قوله: «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ» مفسران در معنی این آیت سه قول گفتهاند: یکی آنست که این خطاب با مصطفی است و تشریف و تعظیم وی را بلفظ جمع گفت و بر عادت عرب که یکی را گویند: ایّها القوم کفوا عنّا اذاکم. و نظیر این در قرآن و در کلام عرب فراوانست و در ضمن این خطابست که پیغامبران را همه چنین فرمودیم که: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» پاک خورید و کار نیک کنید، ای محمّد خطاب با تو همان است بایشان اقتدا کن و راه ایشان رو، و کان النبیّ یاکل من الغنائم.
قول دوم آنست که این خطاب با عیسی است که آیت بذکر وی متصل است و کان یأکل من غزل امّه و هو اطیب الطیّبات. قول سوم آنست که این خطاب با پیغامبران است که ذکر ایشان در مقدمه این آیت رفت، و معنی آنست که: ارسلنا الرّسل و قلنا لهم «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ» ای کلوا من الحلال، و کلّ مأکول حلال مستطاب فهو داخل فیه. «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» ای اعملوا بطاعة اللَّه و ما یوافق رضاه، و قیل الصّلاح الاستقامة علی ما توجبه الشّریعة. «إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» هذا ترغیب فی فعل الخیر و ترک الشرّ، ای اعلم الجمیع فاجازی علیه.
«وَ إِنَّ هذِهِ» بکسر الف و تشدید نون قراءت اهل کوفه است بر معنی استیناف.
ابن عامر، «و ان هذه» بفتح الف و تخفیف نون خواند، و الوجه انّ «ان» مخففة من الثقیلة و هی اذا خففت اقتضت ما یتعلّق بها کما تقتضی اذا لم تخفف، و قوله: «هذِهِ» فی موضع نصب لانّها اسم انّ المخففة و ما بعدها جملة هی للخبر، و یجوز ان یکون موضع «هذِهِ» رفعا علی ان تکون مع ما بعدها جملة فی موضع الخبر و اسم انّ مضمر و هو ضمیر الامر و الشأن، و التقدیر ان الامر او الشأن «هذِهِ أُمَّتُکُمْ» و تعلق انّ بما یتصل بها علی ما قدّمناه من الوجهین، و یجوز ان تکون انّ صلة، و تقدیره «و هذه امتکم»، باقی قراء «و انّ» بفتح الف و تشدید نون خوانند، و باین قرائت اضمارست، یعنی: و اعملوا انّ هذه امّتکم. و قیل معناه و لانّ هذه امّتکم امّة واحدة. «وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ» ای لاجل هذه النعمة فاتقون، کذا قال الخلیل و سیبویه و مثل ذلک عندهما قوله تعالی: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا» ای لانّ المساجد للَّه فلا تدعوا مع اللَّه احدا. و کذلک قوله: «لِإِیلافِ قُرَیْشٍ» کانّه قال: فلیعبدوا رب هذا البیت لایلاف قریش. ای لیقابلوا هذه النعمة بالشکر و العبادة للمنعم علیهم بها. امّت اینجا بمعنی دین است و ملّت، معنی آنست، که شما را همان فرمودم که پیغامبران گذشته را فرمودم، دین شما و ملّت شما یکی و خداوند شما یکی، دین دین اسلام است و جز ازین دین نیست، «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»، و من خداوند شمایم جز از من خداوند نیست، «وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ» بپرهیزید از آن که با من دیگری پرستید، کلمة یخرج بها عیسی من عزّ الربوبیة. و روا باشد که امّت بمعنی جماعت بود، ای جماعتکم و جماعة من قبلکم کلّهم عبادی و انا ربّکم، و المعنی انّها ما دامت متوحدة فهی مرضیة، فاذا تفرقت فلا، «فَاتَّقُونِ» ای خافونی فی شقّ العصا و تفریق کلمتکم. آن گه خبر داد از قومی که دین اسلام بگذاشتند و در دین خویش و در کلمت خویش تفرقت راه دادند «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ» ای قطّعوا امر دینهم و فرّقوا ما امروا به ان یکون دینا واحدا، «زُبُراً» ای فرقا مختلفة، واحدها زبر و هو الفرقة و الطائفة، و قرأ بعض اهل الشام زبرا بفتح الباء جمع زبرة، و منه زبر الحدید، ای صاروا فرقا کزبر الحدید، میگوید گروه گروه گشتند هر گروهی جز از دین اسلام دینی و مذهبی گرفتند، یعنی مشرکان و جهودان و ترسایان، و محتمل است که این گروههای مختلف احزاب ترسایانند که در کار عیسی مختلف شدند کقوله: «فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ» تحزبوا علی عیسی علی ثلاثة اقاویل. و گفتهاند زبر جمع زبورست و مراد باین کتب است، یعنی دان کلّ فریق بکتاب غیر الکتاب الّذی دان به الآخر، و ذلک انّ الیهود اخذوا بالتوریة و ترکوا الانجیل و القرآن، و کذلک النصاری، و قیل معناه جعلوا کتبهم قطعا مختلفة آمنوا بالبعض و کفروا بالبعض و حرّفوا البعض، «کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ» ای بما عندهم من الدّین و الکتاب، و قیل بالاموال و الاولاد «فَرِحُونَ» مسرورون معجبون و المحق واحد.
«فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ» هذا کنایة عن الخذلان، یعنی دعهم یا محمّد فی جهالتهم و ضلالتهم السّاترة وجه الصّواب، و اصله الستر، و قیل معناه دعهم فیما غمرهم من دنیا هم، «حَتَّی حِینٍ» حتی یجیء اجلهم، ای انّ امهالنا ایّاهم لا ینجیهم.
«أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ»، جزاء علی حسن صنیعهم، بل لیس الامر علی ما توهموا، «لا یَشْعُرُونَ» انّ ذلک امتحان و استدراج، و تقدیر الآیة، أ یحسبون امدادنا ایّاهم بالمال و البنین مسارعتنا لهم فی الخیرات، سارع و اسرع واحد، ثمّ ذکر المسارعین فی الخیرات فقال: «إِنَّ الَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ» الخشیة الخوف مع التعظیم المخشی منه، و الاشفاق الخوف من المکروه، و المعنی انّ المؤمنین بما هم علیه من خشیة اللَّه خائفون من عقابه. قال الحسن البصری: المؤمن جمع احسانا و خشیة، و المنافق جمع اساءة و امنا.
«وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِ رَبِّهِمْ» ای بکتب اللَّه، «یُؤْمِنُونَ» «وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ» ای لا یدعون معه الها.
«وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا» ای یؤدون ما ادّوا، کقوله: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ»
ای ادیکم و کقوله: «فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ» ای ادت، و قیل یعطون ما اعطوا من الصّدقات و الزکوات. «وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» خائفة ان لا تقبل منهم لتقصیرهم.
میگوید صدقات و زکوات میدهند و اعمال بر میکنند و دلهای ایشان ترسان که نپذیرند از ایشان، از بهر آن که خود را در آن مقصر دانند و باین معنی خبر عایشه است
قالت: قلت یا رسول اللَّه «وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» هو الّذی یزنی و یشرب الخمر و یسرق؟ قال: لا یا بنت الصدّیق و لکنه الرّجل یصوم و یصلّی و یتصدّق و یخاف ان لا یقبل منه.
«أَنَّهُمْ إِلی رَبِّهِمْ راجِعُونَ» قیل هو مفعول الوجل، ای وجلة للرجوع الی اللَّه، و قیل قلوبهم وجلة لانّهم الی ربّهم راجعون، فیرد عملهم و لا یقبل منهم، قال الحسن: لقد ادرکت اقواما کان خوفهم علی طاعاتهم ان لا تقبل منهم اکثر من خوفکم علی معاصیکم ان تعذّبوا علیها.
«أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» ای الّذین هذه صفاتهم هم الّذین یبادرون الی الطاعات و یستکثرون، و هذا خبر انّ، «وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» ای لاجل الخیرات سابقون الی الجنّات، و قیل اللّام بمعنی الی ای الی الخیرات سابقون، کقوله: «بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحی لَها» ای اوحی الیها. و کقوله: «لِما نُهُوا عَنْهُ» ای الی ما نهوا عنه، قال الکلبی: سبقوا الامم الی الخیرات، و قال ابن عباس: سبقت لهم من اللَّه السّعادة فلذلک سارعوا فی الخیرات. و قیل و هم للسعادة سابقون الی الجنّة ثمّ ذکر انّه لم یکلّف العبد الا ما یسعه فقال: «وَ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» فمن لم یستطع ان یصلّی قائما فلیصل جالسا، و من لم یستطع الصوم فلیفطر، و الوسع ما فی القدرة و هو مصدر وسع نظیره قوله: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها». «وَ لَدَیْنا کِتابٌ» یعنی اللوح المحفوظ، «یَنْطِقُ بِالْحَقِّ» یبیّن بالصدق، و المعنی لا نکلف نفسا الّا ما اطاقت من العمل و قد اثبتنا عمله فی اللوح المحفوظ فهو ینطق به و یبیّنه، و قیل «وَ لَدَیْنا کِتابٌ» یعنی کتاب اعمال الخلق لا یشهد علی احد الا بما عمل. «وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» لا ینقص من حسناتهم و لا یزاد علی سیئاتهم،ثمّ ذکر الکفّار فقال: «بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَةٍ» ای قلوب الکفّار فی غطاء من هذا، ای من هذا الّذی وصف به المؤمنون، و قیل من کتاب الحفظة، و قیل من القرآن، و قیل من الحقّ، مفسران گفتند این آیت متصلست بآنچه گفت: «أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ» ای لیس الامر کما یحسبون، نه چنانست که مشرکان و بیگانگان میپندارند که آن مال و پسران که بایشان میدهیم بایشان خیر خواستهایم، لکن دلهای ایشان در غفلتست و در نادانی و در پوشش ازین طاعات و اعمال برّ که اوصاف مؤمنانست، روشنایی قرآن در دل ایشان نتافته و از آنچه حفظه بر ایشان مینویسند غافل مانده. آن گه گفت: «وَ لَهُمْ أَعْمالٌ» ای للکفار اعمال خبیثة من المعاصی و الخطایا محکومة علیهم. «مِنْ دُونِ ذلِکَ» ای من دون اعمال المؤمنین الّتی ذکرها اللَّه فی هذه الآیات، «هُمْ لَها عامِلُونَ» لا بدّ لهم من ان یعملوها فیدخلوا بها النّار لما سبقت لهم من الشقوة.
میگوید این کافران را عملهاست کردنی جز از آن اعمال که مؤمنانرا یاد کردیم ازین خبائث و معاصی که بر ایشان حکم کردهایم و در ازل رانده که ناچار آن کنند و بان مستوجب دوزخ شوند، و روا باشد که «مِنْ دُونِ ذلِکَ» کنایت نهند از اعمال کفار و بهذا قال الزجاج: اخبر اللَّه عز و جل بما سیکون منهم و اعلم انّهم سیعملون اعمالا تباعد من اللَّه عز و جل غیر الاعمال الّتی ذکروا بها. مفسران گفتند: «بَلْ قُلُوبُهُمْ» این ضمیر با مؤمنان شود، ای قلوبهم مغمورة بالاشفاق مع هذه الافعال الحسنة، «وَ لَهُمْ» ای و للمؤمنین «أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِکَ» یرید بالاوّل الفرائض و بالثانی النوافل، «هُمْ لَها عامِلُونَ» و علیها مقیمون.
«حَتَّی إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِیهِمْ» ای لا تنقطع اعمالهم السیئة الی ان نأخذ متنعمیهم بالعذاب. قال ابن عباس: هو السیف یوم بدر، و قال الضحاک: بالقحط و الجوع حین دعا علیهم رسول اللَّه و قال: اللّهم اشدد وطأتک علی مضر و اجعلها علیهم سنین کسنی یوسف.
فابتلاهم اللَّه سبع سنین حتّی اکلوا الجیف و الکلاب و العظام المحرقة و القد. «إِذا هُمْ یَجْأَرُونَ» یضجّون و یجزعون و یستغیثون و اصل الجؤار رفع الصوت بالتضرع.
«لا تَجْأَرُوا» ای یقال لهم لا تجأروا، «الْیَوْمَ»، ای لا تتضرعوا و هذا یأس لهم من النجاة لا نهی، «إِنَّکُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ» ای انکم من عذاب اللَّه لا تمنعون، و قیل «إِنَّکُمْ مِنَّا» ای من جهتنا. «لا تُنْصَرُونَ» بقبول التوبة.
«قَدْ کانَتْ آیاتِی تُتْلی عَلَیْکُمْ» یعنی القرآن، «فَکُنْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ تَنْکِصُونَ» ترجعون قهقری، تتأخرون عن الایمان.
«مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ» و اختلفوا فی هذه الکنایة فاظهر الاقاویل انها تعود الی البیت الحرام کنایة عن غیر مذکور، «مُسْتَکْبِرِینَ» ای متعظمین بالبیت الحرام و تعظمهم به انهم کانوا یقولون نحن اهل حرم اللَّه و جیران بیته فلا یظهر علینا احد و لا نخاف احدا فیأمنون فیه و سائر النّاس فی الخوف، هذا قول ابن عباس و مجاهد و جماعة، و قیل «مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ» ای بالقرآن فلم یؤمنوا به، یعنی بحضرهم عند قراءته استکبار «سامِراً» نصب علی الحال یعنی یسمرون باللّیل فی مجالسهم حول البیت، و حدّ سامرا و هو بمعنی السّمار لانّه وضع موضع الوقت اراد «تَهْجُرُونَ» لیلا و قیل و حدّ سامرا کقوله: «یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا» قرأ نافع «تهجرون» بضم التّاء و کسر الجیم من الإهجار و هو الافحاش ای یفحشون القول، و ذکر انّهم کانوا یسبون النبی و اصحابه، و قرأ الآخرون تَهْجُرُونَ بفتح التّاء و ضم الجیم، ای تعرضون عن النبی و عن الایمان و عن القرآن و ترفضونها، و قیل من الهجر و هو القول القبیح یقال هجر یهجر هجرا اذا مال عن الحقّ، و قیل تهدون، و تقولون ما لا تعلمون من قولهم، هجر الرّجل فی منامه، ای هذی.
«أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ» یعنی أ فلم یتفکروا فی القرآن فینظروا فی لفظه و نظمه و معانیه و کثرة فوائده و سلامته عن التناقض و الاختلاف فیستدلوا انّه من عند اللَّه.
«أَمْ جاءَهُمْ» امر بدیع عجیب، «لَمْ یَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِینَ» یعنی انزال الکتاب و ارسال الرسول.
«أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ» بالصّدق و الامانة قبل اظهار الدعوة فیورث ذلک تهمة فی حاله و ریبة فی امره، «فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ» ای فلذلک انکروه فلم یؤمنوا به.
«أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ» ای جنون. «بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ» ای لیس الامر کما یقولون، جاء هم الرّسول بالحقّ من عند اللَّه، «وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ». معنی آنست که این کافران خود هیچ تفکر نکنند درین قرآن در اعجاز لفظ و حسن نظم و معانی فراوان و فواید بیکران، از تناقض آزاد و از اختلاف پاک، تا بدانند که کلام خداست و نامه او براستی و رسول آورده بدرستی، یا نه که این پیغامبر که بایشان آمد چیزی بدیع است و کاری غریب که بر پیشینیان و گذشتگان ایشان نیامده و نبوده، و خود میدانند و اقرار میدهند که پیشینیان ایشان را پیغامبر و کتاب فرستادیم، یا نه که ایشان این رسول را پیش از اظهار دعوت بصدق و امانت نشناختهاند و در وقتی تهمتی یا ریبتی دیدهاند تا آن خود را عذری سازند بانکار و تکذیب وی که میکنند، یا نه که میگویند این محمّد دیوانه است که سخن دیوانگان میگوید سخنان بیهوده نامفهوم نه نه که این جمله هیچیز نیست و ایشان را هیچ عذر نیست و آنچه رسول آورد بایشان جز حق و صدق نیست، امّا ایشان را حق دشوار آید و شنیدن حق نتوانند.
«وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ» قال مقاتل و السّدی و جماعة: الحقّ هو اللَّه عز و جل و المعنی لو عمل الرب تعالی و تقدس بهوی المشرکین و اجری علی التدبیر مشیّتهم فترک الحقّ الّذی هم له کارهون. «لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» لایثارهم الباطل علی الحقّ فهلک الخلق اجمعون. و قیل المراد بالحقّ القرآن، یعنی لو نزل القرآن بما یحبّون من جعل الشریک و الولد علی ما یعتقدونه، «لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ»، و ذلک انها خلقت دالّة علی توحید اللَّه عز و جل و لو کان القرآن علی مرادهم لکان یدعوا الی الشرک و ذلک یؤدی الی فساد ادلّة التوحید. «وَ مَنْ فِیهِنَّ» لانّهم حینئذ یشرکون باللّه عز و جل. «بَلْ أَتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ» قال ابن عباس: بما فیه فخرهم و شرفهم، یعنی القرآن کقوله: «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ» ای شرفکم، «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ» ای شرف لک و لقومک. «فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ» ای عن شرفهم، «مُعْرِضُونَ»، و قیل معناه «بِذِکْرِهِمْ» ای بالذکر الّذی فیه حظهم لو اتّبعوه، فهم عن ذکرهم ای عن القرآن، «مُعْرِضُونَ».
«أَمْ تَسْأَلُهُمْ» یعنی ام یظنون انّک یا محمّد تسئلهم علی ما جئتهم به، «خَرْجاً» جعلا و اجرا فیعرضوا عنک کذلک. «فَخَراجُ رَبِّکَ» ای فعطاء ربّک «خَیْرٌ» ممّا فی ایدیهم، «وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» ای ادومهم عطاء، قرأ حمزة و الکسائی خراجا فخراج ربک، کلاهما بالالف، و قرأ ابن عامر کلاهما بغیر الف، و قرأ الباقون خرجا بغیر الف فخراج بالالف و الخرج و الخراج ما یخرج من ریع ما یقاسیه، و قیل الخرج الجعل، و الخراج العطاء.
«وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» و هو الاسلام ای ان الّذی تدعوا الیه صراط مستقیم. من سلکه ادّاه الی مقصده.
«وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» ای لا یصدّقون بالبعث و الحساب. «عَنِ الصِّراطِ» ای عن دین الحقّ، «لَناکِبُونَ» عادلون مائلون، یقال نکب عن الشیء اذا عدل عنه، «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ» ای قحط و جدوبة، «لَلَجُّوا» تمادوا، «فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ» و لم ینزعوا عنه، و قیل معناه لو رددناهم عن طریق النّار الی الدّنیا للجّوا فی طغیانهم یعمهون. کقوله: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ».
«وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ» و ذلک
انّ النبیّ دعا علی قریش ان یجعل علیهم سنین کسنی یوسف، فاصابهم القحط، فجاء ابو سفیان الی النبی فقال انشدک اللَّه و الرحم الست تزعم انّک بعثت رحمة للعالمین؟ فقال بلی، قال قد قتلت الآباء بالسیف و و الأبناء بالجوع فادع اللَّه ان یکشف عنّا هذا القحط، فدعا فکشف عنهم فانزل اللَّه هذه الآیة.
«فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ» ای لم یتضرعوا الی ربّهم بل مضوا علی تمرّدهم.
«حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِیدٍ» قال ابن عباس: یعنی القتل یوم بدر، و قیل هو الموت، و قیل هو العذاب فی القیامة، «إِذا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ» آیسون من کلّ خیر.
«وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ» ای الاسماع، «وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ» لتسمعوا و تبصروا و تعقلوا. «قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ» فتوحدونه فتستیقنون بانّه واحد.
«وَ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ» ای صیّر بعضکم ذریّة بعض، «وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» ای تجمعون للحساب و الجزاء.
«وَ هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ» ای یحیی الموتی للبعث، و یمیت الاحیاء فی الدّنیا، «وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ» ای تدبیر اللّیل و النهار فی الزّیادة و النقصان. و قیل جعلهما مختلفین یتعاقبان و یختلفان فی السواد و البیاض، «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» ما ترون من صنعه فتعتبروا، أ فلا تعقلون انّه لا یقدر علی ذلک الا اللَّه عز و جل.
«بَلْ قالُوا» ای قالت قریش، «مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ» ای مثل من کان قبلهم من المکذّبین بالبعث، قالوا یعنی علی طریق الانکار و التعجب، «أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً» خالیة عن اللّحوم و العروق و الاعصاب بالیة، «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» مخرجون من قبورنا احیاء، قرأ ابن کثیر و ابو عمرو و عاصم و حمزة ء إذا أ انّا بالاستفهام فیهما، و قرأ نافع و الکسائی و یعقوب ء اذا بالاستفهام أ إنّا بالخبر، و قرأ ابن عامر بضدّهم «أَ إِذا کُنَّا تُراباً» بالخبر «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» بالاستفهام.
«لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ» هذا الوعد، و وعد «آباؤُنا» ای وعدهم قوم ذکروا انّ للَّه رسلا ای قیل لنا و لآبائنا هذا الحدیث من قبل مجیئک و لم یکن من ذلک شیء، «إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ» ای ما هذا الّذی تخوفنا به الّا ما سطره الاوّلون فی کتبهم ممّا لا حقیقة له.
«قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ» ای قل یا محمّد مجیبا لمنکری البعث «لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیها»
من الخلق، «إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» خالقها و مالکها.
«سَیَقُولُونَ لِلَّهِ» و لا بدّ لهم من ذلک لانّهم یقرّون انّها مخلوقة. معنی آنست که مشرکان مکه چون بر طریق انکار و تعجب گفتند. «أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً» بعث و نشور را منکر شدند فرمان آمد که یا محمّد ایشان را جواب ده که این زمین و هر که در آن کراست و ملک و ملک کیست؟ مصرّف و مدبّر آن کیست؟ اگر میدانید که مملوک کیست بگوئید مالک آن کیست؟ چون میدانید کی مخلوق است بگوئید خالق آن کیست؟ یا محمّد و ناچار که ایشان گویند خدایراست ملک و ملک زمین و هر چه در آنست که ایشان بمخلوقی و مملوکی همه مقرند، چون ایشان چنین گویند و اقرار دهند تو بگو «أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» فتعلموا ان من قدر علی خلق الارض و من فیها ابتداء یقدر علی احیاءهم بعد الموت، چرا در نیابید و پند نپذیرید و دلیل نگیرید که آن خداوند که باوّل قادر بود بآفرینش خلق بآخر قادرست که باز آفریند و بر انگیزد.
«قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ». در حرف اوّل خلاف نیست که للَّه بی الف است. امّا در حرف دوم و سوم خلافست قراءت ابو عمرو و یعقوب سیقولون اللَّه أ فلا تتّقون، سیقولون اللَّه قل فانّی تسحرون»، هر دو حرف بالف خوانند جوابا علی معنی و اللفظ و هو ظاهر، باقی للَّه خوانند همچون حرف اول جوابا علی المعنی دون اللفظ کقول القائل للرّجل: من مولاک؟ فیقول لفلان. ای انا لفلان و هو مولای. «قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ» یعنی أ فلا تتقون عقابه علی انکار البعث و النشور، علی اضافة الشریک و الولد الیه سبحانه.
«قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» الملکوت الملک، و التّاء للمبالغة کالرحموت من الرحمة، و الرهبوت من الرهبة، «وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ» ای یعقد الایمان لمن شاء و لا ینقض امانه و لا یعقد علیه الامان، یعنی یؤمن من یشاء و لا یؤمن من اخافه اللَّه و منه قوله عزّ و جل: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» ای آمنه، و قیل یمتنع هو من السوء من یشاء و لا یمتنع منه من اراده بسوء. «إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» اجیبوا ان کنتم تعلمون.
«سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّی تُسْحَرُونَ» یعنی کیف تخدعون و تصرّفون عن توحیده و طاعته، و قیل کیف یخیّل الیکم ما لیس له اصل و لا حقیقة، و السّحر تخییل ما لیس له اصل.
«بَلْ أَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ» ای جئناهم بالحقّ الصّدق، «وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» فیما یدعونه من الشریک و الولد.
«مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ» ای ما اتخذ اللَّه ولدا، و من هاهنا زائدة، و انّما قال ذلک لانّ بعض المشرکین کانوا یقولون الملائکة بنات اللَّه، و بعض الیهود قالوا عزیر بن اللَّه، و بعض النصاری قالوا المسیح ابن اللَّه، و بعضهم قالوا اتخذ المسیح ابنا فبیّن اللَّه تعالی انّه لم یتخذ ولدا لا من جهة الاستیلاد و لا من جهة الاضافة. «وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ» ای لم یشرک فی الهیّته احدا، «إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ» قوله: «إِذاً» کنایة عن ضمیر طویل، یعنی و لو اتخذ ولدا و کان معه اله، «لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ» ای لانفرد کلّ اله بخلقه و لم یرض ان یشارکه فیه غیره و لوقع التنازع و هو نظیر قوله: «لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا» ای لم ینتظم امرهما کما لم ینتظم امر ملک فیه ملکان قاهران. «وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ» ای طلب بعضهم مغالبة بعض کفعل ملوک الدّنیا فیما بینهم، و قیل لعلا القوی منهم علی الضعیف بالقهر و الغلبة و لا ینبغی للمقهور ان یکون الها، ثمّ نزّه نفسه فقال: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ» ای تقدّس من ان یکون له شریک او ان یتخذ ولدا «عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» ای یعلم ما سیکون و ما هو کائن حاضر، و هو معنی الشهادة یقال شهد اذا حضر، قرأ اهل مدینة و الکوفة غیر حفص، عالم الغیب برفع المیم علی الابتداء، و قرأ الآخرون بجرّها علی نعت اللَّه فی سبحان اللَّه «فَتَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ» ای تعظم عن ان یکون له شریک او نظیر.
«قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی ما یُوعَدُونَ» هذا شرط و جوابه، «فَلا تَجْعَلْنِی»، و قد اعترض النداء بین الشرط و الجواب، و المعنی قل یا محمّد ان ترنی فی هؤلاء الکفار ما تعدهم من العذاب، فاجعلنی خارجا منه و نجّنی من سخطک و عذابک، «وَ إِنَّا عَلی أَنْ نُرِیَکَ» هذا اخبار من اللَّه عزّ و جل عن انزال العذاب الّذی اوعدهم به فی حیاة نبیّه و اخبار عن قدرته علی ذلک، و قد حقق هذا الخبر یوم بدر، و اری ذلک رسوله (ص)، و قیل المعنی «وَ إِنَّا عَلی أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ» فی حیاتک او نعاقبهم بعد وفاتک، «لَقادِرُونَ» فحذف.
برگردان به زبان ساده
قوله: «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ» مفسران در معنی این آیت سه قول گفتهاند: یکی آنست که این خطاب با مصطفی است و تشریف و تعظیم وی را بلفظ جمع گفت و بر عادت عرب که یکی را گویند: ایّها القوم کفوا عنّا اذاکم. و نظیر این در قرآن و در کلام عرب فراوانست و در ضمن این خطابست که پیغامبران را همه چنین فرمودیم که: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» پاک خورید و کار نیک کنید، ای محمّد خطاب با تو همان است بایشان اقتدا کن و راه ایشان رو، و کان النبیّ یاکل من الغنائم.
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند خطاب به پیامبران میفرماید: «ای پیامبران» و مفسران درباره معنای این عبارت نظریات مختلفی دارند. یکی از این نظریات این است که این خطاب به حضرت محمد (ص) است و با استفاده از زبان جمع، به احترام و تعظیم او اشاره شده است، که شیوهای رایج در سخن گفتن عربهاست؛ مانند اینکه در گفتاری درباره یک نفر، به جمع اشاره میشود. در ادامه، این خطاب شامل توصیهای به تمام پیامبران است که فرمودند: «از چیزهای پاکیزه بخورید و کارهای نیک انجام دهید» و به حضرت محمد (ص) نیز این پیام منتقل شده که باید از آن پیروی کند و راه پیامبران دیگر را در پیش بگیرد. همچنین در آن زمان، پیامبر (ص) از غنائم استفاده میکرد.
قول دوم آنست که این خطاب با عیسی است که آیت بذکر وی متصل است و کان یأکل من غزل امّه و هو اطیب الطیّبات. قول سوم آنست که این خطاب با پیغامبران است که ذکر ایشان در مقدمه این آیت رفت، و معنی آنست که: ارسلنا الرّسل و قلنا لهم «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ» ای کلوا من الحلال، و کلّ مأکول حلال مستطاب فهو داخل فیه. «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» ای اعملوا بطاعة اللَّه و ما یوافق رضاه، و قیل الصّلاح الاستقامة علی ما توجبه الشّریعة. «إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» هذا ترغیب فی فعل الخیر و ترک الشرّ، ای اعلم الجمیع فاجازی علیه.
هوش مصنوعی: گفته میشود که این خطاب به عیسی اختصاص دارد، زیرا نام او در این آیه آمده است و او از بهترین غذاها بهرهمند بود. همچنین نظر دیگری وجود دارد که این خطاب به پیامبران مربوط میشود، که پیشتر نام آنها ذکر شده است. در اینجا به آنها گفته میشود که ما پیامبران را فرستادهایم و به آنها دستور دادهایم که از غذاهای پاکیزه بهرهمند شوند، به معنای آن که از غذاهای حلال بخورند و هر چیزی که حلال و خوشمزه باشد، شامل این دستور است. سپس به آنها گفته میشود که به کارهای نیک بپردازند، یعنی در راستای اطاعت از خداوند و مطابق با رضایت او عمل کنند. از نظر دیگری، صلاح به معنی پایبندی به آنچه شریعت تعیین کرده، تفسیر میشود. در پایان نیز اشاره میشود که خداوند بر اعمال شما آگاه است تا شما را به انجام کارهای خوب و ترک کارهای بد ترغیب کند و بداند از چه اعمالی انجام میدهید تا به شما پاداش دهد.
«وَ إِنَّ هذِهِ» بکسر الف و تشدید نون قراءت اهل کوفه است بر معنی استیناف.
هوش مصنوعی: «و این آیه» با کسر الف و تشدید نون، قرائت اهل کوفه است که به معنی شروع یک جمله جدید به شمار میآید.
ابن عامر، «و ان هذه» بفتح الف و تخفیف نون خواند، و الوجه انّ «ان» مخففة من الثقیلة و هی اذا خففت اقتضت ما یتعلّق بها کما تقتضی اذا لم تخفف، و قوله: «هذِهِ» فی موضع نصب لانّها اسم انّ المخففة و ما بعدها جملة هی للخبر، و یجوز ان یکون موضع «هذِهِ» رفعا علی ان تکون مع ما بعدها جملة فی موضع الخبر و اسم انّ مضمر و هو ضمیر الامر و الشأن، و التقدیر ان الامر او الشأن «هذِهِ أُمَّتُکُمْ» و تعلق انّ بما یتصل بها علی ما قدّمناه من الوجهین، و یجوز ان تکون انّ صلة، و تقدیره «و هذه امتکم»، باقی قراء «و انّ» بفتح الف و تشدید نون خوانند، و باین قرائت اضمارست، یعنی: و اعملوا انّ هذه امّتکم. و قیل معناه و لانّ هذه امّتکم امّة واحدة. «وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ» ای لاجل هذه النعمة فاتقون، کذا قال الخلیل و سیبویه و مثل ذلک عندهما قوله تعالی: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا» ای لانّ المساجد للَّه فلا تدعوا مع اللَّه احدا. و کذلک قوله: «لِإِیلافِ قُرَیْشٍ» کانّه قال: فلیعبدوا رب هذا البیت لایلاف قریش. ای لیقابلوا هذه النعمة بالشکر و العبادة للمنعم علیهم بها. امّت اینجا بمعنی دین است و ملّت، معنی آنست، که شما را همان فرمودم که پیغامبران گذشته را فرمودم، دین شما و ملّت شما یکی و خداوند شما یکی، دین دین اسلام است و جز ازین دین نیست، «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»، و من خداوند شمایم جز از من خداوند نیست، «وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ» بپرهیزید از آن که با من دیگری پرستید، کلمة یخرج بها عیسی من عزّ الربوبیة. و روا باشد که امّت بمعنی جماعت بود، ای جماعتکم و جماعة من قبلکم کلّهم عبادی و انا ربّکم، و المعنی انّها ما دامت متوحدة فهی مرضیة، فاذا تفرقت فلا، «فَاتَّقُونِ» ای خافونی فی شقّ العصا و تفریق کلمتکم. آن گه خبر داد از قومی که دین اسلام بگذاشتند و در دین خویش و در کلمت خویش تفرقت راه دادند «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ» ای قطّعوا امر دینهم و فرّقوا ما امروا به ان یکون دینا واحدا، «زُبُراً» ای فرقا مختلفة، واحدها زبر و هو الفرقة و الطائفة، و قرأ بعض اهل الشام زبرا بفتح الباء جمع زبرة، و منه زبر الحدید، ای صاروا فرقا کزبر الحدید، میگوید گروه گروه گشتند هر گروهی جز از دین اسلام دینی و مذهبی گرفتند، یعنی مشرکان و جهودان و ترسایان، و محتمل است که این گروههای مختلف احزاب ترسایانند که در کار عیسی مختلف شدند کقوله: «فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ» تحزبوا علی عیسی علی ثلاثة اقاویل. و گفتهاند زبر جمع زبورست و مراد باین کتب است، یعنی دان کلّ فریق بکتاب غیر الکتاب الّذی دان به الآخر، و ذلک انّ الیهود اخذوا بالتوریة و ترکوا الانجیل و القرآن، و کذلک النصاری، و قیل معناه جعلوا کتبهم قطعا مختلفة آمنوا بالبعض و کفروا بالبعض و حرّفوا البعض، «کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ» ای بما عندهم من الدّین و الکتاب، و قیل بالاموال و الاولاد «فَرِحُونَ» مسرورون معجبون و المحق واحد.
هوش مصنوعی: ابن عامر کلمه «و ان هذه» را با فتح الف و تخفیف نون قرائت کرده است. در اینجا «ان» به معنای شرطی است و وقتی که مخفف شود، ارتباطات خاصی را به دنبال دارد. واژه «هذِهِ» در حالت نصب قرار دارد و به عنوان اسم «ان» مخففه محسوب میشود و جملهی بعدی به عنوان خبر برای آن تلقی میشود. همچنین میتواند به حالت رفع نیز خوانده شود به طوری که جملهی بعدی خبر و «اسم ان» به طور مضمر وجود داشته باشد. در این حالت، معنای کلی این است که «این امت شماست» و ارتباط «ان» با آنچه که به آن متصل است، بر اساس دو وجه قبلی برقرار است. ممکن است «ان» در اینجا به عنوان صلهای به حساب آید که معنی «و این امت شماست» را به خود میگیرد.
باقی خوانندگان «و ان» را با فتح الف و تشدید نون میخوانند و در این خوانش، معنای ضمنی وجود دارد: یعنی «و بدانید که این امت شماست». همچنین گفته شده که این تعبیر میتواند به معنای این باشد که «این امت شما، امتی واحد است». سپس به جمله «و من ربکم فاتقون» اشاره میشود که به معنای این است که به خاطر این نعمت، از من بپرهیزید.
در ادامه ذکر شده که «امت» در اینجا به معنای دین است و به تمامی پیامبرانی که پیش از این آمدهاند، اشاره دارد، و تاکید بر یکی بودن دین اسلام و تنها بودن خداوند است. بیان میشود که بایستی از پرستش غیر خدا پرهیز کرد و در اینجا مطلبی دربارهی اختلافات مذهبی قوم بیان میشود که نهایتاً به تفرقه دینی میانجامد و گروههای مختلفی با عقاید متفاوت پدید میآید.
در نهایت به خطرات تفرقه میان امتها اشاره میشود و این که میبایست از اختلاف در امور دینی و مذهبی پرهیز کرد؛ چرا که در غیر این صورت، امر دین به دست تفرقه و گروههای مختلف میافتد و هر گروهی بر اساس باورهای خود عمل خواهد کرد.
«فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ» هذا کنایة عن الخذلان، یعنی دعهم یا محمّد فی جهالتهم و ضلالتهم السّاترة وجه الصّواب، و اصله الستر، و قیل معناه دعهم فیما غمرهم من دنیا هم، «حَتَّی حِینٍ» حتی یجیء اجلهم، ای انّ امهالنا ایّاهم لا ینجیهم.
هوش مصنوعی: ترجمهی این متن به فارسی به این صورت است:
این عبارتی به معنای رها کردن افراد در جهل و ضلالت آنها است که مانع از دیدن حقیقت میشود. در واقع، این جمله به پیغمبر محمد (ص) اشاره دارد تا آنها را در حالتی که در دنیای خود غرق شدهاند، رها کند. عبارت "تا زمانی" به این معناست که مهلتی که به آنها داده شده، نمیتواند آنها را از عذاب نجات دهد.
«أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ»، جزاء علی حسن صنیعهم، بل لیس الامر علی ما توهموا، «لا یَشْعُرُونَ» انّ ذلک امتحان و استدراج، و تقدیر الآیة، أ یحسبون امدادنا ایّاهم بالمال و البنین مسارعتنا لهم فی الخیرات، سارع و اسرع واحد، ثمّ ذکر المسارعین فی الخیرات فقال: «إِنَّ الَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ» الخشیة الخوف مع التعظیم المخشی منه، و الاشفاق الخوف من المکروه، و المعنی انّ المؤمنین بما هم علیه من خشیة اللَّه خائفون من عقابه. قال الحسن البصری: المؤمن جمع احسانا و خشیة، و المنافق جمع اساءة و امنا.
هوش مصنوعی: آیا آنها گمان میکنند که هنگامی که ما به آنها کمک میکنیم با ثروت و فرزندان، به خاطر نیکوکاریهایشان است؟ خیر، چنین نیست، آنها نمیدانند که این یک آزمایش و فریب است. در واقع، آیا آنها گمان میکنند که کمک کردن ما به آنها با مال و فرزندان، نشان دهنده این است که ما در کارهای نیک به آنها سرعت میبخشیم؟ در حالیکه در واقعیت چنین نیست. سپس درباره کسانی که در کارهای نیک پیشتازند، میگوید: «آنان که از ترس پروردگارشان مضطرباند.» ترس به معنای داشتن احترامی عمیق برای چیزی است که از آن میترسند، و مضطرب بودن به معنای ترس از آنچه نامطلوب است. بنابراین، مؤمنان به این دلیل که از خداوند میترسند، از عذاب او نیز میترسند. حسن بصری میگوید: مؤمنان همواره نیکوکاری و خوف دارند، در حالیکه منافقان مرتکب سوءاستفاده میشوند و احساس امنیت دارند.
«وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِ رَبِّهِمْ» ای بکتب اللَّه، «یُؤْمِنُونَ» «وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ» ای لا یدعون معه الها.
هوش مصنوعی: و کسانی که به آیات پروردگارشان ایمان دارند و به خداوندشان شرک نمیورزند و هیچ معبودی غیر از او را نمیخوانند.
«وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا» ای یؤدون ما ادّوا، کقوله: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ»
هوش مصنوعی: و کسانی که آنچه را که به آنها داده شده، میدهند. مانند جملهای که میگوید: «آنچه را که پیامبر به شما داده، بپذیرید.»
ای ادیکم و کقوله: «فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ» ای ادت، و قیل یعطون ما اعطوا من الصّدقات و الزکوات. «وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» خائفة ان لا تقبل منهم لتقصیرهم.
هوش مصنوعی: این متن به افرادی اشاره میکند که در تلاشند تا اعمال نیک خود را انجام دهند، مانند پرداخت زکات و صدقه. آنها امیدوارند که در کنار این کارها، پاداش دو چندانی دریافت کنند. اما در عین حال، قلبهایشان مضطرب و نگران است، زیرا از قبول نشدن اعمالشان به خاطر کاستیها و نقصهایی که ممکن است در آنها وجود داشته باشد، میترسند.
میگوید صدقات و زکوات میدهند و اعمال بر میکنند و دلهای ایشان ترسان که نپذیرند از ایشان، از بهر آن که خود را در آن مقصر دانند و باین معنی خبر عایشه است
هوش مصنوعی: میگوید که مردم صدقه و زکات میدهند و اعمال نیک انجام میدهند اما دلهایشان نگران است که آیا اعمالشان پذیرفته خواهد شد یا نه. این نگرانی به خاطر این است که خود را در حقیقت در این کارها مقصر میدانند و این مطلب به عایشه خبر داده شده است.
قالت: قلت یا رسول اللَّه «وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» هو الّذی یزنی و یشرب الخمر و یسرق؟ قال: لا یا بنت الصدّیق و لکنه الرّجل یصوم و یصلّی و یتصدّق و یخاف ان لا یقبل منه.
هوش مصنوعی: زن گفت: ای پیامبر خدا، آیا کسانی که میخوانیم «و کسانی که آنچه میدهند، دلهایشان ترسان است» آیا به زناکاری و نوشیدن الکل و دزدی مربوط میشود؟ او گفت: نه، ای دختر صدیق، بلکه منظور این است که آن مرد روزه میگیرد و نماز میخواند و صدقه میدهد و میترسد که اعمالش پذیرفته نشود.
«أَنَّهُمْ إِلی رَبِّهِمْ راجِعُونَ» قیل هو مفعول الوجل، ای وجلة للرجوع الی اللَّه، و قیل قلوبهم وجلة لانّهم الی ربّهم راجعون، فیرد عملهم و لا یقبل منهم، قال الحسن: لقد ادرکت اقواما کان خوفهم علی طاعاتهم ان لا تقبل منهم اکثر من خوفکم علی معاصیکم ان تعذّبوا علیها.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آنها به سمت پروردگارشان بازمیگردند. برخی گفتهاند که این بازگشت باعث نگرانی آنهاست و برخی دیگر اعتقاد دارند که دلهایشان به خاطر این بازگشت مضطرب است. در واقع، اعمال آنها مورد قبول واقع نخواهد شد. حسن بصری میگوید: من اقوامی را دیدهام که ترسشان از این بود که طاعاتشان پذیرفته نشود، بیشتر از ترس شما از عذاب به خاطر معاصیتان است.
«أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» ای الّذین هذه صفاتهم هم الّذین یبادرون الی الطاعات و یستکثرون، و هذا خبر انّ، «وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» ای لاجل الخیرات سابقون الی الجنّات، و قیل اللّام بمعنی الی ای الی الخیرات سابقون، کقوله: «بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحی لَها» ای اوحی الیها. و کقوله: «لِما نُهُوا عَنْهُ» ای الی ما نهوا عنه، قال الکلبی: سبقوا الامم الی الخیرات، و قال ابن عباس: سبقت لهم من اللَّه السّعادة فلذلک سارعوا فی الخیرات. و قیل و هم للسعادة سابقون الی الجنّة ثمّ ذکر انّه لم یکلّف العبد الا ما یسعه فقال: «وَ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» فمن لم یستطع ان یصلّی قائما فلیصل جالسا، و من لم یستطع الصوم فلیفطر، و الوسع ما فی القدرة و هو مصدر وسع نظیره قوله: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها». «وَ لَدَیْنا کِتابٌ» یعنی اللوح المحفوظ، «یَنْطِقُ بِالْحَقِّ» یبیّن بالصدق، و المعنی لا نکلف نفسا الّا ما اطاقت من العمل و قد اثبتنا عمله فی اللوح المحفوظ فهو ینطق به و یبیّنه، و قیل «وَ لَدَیْنا کِتابٌ» یعنی کتاب اعمال الخلق لا یشهد علی احد الا بما عمل. «وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» لا ینقص من حسناتهم و لا یزاد علی سیئاتهم،ثمّ ذکر الکفّار فقال: «بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَةٍ» ای قلوب الکفّار فی غطاء من هذا، ای من هذا الّذی وصف به المؤمنون، و قیل من کتاب الحفظة، و قیل من القرآن، و قیل من الحقّ، مفسران گفتند این آیت متصلست بآنچه گفت: «أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ» ای لیس الامر کما یحسبون، نه چنانست که مشرکان و بیگانگان میپندارند که آن مال و پسران که بایشان میدهیم بایشان خیر خواستهایم، لکن دلهای ایشان در غفلتست و در نادانی و در پوشش ازین طاعات و اعمال برّ که اوصاف مؤمنانست، روشنایی قرآن در دل ایشان نتافته و از آنچه حفظه بر ایشان مینویسند غافل مانده. آن گه گفت: «وَ لَهُمْ أَعْمالٌ» ای للکفار اعمال خبیثة من المعاصی و الخطایا محکومة علیهم. «مِنْ دُونِ ذلِکَ» ای من دون اعمال المؤمنین الّتی ذکرها اللَّه فی هذه الآیات، «هُمْ لَها عامِلُونَ» لا بدّ لهم من ان یعملوها فیدخلوا بها النّار لما سبقت لهم من الشقوة.
هوش مصنوعی: این گروه کسانی هستند که در انجام اعمال نیک و خیر شتاب دارند. آنها در قیامت بر دیگران پیشی میگیرند و به بهشت وارد میشوند. بر اساس تفسیرها، این آیات اشاره به این دارند که خداوند فقط از انسانها به قدر تواناییشان طلب میکند. به عبارت دیگر، هرکس نمیتواند ایستاده نماز بخواند، میتواند نشسته بخواند و اگر نتواند روزه بگیرد، میتواند افطار کند. به همین دلیل، هر فرد موظف است فقط به اندازهای که در توانش است عمل کند. همچنین نزد خداوند، ردیفی از اعمال آدمیان در حافظهای محفوظ وجود دارد که او را از حقایق میسازد. هیچ شخصی از حسناتش کاسته نمیشود و بر گناهانش افزوده نمیگردد. در مقابل، دلهای کافران در غفلت و نادانی هستند و به اعمال نیک بیتوجهاند. آنها فکر میکنند که دارایی و فرزندان به آنها کمک میکند، در حالی که غافل از آن هستند که در دلهایشان هیچ نوری از قرآن وجود ندارد و از کارهای نیک غافل ماندهاند. در نهایت، کافران اعمال زشتی دارند که به آنها مربوط میشود و آنها موظف به انجام آن هستند تا به عذاب گرفتار شوند.
میگوید این کافران را عملهاست کردنی جز از آن اعمال که مؤمنانرا یاد کردیم ازین خبائث و معاصی که بر ایشان حکم کردهایم و در ازل رانده که ناچار آن کنند و بان مستوجب دوزخ شوند، و روا باشد که «مِنْ دُونِ ذلِکَ» کنایت نهند از اعمال کفار و بهذا قال الزجاج: اخبر اللَّه عز و جل بما سیکون منهم و اعلم انّهم سیعملون اعمالا تباعد من اللَّه عز و جل غیر الاعمال الّتی ذکروا بها. مفسران گفتند: «بَلْ قُلُوبُهُمْ» این ضمیر با مؤمنان شود، ای قلوبهم مغمورة بالاشفاق مع هذه الافعال الحسنة، «وَ لَهُمْ» ای و للمؤمنین «أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِکَ» یرید بالاوّل الفرائض و بالثانی النوافل، «هُمْ لَها عامِلُونَ» و علیها مقیمون.
هوش مصنوعی: میگوید این کافران، فقط به اعمالی مشغول میشوند که از آنچه در مورد مؤمنان بیان کردیم، یعنی کارهای زشت و معصیتهایی که برای آنها حکم شده، متفاوت است. اینگونه اعمال آنها را مستحق دوزخ میکند و میتواند به عنوان اشاره به کارهای کفار مورد استفاده قرار گیرد. براساس گفته الزجاج، خداوند به این نکته اشاره کرده که آنها چه اعمالی خواهند کرد و آگاه است که آنها کارهایی انجام خواهند داد که باعث دوری از رحمت خداوند میشود و تنها به کارهایی که در موردشان ذکر شده، نخواهند پرداخت. مفسران گفتهاند: "بل قلوبهم" به مؤمنان مربوط میشود، یعنی قلبهای آنها با وجود این اعمال خوب، در امان نیست. و برای مؤمنان، "اعمالی از غیر این" وجود دارد که شامل واجبات و مستحبّات میشود و آنها به آنها مشغول هستند و به انجام آنها ادامه میدهند.
«حَتَّی إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِیهِمْ» ای لا تنقطع اعمالهم السیئة الی ان نأخذ متنعمیهم بالعذاب. قال ابن عباس: هو السیف یوم بدر، و قال الضحاک: بالقحط و الجوع حین دعا علیهم رسول اللَّه و قال: اللّهم اشدد وطأتک علی مضر و اجعلها علیهم سنین کسنی یوسف.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ما نعمتپردازان آنها را به عذاب گرفتار نکردهایم، اعمال بد آنها قطع نمیشود. ابن عباس میگوید این عذاب در روز بدر با شمشیر اتفاق افتاد و ضحاک میگوید که عذاب آنها با قحطی و گرسنگی زمانی بود که پیامبر خدا دعا کرد و گفت: «خداوندا! فشار را بر قبیله مضر شدت ببخش و بر آنها سالهای خشکسالی مانند سالهای یوسف قرار بده.»
فابتلاهم اللَّه سبع سنین حتّی اکلوا الجیف و الکلاب و العظام المحرقة و القد. «إِذا هُمْ یَجْأَرُونَ» یضجّون و یجزعون و یستغیثون و اصل الجؤار رفع الصوت بالتضرع.
هوش مصنوعی: خداوند آنها را به مدت هفت سال مبتلا کرد تا اینکه از غذاهای بیکیفیت و گوشت مرده و استخوانهای سوخته و خُسک استفاده کردند. در آن زمان، آنها به شدت ناله و فریاد میزدند و از شدت درد و نگرانی، زاری میکردند. مفهوم زاری این است که با صدای بلند به تضرع و دعا مشغول باشند.
«لا تَجْأَرُوا» ای یقال لهم لا تجأروا، «الْیَوْمَ»، ای لا تتضرعوا و هذا یأس لهم من النجاة لا نهی، «إِنَّکُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ» ای انکم من عذاب اللَّه لا تمنعون، و قیل «إِنَّکُمْ مِنَّا» ای من جهتنا. «لا تُنْصَرُونَ» بقبول التوبة.
هوش مصنوعی: ناامید باشید، به شما گفته میشود که امروز به فریاد نزنید و از خداوند درخواست نکنید؛ زیرا این نشاندهنده ناامیدی شما از نجات است. شما از عذاب خداوند مصون نخواهید ماند و این به معنای این است که نمیتوانید از عذاب الهی رهایی یابید. در واقع، این سخن به این معناست که شما به هیچ وجه نمیتوانید از عذاب خداوند خلاصی پیدا کنید، حتی اگر تقاضای عذرخواهی کنید.
«قَدْ کانَتْ آیاتِی تُتْلی عَلَیْکُمْ» یعنی القرآن، «فَکُنْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ تَنْکِصُونَ» ترجعون قهقری، تتأخرون عن الایمان.
هوش مصنوعی: «آیات من به شما خوانده میشد» یعنی قرآن، «و شما به عقب برمیگشتید» و از ایمان فاصله میگرفتید.
«مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ» و اختلفوا فی هذه الکنایة فاظهر الاقاویل انها تعود الی البیت الحرام کنایة عن غیر مذکور، «مُسْتَکْبِرِینَ» ای متعظمین بالبیت الحرام و تعظمهم به انهم کانوا یقولون نحن اهل حرم اللَّه و جیران بیته فلا یظهر علینا احد و لا نخاف احدا فیأمنون فیه و سائر النّاس فی الخوف، هذا قول ابن عباس و مجاهد و جماعة، و قیل «مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ» ای بالقرآن فلم یؤمنوا به، یعنی بحضرهم عند قراءته استکبار «سامِراً» نصب علی الحال یعنی یسمرون باللّیل فی مجالسهم حول البیت، و حدّ سامرا و هو بمعنی السّمار لانّه وضع موضع الوقت اراد «تَهْجُرُونَ» لیلا و قیل و حدّ سامرا کقوله: «یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا» قرأ نافع «تهجرون» بضم التّاء و کسر الجیم من الإهجار و هو الافحاش ای یفحشون القول، و ذکر انّهم کانوا یسبون النبی و اصحابه، و قرأ الآخرون تَهْجُرُونَ بفتح التّاء و ضم الجیم، ای تعرضون عن النبی و عن الایمان و عن القرآن و ترفضونها، و قیل من الهجر و هو القول القبیح یقال هجر یهجر هجرا اذا مال عن الحقّ، و قیل تهدون، و تقولون ما لا تعلمون من قولهم، هجر الرّجل فی منامه، ای هذی.
هوش مصنوعی: «مستکبرین به» به معنای متعظمینی است که به خانه کعبه میبالند و خیال میکنند به خاطر نزدیک بودن به این مکان مقدس، هیچ کس نمیتواند بر آنها غلبه کند. آنها خود را اهل حرم الهی میدانستند و میگفتند که در این مکان از ترس دیگران در امان هستند. برخی نیز میگویند که «مستکبرین به» به قرآن مربوط میشود و به همین دلیل به آن ایمان نمیآورند. در اینجا، واژه «سامراً» به معنای شبنشینی است و اشاره به مجالس شبانهای دارد که در اطراف خانه کعبه برگزار میشود. همچنین دو خوانش مختلف برای واژه «تهجرون» وجود دارد: یکی به معنای فحش دادن به پیامبر و دوستانش، و دیگری به معنای دوری گزیدن از پیامبر، ایمان و قرآن و رد کردن آنهاست. در کل، اشاره به سخنان قبیحی دارد که این افراد در شبها مطرح میکنند.
«أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ» یعنی أ فلم یتفکروا فی القرآن فینظروا فی لفظه و نظمه و معانیه و کثرة فوائده و سلامته عن التناقض و الاختلاف فیستدلوا انّه من عند اللَّه.
هوش مصنوعی: آیا آنها در قرآن اندیشه نکردند؟ نباید در واژگان، ساختار و معانی آن تفکر کنند و به وفور نکات مثبت و سلامت آن از تضاد و اختلاف توجه داشته باشند تا متوجه شوند که این کتاب از سوی خداوند است.
«أَمْ جاءَهُمْ» امر بدیع عجیب، «لَمْ یَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِینَ» یعنی انزال الکتاب و ارسال الرسول.
هوش مصنوعی: آیا به آنها چیزی جدید و شگفتانگیز رسیده است که به پدران گذشتهشان نیامده بود؟ منظور از این جمله نازل شدن کتاب و ارسال پیامبر است.
«أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ» بالصّدق و الامانة قبل اظهار الدعوة فیورث ذلک تهمة فی حاله و ریبة فی امره، «فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ» ای فلذلک انکروه فلم یؤمنوا به.
هوش مصنوعی: آیا آنها پیامبرشان را نشناختند؟ او که به راستگویی و امانتداری معروف بود قبل از اینکه دعوتش را علنی کند، این باعث شده که در مورد او شک و تردیدهایی به وجود بیاید، بنابراین آنها به او ایمان نیاورده و انکارش کردند.
«أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ» ای جنون. «بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ» ای لیس الامر کما یقولون، جاء هم الرّسول بالحقّ من عند اللَّه، «وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ». معنی آنست که این کافران خود هیچ تفکر نکنند درین قرآن در اعجاز لفظ و حسن نظم و معانی فراوان و فواید بیکران، از تناقض آزاد و از اختلاف پاک، تا بدانند که کلام خداست و نامه او براستی و رسول آورده بدرستی، یا نه که این پیغامبر که بایشان آمد چیزی بدیع است و کاری غریب که بر پیشینیان و گذشتگان ایشان نیامده و نبوده، و خود میدانند و اقرار میدهند که پیشینیان ایشان را پیغامبر و کتاب فرستادیم، یا نه که ایشان این رسول را پیش از اظهار دعوت بصدق و امانت نشناختهاند و در وقتی تهمتی یا ریبتی دیدهاند تا آن خود را عذری سازند بانکار و تکذیب وی که میکنند، یا نه که میگویند این محمّد دیوانه است که سخن دیوانگان میگوید سخنان بیهوده نامفهوم نه نه که این جمله هیچیز نیست و ایشان را هیچ عذر نیست و آنچه رسول آورد بایشان جز حق و صدق نیست، امّا ایشان را حق دشوار آید و شنیدن حق نتوانند.
هوش مصنوعی: آیا آنها میگویند که او دیوانه است؟ در حالی که حقیقت این است که پیامبر از سوی خداوند با حقایق و آموزهها آمده است. بیشتر آنها نسبت به حقایق کینه دارند. این کافران نیازی به تفکر در قرآن که پر از اعجاز واژهها و زیبایی نظم و معانی بینهایت است، ندارند، تا دریابند که این کلمات از جانب خداوند است و پیامبر حقیقت را آورده است. آنها نمیخواهند بپذیرند که این پیامبر چیزی نو و عجیب است که پیشینیانشان از آن بیخبر بودند. آنها خود میدانند که پیش از این نیز پیامبرانی و کتابهایی به دیگران رسیده است. یا شاید این پیامبر را قبل از آنکه دعوتش را با صدق و امانت بیان کند، نشناختهاند و اکنون بهانهای برای انکار و تکذیب او میجویند. برخی از آنها میگویند که محمد دیوانه است و سخنانش خالی از معناست؛ در حالی که این گفتهها هیچ مبنایی ندارند و هیچ عذری برای آنها وجود ندارد. آنچه پیامبر آورد، جز حق و حقیقت نیست، اما آنها از حق فراریاند و نمیتوانند به آن گوش دهند.
«وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ» قال مقاتل و السّدی و جماعة: الحقّ هو اللَّه عز و جل و المعنی لو عمل الرب تعالی و تقدس بهوی المشرکین و اجری علی التدبیر مشیّتهم فترک الحقّ الّذی هم له کارهون. «لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» لایثارهم الباطل علی الحقّ فهلک الخلق اجمعون. و قیل المراد بالحقّ القرآن، یعنی لو نزل القرآن بما یحبّون من جعل الشریک و الولد علی ما یعتقدونه، «لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ»، و ذلک انها خلقت دالّة علی توحید اللَّه عز و جل و لو کان القرآن علی مرادهم لکان یدعوا الی الشرک و ذلک یؤدی الی فساد ادلّة التوحید. «وَ مَنْ فِیهِنَّ» لانّهم حینئذ یشرکون باللّه عز و جل. «بَلْ أَتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ» قال ابن عباس: بما فیه فخرهم و شرفهم، یعنی القرآن کقوله: «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ» ای شرفکم، «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ» ای شرف لک و لقومک. «فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ» ای عن شرفهم، «مُعْرِضُونَ»، و قیل معناه «بِذِکْرِهِمْ» ای بالذکر الّذی فیه حظهم لو اتّبعوه، فهم عن ذکرهم ای عن القرآن، «مُعْرِضُونَ».
هوش مصنوعی: اگر حق طبق خواستهها و تمایلات آنها حرکت میکرد، خداوند، به جای اینکه طبق حقیقت رفتار کند، میبایست به روشهای دلخواه مشرکین تن میداد و در نتیجه، حقیقتی که باید بر آن کار میکردند را رها میکرد. این کار باعث فساد آسمانها و زمین میشد، زیرا باطل بر حق غالب میگردید و همه موجودات هلاک میشدند. برخی نیز میگویند که منظور از حق، قرآن است. یعنی اگر قرآن بر اساس خواستههای آنها نازل میشد و به شرک و فرزندی خدا تأکید میکرد، آسمانها و زمین فاسد میشدند، چرا که این خلقت بر توحید خدا دلالت دارد و اگر قرآن مطابق خواستههای آنها بود، به شرک دعوت میکرد که این نیز منجر به فساد اصل توحید میشد. در این حالت، آنها نیز به خدا شرک میورزیدند. همچنین گفته شده است که ما قرآن را به آنها دادهایم که نشانه افتخار و شرف آنهاست. قرآن بر این حقیقت تأکید دارد که آن کتاب شرف آنان میباشد، اما آنها از این یادآوری و شرف خود غافل شدهاند و به آن توجه نمیکنند.
«أَمْ تَسْأَلُهُمْ» یعنی ام یظنون انّک یا محمّد تسئلهم علی ما جئتهم به، «خَرْجاً» جعلا و اجرا فیعرضوا عنک کذلک. «فَخَراجُ رَبِّکَ» ای فعطاء ربّک «خَیْرٌ» ممّا فی ایدیهم، «وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» ای ادومهم عطاء، قرأ حمزة و الکسائی خراجا فخراج ربک، کلاهما بالالف، و قرأ ابن عامر کلاهما بغیر الف، و قرأ الباقون خرجا بغیر الف فخراج بالالف و الخرج و الخراج ما یخرج من ریع ما یقاسیه، و قیل الخرج الجعل، و الخراج العطاء.
هوش مصنوعی: آیا آنها فکر میکنند که تو، ای محمد، از آنها میپرسی تا به چیزی که به آنها آوردهای، هزینهای بدهند و از تو روی برگردانند؟ اما آنچه که خدای تو میدهد، بهتر از آن چیزی است که در دست آنهاست و او بهترین روزیدهندههاست. در اینجا، خوانش "خراج" به معنی چیزی است که از درآمد یا محصول به دست میآید، و همچنین میتواند به معنای پاداش یا عطا باشد.
«وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» و هو الاسلام ای ان الّذی تدعوا الیه صراط مستقیم. من سلکه ادّاه الی مقصده.
هوش مصنوعی: و قطعاً تو آنها را به راهی مستقیم دعوت میکنی و این راه، اسلام است. هر کس که به این راه قدم بگذارد، به هدف خود خواهد رسید.
«وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» ای لا یصدّقون بالبعث و الحساب. «عَنِ الصِّراطِ» ای عن دین الحقّ، «لَناکِبُونَ» عادلون مائلون، یقال نکب عن الشیء اذا عدل عنه، «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ» ای قحط و جدوبة، «لَلَجُّوا» تمادوا، «فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ» و لم ینزعوا عنه، و قیل معناه لو رددناهم عن طریق النّار الی الدّنیا للجّوا فی طغیانهم یعمهون. کقوله: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ».
هوش مصنوعی: افرادی که به آخرت ایمان ندارند، از راه حقیقت دین منحرف هستند. حتی اگر ما به آنها رحم کنیم و مشکلی که دارند، مانند قحط یا خشکسالی را برطرف کنیم، باز هم در انحراف و طغیان خود پافشاری میکنند و از آن دست برنمیدارند. به فردی اشاره میشود که اگر دوباره به دنیا برگردند، باز هم به کارهایی که از آنها نهی شدهاند، روی میآوردند.
«وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ» و ذلک
هوش مصنوعی: ما آنها را با عذاب مجازات کردیم.
انّ النبیّ دعا علی قریش ان یجعل علیهم سنین کسنی یوسف، فاصابهم القحط، فجاء ابو سفیان الی النبی فقال انشدک اللَّه و الرحم الست تزعم انّک بعثت رحمة للعالمین؟ فقال بلی، قال قد قتلت الآباء بالسیف و و الأبناء بالجوع فادع اللَّه ان یکشف عنّا هذا القحط، فدعا فکشف عنهم فانزل اللَّه هذه الآیة.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) برای قریش دعا کرد که مانند سالهای قحط زمان یوسف، بر آنها نیز قحط و خشکسالی بیفتد. بعد از مدتی قحط به آنها رسید و ابوسفیان به نزد پیامبر آمد و به او گفت: «به خدا قسم، آیا تو نمیگویی که برای هدایت جهانیان فرستاده شدی؟» پیامبر پاسخ داد: «بله، این را میگویم.» ابوسفیان ادامه داد: «پس چرا پدران را با شمشیر و فرزندان را با گرسنگی کشتهای؟ دعا کن خدا این قحط را از ما برطرف کند.» پیامبر دعا کرد و خداوند قحط را از آنها برداشت. سپس آیهای نازل شد.
«فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ» ای لم یتضرعوا الی ربّهم بل مضوا علی تمرّدهم.
هوش مصنوعی: آنها برای پروردگارشان خاضع نشدند و دعا و زاری نکردند. بلکه همچنان بر نافرمانی خود پافشاری کردند.
«حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِیدٍ» قال ابن عباس: یعنی القتل یوم بدر، و قیل هو الموت، و قیل هو العذاب فی القیامة، «إِذا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ» آیسون من کلّ خیر.
هوش مصنوعی: وقتی که ما درهای عذاب شدید را به روی آنها باز کردیم، ابن عباس میگوید این اشاره به کشتار در روز بدر دارد، برخی نیز گفتهاند که به مرگ اشاره میکند و بعضی دیگر معتقدند منظور عذاب در قیامت است. در آن زمان، آنها به ناامیدی از هر نوع خیری خواهند رسید.
«وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ» ای الاسماع، «وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ» لتسمعوا و تبصروا و تعقلوا. «قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ» فتوحدونه فتستیقنون بانّه واحد.
هوش مصنوعی: و اوست که برای شما گوش و چشم و دل قرار داد تا بشنوید و ببینید و درک کنید. اما شما اندک زمانی شکرگزارید. بنابراین او را به یکتایی میشناسید و به یقین میرسید که او واحد است.
«وَ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ» ای صیّر بعضکم ذریّة بعض، «وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» ای تجمعون للحساب و الجزاء.
هوش مصنوعی: او کسی است که شما را در زمین آفرید و برخی از شما نسل برخی دیگر هستند و به سوی او در روز قیامت برای محاسبه و پاداش جمع میشوید.
«وَ هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ» ای یحیی الموتی للبعث، و یمیت الاحیاء فی الدّنیا، «وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ» ای تدبیر اللّیل و النهار فی الزّیادة و النقصان. و قیل جعلهما مختلفین یتعاقبان و یختلفان فی السواد و البیاض، «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» ما ترون من صنعه فتعتبروا، أ فلا تعقلون انّه لا یقدر علی ذلک الا اللَّه عز و جل.
هوش مصنوعی: اوست که زندگی میبخشد و میمیراند، یعنی مردگان را برای رستاخیز زنده میکند و در دنیا نیز زندهها را میمیراند. و برای اوست اختلاف شب و روز، یعنی تدبیر شب و روز در افزایش و کاهش. گفته شده است که آنها را مختلف کرده تا به نوبت بیایند و در تیرگی و روشنی تغییر کنند. پس آیا نمیاندیشید؟ آیا آنچه را از آفریدههای او میبینید، در نظر نمیگیرید؟ آیا نمیفهمید که تنها خداوند عز و جل میتواند چنین کند؟
«بَلْ قالُوا» ای قالت قریش، «مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ» ای مثل من کان قبلهم من المکذّبین بالبعث، قالوا یعنی علی طریق الانکار و التعجب، «أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً» خالیة عن اللّحوم و العروق و الاعصاب بالیة، «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» مخرجون من قبورنا احیاء، قرأ ابن کثیر و ابو عمرو و عاصم و حمزة ء إذا أ انّا بالاستفهام فیهما، و قرأ نافع و الکسائی و یعقوب ء اذا بالاستفهام أ إنّا بالخبر، و قرأ ابن عامر بضدّهم «أَ إِذا کُنَّا تُراباً» بالخبر «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» بالاستفهام.
هوش مصنوعی: قریش گفتند که مانند کسانی که پیش از این در مورد قیامت دروغ گفتند، آیا وقتی ما مردیم و تبدیل به خاک و استخوانهای خالی از گوشت و عروق و اعصاب شدیم، آیا واقعاً زنده خواهیم شد؟ در اینجا برخی از قاریان به صورت پرسشی و برخی دیگر به صورت خبری این جملات را خواندهاند.
«لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ» هذا الوعد، و وعد «آباؤُنا» ای وعدهم قوم ذکروا انّ للَّه رسلا ای قیل لنا و لآبائنا هذا الحدیث من قبل مجیئک و لم یکن من ذلک شیء، «إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ» ای ما هذا الّذی تخوفنا به الّا ما سطره الاوّلون فی کتبهم ممّا لا حقیقة له.
هوش مصنوعی: ما به این وعدهها اعتقاد داریم که آنها را ما و پدرانمان دریافت کردهایم. این وعدهها به ما و پدرانمان گفته شده بود قبل از اینکه تو بیایی و هیچگونه حقیقتی در آن وجود نداشت. در واقع، آنچه که ما از آن میترسیم، جز افسانهها و داستانهای اساطیری پیشینیان نیست که در کتب خود نوشتهاند و حقیقتی در آنها موجود نیست.
«قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ» ای قل یا محمّد مجیبا لمنکری البعث «لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیها»
هوش مصنوعی: بگو ای محمد، این زمین و کسانی که در آن هستند، از آنِ کیست؟
من الخلق، «إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» خالقها و مالکها.
هوش مصنوعی: از میان مخلوقات، «اگر شما میدانید» خالقان و مالکان آنها.
«سَیَقُولُونَ لِلَّهِ» و لا بدّ لهم من ذلک لانّهم یقرّون انّها مخلوقة. معنی آنست که مشرکان مکه چون بر طریق انکار و تعجب گفتند. «أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً» بعث و نشور را منکر شدند فرمان آمد که یا محمّد ایشان را جواب ده که این زمین و هر که در آن کراست و ملک و ملک کیست؟ مصرّف و مدبّر آن کیست؟ اگر میدانید که مملوک کیست بگوئید مالک آن کیست؟ چون میدانید کی مخلوق است بگوئید خالق آن کیست؟ یا محمّد و ناچار که ایشان گویند خدایراست ملک و ملک زمین و هر چه در آنست که ایشان بمخلوقی و مملوکی همه مقرند، چون ایشان چنین گویند و اقرار دهند تو بگو «أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» فتعلموا ان من قدر علی خلق الارض و من فیها ابتداء یقدر علی احیاءهم بعد الموت، چرا در نیابید و پند نپذیرید و دلیل نگیرید که آن خداوند که باوّل قادر بود بآفرینش خلق بآخر قادرست که باز آفریند و بر انگیزد.
هوش مصنوعی: مشرکان مکه وقتی به انکار و تعجب درباره زندگی بعد از مرگ گفتند که آیا وقتی مردیم و به خاک تبدیل شدیم، دوباره به زندگی برمیگردیم، باید پاسخ مناسبی دریافت کنند. پیامبر (ص) باید از آنها بپرسد که این زمین و هر چیزی که در آن وجود دارد، متعلق به چه کسی است و چه کسی بر آن تسلط و تدبیر دارد؟ اگر آنها میدانند که مخلوق هستند، باید بگویند که خالق آنها چه کسی است. در واقع، آنها ناچارند اقرار کنند که خداوند مالک و صاحب زمین و همه موجودات در آن است. پس پیامبر باید به آنها بگوید: «آیا هنوز بیاندیشید؟» تا بدانند که خدایی که زمین و موجودات را خلق کرده، توانایی زنده کردن آنها پس از مرگ را نیز دارد. به آنها یادآوری شود که اگر خداوند میتواند مخلوق را خلق کند، یقیناً میتواند آنها را دوباره زنده کند و برانگیزد.
«قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ». در حرف اوّل خلاف نیست که للَّه بی الف است. امّا در حرف دوم و سوم خلافست قراءت ابو عمرو و یعقوب سیقولون اللَّه أ فلا تتّقون، سیقولون اللَّه قل فانّی تسحرون»، هر دو حرف بالف خوانند جوابا علی معنی و اللفظ و هو ظاهر، باقی للَّه خوانند همچون حرف اول جوابا علی المعنی دون اللفظ کقول القائل للرّجل: من مولاک؟ فیقول لفلان. ای انا لفلان و هو مولای. «قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ» یعنی أ فلا تتقون عقابه علی انکار البعث و النشور، علی اضافة الشریک و الولد الیه سبحانه.
هوش مصنوعی: در این متنی که مطرح شده، به پرسش درباره خالق آسمانها و عرش بزرگ اشاره شده و به این پاسخ پرداخته میشود که مردم در نهایت به خدا اشاره میکنند. در برخی قرائتها، کلمه "للَّه" با حرف الف خوانده میشود و در برخی دیگر، به شکل متفاوتی بیان میشود. در واقع، وقتی کسی از شخص دیگری میپرسد که چه کسی مولای تو است، او به کسی دیگر اشاره میکند، در حالی که در اینجا تأکید بر شناخت خدا و دوری از انکار او و عقابهای ناشی از این انکار شده است. سوال دیگری نیز مطرح میشود که به معنای ترغیب به تقوای الهی و اعتقاد به معاد و عدم نسبتدادن شریک و فرزند به خداوند است.
«قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» الملکوت الملک، و التّاء للمبالغة کالرحموت من الرحمة، و الرهبوت من الرهبة، «وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ» ای یعقد الایمان لمن شاء و لا ینقض امانه و لا یعقد علیه الامان، یعنی یؤمن من یشاء و لا یؤمن من اخافه اللَّه و منه قوله عزّ و جل: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» ای آمنه، و قیل یمتنع هو من السوء من یشاء و لا یمتنع منه من اراده بسوء. «إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» اجیبوا ان کنتم تعلمون.
هوش مصنوعی: بگویید: «کسی که اختیار سلطنت بر همه چیز در دست اوست» و سلطنت به معنای قدرت و حاکمیت است و حرف «ت» به معنای مبالغه است، مانند رحموت از رحم و رهبوت از رهب. اوست که میتواند امنیت دهد و هیچکس نمیتواند بر او امنیت بگیرد. این بدین معناست که او ایمان را به هر که بخواهد اعطا میکند و امانش را نقض نمیکند و همچنین بر کسی که خدا او را ترساند، امنیت نمیدهد. این موضوع در آیهای دیگر نیز آمده است: «اگر یکی از مشرکان از تو درخواست امنیت کند، به او امنیت بده تا کلام خدا را بشنود» که به معنای تضمین امنیت است. برخی نیز گفتهاند که او میتواند از بدیها جلوگیری کند و بر هر که بخواهد از بدیهای او جلوگیری نمیکند. «اگر شما علم دارید» به این پرسش پاسخ دهید.
«سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّی تُسْحَرُونَ» یعنی کیف تخدعون و تصرّفون عن توحیده و طاعته، و قیل کیف یخیّل الیکم ما لیس له اصل و لا حقیقة، و السّحر تخییل ما لیس له اصل.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که چگونه شما فریب میخورید و از گرایش به وحدت و پرستش خداوند دور میشوید. همچنین به این اشاره میشود که چگونه ممکن است چشمان شما چیزهایی را ببیند که واقعیت ندارند و تنها توهماتی هستند. به عبارت دیگر، سحر به معنای خیال بافی از چیزهایی است که اصل و حقیقتی ندارند.
«بَلْ أَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ» ای جئناهم بالحقّ الصّدق، «وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» فیما یدعونه من الشریک و الولد.
هوش مصنوعی: ما به آنها حق و حقیقت را آوردیم، اما آنها به چیزی که ادعا میکنند، یعنی شریک و فرزند داشتن، دروغ میگویند.
«مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ» ای ما اتخذ اللَّه ولدا، و من هاهنا زائدة، و انّما قال ذلک لانّ بعض المشرکین کانوا یقولون الملائکة بنات اللَّه، و بعض الیهود قالوا عزیر بن اللَّه، و بعض النصاری قالوا المسیح ابن اللَّه، و بعضهم قالوا اتخذ المسیح ابنا فبیّن اللَّه تعالی انّه لم یتخذ ولدا لا من جهة الاستیلاد و لا من جهة الاضافة. «وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ» ای لم یشرک فی الهیّته احدا، «إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ» قوله: «إِذاً» کنایة عن ضمیر طویل، یعنی و لو اتخذ ولدا و کان معه اله، «لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ» ای لانفرد کلّ اله بخلقه و لم یرض ان یشارکه فیه غیره و لوقع التنازع و هو نظیر قوله: «لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا» ای لم ینتظم امرهما کما لم ینتظم امر ملک فیه ملکان قاهران. «وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ» ای طلب بعضهم مغالبة بعض کفعل ملوک الدّنیا فیما بینهم، و قیل لعلا القوی منهم علی الضعیف بالقهر و الغلبة و لا ینبغی للمقهور ان یکون الها، ثمّ نزّه نفسه فقال: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ» ای تقدّس من ان یکون له شریک او ان یتخذ ولدا «عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» ای یعلم ما سیکون و ما هو کائن حاضر، و هو معنی الشهادة یقال شهد اذا حضر، قرأ اهل مدینة و الکوفة غیر حفص، عالم الغیب برفع المیم علی الابتداء، و قرأ الآخرون بجرّها علی نعت اللَّه فی سبحان اللَّه «فَتَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ» ای تعظم عن ان یکون له شریک او نظیر.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ فرزندی ندارد. این جمله به خاطر جملههایی است که برخی مشرکان درباره فرشتگان و بعضی یهودیان درباره عزیر و برخی مسیحیان درباره عیسی گفتهاند. خداوند به وضوح اعلام میکند که نه فرزندی به دنیا آورده و نه کسی را به خود نسبت داده است. هیچ معبودی در جنبه الهیت با او شریک نیست. اگر چنین بود، هر معبود به تنهایی بر هر چیزی که خلق کرده، تسلط مییافت و این باعث ایجاد تنش و نزاع میشد، مانند اینکه اگر در یک ملک، دو پادشاه قاهر وجود داشته باشد، نظم آن ملک بهم میریزد. همچنین، قویترها بر ضعیفترها غلبه میکنند و هیچگاه نمیتوانند ضعیفان را معبود قرار دهند. خداوند از هر آنچه مردم دربارهاش میگویند، منزّه است. او عالم به غیب و شهادت است، یعنی به آنچه در آینده خواهد بود و نیز به آنچه در حال حاضر وجود دارد، آگاه است. در این مفهوم که علم به شهود به معنای حضور است، اختلاف نظرهایی در قرائت کلمه وجود دارد. او از هر گونه شرک و شبیهسازی بزرگتر است و به دور از این نوع نسبتها میباشد.
«قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی ما یُوعَدُونَ» هذا شرط و جوابه، «فَلا تَجْعَلْنِی»، و قد اعترض النداء بین الشرط و الجواب، و المعنی قل یا محمّد ان ترنی فی هؤلاء الکفار ما تعدهم من العذاب، فاجعلنی خارجا منه و نجّنی من سخطک و عذابک، «وَ إِنَّا عَلی أَنْ نُرِیَکَ» هذا اخبار من اللَّه عزّ و جل عن انزال العذاب الّذی اوعدهم به فی حیاة نبیّه و اخبار عن قدرته علی ذلک، و قد حقق هذا الخبر یوم بدر، و اری ذلک رسوله (ص)، و قیل المعنی «وَ إِنَّا عَلی أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ» فی حیاتک او نعاقبهم بعد وفاتک، «لَقادِرُونَ» فحذف.
هوش مصنوعی: خداوند به پیامبر میفرماید: «بگو، پروردگارا، اگر به من آنچه را که به آنها وعده دادهای نشان دهی، مرا از آن عذاب نجات بده». این جمله به معنای درخواست نجات از عذاب خداوند در میان کافران است. خداوند همچنین میفرماید که به زودی عذابهایی را که به آنها وعده داده شده نشان خواهد داد و این قدرت الهی در روز بدر به واقعیت پیوست و پیامبر (ص) آن را مشاهده کرد. این بیان میتواند به این معنا باشد که خداوند عذاب آنها را در زمان حیات پیامبر یا پس از وفاتش نشان خواهد داد و او قادر به انجام این کار است.