و چشمهها گشادیم از آنچه ایشان کندند و کاویدند. وجه دوم ماء نفی است یعنی: لیأکلوا من ثمره و لم تعمله ایدیهم تا از ان میوهها خورند که نه از صنع ایشانست رویانیدن آن و نه کار ایشانست بیرون آوردن آن، ایشان کشتند امّا ببر نیاوردند ایشان نشاندند امّا ببار نیاوردند ایشان کندند امّا از سنگ آب نیاوردند، همانست که جای دیگر فرمود میوه را: «ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها» و آب را گفت: «وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ» جای دیگر فرمود: «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»، «أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ» و قیل: اراد العیون و الانهار التی لم تعملها ید خلق مثل دجلة و الفرات و النیل و نحوها. و قوله «ایدیهم» هذا کنایة عن القوّة لانّ اقوی جوارح الانسان فی العمل یده فصار ذکر الید غالبا فی الکنایة، و مثله قوله: ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ. و فی کلام العجم: بدست خویش کردم بخویشتن: و انت لا تنوی الید بعینها. أَ فَلا یَشْکُرُونَ استفهام بمعنی الامر، ای لیشکروا نعمی.
ثمّ نزّه نفسه عزّ و جلّ فقال: سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها ای الاجناس و الاعمال و الانواع، مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ من الحبوب و الثمار و الحشیش و الاشجار، وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ یعنی الذّکور و الاناث و ممّا خلق من الاشیاء من دوابّ البرّ و البحر یقال خلق اللَّه دابة ملأت ثلثی الارض و دوابّ البرّ و البحر الف صنف لا یعلم الناس اکثرها، یقول اللَّه تعالی: وَ نُنْشِئَکُمْ فِی ما لا تَعْلَمُونَ وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ.
وَ آیَةٌ لَهُمُ ای لاهل مکة تدلّ علی قدرتنا: «اللَّیْلُ نَسْلَخُ» ای ننزع و نکشط منه النهار فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ داخلون فی الظلمة، و المعنی: نذهب بالنهار و نجیء باللیل و ذلک انّ الاصل هی الظلمة و النهار داخل علیها اذا غربت الشمس سلخ النهار من اللیل فتظهر الظلمة، ای سلخنا الضّوء الذی هو شعاع الشمس من الهواء و کان کاللباس للهواء فصار لیلا کما ینزع اللباس من الشیء، و منه قولهم: سلخت المرأة جلبابها ای نزعته.
وَ الشَّمْسُ تَجْرِی یعنی: و آیة لهم الشمس تجری، «لِمُسْتَقَرٍّ لَها»، ای الی مستقر لها. معنی آنست که: خورشید میرود تا آرامگاه خویش و آرامگاه وی زیر عرش عظیم است. خبر درست است از مصطفی صلوات اللَّه و سلامه علیه که فرمود فرا بو ذر غفاری: یا با ذر هیچ دانی که این آفتاب که فرو میشود کجا میرود؟ بو ذر گفت: اللَّه و رسوله اعلم، رسول فرمود: همی رود تا بزیر عرش او را قرار گاهی است، چون آنجا رسد سجود کند، پس دستوری خواهد تا از مشرق برآید بر عادت خویش، هر روز دستوری مییابد و از مطلع خویش بر میآید تا روزی که او را دستوری ندهند، شفیع طلب کند و شفیع نیابد، دیر بماند و وقت در گذرد بداند که اگر نیز دستوری یابد بمشرق نرسد بنالد گوید: خداوندا مشرق دور است چه فرمایی؟ فرمان آید که از جای خویش برآی آن گه از مغرب برآید و آن نشان مهین است از نشانهای قیامت، آن گه مصطفی فرمود علیه السلام: «أ تدرون متی ذاکم؟ حین لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل».
و گفتهاند: مستقرّ وی آنست که در غروب و طلوع هر روز او را مشرقی و مغربی است، آن روز که باقصی المشارق و آخر المغارب رسد بمستقرّ خویش رسد، لانها لا تجاوزه. و قیل: «مستقرّها» نهایة ارتفاعها فی السماء فی الصّیف و نهایة هبوطها فی الشتاء. و در شواذّ خواندهاند: «و الشّمس تجری لا مستقر لها» و هو قراءة ابن مسعود یعنی انها جاریة ابدا لا تثبت فی مکان، همانست که جای دیگر فرمود: «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ» این خورشید بر دوام همی رود او را آرام نه و باز ایستاد نه تا آن گه که دنیا بسر آید و بنهایت روش خویش رسد.
«وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ» نافع و ابن کثیر و ابو عمرو و یعقوب «و القمر» برفع خوانند بر معنی ابتدایا بر تقدیر: و آیة لهم القمر. باقی بنصب خوانند یعنی: و قدّرنا القمر. «قدّرناه» اختیار بو حاتم رفع است و اختیار ابو عبید نصب، نظیره قوله تعالی: وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ میگوید: ماه را در رفتن اندازه کردیم منزلهایی که اول آن شرطین است و آخر آن بطن الحوت تا درین منزلها میرود هر شب بمنزلی فروآید بیست و هشت منزل اندر دوازده برج فلک در هر برجی دو روز و سه یکی بماند تا در یک ماه فلک بتمامی باز برد و آن روز که بمنزل آخر رسد «عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ» آن شاخ خرما بن که بر سر خوشه دارد چون یک سال برآید کهن گردد و خشک شود باریک و ضعیف و زرد شود و از خشکی متقوس گردد، رب العالمین میفرماید: ماه نو در آخر ماه هم چنان گردد، و در آن آیت دیگر فرمود: لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ این زیادت و نقصان ماه از آنست تا بر دیدار ماه و شمار رفتن او سال و ماه و روزگار میدانید.
«لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها» ای یسهل لها، بغیت الشیء فانبغی لی، ای استسهلته فتسهل لی و طلبته فتیسر لی، یقول عز و جل: لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ لاختلاف مکانیهما فانّ القمر فی السماء الدنیا و الشمس فی السماء الرابعة. «وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ » لاختلاف زمانیهما فانّ زمان النهار وقت طلوع الشمس و زمان اللیل زمان غیبتها، سلطان قمر شب و سلطان آفتاب روز، میگوید: نیست ایشان را که امروز بر هم رسند یا بر سلطان یکدیگر زور کنند و پیشی گیرند تا بروز قیامت، پس چون قیامت پدید آید هر دو بر یکدیگر رسند چنانک رب العزة فرمود: وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ اما امروز یکی در فلک خویش میرود و بسلطان خویش مینازد. فذلک قوله: وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ السّبح الانبساط فی السیر کالسّباحة فی الماء.
وَ آیَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ قرأ نافع و ابن عامر و یعقوب: ذرّیاتهم» علی الجمع، و قرأ الآخرون: «ذریّتهم» علی التوحید، و المراد بالذّریّة ها هنا الآباء و الاجداد. و اسم الذّرّیة یقع علی الآباء الذین ذری منهم الاولاد و الذّریّة فی قوله مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ هم الاولاد الذین ذرؤا من الاماء، و الذّرء الخلق، و «الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ» هو سفینة نوح علیه السلام الآباء فی سفینة و الأبناء فی اصلابهم.
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ یعی الزوارق و صغار السفن. و قال ابن عباس: هو الإبل تحمل فی البرّ کما تحمل السفن فی البحر. میگوید: در برّ آفریدیم مانند کشتی در بحر تا خلق بر ان مینشینند و از آن منفعت همی گیرند. جای دیگر فرمود: وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ما فرزندان آدم را برداشتیم در دشت و در دریا، در دشت و صحرا باشتران و در دریا بکشتی. و گفتهاند: سه چیز آنست که اللَّه راند بکمال قدرت خویش: شتران در صحرا و میغ در هوا و کشتی در دریا.
قوله: وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ نعمتهای خویش بر شمرد و عطاها بر داد آن گه آیت قهر و هیبت بر پی آن داشت تا ایشان را تنبیه کند و خبر دهد که نعمت بشکر مقابل کنید و عطا بطاعت او بکار دارید، اگر نکنید نعمت بر شما و بال کنم و آن کشتی و آن دریا سبب هلاک کنم فذلک قوله: وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ ای لا مغیث لهم، وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ ینجون من الغرق.
إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ ای الا ان نرحمهم و نمتّعهم الی انقضاء آجالهم فهما منصوبان علی المفعول له، و الرحمة هاهنا المهلة.
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَ ما خَلْفَکُمْ قال ابن عباس: «ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ» یعنی الآخرة فاعملوا لها، «وَ ما خَلْفَکُمْ» یعنی الدنیا فاحذروها و لا تغترّوا بها. و قیل: معناه اتّقوا الذی قدمتم بین ایدیکم من الذنوب و الّذی خلفکم منها لم تعملوها بعد و انتم عاملوها.
قال شقیق البلخی: لانا ممّا لم اعمل من الذنوب اشدّ خوفا مما عملت. و قال قتادة: «اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ» ای اتّقوا نکالا کنکال من کان قبلکم من الامم «وَ ما خَلْفَکُمْ» ای اتّقوا قیام الساعة میفرماید: بپرهیزید از چنان فضیحت و چنان عقوبت که پیشینان را بود، آن مکنید که ایشان کردند که بشما رسد آن عقوبت که بایشان رسید، همانست که فرمود: «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ». «وَ ما خَلْفَکُمْ» ای اتقوا قیام الساعة التی خلفکم بترسید از قیامت که میآید در قفای شما، یعنی آن مکنید که در قیامت شما را بآن عذاب کنند و جواب این سخن محذوف است، ای اذا قیل لهم اتّقوا لم یتّقوا و لم یرتدعوا.
وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَةٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ ای دلالة علی صدق محمد (ص)، «إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ». قوله: «من آیة» این «من» تحقیق نفی است «مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ» «من» تبعیض است.
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ، یعنی لمشرکی قریش: «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ» تصدّقوا علی الفقراء و انفقوا علی المساکین ممّا زعمتم من اموالکم انّه للَّه و هو ممّا جعلوه للَّه من الحرث و الانعام، قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ قالوها استهزاء، لا نطعمهم و لا نعطیهم و لم یعرفوا انّ اللَّه امرهم بذلک تعبّدا و امتحانا للعباد لیبلوا الغنیّ بالفقیر فیما فرض له فی مال الغنی، إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ فیه ثلاثة اقوال: احدهما انّه من تمام کلام الکفّار قالوا للمؤمنین: انتم فی ضلال مبین حیث ترکتم دین آبائکم و اتّبعتم محمدا صلی اللَّه علیه و سلم. و قیل: هو جواب من اللَّه لهم. و قیل امر المؤمنین بان یقولوا لهم «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ».
وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ یعنون وعد البعث و فیه اضمار، التأویل: ارونا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ و انّما ذکر بلفظ الوعد دون الوعید لانّهم زعموا انّ لهم الحسنی عند اللَّه ان کان الوعد حقّا.
«ما یَنْظُرُونَ» ای ما ینتظرون، «إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً» هذه الصیحة صعقة القیامة ینفخ فی الصور ثلث نفخات: الاولی نفخة الفزع و الثانیة نفخة الصّعقة و الثالثة نفخة القیام لرب العالمین بین کلّ نفختین اربعون سنة، و هذه الآیة فی النفخة الثانیة، «تَأْخُذُهُمْ» ای تلحقهم «وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ» قرأ حمزة «یخصمون» بسکون الخاء و تخفیف الصّاد، ای یغلب بعضهم بعضا بالخصام، و قرأ الآخرون بتشدید الصاد، ای یختصمون، فادغمت التاء فی الصّاد، ثمّ ابن کثیر و یعقوب و ورش یفتحون الخاء، و ابو عمرو یختلس فتحة الخاء، و قرأ الباقون بکسر الخاء.
روی انّ النبی (ص) قال: «اتقوا من السّاعة و قد نشر الرجلان ثوبهما فلا یتبایعانه و لا یطویانه و اتقوا من الساعة و قد رفع الرجل اکلته فلا یطعمها».
«فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً» ای لا یقدرون علی ان یوصی بعضهم بعضا، «وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ» یعنی انّ السّاعة لا تمهلهم لشیء بل یموتون حیث یسمعون الصّیحة. معنی آیت آنست که: اسرافیل در صور دمد یعنی نفخه صعق و مردم غافل باشند از قیامت و با یکدیگر در آویخته در معاملت و متاجرت، چنان که جامهای در دست دو کس باشد بایع و مشتری و میپیمایند در ان حال آواز صور برآید و هر دو در مقام خویش بمیرند یکی ترازو در دست دارد و بار میسنجد ناگاه مرده بیفتد و ترازو هم چنان در دست وی، یکی گاو میدوشد یکی آب میکشد هر کس بر سر شغل خویش و از قیامت و رستاخیز بیخبر که ناگاه ایشان را صعقه افتد، اینست که رب العالمین فرمود: فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ.
«وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ» این نفخه سوم است نفخه بعث که خلق از گورها برآیند، و ذلک قوله: فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ الاجداث القبور، واحدها جدث «یَنْسِلُونَ» ای یخرجون من القبور احیاء، نسل، ای خرج من مضیق، و منه قیل للولد: نسل لخروجه من بطن امّه، و الصور قرن فیه ارواح الموتی ینفخ فیه. و ذهب ابو عبید الی انّه جمع صورة کصوفة و صوف، ای تنفخ فی الاجسام فیحیون «فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ» یسرعون.
قالُوا یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا قال ابن عباس و قتادة: انّما یقولون هذا لانّ اللَّه تعالی یرفع العذاب عنهم بین النفختین فیرقدون فاذا بعثوا بعد النفخة الآخرة و عاینوا القیمة دعوا بالویل. و قال اهل المعانی: انّ الکفّار إذا عاینوا جهنّم و انواع عذابها صار عذاب القبر فی جنبها کالنوم فقالوا: «مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا»، ثم قالوا: «هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ»، اقرّوا حین لم ینفعهم الاقرار. و قیل: قالت الملائکة لهم: «هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ».
«إِنْ کانَتْ» یعنی ما کانت «إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً» یعنی النفخة الآخرة، «فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ» للحساب و الخصومات. هلاک ایشان بصیحهای و بعث و احیاء ایشان بصیحهای، میگوید: نباشد مگر یک بانگ چون بنگری همه بهم نزدیک ما حاضر کردگان باشند، همانست که گفت: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً». و گفتهاند: صیحه بعث آنست که اسرافیل گوید بر صخره بیت المقدس: ایّتها العظام البالیة هلمّوا الی العرض علی جبّار الجبابرة.
فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ یجوز ان یکون «ما» مفعولا، و یجوز ان یکون تقدیره: بما کنتم تعملون، فحذف الجار، و نظیر هذه الآیة قوله: الْیَوْمَ تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، لا ظُلْمَ الْیَوْمَ و قوله: وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ و قوله: وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ و قوله: وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا.
برگردان به زبان ساده
قوله: أَ لَمْ یَرَوْا یعنی اهل مکه کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ الم یعتبروا بمن هلک قبلهم فیؤمنوا مخافة ان ینزل بهم مثل ما نزل بمن قبلهم. مشرکان مکه را میگوید: نه نگرند و عبرت نگیرند بآن گذشتگان و رفتگان ازین جهان و جهانیان داران و ستمکاران که ما چون ایشان را هلاک کردیم و از خانه و وطن برانداختیم و نام و نشان ایشان از زمین برگرفتیم، نترسند اینان که با ایشان همان کنیم که با آنان کردیم. اهل کلّ عصر قرن سمّوا بذلک لاقترانهم فی الوجود، و «کم» موضعه نصب باهلکنا، و الجملة فی تقدیر النّصب بیروا.
هوش مصنوعی: آیا اهل مکه نمیبینند که ما چه تعداد از نسلهای قبلی را هلاک کردهایم؟ آیا نمیاندیشند به آنانی که پیش از آنها بودند و نتوانستند از هلاکت آنان عبرت بگیرند؟ این افراد که در مکه هستند، چرا از سرنوشت قومهای گذشته نمیترسند؟ آیا نمیدانند که ممکن است سرنوشت مشابهی برای آنها نیز رقم بخورد؟ این یادآوری به آنها است که ستمکاران قبلی از خانه و کاشانه خود رانده شدند و نامشان از روی زمین محو گردید. در هر عصر و زمانی، ملتهایی به این نام خوانده میشوند، زیرا وجودشان به هم مرتبط است.
و أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ بدل من الجملة، و المعنی: انّهم لا یعودون الی الدنیا و لا یرجعون الیهم یوم القیمة نمیدانند و نمیبینند که ما چند هلاک کردیم پیش ازیشان از گروه گروه و آنکه از ان هلاک کردگان و گذشتگان هیچکس باز نمیآید، همه میروند و کس را بازگشت نه، همه میروند و دیده عبرت نه.
هوش مصنوعی: آنها به سوی دنیا برنمیگردند و نمیدانند و نمیبینند که ما چه تعداد از اقوام گذشته را نابود کردیم. هیچ یک از آنهایی که هلاک شدند و از دنیا رفتهاند، دوباره به این دنیا باز نمیگردند. همه میروند و هیچکس نیز بازنمیگردد. همه به سوی سرنوشت خود میروند و عبرت نمیگیرند.
فی الذاهبین الاولی
ن من القرون لنا بصائر
هوش مصنوعی: در میان گذشتگان، از نسلهای پیشین، برای ما درسها و نشانههایی وجود دارد.
لما رأیت مواردا
للموت لیس لها مصادر
هوش مصنوعی: وقتی دیدم که مرگ بهسوی من میآید و هیچ راه فراری از آن وجود ندارد، احساس ناامیدی کردم.
و رأیت قومی نحوها
تمضی الاکابر و الاصاغر
هوش مصنوعی: من دیدم که مردمی به سمت آن میروند، چه بزرگترها و چه کوچکترها.
لا یرجع الماضی الیّ
و لا من الباقین عابر
هوش مصنوعی: گذشته به من بازنمیگردد و هیچیک از باقیماندگان نیز به من نمیرسند.
ایقنت انّی لا محا
لة حیث صار القوم صائر
هوش مصنوعی: من به یقین میدانم که در هر شرایطی سرنوشت جمعی که پیش رو دارند، به سمت خاصی پیش خواهد رفت.
وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ ای نجمعهم یوم القیمة للحساب و الجزاء علی الاعمال. ابن عامر و حمزه و عاصم «لمّا» بتشدید خوانند و باین قراءت «ان» بمعنی جحد است و «لمّا» بمعنی الا، ای و ما کلّ الا جمیع لدینا محضرون. باقی قرّا «لمّا» بتخفیف خوانند. و باین قراءت «ان» تحقیق سخن راست و «ما» صلت و زیادت توکید یعنی: و ان کلّ لجمیع لدینا محضرون.
هوش مصنوعی: و همه آنها در روز قیامت برای حسابرسی و جزا درباره اعمالشان حاضر خواهند شد. ابن عامر، حمزه و عاصم «لمّا» را با تشدید میخوانند و با این قرائت «ان» به معنای انکار و «لمّا» به معنای جز است، یعنی هیچکدام جز همه در پیش ما حاضر نیستند. دیگر قاریان «لمّا» را بدون تشدید میخوانند و با این قرائت «ان» به معنی یقین و «ما» به عنوان ضمیر اضافی و تأکید است، به این معنا که همه قطعاً در پیش ما حاضر خواهند بود.
«و آیة» رفع بالابتداء «لهم» خبره، «الارض المیتة» ای الیابسة. «احییناها» بالمطر، وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا من الحنطة و الشعیر و ما اشبههما الحبّ الذی یطحن و البذر الذی یعصر منه الدّهن و الحبّة عجم العنب، «فمنه» ای من الحبّ «یأکلون».
هوش مصنوعی: آیه به این معناست که «لهم» خبر است و «الارض المیتة» به معنی زمین مرده و خشک است. ما با باران آن را زنده کردهایم و از آن دانههایی همچون گندم و جو و دیگر دانههایی که برای آسیاب کردن و دانههایی که برای استخراج روغن از آنها استفاده میشود، به وجود آوردهایم. دانههایی همچون هستههای انگور نیز وجود دارند که از آنها میخورند.
«وَ جَعَلْنا فِیها» ای فی الارض، «جنّات» بساتین، مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ.
هوش مصنوعی: و ما در زمین بستانهایی از درختان نخل و انگور ایجاد کردیم و چشمههایی را در آنجا جاری کردیم.
«لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ» ای ثمر الماء، لانّ الماء اصل الجمیع. و قیل: من ثمر ذلک.
هوش مصنوعی: «تا از میوه آن بخورند» یعنی میوه آب، زیرا آب منبع همه چیز است. و گفته شده است: از میوه آن.
قرأ حمزة و الکسائی: «من ثمره» بضمّتین، و الباقون «ثمره» بفتحتین. «وَ ما عَمِلَتْ» بغیر الهاء قراءة اهل الکوفة، و بالهاء قراءة الباقین. «ما» درین موضع بر دو وجه است: یکی بمعنی «الّذی» یعنی: و الّذی عملت ایدیهم، ای غرست و زرعت و حفرت میگوید: بستانها کردیم از آنچه ایشان کشتند و نشاندند و چشمهها گشادیم از آنچه ایشان کندند و کاویدند. وجه دوم ماء نفی است یعنی: لیأکلوا من ثمره و لم تعمله ایدیهم تا از ان میوهها خورند که نه از صنع ایشانست رویانیدن آن و نه کار ایشانست بیرون آوردن آن، ایشان کشتند امّا ببر نیاوردند ایشان نشاندند امّا ببار نیاوردند ایشان کندند امّا از سنگ آب نیاوردند، همانست که جای دیگر فرمود میوه را: «ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها» و آب را گفت: «وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ» جای دیگر فرمود: «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»، «أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ» و قیل: اراد العیون و الانهار التی لم تعملها ید خلق مثل دجلة و الفرات و النیل و نحوها. و قوله «ایدیهم» هذا کنایة عن القوّة لانّ اقوی جوارح الانسان فی العمل یده فصار ذکر الید غالبا فی الکنایة، و مثله قوله: ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ. و فی کلام العجم: بدست خویش کردم بخویشتن: و انت لا تنوی الید بعینها. أَ فَلا یَشْکُرُونَ استفهام بمعنی الامر، ای لیشکروا نعمی.
هوش مصنوعی: حمزه و الکسائی کلمه «ثمره» را با دو ضمه خواندهاند، اما بقیه قراء آن را با دو فتحه میخوانند. عبارت «وَ ما عَمِلَتْ» در خوانش اهل کوفه بدون «الهاء» است، در حالی که بقیه آن را با «الهاء» میخوانند. کلمه «ما» در اینجا به دو معنا است: یکی به معنای «الّذی» یعنی: و آنچه را که دستها انجام دادهاند، به این معنی که ما باغها را از آنچه آنها کشتند و نشاندند، ایجاد کردیم و چشمهها را از آنچه آنها حفر کردند، روان کردیم. معنی دیگر این است که «ما» نفی است، یعنی: تا از میوهها بخورند که دست آنها در رویاندن آن نقشی نداشته و آن را تولید نکردهاند. آنها کاشتند، اما میوهای برداشت نکردند، آنها نشاندند، اما باری نداشتند، آنها حفر کردند، اما از سنگ آب نیاوردند. این همان چیزی است که در جای دیگر درباره میوه میخوانیم که «هرگاه شما آن را نروئید». و درباره آب گفته شده که «شما نمیتوانید آن را ذخیره کنید». همچنین در جای دیگری آمده که «آیا شما آن را میکارید یا ما کاشتیم؟» یا «آیا شما آن را از ابر نازل کردهاید یا ما نازل کردهایم؟». برخی گفتهاند که اشاره به چشمهها و رودخانههایی دارد که دست انسان آنها را نیافریده است، مانند دجله، فرات، نیل و موارد مشابه. عبارت «یدهایشان» کنایه از قدرت است، زیرا قویترین اعضای انسان در کار کردن، دستها هستند و معمولاً از آنها برای بیان قدرت استفاده میشود. مانند جمله «این به خاطر آن چیزی است که دستهای شما پیش فرستاده است». بنابراین، در زبانهای خارجی نیز میگویند: با دست خودم این کار را کردم، در حالی که منظور از «دست» به طور خاص نیست. عبارت «آیا شکر نمیکنند» به صورت سؤال است اما در واقع به معنای امر است، یعنی باید نعمتهای خداوند را شکرگزاری کنند.
ثمّ نزّه نفسه عزّ و جلّ فقال: سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها ای الاجناس و الاعمال و الانواع، مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ من الحبوب و الثمار و الحشیش و الاشجار، وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ یعنی الذّکور و الاناث و ممّا خلق من الاشیاء من دوابّ البرّ و البحر یقال خلق اللَّه دابة ملأت ثلثی الارض و دوابّ البرّ و البحر الف صنف لا یعلم الناس اکثرها، یقول اللَّه تعالی: وَ نُنْشِئَکُمْ فِی ما لا تَعْلَمُونَ وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ.
هوش مصنوعی: سپس خداوند خود را از هر عیب و نقصی پاک دانست و فرمود: پاک است آن کسی که همه جفتها را خلق کرده است، از جمله جنسها و اعمال و انواع مختلف، از آنچه زمین میرویاند، مانند دانهها، میوهها، علفها و درختان. همچنین از نفسهای خودشان یعنی مذکر و مؤنث و از آنچه از موجودات خلق کرده است، مانند حیوانات خشکی و دریا. گفته میشود که خداوند حیوانی آفرید که دو سوم زمین را پر کرده و حیوانات خشکی و دریا به هزار صنف هستند که بیشتر آنها را مردم نمیشناسند. خداوند متعال میفرماید: "و ما را در آنچه که نمیدانید میآفرینیم و آنچه را که نمیدانید خلق خواهد کرد."
وَ آیَةٌ لَهُمُ ای لاهل مکة تدلّ علی قدرتنا: «اللَّیْلُ نَسْلَخُ» ای ننزع و نکشط منه النهار فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ داخلون فی الظلمة، و المعنی: نذهب بالنهار و نجیء باللیل و ذلک انّ الاصل هی الظلمة و النهار داخل علیها اذا غربت الشمس سلخ النهار من اللیل فتظهر الظلمة، ای سلخنا الضّوء الذی هو شعاع الشمس من الهواء و کان کاللباس للهواء فصار لیلا کما ینزع اللباس من الشیء، و منه قولهم: سلخت المرأة جلبابها ای نزعته.
هوش مصنوعی: آیهای برای اهل مکه وجود دارد که نشاندهنده قدرت ماست: «شب را به روز میزنیم» یعنی روز را از شب جدا میکنیم و در نتیجه آنها به تاریکی وارد میشوند. منظور این است که ما روز را میبریم و شب را میآوریم. در واقع، تاریکی اصل است و روز به آن اضافه میشود وقتی خورشید غروب میکند. در اینجا روز مانند پوششی است که از هوا جدا میشود و به همین دلیل شب به وجود میآید، بهطوریکه نور خورشید که مانند لباس برای هوا بود، از آن جدا میشود و شب شکل میگیرد، همانطور که کسی لباس خود را درمیآورد.
وَ الشَّمْسُ تَجْرِی یعنی: و آیة لهم الشمس تجری، «لِمُسْتَقَرٍّ لَها»، ای الی مستقر لها. معنی آنست که: خورشید میرود تا آرامگاه خویش و آرامگاه وی زیر عرش عظیم است. خبر درست است از مصطفی صلوات اللَّه و سلامه علیه که فرمود فرا بو ذر غفاری: یا با ذر هیچ دانی که این آفتاب که فرو میشود کجا میرود؟ بو ذر گفت: اللَّه و رسوله اعلم، رسول فرمود: همی رود تا بزیر عرش او را قرار گاهی است، چون آنجا رسد سجود کند، پس دستوری خواهد تا از مشرق برآید بر عادت خویش، هر روز دستوری مییابد و از مطلع خویش بر میآید تا روزی که او را دستوری ندهند، شفیع طلب کند و شفیع نیابد، دیر بماند و وقت در گذرد بداند که اگر نیز دستوری یابد بمشرق نرسد بنالد گوید: خداوندا مشرق دور است چه فرمایی؟ فرمان آید که از جای خویش برآی آن گه از مغرب برآید و آن نشان مهین است از نشانهای قیامت، آن گه مصطفی فرمود علیه السلام: «أ تدرون متی ذاکم؟ حین لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل».
هوش مصنوعی: خورشید در حرکت است و به سوی آرامگاه خود میرود که زیر عرش بزرگ قرار دارد. این مطلب از پیامبر اسلام نقل شده است، وقتی که به بُذَر غفاری گفت: آیا میدانی این خورشید که غروب میکند، کجا میرود؟ بُذَر پاسخ داد: خدا و رسولش بهتر میدانند. پیامبر فرمود: خورشید به زیر عرش میرود و در آنجا سجده میکند و سپس دستوری میگیرد تا هر روز از سمت مشرق طلوع کند. هر روز این دستور را دریافت میکند تا زمانی که دیگر دستوری نگیرد و در آن لحظه، اگر دیر بماند و نتواند شفیعی پیدا کند، احساس ناامیدی میکند و میگوید: خداوندا، مشرق دور است، چه باید بکنم؟ در پاسخ به او میگویند که از جایش برخیز و از سمت مغرب طلوع کن. این نشانهای از نشانههای قیامت است. در ادامه، پیامبر میپرسد: آیا میدانید این زمان چه زمانی است؟ زمانی که برای کسی ایمان آورده مفید نخواهد بود اگر که پیش از آن ایمان نیاورده باشد.
و گفتهاند: مستقرّ وی آنست که در غروب و طلوع هر روز او را مشرقی و مغربی است، آن روز که باقصی المشارق و آخر المغارب رسد بمستقرّ خویش رسد، لانها لا تجاوزه. و قیل: «مستقرّها» نهایة ارتفاعها فی السماء فی الصّیف و نهایة هبوطها فی الشتاء. و در شواذّ خواندهاند: «و الشّمس تجری لا مستقر لها» و هو قراءة ابن مسعود یعنی انها جاریة ابدا لا تثبت فی مکان، همانست که جای دیگر فرمود: «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ» این خورشید بر دوام همی رود او را آرام نه و باز ایستاد نه تا آن گه که دنیا بسر آید و بنهایت روش خویش رسد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که مکان مشخص خورشید در غروب و طلوع هر روز در سمت شرق و غرب قرار دارد. روزی که خورشید به دورترین نقاط شرق و غرب برسد، به مکان مشخص خود میرسد، زیرا نمیتواند از آن تجاوز کند. همچنین گفتهاند که "مکان مشخص" خورشید به بالاترین نقطهاش در آسمان در تابستان و پایینترین نقطهاش در زمستان مربوط میشود. در برخی از قرائتها آمده که "خورشید در حرکت است و مکان ثابتی ندارد" که این بیان از ابن مسعود است. به این معنا که خورشید همیشه در حال حرکت است و هرگز در یک جا ثابت نمیماند. این همان مفهومی است که در آیات دیگر نیز بیان شده، مانند اینکه "خورشید و ماه به طور پیوسته برای شما در حال کارند"؛ یعنی خورشید به طور مداوم در حال حرکت است و هیچ توقفی ندارد تا زمانی که جهان به پایان برسد و به انتهای مسیر خود برسد.
«وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ» نافع و ابن کثیر و ابو عمرو و یعقوب «و القمر» برفع خوانند بر معنی ابتدایا بر تقدیر: و آیة لهم القمر. باقی بنصب خوانند یعنی: و قدّرنا القمر. «قدّرناه» اختیار بو حاتم رفع است و اختیار ابو عبید نصب، نظیره قوله تعالی: وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ میگوید: ماه را در رفتن اندازه کردیم منزلهایی که اول آن شرطین است و آخر آن بطن الحوت تا درین منزلها میرود هر شب بمنزلی فروآید بیست و هشت منزل اندر دوازده برج فلک در هر برجی دو روز و سه یکی بماند تا در یک ماه فلک بتمامی باز برد و آن روز که بمنزل آخر رسد «عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ» آن شاخ خرما بن که بر سر خوشه دارد چون یک سال برآید کهن گردد و خشک شود باریک و ضعیف و زرد شود و از خشکی متقوس گردد، رب العالمین میفرماید: ماه نو در آخر ماه هم چنان گردد، و در آن آیت دیگر فرمود: لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ این زیادت و نقصان ماه از آنست تا بر دیدار ماه و شمار رفتن او سال و ماه و روزگار میدانید.
هوش مصنوعی: ما ماه را به گونهای اندازهگیری کردهایم که در هر شب به یکی از منازل خود میرسد. برخی از مفسران، جمله «و القمر» را به صورت رفعی و به عنوان یک آغاز میخوانند، به این معنا که این جمله نشاندهنده علامت و نشانهای از خداوند است. در حالی که گروه دیگری آن را به صورت نُصبی میخوانند و این بدین معناست که ما ماه را اندازهگیری کردهایم. به طور کلی، ماه به وسیله ما به منازلی تقسیم شده است که ابتدا و انتهای آن مشخص است و به تدریج در این منازل حرکت میکند. ماه در این سیکل دوازدهتایی از برجی به برج دیگر میرود و در هر برج به مدت دو تا سه روز باقی میماند. تا در پایان هر ماه دوباره به خانه آخر خود میرسد و عوض میشود، به گونهای که در پایان این دوره، شبیه به یک شاخ خرما کهنه و خشک میگردد. هدف از این تغییرات و دورهها این است که انسانها بتوانند تعداد سالها و حساب روزها را بخوبی متوجه شوند.
«لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها» ای یسهل لها، بغیت الشیء فانبغی لی، ای استسهلته فتسهل لی و طلبته فتیسر لی، یقول عز و جل: لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ لاختلاف مکانیهما فانّ القمر فی السماء الدنیا و الشمس فی السماء الرابعة. «وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ » لاختلاف زمانیهما فانّ زمان النهار وقت طلوع الشمس و زمان اللیل زمان غیبتها، سلطان قمر شب و سلطان آفتاب روز، میگوید: نیست ایشان را که امروز بر هم رسند یا بر سلطان یکدیگر زور کنند و پیشی گیرند تا بروز قیامت، پس چون قیامت پدید آید هر دو بر یکدیگر رسند چنانک رب العزة فرمود: وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ اما امروز یکی در فلک خویش میرود و بسلطان خویش مینازد. فذلک قوله: وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ السّبح الانبساط فی السیر کالسّباحة فی الماء.
هوش مصنوعی: خورشید و ماه هر کدام در آسمان خودشان جای دارند و به دلیل فاصله و زمان خاصی که دارند، هیچیک نمیتواند دیگری را درک کند یا بر او چیره شود. خورشید در زمان روز و ماه در شب سلطنت میکند و هر کدام در مسیر خود حرکت میکنند. اما در روز قیامت، هر دو به هم خواهند رسید و در کنار یکدیگر جمع خواهند شد. در حال حاضر، هرکدام در فلک خویش به گردش ادامه میدهند و به سلطنت خود میبالند. این در حقیقت مانند شنا کردن در آب است، که هر یک در سمت خود در حال حرکت و گردش هستند.
وَ آیَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ قرأ نافع و ابن عامر و یعقوب: ذرّیاتهم» علی الجمع، و قرأ الآخرون: «ذریّتهم» علی التوحید، و المراد بالذّریّة ها هنا الآباء و الاجداد. و اسم الذّرّیة یقع علی الآباء الذین ذری منهم الاولاد و الذّریّة فی قوله مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ هم الاولاد الذین ذرؤا من الاماء، و الذّرء الخلق، و «الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ» هو سفینة نوح علیه السلام الآباء فی سفینة و الأبناء فی اصلابهم.
هوش مصنوعی: و نشانهای برای آنها این است که ما نسلهایشان را حمل کردیم. نافع و ابن عامر و یعقوب "ذریات" را به صورت جمع خواندهاند، در حالی که بقیه "ذریتهم" را به حالت مفرد قرائت کردهاند. در اینجا منظور از نسل، پدران و اجداد است. واژه نسل شامل پدرانی میشود که از آنها فرزندان به وجود آمده و نسل در عبارت «مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ» به فرزندان زاد شده از زنان اشاره دارد. واژه "ذَرْء" به معنای خلق و ایجاد است. و "الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ" به سفینه نوح علیهالسلام اشاره دارد؛ پدران در این کشتی و فرزندان در صلبهایشان قرار دارند.
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ یعی الزوارق و صغار السفن. و قال ابن عباس: هو الإبل تحمل فی البرّ کما تحمل السفن فی البحر. میگوید: در برّ آفریدیم مانند کشتی در بحر تا خلق بر ان مینشینند و از آن منفعت همی گیرند. جای دیگر فرمود: وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ما فرزندان آدم را برداشتیم در دشت و در دریا، در دشت و صحرا باشتران و در دریا بکشتی. و گفتهاند: سه چیز آنست که اللَّه راند بکمال قدرت خویش: شتران در صحرا و میغ در هوا و کشتی در دریا.
هوش مصنوعی: خداوند برای انسانها چیزهایی از جنس آنچه که در دریا استفاده میکنند، خلق کرد که بتوانند از آنها بهرهبرداری کنند، مانند قایقها و کشتیهای کوچک. ابن عباس میگوید: شترها مانند کشتیها در بیابان باربر هستند. یعنی خداوند در خشکی شترانی آفرید که مانند کشتیها در دریا برای انسانها کار میکنند و به آنها منفعت میرسانند. همچنین گفته شده که خداوند فرزندان آدم را در دشت و دریا حمل میکند؛ در دشت با شترها و در دریا با کشتیها. ذکر شده است که خداوند سه چیز را به کمال قدرت خود آفرید: شترها در بیابان، ابرها در آسمان و کشتیها در دریا.
قوله: وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ نعمتهای خویش بر شمرد و عطاها بر داد آن گه آیت قهر و هیبت بر پی آن داشت تا ایشان را تنبیه کند و خبر دهد که نعمت بشکر مقابل کنید و عطا بطاعت او بکار دارید، اگر نکنید نعمت بر شما و بال کنم و آن کشتی و آن دریا سبب هلاک کنم فذلک قوله: وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ ای لا مغیث لهم، وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ ینجون من الغرق.
هوش مصنوعی: در این متن به بیان نعمتها و عطاهای خداوند پرداخته شده و هشدار داده شده است که انسانها باید با شکرگزاری از این نعمتها برخورد کنند و آنها را در راه اطاعت از خدا به کار ببرند. در غیر این صورت، ممکن است که خداوند به رد نعمتها بپردازد و عذابهایش را بر آنها نازل کند، به طوری که هیچ کسی نتواند به آنها کمک کند و از عذاب نجات یابند.
إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ ای الا ان نرحمهم و نمتّعهم الی انقضاء آجالهم فهما منصوبان علی المفعول له، و الرحمة هاهنا المهلة.
هوش مصنوعی: جز آنکه رحمتی از جانب ما باشد و استفادهای تا پایان عمرشان داشته باشند. "رحمت" در اینجا به معنای مهلت دادن است.
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَ ما خَلْفَکُمْ قال ابن عباس: «ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ» یعنی الآخرة فاعملوا لها، «وَ ما خَلْفَکُمْ» یعنی الدنیا فاحذروها و لا تغترّوا بها. و قیل: معناه اتّقوا الذی قدمتم بین ایدیکم من الذنوب و الّذی خلفکم منها لم تعملوها بعد و انتم عاملوها.
هوش مصنوعی: زمانی که به آنها گفته میشود از چیزی که در پیش رو دارید و چیزی که در پشت سر دارید پرهیز کنید، ابن عباس میگوید: «چیزی که در پیش رو دارید» یعنی آخرت، پس برای آن کوشش کنید، و «چیزی که در پشت سر دارید» یعنی دنیا، پس از آن بپرهیزید و فریب آن را نخورید. همچنین گفته شده است که منظور این است که از گناهان و اعمالی که پیش از این انجام دادهاید و همچنین از گناهانی که هنوز مرتکب نشدهاید، اما ممکن است انجام دهید، بترسید.
قال شقیق البلخی: لانا ممّا لم اعمل من الذنوب اشدّ خوفا مما عملت. و قال قتادة: «اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ» ای اتّقوا نکالا کنکال من کان قبلکم من الامم «وَ ما خَلْفَکُمْ» ای اتّقوا قیام الساعة میفرماید: بپرهیزید از چنان فضیحت و چنان عقوبت که پیشینان را بود، آن مکنید که ایشان کردند که بشما رسد آن عقوبت که بایشان رسید، همانست که فرمود: «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ». «وَ ما خَلْفَکُمْ» ای اتقوا قیام الساعة التی خلفکم بترسید از قیامت که میآید در قفای شما، یعنی آن مکنید که در قیامت شما را بآن عذاب کنند و جواب این سخن محذوف است، ای اذا قیل لهم اتّقوا لم یتّقوا و لم یرتدعوا.
هوش مصنوعی: شقیق بلخی میگوید: من از چیزهایی که انجام ندادهام بیشتر از کارهایی که انجام دادهام میترسم. قتاده نیز میگوید: «از آنچه در پیش دارید بپرهیزید». یعنی از عواقبی که بر سر اقوام گذشته آمده است بترسید و از آنچه در پشت سر شماست، یعنی از قیامت بترسید. او میفرماید: از فضاحت و عذابهایی که بر پیشینیان رفته، دوری کنید؛ و چیزی نکنید که همان عذاب به شما نیز برسد. او همچنین اشاره میکند که در صورتی که شما حرف «بپرهیزید» را بشنوید، باید بترسید و منعطف شوید، اما متاسفانه اینگونه نیست.
وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَةٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ ای دلالة علی صدق محمد (ص)، «إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ». قوله: «من آیة» این «من» تحقیق نفی است «مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ» «من» تبعیض است.
هوش مصنوعی: هر نشانهای از نشانههای پروردگارشان که به سویشان میآید تا بر صداقت محمد (ص) دلالت کند، جز این که از آن روی گردان میشوند. در اینجا کلمه «من» در عبارت «من آیه» برای نفی استفاده شده و به معنای خاصی از نشانههای پروردگار اشاره دارد.
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ، یعنی لمشرکی قریش: «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ» تصدّقوا علی الفقراء و انفقوا علی المساکین ممّا زعمتم من اموالکم انّه للَّه و هو ممّا جعلوه للَّه من الحرث و الانعام، قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ قالوها استهزاء، لا نطعمهم و لا نعطیهم و لم یعرفوا انّ اللَّه امرهم بذلک تعبّدا و امتحانا للعباد لیبلوا الغنیّ بالفقیر فیما فرض له فی مال الغنی، إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ فیه ثلاثة اقوال: احدهما انّه من تمام کلام الکفّار قالوا للمؤمنین: انتم فی ضلال مبین حیث ترکتم دین آبائکم و اتّبعتم محمدا صلی اللَّه علیه و سلم. و قیل: هو جواب من اللَّه لهم. و قیل امر المؤمنین بان یقولوا لهم «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ».
هوش مصنوعی: وقتی به مشرکان قریش گفته میشود: «از رزقهایی که خدا به شما داده، انفاق کنید» و به فقرا صدقه دهید و از اموالی که به گمان خود برای خدا اختصاص دادهاید، به مستضعفان بدهید، آنها به مؤمنان میگویند: «آیا ما باید کسانی را سیر کنیم که اگر خدا میخواست، خودش آنها را سیر میکرد؟» این سخن را با تمسخر میزنند و نمیدانند که خداوند آنها را به این کار امر کرده تا بندگانش را بیازماید و ثروتمند را در مقابل فقیر امتحان کند. در واقع، شما در گمراهی آشکاری هستید. در اینجا سه نظر وجود دارد: یکی این است که این سخنان جزئی از گفتوگوهای کافران است که به مؤمنان میگویند شما در گمراهی هستید، چون دین پدرانتان را رها کردهاید و از محمد پیروی میکنید. نظری دیگر این است که این پاسخ خداوند به آنهاست. و نظر سوم این است که مؤمنان مأمورند به آنها بگویند: «شما در گمراهی آشکاری هستید».
وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ یعنون وعد البعث و فیه اضمار، التأویل: ارونا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ و انّما ذکر بلفظ الوعد دون الوعید لانّهم زعموا انّ لهم الحسنی عند اللَّه ان کان الوعد حقّا.
هوش مصنوعی: آنها میپرسند: این وعده چه زمانی تحقق خواهد یافت؟ این پرسش به وعده قیامت اشاره دارد و در آن معنای نهفتهای وجود دارد: «اگر راست میگویید، نشان دهید.» این جمله با کلمه «وعد» ذکر شده است و نه «وعید»، زیرا آنها گمان میکنند که اگر وعده راست باشد، پس باید نزد خداوند جایگاه خوبی داشته باشند.
«ما یَنْظُرُونَ» ای ما ینتظرون، «إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً» هذه الصیحة صعقة القیامة ینفخ فی الصور ثلث نفخات: الاولی نفخة الفزع و الثانیة نفخة الصّعقة و الثالثة نفخة القیام لرب العالمین بین کلّ نفختین اربعون سنة، و هذه الآیة فی النفخة الثانیة، «تَأْخُذُهُمْ» ای تلحقهم «وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ» قرأ حمزة «یخصمون» بسکون الخاء و تخفیف الصّاد، ای یغلب بعضهم بعضا بالخصام، و قرأ الآخرون بتشدید الصاد، ای یختصمون، فادغمت التاء فی الصّاد، ثمّ ابن کثیر و یعقوب و ورش یفتحون الخاء، و ابو عمرو یختلس فتحة الخاء، و قرأ الباقون بکسر الخاء.
هوش مصنوعی: آنها فقط منتظر یک صدا هستند، که همان صدای قیامت است. در این قیامت، میکائیل سه بار در صور میدمد: نخستین دم، دم ترس و هراس، دومین دم، دم غش و بیهوشی، و سومین دم، دم قیامت برای پروردگار جهانیان است. بین هر دو دم، چهل سال فاصله وجود دارد و این آیه به دم دوم اشاره دارد. در این لحظه، آنها در حال بحث و جدل هستند. برخی از قاریان «یخصمون» را با سکون خاء و بدون شدت در صاد خواندهاند، به معنای اینکه برخی بر برخی دیگر در جدل غلبه میکنند. دیگر قاریان آن را با تشدید صاد خواندهاند که به معنای جدل و مشاجره است. در اینجا، تاء در صاد ادغام شده است. همچنین درباره خاء، ابن کثیر، یعقوب و ورش آن را فتح میکنند، در حالی که ابو عمرو فتحه را به صورت مختصر میخواند و باقی قاریان خاء را کسرت میدهند.
روی انّ النبی (ص) قال: «اتقوا من السّاعة و قد نشر الرجلان ثوبهما فلا یتبایعانه و لا یطویانه و اتقوا من الساعة و قد رفع الرجل اکلته فلا یطعمها».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «از روز قیامت بترسید، در حالی که دو نفر در حال پهن کردن لباسهایشان هستند و نمیتوانند آن را خرید و فروش کنند یا جمع کنند. همچنین از روز قیامت بترسید زمانی که شخصی لقمهای را بلند کرده باشد و نتواند آن را بخورد».
«فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً» ای لا یقدرون علی ان یوصی بعضهم بعضا، «وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ» یعنی انّ السّاعة لا تمهلهم لشیء بل یموتون حیث یسمعون الصّیحة. معنی آیت آنست که: اسرافیل در صور دمد یعنی نفخه صعق و مردم غافل باشند از قیامت و با یکدیگر در آویخته در معاملت و متاجرت، چنان که جامهای در دست دو کس باشد بایع و مشتری و میپیمایند در ان حال آواز صور برآید و هر دو در مقام خویش بمیرند یکی ترازو در دست دارد و بار میسنجد ناگاه مرده بیفتد و ترازو هم چنان در دست وی، یکی گاو میدوشد یکی آب میکشد هر کس بر سر شغل خویش و از قیامت و رستاخیز بیخبر که ناگاه ایشان را صعقه افتد، اینست که رب العالمین فرمود: فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ.
هوش مصنوعی: در این متن، به توصیف لحظهای پرداخته میشود که در آن انسانها غافل از وقوع قیامت هستند و سرگرم کار و تجارت خود میباشند. در این لحظه، صدای نفخه صور به گوش میرسد و همه ناگاه درمیمیرند و نمیتوانند به یکدیگر وصیت کنند یا به خانوادههای خود باز گردند. این تصویر نشاندهنده شدت و ناگهانی وقوع قیامت است، بهطوری که هر کس در حال انجام کار خود به مرگ میرسد و از آنچه در اطرافش میگذرد بیخبر است.
«وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ» این نفخه سوم است نفخه بعث که خلق از گورها برآیند، و ذلک قوله: فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ الاجداث القبور، واحدها جدث «یَنْسِلُونَ» ای یخرجون من القبور احیاء، نسل، ای خرج من مضیق، و منه قیل للولد: نسل لخروجه من بطن امّه، و الصور قرن فیه ارواح الموتی ینفخ فیه. و ذهب ابو عبید الی انّه جمع صورة کصوفة و صوف، ای تنفخ فی الاجسام فیحیون «فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ» یسرعون.
هوش مصنوعی: در مرحله سوم، صدای تیری زده میشود که موجب بیداری مردگان از گورها میگردد. در این حالت، آنها به سوی پروردگارشان به سرعت خارج میشوند. گورهای مردگان به عنوان «اجداث» شناخته میشوند و کلمه «یَنسِلُونَ» به معنای خروج سریع آنها از گورها به زندگی است. این کلمه به نوعی به خروج فرزندان از رحم مادر نیز اشاره دارد. در اینجا «صورت» به معنی قلمرو یا دنیایی است که روحهای مردگان در آن قرار دارند و با دمیدن در آن، زندگی به آنها باز میگردد. در نهایت، آنها به سرعت به سوی پروردگارشان حرکت میکنند.
قالُوا یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا قال ابن عباس و قتادة: انّما یقولون هذا لانّ اللَّه تعالی یرفع العذاب عنهم بین النفختین فیرقدون فاذا بعثوا بعد النفخة الآخرة و عاینوا القیمة دعوا بالویل. و قال اهل المعانی: انّ الکفّار إذا عاینوا جهنّم و انواع عذابها صار عذاب القبر فی جنبها کالنوم فقالوا: «مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا»، ثم قالوا: «هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ»، اقرّوا حین لم ینفعهم الاقرار. و قیل: قالت الملائکة لهم: «هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ».
هوش مصنوعی: افراد در آن وضعیت به همدیگر میگویند: "وای بر ما! چه کسی ما را از خوابمان بیدار کرد؟" ابن عباس و قتاده توضیح میدهند که این جمله را میزنند زیرا خداوند عذاب را موقتا از آنها برمیدارد و آنها به خواب میروند. وقتی که پس از دمیدگی آخر بیدار میشوند و عذاب را مشاهده میکنند، فریاد میزنند. اهل معانی نیز میگویند که وقتی کافران جهنم و انواع عذابهایش را میبینند، عذاب قبر در برابر آن مانند خواب به نظر میآید و میپرسند: "چه کسی ما را از خوابمان بیدار کرد؟" سپس آنها میگویند: "این همان وعدهای است که خداوند به ما داده بود و پیامبران راست گفتند." در آن زمان که اقرار آنها فایدهای ندارد، به این حقیقت پی میبرند. همچنین گفته شده که فرشتگان به آنها میگویند: "این همان وعدهای است که خداوند به شما داده بود و پیامبران راست گفتند."
«إِنْ کانَتْ» یعنی ما کانت «إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً» یعنی النفخة الآخرة، «فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ» للحساب و الخصومات. هلاک ایشان بصیحهای و بعث و احیاء ایشان بصیحهای، میگوید: نباشد مگر یک بانگ چون بنگری همه بهم نزدیک ما حاضر کردگان باشند، همانست که گفت: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً». و گفتهاند: صیحه بعث آنست که اسرافیل گوید بر صخره بیت المقدس: ایّتها العظام البالیة هلمّوا الی العرض علی جبّار الجبابرة.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف روز قیامت و وضعیت انسانها در آن روز میپردازد. در آن روز فقط یک صدا وجود خواهد داشت که موجب هلاکت مردم میشود و سپس همان صدا باعث میشود تا همه انسانها برای حسابرسی و محاسبه اعمالشان جمع شوند. به عبارت دیگر، با یک بانگ، همه به سوی خداوند میآیند و هیچکس در این جمع باقی نخواهد ماند. همچنین، این صدا به طور خاص به صداهایی اشاره دارد که فرشته اسرافیل از صخره بیت المقدس برمیآورد و مردگان را به سوی خداوند فرا میخواند.
فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ یجوز ان یکون «ما» مفعولا، و یجوز ان یکون تقدیره: بما کنتم تعملون، فحذف الجار، و نظیر هذه الآیة قوله: الْیَوْمَ تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، لا ظُلْمَ الْیَوْمَ و قوله: وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ و قوله: وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ و قوله: وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا.
هوش مصنوعی: امروز هیچکس دچار ظلم نخواهد شد و به جز آنچه که انجام دادهاید جزا نخواهید دید. ممکن است کلمه «ما» به عنوان مفعول در نظر گرفته شود، و همچنین میتوان گفت که معنای آن این است که «به سبب آنچه انجام دادهاید» و در اینجا حرف جر حذف شده است. نظیر این آیات، آیهای است که میفرماید: «امروز هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده میشود و امروز بر کسی ستمی نخواهد شد» و همچنین آیهای دیگر که میگوید: «و به هر کس آنچه انجام داده، به او داده میشود» و آیهای که میفرماید: «و شما جزاهای خود را در روز قیامت به طور کامل دریافت خواهید کرد» و همچنین آیهای که میگوید: «و در روزی که به سوی او باز میگردند، به آنچه انجام دادهاند، آگاهشان میسازد».