۳ - النوبة الاولى
قوله تعالی: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ پس میراث دادیم نامه، الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا اینان که برگزیدیم از رهیکان خویش فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ ازیشان هست که ستمکار نفس خویش است، وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ و هست ازیشان که راه میانه رفت، وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ و هست ازیشان پیشوا و پیشی جوی بنیکیها، بِإِذْنِ اللَّهِ بخواست و دانش خدا، ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ (۳۲) اینست این فضل بزرگوار از خداوند بزرگوار.
جَنَّاتُ عَدْنٍ سرایهای همیشی، یَدْخُلُونَها میدرروند در ان، یُحَلَّوْنَ فِیها میآرایند ایشان را در ان بهشتها، مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً از دستینهها از زر و مروارید، وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ (۳۳) و جامه ایشان در ان حریر.
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ و گویند حمد اللَّه را، الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ آن خداوند که ببرد از ما اندوه، إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ (۲۴) خداوند ما بزرگ آمرز است و خرد پذیر.
الَّذِی أَحَلَّنا او که فرو آورد ما را، دارَ الْمُقامَةِ سرای همیشی، مِنْ فَضْلِهِ از نیکوکاری خویش، لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ نرسد بما در ان هیچ رنجوری، وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ (۳۵) و نرسد بما در ان هیچ ماندگی.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا و ایشان که کافر شدند، لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ ایشانراست آتش دوزخ، لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا بر ایشان مرگ نرانند که بمیرند، وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها و هیچ عذاب ازیشان سست نکنند، کذلک یجزی کل کفور (۳۶) همچنین پاداش دهند هر ناگرویدهای را.
وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیها و ایشان فریادرس میخواهند در ان، رَبَّنا أَخْرِجْنا میگویند خداوند ما بیرون آر ما را، نَعْمَلْ صالِحاً تا کردار نیک کنیم، غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ جز آن که میکردیم، أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ نه زندگانی دادیم شما را؟ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ چندان که پند توانستید پذیرفت در ان آن کس که پذیرفتند، وَ جاءَکُمُ النَّذِیرُ و نه آگاه کننده بشما آمد؟ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ (۳۷) میچشید عذاب که ناگرویدگان را یاری ده نیست هیچ.
إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَیْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ اللَّه داناست بهر نهان که در آسمانها و زمینهاست، إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۳۸) که او داناست بهر چه در دلهاست.
هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ او آنست که شما را پسینان کرد پس پیشینان در زمین فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ هر که ناگرویده شد ناگرویدن او برو، وَ لا یَزِیدُ الْکافِرِینَ کُفْرُهُمْ و نفزاید ناگرویدگان را ناگرویدن ایشان، عِنْدَ رَبِّهِمْ نزدیک خدای ایشان، إِلَّا مَقْتاً مگر زشتی، وَ لا یَزِیدُ الْکافِرِینَ کُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً (۳۹) و نفزاید ناگرویدگان را ناگرویدن ایشان مگر زیانکاری.
قُلْ پیغامبر من بگوی: أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ چه بینید این انباز گرفتگان شما که خدای میخوانید فرود از اللَّه؟ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ با من نمائید تا چه چیز آفریدند در زمین، أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ یا ایشان را انبازیی هست با اللَّه در آفرینش آسمانها، أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً یا ایشان را نامهای دادیم، فَهُمْ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْهُ که ایشان بریشان درستاند از آن، بَلْ إِنْ یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً (۴۰) بلکه وعده نمیدهد ناگرویدگان یکدیگر را مگر بفریب.
إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ اللَّه میدارد بر جای آسمانها و زمینها را، أَنْ تَزُولا تا از جای بنجنبند، وَ لَئِنْ زالَتا و اگر بجنبند، إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ بجای ندارد آن را هیچ کس پس او، إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً (۴۱) او خداوند بردبارست از دشمنان آمرزگار دوستان همیشه.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ سوگندان میخورند بخدای، جَهْدَ أَیْمانِهِمْ هر چند که توانستند از سوگندان خویش، لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِیرٌ که اگر بایشان آید آگاه کنندهای، لَیَکُونُنَّ أَهْدی مِنْ إِحْدَی الْأُمَمِ ایشان راست راهتر باشند از هر یکی ازین نامه داران مردمان، فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِیرٌ چون بایشان آمد آگاه کنندهای، ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً (۴۳) نیفزود ایشان را مگر رمیدن.
اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ بگردنکشی در زمین، وَ مَکْرَ السَّیِّئِ و بدسازی و دستان گری، وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ و فرا سر نه نشیند ساز بد مگر سازنده را، فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ چشم نمیدارند مگر در خور آنچه پیشینان دیدند از سرانجام بد، فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا نیابی هرگز نهاد اللَّه را جز کردن، وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا (۴۳) و نیابی هرگز نهاد اللَّه را بگردانیدن.
أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ نروند در زمین؟ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ تا بینند که چون بود سرانجام ایشان که پیش از ایشان بودند، وَ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً و ازیشان سخت نیروتر بودند، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْءٍ و اللَّه آن کس نیست که چیزی او را عاجز کند یا کسی ازو پیش شود، فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ نه در آسمانها و نه در زمینها، إِنَّهُ کانَ عَلِیماً قَدِیراً (۴۴) که او خداوندی است دانا توانا.
وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ و اگر اللَّه مردمان را میبگرفتی، بِما کَسَبُوا بآنچه ایشان میکنند، ما تَرَکَ عَلی ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ بنگذاشتی بر پشت زمین هیچ جنبنده، وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی لکن ایشان را باز پس میدارد تا بهنگامی نامزد کرده، فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ آن گه که هنگام ایشان آید، فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصِیراً (۴۵) اللَّه برهیکان خویش و بکردار ایشان داناست و بینا و آگاه.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.