بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة من آمن بها امن زوال النعمی و حظی بنعیم الدّنیا و العقبی من آمن بها سعد سعادة لا یشقی و وجد ملکا لا یبلی و بقی فی العزّ و العلی
قال النّبی (ص): «من رفع قرطاسا من الارض مکتوب فیه بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم غفر اللَّه له ما تقدم من ذنبه» هر که پارهای کاغذ که برو بسم اللَّه نوشته باشد از زمین بردارد تعظیم و احترام نام و صفت اللَّه را در ان حال از حضرت عزت امر آید بفریشته دست چپ وی که قلم عفو گرد جرائد جرائم وی درکش که ما گناهان وی هر چه تا امروز کرد از صغائر و کبائر همه آمرزیدیم. در ضمن این حدیث اشارتی است و در معنی وی بشارتی: کسی که نام خداوند از روی تعظیم بدست برگیرد چنین خلعت رفعت مییابد، پس چگویی؟ کسی که این نام بدل برگیرد و بجان بپذیرد از روی مهر و محبّت اگر فردا خلعت رحمت یابد و بعزّ وصلت رسد چه عجب باشد؟ نام خداوندی است که حکم او بیزلل فعل او بیحیل صنع او بیخلل خواست او بیعلل وصف او بیمثل مقدرّی لم یزل، نام خداوندی که عطای او از خطای تو بیش، وفای او از جفای تو بیش، غفران او از عصیان تو پیش، احسان او از کفران تو بیش، نعمت او از حاجت تو بیش، رحمت او از معصیت تو بیش. ای خداوندی که در ذات بیمثالی و در صفات بیهمانی در حکم بیاحتیالی و در صنع بیاختلالی صانع باجلالی و قادر بر کمالی خالق لم یزل و لا یزالی.
جمالک لا یقاس الی جمال
و قدرک جلّ عن درک المثال
و حبّک سار فی کبدی و قلبی
مسیر الشمس فی کبد الهلال
«الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» الحمد للَّه الّذی هو لی هو الحمد الذی حمدت به نفسی لاحمدکم. حمدی که مرا شاید آن حمد است که از ما آید نه آن که از تو آید.
از آب و خاک چه آید که جلال عزّت و جمال صمدیّت مرا شاید؟ نعت حدثان را بقدم چه راهست رسم فانی بحق باقی کی رسد؟ لم یکن ثم کان، حمد لم یزل و لا یزال چون تواند؟ ای آدمی حمد تو معلول است بتقاضای عفو و مغفرت، معلول کی بود شایسته حضرت جلال عزّت، جلالی را که منزّه است از علل و مقدس از خلل حمدی باید حقیقت و آن جز حمد من که خداوندم نیست که من حقام و صفات من حقیقت، عبدی اکنون من بسزای خود حمد آوردم تو نیز بسزای خود بر حدّ امکان خود حمد من بیار تا آن مجاز تو بکرم خود تبع حقیقت گردانم و حکمش حکم حقیقت نهم، ای دوست من اگر تو آمین گویی و آن گفت تو با آمین گفتن موافق افتد گناهانت میبیامرزم، پس چون حمد من گویی و حمد تو با حمد من موافق آید کدام و هم احتمال کند و در کدام خاطر گنجد آن نواخت و خلعت که ترا ارزانی دارم، بشنو تا این سخن را بنظیری مؤیّد گردانم: رب العزة فرمود: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ پیش از آن که ترا شهادت فرمود خود شهادت آورد از بهر آن که شهادت تو معلول است بتقاضای انجاز وعد بهشت و احتراز از وعید دوزخ و نیز شهادت تو وقتی است و صفات او جل جلاله ازلی و سرمدی و وقتی هرگز سزای ازلی نباشد، پس خود شهادت آورد و شهادت وی ازلی تا چون بیاری وقتی تبع ازلی گردد و حکمش حکم ازلی شود و ترا بحکم تبعیّت ثواب ابدی دهد.
«جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» تعرّف الی العباد بافعاله و ندبهم الی الاعتبار بها فمنها ما یعلمون ذلک معاینة کالسّماء و الارض و غیرهما و منها ما سبیل اثباته الخبر و النّقل لا نعلمه بالضّرورة و لا بدلیل العقل فالملائکة منه و لا تتحقّق کیفیّة صورتهم و اجنحتهم و انّهم کیف یطیرون باجنحتهم الثلاث و الاربع لکن علی الجملة لعلم کمال قدرته و صدق کلمته، هر چند که فرشتگان مقرّبان درگاه عزّتاند و طاووسان حضرت الهیّت در حجب هیبت بداشته و کمر انقیاد بر میان بسته و سر بر خط فرمان نهاده که «لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» جایی دیگر فرمود: «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ» با این منزلت و مرتبت خاکیان مؤمنان و صالحان فرزند آدم بر ایشان شرف دارند و افزونی، نبینی که مصطفی علیه الصلاة و السلام فرمود: «المؤمن اکرم علی اللَّه من الملائکة الّذین عنده» و قالت عائشة: قلت یا رسول اللَّه من اکرم الخلق علی اللَّه؟ قال: یا عائشة اما تقرئین «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ».
و روی انّ الملائکة قالت: یا ربّنا انّک اعطیت بنی آدم الدّنیا یأکلون منها و یتمتعون و لم تعطنا فاعطنا الآخرة فقال: و عزّتی لا اجعل صالح ذریّة من خلقت بیدی کمن قلت له کن فکان
و قال (ص): «انّ المؤمن یعرف فی السماء کما یعرف الرجل اهله و ولده و انّه اکرم علی اللَّه من ملک مقرّب».
در آثار بیارند که در بدو آفرینش، آدم که ربّ العزة نشر بساط تو قیر آدم را و تمهید قاعده عصمت او را با فریشتگان این خطاب کرد که إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ایشان بطریق استخبار گفتند: «أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها» و رب العزّة ایشان را جواب داد که إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ ایشان از آن گفت پشیمان شدند و بتضرع در آمدند و در طلب رضای حقّ کوشیدند گفتند: الهنا نسمع خطابک و نخاف عقابک و نطیع من اطاعک فارض عنّا خداوندا سمع ما فدای خطاب قدیم تو و نهاد ما فدای قهر و عتاب تو عبادت و تقدیس ما نثار اقدام وفاداران درگاه تو مراد ما آنست که حضرت رضای تو بمنّت ازلی ما را قبول کند. خطاب آمد: که رضای مادران است که شما که کرام مقرباناید گرد عرش ما طواف میکنید و جنایت ناکرده ذرّیت آدم را که هنوز در کتم عدماند استغفار میکنید، اینست که ربّ العالمین فرمود: وَ الْمَلائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ و شما که نقبای حجباید برای عصیان اهل غفلت را از ذرّیت آدم میگریید تا بسبب گریستن شما معاصی ایشان بمغفرت بپوشیم، و فی ذلک ما روی انّ النّبی (ص): قال: «لمّا اسری بی الی السّماء سمعت دویّا فقلت ما هذا یا جبرئیل؟ قال هذا بکاء الکرّوبیّین علی اهل الذّنوب من امّتک»
«یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ» قول اهل تحقیق آنست که مراد باین علوّ همّت است همت عالی کسی را دهد که خود خواهد، اصحاب همت سهاند: یکی را همت دنیاست غایت امید وی آن و قطب آسیای سعی وی آن و فی الخبر: «من اصبح و الدّنیا اکبر همّه فلیس من اللَّه و الزم قلبه اربع خصال همّا لا ینقطع عنه ابدا و شغلا لا یتفرّج منه ابدا و فقرا لا یبلغ غناه ابدا و املا لا یبلغ منتهاه ابدا».
شب معراج مصطفی علیه الصلاة و السلام شخصی را دید بر صورت عروسی آراسته گفت ای جبرئیل این شخص کیست؟ گفت دنیاست که خود را در دیده دون همتان میآراید و امّت تو از هفتاد هزار یکی بود که جان خود را از عشق جمال او در طلب خدا باز خرد. و کسی را که همّت او همه دنیا بود ازو بوی قطیعت آید و نعوذ باللّه منه، دیگری را همّت وی تا بعقبی رسد باغ و بستان و نعیم الوان حور و قصور و ولدان و خیرات حسان بر دل وی همه آن گذرد و روزگار وی نشان آن دارد این حال مزدورست در بند پاداش مانده از حقایق مکاشفات و خلوت مناجات بازمانده.
سدیگر مرد آنست که همتی عالی دارد در دل رازی نهانی دارد دل او اسیر مهر و جان او غرقه عیان نه از دنیا خبر دارد نه از عقبی نشان بزبان حیرت همی گوید: ای یگانه یکتا از ازل تا جاودان ای واحد و وحید در نام و در نشان زندهمان کن بزندگانی دوستان بعین جمعمان زندهدار بنور قرب آبادان دوگانگی برگیر از میان و بر مقام توحیدمان فرود آر با مقرّبان.
«ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ» از روی فهم بزبان طریقت این آیت اشارت است بفتوح اهل ایمان و معرفت، فتوح نامی است آن را که از غیب ناجسته و ناخواسته آید و آن دو قسم است یکی از آن واردات رزق و عیش است نامطلوب و نامکتسب دیگر قسم علم لدّنی است ناآموخته با شریعت موافق ناشنیده و با دل آشنا.
پیر طریقت گفت: آه! ازین علم ناآموخته گاه در آن غرقم و گاه سوخته گوینده ازین باب دریاست گاه در مدّ و گاه در جزر چون در مقام انبساط بود عالم از صفوت پر کند چون در مقام هیبت بود عالم از بشریّت پر کند. و هم از ابواب فتوح است خواب نیکو و دعای نیکان و قبول دلها، و فی الخبر: «انّ اللَّه اذا احبّ عبدا احبه اهل السماوات و الارض و یوضع له القبول فی الارض»
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة من آمن بها امن زوال النعمی و حظی بنعیم الدّنیا و العقبی من آمن بها سعد سعادة لا یشقی و وجد ملکا لا یبلی و بقی فی العزّ و العلی
هوش مصنوعی: به نام خداوند بخشنده مهربان. «بسم اللَّه» کلمهای است که هر کس به آن ایمان بیاورد، از زوال نعمتها محفوظ میماند و به نعمتهای دنیا و آخرت دست مییابد. کسی که به این کلمه ایمان دارد، به سعادت و خوشبختی بزرگی نایل میشود که هرگز رنج نخواهد برد و به پادشاهی دائم و ابدی دست مییابد و در عزت و بزرگی باقی میماند.
قال النّبی (ص): «من رفع قرطاسا من الارض مکتوب فیه بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم غفر اللَّه له ما تقدم من ذنبه» هر که پارهای کاغذ که برو بسم اللَّه نوشته باشد از زمین بردارد تعظیم و احترام نام و صفت اللَّه را در ان حال از حضرت عزت امر آید بفریشته دست چپ وی که قلم عفو گرد جرائد جرائم وی درکش که ما گناهان وی هر چه تا امروز کرد از صغائر و کبائر همه آمرزیدیم. در ضمن این حدیث اشارتی است و در معنی وی بشارتی: کسی که نام خداوند از روی تعظیم بدست برگیرد چنین خلعت رفعت مییابد، پس چگویی؟ کسی که این نام بدل برگیرد و بجان بپذیرد از روی مهر و محبّت اگر فردا خلعت رحمت یابد و بعزّ وصلت رسد چه عجب باشد؟ نام خداوندی است که حکم او بیزلل فعل او بیحیل صنع او بیخلل خواست او بیعلل وصف او بیمثل مقدرّی لم یزل، نام خداوندی که عطای او از خطای تو بیش، وفای او از جفای تو بیش، غفران او از عصیان تو پیش، احسان او از کفران تو بیش، نعمت او از حاجت تو بیش، رحمت او از معصیت تو بیش. ای خداوندی که در ذات بیمثالی و در صفات بیهمانی در حکم بیاحتیالی و در صنع بیاختلالی صانع باجلالی و قادر بر کمالی خالق لم یزل و لا یزالی.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودهاند: «هر کسی که کاغذی را که بر آن نوشته شده بسم اللَّه الرحمن الرحیم از زمین برمیدارد، خداوند گناهان گذشتهاش را میبخشد.» این عمل نشاندهنده احترام و ارادت به نام و صفات الهی است. خداوند به فرشتهای که در سمت چپ این شخص است، فرمان میدهد که هرگونه گناهی که تا آن زمان انجام داده، چه کوچک و چه بزرگ، مورد عفو قرار گیرد. این حدیث به ما میآموزد که اگر فردی با محبت و احترام نام خداوند را در دل بگنجاند، شایسته رحمت و نعمتهای او خواهد بود. خداوند دارای صفاتی است که هیچ مشابهی ندارند و احکامش بدون هیچ نقصی است. عطا و رحمت او از خطاها و نافرمانیهای ما بیشتر است و نعمتهایش از نیازهای ما فزونی دارد. ای خداوندی که ذات و صفاتت بینظیر است و کارهایت بینقص، تو خالق و پروردگار جاودانهای.
جمالک لا یقاس الی جمال
و قدرک جلّ عن درک المثال
هوش مصنوعی: زیبایی تو به هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست و ارزش و مقام تو فراتر از درک و تصور است.
و حبّک سار فی کبدی و قلبی
مسیر الشمس فی کبد الهلال
هوش مصنوعی: عشق تو در وجودم و در دلم مانند درخشش خورشید در دل هلال در جریان است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» الحمد للَّه الّذی هو لی هو الحمد الذی حمدت به نفسی لاحمدکم. حمدی که مرا شاید آن حمد است که از ما آید نه آن که از تو آید.
هوش مصنوعی: سپاس ویژه و شایسته خداوندی است که آسمانها و زمین را آفریده است. ستایش خداوندی که من به او و ستایشهایی که در دل دارم، ستایش میکنم. ستایشی که ممکن است از من برآید، نه آنکه از جانب تو به من برسد.
از آب و خاک چه آید که جلال عزّت و جمال صمدیّت مرا شاید؟ نعت حدثان را بقدم چه راهست رسم فانی بحق باقی کی رسد؟ لم یکن ثم کان، حمد لم یزل و لا یزال چون تواند؟ ای آدمی حمد تو معلول است بتقاضای عفو و مغفرت، معلول کی بود شایسته حضرت جلال عزّت، جلالی را که منزّه است از علل و مقدس از خلل حمدی باید حقیقت و آن جز حمد من که خداوندم نیست که من حقام و صفات من حقیقت، عبدی اکنون من بسزای خود حمد آوردم تو نیز بسزای خود بر حدّ امکان خود حمد من بیار تا آن مجاز تو بکرم خود تبع حقیقت گردانم و حکمش حکم حقیقت نهم، ای دوست من اگر تو آمین گویی و آن گفت تو با آمین گفتن موافق افتد گناهانت میبیامرزم، پس چون حمد من گویی و حمد تو با حمد من موافق آید کدام و هم احتمال کند و در کدام خاطر گنجد آن نواخت و خلعت که ترا ارزانی دارم، بشنو تا این سخن را بنظیری مؤیّد گردانم: رب العزة فرمود: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ پیش از آن که ترا شهادت فرمود خود شهادت آورد از بهر آن که شهادت تو معلول است بتقاضای انجاز وعد بهشت و احتراز از وعید دوزخ و نیز شهادت تو وقتی است و صفات او جل جلاله ازلی و سرمدی و وقتی هرگز سزای ازلی نباشد، پس خود شهادت آورد و شهادت وی ازلی تا چون بیاری وقتی تبع ازلی گردد و حکمش حکم ازلی شود و ترا بحکم تبعیّت ثواب ابدی دهد.
هوش مصنوعی: چه چیز از آب و خاک میتواند جلال و عظمت و زیبایی حقیقی من را نمایش دهد؟ چه راهی برای بیان ویژگیهای موجودات فانی وجود دارد تا حقیقت باقی را دریابیم؟ پیش از اینکه چیزی وجود داشته باشد، همواره ستایش وجود داشته است—چگونه ممکن است این طور باشد؟ ای انسان، ستایش تو نتیجه نیاز تو به عفو و بخشش است، آیا نتیجهای باید شایسته جلال و عظمت باشد؟ جلالی که از علل و نقصها پاک است، ستایش باید حقیقت داشته باشد و آن چیزی جز ستایش من که خداوند است وجود ندارد. من حقایق واقعیام و صفاتم حقیقت است. حال من بر مبنای شایستگی خود ستایش آوردهام، تو نیز بر اساس توانایی خود ستایش مرا بیاور تا با کرامت خود آن را به حقیقت تبدیل کنم و حکم آن را به حقیقت بزنم. ای دوست، اگر تو «آمین» بگویی و گفتن تو با «آمین» من همخوانی داشته باشد، گناهانت را میبخشم. بنابراین وقتی ستایش من و ستایش تو هماهنگ شود، کدامیک از آنها بر دیگری برتری دارد و در ذهن کدامیک میتوان آن نعمت و پاداشی را که به تو خواهم داد، جا داد؟ گوش کن تا این کلام را به تأیید برسانم: پروردگار عظمت فرمود: «خداوند گواهی میدهد که هیچ معبودی جز او نیست»؛ او پیش از آنکه تو شهادت بدهی، خود شهادت داد تا نشان دهد که شهادت تو وابسته به وعده بهشت و دوری از عذاب جهنم است. همچنین، شهادت تو زمانمند است و صفات او جاودانی و ازلی هستند، و هیچ زمانی سزاوار ازلیت نیست. بنابراین او خود شهادت داد و شهادت او ازلی است، تا وقتی که به زمان میرسد، پیروی از ازلیت گنجانده شود و حکم او نیز حکم ازلی گردد تا تو به عنوان نتیجه تبعیت، پاداش جاودانهای را دریافت کنی.
«جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» تعرّف الی العباد بافعاله و ندبهم الی الاعتبار بها فمنها ما یعلمون ذلک معاینة کالسّماء و الارض و غیرهما و منها ما سبیل اثباته الخبر و النّقل لا نعلمه بالضّرورة و لا بدلیل العقل فالملائکة منه و لا تتحقّق کیفیّة صورتهم و اجنحتهم و انّهم کیف یطیرون باجنحتهم الثلاث و الاربع لکن علی الجملة لعلم کمال قدرته و صدق کلمته، هر چند که فرشتگان مقرّبان درگاه عزّتاند و طاووسان حضرت الهیّت در حجب هیبت بداشته و کمر انقیاد بر میان بسته و سر بر خط فرمان نهاده که «لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» جایی دیگر فرمود: «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ» با این منزلت و مرتبت خاکیان مؤمنان و صالحان فرزند آدم بر ایشان شرف دارند و افزونی، نبینی که مصطفی علیه الصلاة و السلام فرمود: «المؤمن اکرم علی اللَّه من الملائکة الّذین عنده» و قالت عائشة: قلت یا رسول اللَّه من اکرم الخلق علی اللَّه؟ قال: یا عائشة اما تقرئین «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ».
هوش مصنوعی: خداوند فرشتگان را پیامبرانی با بالهای دو تا، سه تا و چهار تا قرار داده است. او به بندگانش از طریق کارهای خود آگاهی میدهد و آنها را به تفکر در این امور دعوت میکند. برخی از این واقعیات بهوضوح قابل مشاهدهاند، مانند آسمان و زمین، در حالی که برخی دیگر تنها از طریق اخبار و نقل قابل اثبات هستند و ما آنها را بهطور مستقیم نمیشناسیم یا نمیتوانیم با عقل خود آنها را درک کنیم؛ مثل فرشتگان. ما نمیتوانیم به جزئیات شکل و ساختار آنها یا اینکه چگونه با بالهایشان پرواز میکنند، پی ببریم. ولی با این حال، ما به قدرت کامل الهی و صداقت کلام او آگاه هستیم. فرشتگان درگاه خداوند عزتدار و در مقامهای برتر قرار دارند، در حالی که بندگان مؤمن و صالح خاندان آدم در نزد آنها مقام بالاتری دارند. پیامبر اسلام به ما میگوید: «مؤمن از فرشتگان نزدیکتر به خداست» و همچنین عایشه پرسید: «ای رسول خدا، چه کسی در نزد خدا از همه والاتر است؟» و او جواب داد: «آیا تو نمیخوانی که کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند، بهترین مخلوقات هستند؟»
و روی انّ الملائکة قالت: یا ربّنا انّک اعطیت بنی آدم الدّنیا یأکلون منها و یتمتعون و لم تعطنا فاعطنا الآخرة فقال: و عزّتی لا اجعل صالح ذریّة من خلقت بیدی کمن قلت له کن فکان
هوش مصنوعی: فرشتگان گفتند: پروردگارا، تو دنیا را به فرزندان آدم عطا کردی تا از آن بخورند و لذت ببرند، اما به ما چیزی ندادی. پس به ما آخرت را بده. خداوند فرمود: به عزّت خود سوگند، من فرزندان شایستهای که با دست خود آفریدم را مانند کسی قرار نمیدهم که به او گفتم "باش" و او موجود شد.
و قال (ص): «انّ المؤمن یعرف فی السماء کما یعرف الرجل اهله و ولده و انّه اکرم علی اللَّه من ملک مقرّب».
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند: «مؤمن در آسمان شناخته میشود، همانطور که یک مرد خانواده و فرزندانش را میشناسد و او نزد خداوند از فرشتگان مقرب نیز گرامیتر است.»
در آثار بیارند که در بدو آفرینش، آدم که ربّ العزة نشر بساط تو قیر آدم را و تمهید قاعده عصمت او را با فریشتگان این خطاب کرد که إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ایشان بطریق استخبار گفتند: «أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها» و رب العزّة ایشان را جواب داد که إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ ایشان از آن گفت پشیمان شدند و بتضرع در آمدند و در طلب رضای حقّ کوشیدند گفتند: الهنا نسمع خطابک و نخاف عقابک و نطیع من اطاعک فارض عنّا خداوندا سمع ما فدای خطاب قدیم تو و نهاد ما فدای قهر و عتاب تو عبادت و تقدیس ما نثار اقدام وفاداران درگاه تو مراد ما آنست که حضرت رضای تو بمنّت ازلی ما را قبول کند. خطاب آمد: که رضای مادران است که شما که کرام مقرباناید گرد عرش ما طواف میکنید و جنایت ناکرده ذرّیت آدم را که هنوز در کتم عدماند استغفار میکنید، اینست که ربّ العالمین فرمود: وَ الْمَلائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ و شما که نقبای حجباید برای عصیان اهل غفلت را از ذرّیت آدم میگریید تا بسبب گریستن شما معاصی ایشان بمغفرت بپوشیم، و فی ذلک ما روی انّ النّبی (ص): قال: «لمّا اسری بی الی السّماء سمعت دویّا فقلت ما هذا یا جبرئیل؟ قال هذا بکاء الکرّوبیّین علی اهل الذّنوب من امّتک»
هوش مصنوعی: در ابتدای آفرینش، خداوند به ملائکه فرمود که آدم را به عنوان جانشین خود در زمین قرار میدهد. ملائکه با تعجب از خدا پرسیدند: آیا کسی را در اینجا قرار میدهی که فساد کند؟ خدا پاسخ داد: من چیزی را میدانم که شما نمیدانید. بعدها ملائکه از گفتار خود پشیمان شدند و برای جلب رضایت خداوند به دعا و تضرع پرداختند و گفتند: ای خدای ما، ما سخن تو را میشنویم و از عذاب تو میترسیم و اطاعت میکنیم. خداوند به آنان خبر داد که رضای او بستگی به رضایت دیگران دارد و آنان که در نزد خدا مقام والایی دارند، نسبت به گناهان نسل آدم که هنوز وجود ندارند، استغفار میکنند. آنان با ناله و گریه بر گناهان امتش، دعا میکنند و خداوند به خاطر محبت و گریه آنها، گناهان را میبخشاید. در این زمینه، از پیامبر نقل شده که وقتی به آسمان سفر کرد، صدایی شنید و از جبرئیل پرسید که آن صدا چیست و جبرئیل گفت: این صدای گریه فرشتگان بر گناهان امت توست.
«یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ» قول اهل تحقیق آنست که مراد باین علوّ همّت است همت عالی کسی را دهد که خود خواهد، اصحاب همت سهاند: یکی را همت دنیاست غایت امید وی آن و قطب آسیای سعی وی آن و فی الخبر: «من اصبح و الدّنیا اکبر همّه فلیس من اللَّه و الزم قلبه اربع خصال همّا لا ینقطع عنه ابدا و شغلا لا یتفرّج منه ابدا و فقرا لا یبلغ غناه ابدا و املا لا یبلغ منتهاه ابدا».
هوش مصنوعی: خداوند هر آنچه بخواهد در آفرینش میافزاید. گفته میشود که منظور از این برتری همت، همت والای کسانی است که خود بخواهند. افراد با همت به سه دسته تقسیم میشوند: اول، کسانی که همتشان دنیوی است و هدف نهاییشان تنها دنیا است. در روایت آمده است که: «هر کس صبح کند و دنیا بزرگترین دغدغهاش باشد، از خدا نیست و قلب او چهار ویژگی خواهد داشت که هیچگاه از آن جدا نخواهد شد: مشغلهای که هرگز از آن رها نمیشود، فقر و نیازی که هرگز بدانچه میخواهد نمیرسد و آرزوهایی که هرگز به پایان نمیرسند.»
شب معراج مصطفی علیه الصلاة و السلام شخصی را دید بر صورت عروسی آراسته گفت ای جبرئیل این شخص کیست؟ گفت دنیاست که خود را در دیده دون همتان میآراید و امّت تو از هفتاد هزار یکی بود که جان خود را از عشق جمال او در طلب خدا باز خرد. و کسی را که همّت او همه دنیا بود ازو بوی قطیعت آید و نعوذ باللّه منه، دیگری را همّت وی تا بعقبی رسد باغ و بستان و نعیم الوان حور و قصور و ولدان و خیرات حسان بر دل وی همه آن گذرد و روزگار وی نشان آن دارد این حال مزدورست در بند پاداش مانده از حقایق مکاشفات و خلوت مناجات بازمانده.
هوش مصنوعی: در شب معراج پیامبر (ص)، او شخصی را دید که به زیبایی عروس آراسته شده بود. پیامبر از جبرئیل پرسید که این شخص کیست؟ جبرئیل پاسخ داد که این فرد دنیاست که خود را در نظر دیگران خوش جلوه میدهد. او همچنین اشاره کرد که از میان امت محمد (ص)، تنها هفتاد هزار نفر هستند که جانشان را به عشق زیبایی او برای رسیدن به خدا فدای کردهاند. برخی تنها به دنیاست و بوی ظاهری از آن میگیرد، در حالی که برخی دیگر هدفشان رسیدن به آخرت و بهشت است و در این مسیر به نعمتهای مختلفی فکر میکنند. این حالت نشاندهنده آن است که برخی افراد تنها به دنبال پاداشهای دنیوی هستند و از عمق تجربیات معنوی و خلوتهای روحانی واقعی دور ماندهاند.
سدیگر مرد آنست که همتی عالی دارد در دل رازی نهانی دارد دل او اسیر مهر و جان او غرقه عیان نه از دنیا خبر دارد نه از عقبی نشان بزبان حیرت همی گوید: ای یگانه یکتا از ازل تا جاودان ای واحد و وحید در نام و در نشان زندهمان کن بزندگانی دوستان بعین جمعمان زندهدار بنور قرب آبادان دوگانگی برگیر از میان و بر مقام توحیدمان فرود آر با مقرّبان.
هوش مصنوعی: مردی دیگر وجود دارد که ارادهای بلند و امیدی عمیق دارد. دل او به عشق گرفتار است و جانش در حقیقت غرق شده است. نه از دنیا چیزی میداند و نه از آخرت نشانی دارد. با حیرت میگوید: ای یگانه و بیهمتا، از ابتدا تا همیشه تو را میپرستم. ای واحد در نام و نشان، ما را با زندگی دوستان زنده نگهدار و ما را در نور قربتت آباد کن. از دوگانگیها دورمان کن و توحیدت را در دلهای ما قرار بده.
«ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ» از روی فهم بزبان طریقت این آیت اشارت است بفتوح اهل ایمان و معرفت، فتوح نامی است آن را که از غیب ناجسته و ناخواسته آید و آن دو قسم است یکی از آن واردات رزق و عیش است نامطلوب و نامکتسب دیگر قسم علم لدّنی است ناآموخته با شریعت موافق ناشنیده و با دل آشنا.
هوش مصنوعی: «خداوند برای مردم از رحمت خود چه چیزهایی میگشاید» به زبان طریقت به معنای گشایشهای روحانی و درکهای عمیق اهل ایمان و معرفت است. این گشایشها به دو نوع تقسیم میشوند: یکی ورود به نعمتها و روزیهایی است که به صورت غیرمنتظره و بدون تلاش به دست میآید و دیگری دانشی است که به صورت غیبی و به دور از یادگیریهای معمول به انسان میرسد و با اصول دینی هماهنگ است و به دل نیز آشناست.
پیر طریقت گفت: آه! ازین علم ناآموخته گاه در آن غرقم و گاه سوخته گوینده ازین باب دریاست گاه در مدّ و گاه در جزر چون در مقام انبساط بود عالم از صفوت پر کند چون در مقام هیبت بود عالم از بشریّت پر کند. و هم از ابواب فتوح است خواب نیکو و دعای نیکان و قبول دلها، و فی الخبر: «انّ اللَّه اذا احبّ عبدا احبه اهل السماوات و الارض و یوضع له القبول فی الارض»
هوش مصنوعی: بزرگمرد راه گفت: آه! از این دانش ناپخته، گاهی در عمق آن هستم و گاهی از آن دچار سوختگی میشوم. گوینده مانند دریا است که گاهی در حال بالا آمدن و گاهی در حال پایین رفتن است. وقتی در حالت گشایش و انبساط باشد، عالم از پاکی و صفا پر میشود و وقتی در حال خوف و هیبت باشد، عالم از انسانیت پر خواهد شد. همچنین، یکی از درهای گشایش، خواب نیکو و دعاهای خوب و پذیرش دلهاست. و در خبر آمده که: «خداوند وقتی بندهای را دوست بدارد، او را در دلهای آسمانها و زمین محبوب میکند و در زمین برایش پذیرش قرار میدهد.»