گنجور

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» اللَّه است روشن دارنده آسمانها و زمین، «مَثَلُ نُورِهِ» صفت نور او «کَمِشْکاةٍ» چون توله قندیل است، «فِیها مِصْباحٌ» در سر توله آن قندیل چراغی، «الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ» آن چراغ در آبگینه قندیل، «الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ» آن آبگینه راست گویی که ستاره‌ای است روشن، «یُوقَدُ» می‌فروزند، «مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ» از روغن درختی برکت کرده در آن، «زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ» درخت زیتون نه همه شرقی. «وَ لا غَرْبِیَّةٍ» و نه همه غربی «یَکادُ زَیْتُها یُضِی‌ءُ» کامید و نزدیک بید که آن روغن خانه روشن دارید، «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» و هر چند آتش بآن روغن نرسید «نُورٌ عَلی‌ نُورٍ» روشنایی آتش بآن روشنایی روغن، «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ» راه می‌نماید اللَّه بروشنایی خویش او را که خواهد. «وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ» و مثال میزند اللَّه مردمان را، «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ» (۳۵) و اللَّه بهمه چیز داناست.

«فِی بُیُوتٍ» در خانه‌هایی، «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» که فرمود اللَّه که آن را بزرگ دارند، و قدر آن بلند دارند، «وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» و او را در آن نام برند و یاد کنند، «یُسَبِّحُ لَهُ فِیها» نماز میکند او را و می‌ستاید او را در آن مسجدها، «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» (۳۶) ببامدادها و شبانگاه.

«رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ» مردانی که مشغول ندارد ایشان را بازرگانی، «وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» و نه ستد و دادی از یاد خدا، «وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ» و از بپای داشتن نماز و دادن زکاة، «یَخافُونَ یَوْماً» می‌ترسند از روزی «تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» (۳۷) که دلها و دیده‌ها در آن می‌گردد، «لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ» آن را تا پاداش دهد اللَّه ایشان را. «أَحْسَنَ ما عَمِلُوا» به نیکوتر کردار که کردند، «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» و بیفزاید ایشان را افزونی از فضل خویش، «وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» (۳۸) و اللَّه روزی دهد او را که خواهد بی‌اندازه.

«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا» و ایشان که کافر شدند، «أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ» کردارهای ایشان که میکنند راست چون گورابی است بهامون، «یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً» که تشنه آن را آب پندارد، «حَتَّی إِذا جاءَهُ» تا آن گه که آید بآن. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً» آن را هیچ چیز نیابد از آنچه می‌بیوسد، «وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ» و اللَّه را داور یافت نزدیک کردار خویش، «فَوَفَّاهُ حِسابَهُ» باو گزارد اللَّه شما ر او و پاداش او تمام، «وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ» (۳۹) و اللَّه آسان کارست زود توان.

«أَوْ کَظُلُماتٍ» یا چون تاریکیهایی است، «فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ» در دریایی ژرف دور قعر پر آب، «یَغْشاهُ مَوْجٌ» پیچیده در سر آن موجی، «مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ» بر زبر آن موج موجی دیگر، «مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ» از بر آن موج میغی، «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» تاریکیهایی بر زبر یکدیگر، «إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ» اگر دست خود از جامه خود بیرون آرید «لَمْ یَکَدْ یَراها» نه کامید که فرا دست خویش بیند از تاریکی. «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً» و هر که اللَّه او را روشنایی ننهاد، «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» (۴۰) او را روشنایی نیست.

«أَ لَمْ تَرَ» نمی‌بینی و نمیدانی، «أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» که اللَّه را می‌ستاید هر چه در آسمانها و زمینها کس است، «وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ» و مرغ در پرواز خویش، «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» نماز و سجود همه دانسته است و ستایش همه شنیده و دانسته، «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ» (۴۱) و اللَّه داناست بهر چه میکنند.

«وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» اللَّه راست پادشاهی آسمانها و زمین «وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ» (۴۲) و با اللَّه است بازگشت همگان.

۳ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»، ابصار الرؤس عن المحارم و ابصار القلوب عمّا سواه، مؤمنانرا میفرماید تا دیده سر از محارم فرو گیرند و دیده سرّ از هر چه دون حق فرو گیرند، خاک نیستی در چشم هستی خود افکنده و از لوح وجود خود هجو نفس مکاره بر خواند. محمّد عربی که درّ یتیم بحار رسالت بود و واسطه عقد دلالت از سر درد هستی خود این فریاد همی کند که: «لیت ربّ محمّد لم یخلق محمّدا» و ایشان که سابقان و صادقان و سالکان راه بودند هرگز بخود ذره‌ای التفات نکردند و از هستی خود شاد نبودند و بچشم پسند بخود ننگرستند، روزی جنید با رویم نشسته بود شبلی در آمد، و شبلی عظیم کریم بودست چون سخن جنید تمام شد رویم روی فرا جنید کرد گفت کریم مردی است این شبلی، جنید گفت حدیث کسی میکنی که او مطرودی است از مطرودان درگاه، شبلی چون این بشنید بشکست و خجل‌وار برخاست و از پیش ایشان بیرون شد، رویم گفت ای جنید این چه کلمه بود که در حق شبلی راندی و حال او ترا معلومست در پاکی و راستی؟ جنید گفت بلی شبلی عزیزی است از عزیزان درگاه، اذا کلّمتم الشبلی فلا تکلموه من دون العرش و ان سیوفه تقطر دما، لکن ای رویم آن کلمت که بر زبان تو برفت در تزکیت او تیغی بود که قصد روزگار او کرد تا مرکب معاملت او را پی کند ما ازین کلمه سپری ساختیم تا آن تیغ را رد کرد. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»، قوم لا ینظرون الی الدّنیا و هم الزّهاد، و قوم لا ینظرون الی الکون و هم اهل العرفان، و قوم هم اصحاب الحفاظ و الهیبة کما لا ینظرون بقلوبهم الی الاغیار لا یرون نفوسهم اهلا للشهود، ثم الحق سبحانه یکاشفهم من غیر اختیار منهم او تعرّض او تکلف. جوانمردان طریقت ایشانند که بغیر می‌ننگرند، دیده همت بکس باز نکنند خویشتن را در بیداء کبریاء احدیت گم کرده آتش حسرت در کلبه وجود خود زده در دریای هیبت بموج دهشت غرق گشته، خردها حیران دلها یاوان، بی‌سر و بی‌سامان بی‌نام و بی‌نشان.۴ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ای ذو نور السّماوات و الارض، فحذف المضاف کما یقال رجل عدل، ای ذو عدل. قال ابن عباس: معناه اللَّه هادی السّماوات و الارض، یعنی من فی السّماوات و الارض فهم بنوره الی الحق یهتدون، و بهداه من حیرة الضلالة ینجون. میگوید راهنمای بندگان در زمین و در آسمان خداست، مؤمنان بنور او فرا راه صواب می‌بینند، و براهنمونی او بر جاده سنّت میروند و حق می‌پذیرند و از حیرت ضلالت باز میرهند، و فی بعض کتب اللَّه، نوری هدای و لا اله الا اللَّه کلمتی و انا هو، حسن گفت: نور درین موضع مصدر است بجای فعل افتاده، ای نور السّماوات و الارض، و همچنین در شواذ خوانده‌اند و معنی آنست که آسمان روشن کرد بآفتاب و ماه و ستارگان و زمین بعلماء و انبیاء و مؤمنان، مجاهد گفت: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ای مدبّر امورها بحکمة بالغة و بحجّة نیرة و قیل معناه الانوار کلّها منه کما یقال فلان رحمة ای منه الرحمة، قال عبد اللَّه بن مسعود: انّ ربّک لیس عنده نهار و لا لیل، نور السّماوات و الارض من نور وجهه. و صحّ‌ عن رسول اللَّه (ص) فی روایة عبد اللَّه بن مسعود انّه کان یفتح صلوته باللّیل فیقول اللّهم لک الحمد انت نور السّماوات و الارض و من فیهن، و لک الحمد انت ضیاء السّماوات و الارض و من فیهن.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» اللَّه است روشن دارنده آسمانها و زمین، «مَثَلُ نُورِهِ» صفت نور او «کَمِشْکاةٍ» چون توله قندیل است، «فِیها مِصْباحٌ» در سر توله آن قندیل چراغی، «الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ» آن چراغ در آبگینه قندیل، «الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ» آن آبگینه راست گویی که ستاره‌ای است روشن، «یُوقَدُ» می‌فروزند، «مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ» از روغن درختی برکت کرده در آن، «زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ» درخت زیتون نه همه شرقی. «وَ لا غَرْبِیَّةٍ» و نه همه غربی «یَکادُ زَیْتُها یُضِی‌ءُ» کامید و نزدیک بید که آن روغن خانه روشن دارید، «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» و هر چند آتش بآن روغن نرسید «نُورٌ عَلی‌ نُورٍ» روشنایی آتش بآن روشنایی روغن، «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ» راه می‌نماید اللَّه بروشنایی خویش او را که خواهد. «وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ» و مثال میزند اللَّه مردمان را، «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ» (۳۵) و اللَّه بهمه چیز داناست.
هوش مصنوعی: این آیه بیان می‌کند که خداوند نور آسمان‌ها و زمین است و مانند مثالی از نورش، یک چراغ درون یک قندیل را توصیف می‌کند. این چراغ در یک شیشه‌ای قرار دارد که به مانند ستاره‌ای درخشان است. روغنی که این چراغ را می‌سوزاند از درخت زیتونی است که بسیار پربرکت بوده و نه به سمت شرق و نه به سمت غرب است. روغن آن به قدری روشن است که تقریبا خود به تنهایی نور می‌دهد، حتی اگر آتش به آن نرسد. این نور، نماد روشنایی بیشتری است و خداوند هر کس را که بخواهد به نور خویش هدایت می‌کند. همچنین خداوند مثال‌هایی برای مردم می‌زند و به همه چیز آگاه است.
«فِی بُیُوتٍ» در خانه‌هایی، «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» که فرمود اللَّه که آن را بزرگ دارند، و قدر آن بلند دارند، «وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» و او را در آن نام برند و یاد کنند، «یُسَبِّحُ لَهُ فِیها» نماز میکند او را و می‌ستاید او را در آن مسجدها، «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» (۳۶) ببامدادها و شبانگاه.
هوش مصنوعی: در خانه‌هایی که خداوند اجازه داده است تا عظمت و مقام آنها حفظ شود و نام او در آنجا یاد شود، در این مساجد او را می‌ستایند و نماز می‌خوانند، چه در صبح‌ها و چه در شب‌ها.
«رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ» مردانی که مشغول ندارد ایشان را بازرگانی، «وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» و نه ستد و دادی از یاد خدا، «وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ» و از بپای داشتن نماز و دادن زکاة، «یَخافُونَ یَوْماً» می‌ترسند از روزی «تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» (۳۷) که دلها و دیده‌ها در آن می‌گردد، «لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ» آن را تا پاداش دهد اللَّه ایشان را. «أَحْسَنَ ما عَمِلُوا» به نیکوتر کردار که کردند، «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» و بیفزاید ایشان را افزونی از فضل خویش، «وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» (۳۸) و اللَّه روزی دهد او را که خواهد بی‌اندازه.
هوش مصنوعی: مردانی هستند که تجارت و کار فروش آنها را از یاد خدا غافل نمی‌کند و به برپایی نماز و پرداخت زکات اهمیت می‌دهند. آنها از روزی می‌ترسند که قلب‌ها و چشم‌ها در آن روز مضطرب و متلاطم می‌شوند. خداوند آنها را بر اساس نیکوترین اعمالشان پاداش خواهد داد و به آنها از فضل خود افزوده خواهد بخشید. خداوند به هر کس که بخواهد بدون حساب و کتاب روزی می‌دهد.
«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا» و ایشان که کافر شدند، «أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ» کردارهای ایشان که میکنند راست چون گورابی است بهامون، «یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً» که تشنه آن را آب پندارد، «حَتَّی إِذا جاءَهُ» تا آن گه که آید بآن. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً» آن را هیچ چیز نیابد از آنچه می‌بیوسد، «وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ» و اللَّه را داور یافت نزدیک کردار خویش، «فَوَفَّاهُ حِسابَهُ» باو گزارد اللَّه شما ر او و پاداش او تمام، «وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ» (۳۹) و اللَّه آسان کارست زود توان.
هوش مصنوعی: افرادی که کافر شدند، اعمالشان مانند سراب در بیابان است. تشنه‌عمالی که به آن نگاه می‌کنند، آن را به عنوان آب می‌پندارند. اما وقتی به آن نزدیک می‌شوند، هیچ چیز نمی‌یابند. در عوض، آن‌ها خدا را در کنار اعمال خود می‌یابند و خداوند حساب آن‌ها را تمام و کمال می‌رسد. خداوند در حسابرسی بسیار سریع و آسان است.
«أَوْ کَظُلُماتٍ» یا چون تاریکیهایی است، «فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ» در دریایی ژرف دور قعر پر آب، «یَغْشاهُ مَوْجٌ» پیچیده در سر آن موجی، «مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ» بر زبر آن موج موجی دیگر، «مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ» از بر آن موج میغی، «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» تاریکیهایی بر زبر یکدیگر، «إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ» اگر دست خود از جامه خود بیرون آرید «لَمْ یَکَدْ یَراها» نه کامید که فرا دست خویش بیند از تاریکی. «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً» و هر که اللَّه او را روشنایی ننهاد، «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» (۴۰) او را روشنایی نیست.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف وضعیتی بسیار تاریک و ناامن می‌پردازد. به تصویری از تاریکی‌هایی در عمق دریایی عمیق اشاره دارد که بر روی هم انباشته شده‌اند. در این دریا، امواجی وجود دارد که بر روی یکدیگر توده می‌شوند و حتی ابرهایی هم بر روی این امواج قرار دارند. این ترکیب تاریکی‌ها به گونه‌ای است که اگر کسی دست خود را بیرون بیاورد، به سختی می‌تواند آن را ببیند. در نهایت، اشاره می‌شود که تنها کسی می‌تواند در این تاریکی‌ها روشنایی ببیند که خداوند برای او نوری قرار داده باشد؛ و کسی که این نور را نداشته باشد، در تاریکی خواهد ماند.
«أَ لَمْ تَرَ» نمی‌بینی و نمیدانی، «أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» که اللَّه را می‌ستاید هر چه در آسمانها و زمینها کس است، «وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ» و مرغ در پرواز خویش، «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» نماز و سجود همه دانسته است و ستایش همه شنیده و دانسته، «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ» (۴۱) و اللَّه داناست بهر چه میکنند.
هوش مصنوعی: آیا نمی‌بینی و نمی‌دانی که هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، خدا را می‌ستاید؟ پرندگان نیز در حال پرواز، همگی نماز و ستایش خود را می‌دانند و خداوند به آنچه انجام می‌دهند، آگاه است.
«وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» اللَّه راست پادشاهی آسمانها و زمین «وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ» (۴۲) و با اللَّه است بازگشت همگان.
هوش مصنوعی: «آسمان‌ها و زمین متعلق به خداوند است و همه به سوی او بازگشت خواهند داشت.»