گنجور

۵ - النوبة الثانیة

قوله: وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ، الهاء راجعة الی الکتاب المذکور فی اوّل السّورة، و التّنزیل اسم للقرآن. و قیل تنزیل مصدر اقیم مقام المفعول کما یقال! هذا الدینار ضرب الامیر ای مضروبه. ثمّ بیّن کیف نزّله، ای انزله مرّة بعد اخری شیئا فشیئا مع جبرئیل و هو الرّوح الامین عَلی‌ قَلْبِکَ یا محمد. سمّی جبرئیل روحا لانّ جسمه روح لطیف روحانیّ و کذا الملائکة روحانیّون خلقوا من الرّیح، و قیل خلقوا من الرّوح و هو الهواء. و قیل سمّی روحا لانّ حیاة الادیان و بقاؤها به و بما ینزل به کما بالرّوح حیاة الأبدان و بقاؤها، و قیل لانّ الحیاة اغلب علیه کانّه روح کلّه. و قیل الرّوح اسم علم له لا صفة و سمّاه امینا لانّ اللَّه تعالی ائتمنه علی ما یؤدّیه عنه الی عباده و لم یخن قطّ فیما امر اللَّه به، یدلّ علیه قوله: مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ.

عَلی‌ قَلْبِکَ یعنی علیک، و خصّ القلب بالذّکر لانّه محل الوعی و التثبیت.

قرائت حجازیان و ابو عمرو نَزَلَ بِهِ بتخفیف است و الرُّوحُ الْأَمِینُ برفع، و معنی آنست که: فرو آورد آن را جبرئیل بر دل تو و نزّل به بتشدید و الرّوح الامین بنصب قرائت باقی است، و معنی آنست که: فرو فرستاد اللَّه جبرئیل را بفرمان بر دل تو. همانست که جای دیگر گفت: إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ‌

یعنی لک علینا ان جمعه فی قلبک، لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ، ای لتکون رسولی به الی الخلق اجمعین. تخوّفهم به عذاب النّار ان لم یوحّدونی و هذا من الجنس الذی یذکر فیه احد طرفی الشّی‌ء و یحذف الطّرف الآخر لدلالة المذکور علی المحذوف و ذلک انّه انزله لیکون من المبشّرین و المنذرین.

بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ ای بلغة العرب و کلامهم البیّن، قیل یعنی لغة قریش و جرهم و فیه تشریف لغة العرب علی غیرها لانّه سبحانه سمّاه مبینا و لذلک اختار هذه اللغة لاهل الجنّة و اختار لغة العجم لاهل النّار.

وَ إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ای ذکر انزال اللَّه تعالی القران علی محمد و ارساله الی کافة الخلق، لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ای فی کتاب اللَّه المنزلة علی الاولین و صحائفهم کالتوریة و الانجیل و صحف ابراهیم و زبور داود. و قال الزجاج: ای ذکر محمد و نعته کما یجدونه مکتوبا عندهم فی التوریة و الانجیل. نمی‌گوید عین قرآن در کتب پیشینیان است، که این خاصیّت محمد مرسل است و معجزه وی، و اگر در کتب پیشینیان عین قرآن بودی این تخصیص باطل گشتی. پس معنی آنست که ربّ العزة در کتب پیشینان خبر داد که: انه سیبعث فی آخر الزمان نبیّا نعته کذا و و صفته کذا، و سینزّل علیه کتابا صفته کذا و هو القرآن. نظیره: إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولی‌، صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی‌ یعنی مذکور فی الصّحف الاولی. انّ النّاس فی الغالب یؤثرون الدّنیا علی الآخرة و وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی‌. أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً عامّة قرّاء بیرون از ابن عامر یکن بیا خوانند آیة منصوب، و المعنی او لم یکن علم علماء بنی اسرائیل بوجود نعت محمد، و ذکر القرآن فی التوریة علامة للعرب فی صدق محمد و نبوّته. باین قرائت أَنْ یَعْلَمَهُ در موضع رفع است لانّه اسم یَکُنْ، و آیَةً نصب لانّه خبر یَکُنْ، و ابن عامر تنها تکن بتاء تأنیث خوانده و آیَةً مرفوع، و باین قرائت آیَةً اسم تکن است و أَنْ یَعْلَمَهُ بجای خبر در موضع نصب، و التقدیر او لم تکن لهم آیة بان یعلم علماء بنی اسرائیل انّ النّبیّ حقّ، و علما بنی اسرائیل، عبد اللَّه بن سلام و اصحابه الّذین آمنوا بمحمد (ص).

روی عن ابن عباس انّه قال: بعث اهل مکة الی الیهود و هم بالمدینة و سألوهم عن محمد فقال: انّ هذا لزمانه و انّا نجد فی التوریة نعته و صفته، فکان ذلک آیة لهم علی صدقه.

وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ الاعجم الّذی فی لسانه عجمة و ان کان عربیّا، و الدواب کلّها عجم لانّها لا تتکلّم، و صلاة النّهار عجماء لانّها لا یجهر فیها، تقول رجل اعجم و اعجمیّ کما یقال: فلان احمر و احمریّ منسوب الی نفسه، یشدّد الاعجمی و یخفّف فیقول رجل اعجم و اعجمیّ و قوله: وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا ای غیر عربیّ، و امّا العجمیّ فهو الّذی لیس من العرب و ان کان فصیحا بالعربیّة، فالعجمیّ منسوب الی جنسه و الاعجمیّ منسوب الی نفسه، و لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ، فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ اهل تفسیر این آیت را چهار معنی گفته‌اند: یکی آنست که لو نزّلناه القران بلغة العجم علی رجل اعجمیّ فقراه علی العرب لم یؤمنوا به و اعتلّوا بانّهم لا یفهمون منه و لا یفقهون. میگوید اگر ما این قرآن فرو فرستادیمی بر مردی اعجمیّ بر لغت عجم تا بر عرب خواندی، ایشان بنگرویدندی و گفتندی ما لغت عجم از مرد اعجمیّ درنمی‌یابیم و نمیدانیم، همانست که جای دیگر گفت: وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ، وجه دوّم و لو نزلنا الکتاب کما هو الآن علی رجل اعجمیّ فقرأه علی العرب لم یؤمنوا استنکافا من اتّباع من لم یکن منهم. اگر این قرآن بلغة عرب چنان که هست ما بر مردی اعجمی فرو فرستادیمی تا عرب خواندی هم بنگرویدندی و گفتندی ما را ننگ بود، که اتّباع کسی کنیم که نه عرب بود و نه از جنس ما، ازینجاست که ربّ العالمین منّت بر ایشان نهاد که رسول شما هم از نفس شما و جنس شما فرستادیم، و ذلک فی قوله: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ، وجه سوّم آنست که لو نزّلناه علی بعض الاعجمین یعنی علی البهائم و انطقناها، فقرأت علیهم ما آمنوا به، اگر ما این قرآن فرو فرستادیمی بر بهائم و ما آن را گویا کردیمی تا بزبان فصیح بریشان خواندی ، و این خود اعجوبه دیگر بودی ، ایشان هم بنگرویدی. همانست که ربّ العالمین گفت: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ الآیة. ابن مسعود بر ناقه‌ای بود که او را از تفسیر این آیت پرسیدند، اشارت بناقه کرد و گفت: هذه من الاعجمین، و باین قول اعجمین که بجمع سلامت گفت از بهر آن گفت که وصفه بالقراءة و هی فعل العقلاء، وجه چهارم آنست که: لو انزلنا القرآن عَلی‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ من البهائم فقراه علیهم محمد (ص) لم یؤمن البهائم، کذلک هؤلاء لانّهم کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا.

کَذلِکَ سَلَکْناهُ کذلک اشارتست بکفر و شرک، سَلَکْناهُ این ها ضمیر با تکذیب میشود و ترک ایمان، ای کما ادخلنا الکفر فی قلوبهم کذلک ادخلنا التکذیب فیها. این آیات از روی معنی متّصل است، میگوید: اگر این قرآن بعضی اعجمین بریشان خواندیمی ایشان ایمان نیاوردندی از بهر آنکه ما تکذیب و ترک ایمان در دل ایشان چنان نهادیم که کفر و شرک نهادیم.

آن گه بر استیناف گفت: لا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ فی الدّنیا کما رأت الامم المتقدّمة. و قیل فی القیامة و قیل معناه سلکنا الکفر فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِهِ یعنی کی لا یؤمنوا به، و لئلا یؤمنوا به، و روا باشد که سَلَکْناهُ این ها با قرآن شود و معنی آنست که ادخلنا القران فی قلوب المجرمین فعرفوا معانیه و عرفوا عجزهم عن اتیان مثله فلم یؤمنوا به حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ.

فیلجئهم ذلک العذاب الی الایمان، امّا وقت البأس او قبله.

فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً ای یأتیهم عذاب یوم القیامة فجأة و هم لا یعلمون بقیامها.

فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ. یعنی اذا رأوا العذاب یقولون: هل نحن مؤخّرون الی وقت آخر فنراجع عقولنا و نؤمن، ایشان چون عذاب بینند که ناگاه بایشان آید گویند هیچ روی آن هست که ما را درنگ دهند روزگاری دیگر تا ایمان آریم؟

ربّ العالمین گفت: أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ یعنی کیف یستعجلون بعذاب لو أتاهم طلبوا الانظار و لم ینظروا. چرا استعجال میکنند بعذابی که چون آید بایشان آن عذاب درنگ خواهند، و ایشان را درنگ ندهد، و تهدید را بلفظ استفهام گفت.

مقاتل گفت چون این آیت فرود آمد: فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً مشرکان قریش گفتند: الی متی توعدنا بالعذاب، تا کی ما را بعذاب ترسانی و تا کی ما را بقیامت بیم نمایی؟ آخر کی خواهد بود این عذاب و این قیامت؟ همانست که جای دیگر گفت: ائْتِنا بِما تَعِدُنا، ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ، أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ، مَتی‌ هذَا الْوَعْدُ؟، رب العزه بجواب ایشان گفت: أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ.

أَ فَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ یعنی سنی عمر الدّنیا.

ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ یعنی العذاب.

ما أَغْنی‌ عَنْهُمْ لم یدفع عنهم ما کانُوا یُمَتَّعُونَ ای تمتّعهم. یقول لا معنی لاستعجالهم العذاب. فانّه اذا جاءهم العذاب و لو بعد العمر الکثیر لم یغن عنهم تمتّعهم بالدّنیا قبل ذلک، لانّ العذاب یأتیهم و لو بعد حین. وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ، ذِکْری‌ معنی این آیت بر دو وجه است: یکی آنست که ما هلاک نکردیم اهل هیچ شهر ازین شهرها که قصّه ایشان درین سورت با تو گفتم مگر که پیش از عذاب بایشان رسولان فرستادیم، بیم‌نمایان و ترسانندگان، بیاد کردن بریشان و در یاد دادن ایشان، باین معنی ذِکْری‌ بموضع نصب است بر مصدر، یعنی: الّا لها مذکّرون ذکری، لانّ الانذار تذکیر، کانّه قال: یذکّرون ذکری، ای تذکیرا، معنی دیگر هلاک نکردیم هیچ اهل شهری را مگر که پیشتر بایشان رسول فرستادیم تا ایشان را آگاه کردند و از عذاب ما بترسانیدند.

آن گه گفت: ذِکْری‌ آن که با ایشان کردیم پندی است شما را تا یاد کنید و یاد دارید، و باین معنی ذِکْری‌ در موضع رفع است خبر ابتداء محذوف، یعنی انذارنا ذکری. و قیل ما قصصناه ذکری، و جمع منذرین لانّ المراد بهم النبی و اتباعه المظاهرون له.

وَ ما کُنَّا ظالِمِینَ فنعذّبهم من غیر اعلام و لا رسول و لا ذکر، و نظیر هذه الآیة قوله: وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا.

وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ مقاتل گفت: مشرکان قریش گفتند محمد کاهن است و با وی رئتی است از جنّ که این قرآن، که دعوی میکند که کلام خداست، آن رئتی است بزبان وی می‌افکند، هم چنان که بر زبان کاهن افکند و این از آنجا گفتند که در جاهلیّت پیش از مبعث رسول (ص) با هر کاهنی رئتی بود از جنّ که استراق سمع کردی بدر آسمان و خبرهای دروغ و راست بزبان کاهن افکندی، مشرکان پنداشتند که وحی قرآن هم از آن جنس است تا ربّ العالمین ایشان را دروغ‌زن کرد، گفت: ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ، بل نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ هرگز شیاطین این قرآن فرو نیاوردند و نسزد ایشان را آن و خود نتوانند و طلب آن نکنند که ایشان را میسّر نشود و قدرت و استطاعت نبود.

آن گه گفت: إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ای انّهم بعد مبعث الرسول (ص) عن استراق السّمع و عن الاستماع الی کلام الملائکة لمعزولون و بالشهب مرجومون.

و قیل: إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ یرید به الکفّار، ای لا یستمعون القرآن سماع من ینتفع به.

فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ. الخطاب للرسول و المراد به غیره و هکذا قوله: وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ و قوله: لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ، و انّما یضرب المثل بالخیار. و هکذا قوله: فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ...

الآیة.

قوله: وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ، آن روز که این آیت فرو آمد رسول خدا بر کوه صفا بود و بآواز بلند گفت، «یا صباحاه قریش چون آواز رسول شنیدند همه جمع آمدند و آن کس که خود نتوانست آمد بجای خود دیگری فرستاد.

آن گه رسول خدا گفت بتعمیم و هم بتخصیص : «یا بنی عبد المطلب یا بنی هاشم یا بنی عبد مناف یا بنی فهر یا معشر قریش یا عباس بن عبد المطلب یا فاطمة بنت محمد یا صفیة عمّة رسول اللَّه یا عائشة بنت ابی بکر یا حفصة بنت عمر یا امّ سلمة» همچنین یکان یکان را می‌خواند و میگفت: «اشتروا انفسکم من النّار، اشتروا انفسکم من اللَّه» خویشتن را باز خرید از عذاب اللَّه «و اسعوا فی فکاک رقابکم فانّی لا اغنی عنکم من اللَّه شیئا، ان عصیتم لا اغنی عنکم یوم القیامة من اللَّه مسیئا، لی عملی و لکم عملکم» اگر عصیان آرید و فرمان نبرید روز قیامت شما را بکار نیایم هیچ چیز، کرد من مراست و کرد شما شما را «الا لا یأتینّ النّاس یوم القیامة تحملون الآخرة و انتم تحملون الدّنیا» مبادا که روز قیامت مردمانی می‌آیند آخرت برداشته و کار دین راست کرده و شما می‌آئید دنیا برداشته و کار دنیا راست کرده. چون شب درآمد رسول خدا هم چنان ندا میکرد تا ندا بسمعها زودتر رسد. قریش بامداد چون برخاستند گفتند: لقد بات محمد یهوّت اللّیل ای یهذی. و در خبر است که عایشه صدّیقه بگریست، گفت: یا رسول اللَّه و روز قیامت روزی است که تو ما را به کار نیایی؟ گفت بلی یا عائشة فی ثلاثة مواطن، بسه جایگه شما را بکار نیایم: یقول اللَّه تعالی: وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لیوم القیامة فعند ذلک لا اغنی عنکم من اللَّه شیئا و لا املک من اللَّه شیئا و عند النّور من شاء اللَّه اتمّ له نوره و من شاء اکبّه فی الظّلمات فلا املک لکم من اللَّه شیئا و لا اغنی عنکم من اللَّه شیئا و عند الصراط من شاء اللَّه سلّمه و من شاء اجازه و من شاء اکبّه فی النّار و ممّا صنع رسول اللَّه (ص) حین نزلت الآیة ان صنع طعاما و جمع علیه عشیرته خاصة و هم یومئذ اربعون رجلا.

چون این آیت فرود آمد رسول خدا طعامی بساخت و بنی عبد المطلب آن روز چهل مرد بودند هر یکی از ایشان چون طعام خوردندی یک گوسپند بخوردیدی و طعام رسول آن روز سخت اندک بود صحفه‌ای دیدند در آن پاره‌ای گوشت و لختی مرقه.

رسول خدا گفت: «ادنوا بسم اللَّه و کلوا»

بنام خدا فراز آئید و خورید، ایشان فراز آمدند ده ده کس، و می‌خوردند تا همه سیر گشتند، بعاقبت در صحفه نگرستند و اندکی از آن کاسته. ابو لهب در میان ایشان بود گفت: هذا ما سحرکم به الرّجل و در بعضی اخبارست که رسول خدا گفت: لو اخبرتکم انّ خیلا یسفح هذا الجبل یرید ان یغیر علیکم أ کنتم مصدّقی؟ قالوا نعم ما جرّبنا علیک کذبا، قال فانّی نذیر لکم بین یدی عذاب شدید فقال ابو لهب: تبّا لک سائر الیوم ما دعوتنا الّا لهذا.

فانزل تعالی: تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ.

و روی انّهم قالوا: ما لنا عندک ان نحن اتّبعناک؟ فقال: لکم ما للمسلمین و علیکم ما علی المسلمین و انّما تتفاضلون بالدّین و انّی قد جئتکم بخیر الدّنیا و الآخرة و لا اعلم شابّا من العرب جاء قومه بافضل ما جئتکم به، ادعوکم الی شهادة ان لا اله الّا اللَّه و کتابه، فنفروا و تفرّقوا، اگر کسی گوید مصطفی را (ص) که فرستادند بعالمیان فرستادند چنان که اللَّه گفت: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً تخصیص عشیرت و خاصّه خویش در این آیت سبب چیست؟ جواب آنست انّما خصّهم بالذّکر تنبیها علی غیرهم و، ذلک انّه اذا کان مأمورا بانذار الاقربین من عشیرته فلان یکون مأمورا بانذار غیرهم اولی.

و قیل لانّهم اسرع اجتماعا. و قال بعضهم. انّما قال ذلک کی لا یرکنوا الیه و الی شفاعته فیترکوا الطّاعة و یرتکبوا المعصیة اتکالا علی الشّفاعة و قیل انّما خصّهم بالذکر لانّهم اقرب الیه فالاولی فی الانذار البدایة بهم، کما انّ الاولی فی البرّ و الصّلة و غیرهما البدایة بهم، و هو نظیر قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ و کانوا مامورین بقتال جمیع الکفّار و لکنّهم لما کانوا اقرب الیهم امروا بالبدایة بهم فی القتال کذلک هاهنا.

وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ هذا مفسّر فی سورة بنی اسرائیل و مکرّر فی سورة الحجر، ای الن لهم جانبک و تواضع لهم و لا تتکبّر علیهم، و هو نظیر قوله: وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ و جناحا العسکر جانباه.

فَإِنْ عَصَوْکَ یعنی ان عصاک الکفّار و قیل ان عصاک الاقربون من عشیرتک فقل انّی بری‌ء مما تعملون من عبادة الاصنام. و قیل بری‌ء من اعمالکم لا اؤاخذ بها و لا احاسب علیها و قیل لا املک لکم فیها شفاعة عند اللَّه و لا دفعا لعقوبة لو جازاکم بها.

و قیل هی منسوخة بآیة السیف.

وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ قرأ مدنیّ و شامیّ: فتوکل بالفاء، و کذا هو فی مصاحفهم، ای فوّض امرک الی الْعَزِیزِ فی الانتقام من الاعداء، الرَّحِیمِ بالاولیاء لیکفیک کید اعدائک الذین عصوک فیما امرتهم به و قیل: فوّض امرک الی الّذی یمنع جاره و ینصر ولیّه.

الَّذِی یَراکَ حِینَ تَقُومُ‌
الی الصّلاة مفردا.

وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ مع المصلّین جماعة و قیل تقلّب نظرک فی السّاجدین.

کان رسول اللَّه (ص) یری من خلفه فی الصّلاة مثل ما یری امامه.

قال رسول اللَّه (ص) اتمّوا الرّکوع و السّجود فو اللّه انّی اراکم من بعد ظهری اذا رکعتم و سجدتم.

و قیل وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ یعنی تقلّبک نطفة فی اصلاب السّاجدین نوح و ابرهیم و اسماعیل قال ابن عباس ما زال رسول اللَّه (ص) یتقلّب فی اصلاب الانبیاء حتی ولدته امّه و انشد بعضهم فی مدح النّبی (ص).

من قبلها طبت فی الظّلال و فی
مستودع حیث یخصف الورق
ثمّ هبطت البلاد لا بشر
انت و لا مضغة و لا علق‌
بل نطفة ترکب السّفین و قد
الجم نسرا و اهله الغرق‌
تنقل من صاحب الی رحم
اذا مضی عالم بذا طبق‌
حتّی احتوی بیتک المهیمن من
خندق علیاء تحتها النّطق
و انت لمّا ولدت اشرقت
الارض و ضائت بنورک الافق‌
فنحن فی ذلک الضّیاء و فی
النّور و سبل الرّشاد تحترق‌

و قال الحسن وَ تَقَلُّبَکَ یعنی ذهابک و مجیئک و تردّدک فی اصحابک المؤمنین و المعنی، فی الجملة انّه تعالی یری دقیق اعمالک و جلیلها.

إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ لقرائتک، الْعَلِیمُ، بعملک.

هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلی‌ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ هذا معطوف علی قوله: وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ، مشرکان گفتند آنچه محمد میگوید شیاطین فرو می‌آرند از استراق سمع و فرا زبان وی می‌افکنند. ربّ العالمین گفت یا محمد گوی: هَلْ أُنَبِّئُکُمْ شما را خبر دهم که شیاطین بر که توانند که فرود آیند؟

تَنَزَّلُ عَلی‌ کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ فرود آیند بر هر کاهنی اختر گویی دروغ‌زنی کژ سخنی چون مسیلمه و طلیحه.

یُلْقُونَ السَّمْعَ یعنی یستمعون من الملائکة مسترقین، فیلقون الی الکهنة وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ، لانّهم یخلطون به کذبا کثیرا، و هذا کان قبل ان حجبوا عن السّماء فانّهم الآن محجوبون وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ و انّما قال اکثر هم استثنی بذکر الکثرة منهم سطیحا و شقا و سواد بن قارب الّذین کانوا یلهجون بذکر رسول اللَّه (ص) و تصدیقه و یشهدون له بالنّبوّة و یدعون النّاس الیه. و روی محمد بن کعب القرظی قال: بینما عمر بن الخطاب جالس فی مسجد المدینة و معه ناس اذ مرّ به رجل فی ناحیة المسجد، فقال له رجل من القوم: یا امیر المؤمنین أ تعرف هذا المارّ؟

قال: لا فمن هو؟ قال: هذا رجل من اهل الیمن له فیهم شرف و موضع یقال له سواد بن قارب و هو الّذی اتاه رئته بظهور رسول اللَّه (ص) قال عمر علیّ به. فدعی الرّجل فقال له عمر: انت سواد بن قارب؟ قال: نعم یا امیر المؤمنین. قال: انت الّذی اتاک رئتک بظهور رسول اللَّه (ص)؟ قال: نعم. قال: فانت علی ما کنت علیه من کهانتک. قال: فغضب الرّجل غضبا شدیدا و قال: یا امیر المؤمنین ما استقبلنی احد بهذا منذ اسلمت. فقال عمر یا سبحان اللَّه ما کنّا علیه من الشّرک اعظم ممّا کنت علیه من کهانتک، اخبرنی بإتیانک رئتک بظهور رسول اللَّه (ص) قال: نعم یا امیر المؤمنین، بینما انا ذات لیلة بین النّائم و الیقظان اذ اتانی رئتی فضربنی برجله و قال: قم یا سواد بن قارب فافهم و اعقل ان کنت تعقل انّه قد بعث رسول من لؤیّ بن غالب یدعو الی اللَّه و الی عبادته، ثمّ انشأ الجنّی یقول:

عجبت للجنّ و تجساسها
و شدّها العیس باجلاسها
تهوی الی مکة تبغی الهدی
ما خیر و الجنّ کانجاسها
فارحل الی الصفوة من هاشم
و اسم بعینیک الی رأسها

قال: فلم ارفع بقوله راسا و قلت دعنی انم فانّی امسیت ناعسا. فلما کان فی اللّیلة الثانیة اتانی فضربنی برجله و قال: قم یا سواد بن قارب فافهم و اعقل ان کنت تعقل انّه قد بعث رسول من لویّ بن غالب یدعو الی اللَّه و الی عبادته ثمّ انشأ الجنّی یقول:

عجبت للجنّ و اخبارها
و شدّها العیس باکوارها
تهوی الی مکة تبغی الهدی
ما مؤمنوا الجنّ ککفّارها
فارحل الی الصّفوة من هاشم
بین رواسیها و احجارها

قال: فلم ارفع بقوله راسا فلمّا کانت اللّیلة الثالثة اتانی فضربنی برجله و قال: قم یا سواد بن قارب فافهم و اعقل ان کنت تعقل، انّه قد بعث رسول من لویّ بن غالب یدعو الی اللَّه و الی عبادته ثمّ انشأ الجنّی یقول:

عجبت للجنّ و تطلابها
و شدّها العیس باقتابها
تهوی الی مکة تبغی الهدی
ما صادقوا الجنّ ککذّابها
فارحل الی الصّفوة من هاشم
لیس قداماها کاذنابها

قال: فوقع فی نفسی حبّ الاسلام و رغبت فیه فلمّا اصبحت شددت علی راحلتی رحلها و انطلقت موجّها الی مکة. فلمّا کنت ببعض الطریق اخبرت انّ النبیّ (ص) قد هاجر الی المدینة، فقدمت المدینة فسألت عن النبیّ (ص) فقیل هو فی المسجد، فانتهیت الی المسجد فعقلت ناقتی و دخلت المسجد فاذا رسول اللَّه (ص) و النّاس حوله، فقلت، اسمع مقالتی یا رسول اللَّه فقال: ادن فلم یزل یدنینی حتّی صرت بین یدیه فقال هات.

فقلت:

و کن لی شفیعا یوم لا ذو شفاعة

اتانی بجنّی بعد هدإ و رقدة

و لم یک فیما قد بلوت بکاذب‌

ثلاث لیال قوله کل لیلة:

اتاک رسول من لویّ بن غالب

فشمّرت من ذیلی الازار و وسّطت

بی الذّعلب الوجناء بین السّباسب

فاشهد انّ اللَّه لا شی‌ء غیره

و انّک مامون علی کلّ غائب‌

و انّک ادنی المرسلین وسیلة

الی اللَّه یا بن الاکرمین الأطائب‌

فمرنا بما یأتیک یا خیر من مشی

و ان کان فیما جاء شیب الذّوائب‌

سواک بمغن عن سواد بن قارب‌

قال: ففرح رسول اللَّه (ص) و اصحابه بمقالتی فرحا شدیدا حتّی رؤی الفرح فی وجوههم. قال: فوثب الیه عمر فالزمه و قال: لقد کنت احبّ ان اسمع هذا الحدیث منک فاخبرنی عن رئتک هل یأتیک الیوم، فقال: امّا مذ قرأت کتاب اللَّه فلا و نعم العوض کتاب اللَّه من الجنّ. قوله: وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، ای لیس القرآن بشعر و لا محمد (ص) بشاعر کما زعموا، لان الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، یعنی الشیاطین و السّفهاء و الّذین اتّبعوا محمدا راکعون ساجدون رُحَماءُ بَیْنَهُمْ و اراد بالشّعراء الهجاة الّذین یهجون رسول اللَّه و اصحابه و یعیبون الاسلام من المشرکین مثل عبد اللَّه بن الزّبعری، ثمّ تاب و اسلم، و مثل عبد اللَّه بن اخطل جاء یوم فتح مکة فتعلّق باستار الکعبة یستأمن. فامر رسول اللَّه (ص) فضرب عنقه، و مثل ابی مسافع الاشعری و امیة ابن ابی الصلت و غیرهم کانوا یصنعون القصائد علی الاسلام و المسلمین و یقومون بانشادها و یحتوشهم السّفهاء یستمعونه و یضحکون و هم الغنّاؤون.

روی عن النّبی (ص) انّه قال: «من احدث هجاء فی الاسلام فاقطعوا لسانه»

و عن ابن عباس قال: لمّا فتح النّبی (ص) یعنی مکة رنّ ابلیس رنّة فاجتمعت الیه ذرّیته، فقال ائیسوا ان یرتدّ محمد علی الشّرک بعد یومکم هذا و لکن افشوا فیها یعنی مکة الشعر و النّوح.

أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وادٍ من اودیة الکلام یَهِیمُونَ و عن طریق الحق و الرّشد جائرون. هذا کقول القائل: انا فی واد و انت فی واد.

وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ وصفهم بالکذب فی القول و الخلف فی الوعد، و الهائم الذّاهب علی وجهه ، و قیل هو المخالف للقصد. قال ابن عباس: «یهیمون» ای فی کلّ لغو یخوضون، یمدحون قوما بباطل، یشتمون قوما بباطل. و فی الخبر: «لان یمتلی جوف احدکم قیحا خیر له من ان یمتلئ شعرا».

ثمّ استثنی شعراء المؤمنین فقال: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یعنی مدحوا رسول اللَّه (ص) کحسان بن ثابت و عبد اللَّه بن رواحة و کعب بن زهیر و کعب بن مالک، وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً فی شعرهم و کلامهم، وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا ای ردّوا علی المشرکین ما کانوا یهجون به المؤمنین. قال الحسن: انتصروا من بعد ما ظلموا بما یجوز الانتصار به فی الشریعة و هو نظیر قوله: لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ.

روی انّ کعب بن مالک اتی النّبی (ص) فقال: یا رسول اللَّه! ما تری فی الشعر، فقد انزل اللَّه فیه ما انزل. فقال: انّ المؤمن یجاهد بسیفه و لسانه، و الّذی نفسی بیده لکأنّما ترمونهم به نضح النّبل، و قال (ص) اهجوا قریشا فانّه اشدّ علیها من رشق النبل، و روی ابو هریره انّ عمر بن الخطاب مرّ بحسان و هو ینشد الشعر فی المسجد فلحظ الیه فقال: قد کنت انشد فیه و فیه خیر منک، ثمّ التفت الی ابی هریرة فقال: انشدک اللَّه ا سمعت رسول اللَّه یقول لی اجب عنّی اللّهم ایّده بروح القدس، قال اللّهم نعم و عن البراء بن عازب قال: قال رسول اللَّه (ص) لحسان: «اهج المشرکین فانّ جبرئیل معک».

و قالت عائشة سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: لحسان انّ روح القدس لا یزال یؤیّدک ما نافحت عن اللَّه و رسوله.

و قالت عائشة: الشعر کلام فمنه حسن و منه قبیح فخذ الحسن و دع القبیح.

قوله: وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا یعنی الّذین هجوا رسول اللَّه. و قیل هو عام و هو الاظهر، أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ ای الی ایّ ندامة یرجعون و الی ایّ عاقبة یصیرون، ای مصیرهم الی النّار و هی شرّ مصیر. و قوله، أَیَّ مُنْقَلَبٍ نصب علی المصدر، ای ینقلبون انقلابا ایّ انقلاب و لم یعمل فیه سَیَعْلَمُ، لانّ «ایا» لا یعمل فیه ما قبله.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله: وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ، الهاء راجعة الی الکتاب المذکور فی اوّل السّورة، و التّنزیل اسم للقرآن. و قیل تنزیل مصدر اقیم مقام المفعول کما یقال! هذا الدینار ضرب الامیر ای مضروبه. ثمّ بیّن کیف نزّله، ای انزله مرّة بعد اخری شیئا فشیئا مع جبرئیل و هو الرّوح الامین عَلی‌ قَلْبِکَ یا محمد. سمّی جبرئیل روحا لانّ جسمه روح لطیف روحانیّ و کذا الملائکة روحانیّون خلقوا من الرّیح، و قیل خلقوا من الرّوح و هو الهواء. و قیل سمّی روحا لانّ حیاة الادیان و بقاؤها به و بما ینزل به کما بالرّوح حیاة الأبدان و بقاؤها، و قیل لانّ الحیاة اغلب علیه کانّه روح کلّه. و قیل الرّوح اسم علم له لا صفة و سمّاه امینا لانّ اللَّه تعالی ائتمنه علی ما یؤدّیه عنه الی عباده و لم یخن قطّ فیما امر اللَّه به، یدلّ علیه قوله: مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ.
هوش مصنوعی: این آیه به نزول قرآن از سوی پروردگار جهانیان اشاره دارد و کلمه "تنزیل" به معنی فرود آمدن قرآن است. برخی دانشمندان بر این باورند که این واژه به شکل مصدر به کار رفته و جانشین مفعول قرار گرفته است. سپس توضیح داده می‌شود که قرآن به تدریج و به کمک جبرئیل، که او را روح امین می‌نامند، نازل شده است. جبرئیل به خاطر لطافت و روحانی بودنش به عنوان روح شناخته می‌شود و ملائکه نیز به همین دلیل روحانی هستند. برخی معتقدند که روح به معنای زندگی است و حیات دین به نزول وحی بستگی دارد. جبرئیل به عنوان یک نام شناخته شده معرفی شده است و به دلیل امانتی که در انتقال وحی دارد، امین نامیده می‌شود. او هیچگاه در کارهایی که خداوند به او سپرده خیانت نکرده است.
عَلی‌ قَلْبِکَ یعنی علیک، و خصّ القلب بالذّکر لانّه محل الوعی و التثبیت.
هوش مصنوعی: "علی قلبک" به معنای "بر تو" است و اشاره به قلب به‌خصوص دارد زیرا قلب مکانی است که درک و تثبیت احساسات و افکار در آن صورت می‌گیرد.
قرائت حجازیان و ابو عمرو نَزَلَ بِهِ بتخفیف است و الرُّوحُ الْأَمِینُ برفع، و معنی آنست که: فرو آورد آن را جبرئیل بر دل تو و نزّل به بتشدید و الرّوح الامین بنصب قرائت باقی است، و معنی آنست که: فرو فرستاد اللَّه جبرئیل را بفرمان بر دل تو. همانست که جای دیگر گفت: إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ‌
هوش مصنوعی: قرائت حجازیان و ابو عمرو به صورت خفیف بیان شده است و "الرُّوحُ الْأَمِینُ" با تاکید بیان می‌شود. این بدین معناست که جبرئیل این پیام را بر دل تو نازل کرده است. همچنین "نزّل" با تشدید و "الرّوح الامین" به صورت منصوب باقی می‌ماند که بیانگر این است که خداوند جبرئیل را با فرمان بر دل تو فرستاده است. این همان چیزی است که در آیه دیگری نیز اشاره شده: "ما بر عهده ماست که آن را جمع کنیم و بخوانیم."
یعنی لک علینا ان جمعه فی قلبک، لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ، ای لتکون رسولی به الی الخلق اجمعین. تخوّفهم به عذاب النّار ان لم یوحّدونی و هذا من الجنس الذی یذکر فیه احد طرفی الشّی‌ء و یحذف الطّرف الآخر لدلالة المذکور علی المحذوف و ذلک انّه انزله لیکون من المبشّرین و المنذرین.
هوش مصنوعی: در این متن به این نکته اشاره شده است که بر قلب پیامبر الهام شده تا از طرف خداوند به مردم هشدار دهد و آنها را به یکتاپرستی دعوت کند. پیامبر به مردم هشدار می‌دهد که اگر خدا را واحد ندانند، عذاب آتش در انتظارشان خواهد بود. این اشاره به یک نوع بیان است که در آن تنها بخشی از موضوع مطرح می‌شود و بخش دیگر از آن به وضوح مشخص است. در واقع، هدف از این فرود، تضمین این است که پیامبر نیز بتواند به عنوان مژده‌دهنده و هشداردهنده عمل کند.
بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ ای بلغة العرب و کلامهم البیّن، قیل یعنی لغة قریش و جرهم و فیه تشریف لغة العرب علی غیرها لانّه سبحانه سمّاه مبینا و لذلک اختار هذه اللغة لاهل الجنّة و اختار لغة العجم لاهل النّار.
هوش مصنوعی: این عبارت به زبان عربی اشاره می‌کند و به وضوح اشاره دارد به زبان قریش و جرهم. بیان می‌کند که خداوند این زبان را بر دیگر زبان‌ها برتری داده و آن را «روشنگر» نامیده است. به همین دلیل، این زبان برای اهل بهشت انتخاب شده و زبان دیگران برای اهل آتش جهنم در نظر گرفته شده است.
وَ إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ای ذکر انزال اللَّه تعالی القران علی محمد و ارساله الی کافة الخلق، لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ای فی کتاب اللَّه المنزلة علی الاولین و صحائفهم کالتوریة و الانجیل و صحف ابراهیم و زبور داود. و قال الزجاج: ای ذکر محمد و نعته کما یجدونه مکتوبا عندهم فی التوریة و الانجیل. نمی‌گوید عین قرآن در کتب پیشینیان است، که این خاصیّت محمد مرسل است و معجزه وی، و اگر در کتب پیشینیان عین قرآن بودی این تخصیص باطل گشتی. پس معنی آنست که ربّ العزة در کتب پیشینان خبر داد که: انه سیبعث فی آخر الزمان نبیّا نعته کذا و و صفته کذا، و سینزّل علیه کتابا صفته کذا و هو القرآن. نظیره: إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولی‌، صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی‌ یعنی مذکور فی الصّحف الاولی. انّ النّاس فی الغالب یؤثرون الدّنیا علی الآخرة و وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی‌. أَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً عامّة قرّاء بیرون از ابن عامر یکن بیا خوانند آیة منصوب، و المعنی او لم یکن علم علماء بنی اسرائیل بوجود نعت محمد، و ذکر القرآن فی التوریة علامة للعرب فی صدق محمد و نبوّته. باین قرائت أَنْ یَعْلَمَهُ در موضع رفع است لانّه اسم یَکُنْ، و آیَةً نصب لانّه خبر یَکُنْ، و ابن عامر تنها تکن بتاء تأنیث خوانده و آیَةً مرفوع، و باین قرائت آیَةً اسم تکن است و أَنْ یَعْلَمَهُ بجای خبر در موضع نصب، و التقدیر او لم تکن لهم آیة بان یعلم علماء بنی اسرائیل انّ النّبیّ حقّ، و علما بنی اسرائیل، عبد اللَّه بن سلام و اصحابه الّذین آمنوا بمحمد (ص).
هوش مصنوعی: در این متن به اشاره به نزول قرآن بر پیامبر محمد و پیام فرستادن او به تمام انسان‌ها پرداخته شده است. بیان شده که در کتب پیامبران پیشین مانند تورات و انجیل به وجود پیامبری با ویژگی‌های خاص اشاره شده است. اینجا همچنین تأکید شده که قرآن به صورت عین در این کتب وجود ندارد، چرا که ویژگی خاص محمد به عنوان پیامبر و معجزه او در این راستا مهم است. به همین دلیل، خداوند در کتاب‌های پیشین به ظهور پیامبری در آخر زمان و نزول کتابی با ویژگی‌های خاص اشاره کرده است. همچنین گفته شده که بیشتر مردم دنیا را به آخرت ترجیح می‌دهند و آخرت بهتر و پایدارتر است. در این متن به وجود نشانه‌هایی که علمای بنی اسرائیل از نبوّت محمد در کتب خود می‌دانستند نیز اشاره شده و به شرح نحوه خواندن آیات پرداخته می‌شود.
روی عن ابن عباس انّه قال: بعث اهل مکة الی الیهود و هم بالمدینة و سألوهم عن محمد فقال: انّ هذا لزمانه و انّا نجد فی التوریة نعته و صفته، فکان ذلک آیة لهم علی صدقه.
هوش مصنوعی: ابن عباس روایت می‌کند که اهل مکه به جانب یهودیان در مدینه فرستاده شدند و از آن‌ها درباره محمد پرسیدند. یهودیان در پاسخ گفتند که او پیامبر زمان خود است و در تورات، ویژگی‌ها و صفات او را پیدا می‌کنیم. این پاسخ برای آن‌ها نشانه‌ای از صداقت محمد بود.
وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ الاعجم الّذی فی لسانه عجمة و ان کان عربیّا، و الدواب کلّها عجم لانّها لا تتکلّم، و صلاة النّهار عجماء لانّها لا یجهر فیها، تقول رجل اعجم و اعجمیّ کما یقال: فلان احمر و احمریّ منسوب الی نفسه، یشدّد الاعجمی و یخفّف فیقول رجل اعجم و اعجمیّ و قوله: وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا ای غیر عربیّ، و امّا العجمیّ فهو الّذی لیس من العرب و ان کان فصیحا بالعربیّة، فالعجمیّ منسوب الی جنسه و الاعجمیّ منسوب الی نفسه، و لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ، فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ اهل تفسیر این آیت را چهار معنی گفته‌اند: یکی آنست که لو نزّلناه القران بلغة العجم علی رجل اعجمیّ فقراه علی العرب لم یؤمنوا به و اعتلّوا بانّهم لا یفهمون منه و لا یفقهون. میگوید اگر ما این قرآن فرو فرستادیمی بر مردی اعجمیّ بر لغت عجم تا بر عرب خواندی، ایشان بنگرویدندی و گفتندی ما لغت عجم از مرد اعجمیّ درنمی‌یابیم و نمیدانیم، همانست که جای دیگر گفت: وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ، وجه دوّم و لو نزلنا الکتاب کما هو الآن علی رجل اعجمیّ فقرأه علی العرب لم یؤمنوا استنکافا من اتّباع من لم یکن منهم. اگر این قرآن بلغة عرب چنان که هست ما بر مردی اعجمی فرو فرستادیمی تا عرب خواندی هم بنگرویدندی و گفتندی ما را ننگ بود، که اتّباع کسی کنیم که نه عرب بود و نه از جنس ما، ازینجاست که ربّ العالمین منّت بر ایشان نهاد که رسول شما هم از نفس شما و جنس شما فرستادیم، و ذلک فی قوله: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ، وجه سوّم آنست که لو نزّلناه علی بعض الاعجمین یعنی علی البهائم و انطقناها، فقرأت علیهم ما آمنوا به، اگر ما این قرآن فرو فرستادیمی بر بهائم و ما آن را گویا کردیمی تا بزبان فصیح بریشان خواندی ، و این خود اعجوبه دیگر بودی ، ایشان هم بنگرویدی. همانست که ربّ العالمین گفت: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ الآیة. ابن مسعود بر ناقه‌ای بود که او را از تفسیر این آیت پرسیدند، اشارت بناقه کرد و گفت: هذه من الاعجمین، و باین قول اعجمین که بجمع سلامت گفت از بهر آن گفت که وصفه بالقراءة و هی فعل العقلاء، وجه چهارم آنست که: لو انزلنا القرآن عَلی‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ من البهائم فقراه علیهم محمد (ص) لم یؤمن البهائم، کذلک هؤلاء لانّهم کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا.
هوش مصنوعی: اگر ما این قرآن را بر برخی از غیرعرب‌ها نازل می‌کردیم، آن‌ها نیز قرآن را نمی‌فهمیدند. قرآن اگر به زبان غیرعرب بر مردی غیرعربی نازل می‌شد و او شروع به خواندن آن برای عرب‌ها می‌کرد، عرب‌ها بهانه‌جویی می‌کردند که نمی‌توانیم فهمی از آن داشته باشیم. به همین ترتیب، حتی اگر قرآن به زبان عربی بر یک فرد غیرعرب نازل می‌شد، عرب‌ها باز هم حاضر به پیروی از او نمی‌شدند، چرا که نمی‌خواستند از کسی که از جنس خودشان نیست، پیروی کنند. این مسئله به این خاطر است که خداوند، پیامبر خود را از جنس و قوم خودشان فرستاد تا آنان به او ایمان بیاورند. همچنین، اگر ما قرآن را به زبان فهم‌ناپذیری نازل می‌کردیم و حتی اگر آن را بر حیوانات می‌خواندیم، آن‌ها نیز ایمان نمی‌آوردند، چرا که حالشان به گونه‌ای است که از انسان‌ها هم بدترند.
کَذلِکَ سَلَکْناهُ کذلک اشارتست بکفر و شرک، سَلَکْناهُ این ها ضمیر با تکذیب میشود و ترک ایمان، ای کما ادخلنا الکفر فی قلوبهم کذلک ادخلنا التکذیب فیها. این آیات از روی معنی متّصل است، میگوید: اگر این قرآن بعضی اعجمین بریشان خواندیمی ایشان ایمان نیاوردندی از بهر آنکه ما تکذیب و ترک ایمان در دل ایشان چنان نهادیم که کفر و شرک نهادیم.
هوش مصنوعی: در این متن به روندی اشاره شده که چگونه برخی افراد از پذیرش ایمان و حقایق دور می‌شوند. به گونه‌ای که در دل آن‌ها انکار و بی‌اعتنایی نسبت به ایمان به وجود آمده است. بیان می‌شود که اگر قرآن به عده‌ای از غیرعرب خوانده شود، آن‌ها ایمان نخواهند آورد، زیرا ما نوعی انکار و دوری از ایمان را در دل آن‌ها قرار داده‌ایم، همان‌طور که کفر و شرک در دلشان قرار داده‌ایم.
آن گه بر استیناف گفت: لا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ فی الدّنیا کما رأت الامم المتقدّمة. و قیل فی القیامة و قیل معناه سلکنا الکفر فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِهِ یعنی کی لا یؤمنوا به، و لئلا یؤمنوا به، و روا باشد که سَلَکْناهُ این ها با قرآن شود و معنی آنست که ادخلنا القران فی قلوب المجرمین فعرفوا معانیه و عرفوا عجزهم عن اتیان مثله فلم یؤمنوا به حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ.
هوش مصنوعی: سپس بر استیناف گفت: آنها به این (حقیقت) ایمان نخواهند آورد تا زمانی که عذاب دردناکی را در دنیا ببینند، همان‌طور که اقوام پیشین دیدند. برخی گفته‌اند این در مورد قیامت است و برخی معنا کرده‌اند که ما کفر را در دل‌های مجرمان قرار داده‌ایم تا به آن ایمان نیاورند، یعنی زمانی که ایمان نخواهند آورد و به گونه‌ای باشد که ما قرآن را در دل‌های مجرمان وارد کرده‌ایم، به طوری که معانی آن را درک کردند و متوجه ناتوانی خود در آوردن چیزی مانند آن شدند، اما با وجود این، به آن ایمان نیاوردند تا زمانی که عذاب دردناک را مشاهده کنند.
فیلجئهم ذلک العذاب الی الایمان، امّا وقت البأس او قبله.
هوش مصنوعی: این عذاب آنها را وادار به ایمان می‌کند، اما یا در زمان سختی یا قبل از آن.
فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً ای یأتیهم عذاب یوم القیامة فجأة و هم لا یعلمون بقیامها.
هوش مصنوعی: پس عذاب روز قیامت به ناگاه بر آن‌ها می‌آید، در حالی که آن‌ها از وقوع آن آگاه نیستند.
فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ. یعنی اذا رأوا العذاب یقولون: هل نحن مؤخّرون الی وقت آخر فنراجع عقولنا و نؤمن، ایشان چون عذاب بینند که ناگاه بایشان آید گویند هیچ روی آن هست که ما را درنگ دهند روزگاری دیگر تا ایمان آریم؟
هوش مصنوعی: آن‌ها وقتی عذاب را ببینند، خواهد گفتند: آیا ما مهلت داریم تا به زمانی دیگر برگردیم و فکر کنیم و ایمان بیاوریم؟ به عبارت دیگر، هنگامی که عذاب ناگهان بر آن‌ها می‌رسد، می‌پرسند آیا امکان دارد که زمان دیگری به آن‌ها داده شود تا توانایی تفکر و ایمان آوردن را پیدا کنند؟
ربّ العالمین گفت: أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ یعنی کیف یستعجلون بعذاب لو أتاهم طلبوا الانظار و لم ینظروا. چرا استعجال میکنند بعذابی که چون آید بایشان آن عذاب درنگ خواهند، و ایشان را درنگ ندهد، و تهدید را بلفظ استفهام گفت.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ می‌فرماید: آیا آن‌ها خواهان عذاب ما هستند؟ به راستی که اگر عذاب به سراغشان بیاید، در آن لحظه از آن درخواست مهلت می‌کنند، اما عذاب چنان سریع می‌آید که مهلتی نخواهد بود. بنابراین، چرا برای عذابی که به سرعت به سراغشان می‌آید، شتاب می‌کنند؟ در اینجا تهدید با استفاده از یک سوال مطرح شده است.
مقاتل گفت چون این آیت فرود آمد: فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً مشرکان قریش گفتند: الی متی توعدنا بالعذاب، تا کی ما را بعذاب ترسانی و تا کی ما را بقیامت بیم نمایی؟ آخر کی خواهد بود این عذاب و این قیامت؟ همانست که جای دیگر گفت: ائْتِنا بِما تَعِدُنا، ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ، أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ، مَتی‌ هذَا الْوَعْدُ؟، رب العزه بجواب ایشان گفت: أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ.
هوش مصنوعی: مقاتل گفت: زمانی که این آیه نازل شد، مشرکان قریش سوال کردند: تا کی ما را به عذاب تهدید می‌کنی و تا کی ما را از قیامت می‌هراسانی؟ آن‌ها می‌خواستند بدانند این عذاب و قیامت چه زمانی رخ خواهد داد. آن‌ها همچنین به یاد داشته باشند که در جای دیگری درخواست کردند: «به ما آنچه وعده داده‌ای، بیاور، ما را به عذاب دردناک تهدید کن، روز جزا چه زمانی است؟» در پاسخ، خداوند فرمود: «آیا آن‌ها از عذاب ما شتاب‌زده‌اند؟»
أَ فَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ یعنی سنی عمر الدّنیا.
هوش مصنوعی: آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که اگر به آنها برای مدت طولانی زندگی بدهیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ در اینجا منظور از "سنی عمر دنیا" اشاره به عمر طولانی دنیاست.
ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ یعنی العذاب.
هوش مصنوعی: سپس آنچه را که به آن وعده داده شده بودند، به سراغشان آمد که همان عذاب است.
ما أَغْنی‌ عَنْهُمْ لم یدفع عنهم ما کانُوا یُمَتَّعُونَ ای تمتّعهم. یقول لا معنی لاستعجالهم العذاب. فانّه اذا جاءهم العذاب و لو بعد العمر الکثیر لم یغن عنهم تمتّعهم بالدّنیا قبل ذلک، لانّ العذاب یأتیهم و لو بعد حین. وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ، ذِکْری‌ معنی این آیت بر دو وجه است: یکی آنست که ما هلاک نکردیم اهل هیچ شهر ازین شهرها که قصّه ایشان درین سورت با تو گفتم مگر که پیش از عذاب بایشان رسولان فرستادیم، بیم‌نمایان و ترسانندگان، بیاد کردن بریشان و در یاد دادن ایشان، باین معنی ذِکْری‌ بموضع نصب است بر مصدر، یعنی: الّا لها مذکّرون ذکری، لانّ الانذار تذکیر، کانّه قال: یذکّرون ذکری، ای تذکیرا، معنی دیگر هلاک نکردیم هیچ اهل شهری را مگر که پیشتر بایشان رسول فرستادیم تا ایشان را آگاه کردند و از عذاب ما بترسانیدند.
هوش مصنوعی: آنان از لذت‌هایی که در این دنیا برده بودند، نمی‌توانستند از عذاب الهی جلوگیری کنند. در حقیقت، تأخیر عذاب، حتی در طول زندگی طولانی، نمی‌تواند از مزایای دنیوی‌شان دفاع کند، زیرا عذاب در زمان مقرر به سراغشان خواهد آمد. نکته دیگری که در این آیه مطرح شده این است که ما هیچ شهری را هلاک نکردیم، مگر آنکه پیش از آن، پیامبرانی به سوی آنان فرستادیم تا آنان را از عذابمان بترسانند و یادآور شوند. این یادآوری به معنای هشدار دادن و آگاه‌کردن مردم است. به طور خلاصه، هیچ قومی بدون هشدار و آگاهی از عذاب ما هلاک نشده است.
آن گه گفت: ذِکْری‌ آن که با ایشان کردیم پندی است شما را تا یاد کنید و یاد دارید، و باین معنی ذِکْری‌ در موضع رفع است خبر ابتداء محذوف، یعنی انذارنا ذکری. و قیل ما قصصناه ذکری، و جمع منذرین لانّ المراد بهم النبی و اتباعه المظاهرون له.
هوش مصنوعی: سپس گفت: یادآوری آنچه با ایشان کردیم، برای شما درسی است تا به یاد بسپارید و به خاطر داشته باشید. در اینجا یادآوری به معنای خبری است که از مبدأ پنهان حذف شده؛ یعنی ما برای شما هشدار دادیم که این یادآوری است. همچنین گفته شده که آنچه برای شما از داستان‌ها روایت کردیم، یادآوری است، و جمع optsذین به این خاطر است که منظور پیامبر و پیروان او هستند که به ظهور او کمک کرده‌اند.
وَ ما کُنَّا ظالِمِینَ فنعذّبهم من غیر اعلام و لا رسول و لا ذکر، و نظیر هذه الآیة قوله: وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا.
هوش مصنوعی: ما هرگز ظلم نکردیم و نمی‌توانستیم آن‌ها را بدون اعلام، رسول و یادآوری عذاب کنیم. مشابه این آیه نیز بیان می‌دارد: ما هرگز عذاب نمی‌کردیم تا زمانی که پیامبری را نفرستیم.
وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ مقاتل گفت: مشرکان قریش گفتند محمد کاهن است و با وی رئتی است از جنّ که این قرآن، که دعوی میکند که کلام خداست، آن رئتی است بزبان وی می‌افکند، هم چنان که بر زبان کاهن افکند و این از آنجا گفتند که در جاهلیّت پیش از مبعث رسول (ص) با هر کاهنی رئتی بود از جنّ که استراق سمع کردی بدر آسمان و خبرهای دروغ و راست بزبان کاهن افکندی، مشرکان پنداشتند که وحی قرآن هم از آن جنس است تا ربّ العالمین ایشان را دروغ‌زن کرد، گفت: ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ، بل نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ هرگز شیاطین این قرآن فرو نیاوردند و نسزد ایشان را آن و خود نتوانند و طلب آن نکنند که ایشان را میسّر نشود و قدرت و استطاعت نبود.
هوش مصنوعی: مشرکان قریش معتقد بودند که محمد (ص) کاهن است و با جنّ ارتباط دارد. آنها فکر می‌کردند که قرآن، که محمد آن را کلام خدا می‌داند، در واقع تحت تأثیر جنّ بر زبان او می‌آید، مشابه آنچه که برای کاهنان پیش از او اتفاق می‌افتاد. در دوران جاهلیت، هر کاهن با جنّی ارتباط داشت که اخبار را از آسمان می‌شنید و این اخبار را به زبان کاهن می‌آورد. به همین دلیل مشرکان تصور می‌کردند که وحی قرآن نیز از همین نوع است. اما خداوند آنها را مورد خطاب قرار داده و بیان می‌کند که شیاطین هرگز قرآن را نازل نکرده‌اند، بلکه این کلام به وسیله روح الامین فرود آمده است. شیاطین قادر به آوردن این قرآن نیستند و برای آنها این کار نه ممکن است و نه در توانشان است.
آن گه گفت: إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ای انّهم بعد مبعث الرسول (ص) عن استراق السّمع و عن الاستماع الی کلام الملائکة لمعزولون و بالشهب مرجومون.
هوش مصنوعی: سپس گفت: آنها از شنیدن محروم هستند. به این معنا که پس از ظهور پیامبر (ص)، آنها نمی‌توانند گوش به سخنان ملائکه بسپارند و مورد هدف ستاره‌های آتشین قرار می‌گیرند.
و قیل: إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ یرید به الکفّار، ای لا یستمعون القرآن سماع من ینتفع به.
هوش مصنوعی: گفته شده است که این افراد (کفار) از شنیدن قرآن به معنای بهره‌برداری و استفاده معطوف به آن، محروم هستند.
فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ. الخطاب للرسول و المراد به غیره و هکذا قوله: وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ و قوله: لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ، و انّما یضرب المثل بالخیار. و هکذا قوله: فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ...
هوش مصنوعی: پس هیچگاه با خداوند، اله دیگری را نپرستید، زیرا در این صورت از جمله کسانی خواهید بود که عذاب خواهند شد. این سخن به پیامبر خطاب شده، اما معنی آن شامل دیگران نیز می‌شود. همچنین در ادامه گفته شده که خداوند می‌فرماید: «هیچ معبودی غیر از من قرار نده» و اگر شرک ورزی، عمل تو هدر خواهد رفت. مثال‌هایی که زده می‌شود، در مورد افراد نیک و صالح است. همچنین اگر در مورد آنچه به تو نازل شده، شک داری...
الآیة.
هوش مصنوعی: الآیة به معنی "آیه" است و معمولاً در متون دینی به بخش‌هایی از کتاب‌های مقدس اشاره دارد. این واژه برای تعیین قسمت‌های خاصی از متن به کار می‌رود و می‌تواند معانی مختلفی در زمینه‌های مختلف داشته باشد. به‌طور کل، یک آیه معمولاً شامل یک یا چند جمله است که مفهوم یا پیام خاصی را منتقل می‌کند.
قوله: وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ، آن روز که این آیت فرو آمد رسول خدا بر کوه صفا بود و بآواز بلند گفت، «یا صباحاه قریش چون آواز رسول شنیدند همه جمع آمدند و آن کس که خود نتوانست آمد بجای خود دیگری فرستاد.
هوش مصنوعی: این آیه به پیامبر اسلام دستور می‌دهد که نزدیک‌ترین خانواده و بستگانش را هشدار دهد. زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر بر روی کوه صفا بود و با صدای بلند به قبایل قریش فراخوان داد. وقتی مردم قریش صدای او را شنیدند، همه جمع شدند و حتی کسانی که خود نتوانستند بیایند، به جای خود نمایندگانی فرستادند.
آن گه رسول خدا گفت بتعمیم و هم بتخصیص : «یا بنی عبد المطلب یا بنی هاشم یا بنی عبد مناف یا بنی فهر یا معشر قریش یا عباس بن عبد المطلب یا فاطمة بنت محمد یا صفیة عمّة رسول اللَّه یا عائشة بنت ابی بکر یا حفصة بنت عمر یا امّ سلمة» همچنین یکان یکان را می‌خواند و میگفت: «اشتروا انفسکم من النّار، اشتروا انفسکم من اللَّه» خویشتن را باز خرید از عذاب اللَّه «و اسعوا فی فکاک رقابکم فانّی لا اغنی عنکم من اللَّه شیئا، ان عصیتم لا اغنی عنکم یوم القیامة من اللَّه مسیئا، لی عملی و لکم عملکم» اگر عصیان آرید و فرمان نبرید روز قیامت شما را بکار نیایم هیچ چیز، کرد من مراست و کرد شما شما را «الا لا یأتینّ النّاس یوم القیامة تحملون الآخرة و انتم تحملون الدّنیا» مبادا که روز قیامت مردمانی می‌آیند آخرت برداشته و کار دین راست کرده و شما می‌آئید دنیا برداشته و کار دنیا راست کرده. چون شب درآمد رسول خدا هم چنان ندا میکرد تا ندا بسمعها زودتر رسد. قریش بامداد چون برخاستند گفتند: لقد بات محمد یهوّت اللّیل ای یهذی. و در خبر است که عایشه صدّیقه بگریست، گفت: یا رسول اللَّه و روز قیامت روزی است که تو ما را به کار نیایی؟ گفت بلی یا عائشة فی ثلاثة مواطن، بسه جایگه شما را بکار نیایم: یقول اللَّه تعالی: وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لیوم القیامة فعند ذلک لا اغنی عنکم من اللَّه شیئا و لا املک من اللَّه شیئا و عند النّور من شاء اللَّه اتمّ له نوره و من شاء اکبّه فی الظّلمات فلا املک لکم من اللَّه شیئا و لا اغنی عنکم من اللَّه شیئا و عند الصراط من شاء اللَّه سلّمه و من شاء اجازه و من شاء اکبّه فی النّار و ممّا صنع رسول اللَّه (ص) حین نزلت الآیة ان صنع طعاما و جمع علیه عشیرته خاصة و هم یومئذ اربعون رجلا.
هوش مصنوعی: سپس پیامبر خدا فرمود به طور عام و خاص: «ای فرزندان عبدالمطلب، ای فرزندان هاشم، ای فرزندان عبد مناف، ای فرزندان فهر، ای گروه قریش، ای عباس بن عبدالمطلب، ای فاطمه دختر محمد، ای صفیه عمه رسول خدا، ای عایشه دختر ابوبکر، ای حفصه دختر عمر، ای ام سلمه.» او هر یک از آنها را نام برد و گفت: «خود را از آتش نجات دهید، خود را از عذاب خدا نجات دهید» و خود را از عذاب خدا بازخرید کنید. او افزود: «در تلاش باشید که خود را از بندگی عذاب آزاد کنید، زیرا من نمی‌توانم در روز قیامت به شما فایده‌ای برسانم. اگر نافرمانی کنید، در آن روز نمی‌توانم به شما کمک کنم. عمل من برای من و عمل شما برای شماست.» او هشدار داد که مبادا مردم در قیامت بیایند و آخرت را با خود بیاورند در حالی که شما دنیا را به دوش دارید و در کارهای دنیوی خود مشغولید. شب که فرامی‌رسید، پیامبر خدا همچنان ندا می‌داد تا صدای او به گوش‌ها برسد. وقتی قریش صبح به پا شدند، گفتند: «محمد تمام شب در حال فریاد زدن بود، آیا دیوانه شده است؟» در روایت آمده که عایشه به شدت گریست و گفت: «ای رسول خدا، آیا در روز قیامت تو به ما کمک نخواهی کرد؟» او پاسخ داد: «بله، ای عایشه، در سه موقعیت من به شما کمک نخواهم کرد.» او گفت که در روز قیامت، در حالی که خداوند می‌فرماید: «میزان‌های عدالت را برای روز قیامت قرار می‌دهیم»، در آن زمان نمی‌توانم به شما کمک کنم و از خداوند چیزی در اختیار ندارم. همچنین هنگام عبور از پل صراط، برخی را نجات می‌دهد و برخی را به خطر می‌اندازد و کسی را به آتش خواهد افکند. به دنبال نزول آیه، پیامبر خدا غذایی تهیه کرد و نزدیکان خود را که در آن روز چهل نفر بودند، جمع کرد.
چون این آیت فرود آمد رسول خدا طعامی بساخت و بنی عبد المطلب آن روز چهل مرد بودند هر یکی از ایشان چون طعام خوردندی یک گوسپند بخوردیدی و طعام رسول آن روز سخت اندک بود صحفه‌ای دیدند در آن پاره‌ای گوشت و لختی مرقه.
هوش مصنوعی: به محض اینکه این آیه نازل شد، پیامبر خدا غذایی تهیه کرد و بنی عبدالمطلب در آن روز چهل نفر بودند. هر یک از آن‌ها وقتی غذا خوردند، یک گوساله را نیز تناول کردند. غذای پیامبر در آن روز بسیار کم بود و آن‌ها یک دیس را دیدند که در آن تکه‌ای گوشت و مقداری خورشت بود.
رسول خدا گفت: «ادنوا بسم اللَّه و کلوا»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمود: «به نزدیکی خداوند بیایید و غذا بخورید».
بنام خدا فراز آئید و خورید، ایشان فراز آمدند ده ده کس، و می‌خوردند تا همه سیر گشتند، بعاقبت در صحفه نگرستند و اندکی از آن کاسته. ابو لهب در میان ایشان بود گفت: هذا ما سحرکم به الرّجل و در بعضی اخبارست که رسول خدا گفت: لو اخبرتکم انّ خیلا یسفح هذا الجبل یرید ان یغیر علیکم أ کنتم مصدّقی؟ قالوا نعم ما جرّبنا علیک کذبا، قال فانّی نذیر لکم بین یدی عذاب شدید فقال ابو لهب: تبّا لک سائر الیوم ما دعوتنا الّا لهذا.
هوش مصنوعی: به نام خدا، بلند شوید و غذای خود را بخورید. آن‌ها بلند شدند و به تعداد ده نفر غذا خوردند تا اینکه همه سیر شدند. سپس نگاهی به صفحۀ غذا انداختند و متوجه شدند که کمی از آن کم شده است. ابولهب در میان آن‌ها بود و گفت: «این همان چیزی است که آن مرد با شما سحری کرده است.» در برخی اخبار آمده که رسول خدا فرمود: «اگر به شما بگویم که حیوانی از این کوه پایین می‌آید تا به شما حمله کند، آیا به من ایمان می‌آورید؟» گفتند: «بله، ما هرگز در حق تو دروغی ندیده‌ایم.» پیامبر فرمود: «من برای شما هشداردهنده‌ای هستم قبل از عذاب شدید.» ابولهب پاسخ داد: «وای بر تو، تویی که ما را فقط به این کار دعوت کردی!»
فانزل تعالی: تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ.
هوش مصنوعی: سرنوشت و وضعیت ابولهب، عموی پیامبر اسلام، بد خواهد بود. دو دست او به خاطر اعمال زشتش نابود خواهد شد و خود او نیز در آتش عذاب خواهد سوخت.
و روی انّهم قالوا: ما لنا عندک ان نحن اتّبعناک؟ فقال: لکم ما للمسلمین و علیکم ما علی المسلمین و انّما تتفاضلون بالدّین و انّی قد جئتکم بخیر الدّنیا و الآخرة و لا اعلم شابّا من العرب جاء قومه بافضل ما جئتکم به، ادعوکم الی شهادة ان لا اله الّا اللَّه و کتابه، فنفروا و تفرّقوا، اگر کسی گوید مصطفی را (ص) که فرستادند بعالمیان فرستادند چنان که اللَّه گفت: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً تخصیص عشیرت و خاصّه خویش در این آیت سبب چیست؟ جواب آنست انّما خصّهم بالذّکر تنبیها علی غیرهم و، ذلک انّه اذا کان مأمورا بانذار الاقربین من عشیرته فلان یکون مأمورا بانذار غیرهم اولی.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: اگر ما از تو پیروی کنیم، چه چیزی برای ما خواهد بود؟ او پاسخ داد: برای شما آنچه برای مسلمانان است، و بر شما آنچه بر مسلمانان است. تنها بر اساس دین است که از یکدیگر برتری می‌جویید. من به شما بهترین چیزهای دنیا و آخرت را آورده‌ام و نمی‌دانم جوانی از عرب‌ها که قومش را با بهترین چیزی که من به شما آورده‌ام دعوت کرده باشد. من شما را به شهادت می‌خوانم که هیچ معبودی جز اللَّه نیست و به کتابش. اما آنها دور شدند و پراکنده شدند. اگر کسی بگوید که مصطفی (ص) برای تمام انسان‌ها فرستاده شده، مطابق آنچه اللَّه فرموده است: «و ما تو را جز برای همه مردم فرستاده‌ایم، بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده»، علت اختصاص ذکر قوم و خویش در این آیت چیست؟ جواب این است که خداوند آن‌ها را به خاطر دیگران یاد کرده، و این بدان معناست که اگر او مأمور به انذار نزدیکان عشیرتش بوده، طبعاً باید مأمور به انذار دیگران نیز باشد.
و قیل لانّهم اسرع اجتماعا. و قال بعضهم. انّما قال ذلک کی لا یرکنوا الیه و الی شفاعته فیترکوا الطّاعة و یرتکبوا المعصیة اتکالا علی الشّفاعة و قیل انّما خصّهم بالذکر لانّهم اقرب الیه فالاولی فی الانذار البدایة بهم، کما انّ الاولی فی البرّ و الصّلة و غیرهما البدایة بهم، و هو نظیر قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ و کانوا مامورین بقتال جمیع الکفّار و لکنّهم لما کانوا اقرب الیهم امروا بالبدایة بهم فی القتال کذلک هاهنا.
هوش مصنوعی: آن‌ها به خاطر اجتماع سریع‌تر خود به این شکل معرفی شدند. برخی گفتند که این سخن به این دلیل است که مردم به او و شفاعتش تکیه نکنند و از اطاعت دور شوند و گناه کنند با اتکا به شفاعت. همچنین گفته شد که آن‌ها به خاطر نزدیکی بیشتر به او در این بحث ذکر شدند، پس در اخطار باید با آن‌ها آغاز شود، همان‌طور که در کمک و ارتباطات و موارد دیگر نیز این مسأله صدق می‌کند. این موضوع شبیه به آیه‌ای است که می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! با کسانی که به شما نزدیک‌ترند از کافرین بجنگید»، در حالی که آن‌ها مأمور به مبارزه با تمام کافران بودند، اما چون این‌ها نزدیک‌تر بودند، ابتدا به آن‌ها دستور مبارزه داده شد. این نکته نیز در اینجا صدق می‌کند.
وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ هذا مفسّر فی سورة بنی اسرائیل و مکرّر فی سورة الحجر، ای الن لهم جانبک و تواضع لهم و لا تتکبّر علیهم، و هو نظیر قوله: وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ و جناحا العسکر جانباه.
هوش مصنوعی: به کسانی که از تو پیروی می‌کنند، از مؤمنان، نرمش نشان بده و تواضع کن و خود را از آنان برتر ندان. این پیام مشابه این جمله است که اگر تو خشک و بی‌رحم بودی، مردم از اطرافت پراکنده می‌شدند. مفهوم "جناح" در اینجا به معنی نرمش و ملایمت است.
فَإِنْ عَصَوْکَ یعنی ان عصاک الکفّار و قیل ان عصاک الاقربون من عشیرتک فقل انّی بری‌ء مما تعملون من عبادة الاصنام. و قیل بری‌ء من اعمالکم لا اؤاخذ بها و لا احاسب علیها و قیل لا املک لکم فیها شفاعة عند اللَّه و لا دفعا لعقوبة لو جازاکم بها.
هوش مصنوعی: اگر کافران تو را نافرمانی کردند و یا نزدیکان و اقوامت به تو بی‌احترامی کردند، بگو که من از کارهایی که انجام می‌دهید، به دور هستم و هیچ نقشی در عبادت بت‌ها ندارم. همچنین بگو که من نسبت به اعمال شما بی‌توجه هستم و نه می‌توانم در پیشگاه خداوند برای شما شفاعت کنم و نه می‌توانم از عذاب شما جلوگیری کنم.
و قیل هی منسوخة بآیة السیف.
هوش مصنوعی: برخی گفته‌اند که این آیه با آیه‌ای به نام «آیه شمشیر» نسخ شده است.
وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ قرأ مدنیّ و شامیّ: فتوکل بالفاء، و کذا هو فی مصاحفهم، ای فوّض امرک الی الْعَزِیزِ فی الانتقام من الاعداء، الرَّحِیمِ بالاولیاء لیکفیک کید اعدائک الذین عصوک فیما امرتهم به و قیل: فوّض امرک الی الّذی یمنع جاره و ینصر ولیّه.
هوش مصنوعی: بر توکل کن بر آن کسی که عزیز و رحیم است. برخی از قرائت‌ها بر این است که با "ف" آغاز می‌شود، و همین طور در نسخه‌های خطی آن‌ها هست. یعنی کار و امور خود را به آن عزیز بسپار تا از دشمنان انتقام بگیرد و رحمتش بر دوستانش شامل شود، تا از مکر و کید دشمنانت که در آنچه به آن‌ها فرمان دادی نافرمانی کردند، در امان بمانی. همچنین گفته شده که کار خود را به کسی بسپار که از همسایه‌اش دفاع می‌کند و ولی‌اش را یاری می‌دهد.
الَّذِی یَراکَ حِینَ تَقُومُ‌
الی الصّلاة مفردا.
هوش مصنوعی: شخصی که تو را میبیند وقتی که به نماز می‌ایستی تنها.
وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ مع المصلّین جماعة و قیل تقلّب نظرک فی السّاجدین.
هوش مصنوعی: و رفت و آمد تو در میان ساجدان و نمازگزاران به جماعت است، و برخی گفتند که به معنی تغییر نگاه تو به ساجدان است.
کان رسول اللَّه (ص) یری من خلفه فی الصّلاة مثل ما یری امامه.
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) در نماز، افرادی که از پشت سرش هستند را همان‌گونه که افرادی که در مقابلش هستند می‌بیند.
قال رسول اللَّه (ص) اتمّوا الرّکوع و السّجود فو اللّه انّی اراکم من بعد ظهری اذا رکعتم و سجدتم.
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) فرمودند: رکوع و سجده خود را به خوبی انجام دهید، به خدا سوگند من شما را از پشت سرم می‌بینم وقتی که رکوع و سجده می‌کنید.
و قیل وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ یعنی تقلّبک نطفة فی اصلاب السّاجدین نوح و ابرهیم و اسماعیل قال ابن عباس ما زال رسول اللَّه (ص) یتقلّب فی اصلاب الانبیاء حتی ولدته امّه و انشد بعضهم فی مدح النّبی (ص).
هوش مصنوعی: و درباره "و قیل وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ" گفته شده که مراد از آن، قرار گرفتن تو در نسل‌های نیکو و ساجد چون نوح، ابراهیم و اسماعیل است. ابن عباس می‌گوید که پیامبر (ص) همواره در نسل پیامبران متولد می‌شد تا اینکه مادرش او را به دنیا آورد. برخی نیز در مدح پیامبر (ص) شعر سروده‌اند.
من قبلها طبت فی الظّلال و فی
مستودع حیث یخصف الورق
هوش مصنوعی: من قبلاً در سایه‌ها و در مکانی که برگ‌ها انباشته می‌شوند، آرامش و آسودگی را تجربه کرده‌ام.
ثمّ هبطت البلاد لا بشر
انت و لا مضغة و لا علق‌
هوش مصنوعی: سپس به زمین فرود آمدی، نه انسانی وجود داشت و نه چیزی که نشان‌دهنده‌ی انسان باشد.
بل نطفة ترکب السّفین و قد
الجم نسرا و اهله الغرق‌
هوش مصنوعی: این شعر به چالشی اشاره دارد که در آن زندگی انسان‌ها و سرنوشتشان تحت تأثیر عوامل مختلف قرار دارد. اشاره به این دارد که حتی جنین (که نمادی از شروع زندگی است) در سفری آغازین قرار دارد و ممکن است سرنوشت او با خطرات و خطر غرق شدن مواجه شود. این بیانگر ناپایداری و unpredictability زندگی است، و اینکه هر فرد ممکن است در مسیری قرار گیرد که او را با چالش‌ها و خطرات مواجه کند.
تنقل من صاحب الی رحم
اذا مضی عالم بذا طبق‌
هوش مصنوعی: من به صاحب خود می‌گویم که اگر روزی عالم به این حالت برود و از من جدا شود، باید به یاد من باشد.
حتّی احتوی بیتک المهیمن من
خندق علیاء تحتها النّطق
هوش مصنوعی: حتی درون خانه‌ات که به عرش الهی وابسته است، فضای عمیق و معناداری وجود دارد که زیر آن صدای نطق و بیان به گوش می‌رسد.
و انت لمّا ولدت اشرقت
الارض و ضائت بنورک الافق‌
هوش مصنوعی: وقتی تو به دنیا آمدی، زمین پر از نور شد و آسمان‌ها از تابش تو روشن شدند.
فنحن فی ذلک الضّیاء و فی
النّور و سبل الرّشاد تحترق‌
هوش مصنوعی: ما در آن نور و روشنایی و جاده‌های هدایت قرار داریم و در این راه به پیش می‌رویم.
و قال الحسن وَ تَقَلُّبَکَ یعنی ذهابک و مجیئک و تردّدک فی اصحابک المؤمنین و المعنی، فی الجملة انّه تعالی یری دقیق اعمالک و جلیلها.
هوش مصنوعی: و گفت حسن که «تَقَلُّبَکَ» به معنای رفتن و آمدن تو و رفت و آمدت میان دوستان مؤمنانت است و به طور کلی منظور این است که خداوند، اعمال کوچک و بزرگ تو را مشاهده می‌کند.
إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ لقرائتک، الْعَلِیمُ، بعملک.
هوش مصنوعی: او همواره به شنیدن دعای تو گوش می‌دهد و از اعمال تو آگاه است.
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلی‌ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ هذا معطوف علی قوله: وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ، مشرکان گفتند آنچه محمد میگوید شیاطین فرو می‌آرند از استراق سمع و فرا زبان وی می‌افکنند. ربّ العالمین گفت یا محمد گوی: هَلْ أُنَبِّئُکُمْ شما را خبر دهم که شیاطین بر که توانند که فرود آیند؟
هوش مصنوعی: آیا می‌خواهید به شما بگویم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ این سوال در پاسخ به ادعای مشرکان است که می‌گفتند آنچه محمد می‌گوید از سوی شیاطین است که از آسمان می‌شنوند و بر زبان او منتقل می‌کنند. خداوند به محمد می‌فرماید: آیا می‌خواهید بدانید که شیاطین بر چه کسانی قادرند نازل شوند؟
تَنَزَّلُ عَلی‌ کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ فرود آیند بر هر کاهنی اختر گویی دروغ‌زنی کژ سخنی چون مسیلمه و طلیحه.
هوش مصنوعی: فرشتگان بر هر دروغ‌گویی فاسد نازل می‌شوند، بر کسانی که به طالع‌بینی کاذب و سخنان نادرست می‌پردازند، مانند مسیلمه و طلیحه.
یُلْقُونَ السَّمْعَ یعنی یستمعون من الملائکة مسترقین، فیلقون الی الکهنة وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ، لانّهم یخلطون به کذبا کثیرا، و هذا کان قبل ان حجبوا عن السّماء فانّهم الآن محجوبون وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ و انّما قال اکثر هم استثنی بذکر الکثرة منهم سطیحا و شقا و سواد بن قارب الّذین کانوا یلهجون بذکر رسول اللَّه (ص) و تصدیقه و یشهدون له بالنّبوّة و یدعون النّاس الیه. و روی محمد بن کعب القرظی قال: بینما عمر بن الخطاب جالس فی مسجد المدینة و معه ناس اذ مرّ به رجل فی ناحیة المسجد، فقال له رجل من القوم: یا امیر المؤمنین أ تعرف هذا المارّ؟
هوش مصنوعی: ایشان به سخنانی گوش می‌دادند که از طرف ملائکه بر افراشته می‌شد و سپس این اطلاعات را به پیشگویان منتقل می‌کردند، در حالی که اکثر آنها دروغگو بودند زیرا بسیاری از اطلاعات را با دروغ مخلوط می‌کردند. این موضوع پیش از آن بود که آنها از آسمان منع شوند، زیرا اکنون دیگر نمی‌توانند به آسمان دسترسی پیدا کنند. و به شکر و ستایش خداوند پروردگار جهانیان بپردازیم. همچنین باید گفت که واژه "اکثر" اشاره به استثنائاتی دارد، مانند سطیحا، شقا و سواد بن قارب که به یاد رسول خدا (ص) می‌افتادند و نام او را اذعان می‌کردند و به نبوّت ایشان شهادت می‌دادند و مردم را به او دعوت می‌کردند. محمد بن کعب القرظی روایت کرده است که روزی عمر بن خطاب در مسجد مدینه نشسته بود و در بین جمعی، مردی از کنار مسجد گذشت. یکی از حاضران به او گفت: ای امیر المؤمنین، آیا این مرد را می‌شناسی؟
قال: لا فمن هو؟ قال: هذا رجل من اهل الیمن له فیهم شرف و موضع یقال له سواد بن قارب و هو الّذی اتاه رئته بظهور رسول اللَّه (ص) قال عمر علیّ به. فدعی الرّجل فقال له عمر: انت سواد بن قارب؟ قال: نعم یا امیر المؤمنین. قال: انت الّذی اتاک رئتک بظهور رسول اللَّه (ص)؟ قال: نعم. قال: فانت علی ما کنت علیه من کهانتک. قال: فغضب الرّجل غضبا شدیدا و قال: یا امیر المؤمنین ما استقبلنی احد بهذا منذ اسلمت. فقال عمر یا سبحان اللَّه ما کنّا علیه من الشّرک اعظم ممّا کنت علیه من کهانتک، اخبرنی بإتیانک رئتک بظهور رسول اللَّه (ص) قال: نعم یا امیر المؤمنین، بینما انا ذات لیلة بین النّائم و الیقظان اذ اتانی رئتی فضربنی برجله و قال: قم یا سواد بن قارب فافهم و اعقل ان کنت تعقل انّه قد بعث رسول من لؤیّ بن غالب یدعو الی اللَّه و الی عبادته، ثمّ انشأ الجنّی یقول:
هوش مصنوعی: گفت: نه، او کیست؟ گفت: این مردی از یمن است که در میان آن‌ها شرف و مقام دارد، و نامش سواد بن قارب است و او کسی است که در زمان ظهور رسول خدا (ص) به او وحی رسید. عمر گفت: او را بیاورید. مرد را فراخواندند و عمر به او گفت: آیا تو سواد بن قارب هستی؟ او پاسخ داد: بله، ای امیر مومنان. عمر ادامه داد: آیا تو همان کسی هستی که وحی به تو در زمان ظهور رسول خدا (ص) رسید؟ او گفت: بله. عمر گفت: تو بر همان حالتی که قبلاً در کهانت داشتی باقی هستی. مرد به شدت خشمگین شد و گفت: ای امیر مومنان، هیچ کس از زمانی که مسلمان شدم با من این‌گونه برخورد نکرده است. عمر گفت: سبحان الله! ما در زمان شرک، بیشتر از تو در کهانت بودیم. به من بگو که چگونه وحی به تو در زمان ظهور رسول خدا (ص) رسید. مرد گفت: بله، ای امیر مومنان، شب هنگام در حالی که بین خواب و بیداری بودم، وحی به من رسید. آن وحی به من گفت: ای سواد بن قارب، بپا خیز و خوب بفهم و اگر عقل داری، بدان که پیامبری از لؤی بن غالب مبعوث شده است که به سوی خدا و عبادت او دعوت می‌کند، سپس جن به من گفت:
عجبت للجنّ و تجساسها
و شدّها العیس باجلاسها
هوش مصنوعی: عجیب است که جن‌ها چگونه در زمین پرسه می‌زنند و شتران را به زنجیر می‌کشند و از کنار هم می‌گذرانند.
تهوی الی مکة تبغی الهدی
ما خیر و الجنّ کانجاسها
هوش مصنوعی: به سوی مکه می‌روی تا هدایت را بیابی، در حالی که خیر تنها در آنجا نیست و جن همچون پلیدان آنجا است.
فارحل الی الصفوة من هاشم
و اسم بعینیک الی رأسها
هوش مصنوعی: به جمع خواص هاشم برو و به چشمانت به سرآمدگان آن‌ها نگاه کن.
قال: فلم ارفع بقوله راسا و قلت دعنی انم فانّی امسیت ناعسا. فلما کان فی اللّیلة الثانیة اتانی فضربنی برجله و قال: قم یا سواد بن قارب فافهم و اعقل ان کنت تعقل انّه قد بعث رسول من لویّ بن غالب یدعو الی اللَّه و الی عبادته ثمّ انشأ الجنّی یقول:
هوش مصنوعی: او گفت: پس من سرم را بالا بردم و گفتم که بگذارید من بروم، زیرا که شب را به حال خواب آلودگی گذرانده‌ام. وقتی که شب دوم فرا رسید، او به سراغ من آمد، با پا به من ضربه زد و گفت: برخیز، ای سواد بن قارب، خوب گوش کن و درک کن اگر که عقل داری، زیرا که او فرستاده‌ای از قبیله لویّ بن غالب را فرستاده است که به سوی خدا و عبادتش دعوت می‌کند. سپس او شروع به سخن گفتن کرد.
عجبت للجنّ و اخبارها
و شدّها العیس باکوارها
هوش مصنوعی: تعجب من از جنّ و خبرهایی که درباره آن‌ها می‌شنوم و شگفتی آن قدرت شترهاست که بارهای سنگین را به دوش می‌کشند.
تهوی الی مکة تبغی الهدی
ما مؤمنوا الجنّ ککفّارها
هوش مصنوعی: شما به سوی مکه می‌روید و در جستجوی هدایت هستید، در حالی که مؤمنان جن مانند کافران آن جا هستند.
فارحل الی الصّفوة من هاشم
بین رواسیها و احجارها
هوش مصنوعی: او به صفای دل و خلوص نیت از خانواده هاشم روی آورد، جایی که در میان کوه‌ها و سنگ‌ها قرار دارد.
قال: فلم ارفع بقوله راسا فلمّا کانت اللّیلة الثالثة اتانی فضربنی برجله و قال: قم یا سواد بن قارب فافهم و اعقل ان کنت تعقل، انّه قد بعث رسول من لویّ بن غالب یدعو الی اللَّه و الی عبادته ثمّ انشأ الجنّی یقول:
هوش مصنوعی: او گفت: پس من کلامش را با دقت گوش کردم و وقتی شب سوم شد، به سراغم آمد و با پایش به من ضربه زد و گفت: «اا سواد بن قارب، بلند شو و بفهم و اگر عقل داری، درک کن که رسولی از لوی بن غالب فرستاده شده است که به سوی خدا و عبادتش دعوت می‌کند.» سپس شروع به سخن گفتن کرد.
عجبت للجنّ و تطلابها
و شدّها العیس باقتابها
هوش مصنوعی: من به حیرت هستم از جن‌ها و تلاش آنها و اینکه چگونه شتران بارهای سنگین را حمل می‌کنند.
تهوی الی مکة تبغی الهدی
ما صادقوا الجنّ ککذّابها
هوش مصنوعی: به سمت مکه حرکت می‌کنی تا هدایت را بیابی، در حالی که جن‌ها به دروغ مانند دروغ‌گوها هستند.
فارحل الی الصّفوة من هاشم
لیس قداماها کاذنابها
هوش مصنوعی: به محض اینکه به شخصیت برجسته‌ای از نسل هاشم نزدیک می‌شوی، دیگر نمی‌توانی او را با دیگران مقایسه کنی. او از لحاظ ارزش و بزرگی از تمامی افراد عادی فراتر است.
قال: فوقع فی نفسی حبّ الاسلام و رغبت فیه فلمّا اصبحت شددت علی راحلتی رحلها و انطلقت موجّها الی مکة. فلمّا کنت ببعض الطریق اخبرت انّ النبیّ (ص) قد هاجر الی المدینة، فقدمت المدینة فسألت عن النبیّ (ص) فقیل هو فی المسجد، فانتهیت الی المسجد فعقلت ناقتی و دخلت المسجد فاذا رسول اللَّه (ص) و النّاس حوله، فقلت، اسمع مقالتی یا رسول اللَّه فقال: ادن فلم یزل یدنینی حتّی صرت بین یدیه فقال هات.
هوش مصنوعی: شخصی بیان می‌کند که بعد از احساس علاقه به دین اسلام و تمایل به آن، صبح که شد، بار خود را بست و به سمت مکه حرکت کرد. اما در میانه راه متوجه شد که پیامبر (ص) به مدینه هجرت کرده است، بنابراین به سمت مدینه رفت. در آنجا از پیامبر (ص) سوال کرد و گفتند که او در مسجد است. وقتی به مسجد رسید، شترش را بست و وارد مسجد شد و مشاهده کرد که پیامبر (ص) و مردم اطراف او هستند. او به پیامبر (ص) گفت که می‌خواهد سخن بگوید و پیامبر (ص) از او خواست نزدیک‌تر بیاید تا صحبتش را بشنود.
و کن لی شفیعا یوم لا ذو شفاعة
هوش مصنوعی: و برای من شفاعت کن در روزی که هیچ‌کس نمی‌تواند شفاعت کند.
اتانی بجنّی بعد هدإ و رقدة
هوش مصنوعی: اتانی بجنّی بعد هدإ و رقدة یعنی اینکه بعد از یک استراحت یا خواب، یک تغییر یا تحولی در تجربه یا احساسات شخص ایجاد شده است.
و لم یک فیما قد بلوت بکاذب‌
هوش مصنوعی: و در آنچه درباره‌اش آزمایش کرده‌ام، دروغی وجود ندارد.
ثلاث لیال قوله کل لیلة:
هوش مصنوعی: سه شب، هر شب.
اتاک رسول من لویّ بن غالب
هوش مصنوعی: گروهی از زنان به پیامبر خدا گفتند: ای رسول خدا، آیا به ما نیز نصیحتی می‌فرمایید؟ پیامبر در پاسخ به آنها گفت: به خوبی رفتار کنید و محبت و محبت را در میان خود نشر دهید.
فشمّرت من ذیلی الازار و وسّطت
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به تلاش و پشتکار اشاره دارد. به معنای این است که فرد تمام تلاش خود را کرده و آماده است تا با چالش‌ها و مشکلات روبرو شود. همچنین ممکن است به آماده‌سازی و جدیت در مواجهه با مسئولیت‌ها و وظایف نیز اشاره داشته باشد.
بی الذّعلب الوجناء بین السّباسب
هوش مصنوعی: در این متن به نوعی از رفتار یا وضعیتی اشاره شده که بین مردم یا در جمع‌هایی خاص اتفاق می‌افتد. به نظر می‌رسد که این واژه‌ها به نوعی ویژگی یا صفت خاص اشخاص یا وضعیت‌هایی در جامعه اشاره دارند. در کل، می‌توان گفت که این عبارت به نوعی از تنش یا چالش‌های اجتماعی پرداخته است که ممکن است در بین افراد یا گروه‌ها ایجاد شود.
فاشهد انّ اللَّه لا شی‌ء غیره
هوش مصنوعی: شاهد باش که هیچ چیز جز خدا وجود ندارد.
و انّک مامون علی کلّ غائب‌
هوش مصنوعی: تو بر هر آنچه غایب است، مورد اعتماد هستی.
و انّک ادنی المرسلین وسیلة
هوش مصنوعی: تو نزدیک‌ترین فرستاده‌ای به ما هستی.
الی اللَّه یا بن الاکرمین الأطائب‌
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، ای پسر نیکان و پاکان.
فمرنا بما یأتیک یا خیر من مشی
هوش مصنوعی: ما به آنچه به تو می‌رسد، می‌نگریم و آن را از خوبی‌ها می‌دانیم.
و ان کان فیما جاء شیب الذّوائب‌
هوش مصنوعی: اگرچه در آنچه آمده نشانه‌هایی از پیری و کمرنگ شدن وجود دارد،
سواک بمغن عن سواد بن قارب‌
هوش مصنوعی: سواک به مغن و سواد بن قارب اشاره دارد.
قال: ففرح رسول اللَّه (ص) و اصحابه بمقالتی فرحا شدیدا حتّی رؤی الفرح فی وجوههم. قال: فوثب الیه عمر فالزمه و قال: لقد کنت احبّ ان اسمع هذا الحدیث منک فاخبرنی عن رئتک هل یأتیک الیوم، فقال: امّا مذ قرأت کتاب اللَّه فلا و نعم العوض کتاب اللَّه من الجنّ. قوله: وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، ای لیس القرآن بشعر و لا محمد (ص) بشاعر کما زعموا، لان الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، یعنی الشیاطین و السّفهاء و الّذین اتّبعوا محمدا راکعون ساجدون رُحَماءُ بَیْنَهُمْ و اراد بالشّعراء الهجاة الّذین یهجون رسول اللَّه و اصحابه و یعیبون الاسلام من المشرکین مثل عبد اللَّه بن الزّبعری، ثمّ تاب و اسلم، و مثل عبد اللَّه بن اخطل جاء یوم فتح مکة فتعلّق باستار الکعبة یستأمن. فامر رسول اللَّه (ص) فضرب عنقه، و مثل ابی مسافع الاشعری و امیة ابن ابی الصلت و غیرهم کانوا یصنعون القصائد علی الاسلام و المسلمین و یقومون بانشادها و یحتوشهم السّفهاء یستمعونه و یضحکون و هم الغنّاؤون.
هوش مصنوعی: حضرت محمد (ص) و یارانش از شنیدن سخن من بسیار خوشحال شدند و این شادی در چهره‌هایشان نمایان بود. عمر به سمت او رفت و گفت: من همیشه آرزو داشتم این حدیث را از تو بشنوم، آیا می‌توانی به من بگویی آیا امروز به تو می‌آید؟ او پاسخ داد: از زمانی که کتاب خدا را خوانده‌ام، نه. کتاب خدا بهترین پشتیبان است. در ادامه گفته می‌شود که شاعران توسط گمراهان دنبال می‌شوند، که این نشان می‌دهد قرآن شعر نیست و محمد (ص) نیز شاعر نیست، همان‌طور که برخی ادعا می‌کنند. شاعران آنهایی هستند که درباره رسول خدا و یارانش بدگویی می‌کنند و اسلام را مورد عیب‌جویی قرار می‌دهند. برای مثال، عبد الله بن زبعرى که بعداً توبه کرده و مسلمان شد یا عبد الله بن اخطل که روز فتح مکّه به کعبه پناه برد، اما رسول خدا (ص) دستور داد او را بکشند. شخصیت‌هایی مانند ابو مسافع اشعری و امیه بن ابی الصلت نیز اشعار مدح اسلام و مسلمانان می‌سرودند و در جمعی از سفها این اشعار را می‌خواندند و آن‌ها به آنها گوش می‌دادند و می‌خندیدند.
روی عن النّبی (ص) انّه قال: «من احدث هجاء فی الاسلام فاقطعوا لسانه»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس که در اسلام هجایی را به وجود آورد، زبانش را قطع کنید.»
و عن ابن عباس قال: لمّا فتح النّبی (ص) یعنی مکة رنّ ابلیس رنّة فاجتمعت الیه ذرّیته، فقال ائیسوا ان یرتدّ محمد علی الشّرک بعد یومکم هذا و لکن افشوا فیها یعنی مکة الشعر و النّوح.
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل کرده است که زمانی که پیامبر (ص) مکہ را فتح کرد، ابلیس به شدت ناله کرد و فرزندانش به دور او جمع شدند. او به آنها گفت که دیگر ناامید شوند از اینکه محمد به شرک برگردد بعد از امروز، اما به آنها دستور داد که در مکه شایعات و گریه و زاری را پخش کنند.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وادٍ من اودیة الکلام یَهِیمُونَ و عن طریق الحق و الرّشد جائرون. هذا کقول القائل: انا فی واد و انت فی واد.
هوش مصنوعی: آیا نمی‌بینی که آن‌ها در هر دره‌ای از جریان کلام سرگردان هستند و از راه حقیقت و هدایت منحرف شده‌اند؟ این وضعیت شبیه به گفته‌ای است که می‌گوید: "من در وادی دیگری هستم و تو در وادی دیگری!"
وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ وصفهم بالکذب فی القول و الخلف فی الوعد، و الهائم الذّاهب علی وجهه ، و قیل هو المخالف للقصد. قال ابن عباس: «یهیمون» ای فی کلّ لغو یخوضون، یمدحون قوما بباطل، یشتمون قوما بباطل. و فی الخبر: «لان یمتلی جوف احدکم قیحا خیر له من ان یمتلئ شعرا».
هوش مصنوعی: و آنها درباره آنچه انجام نمی‌دهند، سخن می‌گویند. این توصیف نشان‌دهنده دروغ‌گویی در گفتار و خلف وعده است. همچنین به کسی که بدون هدف خاصی به راه خود ادامه می‌دهد، اطلاق می‌شود. ابن عباس می‌گوید: "هائم" یعنی در هر سخن بیهوده‌ای وارد می‌شوند و به ناحق افراد را مدح می‌کنند یا به ناحق ناسزا می‌گویند. در یک حدیث آمده است: "اینکه شکم یکی از شما از قیر پر شود بهتر است از این که از شعر پر شود."
ثمّ استثنی شعراء المؤمنین فقال: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یعنی مدحوا رسول اللَّه (ص) کحسان بن ثابت و عبد اللَّه بن رواحة و کعب بن زهیر و کعب بن مالک، وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً فی شعرهم و کلامهم، وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا ای ردّوا علی المشرکین ما کانوا یهجون به المؤمنین. قال الحسن: انتصروا من بعد ما ظلموا بما یجوز الانتصار به فی الشریعة و هو نظیر قوله: لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ.
هوش مصنوعی: سپس درباره شعرای مؤمن صحبت کرده و گفته است: «جز کسانی که ایمان آورده و اعمال شایسته انجام داده‌اند.» یعنی در مورد ستایش پیامبر (ص) سخن می‌گویند، مانند حسان بن ثابت، عبدالله بن رواحه، کعب بن زهير و کعب بن مالک. آن‌ها در شعر و گفتار خود بسیار از خدا یاد می‌کنند و بعد از اینکه مورد ظلم قرار می‌گیرند، از خود دفاع می‌کنند و به مشرکین پاسخ می‌دهند و آنچه را که درباره مؤمنان گفته‌اند، رد می‌کنند. حسن نیز می‌گوید: آن‌ها با روشی که در شریعت مجاز است، از خود دفاع می‌کنند و این مشابه به گفته‌ای است که می‌گوید: «خداوند از ابراز بدی‌ها به زبان، جز در مورد کسی که ظلم شده است، خوشش نمی‌آید.»
روی انّ کعب بن مالک اتی النّبی (ص) فقال: یا رسول اللَّه! ما تری فی الشعر، فقد انزل اللَّه فیه ما انزل. فقال: انّ المؤمن یجاهد بسیفه و لسانه، و الّذی نفسی بیده لکأنّما ترمونهم به نضح النّبل، و قال (ص) اهجوا قریشا فانّه اشدّ علیها من رشق النبل، و روی ابو هریره انّ عمر بن الخطاب مرّ بحسان و هو ینشد الشعر فی المسجد فلحظ الیه فقال: قد کنت انشد فیه و فیه خیر منک، ثمّ التفت الی ابی هریرة فقال: انشدک اللَّه ا سمعت رسول اللَّه یقول لی اجب عنّی اللّهم ایّده بروح القدس، قال اللّهم نعم و عن البراء بن عازب قال: قال رسول اللَّه (ص) لحسان: «اهج المشرکین فانّ جبرئیل معک».
هوش مصنوعی: کعب بن مالک به حضور پیامبر (ص) رفت و گفت: ای رسول خدا! نظر شما درباره شعر چیست، چرا که خداوند درباره‌اش آیات نازل کرده است. پیامبر (ص) پاسخ داد: مؤمن با شمشیر و زبانش جهاد می‌کند و من به جان خود قسم می‌خورم که گویا شما با شعر به آن‌ها تیر می‌زنید. سپس فرمود: قریش را هجو کنید، زیرا این کار برای آن‌ها سخت‌تر از پرتاب تیر است. ابوهریره نقل کرده که عمر بن خطاب در مسجد به حسان که در حال خواندن شعر بود، نگاهی انداخت و گفت: من هم زمانی در اینجا شعر می‌خواندم و در آن زمان خیر بیشتری از تو بود. سپس به ابوهریره گفت: به خدا قسم، آیا شنیده‌ای که رسول خدا به من فرمود: «خداوند تو را به روح القدس یاری می‌دهد»؟ و ابوهریره گفت: بله. همچنین براء بن عازب نقل کرده که پیامبر (ص) به حسان گفت: «مشرکان را هجو کن که جبرئیل با توست».
و قالت عائشة سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: لحسان انّ روح القدس لا یزال یؤیّدک ما نافحت عن اللَّه و رسوله.
هوش مصنوعی: عائشه گفت: من از رسول الله (ص) شنیدم که می‌فرمود: ای حسان، روح‌القدس همیشه تو را یاری خواهد کرد هر وقت که از خدا و پیامبرش دفاع کنی.
و قالت عائشة: الشعر کلام فمنه حسن و منه قبیح فخذ الحسن و دع القبیح.
هوش مصنوعی: عایشه گفت: شعر نوعی سخن است که برخی از آن خوب و برخی دیگر بد هستند، پس خوبی‌ها را بپذیر و بدی‌ها را رها کن.
قوله: وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا یعنی الّذین هجوا رسول اللَّه. و قیل هو عام و هو الاظهر، أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ ای الی ایّ ندامة یرجعون و الی ایّ عاقبة یصیرون، ای مصیرهم الی النّار و هی شرّ مصیر. و قوله، أَیَّ مُنْقَلَبٍ نصب علی المصدر، ای ینقلبون انقلابا ایّ انقلاب و لم یعمل فیه سَیَعْلَمُ، لانّ «ایا» لا یعمل فیه ما قبله.
هوش مصنوعی: کسی که ظلم کردند خواهند دانست که عاقبت کارشان چه خواهد بود. این جمله به کسانی اشاره دارد که به پیامبر خدا توهین کردند. گفته شده که این عبارت عمومی است و به نظر می‌رسد بیشتر به این معناست که این افراد به کدام مذمت و ندامت بازمی‌گردند و به چه پایانی می‌رسند. در واقع، سرانجام آنها به آتش سوزان خواهد بود که بدترین سرنوشت است. عبارت «به کدام جنبه بازمی‌گردند» به صورت اسم مصدر آمده است، به این معنا که آنها به نوعی به عقب برمی‌گردند، اما «علم» در اینجا تاثیری بر آن نداشته است.