گنجور

۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی‌ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ، این آیت در شأن کفار قریش فروآمد، قومی مخصوص که علم اللَّه در حق ایشان سابق شده که هرگز ایمان نیارند و در کفر میرند. ربّ العالمین مصطفی را خبر داد که ایشان سخن تو نپذیرند و پند تو ایشان را سود ندارد که ما بر دلهای ایشان مهر نهاده‌ایم تا ایمان در آن نشود و کفر از آن بیرون نیاید. همانست که جای دیگر گفت: وَ نَطْبَعُ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ و ایشان را مردگان نام کرد، که ایشان را نه در آنچه می‌شنوند نفعیست و نه بآن عمل میکنند، راست چون مردگانند که حس و عقل ندارند. میگوید یا محمد چنان که نتوانی تو که مردگان را شنوا کنی تا سخن بشنوند ایشان را هم نتوانی که شنوا کنی تا حق بشنوند. ابن کثیر وَ لا تُسْمِعُ بتاء مفتوحه خواند الصُّمَّ مرفوع میگوید کران آواز خواننده نشنوند إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ خاصّه آن گه که پشت برگردانند بر خواننده و میروند، نه بگوش شنوند و نه برمز و اشارت بدانند.

وَ ما أَنْتَ بِهادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ قرأ حمزة تهتدی العمی عن ضلالتهم، و المعنی هم کالعمی و ما فی وسعک ادخال الهدی فی قلب من عمی عن الحق فلم ینظر الیه بعین قلبه. إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ، ای ما تسمع الّا من اتّبع الحق طالبا له بالنظر فی آیاتنا و یسلک طریق القبول و هو من سبق من اللَّه العلم بانّه یوفقه و یؤمن. میگوید تو نتوانی که گمراهان را با راه آری و نتوانی که کران را بشنوانی مگر کسی طالب حق بود بنظر و استدلال، و توفیق یافته که دعوت قبول کند و پند بشنود، و این کسی تواند بود که عنایت ازلی درو رسیده و بعلم اللَّه رفته که وی ایمان آرد و بسعادت ابد رسد.

روی انّ النبی (ص) قام علی منبره فقبض کفّه الیمنی فقال: «کتاب کتبه اللَّه فیه اهل الجنة باسمائهم و انسابهم مجمل علیهم لا یزاد فیه و لا ینقص منه»، ثمّ قبض کفه الیسری فقال: «کتاب کتبه اللَّه فیه اهل النار باسمائهم و اسماء آبائهم مجمل علیهم لا یزاد فیه و لا ینقص منه فلیعملنّ اهل السعادة بعمل اهل الشقاء حتی یقال کانّهم منهم بل هم هم، ثم یستنقذهم اللَّه قبل الموت و لو بفواق ناقة، و لیعملن اهل الشقاء بعمل اهل السعادة حتی یقال کانّهم منهم بل هم هم، ثم لیخرجنّهم اللَّه قبل الموت و لو بفواق ناقة. السّعید من سعد بقضاء اللَّه و الشقی من شقی بقضاء اللَّه و الاعمال بالخواتیم».

و قال (ص): «انّ العبد لیعمل عمل اهل النار و انّه من اهل الجنّة و یعمل عمل اهل الجنّة و انّه من اهل النّار و انّما الاعمال بالخواتیم».

و قالت عائشة دعی رسول اللَّه (ص) الی جنازة صبیّ من الانصار فقلت طوبی لهذا عصفور من عصافیر الجنّة لم یعمل سوا قال او غیر ذلک یا عائشة، انّ اللَّه خلق الجنّة و خلق النّار فخلق لهذه اهلا و لهذه اهلا خلقهم لها و هم فی اصلاب آبائهم.

بر وفق این اخبار آورده‌اند که رسول خدا حکایت کرد که در بنی اسرائیل زاهدی بود دویست سال عبادت کرده و در آرزوی آن بود که وقتی ابلیس را به‌بیند تا با وی گوید الحمد للَّه که درین دویست سال ترا بر من راه نبود و نتوانستی مرا از راه حق بگردانیدن آخر روزی ابلیس از محراب خویشتن را باو نمود، او را بشناخت، گفت: اکنون بچه آمدی یا ابلیس؟ گفت دویست سالست تا میکوشم که ترا از راه ببرم و بکام و مراد خویش درآرم و از دستم برنخاست و مراد من برنیامد، و اکنون تو درخواستی تا مرا بینی دیدار من ترا بچه کار آید؟ که از عمر تو دویست سال دیگر مانده است. این سخن بگفت و ناپدید گشت زاهد در وساوس افتاد گفت از عمر من دویست سال مانده و من خویشتن را چنین در زندان کرده‌ام؟ از لذّات و شهوات باز مانده و دویست سال دیگر هم برین صفت دشخوار بوده تدبیر من آنست که صد سال در دنیا خوش زندگانی کنم لذّات و شهوات آن بکار دارم آن گه توبت کنم و صد سال دیگر بعبادت بسر آرم که اللَّه تعالی غفور و رحیم است. آن روز از صومعه بیرون آمد سوی خرابات شد و بشراب و لذّات باطل مشغول گشت و بصحبت مؤمنات تن در داد، چون شب درآمد عمرش بآخر رسیده بود ملک الموت درآمد و بر سر آن فسق و فجور جان وی برداشت. آن طاعات و عبادات دویست ساله بباد بر داد حکم ازلی درو رسیده و شقاوت دامن او گرفته. نعوذ باللّه من درک الشقاء و سوء القضاء.

وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ هذا القول هو حکم العذاب و وقوع السخط و انقطاع المهلة، کقوله: وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا، و ذلک حین لا یقبل اللَّه سبحانه من کافر ایمانه و لم یبق الّا من یموت کافرا فی علم اللَّه سبحانه و هذا عند اقتراب الساعة و منقطع الامال و هو خروج الدّابة، فاذا خرجت الحفظة و رفعت الاقلام و شهدت الاجساد علی الاعمال و تبیّن الشقی من السعید و تشاهدت الالسن بالکفر و الایمان صراحا. قال ابو سعید الخدریّ: اذا ترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر وجب الغضب وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ.

خلافست میان علماء تفسیر که شکل دابة چون است و از کجا بیرون آید.

حذیفه گفت از رسول خدا شنیدم که گفت طولها ستون ذراعا لا یدرکها طالب و لا یفوتها هارب، تسم المؤمن بین عینیه، و یکتب بین عینیه مؤمن، و تسم الکافر بین عینیه و یکتب بین عینیه کافر، و معها عصا موسی و خاتم سلیمان. و قال ابن عباس لها زغب و ریش و اربع قوائم. و قال ابن الزبیر رأسها رأس ثور و عینها عین خنزیر و اذنها اذن فیل و قرنها قرن ایّل و عنقها عنق نعامة و صدرها صدر اسد و لونها لون نمر و خاصرتها خاصرة هرّ و ذنبها ذنب کبش و قوائمها قوائم بعیر بین کل مفصلین اثنا عشر ذراعا، تخرج و معها عصا موسی و خاتم سلیمان. فتنکت فی مسجد المؤمن بعصا موسی نکتة بیضا، فیبیض وجهه، و تنکت فی وجه الکافر بخاتم سلیمان نکتة سوداء فیسودّ وجهه، و ذلک قوله تعالی: یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ. و هذا حین یغلق باب التوبة لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل. و قال وهب وجهها وجه رجل و سایر خلقها خلق الطیر، و قیل هی علی صورة فرس.

امّا بیرون آمدن دابة الارض بدانکه علامتی است از علامتهای مهین قیامت و خاست رستخیز. و از رسول خدا (ص) پرسیدند که از کجا بیرون آید گفت‌ من اعظم المساجد حرمة علی اللَّه‌ یعنی المسجد الحرام. قال و عیسی یطوف بالبیت و معه المسلمون این خبر دلیل است که نخست عیسی بیرون آید انگه دابة الارض. ابن عباس گفت وادییست در زمین تهامة از آنجا بیرون آید. عبد اللَّه بن عمر و در زمین طایف بود، آنجا پای بر زمین زد گفت ازینجا بیرون آید. و گفته‌اند از اجیاد مکة بیرون آید. ابن مسعود گفت از میان صفا و مروه. و قال ابن عمر تخرج الدابّة من صدع فی الصفا کجری الفرس ثلاثة ایّام و ما خرج ثلثها. این خبر موافق آمد با قول حسن بصری که گفت موسی (ع) از حق درخواست تا دابة الارض بوی نماید. گفتا سه روز و سه شب بیرون می‌آمد از زمین و بآسمان برمی‌شد. موسی چون آن منظر عظیم قطیع دید طاقت نداشت، گفت: ربّ ردّها فردّها، خداوندا بجای خود باز بر او را و بجای خود باز شد. مقاتل گفت: لا یخرج منها غیر رأسها فیبلغ رأسها السحاب. و قول درست آنست که او را سه خرجه است یعنی که سه بار بیرون آید: اوّل از زمین یمن برآید چنان که اهل بادیه از وی خبر دارند و ذکر وی بایشان رسد امّا بمکه و دیگر شهرها نرسد، و در آن خرجه اوّل صفت عظمت و طول و عرض وی در چشمها نیاید و پیدا نگردد پس ناپدید شود روزگاری دراز چندان که اللَّه خواهد، پس دوم بار از زمین تهامه برآید و خبر وی به مکه رسد و بدیگر شهرها، باز پنهان شود روزگاری، آن گه سوم بار از میان مکه برآید. و گفته‌اند که میان رکن اسود و باب بنی مخزوم بیرون آید بر ان صفت و آن عظمت که گفتیم و بر روی زمین همی‌رود و هر کجا نفس وی رسد همه نبات و درختان خشک میشود تا در زمین هیچ نبات و درخت سبز نماند مگر درخت سپند که آن خشک نشود از بهر آن که برگه هفتاد پیغامبر با وی است و عصای موسی و خاتم سلیمان با وی بود، هر مسلمانی را که بیند سر عصا بر پیشانی او نهد یک نقطه نور پدید آید، آن گه سر تا پای وی همه نور شود و چون کافری بیند انگشتری سلیمان بر پیشانی او نهد، یک نقطه ظلمت بر پیشانی وی پدید آید. آن گه سر تا پای وی همه ظلمت و تاریکی گردد. و چون این دابه بیرون آید مسلمانان همه قصد مسجد کنند که وی البته تعرض مسجد نکند و با مردم بزبان ایشان سخن گوید بآن لغت که دریابند: با عربی بزبان عرب و با عجمی بزبان عجم، اینست که ربّ العالمین گفت: تُکَلِّمُهُمْ. سدّی گفت: تُکَلِّمُهُمْ ببطلان الادیان سوی دین الاسلام و گفته‌اند سخن گفتن وی آنست که کافر و مسلمان از هم جدا کند، روی فرا قومی کند گوید: ایّها الکفّار مصیرکم الی النار و روی فرا قومی دیگر کند، گوید: ایّها المؤمنون مصیرکم الی الجنة. و قیل تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ فرا روی مردم میگوید، که این مردمان یعنی اهل مکه به بیرون آمدن من گرویده نبودند و ذلک لانّ خروجها من آیات اللَّه قال ابو الجوزاء: سألت ابن عباس تُکَلِّمُهُمْ او تُکَلِّمُهُمْ؟ فقال کلّ ذلک یفعل تکلم المؤمن و تکلم الکافر ای تسمهم انّ الناس بفتح الف قرائت کوفی و یعقوب است یعنی تکلّمهم بانّ الناس و بکسر الف قرائت باقی، و تقدیره تُکَلِّمُهُمْ فتقول أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ.

وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً، ای من کل اهل عصر جماعة کثیرة مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ ای یحبس اوّلهم علی آخرهم لیجتمعوا ثم یساقون الی النار و من فی قوله ممّن یکذّب للتبیین لا للتبعیض، ای الفوج من المکذّبین لانّه لا یحشر بعض المکذّبین دون بعض، و انّما خصّ المکذّبین بالحشر دون المؤمنین لانّه یرید وصف حالهم خاصّة دون المؤمنین. و قال المبرّد: لا یقال للمؤمنین حشروا لانّ الحشر لا یستعمل الّا فی الجمع علی وجه الاذلال.

حَتَّی إِذا جاؤُ یعنی اذا حضروا المحشر. قال اللَّه تعالی لهم: أَ کَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها علما. فی هذا تقدیم و تأخیر: یعنی لم تحیطوا بآیاتی علما فکذّبتم بها. کقوله: بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ، وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ‌ قوله: أَمَّا ذا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ هذا توهین لقولهم و فعلهم، یقال ذلک علیّ ابلغ اذ کان. و قیل هذا توبیخ و تبکیت ای ما ذا کنتم تعملون حین لم تبحثوا عنها و لم تتفکّروا فیها. وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ ای وجب علیهم الوعید، و حلّ بهم العذاب و السخط من اللَّه یوم یحشرون بما ظلموا بسبب کفرهم و تکذیبهم بآیات اللَّه فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ بحجج یدفعون بها عن انفسهم و قیل فهم لا ینطقون بعذر و لا شفاعة، کما قال: هذا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ. و قیل وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ ای لزمتهم حجة اللَّه فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ فلم یجدوا جوابا. و قیل لا یَنْطِقُونَ لانّ افواههم مختومة. و قیل وقوع القول علیهم وقوع السّخط، و حکم العذاب علیهم فی الدنیا و ذلک ما روی عن عبد اللَّه بن مسعود قال: اکثروا زیارة هذا البیت من قبل ان یرفع و ینسی الناس مکانه و اکثروا تلاوة القرآن من قبل ان یرفع قالوا یا با عبد الرحمن هذه المصاحف ترفع فکیف بما فی صدور الرجال قال یصبحون فیقولون قد کنّا نتکلّم بکلام. و نقول قولا فیرجعون الی شعر الجاهلیة و احادیث الجاهلیة، و ذلک حین یقع القول علیهم.

ثم ذکر الدلیل علی قدرته و الاهیّته سبحانه فقال: أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ من حرکات النصب فیستریح بذلک ابدانهم عدّة للغدو النهار مبصرا لینتشروا فیه فی الارض و یتوصّلوا بذلک الی قضاء حوائجهم و طلب معاشهم. قوله: وَ النَّهارَ مُبْصِراً ای ذا ابصار، کقوله: عِیشَةٍ راضِیَةٍ ای ذات رضی. و قیل مبصرا ای یبصر فیه کما یقال: لیل نائم ای ینام فیه. إِنَّ فِی ذلِکَ ای فیما بیّناه من الآیات فی اللیل و النّهار لدلالات صادقة تورث الایمان باللّه و توجب الاعتراف بتوحیده علی کل عاقل متدیّن وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ، ای اذکر یوم ینفخ اسرافیل فی الصّور و هو شبه قرن. قال مجاهد: الصّور کهیئة البوق، و قیل هو جمع صورة کصوفة و صوف یعنی تنفخ الارواح فی الاجساد و الاوّل اصوب و هو المعتقد، و الدلیل علیه‌ قول النبی (ص): کیف انعم و صاحب القرن قد التقمه و حتی جبهته ینظر متی یومر فینفخ.

ابو هریره روایت کند از مصطفی (ص)، گفت: ربّ العالمین آسمانها و زمین بیافرید آن گه بعد از آفرینش آسمان و زمین صور بیافرید و به اسرافیل داد اسرافیل صور در دهن گرفته و چشم فرا عرش داشته منتظر آن تا کی فرمایند او را که در دم. بو هریره گفت: یا رسول اللَّه آن صور چیست گفت مانند سروی عظیم‌

و الّذی بعثنی بالحق انّ عظم دارة فیه کعرض السّماء و الارض فینفخ فیه ثلاث نفخات: الاولی نفخة الفزع، و الثانیة نفخة الصعق، و الثالثة نفخة القیام لربّ العالمین.

یقال بین کلّ نفختین اربعون یوما من ایام الدّنیا و قیل اربعون سنة فاذا تمّت الاربعون نفخ نفخة الصعق و هو الموت و در خبر است که بو هریره گفت: یا رسول اللَّه فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ این استثنا مر که راست؟

گفت: اولئک الشهداء و هم أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ وقاهم اللَّه فزع ذلک الیوم و آمنهم و هو عذاب یبعثه اللَّه علی شرار خلقه و هو الّذی یقول اللَّه عزّ و جل: إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‌ءٌ عَظِیمٌ الی قوله: وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِیدٌ.

و قیل فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ یعنی اهل الجنّة من الحور و الغلمان و الخدم بعد از نفخه فزع چهل سال گذشته فرمان آید، اسرافیل که انفخ نفخة الصعق فیصعق من فی السماوات و من فی الارض الّا من شاء اللَّه. و در خبر بو هریره است.‌

فاذا اجتمعوا جاء ملک الموت الی الجبار فیقول قد مات اهل السماء و الارض الّا من شئت فیقول اللَّه سبحانه و هو اعلم من بقی؟ فیقول ای ربّ بقیت انت الحی الذی لا تموت و بقیت حملة العرش و بقی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و بقیت انا. فیقول جلّ و عزّ فیموت جبرئیل و میکائیل فینطق اللَّه العرش فیقول ای ربّ یموت جبرئیل و میکائیل، فیقول: اسکت انّی کتبت الموت علی کل من تحت عرشی، فیموتان. ثمّ یأتی ملک الموت الی الجبار فیقول ای ربّ قد مات جبرئیل و مکائیل فیقول و هو اعلم : فمن بقی؟ فیقول: بقیت انت الحی الذی لا تموت، و بقیت حملة عرشک و بقیت فیقول لیمت حملة عرشی فیموتون فیامر اللَّه العرش فیقبض الصور من اسرافیل ثمّ یقول لیمت اسرافیل فیموت ثمّ یأتی ملک الموت، فیقول یا ربّ قد مات حملة عرشک فیقول و هو اعلم فمن بقیها فیقول بقیت انت الحیّ الذی لا تموت، و بقیت انا. فیقول انت خلق من خلقی خلقتک لما رأیت.، فمت، فیموت، فاذا لم یبق احد الّا اللَّه الواحد الاحد الصمد الذی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ و کان آخرا کما کان اولا طوی السماوات کطیّ السّجل للکتاب ثمّ قال انا الجبّار لمن الملک الیوم؟ فلا یجیبه احد ثم یقول تبارک و تعالی جلّ ثناؤه و تقدّست اسماؤه: للَّه الواحد القهار یوم تبدّل الارض غیر الارض و السماوات فیبسطها بسطا ثم یمدّها مدّ الادیم العکاظی لا تری فیها عوجا و لا امتا ثم یزجر اللَّه الخلق زجرة واحدة فاذا هم فی هذه الارض المبدّلة فی مثل ما کانوا فیها من الاوّل: من کان فی بطنها کان فی بطنها، و من کان علی ظهرها کان علی ظهرها. ثم ینزل اللَّه عزّ و جلّ علیهم ما من تحت العرش کمنی الرجال ثم یامر اللَّه عزّ و جلّ السحاب ان یمطر اربعین یوما حتی یکون فوقهم اثنا عشر ذراعا و یامر اللَّه سبحانه الاجساد ان تنبت کنبات الطراثیث او کنبات البقل حتی اذا تکاملت اجسادهم کما کانت، قال اللَّه تعالی لیحیی حملة العرش فیحیون ثم یقول اللَّه عزّ و جلّ لیحیی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل فیحیون اللَّه اسرافیل فیاخذ الصّور فیضعه علی فیه ثم یدعوا اللَّه الارواح فیعطی بها تتوهج ارواح المؤمنون نورا و الأخری ظلمة فیقبضها جمیعا ثم یلقیها فی الصور ثم یامر اللَّه عزّ و جلّ اسرافیل ان ینفخ نفخة للبعث فتخرج الارواح کانّها النحل قد ملأت ما بین السماء و الارض فیقول اللَّه عزّ و جلّ لیرجعن کل روح الی جسده، فتدخل الارواح الخیاشیم ثم تمشی فی الاجساد او کما یمشی السّمّ فی اللّدیغ.

ثم تنشق الارض عنهم سراعا فانا اوّل من تنشق عند الارض فتخرجون منها الی ربکم تنسلون عراة حفاة غرلا مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ یَقُولُ الْکافِرُونَ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ.

قوله: وَ کُلٌّ أَتَوْهُ قرأ حمزة و حفص أَتَوْهُ مقصورا علی الفعل، بمعنی جاءوه عطفا علی قوله: فَفَزِعَ و اتوه، و قرأ الباقون: آتَوْهُ بالمدّ و ضمّ التاء علی مثال فاعلوه کقوله: وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً ای یأتون اللَّه سبحانه داخرین صاغرین.

و تری الجبال یا محمد تحسبها جامدة قائمة واقفة مستقرة مکانها، وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ حتی تقع علی الارض فتستوی بها.

صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ، ای صنع اللَّه ذلک صنعه فهو نصب علی المصدر. و قیل معناه هذا من صنع اللَّه الذی خلق الاشیاء علی وجه الاتقان و الاحکام انّه خبیر بما یفعلون عالم بافعال عباده قادر علی مجازاتهم علیها بما یستحقون قرأ مکی و بصری و حماد: بما یفعلون بالیاء لقوله آتوه انّما هو خیر عنهم.

قوله: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ یعنی من جاء بالتوحید یوم القیامة و هو شهادة ان لا اله الّا اللَّه، فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها ای ثواب اجود منها. ان قیل فاذا کانت الحسنة: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ و هی التوحید فما معنی: فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها و هل شی‌ء خیر من لا اله الّا اللَّه فالجواب عنه من وجهین: احدهما انّه علی التقدیم و التأخیر، و المعنی فله منها و من اجلها خیر، و الجواب الثانی انّ قوله: خَیْرٌ مِنْها یعنی به الثواب لانّ الطاعة فعل العبد و الثواب فعل اللَّه و فعل اللَّه اشرف من فعل العبد و خیر منه، و قیل مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ یعنی با الاخلاص فی التوحید فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها ای خیر له منها الجنة.

وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ یعنی بالشرک فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ و فی ذلک ما روی انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): یجی‌ء الاخلاص و الشرک یوم القیامة فیجثوان بین یدی الرب تبارک و تعالی فیقول الرب للاخلاص انطلق انت و اهلک الی الجنة و یقول للشرک انطلق انت و اهلک الی النار ثم تلا هذه الایة من جاء بالحسنة فله خیر منها الی قوله فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ.

وعن ابی عبد اللَّه الجدلیّ قال: دخلت علی علی بن ابی طالب (ع) فقال: «یا ابا عبد اللَّه أ لا أنبّئک بالحسنة التی من جاء بها ادخله اللَّه الجنّة و السیّئة التی من جاء بها کبّه اللَّه فی النّار و لم یقبل معها عملا؟ قلت بلی. قال: الحسنة حبّنا و السّیّئة بغضنا».

و قیل: فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها یعنی رضوان اللَّه کقوله تعالی: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ، و قیل فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها یعنی الاضعاف، و هذا تأویل حسن لانّ للاضعاف خصائص منها ان العبد یسأل عن عمله و لا یسأل عن الاضعاف و منها انّ للشیطان سبیلا الی عمله و لیس له سبیل الی الاضعاف و لانّه لا مطمع للخصوم فی الاضعاف و لانّ دار الحسن فی الدنیا و دار الاضعاف الجنّة و لانّ الحسنة علی استحقاق العبد و التضعیف کما یلیق بکرم الرّب.

قوله: وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ بالتنوین، یَوْمَئِذٍ بفتح المیم قراءة اهل الکوفة و قرأ سائر القرّاء مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ بالاضافه و هذا اعمّ لانّه آمن من جمیع الفزع.

قال ابن عباس: اذا اطبقت النار علی اهلها فزعوا فزعة لم یفزعوا مثلها و هو فزع الاکبر و اهل الجنّة آمنون من ذلک. وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ، یعنی من جاء یوم القیامة مشرکا باللّه فان اللَّه سبحانه یأمر خزنة جهنم ان یطرحوه علی وجهه فی النار و یقال لهم هل تجزون الّا ما کنتم تعملون یقال کببته علی وجهه فأکبّ، نظیره: قشعت الرّیح السحاب فاقشع، و هذا من الفعل الغریب بعکس سایر الافعال، و منه‌

قول النبی (ص): و هل یکب الناس علی مناخرهم فی النار الا حصائد السنتهم، و مثله: قلعته فاقلع.

إِنَّما أُمِرْتُ، یعنی قل للعرب یا محمد انّما امرنی اللَّه ان اعبد ربّ هذه البلدة یعنی مکة التی تفتخر بها العرب و یسمون بسببها سکان حرم اللَّه الَّذِی حَرَّمَها ای جعلها حرما آمنا یأمن فیها السباع و الوحوش فلا یعدو الکلب فیها علی الغزال و لا ینفر منها الغزال و یکف الناس عن اهلها و عن من لاذ بها. و قیل حَرَّمَها ای عظّم حرمتها من ان یسفک بها دم او یظلم بها احد او یصطاد صیدها او یختلی خلاها فاعبدوه انتم ففیه عزّکم و شرفکم، و قیل حَرَّمَها علی الجبابرة حتی لا یتملّکها جبّار و یدّعیها لنفسه. وَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ ای و لربّ هذه البلدة کلّ شی‌ء مع هذه البلدة فانّه مالک الدنیا و الآخرة و ربّ العالمین کلّهم و انّما خصّ هذه البلدة باضافتها الیه تشریفا لها کما قال: ناقَةُ اللَّهِ و بیت اللَّه و رجب شهر اللَّه. وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ای و امرنی ربّی بان اکون مسلما علی دین ابراهیم منقادا لامره مستسلما له متوکّلا علیه.

وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ یعنی و امرنی ربّی ان اقرأ علیکم القرآن و اعرفکم حلاله و حرامه و ما لکم و علیکم فیه. فَمَنِ اهْتَدی‌ فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ، ای من سلک طریق الرشاد و آمن بالقرآن فلنفسه عمل لانّه لا ینال نعیم الآخرة و لا یأمن العذاب فی الدارین من ترک قصد السبیل بتکذیبه ایّای و کفره بالقرآن فانّما انا منذر انذر سخط اللَّه و عذابه و نقمته. و هذا کان قبل فرض القتال ثم نسخه الامر بالقتال و قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ یعنی قل یا محمد للقائلین لک من مشرکی قومک متی هذا الوعد الحمد للَّه «علی توفیقه ایّانا للحق الّذی انتم عنه عمون سَیُرِیکُمْ ربکم آیات عذابه و سخطه فتعرفون بها حقیقة نصحی لکم و صدق ما دعوتکم الیه و قیل سیریکم اشراط الساعة فتعرفون بها حقیقتها بوقوعها و قیامها و قیل سیریکم آیاته الدّالة علی ربوبیّته و وحدانیّته فَتَعْرِفُونَها فی انفسکم و فی الافاق کقوله سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ قوله: و ما...

تعملون وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بالتاء مدنی و شامی و حفص و یعقوب و الوجه انّه علی اضمار القول و التقدیر قل لهم و ما ربک بغافل عما تعملون امر علیه السلم بمخاطبة الکفّار بذلک علی سبیل التهدید و قرا الباقون یعملون بالیای و الوجه انه علی وعید المشرکین ای و ما ربّک بغافل عمّا یعمله الکفار و عما یستوجبونه علیها من العقاب و لکنّه جعل لهم اجلاهم بالغوه فاذا جاء ذلک الاجل لا یستأخرون عنه ساعة و لا یستقدمون و هذه تسلیة للنّبی (ص) فیقول لا یحزنک تکذیبهم ایّاک فانّی من وراء اهلاکهم فاهلکهم اللَّه بدر و ضربت الملائکة وجوههم و ادبارهم و عجلهم اللَّه الی النّار.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی‌ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ، این آیت در شأن کفار قریش فروآمد، قومی مخصوص که علم اللَّه در حق ایشان سابق شده که هرگز ایمان نیارند و در کفر میرند. ربّ العالمین مصطفی را خبر داد که ایشان سخن تو نپذیرند و پند تو ایشان را سود ندارد که ما بر دلهای ایشان مهر نهاده‌ایم تا ایمان در آن نشود و کفر از آن بیرون نیاید. همانست که جای دیگر گفت: وَ نَطْبَعُ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ و ایشان را مردگان نام کرد، که ایشان را نه در آنچه می‌شنوند نفعیست و نه بآن عمل میکنند، راست چون مردگانند که حس و عقل ندارند. میگوید یا محمد چنان که نتوانی تو که مردگان را شنوا کنی تا سخن بشنوند ایشان را هم نتوانی که شنوا کنی تا حق بشنوند. ابن کثیر وَ لا تُسْمِعُ بتاء مفتوحه خواند الصُّمَّ مرفوع میگوید کران آواز خواننده نشنوند إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ خاصّه آن گه که پشت برگردانند بر خواننده و میروند، نه بگوش شنوند و نه برمز و اشارت بدانند.
هوش مصنوعی: در این آیه به پیامبر گفته شده که نمی‌تواند مردگان را به سخن خود شنوا کند، اشاره به کافران قریش دارد که حاکمیت خداوند بر دل‌هایشان باعث شده است که هرگز ایمان نیاورند و در کفر بمیرند. خداوند به رسول خود خبر داده که این افراد هرگز سخنان او را نخواهند پذیرفت و نصیحت‌های او برایشان سودی ندارد، زیرا بر قلب‌هایشان مهر نهاده شده است به گونه‌ای که دیگر ایمان در دل‌هایشان جای نمی‌گیرد. در جاهای دیگر نیز ذکر شده که خداوند بر دل‌هایشان مُهری گذاشته که آنها را از شنیدن حق باز می‌دارد. به این ترتیب، کافران همچون مردگان‌اند که نه حس دارند و نه عقل. بنابراین، پیامبر نمی‌تواند آنان را به شنیدن حقیقت وادار کند، همانطور که مردگان هیچ صدایی را نمی‌شنوند. در نهایت، بیان شده که زمانی که این افراد از حق روی برگردانند، حتی قادر به شنیدن صداها نیز نخواهند بود.
وَ ما أَنْتَ بِهادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ قرأ حمزة تهتدی العمی عن ضلالتهم، و المعنی هم کالعمی و ما فی وسعک ادخال الهدی فی قلب من عمی عن الحق فلم ینظر الیه بعین قلبه. إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ، ای ما تسمع الّا من اتّبع الحق طالبا له بالنظر فی آیاتنا و یسلک طریق القبول و هو من سبق من اللَّه العلم بانّه یوفقه و یؤمن. میگوید تو نتوانی که گمراهان را با راه آری و نتوانی که کران را بشنوانی مگر کسی طالب حق بود بنظر و استدلال، و توفیق یافته که دعوت قبول کند و پند بشنود، و این کسی تواند بود که عنایت ازلی درو رسیده و بعلم اللَّه رفته که وی ایمان آرد و بسعادت ابد رسد.
هوش مصنوعی: تو نمی‌توانی افرادی را که در گمراهی هستند به راه بیاوری و نمی‌توانی افراد نابینا را بشنوی، مگر اینکه کسی باشد که به دنبال حق باشد و از طریق آیات ما تحقیق کند و به پذیرش آن بپردازد. این موضوع از جانب خداوند است که او را در مسیر هدایت قرار داده و به ایمان می‌آورد. تنها افرادی که به حق ایمان دارند می‌توانند دعوت را بپذیرند و از نصیحت‌ها بهره‌مند شوند، و این افرادی هستند که قبل از تولد، رحمت الهی شامل حالشان شده است و به علم خدا رسیده‌اند که خود را به سعادت ابدی برسانند.
روی انّ النبی (ص) قام علی منبره فقبض کفّه الیمنی فقال: «کتاب کتبه اللَّه فیه اهل الجنة باسمائهم و انسابهم مجمل علیهم لا یزاد فیه و لا ینقص منه»، ثمّ قبض کفه الیسری فقال: «کتاب کتبه اللَّه فیه اهل النار باسمائهم و اسماء آبائهم مجمل علیهم لا یزاد فیه و لا ینقص منه فلیعملنّ اهل السعادة بعمل اهل الشقاء حتی یقال کانّهم منهم بل هم هم، ثم یستنقذهم اللَّه قبل الموت و لو بفواق ناقة، و لیعملن اهل الشقاء بعمل اهل السعادة حتی یقال کانّهم منهم بل هم هم، ثم لیخرجنّهم اللَّه قبل الموت و لو بفواق ناقة. السّعید من سعد بقضاء اللَّه و الشقی من شقی بقضاء اللَّه و الاعمال بالخواتیم».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) بر منبر خود ایستاد و دست راستش را گرفت و گفت: «کتابی که خدا نوشته است درباره اهل بهشت، با نام‌ها و نسب‌هایشان، به طور کلی از آن‌ها یاد شده و نه چیزی به آن افزوده می‌شود و نه کاهشی در آن است.» سپس دست چپش را گرفت و گفت: «کتابی که خدا نوشته است درباره اهل جهنم، با نام‌ها و نام پدرانشان، نیز به طور کلی از آن‌ها یاد شده و نه چیزی به آن افزوده می‌شود و نه کاهشی در آن است.» سپس فرمود: «افراد سعادتمند به اعمال افرادی که دچار شقاوت هستند عمل می‌کنند، طوری که انگار جزء آن‌ها هستند در حالی که در واقع چنین نیستند؛ اما خداوند قبل از مرگ آن‌ها را نجات می‌دهد حتی اگر به اندازه‌ی لبی از شتر باشد. و افراد شقی به اعمال افراد سعادتمند عمل می‌کنند، طوری که انگار جزء آن‌ها هستند در حالی که در واقع چنین نیستند؛ اما خداوند قبل از مرگ آن‌ها را خارج می‌کند حتی اگر به اندازه‌ی لبی از شتر باشد. خوشبخت کسی است که به قضا و قدر خدا راضی باشد و بدبخت کسی است که به قضا و قدر خدا راضی نباشد و اعمال بر حسب پایان آنها مورد ارزیابی قرار می‌گیرند.»
و قال (ص): «انّ العبد لیعمل عمل اهل النار و انّه من اهل الجنّة و یعمل عمل اهل الجنّة و انّه من اهل النّار و انّما الاعمال بالخواتیم».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «برخی از افراد ممکن است کارهایی انجام دهند که به طور ظاهری شایسته جهنم به نظر برسد، اما در حقیقت آن‌ها از اهل بهشت هستند. در عوض، افرادی نیز وجود دارند که اعمالی انجام می‌دهند که به نظر می‌رسد شایسته بهشت باشد، اما در واقع از اهل جهنم هستند. در نهایت، اعمال انسان‌ها بر اساس پایان کارشان و نتایج آن سنجیده می‌شود.»
و قالت عائشة دعی رسول اللَّه (ص) الی جنازة صبیّ من الانصار فقلت طوبی لهذا عصفور من عصافیر الجنّة لم یعمل سوا قال او غیر ذلک یا عائشة، انّ اللَّه خلق الجنّة و خلق النّار فخلق لهذه اهلا و لهذه اهلا خلقهم لها و هم فی اصلاب آبائهم.
هوش مصنوعی: عائشه گفت که پیامبر خدا (ص) به جنازه یک کودک از انصار دعوت کرد و من گفتم: خوشا به حال این پرنده از پرندگان بهشت که هیچ کاری نکرده است. پیامبر در پاسخ گفت: ای عائشه، خداوند بهشت و جهنم را خلق کرده و برای هر کدام از آن‌ها اهل و غریبه‌ای را به وجود آورده است. این افراد به این دنیا آمده‌اند در حالی که در نطفه‌های پدرانشان بودند.
بر وفق این اخبار آورده‌اند که رسول خدا حکایت کرد که در بنی اسرائیل زاهدی بود دویست سال عبادت کرده و در آرزوی آن بود که وقتی ابلیس را به‌بیند تا با وی گوید الحمد للَّه که درین دویست سال ترا بر من راه نبود و نتوانستی مرا از راه حق بگردانیدن آخر روزی ابلیس از محراب خویشتن را باو نمود، او را بشناخت، گفت: اکنون بچه آمدی یا ابلیس؟ گفت دویست سالست تا میکوشم که ترا از راه ببرم و بکام و مراد خویش درآرم و از دستم برنخاست و مراد من برنیامد، و اکنون تو درخواستی تا مرا بینی دیدار من ترا بچه کار آید؟ که از عمر تو دویست سال دیگر مانده است. این سخن بگفت و ناپدید گشت زاهد در وساوس افتاد گفت از عمر من دویست سال مانده و من خویشتن را چنین در زندان کرده‌ام؟ از لذّات و شهوات باز مانده و دویست سال دیگر هم برین صفت دشخوار بوده تدبیر من آنست که صد سال در دنیا خوش زندگانی کنم لذّات و شهوات آن بکار دارم آن گه توبت کنم و صد سال دیگر بعبادت بسر آرم که اللَّه تعالی غفور و رحیم است. آن روز از صومعه بیرون آمد سوی خرابات شد و بشراب و لذّات باطل مشغول گشت و بصحبت مؤمنات تن در داد، چون شب درآمد عمرش بآخر رسیده بود ملک الموت درآمد و بر سر آن فسق و فجور جان وی برداشت. آن طاعات و عبادات دویست ساله بباد بر داد حکم ازلی درو رسیده و شقاوت دامن او گرفته. نعوذ باللّه من درک الشقاء و سوء القضاء.
هوش مصنوعی: این داستان حکایت از زاهدی دارد که دویست سال در عبادت گذرانده و آرزو داشت ابلیس را ببیند تا به او بگوید که در این مدت نتوانسته او را از راه حق منحرف کند. روزی ابلیس به او ظاهر شد و به او گفت که در این دویست سال سعی کرده که او را گمراه کند اما موفق نشده است. ابلیس به او گفت که عمرش تنها دویست سال دیگر باقی مانده و از او پرسید که دیدار او چه فایده‌ای دارد. زاهد به فکر افتاد که در این مدت خود را در زحمت قرار داده و از لذت‌ها دور بوده است. پس تصمیم می‌گیرد که صد سال به خوشی و لذت بپردازد و سپس توبه کرده و صد سال دیگر را به عبادت اختصاص دهد. اما هنگامیکه به سراغ لذت‌ها می‌رود و با دیگران خوش می‌گذراند، مرگ ناگهان به سراغش می‌آید و او را در حالی که در گناه است می‌گیرد. در نهایت، زحمات و عبادت‌های او به باد رفته و دچار شقاوت می‌شود.
وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ هذا القول هو حکم العذاب و وقوع السخط و انقطاع المهلة، کقوله: وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا، و ذلک حین لا یقبل اللَّه سبحانه من کافر ایمانه و لم یبق الّا من یموت کافرا فی علم اللَّه سبحانه و هذا عند اقتراب الساعة و منقطع الامال و هو خروج الدّابة، فاذا خرجت الحفظة و رفعت الاقلام و شهدت الاجساد علی الاعمال و تبیّن الشقی من السعید و تشاهدت الالسن بالکفر و الایمان صراحا. قال ابو سعید الخدریّ: اذا ترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر وجب الغضب وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ.
هوش مصنوعی: وقتی که سخن حق بر آنها واقع شود، این سخن به معنای حکم عذاب و وقوع خشم خدا و پایان مهلت است. مانند آنچه در آیه آمده: "حکم بر آنها صادر شد به دلیل ظلم‌هایی که کردند." در این زمان، دیگر خداوند از کافر ایمان نمی‌پذیرد و تنها کسانی باقی می‌مانند که در کفر خواهند مرد، طبق علم خداوند. این وضعیت در نزدیکی روز قیامت و زمانی که امیدها به پایان می‌رسد، رخ می‌دهد و با خروج نشانه‌ها و بزرگ‌ترین آزمون‌ها همراه است. وقتی نگهبانان خارج شده و قلم‌ها به حالت توقف درمی‌آیند، اجساد بر اعمال خود گواهی می‌دهند و بین بدبخت و خوشبخت تفاوت آشکاری برقرار می‌شود و زبان‌ها به روشنی در مورد کفر و ایمان سخن می‌گویند. ابو سعید خدری گفته است: وقتی مردم از امر به معروف و نهی از منکر دست بکشند، خشم خداوند واجب می‌شود و حکم بر آنها صادر خواهد شد.
خلافست میان علماء تفسیر که شکل دابة چون است و از کجا بیرون آید.
هوش مصنوعی: بین دانشمندان تفسیر اختلاف نظر وجود دارد در مورد اینکه شکل این حیوان چیست و از کجا بیرون خواهد آمد.
حذیفه گفت از رسول خدا شنیدم که گفت طولها ستون ذراعا لا یدرکها طالب و لا یفوتها هارب، تسم المؤمن بین عینیه، و یکتب بین عینیه مؤمن، و تسم الکافر بین عینیه و یکتب بین عینیه کافر، و معها عصا موسی و خاتم سلیمان. و قال ابن عباس لها زغب و ریش و اربع قوائم. و قال ابن الزبیر رأسها رأس ثور و عینها عین خنزیر و اذنها اذن فیل و قرنها قرن ایّل و عنقها عنق نعامة و صدرها صدر اسد و لونها لون نمر و خاصرتها خاصرة هرّ و ذنبها ذنب کبش و قوائمها قوائم بعیر بین کل مفصلین اثنا عشر ذراعا، تخرج و معها عصا موسی و خاتم سلیمان. فتنکت فی مسجد المؤمن بعصا موسی نکتة بیضا، فیبیض وجهه، و تنکت فی وجه الکافر بخاتم سلیمان نکتة سوداء فیسودّ وجهه، و ذلک قوله تعالی: یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ. و هذا حین یغلق باب التوبة لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل. و قال وهب وجهها وجه رجل و سایر خلقها خلق الطیر، و قیل هی علی صورة فرس.
هوش مصنوعی: حذیفه از پیامبر خدا نقل می‌کند که طول این ستون به اندازه یک ذراع است و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را به دست آورد و هیچ‌کس نمی‌تواند از آن بگریزد. مؤمن در میان چشمانش نشانه‌ای دارد و نامش بین چشمانش نوشته شده است، و همچنین کافر نیز نشانه‌ای در میان چشمانش دارد و نامش از این طریق مشخص شده. این موجود همراه با عصای موسی و انگشتر سلیمان به وجود می‌آید. ابن عباس می‌گوید این موجود دارای پر و ریش و چهار پا است. ابن زبیر توصیف می‌کند که سرش شبیه سر گاو، چشمش شبیه چشم خوک، گوشش شبیه گوش فیل، شاخش شبیه شاخ آهو، گردنش شبیه گردن شترمرغ، سینه‌اش شبیه سینه شیر، رنگش شبیه رنگ ببر، پهلوهایش شبیه پهلوی گربه و دمش شبیه دم بره است، و پاهایش مانند پاهای شتر است و در بین هر دو مفصل دوازده ذراع فاصله وجود دارد. این موجود با عصای موسی و انگشتر سلیمان خارج می‌شود و در مسجد مؤمن با عصای موسی لکه‌ای سفید می‌زند که باعث سفیدی چهره‌اش می‌شود، و در چهره کافر با انگشتر سلیمان لکه‌ای سیاه می‌زند که چهره‌اش را سیاه می‌کند. این حتی بیانگر آیه قرآن است که می‌گوید: «روزی که چهره‌ها سفید و چهره‌ها سیاه می‌شود». این زمان بسته شدن در توبه است که دیگر هیچ ایمانی به کسی سود نخواهد رساند که قبل از آن ایمان نیاورده باشد. وهب می‌گوید که چهره‌اش شبیه چهره یک مرد و سایر اعضای بدنش شبیه به پرندگان است و برخی می‌گویند که به شکل اسب است.
امّا بیرون آمدن دابة الارض بدانکه علامتی است از علامتهای مهین قیامت و خاست رستخیز. و از رسول خدا (ص) پرسیدند که از کجا بیرون آید گفت‌ من اعظم المساجد حرمة علی اللَّه‌ یعنی المسجد الحرام. قال و عیسی یطوف بالبیت و معه المسلمون این خبر دلیل است که نخست عیسی بیرون آید انگه دابة الارض. ابن عباس گفت وادییست در زمین تهامة از آنجا بیرون آید. عبد اللَّه بن عمر و در زمین طایف بود، آنجا پای بر زمین زد گفت ازینجا بیرون آید. و گفته‌اند از اجیاد مکة بیرون آید. ابن مسعود گفت از میان صفا و مروه. و قال ابن عمر تخرج الدابّة من صدع فی الصفا کجری الفرس ثلاثة ایّام و ما خرج ثلثها. این خبر موافق آمد با قول حسن بصری که گفت موسی (ع) از حق درخواست تا دابة الارض بوی نماید. گفتا سه روز و سه شب بیرون می‌آمد از زمین و بآسمان برمی‌شد. موسی چون آن منظر عظیم قطیع دید طاقت نداشت، گفت: ربّ ردّها فردّها، خداوندا بجای خود باز بر او را و بجای خود باز شد. مقاتل گفت: لا یخرج منها غیر رأسها فیبلغ رأسها السحاب. و قول درست آنست که او را سه خرجه است یعنی که سه بار بیرون آید: اوّل از زمین یمن برآید چنان که اهل بادیه از وی خبر دارند و ذکر وی بایشان رسد امّا بمکه و دیگر شهرها نرسد، و در آن خرجه اوّل صفت عظمت و طول و عرض وی در چشمها نیاید و پیدا نگردد پس ناپدید شود روزگاری دراز چندان که اللَّه خواهد، پس دوم بار از زمین تهامه برآید و خبر وی به مکه رسد و بدیگر شهرها، باز پنهان شود روزگاری، آن گه سوم بار از میان مکه برآید. و گفته‌اند که میان رکن اسود و باب بنی مخزوم بیرون آید بر ان صفت و آن عظمت که گفتیم و بر روی زمین همی‌رود و هر کجا نفس وی رسد همه نبات و درختان خشک میشود تا در زمین هیچ نبات و درخت سبز نماند مگر درخت سپند که آن خشک نشود از بهر آن که برگه هفتاد پیغامبر با وی است و عصای موسی و خاتم سلیمان با وی بود، هر مسلمانی را که بیند سر عصا بر پیشانی او نهد یک نقطه نور پدید آید، آن گه سر تا پای وی همه نور شود و چون کافری بیند انگشتری سلیمان بر پیشانی او نهد، یک نقطه ظلمت بر پیشانی وی پدید آید. آن گه سر تا پای وی همه ظلمت و تاریکی گردد. و چون این دابه بیرون آید مسلمانان همه قصد مسجد کنند که وی البته تعرض مسجد نکند و با مردم بزبان ایشان سخن گوید بآن لغت که دریابند: با عربی بزبان عرب و با عجمی بزبان عجم، اینست که ربّ العالمین گفت: تُکَلِّمُهُمْ. سدّی گفت: تُکَلِّمُهُمْ ببطلان الادیان سوی دین الاسلام و گفته‌اند سخن گفتن وی آنست که کافر و مسلمان از هم جدا کند، روی فرا قومی کند گوید: ایّها الکفّار مصیرکم الی النار و روی فرا قومی دیگر کند، گوید: ایّها المؤمنون مصیرکم الی الجنة. و قیل تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ فرا روی مردم میگوید، که این مردمان یعنی اهل مکه به بیرون آمدن من گرویده نبودند و ذلک لانّ خروجها من آیات اللَّه قال ابو الجوزاء: سألت ابن عباس تُکَلِّمُهُمْ او تُکَلِّمُهُمْ؟ فقال کلّ ذلک یفعل تکلم المؤمن و تکلم الکافر ای تسمهم انّ الناس بفتح الف قرائت کوفی و یعقوب است یعنی تکلّمهم بانّ الناس و بکسر الف قرائت باقی، و تقدیره تُکَلِّمُهُمْ فتقول أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ.
هوش مصنوعی: بیرون آمدن دابة الارض نشانه‌ای از نشانه‌های عظیم قیامت و رستاخیز است. از پیامبر اکرم (ص) پرسیدند که این موجود از کجا ظاهر می‌شود و ایشان فرمودند از مسجد الحرام که دارای بیشترین حرمت نزد خداست. عیسی (ع) در آن زمان به دور خانه کعبه طواف می‌کند و با مسلمانان خواهد بود. برخی گفته‌اند این موجود از یک دره در تهامه بیرون می‌آید و ابن عمر نیز در طایف گفت که پایش را بر زمین زد تا نشان دهد این موجود از آنجا خواهد آمد. همچنین، گفته‌اند که ممکن است از اجیاد مکه یا از میان صفا و مروه ظهور کند. دابة الارض سه بار از زمین بیرون می‌آید: بار اول از یمن، دوم از تهامه و سپس از مکه. بار اول به طوری که عظمت او چندان مشخص نیست و پس از مدتی ناپدید می‌شود. بار دوم نشانه‌های او به مکه و دیگر شهرها می‌رسد و دوباره پنهان می‌شود. بار سوم با آن عظمتی که ذکر شد، از میان مکه بیرون می‌آید و همه گیاهان و درختان به جز درخت نَسَر که به خاطر ارتباطش با هفتاد پیامبر حفظ می‌شود، می‌خشکد. این موجود با مسلمانان به زبان خودشان سخن می‌گوید و کافران را نیز به زبان خودشان مورد خطاب قرار می‌دهد و سخنانش به تفکیک مؤمنان و کافران است.
وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً، ای من کل اهل عصر جماعة کثیرة مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ ای یحبس اوّلهم علی آخرهم لیجتمعوا ثم یساقون الی النار و من فی قوله ممّن یکذّب للتبیین لا للتبعیض، ای الفوج من المکذّبین لانّه لا یحشر بعض المکذّبین دون بعض، و انّما خصّ المکذّبین بالحشر دون المؤمنین لانّه یرید وصف حالهم خاصّة دون المؤمنین. و قال المبرّد: لا یقال للمؤمنین حشروا لانّ الحشر لا یستعمل الّا فی الجمع علی وجه الاذلال.
هوش مصنوعی: در روزی که از هر امتی گروهی را جمع‌آوری می‌کنیم، به این منظور که از میان کسانی که به نشانه‌های ما کافران هستند، جمعیت زیادی را به سوی مجازات هدایت کنیم. آنها به گونه‌ای گرد هم می‌آیند که ابتدا گروه اول را به جمع دوم می‌پیوندند و سپس به سوی آتش خواهند رفت. این تعبیر درباره کسانی است که به نشانه‌ها کافرند، تا وضعیت آنها مشخص شود، نه اینکه برخی از کافران جدا شوند. در حقیقت، هیچ گروهی از کافران بدون گروه دیگر محشور نمی‌شود و اینکه تنها کافران در نظر گرفته شده‌اند، به این دلیل است که وضعیت آنان به طور خاص مورد توجه قرار گرفته است، نه مؤمنان. همچنین گفته شده است که برای مؤمنان عبارت "حشر شدند" به کار نمی‌رود، زیرا حشر به معنای جمع شدن در شرایط ذلت‌آور است.
حَتَّی إِذا جاؤُ یعنی اذا حضروا المحشر. قال اللَّه تعالی لهم: أَ کَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها علما. فی هذا تقدیم و تأخیر: یعنی لم تحیطوا بآیاتی علما فکذّبتم بها. کقوله: بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ، وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ‌ قوله: أَمَّا ذا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ هذا توهین لقولهم و فعلهم، یقال ذلک علیّ ابلغ اذ کان. و قیل هذا توبیخ و تبکیت ای ما ذا کنتم تعملون حین لم تبحثوا عنها و لم تتفکّروا فیها. وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ ای وجب علیهم الوعید، و حلّ بهم العذاب و السخط من اللَّه یوم یحشرون بما ظلموا بسبب کفرهم و تکذیبهم بآیات اللَّه فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ بحجج یدفعون بها عن انفسهم و قیل فهم لا ینطقون بعذر و لا شفاعة، کما قال: هذا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ. و قیل وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ ای لزمتهم حجة اللَّه فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ فلم یجدوا جوابا. و قیل لا یَنْطِقُونَ لانّ افواههم مختومة. و قیل وقوع القول علیهم وقوع السّخط، و حکم العذاب علیهم فی الدنیا و ذلک ما روی عن عبد اللَّه بن مسعود قال: اکثروا زیارة هذا البیت من قبل ان یرفع و ینسی الناس مکانه و اکثروا تلاوة القرآن من قبل ان یرفع قالوا یا با عبد الرحمن هذه المصاحف ترفع فکیف بما فی صدور الرجال قال یصبحون فیقولون قد کنّا نتکلّم بکلام. و نقول قولا فیرجعون الی شعر الجاهلیة و احادیث الجاهلیة، و ذلک حین یقع القول علیهم.
هوش مصنوعی: وقتی که آنها به محشر می‌آیند، خداوند به آنها می‌گوید: آیا شما به آیات من کفر ورزیدید در حالی که هیچ علمی در مورد آنها نداشتید؟ در اینجا ترتیب جملات متفاوت است: به این معنا که شما به آیات من علم نداشتید و به آنها کفر ورزیدید. مانند این گفته که "بلکه آنها به آنچه که به علم آن احاطه ندارند کفر ورزیدند". همچنین در آن روز، خداوند از اعمال آنها انتقاد می‌کند و می‌گوید: شما چه کار می‌کردید زمانی که درباره این آیات جستجو نکردید و تعمق نکردید؟ و این جمله به معنای این است که عذاب و تنبیه بر آنها واجب شده و عذاب الهی به واسطه ظلم و کفرشان در روز قیامت به سراغشان می‌آید. در آن روز، آنها هیچ دلیلی ندارند تا از خود دفاع کنند و نمی‌توانند به هیچ عذری صحبت کنند. گفته شده که آنها حتی دهانشان بسته است و به همین دلیل نمی‌توانند چیزی بگویند. در واقع، این عذاب و خشم الهی بر آنها به وقوع پیوسته و در دنیا نیز دچار عذاب خواهند شد. همچنین روایتی از عبدالله بن مسعود وجود دارد که توصیه می‌کند به زیارت خانه خدا بشتابید و قرآن را تلاوت کنید پیش از اینکه دیگرانی آن را فراموش کنند. در آن زمان، مردم به یاد سخنان جاهلیت برمی‌گردند و دیگر از آیات قرآنی سخن نخواهند گفت.
ثم ذکر الدلیل علی قدرته و الاهیّته سبحانه فقال: أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ من حرکات النصب فیستریح بذلک ابدانهم عدّة للغدو النهار مبصرا لینتشروا فیه فی الارض و یتوصّلوا بذلک الی قضاء حوائجهم و طلب معاشهم. قوله: وَ النَّهارَ مُبْصِراً ای ذا ابصار، کقوله: عِیشَةٍ راضِیَةٍ ای ذات رضی. و قیل مبصرا ای یبصر فیه کما یقال: لیل نائم ای ینام فیه. إِنَّ فِی ذلِکَ ای فیما بیّناه من الآیات فی اللیل و النّهار لدلالات صادقة تورث الایمان باللّه و توجب الاعتراف بتوحیده علی کل عاقل متدیّن وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ، ای اذکر یوم ینفخ اسرافیل فی الصّور و هو شبه قرن. قال مجاهد: الصّور کهیئة البوق، و قیل هو جمع صورة کصوفة و صوف یعنی تنفخ الارواح فی الاجساد و الاوّل اصوب و هو المعتقد، و الدلیل علیه‌ قول النبی (ص): کیف انعم و صاحب القرن قد التقمه و حتی جبهته ینظر متی یومر فینفخ.
هوش مصنوعی: آیا نمی‌بینند که ما شب را قرار دادیم تا در آن آرامش یابند و بدن‌هایشان استراحت کند، و روز را روشن و نمایان قرار دادیم تا در آن پراکنده شوند و به خواسته‌های خود برسند و معیشت خود را تأمین کنند؟ در حقیقت، در آنچه از نشانه‌ها در شب و روز بیان کردیم، دلایل روشنی وجود دارد که به ایمان به خداوند و تأکید بر یکتایی او در هر عاقل متدینی می‌انجامد. همچنین درباره روزی که در آن، فرشته اسرافیل در شیپور می‌دمد، یادآور می‌شویم که نوعی از بوق است و گفته شده که ممکن است جمع "صورت" باشد، به این معنا که ارواح در اجساد دمیده می‌شوند. روایتی از پیامبر (ص) نیز هست که می‌فرماید چگونه می‌توانم آرامش داشته باشم در حالی که صاحب شیپور آن را گرفته و منتظر فرمان دمیدن است.
ابو هریره روایت کند از مصطفی (ص)، گفت: ربّ العالمین آسمانها و زمین بیافرید آن گه بعد از آفرینش آسمان و زمین صور بیافرید و به اسرافیل داد اسرافیل صور در دهن گرفته و چشم فرا عرش داشته منتظر آن تا کی فرمایند او را که در دم. بو هریره گفت: یا رسول اللَّه آن صور چیست گفت مانند سروی عظیم‌
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که حضرت مصطفی (ص) فرمودند: خداوند آسمان‌ها و زمین را آفرید و سپس بعد از آن شکل‌ها را خلق کرد و آنها را به اسرافیل سپرد. اسرافیل صور را در دهان دارد و چشمانش به سوی عرش دوخته شده است و منتظر دستور است تا در دم بدمد. ابو هریره پرسید: یا رسول اللَّه، آن صور چیست؟ حضرت پاسخ دادند: مانند درختی بزرگ است.
و الّذی بعثنی بالحق انّ عظم دارة فیه کعرض السّماء و الارض فینفخ فیه ثلاث نفخات: الاولی نفخة الفزع، و الثانیة نفخة الصعق، و الثالثة نفخة القیام لربّ العالمین.
هوش مصنوعی: و کسی که مرا با حق به رسالت فرستاده است، به یقین عرش عظیمی وجود دارد که به وسعت آسمان و زمین است. در آن، سه بار شیئی به صدا درمی‌آید: اولین بار صدای ترس، دومین بار صدای بی‌هوشی و سومین بار صدای برپایی برای پروردگار جهانیان.
یقال بین کلّ نفختین اربعون یوما من ایام الدّنیا و قیل اربعون سنة فاذا تمّت الاربعون نفخ نفخة الصعق و هو الموت و در خبر است که بو هریره گفت: یا رسول اللَّه فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ این استثنا مر که راست؟
هوش مصنوعی: در روایات آمده که بین دو دمیدن در شیپور، چهل روز یا چهل سال به طول می‌انجامد و وقتی این چهل به پایان برسد، دمیدن دیگری خواهد بود که علامت مرگ است. همچنین در حدیثی از ابو هریره نقل شده که او از پیامبر خدا پرسید که آیا در آسمان‌ها و زمین کسی نیست که از این حادثه ترسیده و دچار وحشت شود به جز برخی افراد خاص که خداوند خواسته‌اند.
گفت: اولئک الشهداء و هم أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ وقاهم اللَّه فزع ذلک الیوم و آمنهم و هو عذاب یبعثه اللَّه علی شرار خلقه و هو الّذی یقول اللَّه عزّ و جل: إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‌ءٌ عَظِیمٌ الی قوله: وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِیدٌ.
هوش مصنوعی: گفت: اینها شهدا هستند و در نزد پروردگارشان زنده‌اند و روزی می‌خورند. خداوند آنها را از ترس آن روز حفظ می‌کند و به آنان آرامش می‌دهد، در حالی که عذابی از جانب خدا بر بدترین خلقت نازل خواهد شد. خداوند عز و جل می‌فرماید: «زلزله قیامت چیزی بزرگ و عظیم است» و ادامه می‌دهد: «اما عذاب خداوند شدید است».
و قیل فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ یعنی اهل الجنّة من الحور و الغلمان و الخدم بعد از نفخه فزع چهل سال گذشته فرمان آید، اسرافیل که انفخ نفخة الصعق فیصعق من فی السماوات و من فی الارض الّا من شاء اللَّه. و در خبر بو هریره است.‌
هوش مصنوعی: و گفته شده است که در زمان نفخ trumpet، همه کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند، از جمله اهل بهشت و حور و پسران و خدمت‌کاران، به مدت چهل سال ترس خواهند داشت؛ سپس فرمانی صادر می‌شود. اسرافیل نفخه‌ای خواهد زد که همه را بیهوش می‌کند، جز کسانی که خدا بخواهد. این موضوع در حدیثی از ابوهریره نیز آمده است.
فاذا اجتمعوا جاء ملک الموت الی الجبار فیقول قد مات اهل السماء و الارض الّا من شئت فیقول اللَّه سبحانه و هو اعلم من بقی؟ فیقول ای ربّ بقیت انت الحی الذی لا تموت و بقیت حملة العرش و بقی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و بقیت انا. فیقول جلّ و عزّ فیموت جبرئیل و میکائیل فینطق اللَّه العرش فیقول ای ربّ یموت جبرئیل و میکائیل، فیقول: اسکت انّی کتبت الموت علی کل من تحت عرشی، فیموتان. ثمّ یأتی ملک الموت الی الجبار فیقول ای ربّ قد مات جبرئیل و مکائیل فیقول و هو اعلم : فمن بقی؟ فیقول: بقیت انت الحی الذی لا تموت، و بقیت حملة عرشک و بقیت فیقول لیمت حملة عرشی فیموتون فیامر اللَّه العرش فیقبض الصور من اسرافیل ثمّ یقول لیمت اسرافیل فیموت ثمّ یأتی ملک الموت، فیقول یا ربّ قد مات حملة عرشک فیقول و هو اعلم فمن بقیها فیقول بقیت انت الحیّ الذی لا تموت، و بقیت انا. فیقول انت خلق من خلقی خلقتک لما رأیت.، فمت، فیموت، فاذا لم یبق احد الّا اللَّه الواحد الاحد الصمد الذی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ و کان آخرا کما کان اولا طوی السماوات کطیّ السّجل للکتاب ثمّ قال انا الجبّار لمن الملک الیوم؟ فلا یجیبه احد ثم یقول تبارک و تعالی جلّ ثناؤه و تقدّست اسماؤه: للَّه الواحد القهار یوم تبدّل الارض غیر الارض و السماوات فیبسطها بسطا ثم یمدّها مدّ الادیم العکاظی لا تری فیها عوجا و لا امتا ثم یزجر اللَّه الخلق زجرة واحدة فاذا هم فی هذه الارض المبدّلة فی مثل ما کانوا فیها من الاوّل: من کان فی بطنها کان فی بطنها، و من کان علی ظهرها کان علی ظهرها. ثم ینزل اللَّه عزّ و جلّ علیهم ما من تحت العرش کمنی الرجال ثم یامر اللَّه عزّ و جلّ السحاب ان یمطر اربعین یوما حتی یکون فوقهم اثنا عشر ذراعا و یامر اللَّه سبحانه الاجساد ان تنبت کنبات الطراثیث او کنبات البقل حتی اذا تکاملت اجسادهم کما کانت، قال اللَّه تعالی لیحیی حملة العرش فیحیون ثم یقول اللَّه عزّ و جلّ لیحیی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل فیحیون اللَّه اسرافیل فیاخذ الصّور فیضعه علی فیه ثم یدعوا اللَّه الارواح فیعطی بها تتوهج ارواح المؤمنون نورا و الأخری ظلمة فیقبضها جمیعا ثم یلقیها فی الصور ثم یامر اللَّه عزّ و جلّ اسرافیل ان ینفخ نفخة للبعث فتخرج الارواح کانّها النحل قد ملأت ما بین السماء و الارض فیقول اللَّه عزّ و جلّ لیرجعن کل روح الی جسده، فتدخل الارواح الخیاشیم ثم تمشی فی الاجساد او کما یمشی السّمّ فی اللّدیغ.
هوش مصنوعی: زمانی که فرشتگان مرگ جمع شده باشند، ملک الموت به پیشگاه خداوند می‌آید و به او می‌گوید که اهل آسمان و زمین جز بعضی افراد دیگر درگذشته‌اند. خداوند که بهتر از همه می‌داند چه کسانی هنوز زنده‌اند، می‌پرسد چه کسی باقی مانده است. ملک الموت پاسخ می‌دهد که فقط تو، خداوند زنده‌ای که هرگز نمی‌میری، و حاملین عرش تو، جبرئیل، میکائیل، و اسرافیل باقی مانده‌اند. سپس خداوند فرمان می‌دهد که جبرئیل و میکائیل بمیرد و آن دو به فرمان او می‌میرند. بعد از آن، ملک الموت به خداوند گزارش می‌دهد که این دو فرشته درگذشته‌اند و سؤال می‌کند چه کسی باقی مانده است. او دوباره به نام خدا اشاره می‌کند که تنها او زنده است. خداوند فرمان می‌دهد که حاملین عرش نیز بمیرد و همه آن‌ها می‌میرند. سپس فرمان می‌دهد که اسرافیل نیز بمیرد. با انجام این دستورات، در نهایت فقط خداوند زنده می‌ماند. سپس خداوند خطاب به موجودات می‌کند و می‌پرسد که مالکیت امروز از آن کیست، و هیچ‌کس پاسخ نمی‌دهد. او به خود می‌گوید که تنها خداوند قهار است. در روزی که زمین و آسمان‌ها تغییر خواهند یافت، زمین به گونه‌ای گسترده می‌شود و خداوند، خلقت را به یک صدا صدا می‌زند و همه به زمین جدید منتقل می‌شوند. سپس خداوند فرمان می‌دهد که ابرها باران ببارند و اجساد مردگان دوباره زنده شوند. وقتی اجساد کامل می‌شوند، خداوند فرمان می‌دهد که جبرئیل، میکائیل و اسرافیل دوباره زنده شوند. خداوند به اسرافیل می‌گوید که در صور بدمد و با دمیدن در آن، ارواح به زندگی بازمی‌گردند و وارد اجساد می‌شوند. این فرآیند مانند ورود سم به بدن زخمی است.
ثم تنشق الارض عنهم سراعا فانا اوّل من تنشق عند الارض فتخرجون منها الی ربکم تنسلون عراة حفاة غرلا مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ یَقُولُ الْکافِرُونَ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ.
هوش مصنوعی: سپس زمین ناگهان از آنان شکاف برمی‌دارد، من اولین کسی هستم که از زمین برمی‌خیزم و شما از آن خارج می‌شوید تا به سوی پروردگارتان حرکت کنید، در حالی که عریان، برهنه و بی‌نعلین هستید، با سرعت به سوی ندا دهنده می‌روید. کافران می‌گویند: «این یک روز دشوار است.»
قوله: وَ کُلٌّ أَتَوْهُ قرأ حمزة و حفص أَتَوْهُ مقصورا علی الفعل، بمعنی جاءوه عطفا علی قوله: فَفَزِعَ و اتوه، و قرأ الباقون: آتَوْهُ بالمدّ و ضمّ التاء علی مثال فاعلوه کقوله: وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً ای یأتون اللَّه سبحانه داخرین صاغرین.
هوش مصنوعی: حمزه و حفص کلمه "أتوه" را به شکل مختصر خوانده‌اند که به معنای "به سوی او آمدند" است و این معنا به عبارت قبلی "فَفَزِعَ و اتوه" مرتبط است. اما سایر قرّاء، این کلمه را با کشش و با ضمّ تاء خوانده‌اند به شکلی مشابه "فاعل" که در آیه‌ای دیگر مانند "و کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً" آمده و به معنای این است که همه به سوی خداوند متعال در روز قیامت خواهند آمد، در حالی که سرهایشان پایین و در حالت خضوع هستند.
و تری الجبال یا محمد تحسبها جامدة قائمة واقفة مستقرة مکانها، وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ حتی تقع علی الارض فتستوی بها.
هوش مصنوعی: ای محمد، آیا کوه‌ها را می‌بینی که گویی ثابت و ایستاده و در جای خود قرار دارند، در حالی که آن‌ها مانند ابرها در حال حرکت هستند تا به زمین برسند و بر آن‌ها قرار بگیرند.
صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ، ای صنع اللَّه ذلک صنعه فهو نصب علی المصدر. و قیل معناه هذا من صنع اللَّه الذی خلق الاشیاء علی وجه الاتقان و الاحکام انّه خبیر بما یفعلون عالم بافعال عباده قادر علی مجازاتهم علیها بما یستحقون قرأ مکی و بصری و حماد: بما یفعلون بالیاء لقوله آتوه انّما هو خیر عنهم.
هوش مصنوعی: این متن به قدرت و دقت الهی در آفرینش اشاره دارد و بیان می‌کند که خداوند به هر چیزی به بهترین وجه وجود می‌بخشد. همچنین به دانش و آگاهی خدا از اعمال بندگانش و توانایی او در پاداش دادن یا مجازات کردن آنها بر اساس آن اعمال اشاره شده است. در نهایت، نوعی از قرائت‌های مختلف نیز ذکر شده که در آن به تأکید بر کارهای انسان‌ها پرداخته می‌شود.
قوله: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ یعنی من جاء بالتوحید یوم القیامة و هو شهادة ان لا اله الّا اللَّه، فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها ای ثواب اجود منها. ان قیل فاذا کانت الحسنة: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ و هی التوحید فما معنی: فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها و هل شی‌ء خیر من لا اله الّا اللَّه فالجواب عنه من وجهین: احدهما انّه علی التقدیم و التأخیر، و المعنی فله منها و من اجلها خیر، و الجواب الثانی انّ قوله: خَیْرٌ مِنْها یعنی به الثواب لانّ الطاعة فعل العبد و الثواب فعل اللَّه و فعل اللَّه اشرف من فعل العبد و خیر منه، و قیل مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ یعنی با الاخلاص فی التوحید فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها ای خیر له منها الجنة.
هوش مصنوعی: هر کس که کار نیکویی انجام دهد، منظور از آن این است که روز قیامت با اعتقاد به یگانگی خداوند (شهادت به اینکه جز خدا معبودی نیست) می‌آید. برای او پاداشی بهتر از آن خواهد بود. اگر سوال شود که وقتی حسنات شامل "لا اله الا الله" و یکتاپرستی است، پس معنی "برای او پاداشی بهتر از آن" چیست و آیا چیزی می‌تواند بهتر از "لا اله الا الله" باشد؟ پاسخ این سوال دو جنبه دارد: یکی اینکه این جمله به نوعی ترتیب و تقدم و تأخر دارد و به این معنی است که او به خاطر این اعتقاد پاداشی دریافت خواهد کرد. جنبه دیگر این است که "بهتر از آن" اشاره به پاداش دارد، زیرا عمل نیک کار انسان است و پاداش عمل، از سوی خداوند است و عمل خداوند ارجمندتر و بهتر از عمل انسان است. همچنین می‌توان گفت که کسی که با خلوص نیت به توحید ایمان دارد، پاداشی بهتر از آن شامل او خواهد شد که بهشت باشد.
وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ یعنی بالشرک فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ و فی ذلک ما روی انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): یجی‌ء الاخلاص و الشرک یوم القیامة فیجثوان بین یدی الرب تبارک و تعالی فیقول الرب للاخلاص انطلق انت و اهلک الی الجنة و یقول للشرک انطلق انت و اهلک الی النار ثم تلا هذه الایة من جاء بالحسنة فله خیر منها الی قوله فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ.
هوش مصنوعی: هر کس که کار زشتی انجام دهد، مانند شرک، چهره‌هایشان به آتش افکنده می‌شود. در این راستا، انس بن مالک روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمودند: در روز قیامت، اخلاص و شرک در حضور خداوند تبارک و تعالی به محضر خواهند آمد. خداوند به اخلاص می‌گوید: به همراه کسانت به بهشت برو و به شرک می‌گوید: تو و کسانت به جهنم بروید. سپس این آیه را تلاوت کرد: هر کس که کار نیکی بیاورد، پاداشش بهتر از آن است و سپس فرمود: چهره‌هایشان به آتش افکنده می‌شود.
وعن ابی عبد اللَّه الجدلیّ قال: دخلت علی علی بن ابی طالب (ع) فقال: «یا ابا عبد اللَّه أ لا أنبّئک بالحسنة التی من جاء بها ادخله اللَّه الجنّة و السیّئة التی من جاء بها کبّه اللَّه فی النّار و لم یقبل معها عملا؟ قلت بلی. قال: الحسنة حبّنا و السّیّئة بغضنا».
هوش مصنوعی: ابی عبد اللَّه الجدلی می‌گوید: به دیدار علی بن ابی‌طالب (ع) رفتم و او به من گفت: «آیا می‌خواهی به تو بگویم چه چیزهایی باعث ورود به بهشت می‌شوند و چه چیزهایی انسان را به سوی جهنم می‌برند؟» من جواب دادم: «بله». او ادامه داد: «خوبی، محبت ما اهل بیت است و بدی، دشمنی با ماست.»
و قیل: فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها یعنی رضوان اللَّه کقوله تعالی: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ، و قیل فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها یعنی الاضعاف، و هذا تأویل حسن لانّ للاضعاف خصائص منها ان العبد یسأل عن عمله و لا یسأل عن الاضعاف و منها انّ للشیطان سبیلا الی عمله و لیس له سبیل الی الاضعاف و لانّه لا مطمع للخصوم فی الاضعاف و لانّ دار الحسن فی الدنیا و دار الاضعاف الجنّة و لانّ الحسنة علی استحقاق العبد و التضعیف کما یلیق بکرم الرّب.
هوش مصنوعی: در این متن به تفسیر واژه "خیر" پرداخته شده است. برخی می‌گویند این واژه به معنای رضایت خداوند است و می‌تواند به سرشتی بزرگتر از دیگر نعمت‌ها اشاره داشته باشد. همچنین دیگران بر این باورند که منظور از "خیر" در اینجا، مضاعف شدن اجر اعمال است. این تفسیر از این جهت قابل توجه است که اولا انسان در مورد اعمال خود سؤال می‌شود اما درباره مضاعف شدن اجر سوالی نمی‌شود. همچنین شیطان نمی‌تواند به مضاعف شدن اجر افراد دسترسی داشته باشد و این مالکان اعمال نمی‌توانند به مضاعف شدن اجر دیگران دخالت کنند. در این راستا مشخص شده که زندگی دنیا به خیر و حسنات مربوط می‌شود و در آخرت، اجر مضاعف که بهشت است، وجود دارد. در نهایت، حسنات بر اساس شایستگی فرد به او تعلق می‌گیرد در حالی که مضاعف شدن اجر نشان‌دهنده سخاوت و کرم خداوند است.
قوله: وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ بالتنوین، یَوْمَئِذٍ بفتح المیم قراءة اهل الکوفة و قرأ سائر القرّاء مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ بالاضافه و هذا اعمّ لانّه آمن من جمیع الفزع.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که واژه "فزع" در جمله به دو شکل مختلف خوانده می‌شود. یکی از خوانش‌ها از طرف اهل کوفه است که "فزع" را با تنوین و "یومئذ" را با فتحه می‌خوانند، در حالی که خوانندگان دیگر "فزع" را به صورت اضافی و "یومئذ" را بدون فتحه می‌خوانند. این نوع خوانش دوم جامع‌تر است، زیرا شامل امنیت از تمام خطرات و نگرانی‌ها می‌شود.
قال ابن عباس: اذا اطبقت النار علی اهلها فزعوا فزعة لم یفزعوا مثلها و هو فزع الاکبر و اهل الجنّة آمنون من ذلک. وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ، یعنی من جاء یوم القیامة مشرکا باللّه فان اللَّه سبحانه یأمر خزنة جهنم ان یطرحوه علی وجهه فی النار و یقال لهم هل تجزون الّا ما کنتم تعملون یقال کببته علی وجهه فأکبّ، نظیره: قشعت الرّیح السحاب فاقشع، و هذا من الفعل الغریب بعکس سایر الافعال، و منه‌
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید: زمانی که آتش بر اهلش مسلط شود، آن‌ها به شدت وحشت‌زده می‌شوند، به گونه‌ای که هرگز تجربه نکرده‌اند و این وحشت بزرگ‌ترین وحشت است. اما اهل بهشت از این حالات در امان هستند. و کسی که کار زشتی انجام داده باشد، در روز قیامت بر صورتش به آتش انداخته می‌شود. این بدان معناست که کسی که در روز قیامت به خدا شرک ورزیده، خداوند به نگهبانان جهنم می‌فرماید او را بر روی صورتش به آتش بیندازید و از آن‌ها پرسیده می‌شود: آیا جزایی جز آنچه که انجام داده‌اید دارید؟ در پاسخ گفته می‌شود: او را بر روی صورتش به آتش انداختیم. این نوع فعل، عکسی از سایر افعال است و مثال آن "باد ابر را پراکنده کرد" است.
قول النبی (ص): و هل یکب الناس علی مناخرهم فی النار الا حصائد السنتهم، و مثله: قلعته فاقلع.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: آیا هیچ‌کس به خاطر زبانش به چهره‌اش در آتش نمی‌افتد؟ همچنین در مورد کسی که کاری را انجام می‌دهد، گفته شده که اگر درختی را بکنید، آن را از ریشه درآورده‌اید.
إِنَّما أُمِرْتُ، یعنی قل للعرب یا محمد انّما امرنی اللَّه ان اعبد ربّ هذه البلدة یعنی مکة التی تفتخر بها العرب و یسمون بسببها سکان حرم اللَّه الَّذِی حَرَّمَها ای جعلها حرما آمنا یأمن فیها السباع و الوحوش فلا یعدو الکلب فیها علی الغزال و لا ینفر منها الغزال و یکف الناس عن اهلها و عن من لاذ بها. و قیل حَرَّمَها ای عظّم حرمتها من ان یسفک بها دم او یظلم بها احد او یصطاد صیدها او یختلی خلاها فاعبدوه انتم ففیه عزّکم و شرفکم، و قیل حَرَّمَها علی الجبابرة حتی لا یتملّکها جبّار و یدّعیها لنفسه. وَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ ای و لربّ هذه البلدة کلّ شی‌ء مع هذه البلدة فانّه مالک الدنیا و الآخرة و ربّ العالمین کلّهم و انّما خصّ هذه البلدة باضافتها الیه تشریفا لها کما قال: ناقَةُ اللَّهِ و بیت اللَّه و رجب شهر اللَّه. وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ای و امرنی ربّی بان اکون مسلما علی دین ابراهیم منقادا لامره مستسلما له متوکّلا علیه.
هوش مصنوعی: من به این دستور مأمور شدم که بگویم: «ای محمد، به عرب‌ها بگو که خداوند مرا فرمان داده است تا پروردگار این سرزمین، یعنی مکه را بپرستم. مکه‌ای که عرب‌ها به آن افتخار می‌کنند و به خاطر آن ساکنان حرم خداوند را حرمت می‌نهند. این حرم مکانی امن است که در آن حتی درندگان و وحوش هم به یکدیگر آزار نمی‌زنند؛ یعنی گرگ به غزال حمله نمی‌کند و غزال از آنجا فرار نمی‌کند. مردم هم از اهل این سرزمین و پناهندگان به آن دوری می‌کنند. همچنین گفته شده که حرمت این شهر به این معناست که هیچ‌کس حق ندارد در آنجا خون کسی را بریزد، ظلمی کند، شکار کند یا از زیبایی‌های آن سوءاستفاده کند. بنابراین، شما باید او را بپرستید که در آن، عزت و شرافت شما نهفته است. همچنین گفته شده که این حرم از دست ستمگران دور نگه داشته می‌شود تا هیچ ستمگری نتواند بر آن تسلط یابد و به خود نسبت دهد. و خداوند صاحب هر چیزی است؛ یعنی پروردگار این سرزمین همه چیز را در اختیار دارد، زیرا مالک دنیا و آخرت و پروردگار همه جهانیان است. خصیصه این سرزمین به خاطر بزرگی‌اش به خداوند نسبت داده شده، همان‌طور که در مورد شتر خدا و خانه خدا و ماه رجب گفته شده است. و من مأمور شده‌ام که از مسلمانان باشم؛ یعنی رب من به من فرمان داده که پیرو دین ابراهیم باشم و از دستورات او پیروی کرده و به او اعتماد کنم.»
وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ یعنی و امرنی ربّی ان اقرأ علیکم القرآن و اعرفکم حلاله و حرامه و ما لکم و علیکم فیه. فَمَنِ اهْتَدی‌ فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ، ای من سلک طریق الرشاد و آمن بالقرآن فلنفسه عمل لانّه لا ینال نعیم الآخرة و لا یأمن العذاب فی الدارین من ترک قصد السبیل بتکذیبه ایّای و کفره بالقرآن فانّما انا منذر انذر سخط اللَّه و عذابه و نقمته. و هذا کان قبل فرض القتال ثم نسخه الامر بالقتال و قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ یعنی قل یا محمد للقائلین لک من مشرکی قومک متی هذا الوعد الحمد للَّه «علی توفیقه ایّانا للحق الّذی انتم عنه عمون سَیُرِیکُمْ ربکم آیات عذابه و سخطه فتعرفون بها حقیقة نصحی لکم و صدق ما دعوتکم الیه و قیل سیریکم اشراط الساعة فتعرفون بها حقیقتها بوقوعها و قیامها و قیل سیریکم آیاته الدّالة علی ربوبیّته و وحدانیّته فَتَعْرِفُونَها فی انفسکم و فی الافاق کقوله سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ قوله: و ما...
هوش مصنوعی: پروردگارم به من دستور داده است که قرآن را برای شما بخوانم و شما را از حلال و حرام آن آگاه کنم و بگویم چه چیزهایی برای شما خوب است و چه چیزهایی بر شما واجب است. هر کس که به راه هدایت برود، در واقع به نفع خود عمل کرده است، زیرا کسی که راه راست را رها کرده و قرآن را انکار کند، نه به نعمت‌های آخرت دست می‌یابد و نه از عذاب در دنیا و آخرت در امان خواهد بود. من فقط یک هشداردهنده‌ام که عذابی از جانب خداوند و غضب او را به شما اعلام می‌کنم. این سخنان پیش از اینکه جنگ واجب شود، بیان شده است، اما بعداً به جنگ دستور داده شده است. همچنین بگو ای محمد به کسانی که از مشرکان قوم تو می‌پرسند: این وعده کی به حقیقت می‌پیوندد، که بگویید: سپاس خدا را که ما را به راه حق هدایت کرده است. به زودی پروردگارتان آیات عذاب و غضب خود را به شما نشان خواهد داد و شما با این آیات حقیقت نصیحت من و صداقت دعوت مرا خواهید شناخت. همچنین به شما نشانه‌های قیامت را نشان خواهد داد تا به واقعیت آن پی ببرید و همچنین نشانه‌هایی که بر وحدانیت و ربوبیت خداوند دلالت دارد. شما این نشانه‌ها را در وجود خود و در جهان خواهید شناخت.
تعملون وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بالتاء مدنی و شامی و حفص و یعقوب و الوجه انّه علی اضمار القول و التقدیر قل لهم و ما ربک بغافل عما تعملون امر علیه السلم بمخاطبة الکفّار بذلک علی سبیل التهدید و قرا الباقون یعملون بالیای و الوجه انه علی وعید المشرکین ای و ما ربّک بغافل عمّا یعمله الکفار و عما یستوجبونه علیها من العقاب و لکنّه جعل لهم اجلاهم بالغوه فاذا جاء ذلک الاجل لا یستأخرون عنه ساعة و لا یستقدمون و هذه تسلیة للنّبی (ص) فیقول لا یحزنک تکذیبهم ایّاک فانّی من وراء اهلاکهم فاهلکهم اللَّه بدر و ضربت الملائکة وجوههم و ادبارهم و عجلهم اللَّه الی النّار.
هوش مصنوعی: شما در حال انجام کارهایی هستید و پروردگارتان از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست. این جمله به نوعی به کافران اشاره دارد و به آن‌ها هشدار می‌دهد. برخی قرائت‌ها شامل "یعملون" هستند که اشاره به اعمال کافران و عذاب‌هایی که مستحق آن هستند دارد. با این حال، خداوند برای آن‌ها مهلتی تعیین کرده است و وقتی آن مهلت به پایان برسد، نه می‌توانند آن را به تأخیر بیندازند و نه زودتر از موعد خارج شوند. این آیه تسلیتی برای پیامبر (ص) است و به او می‌گوید که از تکذیب آنها ناراحت نشود، زیرا الهک آنها حتمی است. خداوند به زودی آنها را نابود خواهد کرد و فرشتگان به آن‌ها ضربه خواهند زد و در آتش دوزخ خواهند افتاد.