گنجور

۱ - النوبة الثانیة

این سورة الشعرا دویست و بیست و هفت آیت است و هزار و دویست و نود و هفت کلمه و پنج هزار و پانصد و بیست و دو حرف. جمله به مکه فرو آمد مگر سه آیت در آخر سورة که به مدینه فرو آمد، و ذلک قوله: وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ الی آخر السورة و در این سورة ناسخ و منسوخ نیست مگر یک آیت: وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ که سیاق آن بر عموم است، پس رب العالمین شعرای مؤمنان از آن مستثنی کرد: حسان بن ثابت و کعب بن مالک و عبد اللَّه بن رواحه، گفت: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً، ذکر اینجا انشاد شعر است در طاعت حق، پس این استثنا ناسخ آن آیت گشت. و در بیان فضیلت جمله طواسین مصطفی گفت بروایت ابن عباس: قال (ص) «اعطیت السورة التی تذکر فیها البقرة من الذکر الاول، و اعطیت طه و الطواسین من الواح موسی (ع)، و اعطیت فواتح القرآن و خواتیم السورة التی تذکر فیها البقرة من تحت العرش، و اعطیت المفصل نافلة».

و بروایت انس مصطفی (ص) گفت: «انّ اللَّه اعطانی السبع و اعطانی الطواسیم مکان الزبور و فصّلنی بالحوامیم و المفصل، ما قرأهنّ نبی قبلی».

و بروایت ابیّ بن کعب رسول گفت: «من قرأ سورة الشعراء کان له من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق بنوح و کذّب به و هود و شعیب و صالح و ابراهیم و بعدد من کذّب بعیسی و صدق بمحمد علیهم السّلام».

«طسم» حمزه و کسایی و عاصم ببعضی روایات طا بکسر خوانند بر اماله، و اهل مدینه میان کسر و فتح، و باقی قرّاء بفتح خوانند بر تفخیم و گفته‌اند این هر سه حرف کنایتند از جمله حروف تهجّی و معنی آنست که: هذه الحروف هی اصل آیات الکتاب المبین. این حروف بیست و نه اصل آیات کتاب خدا است، کما تقول للغلام فیم اخذت فی الکتّاب، فیقول: فی الف با تا، و المراد الحروف کلّها و قیل: معناه هذه تلک الآیات التی وعدنا انزالها علیک فی الکتب علی السنة الرسل.

ابن عباس گفت: طسم نامی است از نامهای حق جل جلاله و سوگند بدان یاد کرده».

ابو روق گفت: قسم یاد میکند بطول و سنا و ملک خویش جل جلاله و عظم شأنه.

قتاده گفت: نام قرآن است. مجاهد گفت: نام سورة است. روایت کنند از علی مرتضی (ع) که گفت آن گه که طسم از آسمان فرو آمد رسول خدا گفت: طا طور سینا است، و سین اسکندریه، و میم مکه، معنی آنست که رب العزة سوگند یاد کرد باین بقاع شریف، چنان که: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ. جعفر گفت: الطاء طوبی، و السین سدرة المنتهی، و المیم محمد المصطفی (ص).

تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ، ای هذه الآیات، آیات الکتاب المبین، ابان هم لازم است و هم متعدی: اگر لازم است معناه انه الکتاب الواضح الظاهر فی نفسه باعجازه انه کلام اللَّه و وحیه، و اگر متعدی است یعنی بیّن ما فیه من امره و نهیه و حلاله و حرامه.

لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ، الباخع المهلک القاتل ای لعلّک یا محمد قاتل نفسک حزنا، أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ، مصدّقین بانّ القرآن من اللَّه عز و جل، یا محمد خویشتن را بخواهی کشت از اندوه که بر خود نهاده‌ای بآن که ولید و بو جهل و امیه بنمی‌گروند برسالت تو و قرآن که کلام ماست دروغ می‌شمرند، همانست که در سورة الکهف گفت: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی‌ آثارِهِمْ الآیه.

آن گه گفت: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ، ای لو شاء اللَّه لانزل ملائکة یذلون لها فینقادوا للحق لا یلوی احد منهم عنقه الی معصیة اللَّه عز و جل. این تسلیت مصطفی (ص) است بآن اندوه که میکشید و بخاطر وی میگذشت که: ترک ایمان ایشان مگر از قصوری است در بیان ما یا تقصیری در دعوت و تبلیغ رسالت ما تا رب العزه این اندیشه از خاطر وی برداشت، یعنی که این نه از تقصیر تو است در دعوت که از تو تقصیر نیست، این از ناخواست ماست که اگر ما خواستیمی ما بنمودیمی ایشان را آیتی که ایشان آن را گردن نهادندی و با معصیت اللَّه نگشتندی. قال ابن جریح: لو شاء لا راهم امرا من امره لا یعمل احد منهم بعده معصیة.

آورده‌اند از ابن عباس که گفت: نزلت هذه الآیة فینا و فی بنی امیة، قال: ستکون لنا علیهم الدولة فیذل لنا اعناقهم بعد صعوبة و هو ان بعد عزة.

قوله: خاضِعِینَ ذکره بجمع السلامة، لانّ الاصحاب فیها مضمر، ای اصحاب الاعناق. و قیل: اعناقهم، ای رؤساؤهم و کبراؤهم. و قیل: فرقهم، یقال: جاء القوم عنقا، ای طوائف و عصبا. و قیل: انما قال خاضعین لرؤس الآی لیکون علی نسق واحد. ظلّ در قرآن بر دو معنی است: یکی بمعنی مال، چنان که درین موضع گفت: فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ، ای فمالت، و در سورة الحجر گفت: وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ، ای فمالوا فیه یعرجون، وجه دیگر ظلّ بمعنی اقام چنان که در سورة طه گفت: وَ انْظُرْ إِلی‌ إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ، ای اقمت علیه عاکفا. و در سورة الواقعه گفت: فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ، ای اقمتم تعجبون و در سورة النحل گفت: ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا، ای اقام و در سورة الشعرا گفت: نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاکِفِینَ، ای نقیم لها عابدین.

وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ ذکر اینجا قرآن است چنان که جای دیگر گفت: وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ، یعنی القرآن و قال تعالی: أَ فَنَضْرِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحاً یعنی القرآن و قال فی سورة الانبیاء: ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ، ای هو قدیم من رب العزة محدث تنزیله الی الارض إِلَّا کانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ، ای احدثوا اعراضا، لانهم کانوا فی علم اللَّه معرضین.

فَقَدْ کَذَّبُوا. اینجا وقف است تمام، پس بر سبیل تهدید گفت، و وعید بر آن تکذیب: فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبؤُا ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ. یعنی فسیأتیهم خبر نتیجة فعالهم، و ذلک عند الموت، و قیل یوم بدر، این چنان است که گفته‌اند: یا بن آدم عند الموت یأتیک الخبر، بوقت مرگ بخبر آیی و بدانی که کار بر چه جملت است.

ثم وعظهم لیعتبروا فقال: أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الْأَرْضِ اذا کانت الرؤیة لا یراد بها الادراک بالحاسة بالبصر فی الحقیقة، بل یراد بها التعجیب من شی‌ء عدیته بالی، و المعنی الا تتفکرون فی الاشیاء الدالة علی اللَّه سبحانه و تعالی حتی انتهت بکم الرؤیة الی الارض و انواع نباتها، فتعلموا فیها من العجائب! ثم بیّن النبات، فقال: مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ، ای نوع محمود و صنف حسن من النبات مما یأکل الناس و الانعام. و قیل نوع یکرم علی اهله. قال الشعبی: الناس من نبات الارض فمن دخل الجنة فهو کریم و من دخل النار فهو لئیم. در همه قرآن لفظ کریم بر شش وجه آید: اول نام خداوند است جل جلاله کقوله: ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ، و قال تعالی: فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ. ای یعفو و یصفح، دوم کریم است بمعنی متکرم، کقوله: ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ، ای المتکرم، سوم کریم بمعنی آن که منزلت وی گران و بزرگ بود به نزدیک اللَّه، چنان که گفت در صفت جبرئیل: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ و فی معناه إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ، یعنی فی المنزلة، چهارم کریم است بمعنی مسلم، کقوله: وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ کِراماً کاتِبِینَ. ای مسلمین، و کقوله: بِأَیْدِی سَفَرَةٍ، کِرامٍ، ای مسلمین، پنجم بمعنی فضیلت کقوله: هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ، ای فضلت علیّ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ، ای فضلنا فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ، ای فضّله. ششم کریم است بمعنی حسن کقوله: مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ، ای حسن.

إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً، ای انّ فی انباته الازواج الکریمة من الارض المیتة لدلالة ظاهرة علی ربوبیته و انه واحد لا شریک له وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ای و مع کثرة الآیات لم یؤمن اکثرهم لکن ربک عزیز لا یضرّه ترک ایمان الاکثر، و دخول کانَ علی معنی: کان ذلک فی علم اللَّه السابق.

وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ. اتصال الرحیم بالعزیز هاهنا ترحم بالمؤمنین الذین هم الاقل بعد الاکثر.

وَ إِذْ نادی‌ رَبُّکَ مُوسی‌، ای و اذکر لقومک ایها الرسول قصة موسی اذ کلّمه ربک، ای محمد (ص) قوم خود را خبر کن و ایشان را آگاهی ده از قصه موسی و سخن گفتن با وی لیلة النار آن شب که آتش دید و درخت و خداوند تو با وی گفت: ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ لانفسهم بالکفر و المعصیة و لبنی اسرائیل باستعبادهم و سومهم سوء العذاب، قوم فرعون بدل من القوم الظالمین. أَ لا یَتَّقُونَ الا تخصیص علی الفعل، ای الا یخافون اللَّه سبحانه فیؤمنوا به. و در شواذ خوانده‌اند: الا تتقون بالتاء، و المعنی قل لهم الا تتقون الا تعبدون اللَّه و توحدونه.

فرمان آمد که یا موسی! تو رسول منی بفرعون و قوم وی که بر خود ستم کردند بکفر و معصیت و بر بنی اسرائیل ستم کردند باستعباد و انواع عذاب، پیغام ما برسان و ایشان را بر توحید خوان و بگوی: أَ لا یَتَّقُونَ بنپرهیزند از خشم و عذاب خدای؟

موسی گفت: رَبِّ إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ وَ یَضِیقُ صَدْرِی وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی.

سخن تا اینجا پیوسته است. موسی گفت: خداوند من! می‌ترسم که مرا دروغ‌زن گیرند و دل من تنگ گردد، و زبان من بنگشاید، و روا باشد که در یُکَذِّبُونِ سخن بریده شود وَ یَضِیقُ صَدْرِی مستأنف بود. و قرأ یعقوب وَ یَضِیقُ صَدْرِی وَ لا یَنْطَلِقُ بفتح القافین علی معنی: و ان یضیق و لا ینطلق، ای یضیق صدری فی تکذیبهم ایای وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی للعقدة التی فیه. فَأَرْسِلْ إِلی‌ هارُونَ، ای ارسلنی الیه لآمره منک بان یذهب معی الی فرعون و قیل ارسل جبرئیل الیه، ای أوحی الیه ان یکون معی عونا لی. و قیل: الی بمعنی مع، ای ارسل معی هارون کقوله: مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ، ای مع اللَّه. موسی گفت: خداوند من می‌ترسم که اداء رسالت و بیان حجّت بشرط خویش نتوانم کرد ازین لثغه و عقده که بر زبان دارم و آن گه دشمن مرا دروغ‌زن گیرد. هارون از من گویاتر و فصیح‌تر است او را با من بفرست تا بفصاحت خویش مرا در اداء رسالت و ابانت حجت یاری دهد، همانست که جای دیگر گفت: فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی.

قوله: وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ ای عندی ذنب و قیل: لهم علی دعوی ذنب، فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ هو قتل القبطی الذی و کزه و اسمه قایشون و کان خباز فرعون.

قالَ اللَّه سبحانه کَلَّا، ای لن یقتلوک، این سخن بر سبیل ردع و زجر گفت، ای ارتدع عن الاقامة علی هذا الظن و توکل علی اللَّه فَاذْهَبا بِآیاتِنا و هی العلامات الدالة علی صدقهما و هی: العصا و الید البیضاء. إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ ما تقول لهم و یقال لک. و اتی به علی لفظ الجمع لانّهما کانا یسمعان و اللَّه تعالی یسمع و قال انّا معکم و هما اثنان لانّ الاثنین جمع کقوله: فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ. و یحتمل ان یکون موسی و هارون و من ارسل الیه.

فاتِیا فِرْعَوْنَ‌، قیل: انّ اسم فرعون مغیث و کنیته ابو مرة، و قیل: اسمه الولید بن مصعب و کنیته ابو العباس، و عاش اربعمائة و ستین سنة.قُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ‌ و لم یقل رسولا، لانّ الرسول هاهنا بمعنی الرسالة، ای انّا ذو رسالة رب العالمین کقول کثیر.

لقد کذب الواشون ما بحت عندهم
بسرّ و لا ارسلتهم برسول‌

ای برسالته، و قیل الرسول یقع علی الواحد و الجمع المذکر و المؤنث، کالصدیق و العدوّ.

قال اللَّه تعالی: فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی. و قیل تقدیره: انا کل واحد منّاسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ‌.

أَنْ أَرْسِلْ، یعنی بان ارسل معنا بنی اسرائیل الی فلسطین و لا تستعبدهم.

الارسال هاهنا التخلیه و الاطلاق کما تقول ارسلت الکلاب للصید، و المعنی خلّ بنی اسرائیل من انواع العذاب التی تعذبهم بها.

در آن وقت که این رسالت از حق جل جلاله بموسی (ع) پیوست، بنی اسرائیل ششصد و سی هزار کس بودند در مصر، بدست فرعون گرفتار شده، چهار صد سال، و ایشان را ببردگی گرفته و انواع عذاب بایشان رسانیده. موسی بفرمان اللَّه بمصر رفت و هارون را خبر کرد از پیغام اللَّه، و هر دو بیکدیگر رفتند بدرگاه فرعون، یک سال تردد همی کردند و بار همی‌خواستند و فرعون بار می‌نداد. تا آخر روزی دربان فرعون گفت: مردی را همی بینم که پیوسته بدرگاه می‌آید و میگوید: من پیغامبر خدای جهانیانم. فرعون گفت: در آر او را تا خود کیست و چه میگوید.

موسی و هارون هر دو در شدند و رسالت حق بگزاردند. فرعون بشناخت موسی را، که خود او را پرورده بود، و در خانه وی برآمده بود.

گفت: أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً، ای صبیّا وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ، ای ثلاثین سنة، و العمر مصدر عمر ای عاش. و قیل: اقام فیهم ثلاثین سنة و اقام بمدین عشر سنینا و بعثه اللَّه و هو ابن اربعین سنة و دعا فرعون الی اللَّه ثلاثین سنة، و عاش بعد غرق فرعون خمسین سنة، فقبض و هو ابن مائة و عشرین سنة.

وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ، یعنی بالفعلة قتل القبطی وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ، ای کفرت نعمتی حین قتلته بغیر اذنی نازلت حشمتی و قدحت فی سیاستی. فرعون موسی را عتاب کرد که تو حقّ تربیت و احسان ما بجای نیاوردی و شکر نعمت ما نگزاردی و حرمت و حشمت ما برداشتی و قبطی را کشتی بی‌دستوری من، تا در سیاست و ملک من قدح آوردی و نیز امروز آمده‌ای و ربوبیّت ما را می‌جحود آری.

موسی گفت: فَعَلْتُها إِذاً، یعنی قتل القبطی وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ، فیه تقدیم و تأخیر، ای فعلتها و انا اذا من الضّالین ای الجاهلین، بانّ و کزی ایّاه یؤدّی الی القتل. یقال ضلّ فلان الطریق ای اخطأه. فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ الی مدین، فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً، ای فهما و علما بالتوریة، کقوله: وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا، یعنی الفهم و العلم، و کقوله فی سورة الانعام: أُولئِکَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ، یعنی العلم و الفهم، و کقوله فی سورة لقمان: وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ، یعنی العلم و الفهم، فالحکم و الحکمة واحد و هو مقتضی العقل و الحلم و الرّأی، و هو علم ما یدعو الی الحقّ. و قیل: الحکم هاهنا النبوة کقوله فی ص: وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ، یعنی النبوة مع الکتاب. و قال تعالی: وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ، یعنی النبوة، و فی سورة النساء: فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ، یعنی النبوة، و معنی الآیة اصطفانی ربی برسالته و کلامه، و وهب لی حکمة و جعلنی من المرسلین.

۱ - النوبة الاولى: قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.۱ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، اسم من قرت به العیون، و تحقّقت به الظنون، له من العرش الی النون، و إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ اسم لمن لم یزل و لا یزال، موصوفا بوصف الجلال و نعت الجمال، سبحانه هو اللَّه الکبیر المتعال. نام خداوند ذو الجلال، قادر بر کمال، مفضل بانوال، موصوف بوصف جلال، منعوت بنعت جمال. خداوندی که بی‌وجود او وجود نه، بی‌فضل او شهود نه، بی‌لطف او سجود نه، بی‌خدمت او تن را نظام نه، بی‌نعت او جان را قوام نه، بی‌نظر او دل را زندگی نه، بی‌توفیق او تن را بندگی نه. خداوندی که تاریخ ازل و ابد کم از بدایت اقبال او، و نعمت هر دو سرای کم از یک ذرّه شعاع آفتاب افضال او. انوار سعادت در بوستان بهشت یک قطره از دریای نوال او و آثار شقاوت در زندان جحیم یک شرر از آتش جلال او. ای جوانمرد! اگر تو پنداری که هر کس را مسلّم است که به بستاخی قدم در سراپرده عزّت بسم اللَّه نهد، پنداشت خطاست. بجلال قدر بار خدا که صدق همه صدّیقان و اخلاص همه مخلصان و معرفت همه عارفان بر درگاه نقطه باء بسم اللَّه بحیرت ایستاده و چون حلقه بر در بمانده، که تا مگر اشراف دهند ایشان را بر انوار اسرار این نام، و هرگز ندادند و دست رد بسینه ایشان باز نهادند، که:

اطلاعات

وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سورة الشعرا دویست و بیست و هفت آیت است و هزار و دویست و نود و هفت کلمه و پنج هزار و پانصد و بیست و دو حرف. جمله به مکه فرو آمد مگر سه آیت در آخر سورة که به مدینه فرو آمد، و ذلک قوله: وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ الی آخر السورة و در این سورة ناسخ و منسوخ نیست مگر یک آیت: وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ که سیاق آن بر عموم است، پس رب العالمین شعرای مؤمنان از آن مستثنی کرد: حسان بن ثابت و کعب بن مالک و عبد اللَّه بن رواحه، گفت: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً، ذکر اینجا انشاد شعر است در طاعت حق، پس این استثنا ناسخ آن آیت گشت. و در بیان فضیلت جمله طواسین مصطفی گفت بروایت ابن عباس: قال (ص) «اعطیت السورة التی تذکر فیها البقرة من الذکر الاول، و اعطیت طه و الطواسین من الواح موسی (ع)، و اعطیت فواتح القرآن و خواتیم السورة التی تذکر فیها البقرة من تحت العرش، و اعطیت المفصل نافلة».
هوش مصنوعی: این سوره شامل ۲۲۷ آیه، ۱۲۹۷ کلمه و ۵۵۲۲ حرف است. به جز سه آیه آخر که در مدینه نازل شده، باقی آیات آن در مکه نازل شده‌اند. آیات اخیر شامل جمله‌ای هستند که شعرای گمراه را دنبال می‌کنند و تنها یک آیه در این سوره نسخ و منسوخ است. این آیه به عموم اشاره دارد، ولی پروردگار عالم شعرای مؤمن را از آن مستثنی کرده است. در اینجا به استثنای شعرای مؤمن اشاره شده و فرمودند که این استثنا در حقیقت ناسخ آن آیه خواهد بود. همچنین در مورد فضیلت سوره، به روایت ابن عباس، پیامبر (ص) فرمودند که این سوره ویژگی‌هایی دارد که به دیگر کتاب‌های آسمانی و وحی‌های نخستین تعلق دارد و همچنین آیات آغاز و پایان قرآن نیز از آن زمره‌اند.
و بروایت انس مصطفی (ص) گفت: «انّ اللَّه اعطانی السبع و اعطانی الطواسیم مکان الزبور و فصّلنی بالحوامیم و المفصل، ما قرأهنّ نبی قبلی».
هوش مصنوعی: به روایت انس، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند به من هفت آیه را بخشیده و به جای زبور، سوره‌های طواسیم را داده است. همچنین، مرا با سوره‌های حوامیم و مفصل خاص کرده است. هیچ پیامبری پیش از من این سوره‌ها را نخوانده است.»
و بروایت ابیّ بن کعب رسول گفت: «من قرأ سورة الشعراء کان له من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق بنوح و کذّب به و هود و شعیب و صالح و ابراهیم و بعدد من کذّب بعیسی و صدق بمحمد علیهم السّلام».
هوش مصنوعی: هر کس سوره شعراء را بخواند، برای او به تعداد افرادی که به نوح ایمان آوردند و به او کافر شدند، و همچنین به تعداد افرادی که به هود، شعیب، صالح و ابراهیم ایمان آوردند و به آنها کافر شدند، ده حسنه در نظر گرفته می‌شود. همچنین، این پاداش به تعداد کسانی که به عیسی کافر و به محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایمان آوردند نیز شامل او خواهد بود.
«طسم» حمزه و کسایی و عاصم ببعضی روایات طا بکسر خوانند بر اماله، و اهل مدینه میان کسر و فتح، و باقی قرّاء بفتح خوانند بر تفخیم و گفته‌اند این هر سه حرف کنایتند از جمله حروف تهجّی و معنی آنست که: هذه الحروف هی اصل آیات الکتاب المبین. این حروف بیست و نه اصل آیات کتاب خدا است، کما تقول للغلام فیم اخذت فی الکتّاب، فیقول: فی الف با تا، و المراد الحروف کلّها و قیل: معناه هذه تلک الآیات التی وعدنا انزالها علیک فی الکتب علی السنة الرسل.
هوش مصنوعی: در خصوص حرف «طسم» نظرات مختلفی وجود دارد. برخی قاریان مانند حمزه، کسایی و عاصم این کلمه را با کسر می‌خوانند و دیگر اهل مدینه هم بین کسر و فتح آن را می‌خوانند، در حالی که سایر قاریان آن را با فتح می‌خوانند. گفته شده که این سه حرف نشانه‌ای از حروف الفبا هستند و منظور این است که این حروف اساس آیات کتابی روشن هستند. این حروف بیست و نه اساس آیات کتاب خدا را تشکیل می‌دهند. به عنوان مثال، وقتی از پسری بپرسند که در کتاب چه می‌خوانی، او پاسخ می‌دهد که در "الف" و "تا" است و در واقع منظور اشاره به تمامی حروف است. همچنین گفته شده که ممکن است این حروف به آیات خاصی که وعده داده شده در کتاب‌های آسمانی ذکر شوند، اشاره داشته باشند.
ابن عباس گفت: طسم نامی است از نامهای حق جل جلاله و سوگند بدان یاد کرده».
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان کرد که "طسم" یکی از نام‌های خداوند متعال است و او به این نام قسم خورده است.
ابو روق گفت: قسم یاد میکند بطول و سنا و ملک خویش جل جلاله و عظم شأنه.
هوش مصنوعی: ابو روق می‌گوید: او به عظمت و قدرت و سلطنت خود سوگند می‌خورد.
قتاده گفت: نام قرآن است. مجاهد گفت: نام سورة است. روایت کنند از علی مرتضی (ع) که گفت آن گه که طسم از آسمان فرو آمد رسول خدا گفت: طا طور سینا است، و سین اسکندریه، و میم مکه، معنی آنست که رب العزة سوگند یاد کرد باین بقاع شریف، چنان که: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ. جعفر گفت: الطاء طوبی، و السین سدرة المنتهی، و المیم محمد المصطفی (ص).
هوش مصنوعی: قتاده به نام قرآن اشاره کرد و مجاهد به نام سوره. روایت شده که علی مرتضی (ع) گفت زمانی که حروف "طسم" از آسمان نازل شد، پیامبر خدا فرمود: "طا" به کوه طور سینا اشاره دارد، "سین" به اسکندریه و "میم" به مکه. این بدان معناست که پروردگار عالم به این مکان‌های مقدس قسم یاد کرده است، مانند جمله‌ای که می‌گوید: "به این شهر سوگند". جعفر نیز گفت: "طا" به طوبی، "سین" به سدرة المنتهی و "میم" به محمد مصطفی (ص) اشاره دارد.
تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ، ای هذه الآیات، آیات الکتاب المبین، ابان هم لازم است و هم متعدی: اگر لازم است معناه انه الکتاب الواضح الظاهر فی نفسه باعجازه انه کلام اللَّه و وحیه، و اگر متعدی است یعنی بیّن ما فیه من امره و نهیه و حلاله و حرامه.
هوش مصنوعی: این آیات، آیات کتاب روشنی هستند. این آیات به دو صورت قابل تفسیر هستند: اگر به صورت لازم در نظر گرفته شوند، به این معناست که این کتاب خود به خود واضح و نمایان است، به طوری که اعجازش نشان‌دهنده کلام خداوند و وحی اوست. اما اگر به صورت متعدی معنا شوند، به این معناست که آنچه در این کتاب است، شامل دستورها و نواهی، حلال‌ها و حرام‌ها به وضوح بیان شده است.
لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ، الباخع المهلک القاتل ای لعلّک یا محمد قاتل نفسک حزنا، أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ، مصدّقین بانّ القرآن من اللَّه عز و جل، یا محمد خویشتن را بخواهی کشت از اندوه که بر خود نهاده‌ای بآن که ولید و بو جهل و امیه بنمی‌گروند برسالت تو و قرآن که کلام ماست دروغ می‌شمرند، همانست که در سورة الکهف گفت: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی‌ آثارِهِمْ الآیه.
هوش مصنوعی: شاید تو به خاطر این که آنها ایمان نمی‌آورند، در حال نابودی خود هستی. ای محمد، آیا تو خود را از شدت اندوه می‌کشی زیرا ولید، ابوجهل و امیه به رسالت تو و قرآن – که کلام خداست – ایمان نمی‌آورند و آن را دروغ می‌دانند؟ این موضوع در سوره کهف نیز مطرح شده است: "شاید تو به خاطر آثار آنان در حال از خود بی‌خود شدن هستی."
آن گه گفت: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ، ای لو شاء اللَّه لانزل ملائکة یذلون لها فینقادوا للحق لا یلوی احد منهم عنقه الی معصیة اللَّه عز و جل. این تسلیت مصطفی (ص) است بآن اندوه که میکشید و بخاطر وی میگذشت که: ترک ایمان ایشان مگر از قصوری است در بیان ما یا تقصیری در دعوت و تبلیغ رسالت ما تا رب العزه این اندیشه از خاطر وی برداشت، یعنی که این نه از تقصیر تو است در دعوت که از تو تقصیر نیست، این از ناخواست ماست که اگر ما خواستیمی ما بنمودیمی ایشان را آیتی که ایشان آن را گردن نهادندی و با معصیت اللَّه نگشتندی. قال ابن جریح: لو شاء لا راهم امرا من امره لا یعمل احد منهم بعده معصیة.
هوش مصنوعی: در این متن به این اشاره شده که خداوند می‌تواند آیه‌ای از آسمان نازل کند که باعث خضوع و تسلیم مردم شود. اگر خداوند می‌خواست، می‌توانست فرشتگانی بفرستد که مردم را به پذیرش حق هدایت کنند و دیگر کسی از گردن نهادن به فرمان خدا سرپیچی نکند. این موضوع به پیامبر (ص) تسلیتی داده است و به او یادآوری می‌کند که مسئله ترک ایمان مردم به خاطر نقص در بیان یا دعوت او نیست، بلکه این نتیجه اراده خداوند است. اگر خداوند می‌خواست، می‌توانست نشانه‌ای بفرستد که مردم را به ایمان و اطاعت از خود سوق دهد. بنابراین، این امر ناشی از خواست الهی است و نه از کمبود در رسالت پیامبر.
آورده‌اند از ابن عباس که گفت: نزلت هذه الآیة فینا و فی بنی امیة، قال: ستکون لنا علیهم الدولة فیذل لنا اعناقهم بعد صعوبة و هو ان بعد عزة.
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل کرده است که این آیه درباره ما و بنی امیه نازل شده است. او گفت: وضعیت به گونه‌ای خواهد شد که ما بر آنها مسلط خواهیم شد و پس از دشواری و بعد از دوران عزت، آنها خوار خواهند شد.
قوله: خاضِعِینَ ذکره بجمع السلامة، لانّ الاصحاب فیها مضمر، ای اصحاب الاعناق. و قیل: اعناقهم، ای رؤساؤهم و کبراؤهم. و قیل: فرقهم، یقال: جاء القوم عنقا، ای طوائف و عصبا. و قیل: انما قال خاضعین لرؤس الآی لیکون علی نسق واحد. ظلّ در قرآن بر دو معنی است: یکی بمعنی مال، چنان که درین موضع گفت: فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ، ای فمالت، و در سورة الحجر گفت: وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ، ای فمالوا فیه یعرجون، وجه دیگر ظلّ بمعنی اقام چنان که در سورة طه گفت: وَ انْظُرْ إِلی‌ إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ، ای اقمت علیه عاکفا. و در سورة الواقعه گفت: فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ، ای اقمتم تعجبون و در سورة النحل گفت: ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا، ای اقام و در سورة الشعرا گفت: نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاکِفِینَ، ای نقیم لها عابدین.
هوش مصنوعی: در این متن، به واژه "خاضعین" اشاره شده و گفته شده که این کلمه به خاطر بیان جمعیت به کار رفته و می‌تواند به معنای گردن‌ها، رؤسا یا بزرگ‌ترها باشد. همچنین گفته شده که ممکن است به معانی دیگری نیز اشاره کند، مانند گروه‌ها و طوایف. سپس درباره دو معنای واژه "ظل" در قرآن توضیح داده شده است. یکی از معانی آن به معنای گرایش و متمایل شدن است و مثالی از آیات قرآن آورده شده که نشان می‌دهد چگونه گردن‌ها خم می‌شوند. معنای دیگر "ظل" به معنای اقامت و ثابت ماندن است و نمونه‌هایی از آیات قرآن به کار رفته که نشان‌دهنده این معنی هستند، مانند اقامت در عبادت.
وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ ذکر اینجا قرآن است چنان که جای دیگر گفت: وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ، یعنی القرآن و قال تعالی: أَ فَنَضْرِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحاً یعنی القرآن و قال فی سورة الانبیاء: ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ، ای هو قدیم من رب العزة محدث تنزیله الی الارض إِلَّا کانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ، ای احدثوا اعراضا، لانهم کانوا فی علم اللَّه معرضین.
هوش مصنوعی: در این متن به ذکر قرآن اشاره شده است و تعابیر مختلفی از آیات قرآن دربارهٔ آن آورده شده است. به بیان دیگر، این متن به تأکید بر اهمیت و جدید بودن پیام‌های الهی می‌پردازد و اشاره می‌کند که عده‌ای از مردم با وجود اینکه قرآن از سوی خداوند نازل شده، از آن روی گردان هستند و در واقع به علم و آگاهی الهی بی‌اعتنا هستند.
فَقَدْ کَذَّبُوا. اینجا وقف است تمام، پس بر سبیل تهدید گفت، و وعید بر آن تکذیب: فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبؤُا ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ. یعنی فسیأتیهم خبر نتیجة فعالهم، و ذلک عند الموت، و قیل یوم بدر، این چنان است که گفته‌اند: یا بن آدم عند الموت یأتیک الخبر، بوقت مرگ بخبر آیی و بدانی که کار بر چه جملت است.
هوش مصنوعی: این آیه به معنای این است که آنها (کافران) دروغ گفتند و این جملات به‌صورت تهدید می‌باشد. این تهدید به این معناست که به زودی خبر عواقب اعمالشان به آنها خواهد رسید؛ و اینکه این خبر در زمان مرگ آنها خواهد آمد. برخی این موضوع را به روز بدر نیز مرتبط می‌دانند. به بیان دیگر، در لحظه مرگ، انسان خبرهایی درباره سرنوشتش دریافت می‌کند و متوجه می‌شود که وضعیت چطور است.
ثم وعظهم لیعتبروا فقال: أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الْأَرْضِ اذا کانت الرؤیة لا یراد بها الادراک بالحاسة بالبصر فی الحقیقة، بل یراد بها التعجیب من شی‌ء عدیته بالی، و المعنی الا تتفکرون فی الاشیاء الدالة علی اللَّه سبحانه و تعالی حتی انتهت بکم الرؤیة الی الارض و انواع نباتها، فتعلموا فیها من العجائب! ثم بیّن النبات، فقال: مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ، ای نوع محمود و صنف حسن من النبات مما یأکل الناس و الانعام. و قیل نوع یکرم علی اهله. قال الشعبی: الناس من نبات الارض فمن دخل الجنة فهو کریم و من دخل النار فهو لئیم. در همه قرآن لفظ کریم بر شش وجه آید: اول نام خداوند است جل جلاله کقوله: ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ، و قال تعالی: فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ. ای یعفو و یصفح، دوم کریم است بمعنی متکرم، کقوله: ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ، ای المتکرم، سوم کریم بمعنی آن که منزلت وی گران و بزرگ بود به نزدیک اللَّه، چنان که گفت در صفت جبرئیل: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ و فی معناه إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ، یعنی فی المنزلة، چهارم کریم است بمعنی مسلم، کقوله: وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ کِراماً کاتِبِینَ. ای مسلمین، و کقوله: بِأَیْدِی سَفَرَةٍ، کِرامٍ، ای مسلمین، پنجم بمعنی فضیلت کقوله: هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ، ای فضلت علیّ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ، ای فضلنا فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ، ای فضّله. ششم کریم است بمعنی حسن کقوله: مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ، ای حسن.
هوش مصنوعی: سپس آن‌ها را نصیحت کرد تا عبرت بگیرند و گفت: آیا ندیدند به زمین وقتی که دیدن به معنای ادراک بصری نیست، بلکه به معنای شگفتی از چیزهایی است که باعث تعجب است؟ از این رو، آیا در چیزهایی که دال بر وجود خداوند هستند تفکر نمی‌کنید تا به زمین و انواع گیاهان آن برسید و از عجایب آن بیاموزید؟ سپس درباره گیاهان توضیح داد و گفت: از هر نوعِ با ارزشی، یعنی نوعی نیکو و خوب از گیاهان که مردم و دام‌ها می‌خورند. همچنین گفته شده که نوعی که به خانواده‌اش احترام می‌گذارد. یکی از علما گفت: مردم از گیاهان زمین هستند و هرکس که وارد بهشت شود، او نیکوست و هرکه وارد جهنم شود، او بد است. در قرآن کلمه «کریم» در شش معنا آمده است: نخست، نام خداوند است، همان‌گونه که آمده: «چه چیزی تو را به خداوند کریم فریب داد؟»، و همچنین می‌گوید: «که پروردگار من بی‌نیاز و کریم است»، یعنی عفو و بخشش می‌کند. دوم، کریم به معنای کسی است که نیکوئی و احترام دارد، به عنوان مثال: «بچش، تو عزیز و کریم هستی»، یعنی متکرم. سوم، کریم به معنای جایگاه عالی و بزرگ و نزدیک خداوند است، همان‌گونه که در خصوص جبرائیل ذکر شده: «که او قطعاً گفتار فرستاده‌ای کریم است» و به معنای آن است که «بزرگترین شما نزد خداوند تقوا دارد». چهارم، کریم به معنای مسلمان است، مانند: «و بر شما نگهبانانی کریم و نویسنده هستند»، یعنی مسلمانان. پنجم، به معنای فضیلت است، مانند: «این کسانی هستند که تو بر من احسان کردی»، یعنی به من فضیلت دادی: «ما بنی آدم را کرامت بخشیدیم»، یعنی ما به آن‌ها فضیلت و نعمت دادیم. ششم، کریم به معنای حسن و خوب است، مانند: «از هر نوع با ارزشی».
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً، ای انّ فی انباته الازواج الکریمة من الارض المیتة لدلالة ظاهرة علی ربوبیته و انه واحد لا شریک له وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ای و مع کثرة الآیات لم یؤمن اکثرهم لکن ربک عزیز لا یضرّه ترک ایمان الاکثر، و دخول کانَ علی معنی: کان ذلک فی علم اللَّه السابق.
هوش مصنوعی: در اینجا نشانه‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه خداوند از زمین مرده گیاهان خوب و باارزشی را می‌رویاند، که دلیلی واضح بر وجود او و یکتایی‌اش است و هیچ شریکی ندارد. با وجود این که نشانه‌های زیادی وجود دارد، بسیاری از مردم ایمان نمی‌آورند، اما پروردگار تو بزرگ و نیرومند است و عدم ایمان بیشتر مردم به او آسیبی نمی‌زند. همچنین، واژه "کان" به معنای این است که این مسأله در علم ازلی خداوند ثبت شده است.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ. اتصال الرحیم بالعزیز هاهنا ترحم بالمؤمنین الذین هم الاقل بعد الاکثر.
هوش مصنوعی: و پروردگار تو قطعاً توانای بزرگ و مهربان است. در اینجا، ارتباط بین رحمت و عزت به این معناست که خداوند بر مؤمنانی که در شرایط سختی قرار دارند، رحمت می‌فرماید و بر آن‌ها نظر لطف دارد.
وَ إِذْ نادی‌ رَبُّکَ مُوسی‌، ای و اذکر لقومک ایها الرسول قصة موسی اذ کلّمه ربک، ای محمد (ص) قوم خود را خبر کن و ایشان را آگاهی ده از قصه موسی و سخن گفتن با وی لیلة النار آن شب که آتش دید و درخت و خداوند تو با وی گفت: ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ لانفسهم بالکفر و المعصیة و لبنی اسرائیل باستعبادهم و سومهم سوء العذاب، قوم فرعون بدل من القوم الظالمین. أَ لا یَتَّقُونَ الا تخصیص علی الفعل، ای الا یخافون اللَّه سبحانه فیؤمنوا به. و در شواذ خوانده‌اند: الا تتقون بالتاء، و المعنی قل لهم الا تتقون الا تعبدون اللَّه و توحدونه.
هوش مصنوعی: وقتی ربّ تو، موسی را ندا داد، به او گفت: قوم خود را آگاه کن و از داستان موسی برایشان بگو، زمانی که خدا با او سخن گفت. در آن شب که او آتش را دید و درخت را، خداوند به او گفت: به سراغ قوم ظالمین برو که به خاطر کفر و معصیت خود ظلم کرده‌اند و بنی‌اسرائیل را مورد ستم قرار داده و عذاب سختی به آنان رسانده‌اند. منظور از این قوم، قوم فرعون است. آیا آنان از خدا نمی‌ترسند و ایمان نمی‌آورند؟ در برخی روایت‌ها آمده است که به جای "الا" با تکرار "ت" خوانده شده، به معنای این که به آنان بگو: چرا از خدا نمی‌ترسید و او را عبادت نمی‌کنید؟
فرمان آمد که یا موسی! تو رسول منی بفرعون و قوم وی که بر خود ستم کردند بکفر و معصیت و بر بنی اسرائیل ستم کردند باستعباد و انواع عذاب، پیغام ما برسان و ایشان را بر توحید خوان و بگوی: أَ لا یَتَّقُونَ بنپرهیزند از خشم و عذاب خدای؟
هوش مصنوعی: به موسی گفته شد: تو پیام‌آور من به فرعون و قوم او هستی، کسانی که به خود ظلم کرده‌اند و با کفر و معصیت رفتار کرده‌اند و به بنی‌اسرائیل ظلم کرده و آنها را به بردگی کشیده‌اند. پیام ما را به آنها برسان و آنها را به سوی توحید دعوت کن و بگو: آیا از خشم و عذاب خدا نمي‌ترسند؟
موسی گفت: رَبِّ إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ وَ یَضِیقُ صَدْرِی وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی.
هوش مصنوعی: موسی گفت: پروردگارا، من می‌ترسم که آن‌ها مرا دروغگو بدانند و این موضوع باعث نگرانی‌ام می‌شود و نمی‌توانم به خوبی صحبت کنم.
سخن تا اینجا پیوسته است. موسی گفت: خداوند من! می‌ترسم که مرا دروغ‌زن گیرند و دل من تنگ گردد، و زبان من بنگشاید، و روا باشد که در یُکَذِّبُونِ سخن بریده شود وَ یَضِیقُ صَدْرِی مستأنف بود. و قرأ یعقوب وَ یَضِیقُ صَدْرِی وَ لا یَنْطَلِقُ بفتح القافین علی معنی: و ان یضیق و لا ینطلق، ای یضیق صدری فی تکذیبهم ایای وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی للعقدة التی فیه. فَأَرْسِلْ إِلی‌ هارُونَ، ای ارسلنی الیه لآمره منک بان یذهب معی الی فرعون و قیل ارسل جبرئیل الیه، ای أوحی الیه ان یکون معی عونا لی. و قیل: الی بمعنی مع، ای ارسل معی هارون کقوله: مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ، ای مع اللَّه. موسی گفت: خداوند من می‌ترسم که اداء رسالت و بیان حجّت بشرط خویش نتوانم کرد ازین لثغه و عقده که بر زبان دارم و آن گه دشمن مرا دروغ‌زن گیرد. هارون از من گویاتر و فصیح‌تر است او را با من بفرست تا بفصاحت خویش مرا در اداء رسالت و ابانت حجت یاری دهد، همانست که جای دیگر گفت: فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی.
هوش مصنوعی: موسی به خداوند گفت: «پروردگارا! من از این می‌ترسم که نتوانم به درستی صحبت کنم و یا اینکه دیگران مرا دروغگو بخوانند. من به خاطر این مشکل زبانم، احساس تنگی می‌کنم و نمی‌توانم به خوبی پیام تو را برسانم. بنابراین، هارون را به کمک من بفرست. من نیاز به کسی دارم که بتواند در این کار به من کمک کند، زیرا هارون از من سخنران‌تر است و می‌تواند در رساندن پیام به فرعون به من یاری دهد.»
قوله: وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ ای عندی ذنب و قیل: لهم علی دعوی ذنب، فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ هو قتل القبطی الذی و کزه و اسمه قایشون و کان خباز فرعون.
هوش مصنوعی: آنها بر من گناهی دارند، یعنی من گناهی کردم و برخی گفته‌اند که آنها ادعای گناهی بر من دارند. از این رو، می‌ترسم که آنها مرا بکشند. این مربوط به قتل یک قبطی به نام قایشون است که من او را زده‌ام و او نانوا بود.
قالَ اللَّه سبحانه کَلَّا، ای لن یقتلوک، این سخن بر سبیل ردع و زجر گفت، ای ارتدع عن الاقامة علی هذا الظن و توکل علی اللَّه فَاذْهَبا بِآیاتِنا و هی العلامات الدالة علی صدقهما و هی: العصا و الید البیضاء. إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ ما تقول لهم و یقال لک. و اتی به علی لفظ الجمع لانّهما کانا یسمعان و اللَّه تعالی یسمع و قال انّا معکم و هما اثنان لانّ الاثنین جمع کقوله: فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ. و یحتمل ان یکون موسی و هارون و من ارسل الیه.
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرمود: «هرگز! آن‌ها تو را نخواهند کشت»، و این جمله به معنای بازدارندگی و هشدار است. پس از این موضوع، به موسی و هارون دستور داده شد که به این گمان ادامه ندهند و بر خدا توکل کنند. همچنین به آن‌ها گفته شد که با نشانه‌ها و معجزات ما به سوی مردم بروند، که شامل عصا و دست سفید است. ما به آنچه گفتید و خواهید گفت، گوش فرا می‌دهیم. همچنین به خاطر وجود دو نفر، از لفظ جمع استفاده شده است، چون خداوند همواره با آن‌هاست. احتمال دارد که موسی و هارون و کسانی که به سمت آن‌ها فرستاده شده‌اند، در نظر گرفته شده باشند.
فاتِیا فِرْعَوْنَ‌، قیل: انّ اسم فرعون مغیث و کنیته ابو مرة، و قیل: اسمه الولید بن مصعب و کنیته ابو العباس، و عاش اربعمائة و ستین سنة.قُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ‌ و لم یقل رسولا، لانّ الرسول هاهنا بمعنی الرسالة، ای انّا ذو رسالة رب العالمین کقول کثیر.
هوش مصنوعی: فرعون که به نام فِرعَوْن مشهور است، به گفته‌ای نامش مغیث و کنیه‌اش ابو مرة است، و به گفته‌ای دیگر نامش الولید بن مصعب و کنیه‌اش ابو العباس است. او چهارصد و شصت سال زندگی کرده است. همچنین در جمله‌ای گفته شده که ما پیامبر پروردگار جهانیان هستیم و به این صورت بیان شده که "رسول" به معنای "پیام" است، یعنی ما حامل پیام پروردگار جهانیان هستیم، مشابه به بسیاری از بیانات دیگر.
لقد کذب الواشون ما بحت عندهم
بسرّ و لا ارسلتهم برسول‌
هوش مصنوعی: آن‌هایی که گِله می‌کنند، دروغ می‌گویند؛ زیرا من هرگز رازی را در حضورشان فاش نکرده‌ام و به آنان هیچ پیامبری نفرستاده‌ام.
ای برسالته، و قیل الرسول یقع علی الواحد و الجمع المذکر و المؤنث، کالصدیق و العدوّ.
هوش مصنوعی: کلمه "رسول" به معنای فرستاده است و می‌تواند به فرد واحد یا گروهی از افراد، چه مذکر و چه مؤنث اشاره داشته باشد، مانند کلمات "دوست" و "دشمن".
قال اللَّه تعالی: فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی. و قیل تقدیره: انا کل واحد منّاسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ‌.
هوش مصنوعی: خداوند متعال می‌فرماید: "پس آن‌ها دشمن من هستند." و گفته شده است که ممکن است به این معنی باشد که هر یک از آن‌ها برای پیامبر رب‌العالمین هستند.
أَنْ أَرْسِلْ، یعنی بان ارسل معنا بنی اسرائیل الی فلسطین و لا تستعبدهم.
هوش مصنوعی: مفهوم "أَنْ أَرْسِلْ" این است که منظور از آن ارسال بنی‌اسرائیل به سرزمین فلسطین است و نباید آن‌ها را به بردگی گرفت.
الارسال هاهنا التخلیه و الاطلاق کما تقول ارسلت الکلاب للصید، و المعنی خلّ بنی اسرائیل من انواع العذاب التی تعذبهم بها.
هوش مصنوعی: در اینجا منظور از "ارسال" رهایی و آزادسازی است، همانطور که می‌گویید "سگ‌ها را برای شکار فرستادم". معنی آن این است که بنی‌اسرائیل از انواع عذاب‌هایی که مورد آزار قرار می‌گرفتند، رها شدند.
در آن وقت که این رسالت از حق جل جلاله بموسی (ع) پیوست، بنی اسرائیل ششصد و سی هزار کس بودند در مصر، بدست فرعون گرفتار شده، چهار صد سال، و ایشان را ببردگی گرفته و انواع عذاب بایشان رسانیده. موسی بفرمان اللَّه بمصر رفت و هارون را خبر کرد از پیغام اللَّه، و هر دو بیکدیگر رفتند بدرگاه فرعون، یک سال تردد همی کردند و بار همی‌خواستند و فرعون بار می‌نداد. تا آخر روزی دربان فرعون گفت: مردی را همی بینم که پیوسته بدرگاه می‌آید و میگوید: من پیغامبر خدای جهانیانم. فرعون گفت: در آر او را تا خود کیست و چه میگوید.
هوش مصنوعی: زمانی که این رسالت به موسی (ع) از سوی خداوند واگذار شد، بنی اسرائیل در مصر به تعداد ششصد و سی هزار نفر گرفتار فرعون بودند و به مدت چهارصد سال در اسارت او زندگی می‌کردند و انواع عذاب‌ها را تحمل می‌نمودند. موسی به دستور خدا به مصر رفت و هارون را از پیام الهی باخبر کرد. آن دو به درگاه فرعون رفتند و به مدت یک سال برای دریافت اجازه حضور همدیگر را ملاقات می‌کردند و فرعون به درخواست‌های آنان پاسخ مثبت می‌داد. تا اینکه یک روز، دربان فرعون گفت که مردی را می‌بیند که مدام به درگاه می‌آید و می‌گوید: من پیامبر خدای جهانیان هستم. فرعون پاسخ داد که او را بیاورید و بپرسید چه کسی است و چه می‌گوید.
موسی و هارون هر دو در شدند و رسالت حق بگزاردند. فرعون بشناخت موسی را، که خود او را پرورده بود، و در خانه وی برآمده بود.
هوش مصنوعی: موسی و هارون هر دو به رسالت الهی پرداختند. فرعون موسی را شناخت، چون او را خود بزرگ کرده و در خانه‌اش بزرگ شده بود.
گفت: أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً، ای صبیّا وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ، ای ثلاثین سنة، و العمر مصدر عمر ای عاش. و قیل: اقام فیهم ثلاثین سنة و اقام بمدین عشر سنینا و بعثه اللَّه و هو ابن اربعین سنة و دعا فرعون الی اللَّه ثلاثین سنة، و عاش بعد غرق فرعون خمسین سنة، فقبض و هو ابن مائة و عشرین سنة.
هوش مصنوعی: او گفت: آیا ما تو را در کودکی تربیت نکردیم، ای جوان؟ تو سال‌ها در کنار ما زندگی کردی، به مدت سی سال. همچنین بیان شده که او سی سال در میان آنها ماند و در مدینه ده سال اقامت گزید. خداوند او را در چهل سالگی فرستاد و به فرعون به مدت سی سال دعوت کرد. او پس از غرق شدن فرعون پنجاه سال دیگر زندگی کرد و در نهایت در یکصد و بیست سالگی از دنیا رفت.
وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ، یعنی بالفعلة قتل القبطی وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ، ای کفرت نعمتی حین قتلته بغیر اذنی نازلت حشمتی و قدحت فی سیاستی. فرعون موسی را عتاب کرد که تو حقّ تربیت و احسان ما بجای نیاوردی و شکر نعمت ما نگزاردی و حرمت و حشمت ما برداشتی و قبطی را کشتی بی‌دستوری من، تا در سیاست و ملک من قدح آوردی و نیز امروز آمده‌ای و ربوبیّت ما را می‌جحود آری.
هوش مصنوعی: فرعون به موسی می‌گوید که عمل تو که قبطی را کشتی، نشان‌دهنده کفر تو به نعمت‌هایی است که ما به تو دادیم. تو به جای اینکه از احسان و تربیت ما شکرگزاری کنی، با این اقدام خود حرمت و شخصیت ما را زیر سوال بردی. تو قبطی را بدون اجازه من کشتی و اینکار تو به سیاست و حکومت من آسیب رسانده است. حالا هم آمده‌ای تا بر ربوبیت ما تردید کنی.
موسی گفت: فَعَلْتُها إِذاً، یعنی قتل القبطی وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ، فیه تقدیم و تأخیر، ای فعلتها و انا اذا من الضّالین ای الجاهلین، بانّ و کزی ایّاه یؤدّی الی القتل. یقال ضلّ فلان الطریق ای اخطأه. فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ الی مدین، فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً، ای فهما و علما بالتوریة، کقوله: وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا، یعنی الفهم و العلم، و کقوله فی سورة الانعام: أُولئِکَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ، یعنی العلم و الفهم، و کقوله فی سورة لقمان: وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ، یعنی العلم و الفهم، فالحکم و الحکمة واحد و هو مقتضی العقل و الحلم و الرّأی، و هو علم ما یدعو الی الحقّ. و قیل: الحکم هاهنا النبوة کقوله فی ص: وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ، یعنی النبوة مع الکتاب. و قال تعالی: وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ، یعنی النبوة، و فی سورة النساء: فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ، یعنی النبوة، و معنی الآیة اصطفانی ربی برسالته و کلامه، و وهب لی حکمة و جعلنی من المرسلین.
هوش مصنوعی: موسی بیان کرد که وقتی که آن عمل را انجام دادم، یعنی قتل آن مصری را، از جمله افکار غلط خودم بود. اینجا عبارتی وجود دارد که نشان می‌دهد او به اشتباه خود اعتراف می‌کند و از این که نمی‌دانسته این عمل به قتل منجر خواهد شد، سخن می‌گوید. همچنین توضیح می‌دهد که بعد از اینکه از شما فرار کردم، به مدین رفتم و خداوند به من درک و فهم خاصی عطا کرد. این درک و فهم در واقع به معنای علم و حکمت است. آیات قرآنی مختلفی نیز به این موضوع اشاره دارند که علم و حکمت یک مفهوم مشترک هستند و بر اساس عقل و درک درست از حقایق بنا شده‌اند. در اینجا، واژه "حکمت" به معنای نبوت نیز در نظر گرفته شده و می‌توان به تأکید بر این نکته اشاره کرد که خداوند به موسی مقام نبوت و پیامبری داده و او را از میان پیامبران برگزیده است.