گنجور

۴ - النوبة الثانیة

قوله: ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ سبب نزول آیت آن بود که زید بن حارثه که پسر خوانده رسول بود مردم او را زید بن محمد میخواندند، پس چون زینب را بزنی کرد قومی گفتند: تزوّج بامرأة ابنه زن پسر خوانده خود را بزنی کرد، و در شرع وی نیست زن پسر را بزنی کردن. ربّ العالمین این آیت بجواب ایشان فرستاد یعنی که محمد پدر زید حارثه نیست، ای لیس محمد ابا احد من رجالکم الّذی لم یلده فیحرم علیه نکاح زوجته بعد فراقه ایّاها. زن پسر آن گه بر پدر حرام گشت که آن پسر از صلب وی باشد و از وی زاده و زید بن حارثه نه از صلب محمد است و نه از وی زاده و محمد خود پدر هیچ مرد بالغ رسیده بمردی نیست.

ابن عباس گفت: انّ اللَّه تعالی لمّا حکم ان لا نبیّ بعده لم یعطه ولدا ذکرا یصیر رجلا. چون حکم اللَّه این بود که بعد از محمد هیچ پیغامبر نباشد، او را فرزند نرینه بالغ نداد، که اگر دادی پیغامبر بودی و آن گه معنی خاتم النبیّین درست نبودی.

رسول خدا را پسران بودند: ابراهیم از ماریه و قاسم و طیب و مطهر از خدیجه امّا در کودکی از دنیا برفتند و ببلوغ نرسیدند. ربّ العالمین میفرماید: مِنْ رِجالِکُمْ و لفظ رجال بر مردان بالغ افتد، و روا باشد که معنی آیت آن بود که أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ الّذی لم یلده و آن گه بزید حارثه مخصوص بود، وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ نصب اللام لمکان کان.

وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ عاصم بفتح تا خواند بر اسم، یعنی که مهر پیغامبرانست، ای هو آخرهم. باقی بکسر تا خوانند بر فعل، ای ختم النبیّین فهو خاتمهم، مهر کننده پیغامبرانست، یعنی که محمد ختم کرد پیغامبری را بآن ختم که ربّ العزّة بوی داد.

روی ابو هریرة قال: قال رسول اللَّه (ص): «مثلی و مثل الانبیاء قبلی کمثل قصر احسن بنیانه فترک منه موضع لبنة فطاف به النّظّار یتعجبون من حسن بنائه الا موضع تلک اللبنة لا یعیبون سواها فکنت انا سددت موضع تلک اللبنة ختم بی البنیان و ختم بی الرّسل».

و عن جبیر بن معطم قال: سمعت النبی یقول: «لی أسماء، انا محمد و انا احمد و انا الماحی الّذی یمحوا اللَّه بی الکفر و انا الحاشر الّذی یحشر الناس علی قدمی و انا العاقب الّذی لیس بعده نبی».

و فی صفاته: بین کتفیه خاتم النبوة و هو خاتم النبیین اجود النّاس صدرا و اصدق النّاس لهجة و الینهم عریکة و اکرمهم عشرة.

و قال (ص): «انی عند اللَّه مکتوب، خاتم النبیین و انّ آدم لمنجدل فی طینته، و ساخبرکم باول امری دعوة ابرهیم و بشارة عیسی و رؤیا امّی الّتی رأت حین وضعتنی و قد خرج لها نور أضاءت لها منه قصور الشام».

و گفته‌اند معنی خاتم النبیین آنست که رب العالمین نبوت همه انبیا جمع کرد و دل مصطفی وعاء معدن آن کرد و مهر نبوت بر آن نهاد تا هیچ دشمن بموضع نبوت راه نیافت، نه هوای نفس، نه وسوسه شیطان، نه خطرات مذمومه، و دیگر پیغامبران را این مهر نبود، لا جرم از خطرات و هواجس امن نبود، پس رب العالمین کمال شرف مصطفی را آن مهر در دل وی نهان نگذاشت، تا میان دو کتف وی آشکارا کرد تا هر کس که نگرستی آن را دیدی همچون خایه کبوتری. و قال التائب بن یزید: نظرت الی خاتم النبوة بین کتفیه مثل زرّ الحجلة.

و قال جابر بن سمره: رأیت الخاتم عند کتفه مثل بیضة الحمامة. و قال عبد اللَّه بن سرجس: رأیت النبی (ص) و اکلت معه خبزا و لحما ثمّ درت خلفه فنظرت الی خاتم النبوة بین کتفیه عند ناغض کتفه الیسری جمعا علیه خیلان کامثال الثآلیل. و روی: کانت علامة النبوة علی نغض کتف رسول اللَّه (ص) یعنی غضروفه.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً قال ابن عباس: لم یفرض اللَّه عزّ و جلّ علی عباده فریضة الا جعل لها حدا معلوما ثمّ عذر اهلها فی حال العذر غیر الذکر فانه لم یجعل له حدّا ینتهی الیه و لم یعذر احدا فی ترکه الا مغلوبا علی عقله و امرهم به فی الاحوال کلّها، قال تعالی: فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‌ جُنُوبِکُمْ و قال: اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً باللیل و النهار فی البرّ و البحر و الصّحة و السقم فی السرّ و العلانیة. قال مجاهد: الذّکر الکثیر ان لا ینساه ابدا.

وَ سَبِّحُوهُ ای صلّوا له بُکْرَةً یعنی صلاة الصّبح وَ أَصِیلًا یعنی صلاة العصر. این تفسیر موافق آن خبر است که مصطفی علیه الصّلاة و السلام فرمود: «من استطاع منکم ان لا یغلب علی صلاة قبل طلوع الشمس و لا غروبها فلیفعل»

میگوید: هر که تواند از شما که مغلوب کارها و شغل دنیوی نگردد بر نماز بامداد پیش از برآمدن آفتاب و نماز دیگر پیش از فرو شدن آفتاب، تا چنین کند. این هر دو نماز بذکر مخصوص کرد از بهر آنکه بسیار افتد مردم را باین دو وقت تقصیر کردن در نماز و غافل بودن از آن، امّا نماز بامداد بسبب خواب و نماز دیگر بسبب امور دنیا، و نیز شرف این دو نماز در میان نمازها پیداست: نماز بامداد وقت شهود فریشتگان است لقوله تعالی: إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً یعنی تشهده ملائکة اللیل و ملائکة النّهار، و نماز دیگر نماز وسطی است که رب العزّة گفت: «وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی‌». و قال مجاهد: وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا یعنی قولوا سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر و لا حول و لا قوّة الا باللّه، فعبّر بالتسبیح عن اخواته. و قیل: المراد من قوله: ذِکْراً کَثِیراً هذه الکلمات یقولها الطّاهر و الجنب و المحدث. و البکرة اول النّهار، یقال: بکرت و بکّرت و ابتکرت و بکر الرّجل اوّل ولده و بکر کلّ شی‌ء اوله و الباکورة اول الفاکهة و هذا بکر طیّب البکارة، و البکّار هو الّذی لا یغفل عن حوائجه فی البکر. و الاصیل آخر النّهار و جمعه اصل، و الاصال جمع الجمع.

هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ فالصلاة من اللَّه الرّحمة و من الملائکة الاستغفار للمؤمنین. قال السدی: قالت بنو اسرائیل لموسی: أ یصلّی ربنا؟ فکبر هذا الکلام علی موسی، فاوحی اللَّه الیه ان قل لهم انی اصلّی و انّ صلوتی رحمتی و قد وسعت کلّ شی‌ء. و قیل: من صلاة اللَّه عزّ و جلّ علی عبده حسن ثنائه علیه، قال اللَّه عزّ و جلّ: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ. قال انس: لمّا نزلت إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ، قال ابو بکر: ما خصّک اللَّه یا رسول اللَّه بشرف الا و قد اشرکتنا فیه، فانزل اللَّه تعالی: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ای من ظلمة الکفر الی نور الایمان، یعنی انّه برحمته و هدایته و دعاء الملائکة لکم اخرجکم من ظلمة الکفر الی النّور وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً.

تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ مفسران اینجا دو قول گفته‌اند: یکی آنست که «یلقونه» این‌ها با اللَّه شود، یعنی تحیّة المؤمنین یوم یرون اللَّه «سلام» ای یسلم اللَّه علیهم. میگوید: نواخت مؤمنان آن روز که اللَّه را بینند یعنی روز قیامت سلام است و ورد قال النبی (ص): «یتجلّی اللَّه عزّ و جلّ یوم القیمة فیقول للمؤمنین: سلام علیکم».

قول دیگر آنست که: اضافت‌ها با ملک الموت است، یعنی بوقت قبض روح مؤمن، ملک الموت بر وی سلام کند. قال ابن مسعود: اذا جاء ملک الموت لیقبض روح المؤمن قال: ربک یقرئک السلام. و قیل: یسلم علیهم الملائکة و یبشّرونهم حین یخرجون من قبورهم.

وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً یعنی الجنّة.

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً یعنی شاهدا للرّسل بالتبلیغ، ای محمد ما ترا پیغامبر کردیم و برسالت خود گرامی کردیم و از میان خلق برگزیدیم تا فردا برستاخیز گواهی باشی مؤمنانرا بنزدیک ما و پیغامبران را بتبلیغ رسالت، و بر وفق این معنی خبر مصطفی است: قال النّبی (ص): «یجاء بنوح یوم القیمة فیقول اللَّه له: هل بلغت؟ فیقول: نعم، فیسئل امّته: هل بلغکم؟ فیقولون: ما جاءنا من نذیر، فیقال: من شهودک؟ فیقول: محمد و امته. فقال رسول اللَّه (ص): فیجاء بکم فتشهدون انه قد بلغ، ثمّ قرأ رسول اللَّه (ص): وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً.

وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً یعنی مبشرا لمن آمن بالجنّة و نذیرا لمن کذّب بالنّار.

«وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ» ای الی توحیده و طاعته، «بِإِذْنِهِ» ای بامره. همانست که جای دیگر گفت: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ ای جامه در خود پیچیده، و ردا در سر کشیده! خیز مردمان را از ما آگاه کن و بر توحید و طاعت ما خوان، جایی دیگر گفت: قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی‌ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی.

وَ سِراجاً مُنِیراً سمّاه «سراجا» لانّه یهتدی به کالسراج یستضاء به فی الظلمة.

عن عطاء بن یسار قال: لقیت عبد اللَّه بن عمرو بن العاص قلت: اخبرنی عن صفة رسول اللَّه فی التوریة، قال: اجل و اللَّه انّه لموصوف فی التوریة ببعض صفته فی القرآن. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً و حرزا للامّیّین، انت عبدی و رسولی سمّیتک المتوکّل لیس بفظّ و لا غلیظ و لا صخاب فی الاسواق و لا یدفع بالسیّئة و لکن یعفو و یغفر و لن نقبضه حتّی نقیم به الملّة العوجاء بان یقولوا: لا اله الا اللَّه.

وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا کَبِیراً حیث جعلهم امّة وسطا لیکونوا شهداء علی النّاس، و جعلهم خیر امّة اخرجت للنّاس.

وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ هذا جواب ابی جهل کان ینهی عبدا اذا صلّی و یودّ ان تدهن. میگوید: بو جهل کافر را فرمان مبر که او می باز زند رهی را که نماز میکند و دوست میدارد که تو فرا وی گرایی و بوی سازی، همانست که فرمود: فَلا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ، وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ. و گفته‌اند: معنی آنست که کافران را فرمان مبر که ترا میگویند درویشان را از بر خویش بران تا ما با تو نشینیم، همانست که فرمود: وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ.

قوله: وَ الْمُنافِقِینَ ای محمد! و منافقان را فرمان مبر، عذر دروغ ایشان مپذیر و سخن ایشان مشنو، ایشان دو رویان‌اند و سخن‌چینان.

وَ دَعْ أَذاهُمْ ای اصبر علی آذاهم و لا تجاوزهم علیه، و هذا منسوخ بآیات القتال.

وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ بدوام الانقطاع الیه.

وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا حافظا.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ فیه دلیل علی انّ الطّلاق قبل النّکاح غیر واقع، لانّ اللَّه تعالی اثبت الطّلاق بعد النّکاح، فلو قال لامرأة اجنبیّة: اذا نکحتک فانت طالق. او قال: کلّ امرأة انکحها فهی طالق، فنکح لا یقع الطّلاق و هو قول علی و ابن عباس و اکثر اهل العلم و به قال الشافعی و روی عن ابن مسعود انّه یقع الطّلاق و هو قول اصحاب الرأی «۱»، فقال ابن عباس: لو کان کما قال ابن مسعود لقال اللَّه عزّ و جلّ اذا طلقتم المؤمنات ثم نکحتموهن فحیث قال: نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ علمنا انّ الطّلاق انّما یقع بعد النّکاح. و عن جابر قال: قال رسول اللَّه (ص): لا طلاق قبل النکاح.

و قال مالک و الاوزاعی: اذا عیّن امرأة او وقّت وقع و هو ان یقول: اذا نکحت فلانة فهی طالق، او یقول: کل امرأة انکحها الی سنة او مدّة یسمّیها وقع.

ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ ای تجامعوهنّ.

فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها تحصونها بالأقراء و الاشهر لانّ العدّة لاستبراء رحمها من الولد.

فَمَتِّعُوهُنَّ ای اعطوهنّ ما یستمتعن به. قال ابن عباس: هذا اذا لم یکن سمّی لها صداقا فلها المتعة، فان کان قد فرض لها صداقا فلها نصف الصّداق و لا متعة لها. و قال قتاده: هذه الایة منسوخة بقوله: فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ. و قیل: هذا امر ندب فالمتعة مستحقّة لها مع نصف المهر، و ذهب بعضهم الی انّها تستحقّ المتعة بکلّ حال لظاهر الایة.

وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِیلًا سراح و فراق و طلاق هر سه لفظ صریح‌اند، دست باز داشتم، بگذاشتم، بهشتم و المعنی خلّوا سبیلهنّ بالمعروف من غیر ضرار، و معنی الجمیل، ان لا یکون الطّلاق جورا لغضب او طاعة لضرّة، او یکون ثلثا بتّا او یمنع الصّداق.

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ... الایة، فی تحلیل اللَّه عزّ و جلّ النّساء لرسوله (ص) بعد قوله: لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ، للعلماء مذهبان: قال بعضهم: آیة التّحریم متأخرة لم ینکح بعدها امرأة، و قال بعضهم: هی منسوخة بهذه الایة، و قد نکح رسول اللَّه (ص) بعدها میمونة بنت الحارث الهلالیة خالة بن عباس، و هذا اثبت قوله: إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ ای مهورهنّ.

وَ ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ ای ردّ علیک من الکفّار بان تسبی فتملک مثل صفیة بنت حیی بن اخطب و جویریة بنت الحارث المصطلقیة و قد کانت ماریة ممّا ملکت یمینه فولدت له ابرهیم. و الفی‌ء، اسم لکلّ فائدة تفی‌ء الی الامیر من اهل الحرب.

وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ یعنی نساء قریش، وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ یعنی نساء بنی زهرة، قالت ام هانی، و اسمها فاختة بنت ابی طالب: خطبنی رسول اللَّه (ص) و اعتدرت الیه فعذرنی وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ یعنی زینب بنت جحش امّها امیمة بنت عبد المطلب، وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ لم یکن لرسول اللَّه (ص) خال و لا خالة غیر انّ امّ رسول اللَّه (ص) هی بنت و هب بن عبد مناف بن زهرة و کان بنو زهرة یسمّون اخوال رسول اللَّه، و لهذا قال رسول اللَّه (ص) لسعد بن ابی وقاص هذا خالی.

اللَّاتِی هاجَرْنَ مَعَکَ الی المدینة، شرط الهجرة لانّ هذا نزل قبل فتح مکة. قالت ام هانی: لم اهاجر الیه فلم احلّ له و کنت من الطلقاء.

وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً... ای احللنا لک امراة وهبت نفسها لک بغیر صداق، فامّا غیر المؤمنة لا تحلّ له اذا وهبت نفسها منه، و اختلفوا فی انّه هل کان یحلّ للنّبی (ص) نکاح الیهودیّة و النصرانیّة بالمهر، فذهب جماعة الی انّه کان لا یحلّ له ذلک لقوله. «وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً»، و اوّل بعضهم الهجرة فی قوله: اللَّاتِی هاجَرْنَ مَعَکَ علی الاسلام ای اسلمن معک، فدلّ ذلک علی انّه لا یحلّ له نکاح غیر المسلمة و کان النّکاح ینعقد فی حقّه بمعنی الهبة من غیر ولیّ و لا شهود و لا مهر و کان ذلک من خصائصه (ص) فی النّکاح لقوله تعالی: خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ کالزّیادة علی الاربع، و وجوب تخییر النّساء کان من خصائصه لا مشارکة لاحد معه، و اختلف اهل العلم فی انعقاد النکاح بلفظ الهبة فی حقّ الامة، فذهب اکثرهم الی انّه لا ینعقد الا بلفظ الانکاح او التزویج، و هو قول سعید بن المسیب و الزهری و مجاهد، و به قال مالک و الشافعی. و ذهب قوم الی انّه ینعقد بلفظ الانکاح او التّزویج اختلفوا فی نکاح النبی (ص). فذهب قوم الی انّه کان ینعقد فی حقّه بلفظ الهبة لقوله تعالی: خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ، و ذهب آخرون الی انّه لا ینعقد الا بلفظ الانکاح او التّزویج کما فی حقّ الامة لقوله تعالی: إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها، و کان اختصاصه فی ترک المهر لا فی لفظ النّکاح، و اختلفوا فی التی وهبت نفسها لرسول اللَّه (ص) و هل کانت عنده امرأة منهنّ؟ فقال عبد اللَّه بن عباس و مجاهد: لم تکن عند النّبی (ص) امرأة وهبت نفسها منه و لم تکن عنده امراة الا بعقد نکاح او ملک یمین. و فسر مجاهد «إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها»: ما وهبت نفسها، یقول: «ان» کلمة نفی. و قال آخرون: بل کانت عنده موهوبة، و اختلفوا فیها، فقال الشعبی: هی زینب بنت حزیمة الانصاریة، یقال لها: ام المساکین. و قال قتاده: هی میمونة بنت الحارث. و قال علی بن الحسین (ع) و الضحاک و مقاتل: هی ام شریک بنت جابر من بنی اسد.

و قال عروة بن الزبیر: هی خولة بنت حکیم من بنی سلیم. و روی انّ امرأة اتته، فقالت له: وهبت لک نفسی، فلم یردّها، فقال: لا حاجة لی الیوم بالنّساء، فزوجها من رجل من الانصار.

قوله: قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فِی أَزْواجِهِمْ، فرض اللَّه علی المؤمنین ان لا نکاح الا بولیّ و صداق و شاهدی عدل و لا یحلّ فوق اربع من الحرائر.

وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فرض علیهم فی ملک الیمین ان لا یکون ملک خبثة انّما یکون ملک طیبة فتکون من اهل الحرب لا من اهل العقد و فی القسم السویّ تمّ الکلام فی قوله: وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ.

و قوله: لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ منسوق علی قوله: «خالِصَةً لَکَ» و المعنی احللنا لک استنکاح الواهبة نفسها و نکاح ما شئت من عدد النّساء لا انّی نسیت ما فرضت علی غیرک من المؤمنین ان لا ینکحوا الا بولیّ و شاهدین و صداق و ان یقتصروا علی الاربع، لکنّی اردت ان لا یکون علیک حرج فی نکاح من اردت من النّساء غیر هذه التوسعة لا بین بینک و بین غیرک و ارفع من شرفک. وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً.

«تُرْجِی» ای تؤخر، مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ ای تضمّ الیک من تشاء الارجاء تأخیر المرأة من غیر طلاق. و الایواء امساک المرأة علی القسم السوی من غیر ارجاء.

قال اهل التّفسیر: کان التّسویة بینهنّ فی القسم واجبا علیه، فلمّا نزلت هذه الایة سقط عنه و صار الاختیار الیه فیهنّ. و قال ابو رزین و ابن زید: نزلت هذه الایة حین غار بعض امّهات المؤمنین علی النّبی (ص) و طلب بعضهنّ زیادة النّفقه، فهجرهنّ النّبی (ص) شهرا حتّی نزلت آیة التّخییر، فامره اللَّه عزّ و جلّ ان یخیّرهنّ بین الدّنیا و الآخرة و ان یخلّی سبیل من اختارت الدّنیا و یمسک من اختارت اللَّه و رسوله و علی انّه یؤوی الیه من یشاء منهنّ و یرجئ فیرضین به قسم لهنّ او لم یقسم او قسم لبعضهنّ دون بعض او فضّل بعضهنّ فی النّفقة و القسمة فیکون الامر فی ذلک الیه یفعل کیف یشاء، و کان ذلک من خصائصه، فرضین بذلک و اخترنه علی هذا الشرط. و اختلفوا فی انّه هل اخرج احدا منهنّ عن القسم؟ فقال بعضهم: لم یخرج احدا بل کان رسول اللَّه (ص) مع ما جعل اللَّه له من ذلک یسوی بینهنّ فی القسم الا سودة فانّها رضیت بترک حقّها من القسم و جعلت یومها لعایشة. و قیل: اخرج بعضهنّ، قال ابو رزین: لمّا نزل التّخییر اشفقن ان یطلقهنّ فقلن: یا نبی اللَّه اجعل لنا من مالک و نفسک ما شئت و دعنا علی حالنا، فنزلت هذه الایة فارجأ رسول اللَّه (ص) بعضهنّ و آوی الیه بعضهنّ‌، فکان ممّن آوی الیه: عائشة و حفصة و زینب بنت جحش و ام حبیبة بنت ابی سفیان فکان یقسم بینهنّ سواء، و ارجأ منهنّ خمسا: ام سلمة و میمونة و سودة و صفیة و جویریة فکان یقسم لهنّ ما شاء. و قال ابن عباس: «تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ» ای تطلق من تشاء منهنّ و تمسک من تشاء. و قال الحسن: تترک نکاح من شئت و تنکح من شئت من نساء امّتک، و قال: کان النّبی (ص). اذا خطب امرأة، لم یکن لغیره خطبتها، حتّی یترکها رسول اللَّه (ص).

و قیل: معناه تقبل من تشاء من المؤمنات اللاتی تهبن انفسهنّ لک فتؤویها الیک و تترک من تشاء فلا تقبلها. روی انّ عائشة لمّا نزلت: وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ قالت: اما تستحیی المرأة تأتی الرّجل فتقول له: قد وهبت لک نفسی! فنزلت هذه الایة: تُرْجِی مَنْ تَشاءُ، فقالت عائشة: یا رسول اللَّه اری اللَّه عزّ و جلّ یسارع فی رضاک. یقال: تزوّج رسول اللَّه (ص) ثلث عشرة امراة و لا خلاف انّه مات عن تسع فیهنّ قرشیّات و من سائر العرب. و قیل: لم یتزوّج علی خدیجة حتّی ماتت. و قیل: طلّق امرأتین احدیهما الممتنعة و الأخری المستعیذة، امّا الممتنعة فامرأة لمّا افضی الیها رسول اللَّه بیده امتنعت علیه فطلّقها، و امّا العائذة فامرأة تمیمیة قال لها ازواج رسول اللَّه (ص): اذ ارادک رسول اللَّه فقولی له: اعوذ باللّه منک» فظنّته من الادب فاستعاذت منه، فقال لها: عدت بمعاذ الحقی باهلک. و قیل: تزوّج امرأة من غفار فلمّا نزعت ثیابها رأی بها بیاضا فقال: الحقی باهلک.

قوله: وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ ای طلبت و اردت، ای تؤوی الیک امرأة «ممّن» عزلتهنّ عن القسمة.

فَلا جُناحَ عَلَیْکَ لا اثم علیک، هذا بیان انّ الارجاء لیس بطلاق و اباح اللَّه عزّ و جلّ له ترک القسم لهنّ حتّی لیؤخر من یشاء منهنّ فی نوبتها و یطاء من یشاء منهنّ فی غیر نوبتها و یرد الی فراشه من عزلها، تفضیلا له علی سائر الرّجال.

ذلِکَ أَدْنی‌ أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ ای ذلک التّخییر الّذی خیرتک فی صحبتهنّ اقرب الی رضاهنّ و اطیب لانفسهنّ و اقلّ لحزنهنّ اذا علمن انّ ذلک من اللَّه عزّ و جلّ.

وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ اعطیتهنّ «کلّهنّ» من تقریب و ارجاء و عزل و إیواء.

وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ من امر النّساء و المیل الی بعضهنّ. و قیل: هذا اشارة الی ما یخطر بقلب من ارجا من الکراهة و بقلب من آوی من الشماتة احیانا و ان لم یثبت علیها قلوبهنّ.

وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً.

لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ قرأ ابو عمرو و یعقوب: فَلا تَحِلُّ بالتّاء، و قرأ الآخرون بالیاء.

«مِنْ بَعْدُ» یعنی من بعد هؤلاء التّسع اللاتی خیرتهنّ فاخترن اللَّه و رسوله شکر اللَّه لهنّ و حرّم علیه النّساء سواهنّ و نهاه عن تطلیقهنّ و عن الاستبدال بهنّ، هذا قول ابن عباس و قتادة و اختلفوا فی انه هل ابیح له النّساء من بعد، قالت عائشة: ما مات رسول اللَّه (ص) حتّی احلّ النّساء. و قال انس: مات علی التّحریم. و قیل لابی بن کعب:لو مات نساء النّبی (ص) أ کان یحلّ له ان یتزوّج؟ قال: و ما یمنعه من ذلک؟ قیل: قوله: لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ قال: انما احلّ اللَّه له ضربا من النّساء فقال: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ...

الایة، ثمّ قال: لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ. قال ابو صالح: أمر أن لا یتزوّج اعرابیّة و لا عربیّة و یتزوّج من نساء قومه من بنات العمّ و العمّة و الخال و الخالة ان شاء ثلث مائة و قال مجاهد: معناه لا تحلّ لک الیهودیّات و لا النّصرانیّات بعد المسلمات.

وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ یعنی و لا ان تبدّل بالمسلمات غیرهنّ من الیهود و النصاری یقول: لا تکون ام المؤمنین یهودیّة و لا نصرانیّة.

إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ احلّ له ما ملکت یمینه من الکتابیّات ان یتسرّی بهنّ قال الضحاک: معناه و لا ان تبدّل بازواجک اللاتی هنّ فی حبالتک ازواجا غیرهنّ بان تطلّقهنّ فتنکح غیرهنّ فحرّم علیه طلاق النّساء اللاتی کنّ عنده اذ جعلهنّ امّهات المؤمنین و حرّمهن علی غیره حین اخترنه، و امّا نکاح غیرهنّ فلم یمنع منه. قال ابن زید: کانت العرب فی الجاهلیة یتبادلون بازواجهم، یقول الرّجل للرّجل: بادلنی بامرأتک و ابادلک بامرأتی تنزل لی عن امرأتک و انزل لک عن امرأتی، فانزل اللَّه تعالی: وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ یعنی تبادل بازواجک غیرک بان تعطیه زوجتک و تأخذ زوجته إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ لا بأس ان تبدّل بجاریتک ما شئت، فامّا الحرائر فلا.

روی ابو هریرة قال: دخل عیینة بن حصن علی النّبی (ص) بغیر اذن و عنده عائشة، فقال له النّبی (ص): یا عیینة فاین الاستیذان؟ قال یا رسول اللَّه: و ما استاذنت علی رجل من مضر منذ ادرکت، ثمّ قال: من هذه الحمیراء الی جنبک؟ فقال: هذه عائشة امّ المؤمنین، فقال عیینة: أ فلا اترک لک عن احسن الخلق؟ فقال رسول اللَّه (ص): انّ اللَّه قد حرّم ذلک. فلمّا خرج قالت عائشة: من هذا یا رسول اللَّه؟ قال: هذا احمق مطاع و انّه علی ما ترین لسیّد قومه.

قوله: وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ یعنی لیس لک ان تطلّق احدا من نسائک و تنکح بدلها اخری و لو اعجبک جمالها. قال ابن عباس: یعنی أسماء بنت عمیس الخثعمیة امرأة جعفر بن ابی طالب، فلمّا استشهد جعفر اراد رسول اللَّه (ص) ان یخطبها فنهی عن ذلک إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ. قال ابن عباس. ملک بعد هؤلاء ماریة.

وَ کانَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ رَقِیباً هذا تعظیم للنّهی و تشدید فی التّحریم، و فی الایة دلیل علی جواز النّظر الی من یرید نکاحها من النّساء

روی عن جابر قال: قال رسول اللَّه (ص): اذا خطب احدکم المرأة فان استطاع ان ینظر الی ما یدعوه الی نکاحها فلیفعل.

و عن المغیرة بن شعبة قال: خطبت امرأة فقال لی النّبی (ص): هل نظرت الیها؟ قلت: لا قال: فانظر الیها فانّه احری ان یؤدم بینکما.

و عن ابی هریرة انّ رجلا اراد ان یتزوّج امرأة من الانصار، فقال له النّبی (ص): انظر الیها فانّ فی اعین الانصار شیئا.

۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ محمد پدر هیچ کس نیست از مردان شما، وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ لکن رسول خداست و مهر پیغامبران، وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیماً (۴۰) و اللَّه بهمه چیز داناست و از همه آگاه.۴ - قال الحمیدى: یعنى الصّعر، النوبة الثالثة: قوله: ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ ذکر تعریف و بیان تشریف آن مهتر عالم است و سیّد ولد آدم، جوهر سعادت و عنصر سیادت، قبله اقبال و کعبه آمال، محمد مصطفی (ص) که شرف رسالت او بازل بسته و عزّ دولت او باید پیوسته، منبر و محراب بنام او آراسته، ارکان دین و قواعد عقاید ببیان و تبیان او ممهّد شده. مهتری که ظاهر او همه راحت بود، باطن او ملاحت بود، عبارت او فصاحت بود، سرّ او از محبّت بود، جان او از نور عزّت بود، پرده او غیرت بود، آئین او شریعت بود، خلعت او شفاعت بود هر چند اسم پدری از وی بیفکند امّا از همه پدران مشفق‌تر و مهربان‌تر بود.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله: ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ سبب نزول آیت آن بود که زید بن حارثه که پسر خوانده رسول بود مردم او را زید بن محمد میخواندند، پس چون زینب را بزنی کرد قومی گفتند: تزوّج بامرأة ابنه زن پسر خوانده خود را بزنی کرد، و در شرع وی نیست زن پسر را بزنی کردن. ربّ العالمین این آیت بجواب ایشان فرستاد یعنی که محمد پدر زید حارثه نیست، ای لیس محمد ابا احد من رجالکم الّذی لم یلده فیحرم علیه نکاح زوجته بعد فراقه ایّاها. زن پسر آن گه بر پدر حرام گشت که آن پسر از صلب وی باشد و از وی زاده و زید بن حارثه نه از صلب محمد است و نه از وی زاده و محمد خود پدر هیچ مرد بالغ رسیده بمردی نیست.
هوش مصنوعی: این آیه به وضوح بیان می‌کند که محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست. این موضوع به خاطر زید بن حارثه بود که پسرخوانده رسول خدا بود و مردم او را زید بن محمد می‌خواندند. هنگامی که زید با زینب ازدواج کرد، عده‌ای گفتند که او با همسر پسرخوانده‌اش ازدواج کرده است و این در شرع ممنوع است. در پاسخ به این اظهارات، خداوند این آیه را فرستاد تا بفرماید که محمد پدر زید نیست و بنابراین ازدواج با همسر او اشکالی ندارد. تنها در صورتی که پسر از خود پدر باشد، ازدواج با همسر او ممنوع است و زید نه از نسل محمد است و نه فرزندی از او به شمار می‌آید.
ابن عباس گفت: انّ اللَّه تعالی لمّا حکم ان لا نبیّ بعده لم یعطه ولدا ذکرا یصیر رجلا. چون حکم اللَّه این بود که بعد از محمد هیچ پیغامبر نباشد، او را فرزند نرینه بالغ نداد، که اگر دادی پیغامبر بودی و آن گه معنی خاتم النبیّین درست نبودی.
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید: خداوند وقتی که تصمیم گرفت که بعد از پیامبر محمد هیچ پیامبری نیاید، به او فرزندی پسر و بالغ نداد. زیرا اگر فرزندی داشت، ممکن بود او نیز پیامبر شود و در این صورت مفهوم خاتم النبیین مختل می‌شد.
رسول خدا را پسران بودند: ابراهیم از ماریه و قاسم و طیب و مطهر از خدیجه امّا در کودکی از دنیا برفتند و ببلوغ نرسیدند. ربّ العالمین میفرماید: مِنْ رِجالِکُمْ و لفظ رجال بر مردان بالغ افتد، و روا باشد که معنی آیت آن بود که أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ الّذی لم یلده و آن گه بزید حارثه مخصوص بود، وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ نصب اللام لمکان کان.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام چندین پسر داشت: ابراهیم از ماریه و قاسم، طیب و مطهر از همسرش خدیجه. اما همه آنها در کودکی فوت کردند و به سن بلوغ نرسیدند. خداوند در قرآن می‌فرماید: "مِنْ رِجالِکُمْ" و واژه "رجال" به مردان بالغ اشاره دارد. بنابراین می‌توان گفت که معنی این آیه این است که هیچ‌یک از مردان بالغ که فرزند شما هستند، به دنیا نیامده است، مگر حارثه که به صورت خاص مطرح شده است. اما پیامبر خدا به دلیل مقام و جایگاه ویژه‌اش مورد توجه قرار گرفته است.
وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ عاصم بفتح تا خواند بر اسم، یعنی که مهر پیغامبرانست، ای هو آخرهم. باقی بکسر تا خوانند بر فعل، ای ختم النبیّین فهو خاتمهم، مهر کننده پیغامبرانست، یعنی که محمد ختم کرد پیغامبری را بآن ختم که ربّ العزّة بوی داد.
هوش مصنوعی: و خاتم‌النبیین به معنای آخرین پیامبر است که برگزیده خداوند است. این لقب نشان می‌دهد که پیامبری وجود ندارد پس از محمد. به این ترتیب، او با ارسال آخرین پیام، وظیفه پیامبری را به پایان رسانده و خداوند این مقام را به او عطا کرده است.
روی ابو هریرة قال: قال رسول اللَّه (ص): «مثلی و مثل الانبیاء قبلی کمثل قصر احسن بنیانه فترک منه موضع لبنة فطاف به النّظّار یتعجبون من حسن بنائه الا موضع تلک اللبنة لا یعیبون سواها فکنت انا سددت موضع تلک اللبنة ختم بی البنیان و ختم بی الرّسل».
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: «تشبیه من و پیامبران قبلی مانند مثال یک قصر است که ساخت آن بسیار زیباست، اما در آن یک جای خالی برای یک آجر وجود دارد. افرادی که به آن نگاه می‌کنند از زیبایی آن قصر شگفت‌زده می‌شوند، اما فقط همان جای خالی آن آجر را نمی‌پسندند. من همان آجر هستم که به این بنا پایان می‌دهم و خاتم پیامبران هستم.»
و عن جبیر بن معطم قال: سمعت النبی یقول: «لی أسماء، انا محمد و انا احمد و انا الماحی الّذی یمحوا اللَّه بی الکفر و انا الحاشر الّذی یحشر الناس علی قدمی و انا العاقب الّذی لیس بعده نبی».
هوش مصنوعی: جبیر بن مطعم می‌گوید: شنیدم پیامبر فرمود: «نام‌های من این‌ها هستند: من محمد هستم و احمد و الماحی که خداوند کفر را به وسیله من محو می‌کند، و الحاشر که مردم را بر پای خود جمع می‌کند و العاقب که بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
و فی صفاته: بین کتفیه خاتم النبوة و هو خاتم النبیین اجود النّاس صدرا و اصدق النّاس لهجة و الینهم عریکة و اکرمهم عشرة.
هوش مصنوعی: در خصوص ویژگی‌های او: بین دو شانه‌اش، نشانه‌ی نبوّت قرار دارد و او خاتم تمام پیامبران است. او بهترین انسان‌ها در سینه‌اش، راست‌گوترین در گفتار، نرم‌ترین در رفتار و با کرامت‌ترین در دوستی‌ها است.
و قال (ص): «انی عند اللَّه مکتوب، خاتم النبیین و انّ آدم لمنجدل فی طینته، و ساخبرکم باول امری دعوة ابرهیم و بشارة عیسی و رؤیا امّی الّتی رأت حین وضعتنی و قد خرج لها نور أضاءت لها منه قصور الشام».
هوش مصنوعی: حضرت محمد (ص) فرمودند: «من پیش از خلق آدم، نزد خداوند به عنوان آخرین پیامبر ثبت شده‌ام. در آن زمان که آدم هنوز در خمیره‌اش خلق نشده بود، اولین موضوعی که باید از آن یاد کنم، دعوت ابراهیم و بشارت عیسی است. همچنین، رؤیایی که مادر من هنگام تولد من دید و نوری که از آن ساطع شد و کاخ‌های شام را روشن کرد، را نیز برای شما بیان می‌کنم.»
و گفته‌اند معنی خاتم النبیین آنست که رب العالمین نبوت همه انبیا جمع کرد و دل مصطفی وعاء معدن آن کرد و مهر نبوت بر آن نهاد تا هیچ دشمن بموضع نبوت راه نیافت، نه هوای نفس، نه وسوسه شیطان، نه خطرات مذمومه، و دیگر پیغامبران را این مهر نبود، لا جرم از خطرات و هواجس امن نبود، پس رب العالمین کمال شرف مصطفی را آن مهر در دل وی نهان نگذاشت، تا میان دو کتف وی آشکارا کرد تا هر کس که نگرستی آن را دیدی همچون خایه کبوتری. و قال التائب بن یزید: نظرت الی خاتم النبوة بین کتفیه مثل زرّ الحجلة.
هوش مصنوعی: گفته شده است که معنی "خاتم النبیین" این است که خداوند نبوت تمام پیامبران را در وجود حضرت محمد (ص) جمع کرده و قلب او را به عنوان معدن و مرکز آن قرار داده است. خداوند بر دل او مهر نبوت زده تا هیچ‌گونه دشمنی نتواند به مقام نبوت نزدیک شود، نه با تمایلات نفسانی و نه با وسوسه‌های شیطانی و نه با خطرات نامطلوب. دیگر پیامبران این مهر را نداشتند و بنابراین در برابر خطرات و وسوسه‌ها ایمن نبودند. خداوند مقام و شرافت حضرت محمد را با این مهر در دل او نهان نکرد، بلکه آن را به وضوح بر روی دو کتف او قرار داد تا هرکسی که به او نگاه می‌کند، آن را ببیند، مانند دانه‌ای در زیر بال کبوتر. یکی از افراد به نام "تائب بن یزید" گفته است که خاتم نبوت را بین کتف‌های او مانند دکمه‌ای کوچک مشاهده کرده است.
و قال جابر بن سمره: رأیت الخاتم عند کتفه مثل بیضة الحمامة. و قال عبد اللَّه بن سرجس: رأیت النبی (ص) و اکلت معه خبزا و لحما ثمّ درت خلفه فنظرت الی خاتم النبوة بین کتفیه عند ناغض کتفه الیسری جمعا علیه خیلان کامثال الثآلیل. و روی: کانت علامة النبوة علی نغض کتف رسول اللَّه (ص) یعنی غضروفه.
هوش مصنوعی: جابر بن سمره می‌گوید: من دیده‌ام که نشان نبوت در کنار کتف پیامبر مانند تخم کبوتر بود. عبد الله بن سرجس نیز می‌گوید: من پیامبر (ص) را دیدم و با او نان و گوشت خوردم، سپس پشت سر او رفتم و نشان نبوت را در بین کتف‌هایش دیدم، در جایی که کتف چپ او متورم بود و شبیه به زگیل‌ها به نظر می‌رسید. همچنین آمده است که این نشان نبوت در ناحیه متورم کتف پیامبر (ص) قرار داشت، یعنی در غضروف آن ناحیه.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً قال ابن عباس: لم یفرض اللَّه عزّ و جلّ علی عباده فریضة الا جعل لها حدا معلوما ثمّ عذر اهلها فی حال العذر غیر الذکر فانه لم یجعل له حدّا ینتهی الیه و لم یعذر احدا فی ترکه الا مغلوبا علی عقله و امرهم به فی الاحوال کلّها، قال تعالی: فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‌ جُنُوبِکُمْ و قال: اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً باللیل و النهار فی البرّ و البحر و الصّحة و السقم فی السرّ و العلانیة. قال مجاهد: الذّکر الکثیر ان لا ینساه ابدا.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خداوند را بسیار یاد کنید. ابن عباس می‌گوید: خداوند هیچ واجبی را بر بندگان خود مقرر نکرد، مگر اینکه برای آن حد و مرز مشخصی تعیین کرد و در مواقع عذر، برای اهل آن عذر قائل شد، به جز یاد خدا که حدی ندارد. هیچکس را در ترک یاد خدا معذور نکرد، مگر این که به حالتی باشد که عقلش تحت کنترل باشد. خداوند به یاد کردن در تمام حالات امر کرده است؛ در حال قیام و نشستن و در حال خواب و بیداری. همچنین فرمود که خدا را بسیار یاد کنید، چه در شب و چه در روز، در خشکی و دریا، در سلامت و بیماری، به صورت مخفی و آشکار. مجاهد می‌گوید: یاد بسیار یعنی این که هیچگاه آن را فراموش نکند.
وَ سَبِّحُوهُ ای صلّوا له بُکْرَةً یعنی صلاة الصّبح وَ أَصِیلًا یعنی صلاة العصر. این تفسیر موافق آن خبر است که مصطفی علیه الصّلاة و السلام فرمود: «من استطاع منکم ان لا یغلب علی صلاة قبل طلوع الشمس و لا غروبها فلیفعل»
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که خداوند را تسبیح کنید و در بامداد و عصر به نماز بایستید. این تفسیر با حدیثی که پیامبر اسلام علیه السلام فرموده‌اند، همخوانی دارد که به نماز صبح و عصر اشاره دارد و توصیه می‌کند که هر کس بتواند قبل از طلوع و غروب خورشید نماز بخواند، باید این کار را انجام دهد.
میگوید: هر که تواند از شما که مغلوب کارها و شغل دنیوی نگردد بر نماز بامداد پیش از برآمدن آفتاب و نماز دیگر پیش از فرو شدن آفتاب، تا چنین کند. این هر دو نماز بذکر مخصوص کرد از بهر آنکه بسیار افتد مردم را باین دو وقت تقصیر کردن در نماز و غافل بودن از آن، امّا نماز بامداد بسبب خواب و نماز دیگر بسبب امور دنیا، و نیز شرف این دو نماز در میان نمازها پیداست: نماز بامداد وقت شهود فریشتگان است لقوله تعالی: إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً یعنی تشهده ملائکة اللیل و ملائکة النّهار، و نماز دیگر نماز وسطی است که رب العزّة گفت: «وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی‌». و قال مجاهد: وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا یعنی قولوا سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر و لا حول و لا قوّة الا باللّه، فعبّر بالتسبیح عن اخواته. و قیل: المراد من قوله: ذِکْراً کَثِیراً هذه الکلمات یقولها الطّاهر و الجنب و المحدث. و البکرة اول النّهار، یقال: بکرت و بکّرت و ابتکرت و بکر الرّجل اوّل ولده و بکر کلّ شی‌ء اوله و الباکورة اول الفاکهة و هذا بکر طیّب البکارة، و البکّار هو الّذی لا یغفل عن حوائجه فی البکر. و الاصیل آخر النّهار و جمعه اصل، و الاصال جمع الجمع.
هوش مصنوعی: می‌گوید که اگر کسی از شما بتواند تحت تأثیر کارها و مشاغل دنیوی قرار نگیرد، باید نماز صبح را پیش از طلوع آفتاب و نماز دیگر را پیش از غروب آفتاب به‌جا آورد. این دو نماز به‌خصوص به‌خاطر اهمیتی که دارند، ذکر شده‌اند، زیرا در این دو زمان معمولاً مردم توجه کمتری به نماز دارند و از آن غافل می‌شوند. نماز صبح به‌دلیل خواب و نماز دیگر به‌دلیل مشغله‌های دنیاییاست. همچنین شأن این دو نماز در میان دیگر نمازها مشخص است: نماز صبح زمانی است که فرشتگان، قرآن صبح را شاهدند، و نماز دیگر، نماز وسطی است که خداوند به آن اشاره کرده است. مجاهد گفته است که تسبیح در این زمان‌ها، به‌نوعی ذکر خداوند است. واژه "بکره" به معنای صبح و "اصیل" به معنای عصر است. "بکره" به معنی شروع در هر چیزی و درخت‌های جوان است، و "اصیل" به زمان‌های آخر روز اشاره دارد.
هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ فالصلاة من اللَّه الرّحمة و من الملائکة الاستغفار للمؤمنین. قال السدی: قالت بنو اسرائیل لموسی: أ یصلّی ربنا؟ فکبر هذا الکلام علی موسی، فاوحی اللَّه الیه ان قل لهم انی اصلّی و انّ صلوتی رحمتی و قد وسعت کلّ شی‌ء. و قیل: من صلاة اللَّه عزّ و جلّ علی عبده حسن ثنائه علیه، قال اللَّه عزّ و جلّ: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ. قال انس: لمّا نزلت إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ، قال ابو بکر: ما خصّک اللَّه یا رسول اللَّه بشرف الا و قد اشرکتنا فیه، فانزل اللَّه تعالی: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ای من ظلمة الکفر الی نور الایمان، یعنی انّه برحمته و هدایته و دعاء الملائکة لکم اخرجکم من ظلمة الکفر الی النّور وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً.
هوش مصنوعی: او کسی است که بر شما درود می‌فرستد و فرشتگانش نیز بر شما درود می‌فرستند؛ درود از طرف خدا، رحمت است و از طرف فرشتگان، طلب آمرزش برای مؤمنان. گفته شده که بنی اسرائیل از موسی پرسیدند: آیا پروردگار ما نیز بر ما درود می‌فرستد؟ این سخن بر موسی سخت آمده و خداوند به او وحی کرد که به آنها بگوید من بر شما درود می‌فرستم و درود من رحمت من است که شامل همه چیز می‌شود. همچنین گفته شده است که درود خدا بر بندگانش، نیکو ستایش کردن آنهاست. خداوند فرموده: «به یاد من باشید، تا من نیز به یاد شما باشم». هنگامی که آیه «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند» نازل شد، ابوبکر گفت: پروردگار شما را با شرافتی مخصوص گردانیده و ما نیز در این شرافت شریک هستیم. سپس خداوند فرمود: او کسی است که بر شما درود می‌فرستد و فرشتگانش نیز تا شما را از تاریکی‌ها به سوی نور برساند. منظور از تاریکی کفر و نور ایمان است، یعنی او با رحمت، هدایت و دعاهای فرشتگان شما را از تاریکی کفر به نور ایمان هدایت کرده و نسبت به مؤمنان رحیم است.
تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ مفسران اینجا دو قول گفته‌اند: یکی آنست که «یلقونه» این‌ها با اللَّه شود، یعنی تحیّة المؤمنین یوم یرون اللَّه «سلام» ای یسلم اللَّه علیهم. میگوید: نواخت مؤمنان آن روز که اللَّه را بینند یعنی روز قیامت سلام است و ورد قال النبی (ص): «یتجلّی اللَّه عزّ و جلّ یوم القیمة فیقول للمؤمنین: سلام علیکم».
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که روزی که مؤمنان خدا را ملاقات می‌کنند، سلام و تحیت آنها این است که خداوند به آنان سلام می‌کند. در واقع، هنگامی که مؤمنان در قیامت خدا را می‌بینند، نواخت و احوال آنها با سلام است. همچنین در حدیثی از پیامبر (ص) آمده که در آن روز، خداوند خود را به مؤمنان معرفی می‌کند و به آنها سلام می‌گوید.
قول دیگر آنست که: اضافت‌ها با ملک الموت است، یعنی بوقت قبض روح مؤمن، ملک الموت بر وی سلام کند. قال ابن مسعود: اذا جاء ملک الموت لیقبض روح المؤمن قال: ربک یقرئک السلام. و قیل: یسلم علیهم الملائکة و یبشّرونهم حین یخرجون من قبورهم.
هوش مصنوعی: یکی از نظرات این است که زمانی که ملک الموت (فرشته مرگ) روح مؤمن را می‌گیرد، او به مؤمن سلام می‌کند. ابن مسعود می‌گوید: وقتی ملک الموت برای قبض روح مؤمن می‌آید، به او می‌گوید: پروردگارت به تو سلام می‌رساند. همچنین گفته شده است که فرشتگان به مؤمنان سلام می‌کنند و آن‌ها را بشارت می‌دهند زمانی که از قبرهایشان خارج می‌شوند.
وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً یعنی الجنّة.
هوش مصنوعی: و برای آنها پاداشی شایسته آماده کرده است که همان بهشت است.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً یعنی شاهدا للرّسل بالتبلیغ، ای محمد ما ترا پیغامبر کردیم و برسالت خود گرامی کردیم و از میان خلق برگزیدیم تا فردا برستاخیز گواهی باشی مؤمنانرا بنزدیک ما و پیغامبران را بتبلیغ رسالت، و بر وفق این معنی خبر مصطفی است: قال النّبی (ص): «یجاء بنوح یوم القیمة فیقول اللَّه له: هل بلغت؟ فیقول: نعم، فیسئل امّته: هل بلغکم؟ فیقولون: ما جاءنا من نذیر، فیقال: من شهودک؟ فیقول: محمد و امته. فقال رسول اللَّه (ص): فیجاء بکم فتشهدون انه قد بلغ، ثمّ قرأ رسول اللَّه (ص): وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً.
هوش مصنوعی: ای نبی، ما تو را به عنوان گواهی فرستاده‌ایم. یعنی به عنوان گواهی بر پیامبران برای رساندن پیام. ای محمد، ما تو را به عنوان پیامبر خود برگزیده‌ایم و از میان مردم انتخاب کرده‌ایم تا در روز قیامت گواهی برای مؤمنان در نزد ما و برای پیامبران در رساندن رسالت باشی. بر اساس این مطلب، در روایتی از پیامبر گفته شده که در روز قیامت حضرت نوح می‌آید و خداوند از او می‌پرسد آیا پیام را به قومش رسانده است؟ و او پاسخ می‌دهد بله. سپس از قومش سوال می‌شود آیا کسی به شما پیام آورده است و آنها می‌گویند هیچ هشدار دهنده‌ای به سوی ما نیامده است. خداوند از نوح می‌پرسد شاهدان تو چه کسانی هستند؟ و او می‌گوید محمد و امت او. پیامبر می‌فرماید: سپس شما فراخوانده می‌شوید تا شهادت دهید که او رسالت را به شما رسانده است. سپس پیامبر این آیه را خواند: «و بدین گونه شما را امتی میانجی قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز گواه شما باشد».
وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً یعنی مبشرا لمن آمن بالجنّة و نذیرا لمن کذّب بالنّار.
هوش مصنوعی: مبشّر به معنای بشارت‌دهنده به افرادی است که به بهشت ایمان دارند و نذیر به معنای هشداردهنده به کسانی است که به آتش جهنم کافرند.
«وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ» ای الی توحیده و طاعته، «بِإِذْنِهِ» ای بامره. همانست که جای دیگر گفت: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ ای جامه در خود پیچیده، و ردا در سر کشیده! خیز مردمان را از ما آگاه کن و بر توحید و طاعت ما خوان، جایی دیگر گفت: قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی‌ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی.
هوش مصنوعی: دعوت‌کننده‌ای به سمت خداوند، با اجازه و دستور او. همانطور که در جای دیگری فرموده است: ای کسی که خود را در لباس خواب پیچیده‌ای، برخیز و مردم را از عذاب آگاه کن و به توحید و اطاعت ما فراخوان. در جای دیگر نیز گفته است: بگو، این راه من است و من با بصیرت به سوی خدا دعوت می‌کنم، همچنین هر کس که از من پیروی کند.
وَ سِراجاً مُنِیراً سمّاه «سراجا» لانّه یهتدی به کالسراج یستضاء به فی الظلمة.
هوش مصنوعی: و چراغی روشنگر که به آن «چراغ» گفته می‌شود، زیرا با آن هدایت می‌شویم مانند چراغی که در تاریکی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
عن عطاء بن یسار قال: لقیت عبد اللَّه بن عمرو بن العاص قلت: اخبرنی عن صفة رسول اللَّه فی التوریة، قال: اجل و اللَّه انّه لموصوف فی التوریة ببعض صفته فی القرآن. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً و حرزا للامّیّین، انت عبدی و رسولی سمّیتک المتوکّل لیس بفظّ و لا غلیظ و لا صخاب فی الاسواق و لا یدفع بالسیّئة و لکن یعفو و یغفر و لن نقبضه حتّی نقیم به الملّة العوجاء بان یقولوا: لا اله الا اللَّه.
هوش مصنوعی: عطاء بن یسار می‌گوید: من با عبدالله بن عمرو بن عاص ملاقات کردم و از او درباره ویژگی‌های پیامبر در تورات پرسیدم. او گفت: به خدا قسم، او در تورات با برخی از صفاتش که در قرآن آمده توصیف شده است. مثلاً: ای پیامبر، ما تو را به عنوان شاهد، بشارت‌دهنده و هشداردهنده فرستاده‌ایم و نگهداری برای بی‌سوادان، تو بنده و پیامبر من هستی و نام تو «متوکل» است. او نه تندخو و نه خشن است و در بازارها سر و صدا نمی‌کند. او بدی‌ها را با بدی جواب نمی‌دهد، بلکه عفو و بخشش می‌کند. ما او را نمی‌گیریم تا این که با او ملت کج‌رو را به راه راست هدایت کنیم، به طوری که بگویند: جز خداوندی نیست.
وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا کَبِیراً حیث جعلهم امّة وسطا لیکونوا شهداء علی النّاس، و جعلهم خیر امّة اخرجت للنّاس.
هوش مصنوعی: به مؤمنان مژده بده که از طرف خداوند برای آنها پاداش بزرگی وجود دارد، زیرا خداوند آنها را امتی میانه قرار داده تا بر مردم گواه باشند و بهترین امتی که برای مردم بیرون آمده‌اند، نامیده‌اند.
وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ هذا جواب ابی جهل کان ینهی عبدا اذا صلّی و یودّ ان تدهن. میگوید: بو جهل کافر را فرمان مبر که او می باز زند رهی را که نماز میکند و دوست میدارد که تو فرا وی گرایی و بوی سازی، همانست که فرمود: فَلا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ، وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ. و گفته‌اند: معنی آنست که کافران را فرمان مبر که ترا میگویند درویشان را از بر خویش بران تا ما با تو نشینیم، همانست که فرمود: وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ.
هوش مصنوعی: از کافران پیروی نکن. این پاسخی است به ابوجهل که به کسی که نماز می‌خواند، می‌گوید:‌ نباید به او توجه کنی و باید به خواسته‌های ما تن بدهی. ابوجهل دوست دارد که تو به او نزدیک شوی و از نماز و دین خود غافل شوی. این همان نکته‌ای است که گفته شده: "در برابر دروغگویان تسلیم نشوید، چراکه آن‌ها دوست دارند تو نیز به خواسته‌هایشان تن بدهی." همچنین گفته شده که معنی این عبارت این است که نباید به کافران گوش بدهی و آن‌ها از تو می‌خواهند که مؤمنان را از خود دور کنی تا بتوانند با تو نشست و برخاست کنند.
قوله: وَ الْمُنافِقِینَ ای محمد! و منافقان را فرمان مبر، عذر دروغ ایشان مپذیر و سخن ایشان مشنو، ایشان دو رویان‌اند و سخن‌چینان.
هوش مصنوعی: این آیه به پیامبر محمد (ص) توصیه می‌کند که به منافقان گوش نکند و از آن‌ها درباره عذرها و سخنانشان نپذیرد. زیرا آن‌ها افرادی دو رو و تفرقه‌افکن هستند.
وَ دَعْ أَذاهُمْ ای اصبر علی آذاهم و لا تجاوزهم علیه، و هذا منسوخ بآیات القتال.
هوش مصنوعی: و بر آزارهایشان صبر کن و بر آنها تجاوز نکن، و این موضوع با آیات مربوط به جهاد نسخ شده است.
وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ بدوام الانقطاع الیه.
هوش مصنوعی: و بر خداوند توکل کن و از او قطع امید نکن.
وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا حافظا.
هوش مصنوعی: و خداوند بهتر از همه نگهبانان است.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ فیه دلیل علی انّ الطّلاق قبل النّکاح غیر واقع، لانّ اللَّه تعالی اثبت الطّلاق بعد النّکاح، فلو قال لامرأة اجنبیّة: اذا نکحتک فانت طالق. او قال: کلّ امرأة انکحها فهی طالق، فنکح لا یقع الطّلاق و هو قول علی و ابن عباس و اکثر اهل العلم و به قال الشافعی و روی عن ابن مسعود انّه یقع الطّلاق و هو قول اصحاب الرأی «۱»، فقال ابن عباس: لو کان کما قال ابن مسعود لقال اللَّه عزّ و جلّ اذا طلقتم المؤمنات ثم نکحتموهن فحیث قال: نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ علمنا انّ الطّلاق انّما یقع بعد النّکاح. و عن جابر قال: قال رسول اللَّه (ص): لا طلاق قبل النکاح.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که مؤمنات را عقد نکاح می‌کنید و سپس آنها را طلاق می‌دهید، این نشانه‌ای است که طلاق قبل از عقد نکاح واقع نمی‌شود. زیرا خداوند طلاق را پس از عقد نکاح مشروع دانسته است. اگر کسی به یک زن بیگانه بگوید: "اگر تو را به ازدواج درآورم، پس تو طلاقی"، یا بگوید: "هر زنی که به عقد او درآورم طلاق است"، در این صورت طلاق واقع نمی‌شود. این نظر را علی، ابن عباس و بیشتر علما دارند و شافعی نیز به آن اعتقاد دارد. ابن مسعود معتقد است که طلاق در این حالت واقع می‌شود، که این نظر برخی از اهل رأی نیز است. ابن عباس می‌گوید: اگر نظر ابن مسعود صحیح بود، خداوند می‌گفت: "وقتی مؤمنات را طلاق می‌دهید، سپس به عقد نکاح آنها درآیید." اما چون گفته: "هنگامی که مؤمنات را نکاح کردید و سپس طلاق دادید"، می‌فهمیم که طلاق تنها پس از عقد نکاح واقع می‌شود. همچنین، جابر نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: "قبل از نکاح، طلاقی وجود ندارد."
و قال مالک و الاوزاعی: اذا عیّن امرأة او وقّت وقع و هو ان یقول: اذا نکحت فلانة فهی طالق، او یقول: کل امرأة انکحها الی سنة او مدّة یسمّیها وقع.
هوش مصنوعی: مالک و اوزاعی گفته‌اند: اگر شخصی زنی را مشخص کند یا زمان مشخصی را تعیین کند، آن زمان اجرا می‌شود. به این معنا که اگر بگوید: «اگر فلانی را ازدواج کنی، او طلاق گرفته است» یا بگوید: «هر زنی که به مدت یک سال یا مدتی که مشخص کرده، ازدواج کنم، او طلاق گرفته است»، این صحبت‌ها اثر دارد.
ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ ای تجامعوهنّ.
هوش مصنوعی: سپس شما آن‌ها را طلاق دادید قبل از این که با آن‌ها نزدیکی کنید.
فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها تحصونها بالأقراء و الاشهر لانّ العدّة لاستبراء رحمها من الولد.
هوش مصنوعی: شما هیچ مدتی برای آن‌ها که بتوانید به آن استناد کنید و آن را با شمارش عادت‌ها و ماه‌ها محاسبه کنید، ندارید. زیرا هدف از تعیین مدت، پاک‌سازی رحم آن‌ها از تصور وجود فرزند است.
فَمَتِّعُوهُنَّ ای اعطوهنّ ما یستمتعن به. قال ابن عباس: هذا اذا لم یکن سمّی لها صداقا فلها المتعة، فان کان قد فرض لها صداقا فلها نصف الصّداق و لا متعة لها. و قال قتاده: هذه الایة منسوخة بقوله: فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ. و قیل: هذا امر ندب فالمتعة مستحقّة لها مع نصف المهر، و ذهب بعضهم الی انّها تستحقّ المتعة بکلّ حال لظاهر الایة.
هوش مصنوعی: به این زنان چیزی عطا کنید که از آن لذت ببرند. ابن عباس می‌گوید: این موردی است که برای این زنان مهر معین نشده است و در این صورت می‌توانند از متعه بهره‌مند شوند. اما اگر برای آنها مهر تعیین شده باشد، تنها نیمی از مهر را دریافت می‌کنند و لذا متعه‌ای برایشان وجود نخواهد داشت. قتاده نیز معتقد است این آیه با جمله "نیمه آنچه تعیین کردید" نسخ شده است. برخی دیگر بر این باورند که این دستور اعم از ندب است و متعه همچنان برای آنها حق است به همراه نیمی از مهر. عده‌ای نیز بر این دیدگاه هستند که به هر حال باید متعه به آنها داده شود، بر اساس ظاهر آیه.
وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِیلًا سراح و فراق و طلاق هر سه لفظ صریح‌اند، دست باز داشتم، بگذاشتم، بهشتم و المعنی خلّوا سبیلهنّ بالمعروف من غیر ضرار، و معنی الجمیل، ان لا یکون الطّلاق جورا لغضب او طاعة لضرّة، او یکون ثلثا بتّا او یمنع الصّداق.
هوش مصنوعی: و زنان را به آرامی و به زیبایی رها کنید. واژه‌های طلاق، جدایی و فارغ کردن، هر سه به وضوح به این معنا اشاره دارند که شما باید دست آنها را باز بگذارید و آنها را آزاد کنید. و معنی "زیبا" این است که طلاق نباید به خاطر خشم یا اطاعت از همسر دیگر باشد، همچنین نباید به صورت ناعادلانه و بدون تسویه خرجی باشد.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ... الایة، فی تحلیل اللَّه عزّ و جلّ النّساء لرسوله (ص) بعد قوله: لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ، للعلماء مذهبان: قال بعضهم: آیة التّحریم متأخرة لم ینکح بعدها امرأة، و قال بعضهم: هی منسوخة بهذه الایة، و قد نکح رسول اللَّه (ص) بعدها میمونة بنت الحارث الهلالیة خالة بن عباس، و هذا اثبت قوله: إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ ای مهورهنّ.
هوش مصنوعی: ای پیامبر، ما برای تو همسران تو را حلال کردیم... در اینجا اشاره به حلال بودن زنان برای رسول خدا (ص) بعد از این جمله است که می‌گوید: بعد از این، زنان برای تو حلال نیستند. در این باره علمای دین دو نظر دارند: برخی معتقدند که آیه حرامیت بعد از آن فرستاده شده و رسول خدا (ص) پس از آن هیچ زنی نکاح نکرد، و برخی دیگر بر این باورند که این آیه منسوخ شده و پیامبر (ص) بعد از آن، میمونه بنت الحارث الهلالی را ازدواج کرد، که او عمه‌ی ابن عباس بود. این موضوع به واقعیت اشاره دارد: ما برای تو همسران را حلال کرده‌ایم که مهریه‌هایشان را دریافت کرده‌ای.
وَ ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ ای ردّ علیک من الکفّار بان تسبی فتملک مثل صفیة بنت حیی بن اخطب و جویریة بنت الحارث المصطلقیة و قد کانت ماریة ممّا ملکت یمینه فولدت له ابرهیم. و الفی‌ء، اسم لکلّ فائدة تفی‌ء الی الامیر من اهل الحرب.
هوش مصنوعی: و هر آنچه که در دست تو است از دستاوردهایی که خداوند به تو ارزانی داشته، این اجازه را به تو می‌دهد که از کفار به عنوان غنائم جنگی اسیر بگیری و مانند صفیه دختر حیی بن اخطب و جویریه دختر الحارث مصطلقی مالک برگزینی. ماریه نیز از آنچه که در اختیار تو بود، بود و فرزندی به نام ابراهیم برای تو به دنیا آورد. و فای، نام هر نوع منفعتی است که به سردار از سوی اهل جنگ می‌رسد.
وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ یعنی نساء قریش، وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ یعنی نساء بنی زهرة، قالت ام هانی، و اسمها فاختة بنت ابی طالب: خطبنی رسول اللَّه (ص) و اعتدرت الیه فعذرنی وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ یعنی زینب بنت جحش امّها امیمة بنت عبد المطلب، وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ لم یکن لرسول اللَّه (ص) خال و لا خالة غیر انّ امّ رسول اللَّه (ص) هی بنت و هب بن عبد مناف بن زهرة و کان بنو زهرة یسمّون اخوال رسول اللَّه، و لهذا قال رسول اللَّه (ص) لسعد بن ابی وقاص هذا خالی.
هوش مصنوعی: در این متن به خانواده و خویشاوندان پیامبر اسلام اشاره شده است. به طور خاص، صحبت از دختران پسرعموها و دختران دخترعموها به عنوان زنان قریش و همچنین دختران دایی‌ها و دختران دخترعموها به عنوان زنان بنی زهرة می‌شود. اینجا همسر پیامبر، ام هانی، که دختر ابوطالب است، از دعوت پیامبر به ازدواج صحبت می‌کند و می‌گوید که او در ابتدا به دلیل برخی مسائل، عذر خواسته است. همچنین اشاره می‌شود که زینب بنت جحش، دختر عموی پیامبر نیز جزو خانواده‌های نزدیک اوست. علاوه بر این، بیان می‌شود که پیامبر هیچ دایی یا عمه‌ای به جز مادرش نداشته و مادر پیامبر دختر وهب بن عبد مناف از بنی زهرة بوده است. به همین دلیل، فرزندان بنی زهرة به عنوان خاله‌های پیامبر شناخته می‌شوند و او به سعد بن ابی وقاص می‌گوید که این‌ها خاله‌اش هستند.
اللَّاتِی هاجَرْنَ مَعَکَ الی المدینة، شرط الهجرة لانّ هذا نزل قبل فتح مکة. قالت ام هانی: لم اهاجر الیه فلم احلّ له و کنت من الطلقاء.
هوش مصنوعی: زنان که با تو به مدینه هجرت کردند، شرط هجرت است؛ زیرا این آیه قبل از فتح مکه نازل شده است. ام هانی می‌گوید: من به او هجرت نکردم چون او بر من حلال نیست و من از آزادشدگان قریش هستم.
وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً... ای احللنا لک امراة وهبت نفسها لک بغیر صداق، فامّا غیر المؤمنة لا تحلّ له اذا وهبت نفسها منه، و اختلفوا فی انّه هل کان یحلّ للنّبی (ص) نکاح الیهودیّة و النصرانیّة بالمهر، فذهب جماعة الی انّه کان لا یحلّ له ذلک لقوله. «وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً»، و اوّل بعضهم الهجرة فی قوله: اللَّاتِی هاجَرْنَ مَعَکَ علی الاسلام ای اسلمن معک، فدلّ ذلک علی انّه لا یحلّ له نکاح غیر المسلمة و کان النّکاح ینعقد فی حقّه بمعنی الهبة من غیر ولیّ و لا شهود و لا مهر و کان ذلک من خصائصه (ص) فی النّکاح لقوله تعالی: خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ کالزّیادة علی الاربع، و وجوب تخییر النّساء کان من خصائصه لا مشارکة لاحد معه، و اختلف اهل العلم فی انعقاد النکاح بلفظ الهبة فی حقّ الامة، فذهب اکثرهم الی انّه لا ینعقد الا بلفظ الانکاح او التزویج، و هو قول سعید بن المسیب و الزهری و مجاهد، و به قال مالک و الشافعی. و ذهب قوم الی انّه ینعقد بلفظ الانکاح او التّزویج اختلفوا فی نکاح النبی (ص). فذهب قوم الی انّه کان ینعقد فی حقّه بلفظ الهبة لقوله تعالی: خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ، و ذهب آخرون الی انّه لا ینعقد الا بلفظ الانکاح او التّزویج کما فی حقّ الامة لقوله تعالی: إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها، و کان اختصاصه فی ترک المهر لا فی لفظ النّکاح، و اختلفوا فی التی وهبت نفسها لرسول اللَّه (ص) و هل کانت عنده امرأة منهنّ؟ فقال عبد اللَّه بن عباس و مجاهد: لم تکن عند النّبی (ص) امرأة وهبت نفسها منه و لم تکن عنده امراة الا بعقد نکاح او ملک یمین. و فسر مجاهد «إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها»: ما وهبت نفسها، یقول: «ان» کلمة نفی. و قال آخرون: بل کانت عنده موهوبة، و اختلفوا فیها، فقال الشعبی: هی زینب بنت حزیمة الانصاریة، یقال لها: ام المساکین. و قال قتاده: هی میمونة بنت الحارث. و قال علی بن الحسین (ع) و الضحاک و مقاتل: هی ام شریک بنت جابر من بنی اسد.
هوش مصنوعی: زن مؤمنه‌ای که خود را بدون مهریه به پیامبر (ص) تقدیم کرده است، حلال است. اما زن غیرمؤمنه در صورتی که خود را تقدیم کند، حلال نیست. درباره این که آیا پیامبر (ص) می‌توانست با یهودی و نصرانی با مهریه ازدواج کند یا نه، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی بر این عقیده‌اند که این ازدواج برای او حلال نبوده، چون فقط با زنان مؤمنه می‌توانسته ازدواج کند. ازدواج او به نوعی اصل الهبه تلقی می‌شده و بدون ولی، شاهد و مهریه انجام می‌شده که این موضوع از ویژگی‌های خاص پیامبر (ص) به شمار می‌آمد. برخی از دانشمندان در مورد صحت ازدواج از طریق لفظ الهبه برای بنده‌ها اختلاف نظر دارند و اکثر آنها معتقدند که این ازدواج باید با الفاظ "ازدواج" یا "نکاح" انجام شود. درباره زنانی که خود را به پیامبر (ص) تقدیم کردند نیز نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی مثل ابن عباس و مجاهد می‌گویند که هیچ زنی در این زمینه بدون عقد نکاح و مالکیت یمین در نزد پیامبر (ص) نبوده است. در عین حال، برخی دیگر معتقدند که او چند زن داشت که به او تقدیم شده بودند و در این مورد نام‌هایی نیز مطرح شده است.
و قال عروة بن الزبیر: هی خولة بنت حکیم من بنی سلیم. و روی انّ امرأة اتته، فقالت له: وهبت لک نفسی، فلم یردّها، فقال: لا حاجة لی الیوم بالنّساء، فزوجها من رجل من الانصار.
هوش مصنوعی: عروة بن الزبیر گفت: او خوله دختر حکیم از طایفه بنی سلیم بود. و نیز روایت شده است که زنی به او مراجعه کرد و گفت: من خود را به تو هدیه می‌کنم، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت: امروز نیازی به زنان ندارم. سپس او را به ازدواج مردی از انصار درآورد.
قوله: قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فِی أَزْواجِهِمْ، فرض اللَّه علی المؤمنین ان لا نکاح الا بولیّ و صداق و شاهدی عدل و لا یحلّ فوق اربع من الحرائر.
هوش مصنوعی: خدای متعال بر مؤمنان واجب کرده است که ازدواج فقط با شرط وجود ولی، مهریه و دو شاهد عادل صورت گیرد و ازدواج با بیش از چهار زن آزاد جایز نیست.
وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فرض علیهم فی ملک الیمین ان لا یکون ملک خبثة انّما یکون ملک طیبة فتکون من اهل الحرب لا من اهل العقد و فی القسم السویّ تمّ الکلام فی قوله: وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ.
هوش مصنوعی: آنچه که در اختیار آن‌هاست، به آن‌ها واجب شده است که این نوع مالکیت حتماً از نوع پاک و درست باشد و متعلق به جنگجویان و افرادی باشد که در میدان نبرد هستند، نه کسانی که در قید و بندهای قراردادی قرار دارند. در این مورد، بحث درباره آنچه در اختیار دارند به پایان رسیده است.
و قوله: لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ منسوق علی قوله: «خالِصَةً لَکَ» و المعنی احللنا لک استنکاح الواهبة نفسها و نکاح ما شئت من عدد النّساء لا انّی نسیت ما فرضت علی غیرک من المؤمنین ان لا ینکحوا الا بولیّ و شاهدین و صداق و ان یقتصروا علی الاربع، لکنّی اردت ان لا یکون علیک حرج فی نکاح من اردت من النّساء غیر هذه التوسعة لا بین بینک و بین غیرک و ارفع من شرفک. وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خداوند به شما اجازه داده که با زنان انتخابی خود ازدواج کنید و هیچ محدودیتی برای تعداد آنها قائل نشده است. این حکم به این خاطر است که خواسته است هیچ فشاری بر شما نباشد و شما بتوانید از حقوق خود بهره‌مند شوید. این اجازه به معنای فراموش کردن قوانین وضع شده برای دیگر مؤمنان نیست، بلکه هدف این است که شما بتوانید به راحتی با زنانی که دوست دارید ازدواج کنید و حرمت و منزلت شما حفظ گردد. خداوند همچنین رحمت و بخشش زیادی دارد.
«تُرْجِی» ای تؤخر، مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ ای تضمّ الیک من تشاء الارجاء تأخیر المرأة من غیر طلاق. و الایواء امساک المرأة علی القسم السوی من غیر ارجاء.
هوش مصنوعی: "ترجی" به معنای تأخیر در انتخاب هر یک از زنان موردنظر است و این کار را می‌توان بدون طلاق انجام داد. "ایواء" نیز به معنای نگه‌داشتن زن در وضعیتی است که مستلزم تأخیر نباشد و به طور کلی به حفظ او در شرایط مناسب اشاره دارد.
قال اهل التّفسیر: کان التّسویة بینهنّ فی القسم واجبا علیه، فلمّا نزلت هذه الایة سقط عنه و صار الاختیار الیه فیهنّ. و قال ابو رزین و ابن زید: نزلت هذه الایة حین غار بعض امّهات المؤمنین علی النّبی (ص) و طلب بعضهنّ زیادة النّفقه، فهجرهنّ النّبی (ص) شهرا حتّی نزلت آیة التّخییر، فامره اللَّه عزّ و جلّ ان یخیّرهنّ بین الدّنیا و الآخرة و ان یخلّی سبیل من اختارت الدّنیا و یمسک من اختارت اللَّه و رسوله و علی انّه یؤوی الیه من یشاء منهنّ و یرجئ فیرضین به قسم لهنّ او لم یقسم او قسم لبعضهنّ دون بعض او فضّل بعضهنّ فی النّفقة و القسمة فیکون الامر فی ذلک الیه یفعل کیف یشاء، و کان ذلک من خصائصه، فرضین بذلک و اخترنه علی هذا الشرط. و اختلفوا فی انّه هل اخرج احدا منهنّ عن القسم؟ فقال بعضهم: لم یخرج احدا بل کان رسول اللَّه (ص) مع ما جعل اللَّه له من ذلک یسوی بینهنّ فی القسم الا سودة فانّها رضیت بترک حقّها من القسم و جعلت یومها لعایشة. و قیل: اخرج بعضهنّ، قال ابو رزین: لمّا نزل التّخییر اشفقن ان یطلقهنّ فقلن: یا نبی اللَّه اجعل لنا من مالک و نفسک ما شئت و دعنا علی حالنا، فنزلت هذه الایة فارجأ رسول اللَّه (ص) بعضهنّ و آوی الیه بعضهنّ‌، فکان ممّن آوی الیه: عائشة و حفصة و زینب بنت جحش و ام حبیبة بنت ابی سفیان فکان یقسم بینهنّ سواء، و ارجأ منهنّ خمسا: ام سلمة و میمونة و سودة و صفیة و جویریة فکان یقسم لهنّ ما شاء. و قال ابن عباس: «تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ» ای تطلق من تشاء منهنّ و تمسک من تشاء. و قال الحسن: تترک نکاح من شئت و تنکح من شئت من نساء امّتک، و قال: کان النّبی (ص). اذا خطب امرأة، لم یکن لغیره خطبتها، حتّی یترکها رسول اللَّه (ص).
هوش مصنوعی: مفسران می‌گویند که در تقسیم زمان میان همسران، برای پیامبر اسلام (ص) واجب بود که عدالت را رعایت کند. اما با نازل شدن این آیه، این الزام برداشته شد و اختیار به خود پیامبر (ص) واگذار گردید. برخی از مفسرین مانند ابو رزین و ابن زید بیان کرده‌اند که این آیه زمانی نازل شد که برخی از همسران پیامبر (ص) بر او غیبت کردند و خواستار افزایش نفقه شدند. لذا پیامبر (ص) به مدت یک ماه با آنان قهر کرد تا این آیه نازل شود و خداوند به او دستور داد تا همسرانش را بین دنیا و آخرت مخیر کند. همچنین، پیامبر (ص) می‌توانست هر کدام از آنها را که مایل به انتخاب دنیا بودند، رها کند و آنها که خدا و رسول را انتخاب کردند، در اختیار خودش قرار دهد. در مورد اینکه آیا پیامبر (ص) کسی را از تقسیم کردن بیرون کرد یا نه، نظرها متفاوت بود. برخی معتقد بودند که هیچ یک از همسران از حق خود در تقسیم محروم نشدند به جز سوده که حاضر شد حق خود را واگذار کند. اما برخی دیگر می‌گویند که چند تن از همسران به صورت ویژه در نظر گرفته شدند. بعد از نازل شدن آیه، همسران نگران بودند که ممکن است طلاق بگیرند و از پیامبر (ص) خواستند تا وضعیت کنونی را حفظ کند. پیامبر (ص) بعضی از همسران را در کنار خود نگه داشت و برخی دیگر را رها کرد. در نهایت، او بین همسرانی همچون عایشه، حفصه، زینب بنت جحش و ام حبیبه عدالت را رعایت می‌کرد و برای دیگران مانند ام سلمه، میمونه و سوده، اختیار بیشتری داشت. ابن عباس و حسن نیز توضیحاتی درباره این مسائل دادند و بیان کردند که پیامبر (ص) هنگام خواستگاری از زنی، هیچ کس نمی‌توانست او را خواستگاری کند تا زمانی که خودش آن زن را رها کند.
و قیل: معناه تقبل من تشاء من المؤمنات اللاتی تهبن انفسهنّ لک فتؤویها الیک و تترک من تشاء فلا تقبلها. روی انّ عائشة لمّا نزلت: وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ قالت: اما تستحیی المرأة تأتی الرّجل فتقول له: قد وهبت لک نفسی! فنزلت هذه الایة: تُرْجِی مَنْ تَشاءُ، فقالت عائشة: یا رسول اللَّه اری اللَّه عزّ و جلّ یسارع فی رضاک. یقال: تزوّج رسول اللَّه (ص) ثلث عشرة امراة و لا خلاف انّه مات عن تسع فیهنّ قرشیّات و من سائر العرب. و قیل: لم یتزوّج علی خدیجة حتّی ماتت. و قیل: طلّق امرأتین احدیهما الممتنعة و الأخری المستعیذة، امّا الممتنعة فامرأة لمّا افضی الیها رسول اللَّه بیده امتنعت علیه فطلّقها، و امّا العائذة فامرأة تمیمیة قال لها ازواج رسول اللَّه (ص): اذ ارادک رسول اللَّه فقولی له: اعوذ باللّه منک» فظنّته من الادب فاستعاذت منه، فقال لها: عدت بمعاذ الحقی باهلک. و قیل: تزوّج امرأة من غفار فلمّا نزعت ثیابها رأی بها بیاضا فقال: الحقی باهلک.
هوش مصنوعی: در این متن توضیح داده شده که خداوند به پیامبر اسلام اجازه می‌دهد تا از میان زنانی که خود را به او هدیه می‌دهند، هر یک را که بخواهد بپذیرد و از بقیه صرف‌نظر کند. داستانی از عایشه نقل شده است که وقتی آیه‌ای نازل شد که به زنان مؤمن اجازه می‌دهد خود را به پیامبر هدیه دهند، او ابراز نگرانی کرد که آیا زن‌ها شرم نمی‌کنند که به مردی بگویند خود را به او اهدا کرده‌اند. به همین دلیل، آیه‌ای نازل شد که تصریح می‌کرد خداوند تنها برای او انتخاب می‌کند و عایشه به شوخی گفت که خداوند به سرعت در رضایت پیامبرش عمل می‌کند. در ادامه، تعداد زنانی که پیامبر ازدواج کرده و درگذشتند ذکر شده و درباره برخی از این ازدواج‌ها و شرایط خاص اشاره شده که پیامبر به چند زن طلاق داده و داستان‌هایی درباره اعتراض برخی از آن زن‌ها بیان شده است.
قوله: وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ ای طلبت و اردت، ای تؤوی الیک امرأة «ممّن» عزلتهنّ عن القسمة.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد و طلب کند که با زنی که او را از تقسیم‌بندی‌های مختلف کنار گذاشته، ارتباط برقرار کند.
فَلا جُناحَ عَلَیْکَ لا اثم علیک، هذا بیان انّ الارجاء لیس بطلاق و اباح اللَّه عزّ و جلّ له ترک القسم لهنّ حتّی لیؤخر من یشاء منهنّ فی نوبتها و یطاء من یشاء منهنّ فی غیر نوبتها و یرد الی فراشه من عزلها، تفضیلا له علی سائر الرّجال.
هوش مصنوعی: هیچ گناهی بر تو نیست و هیچ خطایی به تو تعلق نمی‌گیرد. این بیانگر این است که تأخیر در طلاق، به معنای طلاق نیست. خداوند عز و جل به مرد اجازه داده است که قسم به همسرانش را ترک کند تا بتواند به دلخواه خود، برخی از آن‌ها را در نوبت مشخصی به تأخیر اندازد و برخی دیگر را در نوبت غیر مشخصی بپذیرد و به همسری که او را طلاق داده، بازگردد. این امتیازی است که به او نسبت به سایر مردان داده شده است.
ذلِکَ أَدْنی‌ أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ ای ذلک التّخییر الّذی خیرتک فی صحبتهنّ اقرب الی رضاهنّ و اطیب لانفسهنّ و اقلّ لحزنهنّ اذا علمن انّ ذلک من اللَّه عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: این امر موجب می‌شود که چشم‌های آنها روشن شود و کمتر غمگین باشند. به این خاطر که این انتخابی که به تو داده شده است برای بودن در کنار آنها، به رضایت آنها نزدیک‌تر و برای روحشان خوشایندتر است و همچنین باعث کاهش اندوه آنها می‌شود زمانی که بدانند این تصمیم از سوی خداوند متعال است.
وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ اعطیتهنّ «کلّهنّ» من تقریب و ارجاء و عزل و إیواء.
هوش مصنوعی: آن‌ها با آنچه به آن‌ها داده‌ای راضی هستند، که شامل همه چیزهایی است که به آن‌ها نزدیک کرده‌ای یا به آن‌ها احترام گذاشته‌ای یا از آن‌ها دور کرده‌ای یا به آن‌ها پناه داده‌ای.
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ من امر النّساء و المیل الی بعضهنّ. و قیل: هذا اشارة الی ما یخطر بقلب من ارجا من الکراهة و بقلب من آوی من الشماتة احیانا و ان لم یثبت علیها قلوبهنّ.
هوش مصنوعی: خداوند آنچه در دل‌های شما درباره زنان و تمایل به برخی از آن‌ها وجود دارد را می‌داند. این جمله اشاره به این دارد که ممکن است در دل برخی از افراد افکار و احساساتی از قبیل تنفر یا خوشحالی نسبت به دیگران در شرایط مختلف وجود داشته باشد، حتی اگر این احساسات به طور ثابت در دل آن‌ها نباشند.
وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً.
هوش مصنوعی: خداوند دانا و بردبار است.
لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ قرأ ابو عمرو و یعقوب: فَلا تَحِلُّ بالتّاء، و قرأ الآخرون بالیاء.
هوش مصنوعی: زن‌ها برای تو حلال نیستند. ابو عمرو و یعقوب به این آیه با "تاء" قرائت کرده‌اند، در حالی که دیگران با "یاء" قرائت کرده‌اند.
«مِنْ بَعْدُ» یعنی من بعد هؤلاء التّسع اللاتی خیرتهنّ فاخترن اللَّه و رسوله شکر اللَّه لهنّ و حرّم علیه النّساء سواهنّ و نهاه عن تطلیقهنّ و عن الاستبدال بهنّ، هذا قول ابن عباس و قتادة و اختلفوا فی انه هل ابیح له النّساء من بعد، قالت عائشة: ما مات رسول اللَّه (ص) حتّی احلّ النّساء. و قال انس: مات علی التّحریم. و قیل لابی بن کعب:لو مات نساء النّبی (ص) أ کان یحلّ له ان یتزوّج؟ قال: و ما یمنعه من ذلک؟ قیل: قوله: لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ قال: انما احلّ اللَّه له ضربا من النّساء فقال: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ...
هوش مصنوعی: عبارت «مِنْ بَعْدُ» به معنای این است که بعد از آن تعداد زنان که انتخاب کرده بود، خداوند و پیامبرش را برگزیدند. خدا از آن‌ها سپاسگزاری کرد و برای پیامبرش ممنوع کرد که با زنان دیگری ازدواج کند یا آن‌ها را طلاق دهد. ابن عباس و قتاده معتقدند که بعد از این زنان، پیامبر حق ازدواج با زنان دیگری را نداشت، اما عایشه می‌گوید که پیامبر تا زمان فوتش اجازه ازدواج با دیگر زنان را داشت. انس نیز می‌گوید که پیامبر در حالت تحریم از دنیا رفت. وقتی از ابی بن کعب پرسیدند که اگر زنان پیامبر فوت می‌کردند آیا او می‌توانست دوباره ازدواج کند، او پاسخ داد که هیچ‌چیز مانع او نیست. در پاسخ به این سوال که چرا نمی‌تواند با دیگر زنان ازدواج کند، گفته شده که خداوند تنها برای او گروه خاصی از زنان را حلال کرده است و به او گفته است که به جز همسرانش، زنان دیگر نیز برایش حلال هستند.
الایة، ثمّ قال: لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ. قال ابو صالح: أمر أن لا یتزوّج اعرابیّة و لا عربیّة و یتزوّج من نساء قومه من بنات العمّ و العمّة و الخال و الخالة ان شاء ثلث مائة و قال مجاهد: معناه لا تحلّ لک الیهودیّات و لا النّصرانیّات بعد المسلمات.
هوش مصنوعی: سپس گفته شده است: از این پس نمیتوانی با زنان دیگر ازدواج کنی. ابوصالح بیان کرده که این دستور به این معناست که نباید با زنان بیابانی یا عرب ازدواج کرد و می‌تواند از بین دختران نزدیکان خود مانند دخترعمو، دخترعمه، دخترخال و دخترخاله، تا سه‌صد زن انتخاب کند. مجاهد نیز تفسیر کرده که این به معنای این است که پس از مسلمان شدن، دیگر نمی‌توانی با یهودی‌ها و نصرانی‌ها ازدواج کنی.
وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ یعنی و لا ان تبدّل بالمسلمات غیرهنّ من الیهود و النصاری یقول: لا تکون ام المؤمنین یهودیّة و لا نصرانیّة.
هوش مصنوعی: به این معناست که نباید اصول مسلم و پایه‌ای دین را با چیزهای دیگر که از یهودیت یا مسیحیت هستند، جایگزین کرد. به عبارت دیگر، زن مؤمنه نباید تبعیت یا وابستگی به دین یهود یا مسیحیت داشته باشد.
إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ احلّ له ما ملکت یمینه من الکتابیّات ان یتسرّی بهنّ قال الضحاک: معناه و لا ان تبدّل بازواجک اللاتی هنّ فی حبالتک ازواجا غیرهنّ بان تطلّقهنّ فتنکح غیرهنّ فحرّم علیه طلاق النّساء اللاتی کنّ عنده اذ جعلهنّ امّهات المؤمنین و حرّمهن علی غیره حین اخترنه، و امّا نکاح غیرهنّ فلم یمنع منه. قال ابن زید: کانت العرب فی الجاهلیة یتبادلون بازواجهم، یقول الرّجل للرّجل: بادلنی بامرأتک و ابادلک بامرأتی تنزل لی عن امرأتک و انزل لک عن امرأتی، فانزل اللَّه تعالی: وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ یعنی تبادل بازواجک غیرک بان تعطیه زوجتک و تأخذ زوجته إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ لا بأس ان تبدّل بجاریتک ما شئت، فامّا الحرائر فلا.
هوش مصنوعی: مجاز است که با کنیزانی که در اختیار داری، ازدواج کنی و از آن‌ها بهره‌برداری کنی. در اینجا منظور این است که نمی‌توانی همسرانی را که در اختیار داری، به همسران دیگر تبدیل کنی، به این معنی که نمی‌توانی زنان خود را طلاق بدهی و با دیگران ازدواج کنی. این حکم به خاطر این است که آن زنان به عنوان مادران مؤمنین شناخته شده‌اند و طلاق آن‌ها برای دیگران حرام است. اما برای ازدواج با دیگران، هیچ ممانعتی وجود ندارد. در زمان جاهلی، عرب‌ها زنان خود را با یکدیگر مبادله می‌کردند و می‌گفتند که همسرانشان را با هم عوض کنند. به همین خاطر، آیه‌ای نازل شد که به نهادن همسران بر یکدیگر اشاره دارد و می‌گوید که غیر از آنچه در مالکیت داتی، مبادله زنان دیگر جایز نیست، اما می‌توان با کنیزان خود هر کاری انجام داد.
روی ابو هریرة قال: دخل عیینة بن حصن علی النّبی (ص) بغیر اذن و عنده عائشة، فقال له النّبی (ص): یا عیینة فاین الاستیذان؟ قال یا رسول اللَّه: و ما استاذنت علی رجل من مضر منذ ادرکت، ثمّ قال: من هذه الحمیراء الی جنبک؟ فقال: هذه عائشة امّ المؤمنین، فقال عیینة: أ فلا اترک لک عن احسن الخلق؟ فقال رسول اللَّه (ص): انّ اللَّه قد حرّم ذلک. فلمّا خرج قالت عائشة: من هذا یا رسول اللَّه؟ قال: هذا احمق مطاع و انّه علی ما ترین لسیّد قومه.
هوش مصنوعی: عائشة در حالتی نوشته است که عیینة بن حصن بدون اجازه وارد محضر پیامبر (ص) شده و هنگامی که عائشه در کنار پیامبر (ص) بود، پیامبر به او گفت که چرا اجازه نگرفته است. عیینة با شدت اعلام کرد که هیچگاه از کسی اجازه نگرفته است. سپس او به عائشه اشاره کرد و پرسید که این زن کیست. پیامبر (ص) جواب داد که او عائشه، مادر مؤمنان است. عیینة به نوعی به پیامبر (ص) گفت چرا باید با کسی مثل او خوب رفتار کند. پیامبر (ص) تأکید کرد که خداوند این کار را حرام کرده است. بعد از خروج عیینة، عائشه از پیامبر (ص) پرسید که آن مرد چه کسی بود و پیامبر (ص) پاسخ داد که او فردی ناچیز ولی مورد احترام قوم خود است.
قوله: وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ یعنی لیس لک ان تطلّق احدا من نسائک و تنکح بدلها اخری و لو اعجبک جمالها. قال ابن عباس: یعنی أسماء بنت عمیس الخثعمیة امرأة جعفر بن ابی طالب، فلمّا استشهد جعفر اراد رسول اللَّه (ص) ان یخطبها فنهی عن ذلک إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ. قال ابن عباس. ملک بعد هؤلاء ماریة.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر شما از زیبایی زن‌ها خوشتان بیاید، حق ندارید یکی از همسرانتان را طلاق دهید و به جای او زن دیگری بگیرید، حتی اگر آن زن بسیار زیبا باشد. ابن عباس می‌گوید این موضوع مربوط به «اسماء بنت عمیس» است که همسر جعفر بن ابی‌طالب بود. پس از شهادت جعفر، پیامبر (ص) قصد داشت او را خواستگاری کند، اما از این کار نهی شد، مگر اینکه در مورد کنیز‌ها صحبت کنیم. ابن عباس همچنین اشاره می‌کند که بعد از این واقعه، «ماریه» به عنوان کنیز در اختیار پیامبر قرار گرفت.
وَ کانَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ رَقِیباً هذا تعظیم للنّهی و تشدید فی التّحریم، و فی الایة دلیل علی جواز النّظر الی من یرید نکاحها من النّساء
هوش مصنوعی: و خداوند بر همه چیز نظارت دارد. این جمله بیانگر اهمیت و شدت تحریم‌هاست، و در این آیه دلیلی برای اجازه نظر کردن به کسی که قصد ازدواج با او را دارد، از میان زنان آورده شده است.
روی عن جابر قال: قال رسول اللَّه (ص): اذا خطب احدکم المرأة فان استطاع ان ینظر الی ما یدعوه الی نکاحها فلیفعل.
هوش مصنوعی: جابر می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: زمانی که یکی از شما می‌خواهد با زنی ازدواج کند، اگر بتواند به چیزهایی که او را به ازدواج با آن زن تحریک می‌کند، نگاه کند، بهتر است این کار را انجام دهد.
و عن المغیرة بن شعبة قال: خطبت امرأة فقال لی النّبی (ص): هل نظرت الیها؟ قلت: لا قال: فانظر الیها فانّه احری ان یؤدم بینکما.
هوش مصنوعی: المغیره بن شعبه روایت می‌کند که وقتی خواستگاری یک زن را کرد، پیامبر (ص) از او پرسید: آیا به او نگاه کرده‌ای؟ او پاسخ داد: نه. پیامبر فرمود: پس به او نگاه کن، زیرا این کار احتمال ازدواج شما را بیشتر می‌کند.
و عن ابی هریرة انّ رجلا اراد ان یتزوّج امرأة من الانصار، فقال له النّبی (ص): انظر الیها فانّ فی اعین الانصار شیئا.
هوش مصنوعی: ابی هریره نقل می‌کند که مردی قصد داشت با زنی از قبیله انصار ازدواج کند. پیامبر (ص) به او گفت: به او نگاه کن، چون در چهره زنان انصار ویژگی خاصی وجود دارد.