قوله تعالی: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ سباق و سیاق این آیت، مدح صحابه رسول است و ذکر سیر و بیان شرف ایشان که اعلام اسلاماند و امان ایمان، ارکان دولت و آثار ملّت و اختران سپهر دعوت، بر بساط توحید صف پیشین ایشانند، در دفتر تفرید سطر نخستین ایشانند، ناقلان شرع و ناقدان دین ایشانند، مشاهدان وحی و تنزیل ایشانند، خواب و آرام بر خود حرام کردند تا در میدان دین خرام کردند، روز و شب همی تاختند تا سراپرده کفر برانداختند، تخم عبادت کاشتند تا بر سعادت برداشتند، علم شعار ایشان و زهد دثار ایشان و رحمت نثار ایشان، نصرت رایت ایشان وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ آیت ایشان، سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی بدایت ایشان و سقاهم ربهم غایت ایشان. مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ در شأن ایشان. حقّ جلّ جلاله در قرآن بسه جایگه ایشان را رجال خواند: رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا پاکی دوست دارند و بپاکی کوشند از آنکه دین اسلام را بنا بر پاکی است.
قال النّبی (ص): «بنی الدّین علی النّظافة».
و قال (ص): «انّ اللَّه تعالی طیّب لا یقبل الا الطیّب» اللَّه پاک است، هر چه صفت پاکی دارد از اقوال و افعال و حرکات و سکنات تو آن را بپذیرد و در جریده سعادت بنویسد و هر چه بتو آلوده بود از جمیع سعادت ننویسد و نهپذیرد، بهشت جوهری پاک است، قرآن مجید ازو خبر چنین داد که: وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ، اگر آلایشی داری راهت ندهند و اگر بصفت پاکی روی ترا گویند: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ.
و آنجا که فرمود: رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ ایشان را بصفت ذکر بستود یعنی که دنیا و مشغله دنیا ایشان را از ذکر اللَّه باز ندارد، پیوسته زبان ایشان در ذکر باشد و دل در مهر، هر که قدم در کوی توحید نهاد و قلم بر لوح در سعادت وی برفت، بر منشور دولت او این طغرا کشیدند که: وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ یک ساعت او را از ذکر خویش غافل نگذارند، مهجور آن مهجور که از ذکر او غافل باشد و از جمال نام او محروم، اگر همه انبیا خواهند که مهجوری را بجمال یک کلمت از کلمات ذکر بینا گردانند نتوانند، زیرا که کلید گنج ذکر بدست توفیق است و هر آن ذکری که از سر غفلت رود و دل از آن بیخبر بود هم چنان است که آن حارس که بر بام قلعه بانک بر میدارد و دزد نقب میبرد، حارس میگوید: من میبینم های ای دزد! و لکن دزد کالا میبرد و بگفت او مبالات نکند داند که او مینبیند و بعادت و غفلت چنان میگوید. باز در خانهای که صعلوکی باشد، زهره ندارد دزد که گرد آن خانه گردد «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ».
ای جوانمرد! نکتهای بشنو که هزار جان ارزد: آدم و حوا در بهشت بودند فرمان آمد که ای آدم و ای حوا! از من مشغول مگردید و از ذکر من غافل مباشید که شیطان دزد است مترصد بنشسته تا چون راه زند بر شما، یک طرفة العین قوّت ذکر ازیشان وا ایستاد، دزد درآمد و بر ایشان راه بزد. از جناب جبروت عتاب آمد که ای آدم چرا عهد ما فراموش کردی؟ آدم گفت: بار خدایا امانم ده، زینهارم ده تا جوابی بدهم، خطاب آمد که ای آدم ترا امان دادم چه خواهی گفت؟ آدم گفت: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ»، یادگار در دل توان داشت، تو دل ببردی، ذکروا دل بشد خانه خالی ماند، دزد درآمد دستش گشاده شد فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها. خداوندا! اکنون که کار افتاد، کریم تویی! بکرم خود این بیچاره را میزبانی کن.
سدیگر جای که در قرآن صفت مردان گفت، این آیت ورد است: رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ مردانی که وفای عهد صفت ایشان، صدق در قول و عمل سیرت ایشان، در راه خدا از بهر اعزاز دین و اعلاء کلمه حق تن سبیل کردن و جان در خطر نهادن پیشه ایشان. اینست که ربّ العالمین فرمود: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ صد هزار جان مقدّس فدای آن ضربت قهر باد که در میدان وفا بر صفات آن مردان کار زاری روز احد فرو آمد. رسول خدا ایشان را گفت: «زمّلوهم و دمائهم فانّهم یبعثون یوم القیامة و اوداجهم تشخب دما، اللون لون الدّم و الرّیح ریح المسک» فردا که ایشان را حشر کنند، آن قطرهای خون از صفات ایشان در عرصات قیامت بر بساط عزّت همی چکد، و غرض از آن جلوهگری آن بود تا خلق بدانند که کشتگان راه خدا کداماند.
در خبر صحیح است که از رفتگان هیچ کس را بدین عالم فانی رغبتی نباشد مگر شهیدان راه حق را که خواهند که ایشان را بدین عالم سفلی باز فرستند تا در وفا و رضای او دیگر باره جان را فدا کنند. عجب نیست گر آن جوانمردان در راه خدا تن سبیل میکردند و جان همی باختند که هر جا که نقطه صدق پیدا گردد، حقیقت عشق مرگ از جانش برخیزد، زیرا که وعده لقا بدر مرگ است انکم لن تروا ربکم حتی تموتوا و عزّت قرآن درخواست این میکند که فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. اگر در صدق محبّت قدمی داری، یا در تمنّی وصال او بیقرار گشتهای، روز مرگ را بجان و دل استقبال کن که روز بار و هنگام وصال آن روز است و وعده لقا آنجا. و در خبر است که «لا راحة للمؤمن من دون لقاء ربه».
آوردهاند که موسی کلیم صلوات اللَّه علیه عزرائیل پیش وی آمد تا قبض روح وی کند، موسی گفت نخست این پیغام من بحضرت عزّت برسان که هیچ دوست دیدی که از دوست خود جان بستاند؟ عزرائیل آن پیغام بگزارد، جوابش دادند که وا او بگو که هیچ دوست دیدی که دیدار دوست خود نخواهد؟ «من احبّ لقاء اللَّه احبّ اللَّه لقاه و من کره لقاء اللَّه کره اللَّه لقاه».
لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ فی الدّنیا بالتمکین و النّصرة علی العدوّ و اعلاء الرّایة و فی الآخرة بجمیل الثّواب و جزیل المآب و الخلود فی النّعیم المقیم و التقدیم علی الامثال بالتکریم و التعظیم میگوید صادقان را پاداش کردار دهد هم در دنیا و هم در عقبی، در دنیا ایشان را وقت خوش دهد بر استعمال علم و تعظیم امر و اتّباع سنت، و در عقبی ایشان را زندگانی خوش دهد میان سماع و شراب و دیدار، عیشی بیعتاب و نعمتی بیحساب و دیداری بیحجاب. و گفتهاند جزاء صدق ایشان در دنیا آنست که کید شیطان و مکر دشمن از ایشان دفع کند. بو یزید بسطامی را گفتند: کار تو با ابلیس چونست؟ گفت: جیراننا فی امن منه همسایگان ما بحشمت ما از وساوس او بر آسودهاند، سی سال گذشت تا ابلیس را یارای آن نبودست که قدم در کوی ما نهد، قال اللَّه تعالی: إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ.
ابراهیم خواصّ گوید: وقتی در بادیه ره گم کردم، شخصی را دیدم که آمد و مرا بس راه آورد، گفتم تو کیستی؟ گفت مرا نمیدانی؟! منم آن سر بیدولتان که مرا ابلیس گویند. گفتم چونست که کار تو آنست که مردم را از راه بری نه براه باز آری؟ گفت من بیراهان را از راه برم، امّا آنان که بر سر راه حق باشند بایشان تقرّب کنم و بخاک قدم ایشان تبرّک نمایم.
ای جوانمرد! عنایت ازلی گوهر صادقان را رنگی دهد که هر که در ایشان نگرد اگر بیگانه بود آشنا گردد، ور عاصی بود عارف گردد، ور درویش بود توانگر گردد.
ابراهیم ادهم گفت: وقتی کشش روم در باطن من سر برزد، گفتم آیا چه حال است این و از کجا افتاد این کشش در باطن من؟! همی سر بزدم و رفتم تا بدار الملک روم در سرایی شدم، جمعی انبوه آنجا گرد آمده، آن زنارهای ایشان بدیدم، غیرت دین در من کار کرد، پیراهن از سر تا پای فرو دریدم و نعرهای چند کشیدم، آن رومیان فراز آمدند و همی پرسیدند که ترا چه بود و در تو چه صفرا افتاد؟ گفتم من این زنارهای شما نمیتوانم دید. گفتند همانا تو از محمّدیانی؟ گفتم آری من از محمّدیانم. گفتند کاری سهل است بما چنین رسید که سنگ و خاک بنبوّت محمد گواهی میداد و از جمادیّت این زنارهای ما حالت آن سنگ و خاک دارد، اگر با تو صدقی هست از خدا بخواه تا این زنارهای ما بنبوّت محمد گواهی بدهد تا ما در دائره اسلام آئیم. ابراهیم سر بر سجده نهاد و در اللَّه زارید، گفت: خداوندا! بر من ببخشای و حبیب خویش را نصرت ده و دین اسلام را قوی کن. هنوز آن مناجات تمام ناکرده که هر زناری بزبانی فصیح میگفت: «لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه». ایشان چون آن حال دیدند زنارها بگسلانیدند و نعرههای شوق زدند و گفتند: لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه.
ای جوانمرد! آثار نظر صادقان بهر خارستان خذلان که رسد عبهر دین بر آید، برکات انفاس ایشان بهر شورستان ادبار که تابد عنبر عشق بوی دهد، اگر بمفلس نگرند توانگر شود، اگر بزنار دار نگرند مقبول درگاه عزّت شود.
إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ... ربّ العالمین منّت مینهد بر مصطفی عربی که خواست ما و حکم ما آنست که اهل بیت تو پاک باشند از هر چه آلایش خلقیّت است و اوساخ بشریّت، تا از خانه بکدخدای ماند همه چیز الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ گفتهاند که «رجس» ایدر افعال خبیثه است و اخلاق دنیّه، افعال خبیثه فواحش است ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ، و اخلاق دنیّه هوی و بدعت و بخل و حرص و قطع رحم و امثال آن، ربّ العالمین ایشان را بجای بدعت سنّت نهاد، و بجای بخل سخاوت، و بجای حرص قناعت، و بجای قطع رحم وصلت و شفقت. آن گه فرمود: وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً و شما را پاک میدارد از آنکه بخود معجب باشید یا خود را بر در اللَّه دالّتی دانید یا بطاعت و اعمال خود نظری کنید.
پیر طریقت گفت: نظر دو است: نظر انسانی و نظر رحمانی. نظر انسانی آنست که تو بخود نگری، و نظر رحمانی آنست که حق بتو نگرد، و تا نظر انسانی از نهاد تو رخت بر ندارد نظر رحمانی بدلت نزول نکند. ای مسکین! چه نگری تو باین طاعت آلوده خویش و آن را بدرگاه بینیازی او چه وزن نهی، خبر نداری که اعمال همه صدّیقان زمین و طاعات همه قدسیان آسمان اگر جمع کنی در میزان جلال ذی الجلال پر پشهای نسنجد. لکن او جلّ جلاله با بینیازی خود بنده را به بندگی میپسندد و راه بوی مینماید، اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ لطیف است به بندگان خویش. میگوید لطف ما بین و رحمت از ما دان و نعمت از ما خواه وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ.
إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ... ربّ العالمین درین آیت بندگان خود را در رفتن راه دین منازل روشن مینماید و آن گه ایشان را بلطف خود در آن روش میستاید و برحمت خود مزد عظیم و ثواب کریم میدهد، خود راه مینماید و خود بر روش میدارد و آن گه بنده را در آن میستاید. اینت کرم و لطافت! اینت رحمت و رأفت! «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ» مسلماناناند احکام شریعت را گردن نهاده و در راه حقیقت خویشتن را بیفکنده، الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ مؤمناناند با قرار زبان و تصدیق از میان جان و عمل بارکان، وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ طاعت گزاراناند و فرمان برداران بروز در کار دین و بشب در خمار شربت یقین، وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ راستاناند هم در گفتار هم در کردار هم در عقد و هم در عهد، وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ شکیبایاناند در نزول بلیّات و مفاجات قضیّات، وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ شکستگاناند در نزول بلیّات و مفاجات قضیّات، وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ شکستگاناند و فروتنان بحکم رضا داده و بقدم عجز پیش سلطان حقیقت ایستاده، وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ بخشندگاناند هم بمال و هم بنفس، حقّ هیچ کس بر خود بنگذاشته و از راه خصومت با خلق برخاسته، وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ ممسکاناند از ناشایست، خاموشاناند از ناپسند بحکم طریقت، روزهداران بر وفق شریعت، وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ پاسداراناند ظاهر خود را تا در حرام نیوفتند، گوشواناناند باطن خود را تا خلق نبینند، وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ خدای را یاد کنندگاناند بزبان و یادداشتگاناند بدل.
پیر طریقت گفت: ای یادگار جانها و یاد داشته دلها و یاد کرده زبانها! بفضل خود ما را یاد کن و بیاد لطفی ما را شاد کن. ای قائم بیاد خویش و زهر یاد کننده بیاد خود پیش! یاد تو است که ترا به سزا رسد و رنه از رهی چه آید که ترا سزد.
الهی! تو بیاد خودی و من بیاد تو، تو برخواست خودی و من بر نهاد تو.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً الیوم سهولة العبادة و دوام المعرفة و غدا تحقیق السول و نیل ما فوق المأمول.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ سباق و سیاق این آیت، مدح صحابه رسول است و ذکر سیر و بیان شرف ایشان که اعلام اسلاماند و امان ایمان، ارکان دولت و آثار ملّت و اختران سپهر دعوت، بر بساط توحید صف پیشین ایشانند، در دفتر تفرید سطر نخستین ایشانند، ناقلان شرع و ناقدان دین ایشانند، مشاهدان وحی و تنزیل ایشانند، خواب و آرام بر خود حرام کردند تا در میدان دین خرام کردند، روز و شب همی تاختند تا سراپرده کفر برانداختند، تخم عبادت کاشتند تا بر سعادت برداشتند، علم شعار ایشان و زهد دثار ایشان و رحمت نثار ایشان، نصرت رایت ایشان وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ آیت ایشان، سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی بدایت ایشان و سقاهم ربهم غایت ایشان. مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ در شأن ایشان. حقّ جلّ جلاله در قرآن بسه جایگه ایشان را رجال خواند: رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا پاکی دوست دارند و بپاکی کوشند از آنکه دین اسلام را بنا بر پاکی است.
هوش مصنوعی: آیه مورد نظر به ستایش صحابه پیامبر اسلام میپردازد و ویژگیهای آنان را توصیف میکند. این افراد به عنوان نمایندگان اسلام شناخته میشوند و نقش مهمی در استحکام دین و جامعه داشتهاند. آنان با فداکاری و تلاش، در پی ریشهکنی کفر و گسترش عبادت بودند. علم، زهد و رحمت از ویژگیهای بارز ایشان بود و نصرت و پیروزی نیز از ثمرات اقدامهای آنان به حساب میآمد. خداوند در قرآن به سه نقطه از زندگی این بزرگواران اشاره کرده و آنان را به خاطر جستوجو و تمایل به پاکی ستایش کرده است.
قال النّبی (ص): «بنی الدّین علی النّظافة».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «اصول دین بر پاکیزگی بنا شده است».
و قال (ص): «انّ اللَّه تعالی طیّب لا یقبل الا الطیّب» اللَّه پاک است، هر چه صفت پاکی دارد از اقوال و افعال و حرکات و سکنات تو آن را بپذیرد و در جریده سعادت بنویسد و هر چه بتو آلوده بود از جمیع سعادت ننویسد و نهپذیرد، بهشت جوهری پاک است، قرآن مجید ازو خبر چنین داد که: وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ، اگر آلایشی داری راهت ندهند و اگر بصفت پاکی روی ترا گویند: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ.
هوش مصنوعی: خداوند پاک و بینقص است و تنها اعمال و اقوال پاک را میپذیرد. هر چیزی که نشانی از ناپاکی دارد، به فرجام نیک و سعادت نمیرسد و در جریده سعادت ثبت نخواهد شد. بهشت به عنوان مکانی خالص و پاک معرفی شده است و قرآن نیز به این موضوع اشاره کرده که در آنجا مکانهای پاکی برای مؤمنان وجود دارد. اگر کسی ناپاکی داشته باشد، اجازه ورود به این مکان نخواهد داشت و اگر پاکی او تأیید شود، با سلام و تحیت وارد بهشت خواهد شد و در آنجا به طور ابدی زندگی خواهد کرد.
و آنجا که فرمود: رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ ایشان را بصفت ذکر بستود یعنی که دنیا و مشغله دنیا ایشان را از ذکر اللَّه باز ندارد، پیوسته زبان ایشان در ذکر باشد و دل در مهر، هر که قدم در کوی توحید نهاد و قلم بر لوح در سعادت وی برفت، بر منشور دولت او این طغرا کشیدند که: وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ یک ساعت او را از ذکر خویش غافل نگذارند، مهجور آن مهجور که از ذکر او غافل باشد و از جمال نام او محروم، اگر همه انبیا خواهند که مهجوری را بجمال یک کلمت از کلمات ذکر بینا گردانند نتوانند، زیرا که کلید گنج ذکر بدست توفیق است و هر آن ذکری که از سر غفلت رود و دل از آن بیخبر بود هم چنان است که آن حارس که بر بام قلعه بانک بر میدارد و دزد نقب میبرد، حارس میگوید: من میبینم های ای دزد! و لکن دزد کالا میبرد و بگفت او مبالات نکند داند که او مینبیند و بعادت و غفلت چنان میگوید. باز در خانهای که صعلوکی باشد، زهره ندارد دزد که گرد آن خانه گردد «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ».
هوش مصنوعی: در این متن به ویژگیهایی اشاره شده است که انسانهای واقعی و مومن دارند. آنها به تجارت و کارهای دنیوی مشغول نمیشوند و از ذکر خدا غافل نمیگردند. همواره زبانشان در یاد خداست و دلشان مملو از محبت او میباشد. اگر کسی در مسیر یکتایی گام نهد و نام خدا را بر دل خود نگه دارد، آنچنان در خیر و سعادت خواهد بود که یاد خدا همیشه در دل و زبانش جاری خواهد بود. در واقع، غفلت از ذکر خدا به معنای فاصله گرفتن از نور و جمال آن نام است و حتی انبیا نیز اگر بخواهند کسی را به یاد خدا بیاورند، به تنهایی نمیتوانند. به این معنا، ذکر خدا باید از دل و با توجه و آگاهی باشد، نه به صورت سطحی و بیتوجهی. در نهایت، اگر در خانهای انسانهای مومن و واقعی وجود داشته باشند، هیچ دزدی قدرت نزدیک شدن به آنجا را نخواهد داشت.
ای جوانمرد! نکتهای بشنو که هزار جان ارزد: آدم و حوا در بهشت بودند فرمان آمد که ای آدم و ای حوا! از من مشغول مگردید و از ذکر من غافل مباشید که شیطان دزد است مترصد بنشسته تا چون راه زند بر شما، یک طرفة العین قوّت ذکر ازیشان وا ایستاد، دزد درآمد و بر ایشان راه بزد. از جناب جبروت عتاب آمد که ای آدم چرا عهد ما فراموش کردی؟ آدم گفت: بار خدایا امانم ده، زینهارم ده تا جوابی بدهم، خطاب آمد که ای آدم ترا امان دادم چه خواهی گفت؟ آدم گفت: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ»، یادگار در دل توان داشت، تو دل ببردی، ذکروا دل بشد خانه خالی ماند، دزد درآمد دستش گشاده شد فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها. خداوندا! اکنون که کار افتاد، کریم تویی! بکرم خود این بیچاره را میزبانی کن.
هوش مصنوعی: ای جوانمرد! بشنو یک نکته ارزشمند: آدم و حوا در بهشت بودند و فرمانی رسید که به آنها گفته شد از من غافل نشوید زیرا شیطان مانند دزدی در کمین نشسته تا از غفلت شما استفاده کند. زمانی که ذکر خدا از ذهنشان فاصله گرفت، شیطان وارد شد و آنچه را که میخواست انجام داد. از سوی خداوند یک توبیخ رسید که چرا عهد ما را فراموش کردی ای آدم؟ آدم پاسخ داد: خدایا، به من مهلت بده تا جواب دهم. خداوند گفت: من به تو مهلت میدهم، چه میخواهی بگویی؟ آدم گفت: «در این ماجرا یاد خدا برای کسی که قلبی دارد وجود خواهد داشت»، اما تو قلب را از ما گرفتی و ذکر خدا به فراموشی سپرده شد، خانه دل ما خالی ماند و دزد (شیطان) وارد شد. خداوندا! حال که این وضعیت پیش آمد، تو کریم هستی، پس این بیچاره را با کرم خود میزبانی کن.
سدیگر جای که در قرآن صفت مردان گفت، این آیت ورد است: رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ مردانی که وفای عهد صفت ایشان، صدق در قول و عمل سیرت ایشان، در راه خدا از بهر اعزاز دین و اعلاء کلمه حق تن سبیل کردن و جان در خطر نهادن پیشه ایشان. اینست که ربّ العالمین فرمود: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ صد هزار جان مقدّس فدای آن ضربت قهر باد که در میدان وفا بر صفات آن مردان کار زاری روز احد فرو آمد. رسول خدا ایشان را گفت: «زمّلوهم و دمائهم فانّهم یبعثون یوم القیامة و اوداجهم تشخب دما، اللون لون الدّم و الرّیح ریح المسک» فردا که ایشان را حشر کنند، آن قطرهای خون از صفات ایشان در عرصات قیامت بر بساط عزّت همی چکد، و غرض از آن جلوهگری آن بود تا خلق بدانند که کشتگان راه خدا کداماند.
هوش مصنوعی: در قرآن به مردانی اشاره شده است که به وعدههای خود با خدا وفا کردهاند. این مردان، افرادی هستند که در گفتار و عمل خود صادقند و برای عزت دین و گسترش کلمه حق، جان خود را در خطر میاندازند. خداوند به این مردان اشاره کرده که برخی از آنها به هدف خود رسیدهاند و برخی دیگر در انتظارند. در جنگ احد، صدها جان پاک فدای کارزاری شدند که برای حفظ ایمان و دین انجام شد. پیامبر اسلام به این شهیدان فرمود که آنها را بپوشانید و خونهایشان را، چرا که روز قیامت با خونهایشان به محشر میآیند و رنگشان مانند خون و بویشان مانند مشک خواهد بود. هدف از نمایان شدن خونهای آنها در قیامت این است که مردم متوجه شوند که کشتهشدگان در راه خدا چه کسانی هستند.
در خبر صحیح است که از رفتگان هیچ کس را بدین عالم فانی رغبتی نباشد مگر شهیدان راه حق را که خواهند که ایشان را بدین عالم سفلی باز فرستند تا در وفا و رضای او دیگر باره جان را فدا کنند. عجب نیست گر آن جوانمردان در راه خدا تن سبیل میکردند و جان همی باختند که هر جا که نقطه صدق پیدا گردد، حقیقت عشق مرگ از جانش برخیزد، زیرا که وعده لقا بدر مرگ است انکم لن تروا ربکم حتی تموتوا و عزّت قرآن درخواست این میکند که فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. اگر در صدق محبّت قدمی داری، یا در تمنّی وصال او بیقرار گشتهای، روز مرگ را بجان و دل استقبال کن که روز بار و هنگام وصال آن روز است و وعده لقا آنجا. و در خبر است که «لا راحة للمؤمن من دون لقاء ربه».
هوش مصنوعی: در اخبار آمده است که هیچیک از درگذشتگان تمایلی به بازگشت به این دنیای فانی ندارند، به جز شهدای راه حق که آرزو دارند دوباره به این دنیا برگردند تا جان خود را در وفاداری و رضای او فدای کنند. این موضوع غیرقابل توجه نیست که این دلیران در راه خدا جان خود را فدای میکنند، زیرا هرگاه حقیقتی ظاهر شود، عشق به مرگ از جان آنها سر برمیآورد. وعده دیدار خدا در مرگ است و قرآن به ما میگوید که اگر راستگو هستید، آرزوی مرگ کنید. اگر در صداقت محبت خود گامی برداشتهاید یا به خاطر وصال او بیتابی میکنید، روز مرگ را با جان و دل استقبال کنید، زیرا آن روز زمان باروری و وصال است. همچنین در خبر آمده که مؤمن بدون دیدار پروردگار خود آرامشی ندارد.
آوردهاند که موسی کلیم صلوات اللَّه علیه عزرائیل پیش وی آمد تا قبض روح وی کند، موسی گفت نخست این پیغام من بحضرت عزّت برسان که هیچ دوست دیدی که از دوست خود جان بستاند؟ عزرائیل آن پیغام بگزارد، جوابش دادند که وا او بگو که هیچ دوست دیدی که دیدار دوست خود نخواهد؟ «من احبّ لقاء اللَّه احبّ اللَّه لقاه و من کره لقاء اللَّه کره اللَّه لقاه».
هوش مصنوعی: موسی کلیم به عزرائیل گفت که قبل از اینکه جانش را بگیرد، پیغامی به خدا برساند. او از عزرائیل خواست که به خدا بگوید آیا هیچ دوستی را دیده که از دوستش جان بگیرد؟ عزرائیل آن پیام را منتقل کرد و پاسخی دریافت کرد که آیا هیچ دوستی را دیده که نخواهد با دوستش ملاقات کند؟ در این راستا، گفته شده که هر کس که مشتاق دیدار خدا باشد، خدا نیز مشتاق دیدارش خواهد بود و کسی که از دیدار خدا بیزار باشد، خدا هم از دیدارش دوری خواهد کرد.
لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ فی الدّنیا بالتمکین و النّصرة علی العدوّ و اعلاء الرّایة و فی الآخرة بجمیل الثّواب و جزیل المآب و الخلود فی النّعیم المقیم و التقدیم علی الامثال بالتکریم و التعظیم میگوید صادقان را پاداش کردار دهد هم در دنیا و هم در عقبی، در دنیا ایشان را وقت خوش دهد بر استعمال علم و تعظیم امر و اتّباع سنت، و در عقبی ایشان را زندگانی خوش دهد میان سماع و شراب و دیدار، عیشی بیعتاب و نعمتی بیحساب و دیداری بیحجاب. و گفتهاند جزاء صدق ایشان در دنیا آنست که کید شیطان و مکر دشمن از ایشان دفع کند. بو یزید بسطامی را گفتند: کار تو با ابلیس چونست؟ گفت: جیراننا فی امن منه همسایگان ما بحشمت ما از وساوس او بر آسودهاند، سی سال گذشت تا ابلیس را یارای آن نبودست که قدم در کوی ما نهد، قال اللَّه تعالی: إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ.
هوش مصنوعی: خداوند به راستگویان در دنیا پاداش میدهد، از جمله کمک و پیروزی بر دشمن و ارتقای مقام، و در قیامت نیز با پاداشهای زیبا و بازگشت بزرگ و جاودانی در نعمتهای همیشگی. آنان را با احترام و ارجمندی بر دیگران مقدم میدارد. در دنیا، راستگویان از علم و احترام به امر و پیروی از سنت بهرهمند میشوند، و در آخرت زندگی خوشی را تجربه میکنند که در آن از سماع و شراب و دیدار لذت میبرند، بدون عذابی و نعمتی بیحساب. گفته شده است که پاداش صداقت آنها در دنیا این است که تدابیر شیطان و مکر دشمنان از آنان دور میشود. بو یزید بسطامی در پاسخ به پرسشی درباره رابطهاش با ابلیس گفت: همسایگان ما به خاطر مقام ما از وساوس او در آرامشاند و پس از سی سال، ابلیس حتی به قدم گذاشتن در کوی ما نتوانسته است. خداوند گفته است: «بندههای من، بر ایشان سلطهای نداری».
ابراهیم خواصّ گوید: وقتی در بادیه ره گم کردم، شخصی را دیدم که آمد و مرا بس راه آورد، گفتم تو کیستی؟ گفت مرا نمیدانی؟! منم آن سر بیدولتان که مرا ابلیس گویند. گفتم چونست که کار تو آنست که مردم را از راه بری نه براه باز آری؟ گفت من بیراهان را از راه برم، امّا آنان که بر سر راه حق باشند بایشان تقرّب کنم و بخاک قدم ایشان تبرّک نمایم.
هوش مصنوعی: ابراهیم خواصّ نقل میکند که زمانی در بیابان گم شده بود، شخصی را دید که به او راه نشان داد. از او پرسید که کیست، و آن شخص پاسخ داد که او همان موجودی است که به نام ابلیس شناخته میشود. ابراهیم از او سوال کرد که چرا کارش گمراه کردن مردم است و نه هدایت آنها. ابلیس پاسخ داد که او کسانی را که از راه راست دور هستند، گمراه میکند، اما با افرادی که در مسیر حق قرار دارند، نزدیک میشود و به آنان احترام میگذارد.
ای جوانمرد! عنایت ازلی گوهر صادقان را رنگی دهد که هر که در ایشان نگرد اگر بیگانه بود آشنا گردد، ور عاصی بود عارف گردد، ور درویش بود توانگر گردد.
هوش مصنوعی: ای جوانمرد! عنایت الهی به افراد راستین و صادق، رنگ و بویی میدهد که هر کس به آنها نگاه کند، اگر حتی غریبه باشد، به آنها نزدیک میشود. اگر شخصی گنهکار باشد، به معرفت و آگاهی میرسد و اگر درویش و فقیر باشد، توانگری و ثروت پیدا میکند.
ابراهیم ادهم گفت: وقتی کشش روم در باطن من سر برزد، گفتم آیا چه حال است این و از کجا افتاد این کشش در باطن من؟! همی سر بزدم و رفتم تا بدار الملک روم در سرایی شدم، جمعی انبوه آنجا گرد آمده، آن زنارهای ایشان بدیدم، غیرت دین در من کار کرد، پیراهن از سر تا پای فرو دریدم و نعرهای چند کشیدم، آن رومیان فراز آمدند و همی پرسیدند که ترا چه بود و در تو چه صفرا افتاد؟ گفتم من این زنارهای شما نمیتوانم دید. گفتند همانا تو از محمّدیانی؟ گفتم آری من از محمّدیانم. گفتند کاری سهل است بما چنین رسید که سنگ و خاک بنبوّت محمد گواهی میداد و از جمادیّت این زنارهای ما حالت آن سنگ و خاک دارد، اگر با تو صدقی هست از خدا بخواه تا این زنارهای ما بنبوّت محمد گواهی بدهد تا ما در دائره اسلام آئیم. ابراهیم سر بر سجده نهاد و در اللَّه زارید، گفت: خداوندا! بر من ببخشای و حبیب خویش را نصرت ده و دین اسلام را قوی کن. هنوز آن مناجات تمام ناکرده که هر زناری بزبانی فصیح میگفت: «لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه». ایشان چون آن حال دیدند زنارها بگسلانیدند و نعرههای شوق زدند و گفتند: لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه.
هوش مصنوعی: ابراهیم ادهم گفت: زمانی که کششی در درون من ایجاد شد، با خود فکر کردم که این چه حالتی است و از کجا آمده است. به جستجوی آن رفتم و به دارالملک روم رسیدم، جایی که جمعیت زیادی گرد آمده بودند. وقتی زنارهایشان را دیدم، غیرت دینی در من به جوش آمد و پیراهنم را دریدم و فریادهای بلندی زدم. رومیها به سمت من آمدند و پرسیدند چه شده و دلیل این حال من چیست. من گفتم که نمیتوانم این زنارهای شما را تحمل کنم. آنها گفتند آیا تو از پیروان محمد هستی؟ و من تأیید کردم. آنها گفتند این مسئله آسان است، ما هم گواهی از سنگ و خاکی داریم که پیروان محمد بودند. اگر تو با خدا راستگو هستی، از او بخواه تا این زنارهای ما گواهی دهند تا ما به اسلام بپیوندیم. ابراهیم سجده کرد و از خدا خواست که بر او رحمت آورد و دین اسلام را تقویت کند. هنوز مناجاتش تمام نشده بود که هر زناری به زبانی شیوا گفت: «لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه». وقتی آنها این حالت را دیدند، زنارهایشان را شکستند و با شادی فریاد زدند: «لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه».
ای جوانمرد! آثار نظر صادقان بهر خارستان خذلان که رسد عبهر دین بر آید، برکات انفاس ایشان بهر شورستان ادبار که تابد عنبر عشق بوی دهد، اگر بمفلس نگرند توانگر شود، اگر بزنار دار نگرند مقبول درگاه عزّت شود.
هوش مصنوعی: ای جوانمرد! آثار نگاه درستکاران برای بیانصافیها مانند خاری است که بر دل مینشیند، اما اگر در جاده دین قدم بگذاریم، برکات وجود آنها میتواند ما را به سمت شادی و خوشبختی هدایت کند. اگر به یک فرد تهیدست بنگری، او میتواند به ثروت برسد. و اگر به کسی که در بند مشکلات است نگاه کنی، ممکن است در برابر عزت و احترام قرار گیرد.
إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ... ربّ العالمین منّت مینهد بر مصطفی عربی که خواست ما و حکم ما آنست که اهل بیت تو پاک باشند از هر چه آلایش خلقیّت است و اوساخ بشریّت، تا از خانه بکدخدای ماند همه چیز الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ گفتهاند که «رجس» ایدر افعال خبیثه است و اخلاق دنیّه، افعال خبیثه فواحش است ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ، و اخلاق دنیّه هوی و بدعت و بخل و حرص و قطع رحم و امثال آن، ربّ العالمین ایشان را بجای بدعت سنّت نهاد، و بجای بخل سخاوت، و بجای حرص قناعت، و بجای قطع رحم وصلت و شفقت. آن گه فرمود: وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً و شما را پاک میدارد از آنکه بخود معجب باشید یا خود را بر در اللَّه دالّتی دانید یا بطاعت و اعمال خود نظری کنید.
هوش مصنوعی: خداوند اراده کرده است که اهل بیت پیامبر را از هر نوع ناپاکی و آلودگی پاک کند. این نشاندهندهی این است که وظیفه و خواست الهی بر این است که آنان از زشتیها و رفتارهای ناپسند انسانی دور باشند. در حقیقت، پاکی اهل بیت به منزلهی حفظ و نگهداری از ارزشهای الهی است، جایی که انسانهای خوب و صالح در کنار یکدیگر زندگی میکنند. در این راستا، خداوند به جای رفتارهای ناپسند و سوء اخلاق، مانند بخل و حرص و جدایی، رفتارهای نیک و مثبت را قرار داده است؛ از جمله سخاوت، قناعت و شفقت نسبت به یکدیگر. همچنین، خداوند به اهل بیت تذکر میدهد که از خودپسندی و فخر به اعمال خود دوری کنند و تنها بر رحمت و لطف الهی تکیه کنند.
پیر طریقت گفت: نظر دو است: نظر انسانی و نظر رحمانی. نظر انسانی آنست که تو بخود نگری، و نظر رحمانی آنست که حق بتو نگرد، و تا نظر انسانی از نهاد تو رخت بر ندارد نظر رحمانی بدلت نزول نکند. ای مسکین! چه نگری تو باین طاعت آلوده خویش و آن را بدرگاه بینیازی او چه وزن نهی، خبر نداری که اعمال همه صدّیقان زمین و طاعات همه قدسیان آسمان اگر جمع کنی در میزان جلال ذی الجلال پر پشهای نسنجد. لکن او جلّ جلاله با بینیازی خود بنده را به بندگی میپسندد و راه بوی مینماید، اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ لطیف است به بندگان خویش. میگوید لطف ما بین و رحمت از ما دان و نعمت از ما خواه وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ.
هوش مصنوعی: پیر طریقت بیان کرد که دو نوع نظر وجود دارد: نظر انسانی و نظر رحمانی. نظر انسانی به این معناست که به خود نگاه کنی، در حالی که نظر رحمانی به این معناست که حق به تو نگاه کند. تا زمانی که نظر انسانی از وجود تو دور نشود، نظر رحمانی به دل تو نخواهد آمد. ای بیچاره، به این طاعت آلوده خود چه مینگری و آن را در برابر بینیازی او چه وزنی میدهی! نمیدانی که اگر تمام اعمال راستگویان زمین و عبادات پاکان آسمان را جمع کنی، در وزن جلال حق هیچچیز نیست. اما او، با بینیازی خود، بندگی بندگانش را میپسندد و راهی به سوی آنها نشان میدهد. خداوند به بندگانش لطف دارد و میگوید که لطف ما را درک کنید و از رحمت و نعمت ما بخواهید و از فضل خداوند درخواست کنید.
إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ... ربّ العالمین درین آیت بندگان خود را در رفتن راه دین منازل روشن مینماید و آن گه ایشان را بلطف خود در آن روش میستاید و برحمت خود مزد عظیم و ثواب کریم میدهد، خود راه مینماید و خود بر روش میدارد و آن گه بنده را در آن میستاید. اینت کرم و لطافت! اینت رحمت و رأفت! «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ» مسلماناناند احکام شریعت را گردن نهاده و در راه حقیقت خویشتن را بیفکنده، الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ مؤمناناند با قرار زبان و تصدیق از میان جان و عمل بارکان، وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ طاعت گزاراناند و فرمان برداران بروز در کار دین و بشب در خمار شربت یقین، وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ راستاناند هم در گفتار هم در کردار هم در عقد و هم در عهد، وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ شکیبایاناند در نزول بلیّات و مفاجات قضیّات، وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ شکستگاناند در نزول بلیّات و مفاجات قضیّات، وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ شکستگاناند و فروتنان بحکم رضا داده و بقدم عجز پیش سلطان حقیقت ایستاده، وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ بخشندگاناند هم بمال و هم بنفس، حقّ هیچ کس بر خود بنگذاشته و از راه خصومت با خلق برخاسته، وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ ممسکاناند از ناشایست، خاموشاناند از ناپسند بحکم طریقت، روزهداران بر وفق شریعت، وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ پاسداراناند ظاهر خود را تا در حرام نیوفتند، گوشواناناند باطن خود را تا خلق نبینند، وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ خدای را یاد کنندگاناند بزبان و یادداشتگاناند بدل.
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند بندگان خود را در مسیر دین راهنمایی میکند و با لطف و رحمتش آنها را میستاید و پاداش عظیمی به آنها میدهد. مسلمانان واقعی کسانی هستند که به احکام شریعت عمل میکنند و به حقیقت ایمان دارند. مؤمنان قلبی و زبانی به ایمان خود اذعان میکنند و در عمل نیز پیرو آن هستند. اطاعت کنندگان به دستورات الهی توجه دارند و در مسائلی همچون صبر در برابر مشکلات و سختیها استقامت میکنند. آنان که در برابر بلایا فروتن و خاضع هستند و با کسالت و ناتوانی در برابر حق تعالی ایستادهاند، از زکات و صدقه دادن به دیگران دریغ نمیکنند و با نشان دادن سخاوت، به دیگران کمک میکنند. روزهخواران نیز از ناپاکیها پرهیز میکنند و در عمل به شریعت توجه دارند. پاس دارندگان عفت و حیا، خود را از حرامها دور نگه میدارند و همچنین یاد کنندگان خداوند با زبان و دل، به یاد او هستند.
پیر طریقت گفت: ای یادگار جانها و یاد داشته دلها و یاد کرده زبانها! بفضل خود ما را یاد کن و بیاد لطفی ما را شاد کن. ای قائم بیاد خویش و زهر یاد کننده بیاد خود پیش! یاد تو است که ترا به سزا رسد و رنه از رهی چه آید که ترا سزد.
هوش مصنوعی: پیر طریقت به یادگار جانها و خاطره دلها و یادآور زبانها میگوید: ایارزنده به لطف خود بر ما یاد کن و ما را با یاد خوب خود شاد کن. ای کسی که به یاد خود قیام کردهای، به یاد خود بیندیش! یاد توست که تو را شایسته خواهد ساخت و از هیچ راهی نمیتوان به تو رسید.
الهی! تو بیاد خودی و من بیاد تو، تو برخواست خودی و من بر نهاد تو.
هوش مصنوعی: پروردگارا! تو مرا به یاد خودت میاندازی و من تو را به یاد خودم. تو از خودت برمیخیزی و من به خاطر تو برمیخیزم.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً الیوم سهولة العبادة و دوام المعرفة و غدا تحقیق السول و نیل ما فوق المأمول.
هوش مصنوعی: خداوند برای آنها آمرزش و پاداشی بزرگ آماده کرده است. امروز، عبادت آسان و دانایی مداوم است و فردا دستیابی به هدفها و رسیدن به آنچه فراتر از انتظار است.