گنجور

۲ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ، این آیت را دو تأویل گفته‌اند: یکی آنست که در نوبت اول رفت که موسی (ع) بر وجه تهکم و انکار با فرعون گفت: و ایّة نعمة لک علی فی ان عبّدت بنی اسرائیل و قتلت اولادهم ظلما و استعبدت ابوی حتی نشأت فیکم و لو لم تستعبدهم و لم تقتلهم کان لی من اهلی من یربینی و لم یلقونی فی الیم، فای نعمة لک علیّ؟ باین قول وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ بر طریق استفهام است، یعنی او تلک نعمة، فحذف الف الاستفهام، کقوله: فَهُمُ الْخالِدُونَ. یعنی أ فهم الخالدون.

و قال الشاعر:

و قولها و الرّکاب واقفة

لم انس یوم الرّحیل وقفتها

و طرفها فی دموعها غرق‌

تترکنی هکذا و تنطلق‌

یعنی أ تترکنی؟ و قیل معناه تمنّ علیّ بالتربیة، و قد استعبدت قومی و من اهین قومه ذل. فتعبیدک بنی اسرائیل قد احبط احسانک الیّ.

تأویل دیگر آنست که موسی نعمت شناخت از فرعون بر خود و منّت پذیرفت و اقرار کرد، گفت: لعمری هی نعمة ان عبّدت بنی اسرائیل و ربیتنی و لم تستعبدنی کاستعبادهم، لعمری که این نعمتی است و ترا بر من منّت است که بنی اسرائیل را بردگان گرفتی و مرا برده نگرفتی. وجهی دیگر گفته‌اند که این نعمت است و ترا بر من منّت است که بنی اسرائیل را بردگان گرفتی تا من گریختم و باین روز دولت و نبوت افتادم. فبهت فرعون و انقطع و اخذ فی کلام آخر.

فقال: وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ، ای ما صفته الرّب، هو المالک المدبر، و اذا اطلق یقتضی مالک الخلق اجمع، و العالمون اسم لما سوی اللَّه، و قیل اسم یقع علی ذوی العلم من المخلوقین دون الجمادات. فرعون گفت: این خدای جهانیان که تو می‌گویی من رسول اویم، صفت وی بگو تا خود چیست و از چه جنس است؟

موسی گفت: رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ، بانّ السماوات و الارض اجسام مصنوعة لا بدّ لها من رب، و الذی ادعوکم الیه ذلک الرب.

موسی در بیان جنسیّت نشد، دانست که اللَّه تعالی نه جنسی است از اجناس، بلکه در بیان ربوبیّت و صفات الاهیّت شد، گفت: آن خداوند که من شما را بر توحید او می‌خوانم خداوند هفت آسمان و هفت زمین است، و هر چه در آن. اگر یقین میدانید که آن را ناچار کردگاری می‌باید آن کردگار اوست جل جلاله.

قال فرعون لمن حوله من اشراف قومه و هم خمس مائة رجل اصحاب الاسورة: أَ لا تَسْتَمِعُونَ، فرعون با اشراف قوم خود نگرست، گفت: نمی‌نیوشید؟

تعجّب نمی‌کنید از این محال که موسی میگوید؟ و گفته‌اند که: وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ، این «ما» بمعنی «من» است، کقوله: وَ السَّماءِ وَ ما بَناها، ای و من بناها، معنی همچنانست که جای دیگر گفت: فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسی‌ فرعون بر طریق استخفاف گفت: این خدای شما خود کیست تا نام او برند. جواب وی در سورة الدخان آمد بر قرائت بو جعفر: مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ فرعون خود کیست؟ ازین ناپاکی، گزاف‌گویی، گزاف‌کاری از جمله گزاف‌کاران.

پس موسی در بیان حجّت بیفزود، گفت: رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ فرعون را گفت: تو که دعوی ربوبیّت میکنی و اینان که ترا می‌پرستند همه آنید که گرفتار بلیّات و آفاتید، و بر شما سمات حدوث است، چنان که بر پدران شما بود، و آن گه ایشان دعوی ربوبیّت نکردند، دانستند که آن کس که در معرض آفات و بلیّات بود و بروی سمات حدوث بود، او خدایی را نشاید، تو از کجا دعوی ربوبیّت میکنی و همچون ایشانی و ازیشانی؟ نه که خداوند شما و خداوندان پدران شما یکی است جل جلاله و عظم شأنه؟. و قیل انّ فرعون کان یدعی الربوبیّة علی اهل عصره و زمانه فلم یدع ذلک علی من قبله، فبیّن بهذه الآیة انّ المستحقّ للربوبیة من هو رب اهل کلّ عصر و زمان.

پس فرعون از جواب درماند، روی با قوم خود کرد، گفت: إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ این رسول که بشما فرستادند دیوانه است سخنی میگوید بی‌حاصل، از عقل دور.

موسی در بیان عظمت حقّ بیفزود، گفت: رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ اگر شما عقل دارید و می‌دریابید بدانید که این آفتاب که از مشرق برمی‌آید و بمغرب فرو شود آن را صانعی باید و کردگاری، آن صانع رب العالمین است، که شما صفت وی از من می‌پرسید.

فرعون چون حجّت بر خود لازم دید در آن مناظره از عجز خود بترسید، سخن با تهدید گردانید، گفت: لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ، و کان سجنه اشد من قتله، لانه کان یعذّب المسجونین بانواع التعذیب.

موسی چون تهدّد فرعون دید او را برفق با انصاف و بیان حجّت خواند، گفت: أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْ‌ءٍ مُبِینٍ، یعنی او تفعل ذلک، و ان اتیتک علی ما اقول بحجة بیّنة، و اگر من حجتی روشن آرم بر درستی قول خویش و معجزتی آشکارا نمایم که بر عقلها غلبه کند مرا هم محبوس کنی؟ فرعون گفت: فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ بأنّک رسول رب العالمین الینا. و فی ید موسی عصا من شجر الآس من الجنة. قال ابن عباس: کان آدم جاء بالعصا من الجنة فلما مات آدم قبضها جبرئیل و دفعها الی موسی باللیل حین توجه الی مدین.

قال موسی لفرعون: ما هذه بیدی قال فرعون: هذه عصا، فَأَلْقاها موسی من یده فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ، یعنی حیّة ذکرا اصفرا شعر العنق عظیما، ملأ الدار، قائما علی ذنبه، یتلمظ علی فرعون و قومه یرعبهم. یقال الثعبان العظیم الطویل و هو اعظم الحیّات. و قال فی موضع آخر: کَأَنَّها جَانٌّ، و الجان الصغیر من الحیات و لا تناقض فیه، لانّ خلقها خلق الثعبان العظیم و اهتزازها و حرکتها و خفّتها کاهتزاز الجانّ. و قوله مُبِینٌ، ای بیّن ظاهر انه ثعبان لا لبس فیه و یحتمل ان یکون مبیّنا صحة دعواه.

فرعون چون دید که عصا مار گشت و قصد آن دارد که فرعون را فرو برد، موسی ذنب وی گرفت و در دست وی عصا گشت، هم چنان که بود. فرعون گفت: هل من آیة غیرها بیرون ازین دیگر آیت داری؟ موسی دست راست خویش بیرون کرد و فرا فرعون نمود. گفت: این چیست؟ گفت: دست. آن گه زیر بازوی چپ خویش کرد و باز بیرون آورد روشن و سپید آن را شعاع بود همچون آفتاب رخشان و درفشان.

فرعون با اشراف قوم خود نگرست. گفت: إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ. اینست جادوی استاد دانا. الساحر المحتال بما یوهم الاعجاز اینجا گفت: قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ، یعنی فرعون با اشراف قوم گفت: إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ و در سورة الاعراف گفت: قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ، یعنی اشراف قوم فرعون گفتند: إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ وجه جمع آنست که نخست فرعون گفت: با ایشان که حاضر بودند در مجلس وی، و ایشان همان باز گفتند با قومی که غائب بودند.

یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ، ای یرید ان یوقع العداوة و الفرقة بینکم حتی یحارب بعضکم بعضا، و حتی یخرجکم من دیارکم و یتغلب علیکم.

و قیل لم یرد اخراج القبط انما اراد اخراج بنی اسرائیل، الا تراه یقول: أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ و تقدیره: یخرج خدمکم و مهّانکم من بنی اسرائیل من ارض مصر الی ارض الشام، و اذا اخرجهم فکانما اخرجکم. فَما ذا تَأْمُرُونَ، هذا من المؤامرة لا من الامر، ای ما ذا تشیرون به علیّ. فرعون در کار موسی با مهینان قوم خویش مشاورت کرد و ندانست آن بدبخت که آن کس که دعوی ربوبیّت کند از مشاورت دیگران مستغنی باید، که ربوبیّت و مشاورت بهم راست نیایند.

ایشان جواب دادند که: أَرْجِهْ وَ أَخاهُ، ای اخرهما و لا تقتلهما حتی تنظر ما امرهما: وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ، یعنی فرق الشرط فی الاعصار و البلدان و اقطار مملکتک، فیجمعوا لک السحرة و العلماء منهم، فیعارضوه بمثل سحره و یتّضح للعامة کذبه. فرعون قصد آن داشت که موسی را بکشد، اشراف قوم وی گفتند: او را مکش تا آن گه که مردمان را معلوم گردد که او دروغ‌زن است، جادوان را گرد کن تا همچون سحر وی سحر آرند و بر وی غلبه کنند و دروغ و سحر وی پیدا گردد و آن گه تو معذور باشی در قتل وی، در آن زمان جادوان سخت فراخ بود که فرعون در ممالک خویش در هر شهری جادوان داشت ایشان را ساخته از بهر کارهای معظم که در پیش آید.

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ، و هو یوم الزینة. قال ابن عباس: وافق ذلک یوم السبت فی اوّل یوم من السنة، و هذا یوم النیروز و قال ابن زید: اجتماعهم للمیقات بالاسکندریة و اختلاف الروایات فی عدد السحرة و بیان هذه القصه سبق فی سورة طه و الاعراف. و قیل للناس، یعنی للعامة والدهما و الرعاع من اهل مملکته.

هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ لتنظروا الی ما یفعل الفریقان و لمن یکون الغلبة لموسی او للسحرة لعلنا نتّبع السحرة، ای اذا غلبناه و اطلع الناس علی سحره و ظهرت فضیحته حینئذ نتّبع السحرة، و نقتل موسی و فرعون و هکذا غالب ظنّنا. آن گه که سحره حاضر شدند و فریقتین بر هم رسیدند فرعون رعایای خود همه جمع کرد و ظنّ وی چنان بود که موسی مغلوب خواهد گشت، یعنی که تا مردم او را بینند و سحر و دروغ وی معلوم گردد و آن گه بر دیدار مردم، موسی و برادر را بکشد، چنان که جادوان گفتند و حکم کردند.

فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ فرعون للموعد قالُوا له: أَ إِنَّ لَنا العطاء عندک و الجزاء علی اعمالنا بالخیر ان کنّا نحن الغالبین لموسی؟

قالَ: نَعَمْ، ان غلبتم اعطیناکم الاجر الذی سألتموه و نریدکم ما لم تسألوه ان تکونوا من المختصین الذین یقربون من مجالسنا، و کان ذلک عنده من اعظم المراتب.

قالَ لَهُمْ مُوسی‌ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ، تریدون ان تلقوا، ظاهر الکلام امر و معناه التّهاون فی الامر و ترک المبالاة بهم و بافعالهم .

فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ. قیل کان مع کلّ واحد منهم حبل و عصا ملطخة بالزیبق، فجعلت ترتهش و تتحرک حتی خیّل الی موسی من سحرهم انها تسعی.

وَ قالُوا مقسمین بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ، ای بعظمة فرعون. هذا کقوله تعالی: وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ، ای بعظیم. إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ لموسی. ایشان عصاها و رسنها بر ان صفت بیوکندند، بچشم موسی و دیگران چنان می‌نمود که آن همه مارانند و بموسی نهیب می‌بردند. موسی در خویشتن بترسید از آن سحر ایشان و انما خاف خوف طباع فنسی الوحی فذکره جبرئیل (ع)، و هو علی یمینه تلک الساعة، جبرئیل او را گفت: یا موسی چه ترسی؟ الق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا. عصای خویش بیفکن تا آن همه ساز و کید ایشان که ساخته‌اند فرو برد.

فَأَلْقی‌ مُوسی‌ عَصاهُ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ التلقف تناول الشی‌ء بالفم بسرعة، ما یَأْفِکُونَ ای ما یوهمون به الانقلاب زورا و بطلانا.

فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ، ای فألقی الذین کانوا سحرة قبل سجودهم ساجدین، و السجود الخضوع بإلقاء الوجه علی الارض القاهم عرفان الحق.

قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ، رَبِّ مُوسی‌ وَ هارُونَ، قالَ: آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ. مضی تفسیره قوله فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ، هذه اللام التی فی سوف لام التوکید و القسم التی یدخل علی الفعل، مثل قوله: إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ و یدل علی قسم مضمر، و انّما دخلت علی سوف لان سوف لمّا لزمت الفعل صار دخول اللام علیها کانه علی الفعل، و یقال: انّ اللام مع التوکید تفید الحال و سوف للاستقبال فکیف جمعت بینهما؟ فالجواب: لتقریب هذه المستقبل حتی کانه فی الحال، و انما قال: لَأُقَطِّعَنَّ بلفظ التفعیل لکثرة الایدی و الارجل، کما تقول: فتحت الباب و فتحت الأبواب، و قطع الخلاف ان یقطع الید الیمنی و الرجل الیسری، و ذلک زمانة من جانبی البدن، وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ.

قال المفسرون: علقهم عن جذوع النخل حتی ماتوا. قال هاهنا و فی طه: وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ علی معنی اجمع علیکم التقطیع و التصلیب. و قال فی الاعراف: ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ فوقّت و اوقع المهلة لیکون هذا التصلیب لعذابهم اشد.

قالُوا لا ضَیْرَ إِنَّا إِلی‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ، لا ضیر مصدر ضاره یضیره ضیرا. اذا ضرّه، ای لا یضرّنا ما صنعت بنا إِنَّا إِلی‌ رَبِّنا راجعون یجازینا بصبرنا علی عقوبتک ایّانا و ثباتنا علی التوحید. و فی الآیة دلالة علی ان الانسان ان یظهر الحق و ان خاف القتل.

إِنَّا نَطْمَعُ، ای نرجو أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا السالفة أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ، ای لاجل ان کنا اول المؤمنین من القبط قومک. و قیل اول المؤمنین فی هذه الحالة عند ظهور الآیة.

وَ أَوْحَیْنا إِلی‌ مُوسی‌ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی، ابن جریح گفت حق تعالی جبرئیل را فرستاد بموسی که بنی اسرائیل را جمع کن و ایشان را فرمای تا هر چهار خاندان با یک خانه شوند و آن گه بر در آن خانه نشانی کنند از خون جدا یا که فریشتگان از آسمان خواهند آمد باهل مصر تا ابکار ایشان را بکشند، و هر خانه‌ای که بر در وی این علامت خون باشد در آنجا نشوند، و حق جل جلاله این قتل بآن فرمود تا دیگر روز قبطیان بدفن ایشان مشغول شوند و بنی اسرائیل که از مقام برخاسته‌اند در پیش افتند، و نیز فرمود: اخبزوا خبزا فطیرا فانه اسرع لکم، نان که پزید از بهر زاد راه فطیر پزید تا زودتر بر آید و واپس نمایند، بنی اسرائیل بفرمان اللَّه آن شب برفتند سوی بحر، و عدد ایشان ششصد هزار و هفتاد هزار بود، هارون بر مقدّمه لشکر و موسی بر ساقه ایشان، بامداد روز یکشنبه قبطیان بدفن ابکار مشغول شدند، و فرعون آن روز فرمود تا خیل و حشم وی همه جمع آمدند و دیگر روز روز دوشنبه فرا پی بنی اسرائیل نشستند. هامان بر مقدمه لشکر با دو هزار بار هزار سوار و فرعون در کوکبه خویش با پنج هزار بار هزار سوار، اینست که رب العالمین گفت: إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ شما آنید که ایشان از پس شما بخواهند آمد: فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ، ای بعث فرعون فی بلاد مملکته نقباء یحشرون العساکر و یجمعون الجیوش لطلب موسی (ع) و من معه من بنی اسرائیل، فلما حضروا قال: إِنَّ هؤُلاءِ، یعنی بنی اسرائیل، لَشِرْذِمَةٌ، ای طائفة قَلِیلُونَ و هم ستمائة الف و سبعون الفا و جمع قلیل کما یجمع الواحد فیقال هؤلاء الواحدون. وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ، ای مغضوبون بمخالفتهم دیننا و قتلهم ابکارنا و ذهابهم باموالنا التی استعاروها و خروجهم من ارضنا بغیر اذن منا.

وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ، بالالف کوفی و شامی من بقی حذرون بغیر الف، و هما لغتان، یقال رجل حاذر و حذر، و قیل الحذر المتیقّظ المتحفّظ الذی لا یترک الحزم، و الحاذر المستعد ذو أداة و قوة و سلاح، و المعنی نحن جمیع اذا اتبعناهم وثقنا بغلبتهم.

فَأَخْرَجْناهُمْ من مصر مِنْ جَنَّاتٍ، ای ارض ذات بساتین و انهار جاریة.

وَ کُنُوزٍ، یعنی الاموال الظاهرة من الذهب و الفضة، انما سمی کنزا لانه لم یعط حق اللَّه منه و کل مال لا یعطی حق اللَّه منه فهو کنز، و ان کان ظاهرا، وَ مَقامٍ کَرِیمٍ، یعنی المساکن الحسان و المجالس الرفیعه من مجالس الملوک. کَذلِکَ، یعنی کذلک حالهم، و اورثنا ارضهم و دیارهم بَنِی إِسْرائِیلَ فانهم رجعوا بعد غرق العدوّ الی مصر و سکنوا دیارهم و اخذوا اموالهم.

قوله: فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ، راجع الی قوله: إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ، یعنی اتبعهم و لحقهم فرعون و قومه وقت شروق الشمس، یقال اتبعه و تبعه اذا خرج خلفه مقتصّا اثره و اتبعه اذا جعله قدوة مُشْرِقِینَ، ای داخلین فی وقت شروق الشمس و شروقها طلوعها، و اشراقها إضاءتها وقت الضحا ، یقال: اشرق و اصبح و امسی و اظهر اذا حصل فی الشروق و الصباح و المساء و الظهیرة.

قوله: فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ، ای اما صار احدهما مرأی من الآخر فوقعت الاعین علی الاعین، یعنی بنی اسرائیل و القبط. قالَ بنو اسرائیل: إِنَّا لَمُدْرَکُونَ، هذا فرعون و جنوده قد لحقونا من ورائنا و هذا البحر امامنا لا منفذ لنا فیه.

قالَ موسی کَلَّا، یعنی ارتدعوا و انزجروا عن هذه المقالة فانهم لا یدرکوننا إِنَّ مَعِی رَبِّی ناصری و حافظی و منجینی من فرعون و قومه سَیَهْدِینِ الی طریق النجاة منهم. موسی این سخن از بهر آن گفت که از جبرئیل شنیده بود آن گه که از مصر بیرون آمد، گفت: موعد ما بینی و بینک البحر، وعده‌گاه ما شط بحر نیل است. دانست که رب العزه مخرج وی آنجا پدید کند. روی عن عبد اللَّه بن سلام انّ موسی لما انتهی الی البحر قال: «یا من کان قبل کل شی‌ء و المکون لکل شی‌ء و الکائن بعد کل شی‌ء اجعل لنا مخرجا.

فاوحی اللَّه الیه: أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ. و عن عبد اللَّه بن مسعود قال: قال رسول اللَّه (ص): «الا اعلمک الکلمات التی قالهن موسی حین انفلق البحر»؟ قلت بلی قال: «قل اللهم لک الحمد و الیک المشتکی و بک المستغاث و انت المستعان و لا حول و لا قوة الا باللّه».

قال ابن مسعود: فما ترکتهن منذ سمعتهن من النبی (ص).

ابن جریح گفت: چون موسی بشط بحر رسید بادی عظیم برخاست و موج در دریا افتاد چندان که کوه کوه یوشع گفت: یا مکلم اللَّه این امرت؟ ای آن کس که حق جل جلاله با تو سخن گفته تا کجا خواهی رفت و کجات فرموده‌اند که باشی؟

گفت: تا اینجا. یوشع گفت: اینک دریا در پیش و دشمن از پس، کار ما چون خواهد بود؟ موسی گفت: آری بگشاید کار ما گشاینده کار، و یوشع آن ساعت اسب خویش در آب راند و سنب اسب تر نشد اما دیگری در آب راند و بآب فرو شد. موسی آن ساعت درماند، جبرئیل آمد و گفت: اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ دریا بزن بعصای خویش.

موسی عصا بزد و دریا شکافته شد. و دوازده راه در میان دریا پیدا شد، هر راهی دو فرسنگ طول آن و دو فرسنگ عرض آن، اینست که رب العالمین گفت: فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ‌، ای کل مفروق من الماء کالجبل العظیم. از راست و چپ آن راهها آب ایستاده بود همچون کوه‌های عظیم، و در میان آن روزنها گشاده تا همه یکدیگر را میدیدند. موسی ایشان را گفت: ادخلوا البحر فی هذه الطرق در روید در دریا باین راهها ایشان گفتند راهها تر است ترسیم که پایهای ما بگل فرو شود، رب العالمین باد صبا فرو گشاد تا آن راهها خشک کردند، فذلک قوله: فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً. پس چون موسی و بنی اسرائیل همه از دریا بیرون آمدند موسی میخواست که دریا بحال خود باز شود از بیم آنکه فرعون و قبطیان بآن راهها درآیند و بایشان در رسند، فرمان آمد که: یا موسی اترک البحر رهوا صفوفا ساکنة فانّ فرعون و قومه جند مغرقون: گفته‌اند که فرعون چون آن راهها دید در میان دریا خواست که در شود دلیل وی گفت: مرو که این راه پرخطر است و ما هرگز در دریا این راه ندیده‌ایم اگر در خشک زمین برویم راه سه روزه است و هم بایشان رسیم.

فرعون گفت: الا ترون هذا الدلیل ما یقول؟ و انّ البحر انما یبس فرقا منّی و أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‌. نمی‌بینید که این دلیل چه میگوید مگر نمیدانید که این دریا خود از بیم من چنین شکافته شد و خشک گشت، و این کلمه آن روز میگفت که: أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‌، دلیل همان سخن دیگر بار باز گفت و او را بترسانید. فرعون همت کرد که بازگردد. جبرئیل بر اسب مادیان در پیش ایستاد و در دریا راند و اسب فرعون سر بکشید و قبطیان هم چنان درشدند و میکائیل از پس ایشان همی‌راند ایشان را تا همه در دریا شدند و دریا بفرمان حق بهم باز افتاد.

اینست که رب العالمین گفت: وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِینَ، معنی ازلفنا جمعنا و منه لیلة المزدلفة ای الجمع. و قیل ازلفنا، ای قربناهم الی الهلاک و قدّمناهم الی البحر.

وَ أَنْجَیْنا مُوسی‌ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ. آورده‌اند که آن روز که موسی نجات یافت و دشمن وی غرق گشت روز دوشنبه بود دهم ماه محرّم و موسی آن روز روزه داشت شکران نعمت را.

إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً، ای انّ فیما فعل اللَّه بموسی و قومه و انجائه ایّاهم من فرعون و قومه و فی انفراق البحر لهم و امساک اجزاء الماء فی الهواء و تغریق فرعون و قومه لَآیَةً بینة علی توحید اللَّه و قدرته علی ما یشاء. وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ، ای الناس مع هذا البرهان الظاهر و السلطان القاهر و الامر المعجز ما آمن اکثرهم.

و قیل فی سابق علمی لم یکن اکثرهم مؤمنین. قال مقاتل: لم یؤمن من اهل مصر غیر آسیة امرأة فرعون و جزبیل المؤمن و مریم بنت ناموشا التی دلّت علی عظام یوسف.

وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ لا یمتنع علیه من اراد الانتقام منه، الرَّحِیمُ لمن تاب الیه ان یعاقبه علی ما سلف قبل توبته. روی عن مقاتل بن سلیمان قال کان موسی (ع) فی مصر ثلاثین سنة فلما قتل النفس خرج الی مدین هاربا علی رجلیه فی الصیف بغیر زاد، فکان راعیا فی مدین عشر سنین، ثمّ بعثه اللَّه رسولا و هو ابن اربعین سنة، ثمّ دعا قومه ثلاثین سنة، ثم قطع البحر فعاش خمسین سنة، فمات و هو ابن عشرین و مائة سنة.

۲ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ و این انیز دستی است ترا بر من که سپاس نهی بآن بر من أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ (۲۲) که قوم مرا به بندگی گرفتی تا من در میان شما بالیدم و در دست تو برآمدم.۲ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ الایة...، موسی (ع) چون بفرعون رسید و او را بر توحید دعوت کرد و لختی آیات و معجزات برو ظاهر کرد فرعون سر وازد از توحید و آن گه بر موسی سپاس و منّت نهاد که: ترا نه من پروردم و از کودکی ببزرگی رسانیدم؟ موسی از روی انکار جواب داد که بر من سپاس چه نهی بآنکه بنی اسرائیل را بندگان گرفتی و خود کرا رسد که بنده گیرد و خداوندی کند مگر خدای عالمیان کردگار جهان و جهانیان. فرعون گفت: وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ این خدای عالمیان چیست و کیست؟ فرعون این سؤال بی‌ادب‌وار کرد و موسی در تعظیم شد، گفت: رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا ای فرعون اگر تو نمیدانی و بتوحید وی راه نمی‌بری هفت آسمان و هفت زمین، و هر چه در میان آن، نشانست و گواه بر خداوندی و یگانگی او، کائنات و محدثات همه آیات و رایات قدرت او.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ، این آیت را دو تأویل گفته‌اند: یکی آنست که در نوبت اول رفت که موسی (ع) بر وجه تهکم و انکار با فرعون گفت: و ایّة نعمة لک علی فی ان عبّدت بنی اسرائیل و قتلت اولادهم ظلما و استعبدت ابوی حتی نشأت فیکم و لو لم تستعبدهم و لم تقتلهم کان لی من اهلی من یربینی و لم یلقونی فی الیم، فای نعمة لک علیّ؟ باین قول وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ بر طریق استفهام است، یعنی او تلک نعمة، فحذف الف الاستفهام، کقوله: فَهُمُ الْخالِدُونَ. یعنی أ فهم الخالدون.
هوش مصنوعی: در این آیه، موسی (ع) به فرعون می‌گوید که چه نعمتی بر من داری وقتی که بنی‌اسرائیل را تحت فشار قرار داده‌ای و فرزندان آن‌ها را به ناحق کشته‌ای و والدینشان را مجبور به کار کرده‌ای؟ اگر تو آن‌ها را به بردگی نمی‌گرفتی و نمی‌کشتی، من هم از خانواده‌ام کسانی داشتم که مرا تربیت کنند و در دریا نمی‌افتادم. بنابراین، چه نعمتی می‌توانی بر من داشته باشی؟ در حقیقت، بیان موسی به صورت سوالی است و به نوعی انکار کردن نعمت فرعون را نشان می‌دهد.
و قال الشاعر:
هوش مصنوعی: شاعر می‌گوید:
و قولها و الرّکاب واقفة
هوش مصنوعی: و قول‌ها و ارابه‌ها ایستاده‌اند.
لم انس یوم الرّحیل وقفتها
هوش مصنوعی: من روز وداع را فراموش نکرده‌ام، چون هنوز در ذهنم باقی مانده است.
و طرفها فی دموعها غرق‌
هوش مصنوعی: و طرف‌ها در اشک‌هایشان غرق شده‌اند.
تترکنی هکذا و تنطلق‌
هوش مصنوعی: تترکنی هکذا و تنطلق به این معناست که شما به گونه‌ای تربیت می‌شوید که توانایی حرکت و پیشرفت در کارها و فعالیت‌های مختلف را داشته باشید.
یعنی أ تترکنی؟ و قیل معناه تمنّ علیّ بالتربیة، و قد استعبدت قومی و من اهین قومه ذل. فتعبیدک بنی اسرائیل قد احبط احسانک الیّ.
هوش مصنوعی: آیا مرا رها می‌کنی؟ و برخی گفته‌اند منظور این است که به من با تربیت خوب خود نیکی کرده‌ای، در حالی که تو قوم من را زیر سلطه درآورده‌ای و کسی که به قوم خود اهانت کند، ذلیل است. بنابراین، سرپرستی تو بر بنی‌ اسرائیل باعث باطل شدن احسان تو به من شده است.
تأویل دیگر آنست که موسی نعمت شناخت از فرعون بر خود و منّت پذیرفت و اقرار کرد، گفت: لعمری هی نعمة ان عبّدت بنی اسرائیل و ربیتنی و لم تستعبدنی کاستعبادهم، لعمری که این نعمتی است و ترا بر من منّت است که بنی اسرائیل را بردگان گرفتی و مرا برده نگرفتی. وجهی دیگر گفته‌اند که این نعمت است و ترا بر من منّت است که بنی اسرائیل را بردگان گرفتی تا من گریختم و باین روز دولت و نبوت افتادم. فبهت فرعون و انقطع و اخذ فی کلام آخر.
هوش مصنوعی: تأویل دیگری دربارهٔ این موضوع این است که موسی نعمت شناختش از فرعون را بر خود پذیرفته و به آن اعتراف کرده است. او می‌گوید که این واقعاً نعمت است که فرعون بنی اسرائیل را به بندگی گرفته و او را به عنوان یک فرد آزاد بزرگ کرده است. او همچنین اشاره می‌کند که این خوب است که فرعون او را به بندگی نگرفته و به همین دلیل او توانسته است از آنجا فرار کند و به مقام رهبری و نبوت دست یابد. در ادامه، فرعون از این سخنان متعجب و دچار اختلال در گفتارش می‌شود و به موضوع دیگری می‌پردازد.
فقال: وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ، ای ما صفته الرّب، هو المالک المدبر، و اذا اطلق یقتضی مالک الخلق اجمع، و العالمون اسم لما سوی اللَّه، و قیل اسم یقع علی ذوی العلم من المخلوقین دون الجمادات. فرعون گفت: این خدای جهانیان که تو می‌گویی من رسول اویم، صفت وی بگو تا خود چیست و از چه جنس است؟
هوش مصنوعی: فرعون پرسید: خدای جهانیان کیست؟ تو که می‌گویی فرستاده او هستی، ویژگی‌های او را بگو تا بدانم چیست و چه نوع خدایی دارد. در واقع، صفت او را بیان کن، زیرا او مالک و تدبیرکننده همه چیز است. وقتی از او یاد می‌شود، به معنای مالک تمام آفرینش است. همچنین، واژه «عالم» به غیر از خداوند اشاره دارد و ممکن است به موجودات با دانش نسبت داده شود، نه به اشیاء بی‌جان.
موسی گفت: رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ، بانّ السماوات و الارض اجسام مصنوعة لا بدّ لها من رب، و الذی ادعوکم الیه ذلک الرب.
هوش مصنوعی: موسی گفت: خداوند آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آن‌هاست، اگر به حقیقت ایمان دارید. او توضیح داد که آسمان‌ها و زمین چیزهای ساخته شده‌اند که حتماً نیاز به خالقی دارند و کسی که شما را به او دعوت می‌کند همان خداوند است.
موسی در بیان جنسیّت نشد، دانست که اللَّه تعالی نه جنسی است از اجناس، بلکه در بیان ربوبیّت و صفات الاهیّت شد، گفت: آن خداوند که من شما را بر توحید او می‌خوانم خداوند هفت آسمان و هفت زمین است، و هر چه در آن. اگر یقین میدانید که آن را ناچار کردگاری می‌باید آن کردگار اوست جل جلاله.
هوش مصنوعی: موسی در توضیح جنسیت سخن نگفت و به جای آن، بر ربوبیت و صفات الهی تأکید کرد. او بیان کرد که خداوندی که به توحید او دعوت می‌کند، خالق هفت آسمان و هفت زمین و هر موجودی در آن‌هاست. اگر شما به این حقیقت یقین دارید، پس لازم است بدانید که هر یک از این موجودات و جهان، به دست همان پروردگار است که بزرگ و محترم است.
قال فرعون لمن حوله من اشراف قومه و هم خمس مائة رجل اصحاب الاسورة: أَ لا تَسْتَمِعُونَ، فرعون با اشراف قوم خود نگرست، گفت: نمی‌نیوشید؟
هوش مصنوعی: فرعون به اطرافیان مشهور و برجسته‌اش که حدود پانصد نفر بودند، نگاه کرد و گفت: آیا نمی‌شنوید؟
تعجّب نمی‌کنید از این محال که موسی میگوید؟ و گفته‌اند که: وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ، این «ما» بمعنی «من» است، کقوله: وَ السَّماءِ وَ ما بَناها، ای و من بناها، معنی همچنانست که جای دیگر گفت: فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسی‌ فرعون بر طریق استخفاف گفت: این خدای شما خود کیست تا نام او برند. جواب وی در سورة الدخان آمد بر قرائت بو جعفر: مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ فرعون خود کیست؟ ازین ناپاکی، گزاف‌گویی، گزاف‌کاری از جمله گزاف‌کاران.
هوش مصنوعی: آیا از این غیرممکن تعجب نمی‌کنید که موسی چنین می‌گوید؟ همچنین گفته شده که وقتی می‌گوید "و ما رَبُّ الْعالَمِینَ"، این "ما" به معنای "من" است. مثل جمله‌ای که می‌گوید "و السَّماءِ وَ ما بَناها"، یعنی "و من آسمان‌ها را بنا کردم". این جمله به همان معنای دیگری که در جای دیگر آمده است اشاره دارد: "فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسی"، که فرعون به طرز تحقیرآمیزی می‌پرسد: "این خدای شما کیست که نامش را ببرید؟" پاسخ او در سوره الدخان چنین آمده است: "مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عَالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ"، به این معنا که فرعون که خود را برتر از دیگران می‌داند، حقیقتاً انسانی ناپاک و پر ادعاست.
پس موسی در بیان حجّت بیفزود، گفت: رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ فرعون را گفت: تو که دعوی ربوبیّت میکنی و اینان که ترا می‌پرستند همه آنید که گرفتار بلیّات و آفاتید، و بر شما سمات حدوث است، چنان که بر پدران شما بود، و آن گه ایشان دعوی ربوبیّت نکردند، دانستند که آن کس که در معرض آفات و بلیّات بود و بروی سمات حدوث بود، او خدایی را نشاید، تو از کجا دعوی ربوبیّت میکنی و همچون ایشانی و ازیشانی؟ نه که خداوند شما و خداوندان پدران شما یکی است جل جلاله و عظم شأنه؟. و قیل انّ فرعون کان یدعی الربوبیّة علی اهل عصره و زمانه فلم یدع ذلک علی من قبله، فبیّن بهذه الآیة انّ المستحقّ للربوبیة من هو رب اهل کلّ عصر و زمان.
هوش مصنوعی: موسی حجت خود را بیشتر توضیح داد و به فرعون گفت: «پروردگار شما و پروردگار پدران اولتان همان خدا است.» او به فرعون اشاره کرد که ادعای خدا بودن می‌کند، در حالی که کسانی که او را می‌پرستند، در واقع گرفتار مشکلات و بلاها هستند. فرعون و پیروانش با مشکلات روبه‌رو شده‌اند و نمی‌توانند خود را خدا بدانند. همچنین، فرعون ادعای ربوبیت بر مردم زمان خود را داشت، اما هیچ‌گاه به کسانی که پیش از او بودند چنین ادعایی نکرد. موسی در اینجا بیان کرد که کسی مستحق ربوبیت است که پروردگار مردم هر زمان و مکانی باشد.
پس فرعون از جواب درماند، روی با قوم خود کرد، گفت: إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ این رسول که بشما فرستادند دیوانه است سخنی میگوید بی‌حاصل، از عقل دور.
هوش مصنوعی: فرعون که از پاسخ دادن ناتوان شده بود، به قوم خود رو کرد و گفت: این رسولی که به شما فرستاده شده، دیوانه است و سخنانش بی‌فایده و دور از عقل به نظر می‌رسد.
موسی در بیان عظمت حقّ بیفزود، گفت: رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ اگر شما عقل دارید و می‌دریابید بدانید که این آفتاب که از مشرق برمی‌آید و بمغرب فرو شود آن را صانعی باید و کردگاری، آن صانع رب العالمین است، که شما صفت وی از من می‌پرسید.
هوش مصنوعی: موسی برای بیان عظمت خداوند افزود: پروردگار مشرق و مغرب و همه چیزهایی که بین آن دو است، اگر شما دارای عقل و درک هستید. بدانید که این آفتابی که از شرق طلوع می‌کند و در غرب غروب می‌کند، حتماً یک آفریننده و سازنده دارد و آن سازنده نیز پروردگار جهانیان است که شما در مورد صفات او از من سوال می‌کنید.
فرعون چون حجّت بر خود لازم دید در آن مناظره از عجز خود بترسید، سخن با تهدید گردانید، گفت: لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ، و کان سجنه اشد من قتله، لانه کان یعذّب المسجونین بانواع التعذیب.
هوش مصنوعی: فرعون وقتی دید که برای توجیه خود به عذر نیاز دارد و از ناتوانی‌اش ترسید، صحبت‌هایش را به تهدید تغییر داد و گفت: "اگر خدایی جز من بپرستی، تو را از زندانی‌های خود قرار می‌دهم." او معتقد بود که زندانش سخت‌تر از کشته شدن است، زیرا برای زندانی‌ها انواع عذاب‌ها را به کار می‌برد.
موسی چون تهدّد فرعون دید او را برفق با انصاف و بیان حجّت خواند، گفت: أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْ‌ءٍ مُبِینٍ، یعنی او تفعل ذلک، و ان اتیتک علی ما اقول بحجة بیّنة، و اگر من حجتی روشن آرم بر درستی قول خویش و معجزتی آشکارا نمایم که بر عقلها غلبه کند مرا هم محبوس کنی؟ فرعون گفت: فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ بأنّک رسول رب العالمین الینا. و فی ید موسی عصا من شجر الآس من الجنة. قال ابن عباس: کان آدم جاء بالعصا من الجنة فلما مات آدم قبضها جبرئیل و دفعها الی موسی باللیل حین توجه الی مدین.
هوش مصنوعی: موسی وقتی تهدیدهای فرعون را دید، به نرمی و با انصاف از او خواست که ادله‌اش را بشنود. او گفت: «آیا اگر چیزی روشن و واضح بیاورم، باز هم مرا حبس می‌کنی؟» به این معنا که اگر من با حجت و دلیلی قاطع ثابت کنم که حقیقتی دارم و معجزه‌ای نشان دهم که عقل‌ها را تحت تأثیر قرار دهد، آیا فرعون مرا به زندان می‌فرستد؟ فرعون پاسخ داد: «اگر راست می‌گویی، آن را بیاور.» در دست موسی عصایی بود که از درختی در بهشت گرفته شده بود. ابن عباس می‌گوید: این عصا از طرف جبرئیل به موسی داده شده بود و زمانی به او رسید که به سمت مدین می‌رفت.
قال موسی لفرعون: ما هذه بیدی قال فرعون: هذه عصا، فَأَلْقاها موسی من یده فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ، یعنی حیّة ذکرا اصفرا شعر العنق عظیما، ملأ الدار، قائما علی ذنبه، یتلمظ علی فرعون و قومه یرعبهم. یقال الثعبان العظیم الطویل و هو اعظم الحیّات. و قال فی موضع آخر: کَأَنَّها جَانٌّ، و الجان الصغیر من الحیات و لا تناقض فیه، لانّ خلقها خلق الثعبان العظیم و اهتزازها و حرکتها و خفّتها کاهتزاز الجانّ. و قوله مُبِینٌ، ای بیّن ظاهر انه ثعبان لا لبس فیه و یحتمل ان یکون مبیّنا صحة دعواه.
هوش مصنوعی: موسی به فرعون گفت: این چه چیزی در دست من است؟ فرعون پاسخ داد: این یک عصا است. موسی عصای خود را بر زمین انداخت و ناگهان تبدیل به یک مار بزرگ و واضح شد. این مار، که یک مار ذکوری بزرگ و زرد رنگ با گردن بزرگ بود، تمام خانه را پر کرد و به حالت ایستاده بر روی دم خود متکی بود و به فرعون و قومش خیره می‌شد و آنها را ترساند. در مورد این مار گفته می‌شود که بزرگ‌ترین نوع مارهاست. در جایی دیگر نیز بیان شده است که انگار این مار شکلی شبیه به «جان» دارد، که به مخلوقاتی کوچک از مارها گفته می‌شود و این دو مطلب با یکدیگر تناقضی ندارند، چون شکل‌های مختلف این مار بزرگ با حرکات و لرزش‌هایش به حرکات جان‌ها شباهت دارد. واژه «مبین» به معنای این است که مار به وضوح مشخص و بدون هیچ شک و شبهه‌ای به عنوان مار دیده می‌شود و همچنین ممکن است به صحت ادعای موسی اشاره داشته باشد.
فرعون چون دید که عصا مار گشت و قصد آن دارد که فرعون را فرو برد، موسی ذنب وی گرفت و در دست وی عصا گشت، هم چنان که بود. فرعون گفت: هل من آیة غیرها بیرون ازین دیگر آیت داری؟ موسی دست راست خویش بیرون کرد و فرا فرعون نمود. گفت: این چیست؟ گفت: دست. آن گه زیر بازوی چپ خویش کرد و باز بیرون آورد روشن و سپید آن را شعاع بود همچون آفتاب رخشان و درفشان.
هوش مصنوعی: فرعون وقتی دید که عصای موسی به شکل مار درآمده و قصد بلعیدن او را دارد، موسی عصای خود را به دست گرفت و دوباره مانند قبل شد. فرعون گفت: آیا معجزه دیگری غیر از این داری؟ موسی دست راستش را بیرون آورد و به فرعون نشان داد. فرعون پرسید: این چیست؟ موسی پاسخ داد: این دست من است. سپس او دستش را زیر بغل چپش برد و دوباره بیرون آورد؛ آن دست درخشان و سفید بود، مانند خورشیدی درخشان و تابان.
فرعون با اشراف قوم خود نگرست. گفت: إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ. اینست جادوی استاد دانا. الساحر المحتال بما یوهم الاعجاز اینجا گفت: قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ، یعنی فرعون با اشراف قوم گفت: إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ و در سورة الاعراف گفت: قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ، یعنی اشراف قوم فرعون گفتند: إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ وجه جمع آنست که نخست فرعون گفت: با ایشان که حاضر بودند در مجلس وی، و ایشان همان باز گفتند با قومی که غائب بودند.
هوش مصنوعی: فرعون به اشراف قوم خود نگریست و گفت: این واقعاً جادوگری علمدار است. او در واقع اشاره به جادوی استادانه‌ای داشت که به نظر معجزه می‌رسید. سپس گفت: فرعون به جمعیت دور و بر خود گفت: این فرد جادوگر است و در سوره اعراف نیز اینگونه آمده است که اشراف قوم فرعون گفتند: او جادوگری عالم است. نکته قابل توجه این است که ابتدا فرعون به کسانی که در مجلسش بودند گفت و سپس همان حرف را به قوم خود که غایب بودند منتقل کردند.
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ، ای یرید ان یوقع العداوة و الفرقة بینکم حتی یحارب بعضکم بعضا، و حتی یخرجکم من دیارکم و یتغلب علیکم.
هوش مصنوعی: او می‌خواهد شما را با سحرش از سرزمین‌تان بیرون کند، می‌خواهد بین شما دشمنی و تفرقه ایجاد کند تا برخی از شما با برخی دیگر بجنگند و شما را از دیارتان بیرون کند و بر شما تسلط یابد.
و قیل لم یرد اخراج القبط انما اراد اخراج بنی اسرائیل، الا تراه یقول: أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ و تقدیره: یخرج خدمکم و مهّانکم من بنی اسرائیل من ارض مصر الی ارض الشام، و اذا اخرجهم فکانما اخرجکم. فَما ذا تَأْمُرُونَ، هذا من المؤامرة لا من الامر، ای ما ذا تشیرون به علیّ. فرعون در کار موسی با مهینان قوم خویش مشاورت کرد و ندانست آن بدبخت که آن کس که دعوی ربوبیّت کند از مشاورت دیگران مستغنی باید، که ربوبیّت و مشاورت بهم راست نیایند.
هوش مصنوعی: فرعون در تلاش بود تا بنی اسرائیل را از مصر خارج کند و قصد نداشت که قبلی‌ها را هم بیرون براند. او در این زمینه می‌گفت: «بگذارید بنی اسرائیل را با خود ببرید» و به این ترتیب می‌خواست خدمتکاران و کارگران خود را از بنی اسرائیل به سرزمین شام منتقل کند. اگر او آنها را بیرون کند، در واقع خود فرعون را نیز بیرون کرده است. پس از این، از مشاورانش پرسید: «چه دستوری دارید؟» این نشان می‌دهد که او در حقیقت در حال تبادل نظر بود و نه در حال صدور فرمان. فرعون با کسانی که به نظرش کم‌ارزش بودند، مشورت کرد، اما او نمی‌دانست که کسی که ادعای ربوبیت کند، نیازی به مشورت با دیگران ندارد و این دو مفهوم با هم نمی‌توانند هم‌راستا باشند.
ایشان جواب دادند که: أَرْجِهْ وَ أَخاهُ، ای اخرهما و لا تقتلهما حتی تنظر ما امرهما: وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ، یعنی فرق الشرط فی الاعصار و البلدان و اقطار مملکتک، فیجمعوا لک السحرة و العلماء منهم، فیعارضوه بمثل سحره و یتّضح للعامة کذبه. فرعون قصد آن داشت که موسی را بکشد، اشراف قوم وی گفتند: او را مکش تا آن گه که مردمان را معلوم گردد که او دروغ‌زن است، جادوان را گرد کن تا همچون سحر وی سحر آرند و بر وی غلبه کنند و دروغ و سحر وی پیدا گردد و آن گه تو معذور باشی در قتل وی، در آن زمان جادوان سخت فراخ بود که فرعون در ممالک خویش در هر شهری جادوان داشت ایشان را ساخته از بهر کارهای معظم که در پیش آید.
هوش مصنوعی: ایشان پاسخ دادند: "او و برادرش را به تأخیر بینداز و آنها را نکش تا اینکه ببینی چه سرنوشتی دارند. به شهرها بفرست و جادوگران و دانشمندان را جمع کن تا مانند سحر آنها سحر بیاورند و در این صورت، دروغ بودن آنها برای مردم روشن خواهد شد." فرعون در نظر داشت موسی را بکشد، اما بزرگترهای قومش به او گفتند که تا معلوم نشود او دروغگوست، نباید او را بکشند. آنها پیشنهاد کردند که جادوگران را جمع کنند تا بتوانند با سحر موسی مقابله کنند و دروغ و سحر او مشخص شود و در این صورت فرعون می‌تواند به خاطر کشتن او توجیه شود. در آن زمان تعداد جادوگران بسیار زیاد بود و فرعون در هر شهری از قلمرو خود جادوگران داشت که برای کارهای بزرگ آماده بودند.
فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ، و هو یوم الزینة. قال ابن عباس: وافق ذلک یوم السبت فی اوّل یوم من السنة، و هذا یوم النیروز و قال ابن زید: اجتماعهم للمیقات بالاسکندریة و اختلاف الروایات فی عدد السحرة و بیان هذه القصه سبق فی سورة طه و الاعراف. و قیل للناس، یعنی للعامة والدهما و الرعاع من اهل مملکته.
هوش مصنوعی: سحره در روز معینی جمع شدند که روز زینت نامیده می‌شود. ابن عباس می‌گوید: این روز با اولین روز سال، یعنی روز شنبه، همزمان است و آن روز نیز روز جشن نوروز است. ابن زید می‌گوید: این تجمع در اسکندریه انجام شد. روایت‌ها درباره تعداد سحره و جزئیات این داستان در سورۀ طه و اعراف پیش‌تر آمده است. و به مردم، یعنی عموم و عوام مردم و رعیت او در این سرزمین، گفته شد.
هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ لتنظروا الی ما یفعل الفریقان و لمن یکون الغلبة لموسی او للسحرة لعلنا نتّبع السحرة، ای اذا غلبناه و اطلع الناس علی سحره و ظهرت فضیحته حینئذ نتّبع السحرة، و نقتل موسی و فرعون و هکذا غالب ظنّنا. آن گه که سحره حاضر شدند و فریقتین بر هم رسیدند فرعون رعایای خود همه جمع کرد و ظنّ وی چنان بود که موسی مغلوب خواهد گشت، یعنی که تا مردم او را بینند و سحر و دروغ وی معلوم گردد و آن گه بر دیدار مردم، موسی و برادر را بکشد، چنان که جادوان گفتند و حکم کردند.
هوش مصنوعی: آیا شما جمع شده‌اید تا ببینید که چه بر سر دو گروه می‌آید و پیروزی با کیست، با موسی یا جادوگران؟ شاید ما تصمیم بگیریم که جادوگران را دنبال کنیم. اگر جادوگران پیروز شوند و سحر آن‌ها آشکار شود و رسوایی آن‌ها نمایان گردد، آنگاه ما جادوگران را می‌پذیریم و موسی و فرعون را می‌کشیم. این همان تصوری است که ما داریم. وقتی جادوگران حاضر شدند و دو گروه روبه‌روی هم قرار گرفتند، فرعون تمام رعایای خود را جمع کرد و او گمان کرد که موسی شکست خواهد خورد. یعنی او انتظار داشت که مردم شاهد سحر و دروغ موسی باشند و پس از آن با دیدن این موضوع، موسی و برادرش را بکشند، درست همان‌طور که جادوگران گفته بودند و قضاوت کرده بودند.
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ فرعون للموعد قالُوا له: أَ إِنَّ لَنا العطاء عندک و الجزاء علی اعمالنا بالخیر ان کنّا نحن الغالبین لموسی؟
هوش مصنوعی: هنگامی که جادوگران به موعد مقرر نزد فرعون آمدند، از او پرسیدند: آیا اگر ما بر موسی پیروز شویم، پاداش و اجری نزد تو خواهیم داشت؟
قالَ: نَعَمْ، ان غلبتم اعطیناکم الاجر الذی سألتموه و نریدکم ما لم تسألوه ان تکونوا من المختصین الذین یقربون من مجالسنا، و کان ذلک عنده من اعظم المراتب.
هوش مصنوعی: او گفت: بله، اگر بر شما غلبه کنیم، به شما پاداشی که خواسته‌اید خواهیم داد، و ما از شما می‌خواهیم که چیزی بیشتر از آنچه درخواست کرده‌اید، یعنی این‌که از خاصان ما باشید و به مجالس ما نزدیک شوید. و این نزد او از بزرگ‌ترین مقام‌ها بود.
قالَ لَهُمْ مُوسی‌ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ، تریدون ان تلقوا، ظاهر الکلام امر و معناه التّهاون فی الامر و ترک المبالاة بهم و بافعالهم .
هوش مصنوعی: موسی به آنها گفت: «آنچه را که می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید.» این جمله به ظاهر یک دستور است، اما در واقع نشان‌دهنده بی‌توجهی و عدم اهمیت به اقدامات و کارهای آنهاست.
فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ. قیل کان مع کلّ واحد منهم حبل و عصا ملطخة بالزیبق، فجعلت ترتهش و تتحرک حتی خیّل الی موسی من سحرهم انها تسعی.
هوش مصنوعی: پس آن‌ها طناب‌ها و عصاهایشان را انداختند. گفته شده که هر یک از آن‌ها حبل و عصایی داشتند که به زهره آلوده بود، و آن‌ها به حرکت در آمدند و طوری به نظر می‌رسید که مانند این است که خودشان در حال حرکت هستند.
وَ قالُوا مقسمین بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ، ای بعظمة فرعون. هذا کقوله تعالی: وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ، ای بعظیم. إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ لموسی. ایشان عصاها و رسنها بر ان صفت بیوکندند، بچشم موسی و دیگران چنان می‌نمود که آن همه مارانند و بموسی نهیب می‌بردند. موسی در خویشتن بترسید از آن سحر ایشان و انما خاف خوف طباع فنسی الوحی فذکره جبرئیل (ع)، و هو علی یمینه تلک الساعة، جبرئیل او را گفت: یا موسی چه ترسی؟ الق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا. عصای خویش بیفکن تا آن همه ساز و کید ایشان که ساخته‌اند فرو برد.
هوش مصنوعی: آنها با قدرت فرعون قسم یاد کردند که ما بر موسی پیروز خواهیم شد. آن‌ها عصاها و طناب‌های خود را به گونه‌ای به زمین افکندند که به چشم موسی و دیگران همچون مارهای بزرگ به نظر می‌رسید. موسی از سحر آنها ترسید و غافل از وحی بود، اما جبرئیل در آن لحظه به او گفت: "ای موسی، چرا می‌ترسی؟ عصای خود را بیفکن تا آنچه را که آنها ساخته‌اند، در هم بکوبی."
فَأَلْقی‌ مُوسی‌ عَصاهُ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ التلقف تناول الشی‌ء بالفم بسرعة، ما یَأْفِکُونَ ای ما یوهمون به الانقلاب زورا و بطلانا.
هوش مصنوعی: موسی چوب خود را به زمین انداخت و ناگهان آن به سرعت چیزهایی را که آنها به دروغ نشان می‌دادند، بلعید. "تلقف" به معنی گرفتن چیزی با دهان به سرعت است و "ما یأفکُونَ" به معنای چیزهایی است که آنها به طور نادرست به نمایش می‌گذارند.
فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ، ای فألقی الذین کانوا سحرة قبل سجودهم ساجدین، و السجود الخضوع بإلقاء الوجه علی الارض القاهم عرفان الحق.
هوش مصنوعی: پس ساحران در حال سجده به زمین افتادند، یعنی آنهایی که قبلاً ساحر بودند، اکنون در حال سجده به خضوع در آمده‌اند و سجده به معنای گذاشتن صورت بر روی زمین است. آنها به شناخت حقیقت رسیده و در این حالت قرار گرفته‌اند.
قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ، رَبِّ مُوسی‌ وَ هارُونَ، قالَ: آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ. مضی تفسیره قوله فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ، هذه اللام التی فی سوف لام التوکید و القسم التی یدخل علی الفعل، مثل قوله: إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ و یدل علی قسم مضمر، و انّما دخلت علی سوف لان سوف لمّا لزمت الفعل صار دخول اللام علیها کانه علی الفعل، و یقال: انّ اللام مع التوکید تفید الحال و سوف للاستقبال فکیف جمعت بینهما؟ فالجواب: لتقریب هذه المستقبل حتی کانه فی الحال، و انما قال: لَأُقَطِّعَنَّ بلفظ التفعیل لکثرة الایدی و الارجل، کما تقول: فتحت الباب و فتحت الأبواب، و قطع الخلاف ان یقطع الید الیمنی و الرجل الیسری، و ذلک زمانة من جانبی البدن، وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ.
هوش مصنوعی: گفتند: ما به پروردگار جهانیان، پروردگار موسی و هارون ایمان آورده‌ایم. او گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم ایمان آورده‌اید؟ او همان بزرگ‌تری است که شما را به سحر آموخته است. شما خیلی زود خواهید فهمید. در اینجا کلمه «سوف» به معنای آینده است و با لام تأکید همراه شده که نشان‌دهنده قسمی پنهان است. همچنین، ترکیب این دو به نوعی آینده را به حال نزدیک می‌کند. او با تأکید گفت: من قطعاً دستان راست شما و پاهای چپ شما را قطع می‌کنم. این به دلیل وجود تعداد زیاد دست‌ها و پاهاست. و من شما را به طور کلی به دار می‌زنم.
قال المفسرون: علقهم عن جذوع النخل حتی ماتوا. قال هاهنا و فی طه: وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ علی معنی اجمع علیکم التقطیع و التصلیب. و قال فی الاعراف: ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ فوقّت و اوقع المهلة لیکون هذا التصلیب لعذابهم اشد.
هوش مصنوعی: مفسرین گفته‌اند که آن‌ها را از تنه‌های درختان نخل آویزان کردند تا بمی‌رند. همچنین در آیه‌ای دیگر آمده است که قصد دارم شما را به صلیب بزنم، به معنای اینکه شما را به طرز عذاب‌دهنده‌ای تنبیه کنم. در آیه‌ای دیگر نیز ذکر شده است که با تعیین زمان و مهلت، قصد دارم عذاب آن‌ها را شدیدتر کنم.
قالُوا لا ضَیْرَ إِنَّا إِلی‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ، لا ضیر مصدر ضاره یضیره ضیرا. اذا ضرّه، ای لا یضرّنا ما صنعت بنا إِنَّا إِلی‌ رَبِّنا راجعون یجازینا بصبرنا علی عقوبتک ایّانا و ثباتنا علی التوحید. و فی الآیة دلالة علی ان الانسان ان یظهر الحق و ان خاف القتل.
هوش مصنوعی: گفتند: «هیچ مشکلی نیست، ما به سوی پروردگارمان برمی‌گردیم.» واژه «لا ضیر» به معنای «آسیب نمی‌بیند» است. آنها به این معنی اشاره داشتند که کارهایی که شما با ما کرده‌اید، آزاری به ما نمی‌رساند، زیرا ما به سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم و به خاطر صبرمان در برابر عذاب تو، پاداش خواهیم گرفت، و روی ثباتمان در اعتقاد به یگانه‌پرستی نیز پاداش داده خواهیم شد. این آیه نشان‌دهنده این است که انسان باید حق را بروز دهد، حتی اگر از کشتن بترسد.
إِنَّا نَطْمَعُ، ای نرجو أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا السالفة أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ، ای لاجل ان کنا اول المؤمنین من القبط قومک. و قیل اول المؤمنین فی هذه الحالة عند ظهور الآیة.
هوش مصنوعی: ما امیدواریم که پروردگارمان گناهان گذشته‌مان را ببخشاید، زیرا ما نخستین مؤمنان بودیم، یعنی به این دلیل که ما از قوم تو، اول مؤمنان از مصریان بودیم. همچنین گفته شده که این افراد نخستین مؤمنان در این شرایط بودند که آیه نازل شد.
وَ أَوْحَیْنا إِلی‌ مُوسی‌ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی، ابن جریح گفت حق تعالی جبرئیل را فرستاد بموسی که بنی اسرائیل را جمع کن و ایشان را فرمای تا هر چهار خاندان با یک خانه شوند و آن گه بر در آن خانه نشانی کنند از خون جدا یا که فریشتگان از آسمان خواهند آمد باهل مصر تا ابکار ایشان را بکشند، و هر خانه‌ای که بر در وی این علامت خون باشد در آنجا نشوند، و حق جل جلاله این قتل بآن فرمود تا دیگر روز قبطیان بدفن ایشان مشغول شوند و بنی اسرائیل که از مقام برخاسته‌اند در پیش افتند، و نیز فرمود: اخبزوا خبزا فطیرا فانه اسرع لکم، نان که پزید از بهر زاد راه فطیر پزید تا زودتر بر آید و واپس نمایند، بنی اسرائیل بفرمان اللَّه آن شب برفتند سوی بحر، و عدد ایشان ششصد هزار و هفتاد هزار بود، هارون بر مقدّمه لشکر و موسی بر ساقه ایشان، بامداد روز یکشنبه قبطیان بدفن ابکار مشغول شدند، و فرعون آن روز فرمود تا خیل و حشم وی همه جمع آمدند و دیگر روز روز دوشنبه فرا پی بنی اسرائیل نشستند. هامان بر مقدمه لشکر با دو هزار بار هزار سوار و فرعون در کوکبه خویش با پنج هزار بار هزار سوار، اینست که رب العالمین گفت: إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ شما آنید که ایشان از پس شما بخواهند آمد: فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ، ای بعث فرعون فی بلاد مملکته نقباء یحشرون العساکر و یجمعون الجیوش لطلب موسی (ع) و من معه من بنی اسرائیل، فلما حضروا قال: إِنَّ هؤُلاءِ، یعنی بنی اسرائیل، لَشِرْذِمَةٌ، ای طائفة قَلِیلُونَ و هم ستمائة الف و سبعون الفا و جمع قلیل کما یجمع الواحد فیقال هؤلاء الواحدون. وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ، ای مغضوبون بمخالفتهم دیننا و قتلهم ابکارنا و ذهابهم باموالنا التی استعاروها و خروجهم من ارضنا بغیر اذن منا.
هوش مصنوعی: خداوند به موسی وحی کرد که با بندگانم فرار کن. ابن جریح نقل کرده که خداوند جبرئیل را به سمت موسی فرستاد تا بنی‌اسرائیل را جمع کند و به آنها دستور دهد که هر چهار خانواده در یک خانه جمع شوند. سپس بر در هر خانه نشانی از خون بگذارند. این نشانه به این دلیل بود که فرشتگان آسمان به سمت مصر می‌آیند تا پسران اول آنجا را بکشند. هر خانه‌ای که بر در آن نشانه خون باشد، از این امر محفوظ خواهد ماند. خداوند این فرمان را به دلیل آن داد که قبطی‌ها بعد از آن مشغول دفن پسرانشان شوند و بنی‌اسرائیل که از مقام خود برخاسته بودند، پیش بیفتند. همچنین به آنها دستور داده شد که نان فطیر بپزند تا سریعتر آماده شود و در راه سریعتر حرکت کنند. آن شب، بنی‌اسرائیل به فرمان خدا به سمت دریا رفتند و تعداد آنها ششصد و هفتاد هزار نفر بود. هارون در جلوی لشکر و موسی در عقب آنان بودند. صبح یکشنبه، قبطی‌ها مشغول دفن پسران خود شدند و فرعون دستور داد که سپاه او همه جمع شوند. روز دوشنبه، او به دنبال بنی‌اسرائیل راه افتاد. هامان در جلو لشکر با دو هزار سوار و فرعون در کمال شکوه خود با پنج هزار سوار آمدند. خداوند به بنی‌اسرائیل خبر داد که شما دنبال می‌شوید. فرعون در شهرهای مملکتش اعلام کرد تا سپاه و لشکریان را جمع‌آوری کنند و به دنبال موسی و پیروانش بروند. وقتی لشکر جمع شد، فرعون گفت که این بنی‌اسرائیل، گروهی کم‌پشت هستند و در حقیقت ششصد و هفتاد هزار نفر بیشتر نیستند، ولی او آنها را گروهی چیره می‌دانست زیرا آنها مخالف دین او بودند و پسران اولاد را کشته و اموالشان را به یغما برده بودند.
وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ، بالالف کوفی و شامی من بقی حذرون بغیر الف، و هما لغتان، یقال رجل حاذر و حذر، و قیل الحذر المتیقّظ المتحفّظ الذی لا یترک الحزم، و الحاذر المستعد ذو أداة و قوة و سلاح، و المعنی نحن جمیع اذا اتبعناهم وثقنا بغلبتهم.
هوش مصنوعی: ما همه در حال آماده‌باش هستیم. به زبان کوفی و شامی، "حاذر" با الفی متفاوت نوشته می‌شود و هر دو نوع زبان مورد توجه قرار گرفته است. گفته شده که "حاذر" به معنای شخصی است که هوشیار و محتاط است و همیشه احتیاط می‌کند. همچنین "حاذر" به کسی گفته می‌شود که آماده و مجهز به سلاح و نیرو است. در واقع، معنی جمله این است که ما همه وقتی به آنها ملحق شویم و به پیروزی آنها اعتماد کنیم، آماده هستیم.
فَأَخْرَجْناهُمْ من مصر مِنْ جَنَّاتٍ، ای ارض ذات بساتین و انهار جاریة.
هوش مصنوعی: ما آنها را از مصر خارج کردیم، از سرزمین‌هایی که دارای باغ‌ها و نهرهای جاری بودند.
وَ کُنُوزٍ، یعنی الاموال الظاهرة من الذهب و الفضة، انما سمی کنزا لانه لم یعط حق اللَّه منه و کل مال لا یعطی حق اللَّه منه فهو کنز، و ان کان ظاهرا، وَ مَقامٍ کَرِیمٍ، یعنی المساکن الحسان و المجالس الرفیعه من مجالس الملوک. کَذلِکَ، یعنی کذلک حالهم، و اورثنا ارضهم و دیارهم بَنِی إِسْرائِیلَ فانهم رجعوا بعد غرق العدوّ الی مصر و سکنوا دیارهم و اخذوا اموالهم.
هوش مصنوعی: کنزها به معنی اموالی است که به صورت طلای زینتی و نقره‌ای وجود دارند و به خاطر این که حق خداوند از آن‌ها ادا نشود، به آن‌ها کنز گفته می‌شود. هر مالی که حق خداوند از آن پرداخت نشود، کنز به حساب می‌آید، حتی اگر ظاهرش هم زیبا باشد. مقام‌های با ارزش نیز به مکان‌های زیبا و محافل باعظمت مانند مجالس پادشاهان اشاره دارند. حال آن‌ها نیز همین گونه است و ما زمین‌ها و خانه‌هایشان را به بنی‌اسرائیل ارث دادیم، زیرا آن‌ها پس از غرق شدن دشمن به مصر برگشتند و در سرزمین‌های خود ساکن شدند و اموالشان را از آن خود کردند.
قوله: فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ، راجع الی قوله: إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ، یعنی اتبعهم و لحقهم فرعون و قومه وقت شروق الشمس، یقال اتبعه و تبعه اذا خرج خلفه مقتصّا اثره و اتبعه اذا جعله قدوة مُشْرِقِینَ، ای داخلین فی وقت شروق الشمس و شروقها طلوعها، و اشراقها إضاءتها وقت الضحا ، یقال: اشرق و اصبح و امسی و اظهر اذا حصل فی الشروق و الصباح و المساء و الظهیرة.
هوش مصنوعی: عبارت «فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ» به این معناست که فرعون و قومش در زمان طلوع آفتاب به دنبال بنی‌اسرائیل رفتند. وقتی گفته می‌شود «اتبعهم» به این معنی است که آنها به دقت از پشت سرشان حرکت کرده و نشانه‌ها یا آثارشان را دنبال کردند. در اینجا «مشرقین» به معنای افرادی است که در زمان طلوع آفتاب در حال ورود هستند. در واقع، واژه «شروق» به معنی طلوع و روشنایی در زمان صبح است و می‌توان گفت که این حالت به زمانی اشاره دارد که نور صبح گسترش می‌یابد. واژه‌های مشابهی مثل «اخرج» و «اصبح» نیز به زمان‌های مختلف روز اشاره دارند.
قوله: فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ، ای اما صار احدهما مرأی من الآخر فوقعت الاعین علی الاعین، یعنی بنی اسرائیل و القبط. قالَ بنو اسرائیل: إِنَّا لَمُدْرَکُونَ، هذا فرعون و جنوده قد لحقونا من ورائنا و هذا البحر امامنا لا منفذ لنا فیه.
هوش مصنوعی: هنگامی که دو گروه به یکدیگر رسیدند و یکدیگر را دیدند، چشم‌ها به هم دوخته شد. این دو گروه شامل بنی اسرائیل و فرعونیان بودند. بنی اسرائیل با مشاهده این وضعیت گفتند: ما در حال گرفتار شدن هستیم، زیرا فرعون و سربازانش از پشت سر به ما نزدیک شده‌اند و در جلوی ما نیز دریا قرار دارد و هیچ راه فراری وجود ندارد.
قالَ موسی کَلَّا، یعنی ارتدعوا و انزجروا عن هذه المقالة فانهم لا یدرکوننا إِنَّ مَعِی رَبِّی ناصری و حافظی و منجینی من فرعون و قومه سَیَهْدِینِ الی طریق النجاة منهم. موسی این سخن از بهر آن گفت که از جبرئیل شنیده بود آن گه که از مصر بیرون آمد، گفت: موعد ما بینی و بینک البحر، وعده‌گاه ما شط بحر نیل است. دانست که رب العزه مخرج وی آنجا پدید کند. روی عن عبد اللَّه بن سلام انّ موسی لما انتهی الی البحر قال: «یا من کان قبل کل شی‌ء و المکون لکل شی‌ء و الکائن بعد کل شی‌ء اجعل لنا مخرجا.
هوش مصنوعی: موسی گفت: «هرگز!» این یعنی خود را از این حرف‌ها دور کنید، زیرا آن‌ها نمی‌دانند که من با پروردگارم هستم که یار و محافظ من است و مرا از فرعون و قوم او نجات می‌دهد و به راه نجات راهنمایی می‌کند. موسی این حرف را به خاطر این گفت که بعد از خروج از مصر، از جبرئیل شنیده بود که گفته بود: «موعد ما در کنار دریای نیل خواهد بود.» پس او فهمید که خداوند جایی برای نجات او در آنجا خواهد فراهم کرد. بر اساس روایتی، وقتی موسی به دریای نیل رسید، گفت: «ای کسی که پیش از هر چیز هستی و همه چیز را می‌سازی و بعد از هر چیز خواهی بود، برای ما راه نجاتی فراهم کن.»
فاوحی اللَّه الیه: أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ. و عن عبد اللَّه بن مسعود قال: قال رسول اللَّه (ص): «الا اعلمک الکلمات التی قالهن موسی حین انفلق البحر»؟ قلت بلی قال: «قل اللهم لک الحمد و الیک المشتکی و بک المستغاث و انت المستعان و لا حول و لا قوة الا باللّه».
هوش مصنوعی: خداوند به او وحی کرد که با عصایت به دریا بزن. عبدالله بن مسعود روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: «آیا می‌خواهی کلماتی را که موسی هنگام شکافتن دریا گفت، به تو یاد دهم؟» گفتم بله. پس فرمود: «بگو: خداوندا، سپاس تو را، و به سوی تو شکایت می‌کنم، و به تو پناه می‌آورم، و کمک‌خواه من تویی، و هیچ نیرویی و قدرتی جز به وسیله خدا نیست».
قال ابن مسعود: فما ترکتهن منذ سمعتهن من النبی (ص).
هوش مصنوعی: ابن مسعود بیان می‌کند که از زمانی که این صحبت‌ها را از پیامبر (ص) شنیده، هیچ‌گاه آنها را ترک نکرده است.
ابن جریح گفت: چون موسی بشط بحر رسید بادی عظیم برخاست و موج در دریا افتاد چندان که کوه کوه یوشع گفت: یا مکلم اللَّه این امرت؟ ای آن کس که حق جل جلاله با تو سخن گفته تا کجا خواهی رفت و کجات فرموده‌اند که باشی؟
هوش مصنوعی: ابن جریح گفت: زمانی که موسی به سواحل دریا رسید، طوفان شدیدی به وقوع پیوست و امواج دریا بسیار بلند شدند، به‌طوری‌که کوه یوشع صدا زد: ای کسی که با خدا سخن گفته‌ای، تا کجا می‌خواهی بروی و کجا دستور داده‌اند که باشی؟
گفت: تا اینجا. یوشع گفت: اینک دریا در پیش و دشمن از پس، کار ما چون خواهد بود؟ موسی گفت: آری بگشاید کار ما گشاینده کار، و یوشع آن ساعت اسب خویش در آب راند و سنب اسب تر نشد اما دیگری در آب راند و بآب فرو شد. موسی آن ساعت درماند، جبرئیل آمد و گفت: اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ دریا بزن بعصای خویش.
هوش مصنوعی: یوشع گفت: حالا که دریا پیش روی ماست و دشمن پشت سر، چه باید بکنیم؟ موسی پاسخ داد: حتماً راهی باز خواهد شد. سپس یوشع به سرعت اسبش را به آب زد، ولی اسب او تر نشد. اما فرد دیگری به آب رفت و غرق شد. موسی در آن لحظه دچار ناامیدی شد که جبرئیل به او گفت: با عصای خود به دریا بزن.
موسی عصا بزد و دریا شکافته شد. و دوازده راه در میان دریا پیدا شد، هر راهی دو فرسنگ طول آن و دو فرسنگ عرض آن، اینست که رب العالمین گفت: فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ‌، ای کل مفروق من الماء کالجبل العظیم. از راست و چپ آن راهها آب ایستاده بود همچون کوه‌های عظیم، و در میان آن روزنها گشاده تا همه یکدیگر را میدیدند. موسی ایشان را گفت: ادخلوا البحر فی هذه الطرق در روید در دریا باین راهها ایشان گفتند راهها تر است ترسیم که پایهای ما بگل فرو شود، رب العالمین باد صبا فرو گشاد تا آن راهها خشک کردند، فذلک قوله: فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً. پس چون موسی و بنی اسرائیل همه از دریا بیرون آمدند موسی میخواست که دریا بحال خود باز شود از بیم آنکه فرعون و قبطیان بآن راهها درآیند و بایشان در رسند، فرمان آمد که: یا موسی اترک البحر رهوا صفوفا ساکنة فانّ فرعون و قومه جند مغرقون: گفته‌اند که فرعون چون آن راهها دید در میان دریا خواست که در شود دلیل وی گفت: مرو که این راه پرخطر است و ما هرگز در دریا این راه ندیده‌ایم اگر در خشک زمین برویم راه سه روزه است و هم بایشان رسیم.
هوش مصنوعی: موسی عصا را به زمین زد و دریا شکافته شد. دریا به دوازده مسیر تقسیم شد، هر کدام به اندازه دو فرسنگ طول و دو فرسنگ عرض. خداوند فرمود: آب به حالت دیوارهایی عظیم ایستاده بود و در میان این مسیرها، راهی باز بود تا همه یکدیگر را ببینند. موسی به بنی‌اسرائیل گفت که وارد دریا شوند، اما آن‌ها نگران بودند که پاهایشان در گل فرو برود. خداوند نسیمی را فرستاد تا این مسیرها خشک شوند. وقتی موسی و بنی‌اسرائیل از دریا بیرون آمدند، او می‌خواست که دریا دوباره به حالت خود برگردد، زیرا نگران بود فرعون و سپاهش از همان مسیرها وارد شوند و به آن‌ها برسند. فرمان الهی به موسی رسید که دریا را به حال خود رها کند چون فرعون و قومش در حال غرق شدن هستند. گفته شده است که وقتی فرعون آن مسیرها را در دریا دید، می‌خواست وارد شود و به قومش گفت که این راه خطرناک است و ما هرگز در دریا چنین مسیری ندیده‌ایم، بهتر است که در زمین خشک برویم که به ما سه روز زمان می‌دهد تا به ایشان برسیم.
فرعون گفت: الا ترون هذا الدلیل ما یقول؟ و انّ البحر انما یبس فرقا منّی و أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‌. نمی‌بینید که این دلیل چه میگوید مگر نمیدانید که این دریا خود از بیم من چنین شکافته شد و خشک گشت، و این کلمه آن روز میگفت که: أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‌، دلیل همان سخن دیگر بار باز گفت و او را بترسانید. فرعون همت کرد که بازگردد. جبرئیل بر اسب مادیان در پیش ایستاد و در دریا راند و اسب فرعون سر بکشید و قبطیان هم چنان درشدند و میکائیل از پس ایشان همی‌راند ایشان را تا همه در دریا شدند و دریا بفرمان حق بهم باز افتاد.
هوش مصنوعی: فرعون گفت: آیا نمی‌بینید این دلیل چه می‌گوید؟ آیا نمی‌دانید که این دریا به خاطر ترس از من چنین شکافته و خشک شده است و من خدای شما هستم؟ او با این سخنان سعی در ترساندن مستمعین داشت. در همین حین، فرعون تصمیم گرفت که به عقب برگردد. جبرئیل بر اسب مادیانی ایستاده و در دریا پیش می‌رفت و اسب فرعون کمی عقب‌نشینی کرد. در حالی که عده‌ای از مردم ادامه می‌دادند، میکائیل هم به دنبال آنها می‌آمد تا همه در دریا غرق شوند و سپس دریا به فرمان خدا به هم پیوست.
اینست که رب العالمین گفت: وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِینَ، معنی ازلفنا جمعنا و منه لیلة المزدلفة ای الجمع. و قیل ازلفنا، ای قربناهم الی الهلاک و قدّمناهم الی البحر.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که خداوند عالی فرمود: "و ما دیگران را نزدیک کردیم." که در اینجا منظور از نزدیک کردن، جمع کردن است. همچنین گفته شده که "نزدیک کردیم" به معنای نزدیک کردن آن‌ها به هلاکت و پیش بردنشان به سمت دریا است.
وَ أَنْجَیْنا مُوسی‌ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ. آورده‌اند که آن روز که موسی نجات یافت و دشمن وی غرق گشت روز دوشنبه بود دهم ماه محرّم و موسی آن روز روزه داشت شکران نعمت را.
هوش مصنوعی: موسی و همه کسانی که همراه او بودند نجات یافتند و دشمنانشان غرق شدند. گزارش شده که آن روز که موسی نجات پیدا کرد و دشمنانش غرق شدند، روز دوشنبه و دهم ماه محرّم بود. موسی در آن روز برای شکرگزاری نعمت، روزه گرفته بود.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً، ای انّ فیما فعل اللَّه بموسی و قومه و انجائه ایّاهم من فرعون و قومه و فی انفراق البحر لهم و امساک اجزاء الماء فی الهواء و تغریق فرعون و قومه لَآیَةً بینة علی توحید اللَّه و قدرته علی ما یشاء. وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ، ای الناس مع هذا البرهان الظاهر و السلطان القاهر و الامر المعجز ما آمن اکثرهم.
هوش مصنوعی: در اینجا به نشانه‌ای اشاره شده که نشان‌دهندهٔ قدرت و یکتایی خداوند است. آنچه خداوند در مورد موسی و قوم او انجام داد، از جمله نجات آن‌ها از دست فرعون و قومش، شکافتن دریا برای عبور آن‌ها و غرق کردن فرعون و لشکشش، همگی نشانه‌های روشنی بر توحید و قدرت الهی هستند. اما با وجود این نشانه‌های واضح و قدرت قاهری که وجود داشت، بیشتر آنان ایمان نیاوردند.
و قیل فی سابق علمی لم یکن اکثرهم مؤمنین. قال مقاتل: لم یؤمن من اهل مصر غیر آسیة امرأة فرعون و جزبیل المؤمن و مریم بنت ناموشا التی دلّت علی عظام یوسف.
هوش مصنوعی: در گذشته گفته شده است که بیشتر مردم به ایمان نرسیدند. مقاتل می‌گوید: تنها سه نفر از اهالی مصر ایمان آورده بودند، که شامل آسیه، همسر فرعون، جزبیل مؤمن و مریم دختر ناموشا بود که بر روی استخوان‌های یوسف اشاره کرده بود.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ لا یمتنع علیه من اراد الانتقام منه، الرَّحِیمُ لمن تاب الیه ان یعاقبه علی ما سلف قبل توبته. روی عن مقاتل بن سلیمان قال کان موسی (ع) فی مصر ثلاثین سنة فلما قتل النفس خرج الی مدین هاربا علی رجلیه فی الصیف بغیر زاد، فکان راعیا فی مدین عشر سنین، ثمّ بعثه اللَّه رسولا و هو ابن اربعین سنة، ثمّ دعا قومه ثلاثین سنة، ثم قطع البحر فعاش خمسین سنة، فمات و هو ابن عشرین و مائة سنة.
هوش مصنوعی: پروردگارت همواره قدرتمند است و هیچ کسی نمی‌تواند از عذاب او در امان باشد، اما همچنین رحمان است برای کسانی که به سوی او بازمی‌گردند و می‌تواند‌شان را به خاطر خطاهایشان قبل از توبه‌شان مجازات کند. روایت شده است که موسی (ع) سی سال در مصر بود و پس از قتل یک نفس، به سوی مدین فرار کرد و بدون زاد و توشه در تابستان با پای پیاده رفت. در مدین ده سال چوپانی کرد و سپس به عنوان پیامبر از طرف خداوند مبعوث شد در حالی که چهل ساله بود. او به قومش برای سی سال دعوت کرد و سپس دریا را شکافت و پنجاه سال دیگر زندگی کرد و در نهایت در سن صد و بیست سالگی درگذشت.

حاشیه ها

1397/11/16 08:02
محمدامین

سلام و درود
«...بر وجه تهکم و انکار...»
آیا «تهکم» در اینجا صحیح است؟
تهکم: 1. ریشخند، استهزا، مسخره، تمسخر؛ 2. دست انداختن.

1397/11/16 10:02
محمدامین

ازین تعبیر زیبای تهکم و انکار جناب میبدی بسیار بهره بردم.