گنجور

۱ - النوبة الثانیة

این سورة سبا مکی است. نزول آن جمله به مکه بوده، مقاتل و کلبی گفتند مگر یک آیت که به مدینه فرو آمد: وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ، و جمله سوره هزار و پانصد و دوازده حرف است و هشتصد و هشتاد و سه کلمه و پنجاه و چهار آیت و جمله محکم است مگر یک آیت: قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا این یک آیت منسوخ است بآیت سیف. در فضیلت سوره ابیّ کعب گفت: قال رسول اللَّه (ص): من قرأ سورة سبا لم یبق نبی و لا رسول الا کان له یوم القیمة رفیقا و مصافحا.

الْحَمْدُ لِلَّهِ ای الشکر للَّه علی نعمه السوابغ علینا فهو اهل الحمد و ولیّ الحمد و مستحق الحمد من جمیع خلقه علی نعمه التی لا تحصی و مننه التی لا تنسی. معنی آنست که: ستایش نیکو و ثنای بسزا خدایراست و شکر مرورا برین نعمتهای بیشمار که بر خلق ریخته و نواختهای تمام که بر ایشان نهاده. و روا باشد که حمد وی مطلق گویی بی‌صلت فتقول: الْحَمْدُ لِلَّهِ ای الحمد کلّه للَّه لا لغیره لانه جل جلاله یستحق الحمد علی الاطلاق من کل الجهات فی کل الجهات، فجاز قطع صلته بخلاف الحمد لغیره فانّ الحمد لغیر اللَّه لا یکون الا موصولا بشی‌ء حمد علیه کقولک: الحمد لفلان علی کذا و کذا. و گفته‌اند: حمد چون بر عقب نعمت گویی شکر محض بود، چنان که بر خود نعمتی تازه بینی گویی: الحمد للَّه، این شکر محض گویند، و چون بر عقب مصیبت و محنت گویی حمد بمعنی رضا بود، چنان که سفیان عیینه گفت: الحمد الرضا، قال: لانّ الحمد من العبد عند المحنة الرضا عن اللَّه فیما حکم به. و منه قول العرب: احمدت الرجل؟ اذا رضیت فعله و هدیه و مذهبه. و چون بر عقب بشارت گویی که بسمع تو رسد: الحمد للَّه این ثنا و ذکر محض بود نه شکر. قال ابن الاعرابی: اذا قیل لک: انّ فلانا قد استغنی بعد فقر، فقلت: الحمد للَّه، فهذا ثناء و ذکر اللَّه لیس فیه شی‌ء من الشکر. قال ابو بکر النقاش صاحب شفاء الصدور: الحمد و الشکر منا للَّه عز و جل علی مننه کالحیاة و الروح للجسد فاذا خلا لجسد من الروح و الحیاة تعطّل و تلاشی و صار میتة کذلک المنن اذا خلت من الحمد و الشکر صارت حسرة و وبالا لانّ فی اظهار الحمد و الشکر تعظیما لصنع العظیم و فی ترکه تغطیة و ترکا للتعظیم، الا تری انّ آدم علیه السلام حین خلقه اللَّه عز و جل و اجری فیه الروح عطس فالهمه اللَّه عز و جل الحمد، فاوّل ما نطق بالحمد فقال له ربه عز و جل رحمک ربک یا آدم فاستوجب الرحمة لما اعظم من صنعه تبارک و تعالی. گفته‌اند: بلیغ‌تر کلمتی در تعظیم صنع اللَّه و در قضاء شکر نعمت او جلّ جلاله کلمه حمد است، ازین جهت رب العالمین زینت هر خطبه‌ای ساخت و ابتداء هر مدحتی و فاتحه هر ثنائی، و در قرآن هر سوره که افتتاح آن بالحمد للَّه است نشان تعظیم شأن آن سوره است و دلیل شرف و فضل وی بر دیگر سورتها. و فی الخبر الصحیح عن النبی (ص) قال: «کلّ کلام لا یبدأ فیه بالحمد للَّه فهو اجذم».

قوله تعالی: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ کلهم عبیده و فی ملکته یقضی فیهم بما اراد. وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ کما هو له فی الدنیا لانّ النعم فی الدارین کلها منه و قیل: معناه حمد اهل الجنة اذ یقولون: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا کقوله: لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی‌ وَ الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ فی امره الْخَبِیرُ بخلقه. و قیل: هو الحکیم بتخلید قوم فی الجنة و تأبید قوم فی النار یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ میداند هر چه در زمین فرو شود از آب روان و قطره باران و مردگان که در خاک دفن کنند و تخم که در زمین افکنند و حشرات و هوام که در زیرزمین پنهان شوند و مسکن سازند. وَ ما یَخْرُجُ مِنْها و میداند هر چه از زمین بیرون آید، یعنی آب که از چشمه زاید و نبات و درختان که از زمین بر آید و جنبندگان که از سوراخ بیرون آیند و مردگان که روز بعث از زمین حشر کنند.

وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ و میداند آنچه از آسمان فرو آید، برف و باران و رزق بندگان و حکم خداوند جهان و فریشتگان بامر رحمان.

وَ ما یَعْرُجُ فِیها و میداند آنچه بر شود بر آسمان یعنی فریشتگان که می‌برند صحایف اعمال بندگان و ارواح ایشان بحکم فرمان، و همچنین بر میشود سوی اللَّه ذکر ذاکران و دعای مؤمنان و تسبیح و تهلیل دوستان، قال اللَّه تعالی: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ. و فی الخبر عن «ابی ایوب الانصاری» قال: سمع النبی (ص) رجلا یقول: الحمد للَّه حمدا کثیرا طیّبا مبارکا فیه. فقال رسول اللَّه (ص): من صاحب الکلمات؟ فسکت الرجل، فقال: من صاحب الکلمة لم یقل الا صوابا، قال: انا یا رسول اللَّه قلتها ارجو بها الخیر. فقال: و الذی نفسی بیده لقد رأیت ثلاثة عشر ملکا یبتدرونها ایّهم یرفعها الی اللَّه تبارک و تعالی.

و قال (ص): «التسبیح نصف المیزان و الحمد یملأه، و لا اله الا اللَّه لیس له حجاب دون اللَّه حتی تخلص الیه، و روی حتی تفضی الی العرش ما اجنب الکبائر».

و روی انّ رجلا دخل المسجد و رسول اللَّه (ص) فی الصلاة فحین دخل قال: الحمد للَّه حمدا کثیرا طیّبا مبارکا فیه، فسمعها رسول اللَّه (ص) فلمّا فرغ من صلاته قال: من قائل ما سمعت؟ فقال الرجل: انا یا رسول اللَّه قال: لقد تلقّی کلامک ثلاثة عشر ملکا فحسدک الشیطان فذهب لیقبض علی کلامک فخرجت من خلال اصابعه فجاءت بها الملائکة الی الرب فقالوا: کیف نکتبها؟ فقال الرب: اکتبوها لعبدی کما قالها، فکتبت لک فی رقّ ابیض و ختم علیها و رفعت لک تحت العرش حتی تدفع الیک یوم القیامة.

و عن عبد اللَّه‌ بن ابی نجیح قال: انّ العبد لیتکلّم بالکلمة الطیّبة فما تکون لها ناهیة حتی تقف قدّام الرّب فتقول: السلام علیک یا رب، فیقول الرب تبارک و تعالی: و علیک و علی من قالک.

وَ هُوَ الرَّحِیمُ بعباده الْغَفُورُ لجمیع المذنبین من المسلمین.

وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ منکران بعث دو گروه‌اند: گروهی گفتند: إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ ما در گمانیم برستاخیز یعنی یقین نمیدانیم که خواهد بود، و رب العالمین می‌گوید: ایمان بنده آن گه درست بود که برستاخیز و آخرت بی‌گمان باشد و ذلک قوله: وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ، گروه دیگر گفتند: لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ رستاخیز بما نیاید و نخواهد بود: جای دیگر فرمود. زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا، رب العالمین بجواب ایشان فرمود: قُلْ بَلی‌ وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ.

قُلْ بَلی‌ وَ رَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عالِمِ الْغَیْبِ بجرّ میم بر وزن فاعل قراءت ابن کثیر و ابو عمرو و عاصم و روح از یعقوب، و وجهش آنست که صفت رب است و در کلام تقدیم و تأخیر است و المعنی قل بلی و ربی عالم الغیب لتأتینّکم گوی ای محمد: آری بخداوند من آن دانای نهان که ناچاره بشما آید رستاخیز. و اگر عالم الغیب برفع میم خوانی بر قراءت نافع و ابن عامر و رویس از یعقوب سخن مستأنف بود، و المعنی عالم الغیب لا یعزب عنه مثقال ذرّة، اللَّه دانای نهانست که دور نبود ازو همسنگ ذرّه‌ای در آسمان و زمین. و بر قراءت حمزه و کسایی علّام الغیب علی وزن فعّال و جرّ المیم، امّا علّام فعلی المبالغة و التکثیر و امّا جرّ المیم فعلی ما ذکرنا.

لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ تمّ الکلام هاهنا، اینجا سخن تمام شد آن گه گفت: وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ ای من ذلک المثقال.

وَ لا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ خردتر از ذرّه چیز نبود و نیست و نباشد و نه مهتر از آن مگر در لوح محفوظ نبشته، آن نامه پیدای درست و انّما کتب جریا علی عادة المخاطبین لا مخافة نسیان و لیعلم انه لم یقع خلل و ان اتی علیه الدهر. الذرّة واحد من حشو الجوّ تراه فی الشمس اذا طلعت من الکوة. و الکتاب المبین هو اللوح المحفوظ.

لا یعزب بکسر زا اینجا و در سورة یونس قراءت کسایی است و سمیت العزوبة و العزبة للبعد عن اهل.

لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا التاویل لتأتینّکم: لیجزی الذین آمنوا بمحمد.

وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فیما بینهم و بین ربهم. أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ لذنوبهم فی الدنیا.

وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ ثواب حسن فی الجنة.

وَ الَّذِینَ سَعَوْا فِی آیاتِنا ای عملوا فی ابطال ادلّتنا و التکذیب بکتابنا.

مُعاجِزِینَ مسابقین، یحسبون انهم یفوتوننا. و قرأ ابن کثیر و ابو عمرو: معجّزین ای مثبّطین. باین قراءت معنی آنست که: مردمان فرو میدارند از پذیرفتن سخنان ما.

أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ الیم برفع قراءت حفص است و ابن کثیر و یعقوب و هو نعت للعذاب. باقی خفض خوانند بر نعت رجز کلّ شدید من مکروه او مستقذر: و الرجز العذاب فی قوله تعالی: لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ ای العذاب. و یسمّی کید الشیطان رجزا لانّه سبب العذاب، قال تعالی: وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ. و الرجز الاوثان فی قوله: وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ سمّاها رجزا لانّها تؤدّی الی العذاب.

وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ هذا منسوق علی قوله: لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا، التأویل: لتأتینّکم لیجزی الذین آمنوا و لیری الذین أوتوا العلم یعنی مؤمنی اهل الکتاب مثل عبد اللَّه بن سلام و اصحابه، و العلم هو التوریة فی قول من قال: الایة مدنیّة. و قال قتاده: هم اصحاب محمد قال و الایة مکّیّة.

الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ یعنی القرآن هُوَ الْحَقَّ وَ یَهْدِی یعنی القرآن إِلی‌ صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ و هو الاسلام.

وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا یعنی منکرین للبعث متعجّبین منه: هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلی‌ رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ یعنون محمدا (ص) إِذا مُزِّقْتُمْ قطّعتم و فرّقتم کُلَّ مُمَزَّقٍ ای کلّ تمزیق و صرتم رفاتا و ترابا إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ بعد الموت.

أَفْتَری‌ الف الاستفهام دخلت علی الف الوصل، لذلک فتح عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ ای جنون؟

قال اللَّه تعالی: بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ یعنی فی الآخرة وَ الضَّلالِ الْبَعِیدِ عن الهدی فی الدنیا.

أَ فَلَمْ یَرَوْا إِلی‌ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؟ فیعلموا انهم حیث کانوا فانّ ارضی و سمائی محیط بهم لا یخرجون من اقطارها و انا القادر علیهم، و انما قال مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لانّک اذا قمت فی الفضاء لم تر بین یدیک و من خلفک الا السماء و الارض إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفاً قطعا مِنَ السَّماءِ فتهلکهم.

قرأ حمزة و الکسائی: یشأ، یخسف، یسقط بالیای فیهنّ لذکر اللَّه عز و جل قبله.

إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ تائب مقبل علی ربه راجع الیه بقلبه.

وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا ای ملکا و نبوّة یا جِبالُ القول هاهنا مضمر، تاویله: و قلنا یا جبال أَوِّبِی مَعَهُ فیه ثلاثة اقوال: احدها: سیری معه، و کانت الجبال تسیر معه حیث شاء اذا اراد معجزة له، و التّأویب سیر النهار. و القول الثانی: سبّحی معه اذا سبّح، و هو بلسان الحبشة و کان اذا قرأ الزبور صوّتت الجبال و اصغت له الطیر. و القول الثالث: اوّبی، ای نوحی معه و الطیر تساعدک علی ذلک.

وَ الطَّیْرَ منصوب علی النداء، تأویله: و نادینا الطیر. و یقال: الواو فی وَ الطَّیْرَ بمعنی مع، علی تأویل: یا جبال اوّبی مع الطیر معه. و قیل: هو منصوب بالتسخیر، ای و سخرنا له الطیر.

گفته‌اند: داود (ع) پیش از آن که در فتنه افتاد هر گه که آواز بتسبیح بگشادی یا زبور خواندی هر کس که آواز وی شنیدی از لذت آن نعمت بی‌خود گشتی، و از آن سماع و آن وجد بودی که در یک مجلس وی چهارصد جنازه برگرفتندی، پس از آن که در فتنه افتاد با کوه شد و نوحه کرد، ربّ العالمین کوه‌ها را فرمود و مرغان را که: با وی در نهایت مساعدت کنید. وهب بن منبه گفت: این صدای کوه که امروز مردم می‌شنوند از آن است و گفته‌اند: داود (ع) شبی از شبها با خود گفت: لاعبدنّ اللَّه عبادة لم یعبده احد بمثلها امشب خدای را جل جلاله عبادتی کنم و خدمتی آرم که مثل آن در زمین هیچ کس نکرده و چنان عبادت و خدمت نیاورده. این بگفت و بر کوه شد تا عبادت کند و تسبیح گوید، در میانه شب وحشتی بوی درآمد، اندوهی و تنگی بدل وی پیوست، رب العالمین آن ساعت کوه را فرمود تا انس دل داود را با وی بتسبیح و تهلیل مساعدت کند، چندان آواز تهلیل و نغمات تسبیح از کوه پدید آمد که آواز داود در جنب آن ناچیز گشت، داود آن ساعت با خود میگوید: کیف یسمع صوتی مع هذه الاصوات از کجا شنوند و چون شنوند آواز و تسبیح داود در میان این آوازهای عظیم که از کوه روان گشته و بقدرت اللَّه سنگ بی‌جان بی‌زبان فرا سخن آمده! تا درین سخن بود و اندیشه، فریشته‌ای آمد از آسمان و بازوی داود بگرفت و او را برد بدریا، فریشته پای بر دریا زد و دریا از هم شکافته شد تا بزمین رسید که در زیر دریاست، فریشته پای بر ان زمین زد تا شکافته گشت و بحوت رسید که زیر زمین است، و فریشته پای بر وی زد تا صخره پیدا گشت که زیر حوت است، فریشته پای بر ان صخره زد شکافته شد، کرمکی خرد از میان صخره بیرون آمد و کانت تنشز، فقال له الملک: یا داود انّ ربک یسمع نشیز هذه الدودة فی هذا الموضع ای داود خداوند شنو ای دانا از وراء هفت طبقه آسمان نشیز این کرمک که درین موضع است می‌شنود، آواز تو در میان آواز سنگ و کوه چون نشنود تا ترا می‌باید گفت: کیف یسمع صوتی مع هذه الاصوات! قوله: وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ یقال: کان الحدید فی یده کالطین المبلول و کالعجین و الشمع و کان یسرد الدروع بیده من غیر نار و لا ضرب بحدید. مفسران گفتند.

داود (ص) چون بر بنی اسرائیل ولایت و ملک یافت عادت وی چنان بود که هر شب متنکّروار بیرون آمدی و هر کس را دیدی گفتی: این والی شما داود چه مردی است و او را چون شناسید؟ در عدل و انصاف و شفقت بر رعیت ازو عدل می‌بینید یا جور انصاف میدهد یا ظلم میکند؟ و ایشان او را بخیر جواب میدادند و بر وی ثنا میکردند، تا شبی که رب العالمین ملکی فرستاد بصورت آدمیان در راه وی، داود بر عادت خویش همان سؤال کرد، فریشته جواب داد که: نعم الرجل هو لولا خصلة فیه نیکو مردی است لکن در وی خصلتی است که اگر نبودی آن خصلت او را به بودی، داود گفت: آن چه خصلت است یا عبد اللَّه؟ گفت: انّه یأکل و یطعم عیاله من بیت المال از بیت المال میخورد و اگر او را کسبی بودی که از ان خوردی او را به بودی، داود از آنجا بازگشت بمحراب عبادت باز شد و دعا کرد تا حق جل جلاله او را زره‌گری در آموخت و آهن بدست وی نرم کرد همچون شمع یا چون خمیر، و اوّل کسی که زره کرد او بود و کان یبیع کلّ درع باربعة آلاف درهم فیأکل و یطعم عیاله منها و یتصدّق منها علی الفقراء و المساکین. و قیل: انّه کان یعمل کلّ یوم درعا یبیعها بستّة آلاف درهم فینفق الفین منها علی نفسه و عیاله و یتصدّق باربعة آلاف علی فقراء بنی اسرائیل.

قال رسول اللَّه (ص): «کان داود لا یاکل الا من عمل یده».

أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ السابغات الدروع الواسعة التامة، و السرد صنعة الدروع، و منه قیل لصانعها: السرّاد و الزرّاد، و السرد و المسرودة الدرع. قال ابو ذویب الشاعر:

و علیهما مسرودتان قضاهما
داود او صنع السوابغ تبّع

و اصل السرد متابعة الحلق ثمّ سمرها بالمسمار. و فی الخبر: من کان علیه من رمضان فلیسرده‌ ای یتابع به رمضان. و فی خبر آخر نهی رسول اللَّه (ص) عن سرد الصیام‌ یعنی وصاله باللیل. و قالت عائشة: ما کان رسول اللَّه (ص) یسرد الحدیث سرد کم هذا و لکنه کان یتکلم بکلام یفهمه کل من یسمعه. فسرد کلّ شی‌ء تباعه.

وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ التقدیر: فی سرد الحلقة ان لا یوسع الثّقب للمسمار فیفلق و لا یضیّق فیخرق. وَ اعْمَلُوا صالِحاً یعنی داود و آله. إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ.

۱ - النوبة الاولى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراح بخشایش مهربان، الْحَمْدُ لِلَّهِ ثنا بسزا اللَّه راست، الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ آن خدای که او راست هر چه در آسمانها و زمینهاست، وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ و او راست ستایش بخدای در آن جهان، وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ (۱) و اوست راست‌دان راست کار در کار خویش آگاه.۱ - النوبة الثالثة: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ امیر المؤمنین علی (ع) گفت: «بسم اللَّه فاتقة للرتوق، مسهّلة للوعور، مجنّة للشرور، شفاء لما فی الصدور» بسم اللَّه گشاینده بستگیهاست، آسان کننده دشواریهاست، دور کننده بدیهاست، آرام دلها و شفای دردها و شستن غمهاست. از خزائن غیب تحفه‌ای در صحرای وجود نیاید مگر ببدرقه عزت بسم اللَّه، هیچ دعا در معرض حاجت بقبله اجابت نرسد مگر بمدد حشمت بسم اللَّه، هیچ کس قدم از منزل مجاهدت در مقام مشاهدت ننهد مگر بآثار انوار «بسم اللَّه»، در فرادیس اعلی و جنات مأوی شراب طهور از ملک غیور نتوان یافت مگر بوسیلت و ذریعت بسم اللَّه.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سورة سبا مکی است. نزول آن جمله به مکه بوده، مقاتل و کلبی گفتند مگر یک آیت که به مدینه فرو آمد: وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ، و جمله سوره هزار و پانصد و دوازده حرف است و هشتصد و هشتاد و سه کلمه و پنجاه و چهار آیت و جمله محکم است مگر یک آیت: قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا این یک آیت منسوخ است بآیت سیف. در فضیلت سوره ابیّ کعب گفت: قال رسول اللَّه (ص): من قرأ سورة سبا لم یبق نبی و لا رسول الا کان له یوم القیمة رفیقا و مصافحا.
هوش مصنوعی: این سوره به نام سبا به صورت مکی نازل شده است و به جز یک آیه که در مدینه نازل شده، باقی آن در مکه نازل شده‌اند. تعداد حروف این سوره هزار و پانصد و دوازده، تعداد کلمات آن هشتصد و هشتاد و سه و تعداد آیات آن پنجاه و چهار است. این سوره به جز یک آیه، محکم و ثابت است و آن آیه که به عنوان منسوخ شناخته می‌شود، "قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا" است که به آیه سیف مربوط می‌شود. در مورد فضیلت این سوره، ابیّ کعب نقل کرده که پیامبر (ص) فرموده‌اند: اگر کسی سوره سبا را بخواند، در روز قیامت با همه پیامبران و رسولان رفیق و مصافحه خواهد بود.
الْحَمْدُ لِلَّهِ ای الشکر للَّه علی نعمه السوابغ علینا فهو اهل الحمد و ولیّ الحمد و مستحق الحمد من جمیع خلقه علی نعمه التی لا تحصی و مننه التی لا تنسی. معنی آنست که: ستایش نیکو و ثنای بسزا خدایراست و شکر مرورا برین نعمتهای بیشمار که بر خلق ریخته و نواختهای تمام که بر ایشان نهاده. و روا باشد که حمد وی مطلق گویی بی‌صلت فتقول: الْحَمْدُ لِلَّهِ ای الحمد کلّه للَّه لا لغیره لانه جل جلاله یستحق الحمد علی الاطلاق من کل الجهات فی کل الجهات، فجاز قطع صلته بخلاف الحمد لغیره فانّ الحمد لغیر اللَّه لا یکون الا موصولا بشی‌ء حمد علیه کقولک: الحمد لفلان علی کذا و کذا. و گفته‌اند: حمد چون بر عقب نعمت گویی شکر محض بود، چنان که بر خود نعمتی تازه بینی گویی: الحمد للَّه، این شکر محض گویند، و چون بر عقب مصیبت و محنت گویی حمد بمعنی رضا بود، چنان که سفیان عیینه گفت: الحمد الرضا، قال: لانّ الحمد من العبد عند المحنة الرضا عن اللَّه فیما حکم به. و منه قول العرب: احمدت الرجل؟ اذا رضیت فعله و هدیه و مذهبه. و چون بر عقب بشارت گویی که بسمع تو رسد: الحمد للَّه این ثنا و ذکر محض بود نه شکر. قال ابن الاعرابی: اذا قیل لک: انّ فلانا قد استغنی بعد فقر، فقلت: الحمد للَّه، فهذا ثناء و ذکر اللَّه لیس فیه شی‌ء من الشکر. قال ابو بکر النقاش صاحب شفاء الصدور: الحمد و الشکر منا للَّه عز و جل علی مننه کالحیاة و الروح للجسد فاذا خلا لجسد من الروح و الحیاة تعطّل و تلاشی و صار میتة کذلک المنن اذا خلت من الحمد و الشکر صارت حسرة و وبالا لانّ فی اظهار الحمد و الشکر تعظیما لصنع العظیم و فی ترکه تغطیة و ترکا للتعظیم، الا تری انّ آدم علیه السلام حین خلقه اللَّه عز و جل و اجری فیه الروح عطس فالهمه اللَّه عز و جل الحمد، فاوّل ما نطق بالحمد فقال له ربه عز و جل رحمک ربک یا آدم فاستوجب الرحمة لما اعظم من صنعه تبارک و تعالی. گفته‌اند: بلیغ‌تر کلمتی در تعظیم صنع اللَّه و در قضاء شکر نعمت او جلّ جلاله کلمه حمد است، ازین جهت رب العالمین زینت هر خطبه‌ای ساخت و ابتداء هر مدحتی و فاتحه هر ثنائی، و در قرآن هر سوره که افتتاح آن بالحمد للَّه است نشان تعظیم شأن آن سوره است و دلیل شرف و فضل وی بر دیگر سورتها. و فی الخبر الصحیح عن النبی (ص) قال: «کلّ کلام لا یبدأ فیه بالحمد للَّه فهو اجذم».
هوش مصنوعی: ستایش و شکرگذاری از خداوند، به خاطر نعمت‌های فراوانی که به ما داده شده، ضرورتی است. او سزاوار ستایش و شکرگزاری است و همه موجودات باید نعمت‌های او را قدردانی کنند. در حقیقت، وقتی می‌گوییم "ستایش برای خداست"، بیانگر این است که فقط خداوند شایسته ستایش است و هیچ کسی دیگر به این اندازه مستحق نیست. ستایش واقعی، هنگامی که به نعمت‌ها مربوط می‌شود شکر محسوب می‌شود و وقتی در شرایط سخت و دشوار از خداوند شکر می‌کنیم، به معنای رضایت ما از او است. در روند بیان شکر و ستایش، محتوای آن اهمیت دارد، چرا که در مواقع مختلف به شکل‌های متفاوتی بروز می‌کند. به همین دلیل، ستایش و شکرگزاری از نعمت‌های الهی، اساسی‌ترین نوع ارتباط ما با خداست و نشان‌دهندهٔ بزرگی و عظمت کارهای او است. در قرآن و روایت‌ها نیز به این نکته تاکید شده که آغاز هر سخن و گفتاری با ستایش خداوند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و نشان‌دهندهٔ احترام و شکرگذاری به نعمت‌های اوست.
قوله تعالی: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ کلهم عبیده و فی ملکته یقضی فیهم بما اراد. وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ کما هو له فی الدنیا لانّ النعم فی الدارین کلها منه و قیل: معناه حمد اهل الجنة اذ یقولون: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا کقوله: لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی‌ وَ الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ فی امره الْخَبِیرُ بخلقه. و قیل: هو الحکیم بتخلید قوم فی الجنة و تأبید قوم فی النار یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ میداند هر چه در زمین فرو شود از آب روان و قطره باران و مردگان که در خاک دفن کنند و تخم که در زمین افکنند و حشرات و هوام که در زیرزمین پنهان شوند و مسکن سازند. وَ ما یَخْرُجُ مِنْها و میداند هر چه از زمین بیرون آید، یعنی آب که از چشمه زاید و نبات و درختان که از زمین بر آید و جنبندگان که از سوراخ بیرون آیند و مردگان که روز بعث از زمین حشر کنند.
هوش مصنوعی: الهی را سپاس که آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آنِ اوست و همه آنها بندگان اویند و در سلطه‌اش به آنچه اراده کند، قضا و قدر می‌کند. سپاس او در آخرت هم همانند سپاس او در دنیا است، زیرا نعمت‌ها در هر دو جهان از سوی اوست. برخی گفته‌اند معنی‌اش این است که اهل بهشت می‌گویند: «سپاس الهی را که غم را از ما زدود» و «سپاس از الهی که ما را به این راه هدایت کرد». او حکیم است در کارهایش و از حال بندگانش آگاه است. همچنین گفته شده که او حکیم است که گروهی را در بهشت جاودانه می‌کند و گروهی را در آتش محکم نگه می‌دارد. او می‌داند هر چه به زمین وارد می‌شود، از آب‌های روان و باران و مردگانی که در خاک دفن می‌شوند و دانه‌هایی که در زمین کاشته می‌شوند و حشراتی که در زیر زمین زندگی می‌کنند. و او همچنین می‌داند هر چه از زمین خارج می‌شود، یعنی آب‌هایی که از چشمه‌ها جاری می‌شوند و گیاهان و درختانی که از زمین می‌رویند و جاندارانی که از سوراخ‌ها بیرون می‌آیند و مردگانی که در روز قیامت از زمین برانگیخته می‌شوند.
وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ و میداند آنچه از آسمان فرو آید، برف و باران و رزق بندگان و حکم خداوند جهان و فریشتگان بامر رحمان.
هوش مصنوعی: و آنچه از آسمان نازل می‌شود، شامل برف و باران و روزی بندگان و احکام خداوند و نیز دستورات فرشتگان به امر رحمان است.
وَ ما یَعْرُجُ فِیها و میداند آنچه بر شود بر آسمان یعنی فریشتگان که می‌برند صحایف اعمال بندگان و ارواح ایشان بحکم فرمان، و همچنین بر میشود سوی اللَّه ذکر ذاکران و دعای مؤمنان و تسبیح و تهلیل دوستان، قال اللَّه تعالی: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ. و فی الخبر عن «ابی ایوب الانصاری» قال: سمع النبی (ص) رجلا یقول: الحمد للَّه حمدا کثیرا طیّبا مبارکا فیه. فقال رسول اللَّه (ص): من صاحب الکلمات؟ فسکت الرجل، فقال: من صاحب الکلمة لم یقل الا صوابا، قال: انا یا رسول اللَّه قلتها ارجو بها الخیر. فقال: و الذی نفسی بیده لقد رأیت ثلاثة عشر ملکا یبتدرونها ایّهم یرفعها الی اللَّه تبارک و تعالی.
هوش مصنوعی: آنچه به آسمان می‌رود به دلیل فعالیت فرشتگان است که اعمال بندگان و روح‌های آنان را طبق فرمان الهی به سوی خدا می‌برند. همچنین دعاها و اذکار مؤمنان و تسبیح و تهلیل دوستان به سمت خدا بالا می‌رود. خداوند می‌فرماید: "کلمات پاک به سوی او بالا می‌رود." در یک روایت از ابی ایوب انصاری آمده است که رسول خدا (ص) شنید مردی می‌گوید: "سپاس خداوند برای حمدی بسیار خوب و مبارک." پیامبر (ص) پرسید: "این کلمات از آن کیست؟" مرد سکوت کرد و پیامبر گفت: "هر کس این کلمات را بگوید، جز به حقیقت چیزی نگفته است." مرد گفت: "من هستم، ای رسول خدا، این را گفتم به امید خیر." پیامبر فرمود: "به جانم سوگند، دیدم سیزده فرشته به سرعت به سراغ آن آمده‌اند تا کدام یک آن را به خداوند تعالی برساند."
و قال (ص): «التسبیح نصف المیزان و الحمد یملأه، و لا اله الا اللَّه لیس له حجاب دون اللَّه حتی تخلص الیه، و روی حتی تفضی الی العرش ما اجنب الکبائر».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند که تسبیح نصف وزن اعمال انسان را تشکیل می‌دهد و سپاس و ستایش، این وزن را پر می‌کند. همچنین "لا اله الا اللَّه" (جز خدا هیچ معبودی نیست) هیچ مانعی بین انسان و خداوند ندارد و کسی که این عبارت را با نیت خالص بگوید، به خدا نزدیک می‌شود. همچنین روایت شده که این ذکر تا عرش الهی بالا می‌رود، به شرطی که انسان از گناهان بزرگ دوری کند.
و روی انّ رجلا دخل المسجد و رسول اللَّه (ص) فی الصلاة فحین دخل قال: الحمد للَّه حمدا کثیرا طیّبا مبارکا فیه، فسمعها رسول اللَّه (ص) فلمّا فرغ من صلاته قال: من قائل ما سمعت؟ فقال الرجل: انا یا رسول اللَّه قال: لقد تلقّی کلامک ثلاثة عشر ملکا فحسدک الشیطان فذهب لیقبض علی کلامک فخرجت من خلال اصابعه فجاءت بها الملائکة الی الرب فقالوا: کیف نکتبها؟ فقال الرب: اکتبوها لعبدی کما قالها، فکتبت لک فی رقّ ابیض و ختم علیها و رفعت لک تحت العرش حتی تدفع الیک یوم القیامة.
هوش مصنوعی: مردی به مسجد وارد شد در حالی که پیامبر (ص) در حال نماز بود. وقتی او وارد شد، گفت: «الحمد لله، حمدی بسیار خوب و مبارک». پیامبر (ص) این را شنید و بعد از اتمام نماز، از او پرسید که چه کسی این سخن را گفت؟ مرد پاسخ داد: «منم، ای پیامبر خدا». پیامبر (ص) فرمود: «سخن تو توسط سیزده ملک شنیده شد و شیطان به تو حسادت کرد و تلاش کرد که این سخن را بگیرد، اما سخن تو از چنگش فرار کرد و ملائکه آن را به خداوند رساندند و گفتند: چگونه این را بنویسیم؟ خداوند فرمود: آن را به همان شکلی که گفته شده، برای بنده‌ام بنویسید. پس آن را بر روی کاغذ سفیدی نوشتند و بر آن مُهری زدند و آن را زیر عرش قرار دادند تا در روز قیامت به تو سپرده شود.
و عن عبد اللَّه‌ بن ابی نجیح قال: انّ العبد لیتکلّم بالکلمة الطیّبة فما تکون لها ناهیة حتی تقف قدّام الرّب فتقول: السلام علیک یا رب، فیقول الرب تبارک و تعالی: و علیک و علی من قالک.
هوش مصنوعی: عبدالله بن ابی نجیح می‌گوید: انسان ممکن است یک کلمه خوب بگوید و آن کلمه تا زمانیکه در برابر خداوند قرار می‌گیرد، از او دور نمی‌شود. وقتی او می‌گوید: سلام بر تو ای پروردگار، خداوند متعال پاسخ می‌دهد: و بر تو هم سلام و بر هر کسی که این را می‌گوید.
وَ هُوَ الرَّحِیمُ بعباده الْغَفُورُ لجمیع المذنبین من المسلمین.
هوش مصنوعی: او نسبت به بندگانش مهربان و برای تمام گناهکاران از مسلمانان بخشنده است.
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ منکران بعث دو گروه‌اند: گروهی گفتند: إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ ما در گمانیم برستاخیز یعنی یقین نمیدانیم که خواهد بود، و رب العالمین می‌گوید: ایمان بنده آن گه درست بود که برستاخیز و آخرت بی‌گمان باشد و ذلک قوله: وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ، گروه دیگر گفتند: لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ رستاخیز بما نیاید و نخواهد بود: جای دیگر فرمود. زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا، رب العالمین بجواب ایشان فرمود: قُلْ بَلی‌ وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ.
هوش مصنوعی: کافران می‌گویند که قیامت نخواهد آمد. آنها به دو دسته تقسیم می‌شوند: یکی بر این باور است که ما فقط در حال حدس و گمان هستیم و یقین نداریم که قیامت واقع خواهد شد. اما خداوند می‌فرماید که ایمان واقعی زمانی تحقق پیدا می‌کند که انسان به قیامت و زندگی پس از مرگ یقین داشته باشد. دسته دیگری از کافران می‌گویند قیامت نخواهد آمد و به عبارت دیگر، بر این باورند که هیچ‌گاه زنده نخواهند شد. در جای دیگری خداوند به این افراد پاسخ می‌دهد که آنها باید بدانند که قطعاً روز قیامت فرا خواهد رسید و همه بازگردانده خواهند شد.
قُلْ بَلی‌ وَ رَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عالِمِ الْغَیْبِ بجرّ میم بر وزن فاعل قراءت ابن کثیر و ابو عمرو و عاصم و روح از یعقوب، و وجهش آنست که صفت رب است و در کلام تقدیم و تأخیر است و المعنی قل بلی و ربی عالم الغیب لتأتینّکم گوی ای محمد: آری بخداوند من آن دانای نهان که ناچاره بشما آید رستاخیز. و اگر عالم الغیب برفع میم خوانی بر قراءت نافع و ابن عامر و رویس از یعقوب سخن مستأنف بود، و المعنی عالم الغیب لا یعزب عنه مثقال ذرّة، اللَّه دانای نهانست که دور نبود ازو همسنگ ذرّه‌ای در آسمان و زمین. و بر قراءت حمزه و کسایی علّام الغیب علی وزن فعّال و جرّ المیم، امّا علّام فعلی المبالغة و التکثیر و امّا جرّ المیم فعلی ما ذکرنا.
هوش مصنوعی: بگو آری، به پروردگار من که او دانای نهان است، شما را در روز رستاخیز خواهد آورد. در اینجا دو نوع قرائت وجود دارد: یکی اینکه "عالم الغیب" با میم به عنوان صفت رب، و دیگری اینکه به صورت مستقل و بدون میم خوانده شود. در صورت دوم، معنی این است که هیچ چیزی از خدا دور نیست و او از کوچکترین ذرّه‌ها در آسمان و زمین آگاه است. همچنین در قرائت دیگری، "علّام الغیب" خوانده می‌شود که نشان‌دهنده یلیقت و فراوانی در علم خداوند است.
لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ تمّ الکلام هاهنا، اینجا سخن تمام شد آن گه گفت: وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ ای من ذلک المثقال.
هوش مصنوعی: هیچ ذره‌ای در آسمان‌ها و زمین از او غافل نمی‌ماند. در اینجا سخن به پایان رسید و سپس اضافه کرد: و هیچ چیز کوچک‌تر از آن نیز.
وَ لا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ خردتر از ذرّه چیز نبود و نیست و نباشد و نه مهتر از آن مگر در لوح محفوظ نبشته، آن نامه پیدای درست و انّما کتب جریا علی عادة المخاطبین لا مخافة نسیان و لیعلم انه لم یقع خلل و ان اتی علیه الدهر. الذرّة واحد من حشو الجوّ تراه فی الشمس اذا طلعت من الکوة. و الکتاب المبین هو اللوح المحفوظ.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در مقیاس کوچکی‌تر از ذره وجود ندارد و نخواهد داشت و هیچ چیز بزرگ‌تر از آن، جز در لوح محفوظ نوشته نشده است. این لوح، نامه‌ای است واضح و صحیح که بر اساس عادت مخاطبان نوشته شده و نه به خاطر ترس از فراموشی، بلکه برای اینکه بدانند هیچ‌گونه نقصی در آن وجود ندارد، هرچند زمان بر آن بگذرد. ذره به معنی واحدی از هوای اطراف است که هنگامی که خورشید طلوع می‌کند، در کانون از آن قابل رؤیت است. و کتاب واضح همان لوح محفوظ است.
لا یعزب بکسر زا اینجا و در سورة یونس قراءت کسایی است و سمیت العزوبة و العزبة للبعد عن اهل.
هوش مصنوعی: کلمه "عزبه" به معنای فاصله گرفتن از خانواده است و در اینجا نیز به همین مفهوم اشاره شده است. همچنین در سوره یونس هم قرائتی از کسائی وجود دارد که به این موضوع پرداخته است.
لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا التاویل لتأتینّکم: لیجزی الذین آمنوا بمحمد.
هوش مصنوعی: تا پاداش بدهد به کسانی که به محمد ایمان آورده‌اند.
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فیما بینهم و بین ربهم. أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ لذنوبهم فی الدنیا.
هوش مصنوعی: آنها در میان خود و پروردگارشان اعمال نیک انجام می‌دهند. برای این افراد در دنیا بخشش گناهانشان وجود دارد.
وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ ثواب حسن فی الجنة.
هوش مصنوعی: و روزی نیکو پاداشی خوب در بهشت است.
وَ الَّذِینَ سَعَوْا فِی آیاتِنا ای عملوا فی ابطال ادلّتنا و التکذیب بکتابنا.
هوش مصنوعی: و کسانی که در تلاشند تا با آیات ما مقابله کنند و دلایل ما را باطل کنند و به کتاب ما بی‌اعتنایی کنند.
مُعاجِزِینَ مسابقین، یحسبون انهم یفوتوننا. و قرأ ابن کثیر و ابو عمرو: معجّزین ای مثبّطین. باین قراءت معنی آنست که: مردمان فرو میدارند از پذیرفتن سخنان ما.
هوش مصنوعی: مُعاجِزِینَ به معنی کسانی است که به طور عمدی تلاش می‌کنند ما را از رسیدن به هدف‌هایمان بازدارند. همچنین، خوانش دیگری از این واژه وجود دارد که به معنای افرادی است که دیگران را از پذیرفتن سخنان ما منصرف می‌کنند.
أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ الیم برفع قراءت حفص است و ابن کثیر و یعقوب و هو نعت للعذاب. باقی خفض خوانند بر نعت رجز کلّ شدید من مکروه او مستقذر: و الرجز العذاب فی قوله تعالی: لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ ای العذاب. و یسمّی کید الشیطان رجزا لانّه سبب العذاب، قال تعالی: وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ. و الرجز الاوثان فی قوله: وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ سمّاها رجزا لانّها تؤدّی الی العذاب.
هوش مصنوعی: آنها عذابی دردناک خواهند داشت. واژه "رجز" در اینجا به معنای عذاب است. برخی از قاریان این واژه را با نهادن حروف خاصی روی آن می‌خوانند که نشان‌دهنده نوعی عذاب شدید است. واژه "رجز" به مفهومی از عذاب هم اشاره دارد که در آیه‌ای دیگر آمده است. همچنین، کید شیطان نیز به رجز تعبیر شده است زیرا عاملی برای عذاب محسوب می‌شود. در این زمینه، بت‌ها نیز به همین صورت رجز نامیده می‌شوند، چرا که به عذاب منتهی می‌شوند.
وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ هذا منسوق علی قوله: لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا، التأویل: لتأتینّکم لیجزی الذین آمنوا و لیری الذین أوتوا العلم یعنی مؤمنی اهل الکتاب مثل عبد اللَّه بن سلام و اصحابه، و العلم هو التوریة فی قول من قال: الایة مدنیّة. و قال قتاده: هم اصحاب محمد قال و الایة مکّیّة.
هوش مصنوعی: آنانی که دانش به آنان داده شده‌اند، می‌بینند که این آیه به منظور پاداش دادن به مؤمنانی است که ایمان آورده‌اند، نازل شده است. معنای آن این است که به شما خبر می‌دهند که خداوند به مؤمنان پاداش می‌دهد و کسانی که دانش دارند، مثل عبد الله بن سلام و یارانش هستند. این علم اشاره به تورات دارد و برخی بر این باورند که این آیه در مدینه نازل شده است. قتاده نیز گفته است که این افراد پیروان محمد هستند و او معتقد است که این آیه در مکه نازل شده است.
الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ یعنی القرآن هُوَ الْحَقَّ وَ یَهْدِی یعنی القرآن إِلی‌ صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ و هو الاسلام.
هوش مصنوعی: قرآن که به تو نازل شده است، حقیقتی است که تو را به راهی هدایت می‌کند که متعلق به خداوند شکست‌ناپذیر و ستوده است و آن راه، اسلام است.
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا یعنی منکرین للبعث متعجّبین منه: هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلی‌ رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ یعنون محمدا (ص) إِذا مُزِّقْتُمْ قطّعتم و فرّقتم کُلَّ مُمَزَّقٍ ای کلّ تمزیق و صرتم رفاتا و ترابا إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ بعد الموت.
هوش مصنوعی: کافرانی که به معاد و بازگشت بعد از مرگ شک دارند، با تعجب می‌گویند: آیا می‌خواهید ما را به مردی راهنمایی کنید که به شما خبر دهد؟ منظورشان محمد (ص) است. می‌پرسند که وقتی بدن‌های شما پاره‌پاره و تبدیل به خاک و ریزه‌ریزه شده‌اید، آیا ممکن است دوباره به وجود آیید و از نو خلق شوید؟
أَفْتَری‌ الف الاستفهام دخلت علی الف الوصل، لذلک فتح عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ ای جنون؟
هوش مصنوعی: آیا به دروغ می‌گوید که الف سوال به الف وصل وارد شده است؟ آیا این ادعا از سوی خداوند دروغ است یا به دلیل جنون است؟
قال اللَّه تعالی: بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ یعنی فی الآخرة وَ الضَّلالِ الْبَعِیدِ عن الهدی فی الدنیا.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، در عذاب هستند، که این عذاب در آخرت خواهد بود و همچنین از هدایت در دنیا به شدت دور هستند.
أَ فَلَمْ یَرَوْا إِلی‌ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؟ فیعلموا انهم حیث کانوا فانّ ارضی و سمائی محیط بهم لا یخرجون من اقطارها و انا القادر علیهم، و انما قال مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لانّک اذا قمت فی الفضاء لم تر بین یدیک و من خلفک الا السماء و الارض إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفاً قطعا مِنَ السَّماءِ فتهلکهم.
هوش مصنوعی: آیا آنها به آنچه در جلو و پشت سرشان از آسمان و زمین وجود دارد نگاه نکرده‌اند؟ باید بدانند که هر جا باشند، زمین و آسمان اطرافشان را احاطه کرده و نمی‌توانند از این مرزها خارج شوند و من بر آنها توانمندی دارم. در اینجا اشاره به آسمان و زمین شده زیرا وقتی که در فضای باز قرار می‌گیری، تنها چیزهایی که در جلو و پشت می‌بینی، آسمان و زمین هستند. اگر بخواهیم، می‌توانیم زمین را زیر پایشان بساییم یا تکه‌هایی از آسمان بر سرشان بیفکنیم تا آنها را نابود کنیم.
قرأ حمزة و الکسائی: یشأ، یخسف، یسقط بالیای فیهنّ لذکر اللَّه عز و جل قبله.
هوش مصنوعی: حمزه و الکسائی خوانده‌اند که "یشأ"، "یخسف" و "یسقط" با یاء در آن‌ها به ذکر خداوند عز و جل قبل از آن‌ها آمده است.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ تائب مقبل علی ربه راجع الیه بقلبه.
هوش مصنوعی: در این موضوع نشانه‌ای برای هر بنده‌ای است که به سوی خدا بازگشته و با دل خود به او روی آورده است.
وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا ای ملکا و نبوّة یا جِبالُ القول هاهنا مضمر، تاویله: و قلنا یا جبال أَوِّبِی مَعَهُ فیه ثلاثة اقوال: احدها: سیری معه، و کانت الجبال تسیر معه حیث شاء اذا اراد معجزة له، و التّأویب سیر النهار. و القول الثانی: سبّحی معه اذا سبّح، و هو بلسان الحبشة و کان اذا قرأ الزبور صوّتت الجبال و اصغت له الطیر. و القول الثالث: اوّبی، ای نوحی معه و الطیر تساعدک علی ذلک.
هوش مصنوعی: خداوند به داوود نعمتی ویژه عطا کرد که شامل ملک و پیامبری بود. در ادامه، به کوه‌ها دستور داده شد تا با او همصدا شوند. تفسیر این موضوع به سه شکل متفاوت بیان شده است: اول اینکه کوه‌ها به شکل معجزه‌ای همراه او حرکت می‌کردند، یعنی هر جا که می‌خواستند به حرکت در می‌آمدند. دوم اینکه کوه‌ها هنگام تسبيح داوود، او را همراهی می‌کردند و در زمان قرائت زبور، صدای آوازهای کوه‌ها و پاسخ پرندگان به او می‌رسید. سوم اینکه در واقع کوه‌ها می‌خواندند و پرندگان هم به این امر کمک می‌کردند.
وَ الطَّیْرَ منصوب علی النداء، تأویله: و نادینا الطیر. و یقال: الواو فی وَ الطَّیْرَ بمعنی مع، علی تأویل: یا جبال اوّبی مع الطیر معه. و قیل: هو منصوب بالتسخیر، ای و سخرنا له الطیر.
هوش مصنوعی: در این متن، «وَ الطَّیْرَ» به‌عنوان یک اسم مورد ندا قرار گرفته است و می‌توان آن را به‌صورت «و نادیدیم الطیر» معنی کرد. همچنین گفته شده که واو در «وَ الطَّیْرَ» به معنای «با» است و می‌توان آن را به‌صورت «یا جبال، با الطیر او‌ب» تفسیر کرد. برخی نیز گفته‌اند که این عبارت به‌دلیل تسخیر، نصب شده است و به این معناست که «و سخرنا الطیر برای او».
گفته‌اند: داود (ع) پیش از آن که در فتنه افتاد هر گه که آواز بتسبیح بگشادی یا زبور خواندی هر کس که آواز وی شنیدی از لذت آن نعمت بی‌خود گشتی، و از آن سماع و آن وجد بودی که در یک مجلس وی چهارصد جنازه برگرفتندی، پس از آن که در فتنه افتاد با کوه شد و نوحه کرد، ربّ العالمین کوه‌ها را فرمود و مرغان را که: با وی در نهایت مساعدت کنید. وهب بن منبه گفت: این صدای کوه که امروز مردم می‌شنوند از آن است و گفته‌اند: داود (ع) شبی از شبها با خود گفت: لاعبدنّ اللَّه عبادة لم یعبده احد بمثلها امشب خدای را جل جلاله عبادتی کنم و خدمتی آرم که مثل آن در زمین هیچ کس نکرده و چنان عبادت و خدمت نیاورده. این بگفت و بر کوه شد تا عبادت کند و تسبیح گوید، در میانه شب وحشتی بوی درآمد، اندوهی و تنگی بدل وی پیوست، رب العالمین آن ساعت کوه را فرمود تا انس دل داود را با وی بتسبیح و تهلیل مساعدت کند، چندان آواز تهلیل و نغمات تسبیح از کوه پدید آمد که آواز داود در جنب آن ناچیز گشت، داود آن ساعت با خود میگوید: کیف یسمع صوتی مع هذه الاصوات از کجا شنوند و چون شنوند آواز و تسبیح داود در میان این آوازهای عظیم که از کوه روان گشته و بقدرت اللَّه سنگ بی‌جان بی‌زبان فرا سخن آمده! تا درین سخن بود و اندیشه، فریشته‌ای آمد از آسمان و بازوی داود بگرفت و او را برد بدریا، فریشته پای بر دریا زد و دریا از هم شکافته شد تا بزمین رسید که در زیر دریاست، فریشته پای بر ان زمین زد تا شکافته گشت و بحوت رسید که زیر زمین است، و فریشته پای بر وی زد تا صخره پیدا گشت که زیر حوت است، فریشته پای بر ان صخره زد شکافته شد، کرمکی خرد از میان صخره بیرون آمد و کانت تنشز، فقال له الملک: یا داود انّ ربک یسمع نشیز هذه الدودة فی هذا الموضع ای داود خداوند شنو ای دانا از وراء هفت طبقه آسمان نشیز این کرمک که درین موضع است می‌شنود، آواز تو در میان آواز سنگ و کوه چون نشنود تا ترا می‌باید گفت: کیف یسمع صوتی مع هذه الاصوات! قوله: وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ یقال: کان الحدید فی یده کالطین المبلول و کالعجین و الشمع و کان یسرد الدروع بیده من غیر نار و لا ضرب بحدید. مفسران گفتند.
هوش مصنوعی: داود، قبل از آنکه در فتنه قرار بگیرد، هر زمان که به تسبیح می‌پرداخت یا زبور می‌خواند، مردم به قدری از صدای او شگفت‌زده می‌شدند که از لذتی که می‌بردند، وجود خود را از دست می‌دادند. حتی در مجالس او، چهارصد جنازه را برمی‌داشتند. اما وقتی در فتنه افتاد، به کوه‌ها پناه برد و ناله سر داد. خداوند به کوه‌ها و پرندگان دستور داد تا به او کمک کنند. گفته شده است که صدای کوه‌ها که امروزه مردم می‌شنوند، از آن زمان است. وهب بن منبه گفت: داود در شبی تصمیم گرفت تا عبادتی خاص و بی‌نظیر برای خداوند انجام دهد، به گونه‌ای که هیچ کس پیش از او این‌چنین عبادتی نکرده بود. او بر کوه رفت تا به عبادت و تسبیح بپردازد، اما در میانه شب به شدت مضطرب و اندوهگین شد. در آن لحظه، خداوند به کوه دستور داد تا در قلب داود آرامش ایجاد کند و کوه به تسبیح و تهلیل شروع کرد. صدای تسبیح و تهلیل آنقدر بلند بود که صدای داود در مقابل آن ناچیز به نظر می‌رسید. داود در دل خود می‌اندیشید: "چگونه صدای من در میان این صداها شنیده می‌شود؟" در همین فکر بود که فرشته‌ای از آسمان به او نزدیک شد و او را به دریا برد. فرشته پای خود را بر دریا نهاد و دریا شکافته شد تا به زمین زیر دریا رسید. سپس با پای خود بر آن زمین زد تا به عمق زیر زمین برسد. سرانجام، او به صخره‌ای رسید و با زدن بر آن صخره، کرم کوچکی از میان آن بیرون آمد. فرشته به داود گفت: "ای داود، پروردگار تو صدای این کرم را در این مکان می‌شنود. حالا صدای تو در برابر این صداها دیگر چگونه شنیده می‌شود؟" در ادامه این روایت، آمده است که آهن در دستان داود مانند گل نرم و قابل شکل‌گیری بود و او می‌توانست زره را بدون آتش و ابزار بسازد. مفسران نیز این مطالب را توضیح داده‌اند.
داود (ص) چون بر بنی اسرائیل ولایت و ملک یافت عادت وی چنان بود که هر شب متنکّروار بیرون آمدی و هر کس را دیدی گفتی: این والی شما داود چه مردی است و او را چون شناسید؟ در عدل و انصاف و شفقت بر رعیت ازو عدل می‌بینید یا جور انصاف میدهد یا ظلم میکند؟ و ایشان او را بخیر جواب میدادند و بر وی ثنا میکردند، تا شبی که رب العالمین ملکی فرستاد بصورت آدمیان در راه وی، داود بر عادت خویش همان سؤال کرد، فریشته جواب داد که: نعم الرجل هو لولا خصلة فیه نیکو مردی است لکن در وی خصلتی است که اگر نبودی آن خصلت او را به بودی، داود گفت: آن چه خصلت است یا عبد اللَّه؟ گفت: انّه یأکل و یطعم عیاله من بیت المال از بیت المال میخورد و اگر او را کسبی بودی که از ان خوردی او را به بودی، داود از آنجا بازگشت بمحراب عبادت باز شد و دعا کرد تا حق جل جلاله او را زره‌گری در آموخت و آهن بدست وی نرم کرد همچون شمع یا چون خمیر، و اوّل کسی که زره کرد او بود و کان یبیع کلّ درع باربعة آلاف درهم فیأکل و یطعم عیاله منها و یتصدّق منها علی الفقراء و المساکین. و قیل: انّه کان یعمل کلّ یوم درعا یبیعها بستّة آلاف درهم فینفق الفین منها علی نفسه و عیاله و یتصدّق باربعة آلاف علی فقراء بنی اسرائیل.
هوش مصنوعی: داود (ع) که به مقام ولایت و پادشاهی بنی‌اسرائیل رسید، هر شب به شکل ناشناس به میان مردم می‌رفت و از آنها می‌پرسید: "نظرتان درباره این والی، داود، چیست؟ آیا او را می‌شناسید؟ آیا در عدالت و انصاف و محبت به رعیتش چیزی می‌بینید یا ظلم و جور از او مشاهده می‌کنید؟" مردم همواره در جواب به او خوبی می‌گفتند و او را ستایش می‌کردند. تا اینکه یک شب، فرشته‌ای از طرف خداوند به شکل انسان‌ها به او برخورد کرد و داود همان سوالات را از او پرسید. فرشته پاسخ داد که او مرد خوبی است، اما نقطه ضعفی دارد. داود از او پرسید آن نقطه ضعف چیست. فرشته گفت که او از بیت‌المال می‌خورد و خانواده‌اش را نیز از آن nourishes می‌کند و اگر کسبی داشت که از آن می‌خورد، بهتر بود. داود پس از شنیدن این مطلب به عبادت بازگشت و دعا کرد تا خداوند زره‌گری را به او بیاموزد و آهن را به دستش نرم کرده، مانند شمع یا خمیر کند. او اولین کسی بود که زره درست کرد و هر زره‌ای را به چهار هزار درهم می‌فروخت و از آن امرار معاش می‌کرد و به خانواده‌اش می‌داد و همچنین به فقرا و مساکین صدقه می‌داد. گفته شده که he در هر روز یک زره درست می‌کرد و آن را به شش هزار درهم می‌فروخت و از دو هزار درهم برای خود و خانواده‌اش استفاده می‌کرد و به چهار هزار درهم به فقرا از بنی‌اسرائیل صدقه می‌داد.
قال رسول اللَّه (ص): «کان داود لا یاکل الا من عمل یده».
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) فرمودند: «داوود (ع) فقط از کاری که با دستانش انجام می‌داد، غذا می‌خورد».
أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ السابغات الدروع الواسعة التامة، و السرد صنعة الدروع، و منه قیل لصانعها: السرّاد و الزرّاد، و السرد و المسرودة الدرع. قال ابو ذویب الشاعر:
هوش مصنوعی: دستور این است که زره‌هایی بزرگ و کامل بسازید. زره‌ها به طور خاص از فن ساخت زره به دست می‌آیند و به همان دلیل به سازنده آن، سرّاد یا زرّاد گفته می‌شود. همچنین به فرایند ساخت زره نیز سرد و مسروده گفته می‌شود.
و علیهما مسرودتان قضاهما
داود او صنع السوابغ تبّع
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به دو نوع تخصص یا هنر دارد که یکی از آن‌ها توسط داوود انجام شده و دیگری مربوط به ساختن لباس‌های خاص است که به تبت مربوط می‌شود. این دو هنر به نوعی با هم مرتبط هستند و نشان‌دهنده مهارت‌های مختلف در صنایع دستی و خیاطی می‌باشند.
و اصل السرد متابعة الحلق ثمّ سمرها بالمسمار. و فی الخبر: من کان علیه من رمضان فلیسرده‌ ای یتابع به رمضان. و فی خبر آخر نهی رسول اللَّه (ص) عن سرد الصیام‌ یعنی وصاله باللیل. و قالت عائشة: ما کان رسول اللَّه (ص) یسرد الحدیث سرد کم هذا و لکنه کان یتکلم بکلام یفهمه کل من یسمعه. فسرد کلّ شی‌ء تباعه.
هوش مصنوعی: اصل سرد، به معنای ادامه دادن یک کار به صورت پیوسته است، مانند ادامه دادن به حلقه‌ای که با میخ به هم متصل شده است. در روایتی آمده است که اگر کسی بر عهده‌اش روزه‌ای از ماه رمضان باشد، باید آن را به صورت پیوسته ادامه دهد. همچنین در روایت دیگری، پیامبر (ص) از ادامه دادن روزه به صورت پیوسته در شب نهی فرموده‌اند. عایشه نیز بیان کرده است که پیامبر (ص) به گونه‌ای صحبت نمی‌کرد که طولانی و خسته‌کننده باشد، بلکه به زبانی ساده و قابل فهم برای همه بیان می‌کرد. به طور کلی، سرد به معنای پیوسته انجام دادن یک کار است.
وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ التقدیر: فی سرد الحلقة ان لا یوسع الثّقب للمسمار فیفلق و لا یضیّق فیخرق. وَ اعْمَلُوا صالِحاً یعنی داود و آله. إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ.
هوش مصنوعی: در ایجاد و تنظیم کارها باید به درستی عمل کرد؛ به‌گونه‌ای که نه محل قرار گرفتن میخ باید خیلی بزرگ باشد که بشکند، و نه آنقدر کوچک که خراب شود. همچنین باید کارهای شایسته انجام دهید، مانند داود و خاندان او. من به آنچه که انجام می‌دهید، بیناییم.